91/6/30
11:57 ع
یکی از دعواهای این یکی دوساله اخیر دولت و مجلس دعوا سر این بود که چه کسی در رأس امور است، بارها و بارها مسئولان دولت و مسئولان و نمایندگان مجلس به هم تاختند و اوضاع کشور را به هم زدند و از در لج بازی هر چه توانستند بر طبل جنگ زدند.
این قدر باهم لجاجت کردند که توگویی دیگر قصد ندارند باهم سر موضوعی بنشینند و در حل مشکلات هم فکری کنند و این تفرقه آن قدر مشخص بود که رهبر بانگ زد و مسئولان را دعوت به وحدت کرد ولی چه سود از گوشی که نبود! این تفرقه باعث شد که نه تصویب قوانین و نظارت و نه اجرای قوانین برگرفته از مصالح کشور نباشند و بر اساس لج بازی و خود برتربینی صورت گیرد. از یک سو مجلس با ادغام های ضرب العجلی و از یک سو دولت با بسته کردن حلقه ی مشاورانش موجب شدند تا امور کشور فشل و فشل تر شود.
اکنون ولی مدتی است که با نابسامان تر شدن وضعیت اقتصادی کشور، کسی ادعای در رأس امور بودن نمی کند، اکنون همه از بی اختیاری، مسئول نبودن و پاسخگو نبودن سخن می گویند، اکنون مدعیان در حالی که سوت می زنند به کوچه ی علی چپ نگاه می کنند، انگار نه انگار همین ها مدعی بودن که من شخص دوم و من در رأس امورم و از این ادعاهای خودخواهانه و چقدر خدا متکبر است و در برابر تکبر دیگران، اکبر.
خدا می داند که چند روز کاری مجلس و چند روز کاری دولت صرف همین دعواهای کودکانه شد، اکنون قانون گذار بهانه می گیرد که دولت قوانین و وظایف خود را انجام نداده و مقصر است و دولت هم همه را مقصر می داند جز خودش را و ای کاش اکنون اینها که در مشکلات ساکتند و به مشغله های بی اهمیت خویش مشغولند، دست از سکوت خود بر می داشتند و در رأس امور بودن خود را همچنان فریاد می زدند و پاسخ می گفتند که چه برنامه ای برای حل مشکلات مردم دارند.
مطالب مرتبط:
مردم مقصرند؟!
رأس امور بودن، رأس امور مجلس نهم
سخنی با سران هنوز محترم قوا!
ولله شأن ملت از دولت و مجلس بالاتر است
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/29
9:22 ص
لافندبازی یک نمایش آیینی سنتی است که معمولاً در جشن ها و اعیاد در گیلان اجرا می شود. این نمایش از سه بخش توأم تشکیل می شود:
1- لافندبازی که توسط لافندباز انجام می شود و از اجرای حرکات نمایش روی طناب تشکیل می شود. این حرکات عبارتند از، راه رفتن با چشمان بسته، حرکت با دوچرخه، خوابیدن روی طناب، سقوط آزاد از طناب، حرکات پرششی روی طناب، حرکت در تشت روی طناب، ...
2- در حین حرکات لافندباز، فردی به نام یالانچی (به معنی دروغگو) حرکات لافندباز را به شکل خنده داری تقلید می کند و با مسخره بازی موجب خنده های تماشاچیان می شود، یالانچی وظیفه ی دیگری هم دارد که پشتیبانی از لافندباز است.
3- اجرای موسیقی سنتی توسط هنرمندان محلی نیز موجب نشاط برنامه و جذابیت بیشتر برنامه می شود.
عکس هایی از این نمایش را که روز جمعه اخیر در محل موزه ی میراث روستایی برگزار شد را تقدیم می کنم، توضیح این که جمعه ی آتی نیز این نمایش در همان محل اجرا می شود، در صورتی که تمایل به دیدن تصویر بزرگتر دارید روی عکس ها کلیک راست کرده و گزینه ی save as را انتخاب کنید:
91/6/29
8:39 ص
یکسالی هست که موزه ی میراث روستایی رشت شروع به کار نموده است. در این موزه تعداد زیادی خانه و محله روستایی به سبک سنتی طراحی و اجرا شده است. تعداد زیادی از این خانه ها، قدیمی بوده و از محل های مختلف استان گیلان به صورت کامل پیاده و به اینجا منتقل و دوباره سرهم بندی شده است. این موزه بسیار جامع و زیبا است، عبور از کوچه های سنتی با سایبانی از درخت یک بازدید خاطره انگیز را ایجاد می کند. در این موزه خانه های قدیمی، انبارهای قدیمی (کندوج)، مدرسه، مسجد، باغ گیاهشناسی، بازارچه سنتی، پخت نان و خوراکی های سنتی، قهوه خانه سنتی و مراسم دینی و آیینی و ... وجود دارد. بازدید از کل موزه 2-3 ساعت به طول می انجامد. تعدادی از عکس های مربوط به موزه را در اینجا تقدیم تان می کنم که تعدای از آنها پانوراما هستند. در صورتی که تمایل به دیدن تصویر بزرگتر دارید روی عکس ها کلیک راست کرده و گزینه ی save as را انتخاب کنید.
91/6/28
11:6 ع
مدتی است که در واپسین ساعات شب یکشنبه برنامه ی پایش با محوریت موضوعات اقتصادی شروع می شود و تا حدود ساعت 1:30 بامداد روز دوشنبه ادامه می یابد. ماهیت چالشی، تحلیلی و آموزشی این برنامه واقعاً ستودنی است و شاید مدت ها در انتظار چنین برنامه ای بودیم. این برنامه با توجه به مدت کمی که از پخش آن می گذرد حتماً جای زیادی برای پیشرفت دارد.
تا کنون به برخی از قسمت های این برنامه انتقاداتی داشتم و مطالبی را نوشتم که البته با توجه به این که تخصص و سواد اقتصادی چندانی ندارم، فکر نمی کردم مورد استقبال گردانندگان این برنامه قرار گیرد ولی با ملاطفت آقای سیاح تهیه کننده ی گرامی این برنامه به حقیر، مبنی بر پذیرش پیشنهاد و انتقاد در جهت ارتقای برنامه، موارد زیر در این خصوص تقدیم می گردد:
1- به نظر می رسد زمان دیرهنگام برنامه موجب می شود تا علاقمندان این برنامه متحمل زحمت کم خوابی شوند و به غیر از ناراحتی که برای مخاطبان برنامه ایجاد می شود، موجب شده است تا مسئولان نیز به حق یا ناحق، این مسئله را بهانه ای برای پاسخگو یا در دسترس نبودن قرار دهند.
2- تقریباً تمام قسمت های اقتصادی و انتقادی برنامه به دولت و عملکرد وی برمی گردد که البته با توجه به مسئولیت اصلی اجرایی و اقتصادی دولت منطقی است ولی به منظور این که شائبه ی سیاسی بودن به خصوص در فاصله ی یکسال مانده به انتخابات ریاست جمهوری تقویت نشود، بهتر است به تمام ارگان ها و نهادها و قوه هایی که در اقتصاد کشور مؤثرند نیز پرداخته شود، ایشان هم بیایند گزاش بدهند، پاسخگو باشند و برنامه های آینده شان را به مردم بگویند تا دولت نیز بیشتر به پاسخگو بودن و حضور در برنامه ترغیب شود. چه ایرادی دارد شهرداری تهران، رییس مجلس، رییس قوه ی قضاییه و سایر نهادهایی که کار اقتصادی انجام می دهند و یا در اقتصاد کشور موثرند در برنامه حاضر شوند.
3- هنوز راستای سوالات پیامکی برنامه مشخص نیست که در جهت نظرسنجی است و یا سوالات علمی، چرا که وقتی نظرسنجی در جریان است، مجریان برنامه نباید مخاطبان را به سمت خاصی سوق بدهند و اگر سوال علمی و یا فنی باشد راهنمایی مجریان ایراد ندارد. پیشنهاد می شود هر دو رویکرد را برنامه دنبال کند یعنی هم نظرسنجی بگذارد و هم سوالات تخصصی و فنی و علمی (که دارای یک پاسخ صحیح هستند) را مطرح کند.
4- نظرسنجی های برنامه می توانند به مسئولان اقتصادی کشور جهت بدهند و یا موجب اطلاع از وضعیت مشکلات مردم و یا راه های مورد قبول و کم آزار برای مردم گردند، نباید نظرسنجی ها بی هدف و بی فایده دنبال شوند بلکه باید یک خروجی برای آنها مشخص شده باشد. سوالات نظرسنجی باید با دقت طرح شوند و نباید مردم را بین چند پاسخ موازی و صحیح سردرگم کرد بلکه راه حل های موازی باید باهم در حل مشکلات مردم در دستور کار قرار گیرد (مانند سوال این هفته در مورد راه حل بحران ارزی که با کاهش واردات کالاهای لوکس و یا تزریق ارز در بازار انجام شود که هر دو می توانند به صورت موازی انجام گردد و البته راه حل اصلی اصلاح مشکلات اقتصاد کشور مانند ظرفیت پایین جذب غیر مضر نقدینگی است نه کار کردن روی خود ارز، و اصلاً مشکل اصلی ارز تک نرخی و شناور نبودن آن است).
5- برخی میهمان های برنامه خارج از حیطه ی علم خود صحبت می کنند و با توجه به تک مهمان بودن، ایرادات اصلاح نمی شود به عنوان مثال دکتر قدیری ابیانه تمام مشکلات اقتصاد کشور را گردن مردم و کارمندان و کارگران انداخت و اصلاً نقش مشکلات مدیریتی را در اقتصاد کشور و پایین بودن بهره وری نیروی کار نادیده انگاشت و حال این که یک مهمان و کارشناس مناسب می توانست بحث ایشان را به چالش بکشد و یا آقای عسکر اولادی نقش بانک ها را در ارتقای صنعت کشور کاملاً نادیده انگاشت و در واقع صنایع را با وضعیت مطلوب خودش در تجارت مقایسه نمود.
6- پرداختن و نمایش محل و دفتر و اظهارات همکاران کارآفرینان نمونه بی فایده و تا حدی ساختگی به نظر می رسد و اگر اصرار دارید که ادامه یابد حتماً خانه و دفتر و کارگاه قدیمی این افراد را با فیلم یا عکس های قدیمی خودشان هم که شده نشان دهید تا انگیزه ای برای سایر کارآفرینان شود.
7- از میهمانان برنامه بخواهید از کالای خودشان و کالاهای دیگر ایرانی در همان صنف تعریف کنند تا مصرف کالاهی خارجی در کشور کمتر شود و این که اصلاً اسم برند محصول خود را نبرند چه فایده ای دارد.
8- برنامه باید در مورد شکست ها نیز حساس باشد، چرا که همه ی کسانی که وارد عرصه ی تولید شدند موفق نبودند و بسیاری نیز شکست خورده اند، پس تشویق همه به این عرصه موجب ضربه به اقتصاد و خانواده ها می گردد، بلکه باید به صورت کاملاً علمی و اصولی مسئله بیان شود تا افراد یادگیرند که چگونه باید ظرفیت خود را بشناسند، درجه ی ریسک ها را چگونه کاهش دهند، نحوه شناسایی صنایع پرخطر را تحت تعلیم قرار دهند. ضمناً این برنامه می تواند چگونگی نجات صنایع در حال ورشکستگی را آموزش دهد و از تجارب موفقان این عرصه استفاده کند. اقتصاد مقاومتی می تواند در صنایع مفاهیم جالبی داشته باشد مانند پرهیز از تک محصولی بودن، به روز بودن، یافتن بازارهای متعدد و جایگزین، اصالت دادن به بازاریابی و....
9- در قسمت کارآفرینان نمونه، این برنامه می تواند در کنار معرفی افراد به گروه های موفق مانند تعاونی ها و شرکت های سهامی نیز اشاره کند. مطمئناً ضعف کارگروهی در کشور از مشکلات عمده در اقتصاد ماست. این برنامه می تواند آفات کارهای گروهی و نحوه ی اصلاح و رفع این آفات را بیان کند.
10- آیتم های برنامه بعضاً طولانی بوده و موجب می شوند مخاطب خسته شود، به خصوص که هنوز جایگاهی برای طنز، مباحثه و مناظره در برنامه ایجاد نشده است.
11- ارائه ی آمارهای هفته به هفته و ماه به ماه در خصوص تورم، نقدینگی، نمودارها و ... می تواند به صورت جدی تر در برنامه طرح و مورد تحلیل قرار گیرد، یقیناً پرداخت دقیق به ارتباط این شاخص ها می تواند تحلیل های بسیار دقیقی از وضعیت اقتصادی کشور در جهت حل و پیش بینی شرایط آینده ایفا نماید.
12- برخی سیاسیون در کشور عادت کرده اند که سخنان اقتصادی بگویند بدون این که هیچ اطلاع و سوادی در این خصوص داشته باشند و معمولاً این اظهارات موجب تشنج در اقتصاد و بهره برداری های سیاسی می شود که بسیاری از این اظهارات تهمت و یا سخن غیر مسئولانه محسوب می شود، به نظر می رسد پرداخت به این سخنان و نوشته ها، به خصوص با بکارگیری کاریکاتور یا کلیپ طنز و یا تماس تلفنی می تواند در کنترل این وضعیت، مطلوب باشد.
13- ماهیت چالشی و نقادانه ی برنامه نباید موجب شود کارهای خوب هرچند وظایف، مغفول بمانند، باید به فعالیت های مثبت نیز پرداخت و مدیران دولتی نمونه را نیز دعوت نمود.
14- پرداختن به بسیاری از مسائل از جنبه ی اقتصادی می تواند در دستور کار برنامه باشد مثلاً نقش توریسم و یا ورزش در اقتصاد کشور و میزان ارزش افزوده و درآمدی که برای کشور ایجاد می کنند یا میزان ریسک پذیری در آنها و یا زمان بازگشت سرمایه و ...، این موارد می تواند موجب جلوگیری از ندانم کاری ها یا جهت دهی به مسئولان کشور گردد تا مثلاً با مقایسه تیم های فوتبال دولتی و خصوصی و کشورهایی که تیم های شان دولتی است و کشورهایی که تیم داری خصوصی دارند به این نتیجه برسند که تیم داری دولتی فوتبال جز ضرر برای اقتصاد و البته ورزش ثمری ندارد و البته این موارد می توانند در نظرسنجی قرار گیرند تا مشخص شود مردم به تیم داری دولتی با این هزینه های گزاف و بدون بازگشت سرمایه علاقه ای دارند یا نه!! یقیناً نظرسنجی برنامه ای مانند 90 در این خصوص با توجه به این که تنها مخاطبان این برنامه فوتبالی هستند نمی توان مقبول باشد.
15- ارزیابی های مختلفی در کشور چه در ادارات و چه در صنایع و خدمات و ... انجام می شود که هر یک مبتنی بر شاخص های خاصی هستند که معمولاً خود آن مراجع برای خودشان تعریف کرده اند. به عنوان مثال اداره، بانک و یا وزارتخانه هایی به عنوان برتر انتخاب می شوند ولی وقتی داخل شان قدم می گذاریم بر بی دلیل بودن این عناوین آگاه می شویم و این یعنی شاخص های موجود در اقتصاد کشور ایراد دارند.
16- تناقض های آمار و اطلاعات در کشور موجب سیاسی کاری، بی برنامگی و غیرقابل پایش بودن اقتصاد می گردند که شناساندن این تناقض ها می تواند در جهت اصلاح وضعیت داده ها و اطلاعات کشور مفید باشد به عنوان مثال هر بخش و هر وزارت خانه بخش هایی دارد که مسئول تجمیع اطلاعات و داده های سیستم هستند ولی با ورود به آنها به ساختگی بودن اعداد و ارقام و غیر واقعی بودن آنها پی می بریم که این مسئله می تواند مورد اهتمام برنامه باشد.
17- گذاشتن یک بخش برای معرفی انواع مفاسد اقتصادی و دلایل ورود افراد به این مفاسد و یا حفره های قانونی موجود که ممکن است بسیاری ناخواسته با آنها درگیر شده باشند می تواند موجب کارآمدی و کمک به کاهش مفاسد اقتصادی کشور و ارتقای سلامت اقتصای گردد.
18- بانک ها به عنوان یکی از مهمترین ارکان اقتصاد کشور باید مورد بررسی و تحلیل باشند و مشخص باشد که چه جایگاهی دارند و چه جایگاهی باید داشته باشند. مطمئناً کمک به اصلاح مشکلات بانکی در کشور نقش به سزایی در اصلاح مشکلات صنایع، کارآفرینی، درآمد ملی، کاهش نقدینگی، صادرات، تولید و ..... دارد.
19- مناظره ها و مباحثه هایی که بین نمایندگان مجلس منتقد دولت و مدافع دولت صورت می گیرد می تواند تا حدی خلاء حضور مسئولان دولتی را در برنامه پر کند و یا لااقل مسئولان دولتی مجبور شوند خودشان برای دفاع از خودشان به برنامه تشریف بیاورند.
20- در انتها به نظر می رسد تقویت گروه اقتصادی و هنری برنامه می تواند در ارائه ی برنامه ای علمی تر و مفیدتر بسیار مؤثر باشد و بر تنوع و پویایی برنامه بیفزاید.
مطالب مرتبط:
اشتباه دیگری در پایش
برنامه پایش و اشتباه قدیری ابیانه
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/28
7:32 ع
امروز در رسانه ها نوشتند که وکیل آقای هاشمی گفته است که اگر هاشمی احساس تکلیف کند می آید و این یعنی می آید، چرا که تنها حسی که هاشمی رفسنجانی مدتهاست که دارد همین حس تکلیف است، و این حس او، آنی وی را و ما را به حال خود نمی گذارد.
هاشمی آنچنان در حس تکلیف شوخی ندارد که وقتی به سراغش می آید دیگر نه سلام می گوید و نه والسلام، فقط می آید و نامه می نویسد، سخنرانی می کند، او تنها نمی آید، همسرش هم می آید، فرزندانش هم می آیند و همه از همان حس تکلیف هاشمی بزرگ است که می آیند.
این حس مثل حس های دیگر انسان نیست، هاشمی هرچه قدر که سنش بیشتر می شود این حس تکلیفش بیدارتر می شود. حس تکلیفی که بر عکس سن تکلیف در پیری به سراغ انسان می آید.
حس تکلیف هاشمی مثل طرفدارانش است که وقتی گل می کرد، نماز جمعه را با بی وضویی و باکفش به جا می آوردند.
هاشمی با حس تکلیف انقلاب کرد ولی فقط مرد آرمانی انقلاب نماند، بلکه با همان حس تکلیفش مرد آرمانی ضدانقلاب هم شد.
حس تکلیف هاشمی شده است مثالی از عاشقی، از عشق پیری که می جنبد و باعث می شود بدهد از آبرو هرآنچه را که در جوانی با همین حس تکلیف کسب کرده بود.
حس تکلیف هاشمی در رگ جوانان برومندش نیز جاریست، همانها که حس تکلیفشان در زمان جنگ هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی بعد از جنگ تمام سنگرهای مهم را فتح می کردند سنگر علم در دانشگاه آزاد، سنگر عمل در عرصه های پیمانکاری، سنگر هنر در یافتن عتیقه های این کشور و ....
هاشمی تکلیفش را حس می کند همانطور که خاتمی تکلیفش را کسب می کند و آنچه که در این دو مشترک است و مدتیست برای آن در حال جنب و جوشند، همان تکلیف مشترک است.
می بینید!! اصلاً این حس تکلیف بدکوفتی است، همانطور که هاشمی در پیری به حس تکلیف می رسد، ماهم که در مقابل سابقه ی انقلابی ایشان هیچیم در بچگی به سن تکلیف رسیده ایم و این تقارن حس تکلیف ایشان و سن تکلیف ما موجب شده است تا در این خصوص کیبورد فرسایی کنیم.
مطالب مرتبط:
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/28
12:39 ص
امشب در شبکه ی آموزش صداوسیمای خودمان، گوینده ی یک برنامه با موضوع صف چنین گفت:
اگر شما غذا بودید و خورده می شدید، 5 ساعت در روده ی بزرگ صف می ایستادید تا بتوانید دفع شوید!!!!
نمی دونم چی بگم؟!!!!
توضیح: راستی این کوتاه ترین پستی بود که تا حالا نتونستم ننویسم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/27
9:22 ع
بعد از توزیع فیلم توهین آمیز به پیامبر اسلام، سران آمریکا و غرب این اقدام را به بهانه ی دموکراسی حاکم بر غرب قابل پذیرش و تحمل معرفی کردند و اینچنین هرگونه برخورد با این معضل را نفی نمودند و برخی از سادگان ما نیز با همین دلیل قانع می شوند و به همان اظهار هم دردی اکتفا می کنند.
آنچنان در باب تقدس دموکراسی از غربی ها شنیده ایم که برخی مان کم کم دارند به تقدسش ایمان می آورند، آن قدر دموکراسی را مقدس می دانند که در تضاد با تقدس پیامبران، به دموکراسی احترام می نهند، در تضاد با تقدس سنن الهی به دموکراسی احترام می گذارند، ولی آیا مدعیان دموکراسی واقعاً دموکراسی را اینقدر مقدس می دانند؟!
اولین تناقض این که اگر تقدس دموکراسی اینقدر زیاد است، پس چرا در برخورد با منتقدان مقولاتی مانند هولوکاست و یا همجنس بازی اینقدر با خشونت برخورد می شود؟! چگونه است که در تأمین مصالح صهیونیزم حاضر به برگزاری دموکراسی و انتخابات بین تمام فلسطینی ها نبوده و نیستند؟! پس چگونه است که حکومت های متعددی را که با رأی مردم انتخاب شدند و مطلوب مردم همان کشورها بوده و هستند را با تحریم و تهدید و فشار و ترور و کودتا تغییر می دهند؟! پس چگونه است که حکومت هایی را که یقیناً دیکتاتوری کامل بوده و هستند را سال ها مورد حمایت قرار داده و می دهند؟! پس موضوع این نیست که دموکراسی مقدس است بلکه موضوع این است که هیچ چیزی مقدس نیست و چه چیزی بهتر از دموکراسی وجود دارد تا این مفهوم را بتواند توجیه کند، دموکراسی وسیله ای است تا از همه چیز تقدس زدایی کند؟! دموکراسی غربی سال هاست که این کارکرد را یافته است تا در عین حال که به ظاهر به همه چیز احترام می گذارد ولی در واقع به هیچ چیز احترام نگذارد. دموکراسی مورد نظر غربی ها برخلاف نظر تبلیغ کنندگانش، هیچ تقدسی ندارد جز این که منافعشان را به پیش ببرد.
براین اساس دموکراسی باید ظاهر مقدسی داشته باشد، باید آن قدر به آن تقدس داد تا بتوان به بهانه ی آن منافع را تأمین کرد چرا که هر کسی ابزار شغل خود را در بهترین شرایط نگاه می دارد و دموکراسی ابزار غرب است، ابزاری برای این که هرجا منافعش تأمین نمی شود به بهانه ی دموکراسی، دیکتاتوری خود را بگستراند و منافعش را کسب نماید. ایشان معتقدند که باید دموکراسی را آن قدر مقدس کرد که هر باطلی را بتوان به بهانه ی آن توجیه کرد و به کرسی نشاند و این کار را حتی به مرحله توهین به پیامبران و ادیان الهی رسانده اند. اینچنین است که برای حفظ این ابزار همه چیز را به پایش فدا می کنند و به پیامبران و به حدود الهی به راحتی توهین می کنند، فعالیت های شیطانی مانند همجنس بازی تبلیغ می شود، کشتن افراد تجویز می شود و هزاران فساد دیگر که همگی زیر سایه ی شوم دموکراسی غیر دینی غربی اتفاق می افتد تا این چنین تنها چیزهایی که می توانند شاخ دموکراسی را بشکنند یعنی ادیان الهی را خنثی کنند.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/27
2:24 ع
این جوابیه در پاسخ به مطلبم با عنوان "تناقضی آشکار در دفاعیه دکتر داوری" ارسال شده است و نگارنده با عنوان دکتر عبدالرضا داوری این نظر را گذاشته است که به صورت مستقل و در راستای وظیفه ی رسانه ای تقدیم می دارم:
بسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای سیاوش آقاجانی
با سلام و احترام
در مورد یادداشت جنابعالی پیرامون جوابیه اینجانب به سایت رجانیوز ذکر چند نکته را لازم می دانم:
1-انتقاد سایت رجانیوز از مطالب اینجانب ، حق مدیران سایت مزبور است.آنچه باعث شد اینجانب به انتقاد از سایت رجانیوز مبادرت نمایم ، بکارگیری عبارت "نان به نرخ روز خوری" در تحلیل مطالب اینجانب بود.
2-تفاوت شیوه برخورد شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی با مرحوم دکتر شریعتی در تاریخ ثبت شده است.شهید مطهری در برابر اشکالات فکری دکتر شریعتی ابتدا با ایشان مباحثه درونی داشت و نهایتا نقطه نظرات خود در خصوص دکتر شریعتی را طی مکاتباتی محرمانه به عرض امام خمینی(ره) در نجف رساند.حال آنکه طبق روایت سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، آیت الله مصباح یزدی و شاگردانشان به طور علنی با هواداران شریعتی درگیر می شدند و حتی در مدرسه حقانی در مواردی کار به درگیری فیزیکی نیز کشیده شده بود.
3- بنده معتقدم "مطهری زمان بودن" و "مطهری زمان ماندن" نیازمند لوازمی است. از سالها پیش اعتقاد داشتم که حیف است که مقام علمی آیت الله مصباح یزدی به عنوان یکی از برترین اساتید و مصنفان علوم عقلی حوزه های علمی جهان اسلام در چالش ها و خطابه های ژورنالیستی هزینه شود.بهتر است این کار به آن دسته از اصحاب سیاست و رسانه که از ایشان تبعیت فکری دارند سپرده می شد. بنده از مناظره ایشان با احسان طبری در سال 58 و حجت الاسلام حجتی کرمانی در سال 77 نکات بسیاری آموختم و علاقمندم که این استاد برجسته را در عرصه چالش نظری و فلسفی با سرچشمه های فکری جریانهای معاند با انقلاب و اسلام ملاقات کنیم نه در عرصه زد و خوردهای سیاسی و مطبوعاتی و انتخاباتی.سیره شهید مطهری در تقابل با گروهک فرقان،سازمان منافقین و سلطنت طلبها و فمینیستها را بررسی کنید، دغدغه اینجانب را درک خواهید کرد.
4-اختلاف نظر دولت با آیت الله مصباح یزدی نیز فی نفسه واجد اشکال نیست. مهم این است که در تحریر محل اختلاف از دایره ادب و انصاف خارج نشویم و یکدیگر را با عبارات گزنده آزرده نسازیم و شکافها و تضادهای کاذب را فعال نسازیم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
عبدالرضا داوری
ضمناً پاسخ کوتاهی ذیل همین مطلب دارم که به این شرح است:
سلام و ممنون از نظرتان، این که شخصا وبا معرفی خودتان پاسخم را دادید واقعا سپاسگزارم. اما ای کاش به تضادی که من در این مطلب به آن اشاره کرده بودم هم می پرداختید. من از رعایت انصاف و ادب و منطق در انتقادات و مناسبات استقبال کرده و سعیم همواره به رعایت آن بوده است. و اما بعد این که واقعیت این است که استاد مصباح تنها در زمان های حساس وارد عرصه سیاست می شوند و مثالش تایید استاد مصباح از ایده های احمدی نژاد بود که موجب شد ورود آقای احمدی نژاد را بسیاری به پای استاد بگذارند وچه فلسفه بافی هایی نیز در این خصوص می شد که مجال پرداختن به آنها نیست، ولی هنگامی که خط فکری دولت از استاد فاصله گرفت و به موضع گیری های فلسفی و دینی التقاطی رسید، ایشان ابتدا از در نصیحت و سفارش وارد شدند، ولی وقتی مواضع ادامه یافت، ایشان با اعلام فاصله گرفتن دولت از ایشان مانع شد تا همچنان امضایشان پای مواضع دولت به مثابه تاییدی بر آن مسائل بماند والبته ایشان در سیاست بازی دولت ها دخالت نکردند بلکه در التقاطی گری فکری و فلسفی دولت های مختلف اعم از اصلاحات و یا دولت دکتر احمدی نژاد ورود کرده اند. و ایشان همچنان به طرفدارانشان خطوط فکری را میدهند نه خطوط سیاسی را و آنچنان که شما فکر می کنید استاد در مسائل سیاسی دخالت ندارند نیست، که اگر چنین هم می بود، مواضع سیاسی ایشان نه از سر سیاست بازی و مصلحت سنجی که از در بصیرت و ولایت مداری شان بود.
ضمناً دو مطلب در خصوص ایراد آقای دکتر داوری به استاد مصباح در خصوص نحوه ی تعامل با دکتر شریعتی امروز در رجانیوز منتشر گردیده که نظر شما را به آن نیز جلب می کنم:
شهید مطهری در اوج انقلاب چگونه از شریعتی انتقاد کرد/ اسلامشناسان بزرگ در آثار دکتر چه میدیدند؟
هماهنگی عمقی و اصولی نظرات شهید بهشتی و آیتالله مصباح درباره اشتباهات فکری دکتر شریعتی
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/27
12:57 ص
برنامه ی نظر سنجی این هفته ی برنامه ی پایش در مورد نحوه ی کنترل بازار ارز بود و 2 پاسخ داشت که یکی ریختن ارز کافی در کشور بود و دیگری کنترل واردات کالاهای لوکس و البته مردم را طوری به سمت مورد دوم بود تا مردم به این گزینه رأی دهند.
تا اواسط برنامه هم من نمی دانستم که منظور ایشان از کالاهای لوکس چیست و به عنوان مثال در اواسط برنامه بحث واردات خودروهای لوکس را مطرح نمودند تا این مسأله را به ذهن متبادر سازند که گزینه ی 2 را باید انتخاب کنند، اما این برنامه اشاره نمی کرد که مبلغی که برای واردات خودرو پرداخت می شود بیش از همان مقدار را دولت به اسم گمرک درآمد کسب می کند یا این که تعریف کالاهای لوکس را دقیق مشخص نکردند و اگر مثلاً یخچال و یا تلویزیون جزء کالاهای لوکس تعریف شود آن گاه بازار سیاهی که ایجاد می شود قیمت ها را به اوج می رساند و این که میزان تولید داخل پوشش تمام نیاز یخچال و تلویزیون را می دهد یا خیر؟ و به نظر می رسد سوال نظرسنجی باید با دقت بیشتری تنظیم می شد و حداقل کالای لوکس بهتر تعریف می شد.
و اما شرایط یک اقتصاد سالم اقتضا می کند که ارز تک نرخی و با کمترین دخالت دولت تعیین شود و ارز دولتی خودش موجب رانت و فساد می گردد. بهترین راه برای کنترل بازار ارز، مدیریت صحیح کشور است، وقتی که کشوری به لحاظ تولید شرایط خوبی داشته باشد چه نیازی به واردات کالای خارجی و خروج ارز پیدا می شود و شرایط مناسب برای تولید اعم از آرامش سیاسی، اقتصادی، تسهیلات مناسب، اصلاح قوانین به نفع تولید و ثبات در قوانین اقتصادی وقتی که ایجاد شد خود به خود موجب می شود تا خروج کمتری برای ارز و خرید محصولات لوکس و غیر لوکس اتفاق بیفتد.
از مسائل دیگر برنامه ی پایش این هفته، ادامه ی تحریم این برنامه از سوی دولت مردان بود که متأسفانه به این برنامه و به عبارتی مردم، پاسخگو نیستند و نیازی هم به ارائه ی گزارش یا برنام های آینده ی خود نمی بینند.
مطالب مرتبط:
برنامه پایش و اشتباه قدیری ابیانه
تیم اقتصادی دولت چرا ساکتند؟
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
91/6/26
9:58 ع
همه ی ما ایرانی هستیم و همانطور که به پیشرفت کشورمان علاقه مندیم از شکست ها و ضعف ها ناراحت می شویم، ولی آیا همین برای ایرانی خوبی بودن کافی است؟! مسلماً پاسخ منفی است، ما باید در راستای پیشرفت ها گام نهیم و از شکستها جلوگیری کنیم، البته در حد توانمان. اما آنچه که موجب شد این مطلب را بنویسم این است که تعداد زیادی از ما چه مذهبی و چه ملی کارهایی می کنیم که واقعاً برخلاف منافع کشورمان است. حقیر به عنوان کوچک تمام مردم ایران، تعدادی از این موارد را که برای خودم و شما یادآوری می کنم:
1- وقتی که چیزی در کشورمان در حال گران شدن است، باید نفع کشورمان و نیازمان را در نظر بگیریم و بعد تصمیم به خرید یا نخریدن آن بگیریم. وقتی مرغ گران می شود کسانی که شاید یک مرغ هم در هفته مصرف نمی کردند در صفِ مرغ به دنبال خرید 3-4 مرغ بودند که این گونه کارها موجب گران تر شدن، کمبود و نرسیدن کالا به سایر هموطنان که بعضاً واقعاً محتاج آن کالاهستند، می گردد و این مسئله موجب اخلال در نظام اقتصادی و حتی سیاسی کشور و سوءاستفاده ی سوءاستفاده کنندگان داخلی و خارجی می گردد. در تمام دنیا وقتی چیزی گران می شود همه ی مردم به کالاهای مشابه و جایگزین رو می آورند تا قیمت جنس مزبور کاهش یابد اما در کشور ما به دلیل اشتباه ما مردم و اشتباه دولت مردان در عدم جلب اعتماد مردم، همان جنس گران، مشتری بیشتری یافته و گران تر و کم یاب تر می شود.
2- در حالت عادی هم بیش از مصرف خرید می کنیم، به عنوان مثال همیشه دوست داریم مصرف چند ماه از هر کالایی را در خانه داشته باشیم و این مسئله موجب می شود تا هم پولمان را زود از دست بدهیم و هم فضای زیادی از خانه و یخچال را صرف انبارداری کنیم و هم مصرف برق مان در نگهداری مواد غذایی زیاد شود. اصلاً به لحاظ غذایی و بهداشتی هم صحیح نیست وقتی مرغ تازه در مغازه ها موجود است، مرغ تازه را بگیریم و در فریزر منجمد کنیم تا هزینه های برق خانوار زیاد شود و هم خواص و طعم مرغ را عوض کنیم؟! اگر یک بار محاسبه کنیم می بینیم به اندازه ی یکی دوماه از حقوق مان را صرف خرید وسایلی کرده ایم که ضرورتی هم به داشتن آن ها نداریم.
3- برای سرمایه گذاری در چیزهایی سرمایه گذاری می کنیم که ضربه به اقتصاد کشور محسوب می شوند، به عنوان مثال وقتی که خانه داریم و خانه گران می شود می رویم خانه می خریم تا بفروشیم و سود ببریم و این یعنی دلال بازی و افزایش قیمت کاذب خانه و این یعنی ضربه به بازار مسکن و زندگی فرزندان مان، یا وقتی به ارز یا سکه نیازی نداریم از همه چیزمان بزنیم و برویم سکه و ارز بخریم و این یعنی اخلال در نظام اقتصادی کشور، یعنی افزایش خطرناک قیمت ارز و بروز تورم در تمام کالاها و بی ارزش شدن پول ملی و آن گاه می بینیم همان بخشی از مردم که در این وضعیت سهیم بوده اند، از گرانی و تورم گلایه می کنند و حال این که سودی که از این وضعیت برده اند به هیچ وجه با ضربه ای که به اقتصاد کشور و خودشان وارد می کنند قابل مقایسه نیست.
4- مالیات از مقولاتی است که توصیه به پرداخت آن به قشر کارمند و کارگر نیاز نیست چرا که بیش از هر قشر دیگر و خود به خود و قبل از دریافت حقوق انجام می شود و می ماند اقشار دیگر که ایشان هم بهتر است برای مشارکت در پیشرفت کشورشان به آن اهتمام بورزند و این گونه مواجهه با مالیات که اکثر بازاری های ما انجام می دهند، یقیناً ضربه به اقتصاد کشور و از بین بردن منابع ملی مانند نفت و گاز برای اداره ی امور جاری کشور تلقی می شود و موجب یک اقتصاد مبتنی بر نفت و آسیب پذیر به لحاظ اقتصادی و سیاسی می گردد.
5- خرید کالای ایرانی یقیناً خدمت بزرگی است که هر ایرانی می تواند به اشتغال، تولید، پیشرفت و اقتدار کشورش داشته باشد و این مسئله از خرید خودکار تا خرید خودرو را در بر می گیرد و ما باید نسبت به خودمان، خانواده و دوستان مان حساسیت ایجاد کنیم تا خرید کالای خارجی در زمانی که کالای مشابه داخلی وجود دارد را ضربه و خیانت به کشورمان بدانیم و البته نامگذاری سال 91 باید به این حساسیت ما بیفزاید نه مانند یک شعار با آن برخورد کنیم.
6- صرفه جویی در زمانی که ارز در ورود کالای خارجی و حتی تأمین مواد اولیه کالای داخلی از کشور خارج می شود، موجب تقویت نظام اقتصادی ما و جلوگیری از خروج سرمایه و امکان پیروزی راحت تر بر تحریم ها و مدیریت آسانتر کشور را ایجاد می کند، آن هم در سالی که اقتصاد مقاومتی به امر رهبر باید در دستور کار همه قرار داشته باشد که سهم مصرف کنندگان می تواند همین صرفه جویی و استفاده از کالای داخلی باشد.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.