لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

91/9/27
8:56 ص

اگر چه حضرت آیت الله خزعلی بارها بصیرت و ولایت مداری خود را در این کشور اثبات کرده است و هرگز در برابر قانون و رهبری قرار نگرفته است اما اینبار نمایش قدرتی را از همسر مکرمه شان بخوانید، مادری که مانند همه مادران حس مادری دارد اما نمی گذارد احساسات مقدس مادری، ایمان و روحیه مقاومت و انقلابی او را از بین ببرد، این مصاحبه را که در زیر می آورم بصورت تلفنی بین خبرنگار روزآنلاین (وابسته به اپوزیسیون لندن نشین) و خانم کلباسی همسر آیت الله خزعلی و مادر مهدی خزعلی صورت گرفته است که تقدیم می شود:

یک همکار فراری نشریات زنجیره ای اصلاح طلب، مدت هاست که در خارج کشور کشف حجاب کرده و با پایگاه اینترنتی روزآن لاین وابسته به اپوزیسیون مقیم پاریس همکاری می کند. وی و برخی از همکاران متواری او مدت هاست به شکل افراد ناشناس یا در پوشش خبرنگار داخلی و... با افراد مختلف تماس می گیرند. آنها بعضا اقدام به تخلیه تلفنی می کنند و در برخی مواقع نیز دنبال گرفتن مواضع تند علیه نظام و انقلاب از سوی افراد خاص هستند.
وی چند روز پیش در همین چهارچوب با خانم طاهره کلباسی همسر آیت الله خزعلی تماس گرفته و سعی می کند ضمن تحریک عواطف ایشان به بهانه بازداشت مهدی خزعلی، سوژه ای برای رسانه متبوع خود دست و پا کند. اما همسر آیت الله خزعلی در پاسخ وی جواب های قاطعی می دهد. خانم کلباسی می گوید «یک ماه پیش با مهدی صحبت و احوالپرسی کردیم اما هیچ کاری برای ایشان نکرده ام چون خودش عاقل و بالغ است.»
وی درباره ادعای اعتصاب غذای مهدی خزعلی می گوید: نکند این کار را. اعتصاب غذا مشکلی را حل نمی کند. خودش به بدنش ظلم می کند.
وی همچنین درباره این سوال که «نوع دیدگاه و مواضع سیاسی آقا مهدی متفاوت است با خانواده شما و حاج آقا. اما به هرحال حاج آقا پدر ایشان هستند و می خواهم بپرسم آیا پیگیر پرونده ایشان هستند؟» می گوید: نه خیر اصلا پیگیر پرونده نیستند. چون چندین بار با ایشان صحبت کرده. به ایشان گفتند که راهتان غلط است، راهتان اشتباه است. این راه را نروید اما ایشان گوش نکردند. به ایشان هم گفتند که اگر گرفتار شوید من کاری به کارتان ندارم. به خودشان این را گفته اند. به بچه ها و خانم اش هم گفته بودند که اگر این بار برود زندان من کاری ندارم.
«ف-ق» می پرسد: یعنی دفعات پیش، پیگیر بودند؟ و خانم کلباسی پاسخ می دهد: بله دفعات پیش پیگیری کردند. صحبت کردند. وقت ملاقات گرفتند. عید صحبت کردند گفتند چند روز مرخصی بدهید بیاید با زن و بچه اش باشد. ایشان آمد و آنها خودشان دیگر نبردند او را. آزادش کردند حالا سفارش بوده یا چی سفارش اطلاعات یا قوه قضاییه ولی ایشان را نبردند. 7 ماه آزاد بود باز تمام کارهایش را شروع کرد. خب این با دست خودش این کار را کرد. از اطلاعات به او خبر دادند گفتند این فراخوانی که نوشتید این اشتباه است نکنید. اما او با اطلاع خودش رفت زندان. با خواسته خودش رفت زندان. کسی که خودش می خواهد یک نفر می خواهد خودش را از پشت بام بیندازد پایین کاری نمی توان کرد.
همسر آیت الله خزعلی در پاسخ این پرسش که «آیا از نظر شما این نوع برخورد با منتقدین درست است؟ زندان پاسخ انتقاد است؟» گفت: من باید تکلیف معین کنم یا نظام تکلیف معین کند؟ مگر نظام دست ماست؟ ما باید معین کنیم که نظام چکار باید بکند یا نظام معین کند؟ من و شما چکاره هستیم توی این مملکت که تعیین کنیم نظام چه بکند. هر کشوری نظام دارد و نظام اش هم مسئول دارد مسئولانش هم تعیین می کنند. ما که نباید برای آنها تکلیف معین کنیم.

کلامی با این مادردردمند دارم که کاش می توانستم به ایشان برسانم: خانم کلباسی! شما اگر چه با کم لطفی و ناسپاسی فرزندتان و سختی زمانه مواجه شده اید، اما بدانید که حقیر و تمام فرزندان انقلابی این کشور، شما را مانند مادر خویش محترم و عزیز می دارند؛ خداوند به ایشان و حضرت آیت الله خزعلی سلامت و طول عمر با برکت و باعزت عنایت فرماید.

و ای کاش کسانی مثل آقای هاشمی و همسرشان نیز بیش از این که از نظام طلبکار باشند مانند امثال آقای خزعلی کمی و همسرشان، حس بدهکاری به این انقلاب می داشتند.

این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.

مطلب مرتبط:  دم خروسی از مهدی خزعلی 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.

 


nazokbin

91/9/27
12:19 ص

امشب مهدی هاشمی با دریافت وثیقه مناسب!!!! آزاد شد، اگر چه اعلام شده بود که فشارها بر قوه قضاییه خیلی زیاد است ولی بالاخره نتیجه شد خلل به قوه بودن و قوی بودن دستگاه قضایی.
خیلی دوست دارم اتهامی را که به مهدی هاشمی تفهیم شده است را بدانم، اما آنچه که می پندارم و بر آن یقین دارم، جز محاربه و دخالت مستقیم در فتنه و کمی هم دزدی های کوچولو!!! به بیت المال چیز دیگری نبوده است. ایشان به اتفاق سران فتنه و بعضاً در نقش تحریک سران فتنه، نسبت به شورش، هتک حرمت به نظام، ایجاد فضای امنیتی، ریخته شدن خون هموطنان، جلب حمایت از دشمنان با تحریم و فشار در جهت تسلیم حکومت و تأمین هزینه های فتنه به پشتوانه مالی از اموال انباشته شده از رانت و حرام، اقدام نموده است.
چقدر خوب است که دستگاه محترم قضاییه بگوید برای چنین اتهاماتی که کودکان مان نیز بر وقوع آنها اطلاع دارند، چقدر وثیقه به عنوان وثیقه مناسب قلمداد می شود؟! نکند ایشان در همین چند روز از این اتهامات که بیان کردم مبرا شده است؟! و یا این که این وثیقه مورد مناسب از کدام منبعی تأمین شده است؟! از درآمدهای همان قراردادهای نفتی و رانتهای واردات و درآمد دانشگاه آزاد و... یا از عرق جبین و کد یمین؟!

این مطلب در سایت زاهدانه منتشر گردید.

مطالب مرتبط:
قائم باشک مسئولان با مهدی هاشمی
حس تکلیف هاشمی و سن تکلیف ما 
خائنان، طلبکار از خادمان!!!
هاشمی دنبال چه فرصتیست؟
آقای هاشمی هنوز دوستت داریم و قدر خود را بدان!
تفاوت صیانت از آرای هاشمی و احمدی نژاد
کدام حب مقام؟ من و فرزندانم به فکرنظامیم   
فرضیه های بازگشت مهدی هاشمی

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ   مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود .


nazokbin

91/9/26
10:35 ع

اگر چه حاج آقا ماندگاری و سخنرانی هایشان را دوست دارم و از صحبت های ایشان حقیقتاً لذت می برم، اما این که ایشان در 3 خط یک ایده را به عنوان طرح مطرح کند و فوراً هم به صورت وسیع از طریق مطرح ترین رسانه های اصولگرایی منتشر شود را نمی پسندم. ایشان در مصاحبه ای اعلام کرده اند همانطوری که هر خانواده باید یک پزشک خانواده باشد، باید یک روحانی هم به عنوان پزشک روح داشته باشد تا مسائلی    نظیر قرار دادها، پوشش‌ها، خریدها، تفریح‌ها و ... را از ایشان سوال کند.
در کشوری  که متأسفانه طرح های عظیمی که منابع درآمدی، مسئولان اجرایی، نظارتی، نحوه هزینه کرد و سایر اجزای آن به دقت تعیین شده است نیز معمولاً به خوبی اجرایی نمی شوند، نمی دانم چرا باید یک ایده ی خام را به عنوان یک طرح در سایت های بزرگ خبری مطرح کنند.
من قبلاً در مطلبی به طرح پزشک خانواده یک ایراد وارد کردم مبنی بر این که در یک خانواده و برای جنس های مختلف مرد و زن یک پزشک معرفی می شود و همین ایراد هم در این ایده ی آقای ماندگاری عزیز نیز وجود دارد، چرا که با این همه روحانیون و طلاب خانم چه لزومی دارد مسائل شرعی و فقهی و سبک زندگی را زنان به نزد روحانیون مرد و یا بالعکس ببرند؟! البته من هم قبول دارم همانطور که در مورد پزشک شرایط اظطراری تعریف می شود در مورد روحانی نیز باید چنین چیزی تعریف شود، اما این که به صورت کلی هر خانواده ای تمام مسائلش را با یک روحانی مطرح کند را مفید نمی دانم و نه تنها مفید نمی دانم بلکه عنون کردن چنین ایده ای را به عنوان یک طرح غیر قابل باور و بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه می دانم.
اصولاً این تفکر که تمام مشکلاتِ غیر جسمی باید به دست روحانی حل شود اشتباه است. بسیاری از مشکلات باید با مشاوره های تخصصی رفتاری و گفتاری حل شوند و البته چقدر خوب است این کارها توسط افراد متدین و معتقد و منبعث از منابع دینی صورت گیرد اما این که فکر کنیم یک روحانی بتواند تمام مشکلات یک خانواده را حل کند متأسفانه اشتباه است، راحت تر بگویم گویی سنگ بزرگیست که علامت نزدن است.
نکته ی تلخ دیگر این که بسیاری از مردم متأسفانه چنین جایگاهی را برای روحانیون متصور نیستند که در تمام مشکلات به ایشان پناه برند و این در حالی است که بسیاری از مردم ما حتی کسانی که به شعائر خدا احترام می ورزند چنین دیدی ندارند. من نظر حاج آقا ماندگاری را مبنی بر تقویت مساجد بسیار قبول دارم، روحانی باید در مسجد مستقر باشد و به سوالات و نیازهای مردم پاسخ بگوید نه این که به پشت میز نشینی و نمازجماعت برای نهادها و ادارات و حقوق بگیری عادت کنند. روحانی هم زندگی دارد، خرج دارد، خانواده دارد، اما این ها باید با طرح های مناسبی از طرف خود حوزه و مسئولان مرتبط چاره اندیشی شود تا روحانی در بند این مسائل نباشد، اگر روحانی با فراغ بال و در دسترس مردم باشد، اگر روحانی برای گذران زندگی مجبور به کسب درآمد با منبر و نماز و روضه و پشت میز نشینی نباشد، می توان از وی توقع داشت تا با مردم محله و نمازگزاران مسجد و جوانان محل رابطه برقرار کند و گرنه که می شود همین وضعی را که شاهدیم، روحانی یک محل باید به کسبه محل سرکشی کند، نزدشان بنشیند، در فعالیتهای اجتماعی و مذهبی مشارکت فعال داشته باشد و علم دین را به دوش بکشد نه این که بسپارد به چند نوجوان هیأتی تا تمام کارشان سیاه پوش کردن و چراغانی کردن باشد.
متأسفانه شرایط را این قدر نامناسب می دانم که بی سوادی چون من باید در مورد وضعیت مساجد تذکر بدهد و این که چگونه مساجد را برای کودکان جذاب کنیم و این که مساجد مهمترین سنگر در عرصه جنگ نرم هستند و ...
قبلاً در مطلبی بیان کرده بودم که یک روحانی فعال در مسجد محله مان کلی تأثیر مثبت ایجاد کرده بود که متأسفانه از سوی یکی از نهادهای مذهبی به کسوت حقوق بگیری درآمد و مسجد دوباره خالی شد و بعدی دیگر مثل قبلی فعال نبود که اگر بود احتمالاً دوباره نهادی دیگر او را هم از ما می گرفت، حوزه های علمیه باید خیلی بیش از این برای روحانیون تعهد نسبت به مسجد ایجاد کنند و این یک نیاز دردناک است که متأسفانه گویی درک نمی شود.
در هر صورت اگر حاج آقا ماندگاری یا عزیزان دیگر در اجرای طرح روحانی خانواده جدی هستند بهتر است ابتدا به سوالات زیر، حداقل در ذهن خودشان پاسخ گویند:
1- منابع مالی طرح روحانی خانواده از کجا تأمین می شود، چه کسی قرار است هزینه های مشاوره و تأمین نیازهای این طرح را پرداخت نماید.
2- در طرح پزشک خانواده، افرادی که در این طرح شرکت نکنند از خدمات بیمه ای محروم می شوند، در این طرح چه؟! چه الزامی است برای مشارکت مردم در طرح؟! اگر هیچ الزامی نمی توان تعریف کرد که نباید هم تعریف کرد، پس این طرح اختیاری می شود و یعنی خانواده ها مخیرند به استفاده از این طرح که همین الان هم مخیرند که از روحانیون و مشورتهای ایشان استفاده کنند، پس باید همت روحانیون بیشتر شود وگرنه مردم معتقد و مذهبی که همیشه به دنبال روحانیون خوش اخلاق و صبور و عالم می گردند.
3- تعداد روحانیونی که فرصت و توان شرکت در چنین طرحی را دارند باید محاسبه شده و برای نحوه دسترسی به ایشان مکانی مناسب تعیین شود که افراد بتوانند به اتفاق روحانی بنشینند و در یک محفل دوستانه و خودمانی مسائلشان را طرح کنند، بدون ارزیابی توان و امکانات و نیازها چگونه می توان حرف از طرح زد؟!
4- در طرح پزشک خانواه در قبال استفاده مردم از این پزشک، خدمات دارویی و درمانی ایشان مجانی می شود، در طرح روحانی خانواده چه؟! عرض من این است که کسی که از محضر روحانیون مورد اعتماد خود استفاده می کند چه از طریق طرح روحانی خانواده باشد و چه از غیر این طرح چه فرقی برایش می کند؟! مثلاً برای خمسش را تخفیف می دهند؟! که یقیناً چنین نیست پس تنها مزیت این طرح برای مردم این خواهد بود که روحانی خودش را ملزم به پاسخگویی به خانواده ها بداند، خب این مسئله را نمی شود از راه دیگر حل کرد؟!
5- طی سالیان اخیر حوزه های ما به لحاظ تخصصی پیشرفت زیادی کرده اند و در مسائل مختلف به روز شده و به صورت تخصصی تحصیل و فعالیت می کنند، پس چقدر خوب است که بحث روحانی خانواده بیش از این که به عنوان یک طرح مطرح شود، به عنوان یک تخصص حوزوی مورد تحقیق، پژوهش، نشر و ترویج قرار گیرد.

مطالب مرتبط:
مسجد، امن ترین سنگر در جنگ نرم 
مساجدِ نیمه تعطیل و فاقدِ روحانی ‏
چگونه مساجد را محبوب کودکان کنیم
لزوم تجمیع تعهد، تخصص و بودجه در فرهنگ 
نکات مهم ایمنی در مساجد
در مراسم مذهبی گروکشی نکنید
مسجد، فرهنگ، روحانیون و دیدار با استاندار
10 نکته مهم در عزاداری ها
امان از این مداحان!!!
منبری ها و مداحان ملعون کیانند؟!
در عرصه هنر فقط انتقاد کنیم؟!
هدف از سفر اخیر رهبر معظم به قم چیست؟
نقش حوزه و روحانیون در مبارزه با بدحجابی

 میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود. 


nazokbin

91/9/25
8:56 ص

 

در حالی که همه ی ما از انقلابی و ضدانقلاب، به دلیل حادثه ی فوت و سوختگی چند دانش آموز در اثر رعایت نکردن موارد ایمنی در مدارس ناراحتیم، خبری منتشر شد تا غربزدگانی را که کمی تا قسمتی هم دنبال ماهیگیری از کلاس دودآلود پیرانشهر بودند را در سکوت فروبرد و آن خبر، تیراندازی در یک مدرسه ابتدایی  و کشته شدن 30 نفر (20 نفر کودک در میان آنها) بود.

اگرچه در خصوص لزوم اهتمام به ایمنی در مدارس و بازخواست وزیر تذکراتی را در مطالب قبلی ام داده ام اما پرداختن به برخی نکات را لازم می دانم:
1- اگر در کشور ما مشکلات مدیریتی، ایمنی و تکنولوژیکی موجب حوادث ناخوشایند می شود که اصلاً هم جای دفاع ندارد، اما در غرب که مدعی مدیریت علمی، ایمنی و تکنولوژی برتر است نیز حوادثی به مراتب بدتر به وقوع می پیوندد که نشان می دهد شاخصهای مزبور برای اداره یک کشور کافی نیستند.
2- در کشوری که خرید و فروش و حمل اسلحه گرم به راحتی صورت می گیرد، چگونه می توان مدعی امنیت شد؟! اگر امنیت در غرب بالاست پس این همه نیاز به مسلح بودن به چه دلیل است؟!
3- امنیت علم و تکنولوژی همگی در خدمت خوی استکباری غربند، هیچ کسی حق ندارد فروش اسلحه و منافع تولید کنندگان اسلحه ها را به بازی بگیرد.

4- هالیوود و سیاسیون همگی در خدمت این خوی خشونت طلبی و ایجاد احساس ناامنی هستند تا بتوانند توجیهی برای تولید این همه اسلحه و فروش آنها داشته باشند.
5- با این همه استفاده مرگبار از سلاح و فجایعی که در طبقات مختلف جامعه حتی کودکان ایجاد می شود، هیچ همتی ایجاد نمی شود تا قوانین سهل گیرانه در زمینه خرید و فروش اسلحه و بکارگیری آن را محدود نماید.
6- در زمانی که قوانین کشورمان منبعث از شرع مبین اسلام بکارگیری هرگونه سلاح را در سرقت و زورگیری و یا ایجاد رعب و وحشت در جامعه به مثابه محاربه و لایق حکم اعدام می داند، غرب حاضر به کشتن ده ها نفر است تا جان جانیان و مال تولید کنندگان و فروشندگان اسلحه را حفظ نماید.
7- آنها که به خاطر بکارگیری بخاری نفتی در مدارس ناراحتی کردند و با خانواده های دانش آموزان پیرانشهری اظهار همدردی کردند، بیندیشند که فرهنگ غربی خطرناک تر است یا بخاری نفتی؟! ترجیح می دهند فرزندشان در مدارس کدام کشور درس بخواند؟! بخاری نفتی را می توان با مبلغی کم از تمام مدارس ریشه کن کرد ولی فرهنگ غربی را چه؟! 

تکمیلی: اکنون بعد از گذشت بیش از یک زمان نسبتاً طولانی از این فاجعه، هیچ عکس و یا تصویری از مجروجان یا کشته های این جنایت و عامل آن منتشر نشده است، این هم در کشوری که ادعای آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات دارد خودش جای تأمل دارد.

این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.
این مطلب در زاهدانه 
نیز منتشر گردیده است. 

مطالب مرتبط:
ایمنی، مفقود بزرگ در نظام آموزشی 
ایمنی مدارس، قربانی نظام جدید آموزش

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/25
12:39 ص

 

می گویند که بودجه نداشتیم سیستم حرارتی مدارس را ایمن بسازیم، ولی نمی گویند که چرا این همه خرج تغییر بی مورد نظام آموزشی کردند؟! چرا برای سوءمدیریت خود بهانه های زشت می آورند؟! امسال برای احداث کلاس های جدید در مدارس کلی هزینه شده است، برای آموزش معلمان و انطباق ایشان با نظام جدید آموزشی، برای تغییر کتابها و ... خب این همه هزینه برای چه بود؟! چرا یکبار وزیر یا هرکس دیگری نمی آید فواید این نظام جدید را تشریح نمی کند؟! و این که این فواید چقدر بر ایمن سازی کلاسها ارجحیت داشته است؟!

این جناب وزیر بر چه اساسی با کدام توجیحی براساس چه مجوزی به مردم دروغ می گوید؟! چرا نمایندگان مجلس متوجه این مسئله نمی شوند؟! اینقدر به لحاظ درک مسائل ضعیف هستند؟! چرا کسی از این سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش نمی خواهد که معاونت ایمنی و بهداشت ایجاد کند؟! چرا کسی بازرسی به لحاظ رعایت ایمنی و بهداشت در مدارس انجام نمی دهد؟! این همه نهادهای مرتبط با ایمنی و بهداشت در کشور وجود دارند، چرا از ایشان یاری نمی جویند؟!

چرا مدارس جدید را براساس اصول ایمنی و بهداشت نمی سازند؟! مگر ساخت دو درب برای هر کلاس چقدر زحمت و هزینه دارد؟! مگر هزینه سیستم حرارت مرکزی در مدارس چقدر نسبت به لوله کشی گاز و بخاری و تبعات آن بیشتر است؟! مگر آموزش معلمان برای موارد بروز خطر چقدر هزینه دارد؟! این که معلم بداند ابتدا دانش آموزان را از کلاس باید بیرون ببرد چقدر پرهزینه است؟! اصلاً گیرم امسال مشکل بودجه داریم سالهای قبل ایشان چه می کردند؟! مگر هر ساله از این نوع حوادث نداشته ایم؟! اصلاً تا چه زمانی و تا چه تعدادی کشته و زخمی بدهیم وزیری استیضاح شوند؟!

آیا حق کسانی که حفظ جان مردم برایشان مهم است محاکمه شدن در محضر قانون نیست؟! آیا محاکمه عاملان حادثه کهریزک و مقصران پلیس فتا در قتل ستار بهشتی و وزیر آموزش و پرورش در حوادث شدید این چند سال و برخی سازندگان خودروی ناایمن و ... نباید به طور جدی در دستور کار قوه قضاییه قرار گیرد؟!

مطالب مرتبط:
اشتباهی بزرگ از وزارت آموزش و پرورش 
ایمنی، مفقود بزرگ در نظام آموزشی
نظام جدید آموزشی و مشکلات آن
خرج تراشی جدید دولت برای والدین
نکات مهم ایمنی در مساجد‏
درد و بلای نخست وزیر چین را چه کنیم؟!
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/24
12:12 ص

در مجموعه های مختلف شغلی و غیر شغلی که حضور دارم، شاهد یک معضل بسیار بزرگ اجتماعی هستم، مشکلی بسیار اساسی که متأسفانه در عمق جان سیستم ها، نهادها، ادارات، خانواده ها و حکومت نفوذ کرده است. مشکل انتقاد نکردن و انتقاد ناپذیری، اکنون به مثابه یک بیماری مزمن در اجتماع در حال تخریب لایه های مختلف و بخش های مختلف کشور است. اکنون مجلس، دولت، قوه قضاییه، نهادهای حکومتی و مردم همگی در برابرکوچکترین انتقادی برمی آشوبند، عصبی می شوند، انتقام جویی و لجاجت می کنند و همه این ها می تواند دلیلی مهم از مشکلات کشور و سرعت پایین حل آنها و حتی بغرنج تر شدن آنها دانست.
شما در سیستمی که در آن مشغول فعالیت هستید ایرادات و مشکلاتی را می بینید و با کلام خوش انتقاد خودتان را با تقدیم یک پیشنهاد به مدیرتان هدیه می دهید، متأسفانه اولین چیزی که شما را میهمان خواهد کرد یک گره در ابرو و چروک در پیشانی خواهد بود و بعد یک جمله ی اعتراضیه و سپس هم یک توبیخ که دیگر سرتان در کار خودتان باشد.
اگر در جامعه ای که در آن زندگی می کنید، با قصد خیرخواهی به مسئول یا قوه یا نهادی انتقاد کنید، اگر صدایتان آرام و رسانه تان کوچک باشد که هیچ اصلاً به حساب نخواهید آمد وگرنه که احتمالاً در لیست سیاه آن نهاد یا سازمان یا قوه قرار خواهید گرفت، تازه اگر مورد مؤاخذه قرارتان ندهند و جریمه و مجازات نشوید!!!
در بسیاری از موارد پیش آمده است که اگر انتقادی به یک قشر خاص از روشنفکر تا روحانی تا پزشک تا کارمند و کارگر و مدیر و ... بنمایید فوراً به شدت نسبت به شما موضع گرفته می شود طوری که گویی یک قشر معصوم و یک مسئله مقدس را مورد توهین قرار داده اید.
اگر به روش هنری بخواهید انتقاد کنید که محکوم می شوید به مسخره کردن مقدسات و یا شما را اصلاً جدی نمی گیرند و یا طوری خنثی یتان می کنند که به جای طنز انتقادی به لودگی و مسخره بازی بیفتید. فقط کافیست نگاهی به مجموعه های طنزی که بخشهای انتقادی به اقشار و یا نهادها و یا اشخاص داشته اند نگاه کنید تا مسئله برای تان بیشتر آشکار شود.
به عنوان یک منتقد گمنام، یک مجموعه را مورد انتقادات علمی و ارائه پیشنهادات خیرخواهانه قرار می دادم که با لو رفتنم، به جای تشویق و تشکر مورد تشر قرار گرفتم و این هم می شود پاداش منتقد دلسوز تا با حالتی سرخورده به مشکلات مجموعه اش نگاه کند در حالی که چاره را می داند.
در صداوسیما، در دولت، در مجلس و در هر مجموعه دیگری کافیست کسی به مجموعه ی خود انتقادی بکند، معمولاً اگر اخراجش نکنند لااقل طردش خواهند کرد، برای اثباتش فقط نگاهی به وزرا و نمایندگان و مجریان و مسئولان مغضوب بفرمایید.
متأسفانه چقدر پیش آمده است که یک منتقد را چنان طرد کرده ایم که در جبهه مقابل مان سنگر گرفته است و حال این که می توانستیم با پذیرش و یا احترام به انتقاد وی، او را در سنگر خودی نگاه داریم، فرایندی که همچنان در کشور در حال اجراست.
فرض کنید در مجموعه ی شما یک فرم خام ساده است که از همه جای استان ارباب رجوع ها، باید بیایند پیش شما آن را بگیرند و بعد ببرند در شهر خودشان یک اداره دیگر آن را پر کند و هرچه می گویید این فرم را به شهرستانها بدهید و یا روی سایت بگذارید تا مردم برای گرفتن یک فرم کلی وقت و هزینه ندهند، کسی قبول نکند، می توان منتظر ماند این مجموعه به بهره وری برسد؟! حالا جالب است که همین مجموعه ها همه ISO   هم دارند، ادعای PAPERLESS و اتوماسیون و تکریم ارباب رجوع و نظام پیشنهادات و تحول اداری و ... هم دارند!!
اگر چه به تنهایی نمی توانم برای همه ی افراد مثال ملموس بیاورم تا اثبات کنم این مشکل چقدر حیاتی است، اما مطمئنم همه در پیرامون خود سوابق تلخی از نقهدهای دلسوزانه داشته اند، انتقادهایی که جدی گرفته نشدند و بعداً حقانیتش اثبات گردیده است. پس با فرض این که مشکل را قبول کرده باشیم، آیا همین برای حل مشکل کفایت می کند؟! مسلماً نه! پس باید تحلیل کرد و راه کار داد، من در این قسمت مواردی را که می تواند در شفای این بیماری مزمن نافع باشد را تقدیم می کنم:


1- مثل همه ی درمان های اجتماعی، ابتدا باید از خود شروع کرد، ابتدا باید از همدیگر انتقاد بخواهیم، به هم که می رسیم بخواهیم دوست مان یک انتقاد به ما هدیه کند. اگر مسئولیتی داریم یا سرپرست جایی هستیم (حتی خانواده) باید برای انتقادات تشویق قائل شویم، باید منتقد را دوست بدانیم، باید برای بهترین منتقد و انتقاد جایزه تعیین کنیم. البته این مسئله در بسیاری از نهادها انجام می شود ولی متأسفانه کاملاً صوری است، مثلاً در قالب نظام پیشنهادات که حتی آیین نامه و دستورالعمل هم دارد کارهایی انجام می شود، ولی واقعاً در اکثر موارد صوری و فرمالیته و در حد همان مستندسازی هستند تا امتیازی برای مدیران و همکاران جلب شود آن هم برای ارائه ی پیشنهاد و انتقادهای کم اهمیت و غیر بنیادی؛ و این که حتی بسیاری از انتقادات و پیشنهاداتی هم که در این نظام مورد تشویق و امتیاز قرار می گیرند عملاً اجرا نمی شوند و در حد همان صورتجلسه باقی می مانند.
2- باید سایرین را تشویق به انتقادپذیری کنیم و برای این کار هیچ کاری بهتر از این نیست که خودمان به این قضیه مقید باشیم و این مسئله را اظهار کنیم. بسیاری از اعمال نیک انجام دادنشان در خفی تشویق می شود ولی برخی کارها جلی انجام دادنشان هم ثواب ویژه ای دارد (مانند صدقه دادن) که حقیر مطمئنم که بهتر است بحث انتقاد پذیری را در جمع بتوانیم نشان دهیم و به آن پایبند باشیم تا بقیه بخصوص اعضای خانواده و یا همکاران از ما الگو بگیرند، یعنی در عین حال که به سایرین در خفی انتقاد می کنیم، ابایی نداشته باشیم که دیگران در جلی از ما انتقاد کنند و بقیناً نمی توان با عصبی شدن و لجاجت و تنگ نظری در برابر انتقاداتی که به ما وارد می شود چنین آموزشی را اجرا نمود.
3- یکی از لوازم مهم برای اصلاح این وضعیت، یادگرفتن نحوه انتقاد است، این که چگونه می توان با بکارگیری ابزار، روشهای مختلف، زمان، مکان و... انتقاد مناسب را وارد نمود خود یک مسئله ی بسیار حیاتی است که باید به آن پرداخته شود. بکارگیری انصاف، ادب، علم و دلسوزی می تواند موجب یک انتقاد مؤثر و کم هزینه گردد.
4- یکی از مسائل مهم در انتقاد این است که افراد و شخصیت ها و مدیران و کارمندان و ارباب رجوع ها فرصتی برای همنشینی و هم اندیشی داشته باشند. در بسیاری از موارد فرصت انتقاد ایجاد نمی شود تا انتقاد صورت گیرد، برای انجام فرایند انتقاد، باید فرصتی برای سلام و احوال پرسی و مقدمه چینی و دعوت به انتقاد شدن و انتقاد شدن ایجاد نمود تا نطق سایرین به انتقاد و پیشنهاد باز شود. پس مدیرانی که با کارمندان یا ارباب رجوع خود همنشینی یا همکلامی ندارند، منتظر انتقادات سازنده و اصلاح امور هم نمی توانند باشند.
5- انتقاد یک فرایند مقدس است، اگر انتقاد را همان نهی از منکر بدانیم و پیشنهاد را همان امر به معروف، خواهیم دید که انتقادات و پیشنهادهایی که در راستای بهبود امور دنیوی یا اخروی صورت می گیرند همگی از شعائرالله هستند و دارای ثواب. پس باید برای منتقد و انتقاد تقدس و احترام قائل بود، نه این که منتقد را برانیم و انتقاد را به دیوار بکوبیم.
6- تمام رسانه ها، جلسات، همایش ها باید بخشی مختص انتقاد داشته باشند. باید این وقت تعریف شود و واقعاً به آن پایبند بود. این که در پایان همایش ها یا جلسات مهم، بخش کوچکی به نام پرسش و پاسخ تعریف کنند و آنهم به صورت گزینشی چند سوال مطرح گردد و همان هم به دلیل تنگی وقت پاسخ گویی نشود و یا اصلاً وقت پرسش و پاسخ حذف شود، هرگز موجب تحولی در بحث انتقاد نخواهد شد، تا وقتی که منتقد را بعداً فرا بخوانند و گوشش را بپیچند، چه انتظاری می توان داشت جز این که انتقادات به صورت پچ پچ و غیر سازنده، موجب شبهه سازی، اختلاف افکنی، سستی اعتقادات و تضعیف روحیه انقلابی گری شود.
7- تمام آنچه که گفتم دلیل نمی شود که دلسوزان از انتقاد کردن بترسند، اعتقاد راسخم این است که انتقاد درستی که به شیوه درست انجام می شود معمولاً مؤثر و کم هزینه است و به همین دلیل خودم به اصل انتقاد کردن و استقبال از آن در زندگی ام پایبندم، اعتقاد راسخ دارم که اگر به خاطر یک انتقاد دلسوزانه و خیرخواهانه در حق انقلاب و مردم آسیبی به من وارد شود، جای دوری نرفته است و در این راه برخدا توکل کرده و مسلح به سلاح انصاف و ادب همچنان به انتقاد خواهم پرداخت و البته ازانتقادشدن هم استقبال می کنم، و از خداوند نیز باید در این کار یاری می جویم.
8- اگر چه عبارتی به نام انتقادمخرب وجود دارد ولی باید دانست که تا انتقاد شنیده نشود مخرب و یا سازنده بودن آن معمولاً قابل تشخیص نیست، پس نباید از ترس ضررهای کم انتقاد مخرب از منافع عظیم انتقاد سازنده محروم ماند. 
9- تحقق یک جامعه ی انتقاد پذیر به یک چیز دیگر نیز نیاز اساسی دارد و آن عذرخواهی و عذرپذیری است، اگر کسی از عذرخواهی وحشت داشته باشد، ناگزیر از انتقاد پذیری نیز می هراسد و اگر کسی اهل عذرپذیری نباشد حق انتقاد ندارد و طرف مقابل نیز از انتقاد وی استقبال نمی کند. برای این که فضای انتقادگری و انتقادپذیری محقق شود باید جزء لاینفک آن یعنی فرهنگ عذرخواهی و عذرپذیری را نیز ارتقا داد. 

مطالب مرتبط:
چگونه راحت و مؤثر انتقاد کنیم؟
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما
عزیزانتان را در موقعیت پوزش خواهی قرار ندهید

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/23
8:42 ص

قبلاً تنها استفاده از اسلحه گرم، در زورگیری و یا سرقت، حکم محاربه و مجازاتِ اعدام داشت و این مسئله موجب به جسورشدن متخلفان و مجرمان به مال و ناموس مردم گردیده بود. اکنون همین که کسی به سلاح سرد اقدام به تخلفاتی مانند سرقت و زورگیری و مزاحمت به نوامیس داشته باشد، حتی اگر موجب قتل کسی هم نشود حکمش اعدام است و این قانون مدت ها بود که مورد انتظار خیلی از کسانی بود که قربانی چنین اقداماتی بوده اند.

قبلاً اگر عزیز کسی را 2 سارق مسلح با قمه می کشتند باید دیه یک نفر را می داد تا هر دونفر را قصاص کند، در صورتی که استفاده از سلاح سرد هم به لحاظ عقلی هیچ فرقی با اسلحه گرم نداشت و اکنون با این قانون هم دست قضات باز می شود، هم پای مجرمان و متخلفان بسته می شود و هم کسانی که چنین تخلفاتی موجب تضییع حقوق شان گردیده بود می توانند استیفای حق نمایند.

این مطلب در عمارنامه نیز منتشر گردیده است.

مطلب مرتبط: ناکارآمدی ساختار قوه قضاییه+پیشنهاد 

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به   صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin


شبکه اجتماعی
  

91/9/23
1:18 ص

مدتی است که مجری های مختلفی در تلویزیون با قیافه و یا لباس های دون شأن صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، جلوی دوربین حاضر می شوند، برخی موهای شان را سیخ سیخ می کنند و برخی صورت بند می زنند و برخی ابرو برمی دارند و یا تیغ می زنند.

 

البته نمی توان توقعی جز این داشت، وقتی که صداوسیما، مجریان و کارشناسان و نیروهای حزب اللهی خود را اخراج می کند و یا بها نمی دهد، چه کسانی در تلویزیون باقی خواهند ماند؟!

آیا این رویه صداوسیما که افراد غیر معتقد را به معتقدِ منتقد ترجیح می دهد، می توان تأمین کننده ی مصالح انقلاب و کشور باشد؟!
متأسفانه سیاستهای آقای علی لاریجانی و ضرغامی در صداوسیما، نه تنها مدیران، کارشناسان، هنرمندان و مجریان معتقد را تربیت نکرده است، بلکه همان تعداد معدودی را هم که سالم و معتقد رشد کردند را بیرون می اندازند.
مگر ما چند نفر مثل دکتر یامین پور در صداوسیما داشتیم یا چند نفر مانند سعید قاسمی داریم یا چند نفر مانند نقویان داریم که معتقد و منصف و کاربلد باشند؟!

آیا سیستمی که ملاک ورود در آن ارتباطات و معیار بقا در آن ریاکار و یا بی رگ و یا سربه زیر بودن است می تواند صدای انقلاب را به اقصی نقاط جهان که هیچ به همین مردم خودمان برساند؟!
آیا بدون برنامه های مناظره ای و تریبون های آزاد اندیشی می توان جلوی بروز فتنه ها را گرفت؟! می توان فتنه های رخ داده را خنثی نمود؟! مگر آقای ضرغامی به قوه منطق و استدلال گفتمان انقلاب ایمان ندارند؟! مگر دستور رهبری به ایجاد چنین فضایی نبوده است؟!

اگر صداوسیما به فکر جذب، حمایت و تشویق نیروهای متعهد و هنرمند نباشد، چه آثاری جز همین ها که صدای کارشناسان مذهبی و اجتماعی را درآورده باید به انتظار نشست؟!
اصلاً اگر قرار باشد نهادها و ارگانهای انقلابی نیروهای انقلابی تربیت نکنند، کدام ارگان و نهادی این کار را باید بکند؟! اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی!!! و صداو سیمای جمهوری اسلامی!!! بویی از اسلام نبرده باشند مردم به چه دلیلی باید بین رسانه ی ملی و شبکه های ماهواره ای باید رسانه ملی را انتخاب کنند؟!
اگر سطح تحلیلی صداوسیما از وقایع روز ایران و جهان طوری باشد که مخاطب احساس استحمار کند، چرا باید رسانه ملی را نگاه کند؟! لااقل یاد بگیرد مثل رسانه های غربی همین استحمار را با حفظ ظاهر انجام دهد!
شصت اخبار در روز نگاه می کنیم که بفهمیم اوضاع سوریه مثلاً چگونه است که بعد از کلی بی خبری یکدفعه اخبار می گوید که اوضاع دمشق آرام تر شده است و آنگاه تازه با کمال تأسف می فهمیم که نیروهای ضددولتی به دمشق رسیده اند!! خب آقای ضرغامی یوهو بگوید که ماهم برویم bbc  نگاه کنیم!! البته ما این کار را نمی کنیم چون از دوست نادان به دشمن دانا پناه نخواهیم برد، bbc  می آید مطالب وبلاگهای مختلف را از انقلابی تا ضدانقلابی مطرح می کند و صداوسیمای ما مجریان انقلابی را به سطح وبلاگ نویس تنزل می دهد!!! که آقای یامین پور کار رسانه ای شان بشود وبلاگ نویسی؟!!

نمی دانم آقای ضرغامی به دنبال چیست؟! دنبال انتخابات ریاست جمهوری یا چیز دیگر؟! فقط می دانم که این صداوسیما واقعاً کارکرد اصلی خود را ندارد و شاید با فرصت همراه به گلایه ای که رهبر انقلاب به ایشان داده بودند، کم کم باید منتظر رییس بعدی صداوسیما باشیم.

مطالب مرتبط:
سیما را اجاره داده اند؟! 
سریال هایی روی آب
سیما در خدمت مفسدان بزرگ آریا؟!
جولان نخست وزیر سابق فرانسه در گزارش خبری سیما
غفلتی از سوی بیشتر مجریان سیما 
سیما، نیم نگاهی به توان بینندگان کند
آقای ضرغامی قبلاً تذکر داده بودیم
شبکه ی آموزش در خدمت شجریان!
یک درخواست از آقای ضرغامی
تعلل جدی حوزه، دولت و سیما در زمینه عفاف و حجاب
خنده بازار برای چه کسانی است؟
آقای ضرغامی! شما درترویج ماهواره مقصرید
هشدار به آقای ضرغام
قبل از اخبار جنسی، اوهومی بکنید

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/22
9:39 ص

حکومت بر اساس تعریف الهی باید دارای مشروعیت باشد و بر اساس تعریف غیر الهی باید مقبولیت داشته باشد، در زمان امامت معصوم، مشروعیت حکومت آن قدر زیاد است که می تواند ابتدا به ساکن جهاد نماید و حال این که در زمان غیبت فقط جهاد در دفاع است که مجاز است.
آنچه که در یک حکومت مهمترین اصل است مشروعیت آن است، وقتی حضرت علی علیه السلام آنگاه که حکومت را فقط به خاطر مردم و خستگی از خلفای پیشین و به صرف مقبولیت پذیرفت، آن را با آب دهان شتر مقایسه کرد و حال این که اگر بعد از وفات پیامبر و با توجه به این که حضرت علی ولی الله، بود حکومت تقدیم ایشان می شد بسیار متفاوت و ارزشمند بود، آنگاه دیگر نه بدعتی ایجاد می شد و نه تفرقه در جماعت مسلمین رخ می داد و نه امویان و عباسیان حکومت مسلمین را در دست می گرفتند.
در عصر غیبت کبری، وحی و یا متصل به وحی، حاکم مشروع یا ولی خدا را مستقیماً اعلام نمی کند، لیکن ما می دانیم که براساس دستور امامان مان، مردم در زمان غیبت باید به علما و فقها مراجعه کنند و از یک سو نیز اصول اجماع و عقل از اصول مؤید و مورد اعتماد مسلمین است که این اصول به عنوان اجزای یک ابداع از سوی امام خمینی مورد استفاده قرار گرفت، امام خمینی با ترکیبِ عقلی و علمی بین اصول ولایت علمای دین و اجماع ایشان، اصول مشروعیت و مقبولیت حکومت را با محوریت مشروعیت در ابداعی به نام ولایت فقیه تأمین نمود و با توجه به این که اجزای تشکیل دهنده این اصل و مکانیزم اتصال آنها، براساس اصول شرعی و عقلی هستند، نمی توان آن را بدعت تلقی نمود بلکه تعریفِ ابداع بر آن صدق می کند.
در این ابداع ارزشمند، مشروعیت به صورت مستقیم و مقبولیت به صورت غیر مستقیم در انتخاب و عزل ولی فقیه توسط جمع علما و فقهای مقبول مردم (مجلس خبرگان) بکارگیری می شود تا اسلامی بودن حکومت با امکان انتخاب ولی فقیه و غیر استبدادی بودن آن با امکان عزل او، ضمانت اجرایی داشته باشد. در بحث عزل، آن هنگام عزل صورت می گیرد که شرایط ولی فقیه بر او مترتب نباشد و یا فردی شایسته تر از ولی فقیه حاضر مطرح گردد.
یقیناً ولایت فقیه را نمی توان مانند امام معصوم، دارای عصمت و یا در زمان حضور ایشان مشروع دانست، ولی به لحاظ تأمین اصل مشروعیت و تا زمانی که شیوه ای مترقی تر وجود ندارد و امام در غیبت به سر می برد، مشروع و واجب الاتباع است.

مطالب مرتبط:
 
سرنوشت ولایت مداران از ولایت فقیه تا ولایت معصوم 
کجای حرف عماد افروغ با ولایت فقیه مشکل داشت؟
ایرنا، مرگ بر ضد ولایت فقیه را سانسور کرد!
بصیرت و ولایت همیشه مهمند
بصیرت، چشم و گوش بستن نیست
بصیرت و ولایت دو بالند
بصیرت چشمه ولایت مداری
صبر و بصر مهلک است

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

91/9/21
11:37 ع

شرایط خاص اقتصادی، موجب گرانی در بخش های مختلف و به صورت محسوس گردیده است و بدون این که بخواهم به دلایل و مقصران این مسئله اشاره کنم (که قبلاً مبسوطاً به آن پرداخته ام)، در این مطلب درخواست می کنم، حال که هر عرضه کننده ی خدمت یا کالایی با مجوز و یا بدون آن، به افزایش قیمت های سرسام آور و جبران هزینه های خود اقدام نموده است، چرا دولت فکری به حال حقوق بگیران نمی کند؟!
اکنون حقوق بگیران اعم از کارگر و کارمند شرایط بسیار بسیار بدی دارند، اگر چه طی چند سال اخیر هرساله قدرت خرید کارمندان کم شده است (مراجعه شود به مطالب مرتبط ذیل همین مطلب)، اما شرایط اخیر بسیار متفاوت تر از گذشته است. تورم به خصوص در بخش مواد خوراکی و اجاره خانه بسیار محسوس بوده و کارگران و کارمندان از خرید نیازهای اولیه خود ناتوان شده اند. در این مطلب قصد عجز و لابه ندارم بلکه هدفم دعوت به چاره یابی است. توقع می رود با شکست سیاست های تحریمی و افزایش فروش نفت و تثبیت بازار ارز، دولت بخشی از درآمدهای خود را در جهت رفع مشکل حقوق بگیران هزینه کند، شاید برخی بگویند که دولت می خواست که به مردم پول بدهد ولی برخی نگذاشتند، من این مسئله را قبول ندارم، حقیقت این است که دولت قصد داشت با افزایش بیشتر قیمت ها، پول بیشتری به مردم بدهد که واقعاً با مقایسه همین افزایش هزینه در زمان اجرای فاز اول هدفمندی در برابر یارانه های پرداختی، کسی تمایلی به چنین مساعدت هایی ندارد، بلکه توقعمان این است که دولت با توجه به تورم ایجاد شده، اقدام به حمایت از حقوق بگیران نماید و این در حالی است که اکنون کارگاه ها به خاطر نداشتن نقدینگی به منظور تأمین مواد اولیه و فروش های بلندمدت محصولات، قادر به استقامت و حمایت از کارگران خود نیستند و کارمندان نیز دریافتی شان نسبت به پارسال نه تنها زیاد نشده است بلکه به دلیل حذف و یا عدم پرداخت مزایایی مانند اضافه کاری و رفاهی تقلیل نیز یافته است و حتی حقوق ها را نیز با تأخیر پرداخت می کنند و اینک زمزمه پرداخت علی الحساب حقوق نیز به گوش می رسد.
دوباره عرض می کنم که اکنون مسئله این نیست که چه کسی مقصر این گرانی هاست، بلکه مسئله این است که چرا دولت همان دریافتی بخور و نمیر را نیز کاهش داده است؟! چرا حمایت از قشر پرتلاش و مظلوم کارگر از راه حمایت از تولید و حمایت های مستقیم نقدی یا کالایی به کارگران انجام نمی شود؟! نمی گویم دولت به تجویز برخی اقتصاددان های غرغرو و بدسابقه، به توزیع کوپن عقب گرد کنند، بلکه به هر راهی که می تواند اقدام کنند، منطقی است که دولت مانند کشورهای دیگری که دچار چنین تورم های جهشی شده بودند، افزایش حقوق را منوط به افزایش حقوق سالانه آنهم با ضریبی کمتر از نرخ تورم ننماید، بلکه به تناسب تورم و در مقاطع کوتاهتری مانند سه ماهه به تناسب تورم سه ماه قبل اقدام به افزایش حقوق نمایند و این که از هرگونه حذف و افزایش سیاست های سختگیرانه در پرداختی های کارمندان خودداری نمایند و اگر هم این کاهش ها به صورت غیر قانونی صورت گرفته است، سامانه ای برای شناسایی و رفع این موارد ایجاد نماید، اصلاً دولت فرض کند کسانی می خواهند با ایجاد بدبینی نسبت به دولت، رأی نامزد مورد حمایت شان را کاهش دهد، آیا بهتر نیست با اقدامی به جا نقشه های شوم ایشان را نقش برآب نمایند؟!

این مطلب در سایت زاهدانه  نیز منتشر گردیده است.

مطلب مرتبط:
لزوم اصلاح جدی در تعیین دستمزدها            30/3/91
بازهم افزایش تا 15%؟!!                  27/2/91
مهاجرت کارمندان از تهران به چه قیمتی!؟                   11/2/89
رییس جمهور عزیز! به خدا وضع اقتصادی کارمندان...             18/7/89
کارمندان، رنجور و نا امید                 15/11/88
کاهش قدرت خرید کارمندان، براساس سیاستهای برنامه ریزی شده است                10/4/89
جوابی بر پاسخ مقاله "کاهش قدرت خریدکارمندان..." مندرج درنقدنیوز                  12/4/89

میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی من وآینده من یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه