95/11/2
8:15 ص
آقای عراقچی به همراه سایر اعضای تیم هسته ای و شخص رئیس جمهور، بارها ادعا کرده بودند که نظرات رهبری درباره مذاکرات هسته ای را رعایت کرده اند، لیکن بعد از تصویب مجدد قانون تحریم ISA و اعلام نقض برجام از سوی مقام معظم رهبری و آقایان روحانی و ظریف، ایشان که همزمان معاون وزیر امور خارجه و مسئول کمیته نظارت بر اجرای برجام هست از انظار ناپدید شد، اما هفته پیش ناگهان در قامت قهرمان پیگیری کننده حقوق ایران در خصوص نقضهای مکرر برجام از سوی آمریکا در نشست مشترک با نمایندگان 5+1 و اتحادیه اروپا شرکت کرد و نهایتاً پس از نشست در عین ناباوری، از 2 عقب نشینی جدید پرده برداری شد:
دو عقب نشینی فوق اما اثبات کننده تمرد از نظرات رهبری درباره مذاکرات هسته ای نیز بود، چرا که مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در جمع مسئولان و کارگزاران نظام در تاریخ 25 خرداد امسال، از علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و مذاکره کننده هسته ای میخواهد که مطلقاً زیر بار زیاده خواهی آمریکا در خصوص 300 کیلوگرم ذخیره مواد غنی سازی شده ایران نرود:
«ما پیشپرداختهایمان را همینطوری انجام دادیم: ما [غنیسازی] بیست درصد را تعطیل کردیم، فُردو را تقریباً تعطیل کردیم؛ اراک را تعطیل کردیم، اینها پیشپرداختهای ما بوده، حالا باز توقّع دارند. من الان اینجا عرض میکنم -اگر آقای دکتر صالحی حضور دارند- این توقّعاتی را که آنها در زمینهی الیاف کربن که در سانتریفیوژها به کار میرود، یا توقّعاتی که در مورد اندازهگیری آن سیصد کیلو دارند مطلقاً قبول نکنید، زیر بار نروید. مدام افزونخواهی هم میکنند؛ حالا این همه پیشپرداخت ما دادهایم. بههرحال طرف مقابل ما عمل نکرده.»
مشمئز کننده این که آقایان روحانی، ظریف، عراقچی و حامیان ایشان، کراراً چه در زمان تصویب برجام و چه در زمانی که برجام با مشکلات عدیده در اجرا مواجه شد، به دروغ مدعی شدند که هم خطوط قرمز مقام معظم رهبری در تنظیم برجام و هم شروط نه گانه ایشان در اجرای برجام را رعایت کرده اند و حال این که هم اکنون به وضوح و وقیحانه به تمرد از نظرات رهبری درباره مذاکرات هسته ای و برجام مبنی بر عدم تنازل بیشتر در برابر زیاده خواهی های بیشتر آمریکا و ایستادگی قاطعانه در برابر نقض های برجام دست میزنند!
95/10/24
9:55 ص
خدمت دوستان حزب اللهی به خصوص نسل جوان مؤمن و انقلابی که با شنیدن پیام تسلیت مقام معظم رهبری و بزرگان دیگر نظام، درباره واقعه تأثر برانگیز درگذشت هاشمی رفسنجانی ، این یار دیرین امام ورهبری دچار سردرگمی شدهاند، توضیح عرض میکنم که:
آنچه که مقام معظم رهبری و بزرگان نظام در طول عمر با برکت خویش از مرحوم هاشمی رفسنجانی دیدهاند، برخلاف نسلهای جوان، محدود به یکی دو دهه اخیر نیست، بلکه برآیند چند دهه تلاش، جهاد و مبارزات هاشمی است که از قبل از انقلاب تا سالهای پس از آن و پر طول سالهای دفاع مقدس و تلاش او برای اعتلای انقلاب است و این سوابق کم نظیر حکم میکند که صرف عملکرد یک دهه اخیر وی معیار و ملاک قضاوت ما درباره تمام سالهای حیات او قرار نگیرد، به خصوص اگر مد نظر داشته باشیم که مرحوم هاشمی رفسنجانی با تمام فراز و نشیبهایش، از انقلابیترینهای نسل خود بوده است و زندگی وی میتواند برای همه انقلابیهای امروز آیینه عبرتی باشد تا بدانند آن چیزهایی که در این سالها بابتش به آقای هاشمی انتقاد کردند و حتی شدیدتر از آنها میتواند دیر یا زود در وجود خودشان نمود و بروز پیدا کند، کسانی که با این ملاحظات و منصفانه به درگذشت هاشمی رفسنجانی مینگرند، هم به حرمت سابقه انقلابیگری وی و هم از روی احتیاط و دوراندیشی بابت عاقبت انقلابی خویش، به خود اجازه نمیدهند در قضاوت نسبت به او دچار بی انصافی و افراط و جزم اندیشی گردند.
95/10/16
6:55 ع
بزرگی حماسه 9 دی مانند بزرگی خیانت فتنه طوری است که باعث شده تا کسی نتواند منکر آن شود لیکن آنان که دلشان با فتنه تپید و با 9 دی، گرفت، تلاش میکنند حال که نمیتوانند وجود خیانت بزرگ فتنه و حماسه عظیم 9 دی را انکار کنند، به تحریف 9 دی و فتنه بپردازند که به همین منظور سالها کوشیدند تا با نادیده گرفتن ماهیت فتنه 88 که هدف قرار دادن اصل جمهوریت و اسلامیت و ولایت بود، آن را از جنس دعوای 2 جریان و حزب سیاسی بشناسانند که در آن، هر دو طرف به یک نسبت مساویند!
ایشان برای تحریف 9 دی نیز تلاش میکنند تا آن را به دفاع از اسلام و امام حسین(ع) منحصر و محدود نمایند و حال این که اگر چه خون مردم سراسر کشور پس از عاشورای 88 به غلیان آمد ولی طیف شعارهای مردم در یوم الله 9 دی اثبات میکند که مردم به دفاع از انقلاب، اسلام و ولایت به میدان آمدند و البته حرمت شکنی فتنه گران نسبت به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی، در کامل شدن شناخت مردم از این جریان حقیقتاًً کمک به سزایی کرد.
در واقع مردمی را که 8 ماه شاهد قانونشکنی، بی ظرفیتی، تفرقه افکنی، پاره کردن عکس حضرت امام خمینی(ره)، شعار علیه اسلامیت نظام و اصل ولایت فقیه و دشمن شاد کردن انقلاب بودند و سربه راه شدن سران فتنه و پایان فتنه را انتظار میکشیدند، با هتک حرمت به عاشورای حسینی، به جمع بندی نهایی برسند که راه فتنه، راهی بی بازگشت است و باید بساط آن را خودشان در یوم الله 9 دی با شعار علیه فتنه و فتنه گران و دفاع از انقلاب، امام و رهبری جمع کنند، پس 9 دی روز دفاع مردم از همه ابعاد نظام یعنی اسلامیت، جمهوریت، ولایت و قانونمداری بود و نه صرف دلخوری بابت حمله فتنهگران به خیام اباعبدالله(ع) و ابعاد این حماسه، حضور همیشگی ما را برای عبرت گیری همه دشمنان خارجی و عناصر داخلیشان، میطلبد.
95/9/30
8:31 ع
بخواهیم یا نخواهیم با حذف پولهای ذاتی و رایج شدن پولهای اعتباری، عملاً مقوله ای به نام تغییر ارزش پول موضوعیت پیدا کرده است چرا که پولهای اعتباری مثل همین اسکناسهایی که در معاملات از آنها استفاده میکنیم، برخلاف سکه های طلا و نقره که ذاتاً ارزش و اعتبار داشتند نیستند، بلکه ارزش پولهای اعتباری، به اعتبار و قدرت خریدی است که ایجاد میکنند و این قدرت خرید هم با توجه به عامل تورم، برای مبالغ یکسان در مقاطع متفاوت، یکی نیست.
عملاً تغییر ارزش پولهای اعتباری باتوجه به عملکرد دولتها و تغییرات و تعاملات اقتصاد جهانی به یک مسئله گریزناپذیر تبدیل شده است، لیکن این تغییر ارزش پول در کشورهایی مثل ایران، با توجه به تورم بالایی که وجود دارد، عملاً در مناسبات اقتصادی مثل قرض، مهریه، خسارت، دیه و… اهمیت بیشتری پیدا میکند چرا که گذشت یک سال میتواند ارزش پول را دچار تغییر بنیادین نماید که در مواردی مثل مهریه، این تغییر ارزش پول از سوی برخی مراجع لحاظ شده و قائل به محاسبه ارزش روز مهریه هستند.
اما متأسفانه موضوع ارزش پول در خصوص قرض و به خصوص تسهیلات بانکی هنوز از سوی اکثر علما و مراجع تعیین تکلیف نشده است و علی رغم این که مقام معظم رهبری به مسئله ارزش پول اهتمام داشتند و به حوزه ها تأکید کردند که در این خصوص تکلیف مردم را روشن کنند، اما عملاً این مسئله محقق نشده است و بانکها به عقد قراردادهای بعضاً صوری روی آورده اند تا با تسهیلات جعاله، فروش اقساطی، مضاربه و… مسئله ارزش پول را از طریقی دیگر در قرضها یا سپرده گذاریها لحاظ نمایند!
از سوی دیگر وقتی از مراجع و علمای عالیقدر میپرسیم چگونه به یکدیگر پول قرض بدهیم که پس از دوسال موقع پس گرفتن طلبمان، دچار خسارت ناشی از کاهش ارزش پول نشده باشیم، میگویند با سکه طلا به همدیگر پول قرض بدهید! یعنی توصیه شان هیچ تناسبی با وضعیت روز اقتصاد کشور و مناسبات معمول مردم ندارد! و بهتر است بگویم برای این که تکلیف مسئله ارزش پول را روشن نکنند، حاضر هستند صورت مسئله را به طور کلی پاک کنند!
از سوی دیگر، نظر صریح قرآن حکیم در خصوص قرض الحسنه این است که دو طرف این رابطه نباید متضرر شوند و میگوید رؤوس اموال (که شاید امروز بتواند همان ارزش پول باشد) نیز حفظ شود، در واقع قرآن حکیم آن قرضی را قرض الحسنه میداند که هیچکدام از طرفین ضرر نکنند ولی متأسفانه در حال حاضر طبق نظر اکثر مراجع (و برخلاف نظر رهبری)، اگر کسی پولی قرض بدهد و ارزش آن نصف شود، باید به این ضرر به عنوان قرض الحسنه نگاه کند و راضی باشد!
عدم تفقه در خصوص ارزش پول باعث شده است که از یک سو برخی مردم گذاشتن سپرده در بانک را مشروع ندانند و ترجیح دهند پولهایشان را صرف خرید و فروشهای غیر ضروری، دلالی و عملاً تشدید تورم نمایند و از سوی دیگر، منابع بانکها برای ارائه تسهیلات به صنایع، خدمات و مردم کفاف ندهد و عملاً نتواند به اشتغال، تولید، ازدواج، استقلال، مسکن و… کمکی نماید و از سوی دیگر هم با ربوی دانستن عملکرد بانکها هم ربا در بازار به صورت رسمی تقویت گردد و هم نظام اسلامی زیر سوال برود!
توقع رهبری و مردم این است که علمای بزرگوار و حوزه های کشور در خصوص مسئله ارزش پول، تفقه کنند و لااقل برای حل مشکلات مردم نسخه ای کاربردی و عملیاتی بپیچند؛ این نسخه که همه تسهیلات و سپرده گذاریهای بانکی و حقوق کارمندان بانک، حرام و ربوی است، نسخه ای است که مردم را به شدت دچار عسر و حرج کرده است و صرف سکوت و اعتراض حوزه و علمای عالیقدر در خصوص مفاهیم جدید پول اعتباری، بانک، تورم و…، نمیتواند با هدف فقه پویای شیعه قابل توجیه باشد.
95/9/30
8:22 ع
بعد از عم استقبال نخبگان و عامه مردم از دعوت جریان متعصب احمدی نژادی برای پیوستن به کمپینهای تنظیم طومار و جمع آوری امضا در فضای حقیقی و مجازی برای فشار بر مقام معظم رهبری که با هدف بازگرداندن احمدی نژاد به صحنه انتخابات 96 تشکیل شده اند، این جریان تصمیم گرفته است تا موضوع درخواست عزل آیت الله آملی لاریجانی و تغییر رئیس قوه قضاییه و احتمالاً برخی موضوعات دیگر را نیز به موضوع طومارهایشان خطاب به رهبری اضافه نماید.
این جریان که براساس برخی اطلاعات مورد وثوق، توسط بخش غیررسمی تشکیلات احمدی نژادی هدایت میشود، تلاش میکند تا هم مسئله فشار به جایگاه ولایت فقیه را به عنوان امری معمولی و غیرقبیح جابیندازد و هم افراد بیشتری را با کمپینهای خود برای فشار بر مقام معظم رهبری و تغییر نظر ایشان درباره حضور احمدی نژاد در انتخابات همراه کند و هم هزینه ای را که به زعم خودش از سوی مقام معظم رهبری به احمدی نژاد وارد شد را با اقداماتی مانند فشار برای بیان پشت بلندگو، فشار از طریق نامه به رهبری و تلاش برای دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات تلافی کند!
نکته جالب این که این جریان برای فریب مردم، از یک سو میکوشد تا با اصطلاحاتی مثل «آقای من» و «مولای من» برای مقام معظم رهبری، قباحت فشار بر جایگاه ولایت را کمرنگ کند و از سوی دیگر تلاش میکند به این بهانه مضحک که شرایط کشور و جهان نسبت به 3 ماه پیش تغییرات بنیادین کرده و این تغییرات هم برای مقام معظم رهبری قابل پیش بینی نبوده است و ایشان هنوز هم به این تغییر شرایط واقف نیست، فشار بر مقام معظم رهبری را دلسوزانه و منطقی جلوه دهد!
اگر چه همانطوری که در مقدم بحث بیان شد این کمپین ها با عدم استقبال مواجه شده است و بخش عمده همان عده کمی هم که در آنها عضو شده اند جهت بحث در آن کمپینها حاضر شده اند، لیکن لازم است که دوستان انقلابی و ولایتمدار توجه داشته باشند که حتی اگر بخت روحانی در انتخابات 96 زیاد بود هم چنین بدعتهای زشتی که مطلوب و آرزوی دشمنان رهبری است، توجیه نداشت! چه رسد به الان که عملکرد روحانی بسیار ضعیف و گفتمان سازش نیز در لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته است.
95/9/21
8:54 ص
جزئیات مذاکرات هسته ای و مشورت با رهبری در خصوص آنها در سخنرانی آقای روحانی در روز دانشجو حرف و حدیث زیادی ایجاد کرد:
«ما هیچ قدمی در مسئله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم. جلسه گذاشتیم، ایشان نامههای مکتوب دارند به من خطاب کرده و دستوری که من روی نامههای ایشان دادم. هیچ نامهای نبوده که ایشان بنویسد و من دستور قاطع ندهم. در مقام عمل جایی کم و کسر آوردیم اما مبنا براین بوده که دستورات ایشان عملی شود.»
برخی از دوستان انقلابی، بابت این اظهارات، رئیس جمهور را با ادبیاتی نامناسب، دروغگو خواندند که البته از این جهت که بیشتر در جهت فرافکنی برای فرار از مسئولیت مذاکرات هسته ای بود قابل انتقاد است که قبلاً در مطلبی به آن پاسخ داده ام؛ اما آنچه که باعث شد تا این مطلب را بنویسم، کلیپی است که اخیراً در شبکه های اجتماعی منتشر گردیده که دو بخش از دو سخنرانی مقام معظم رهبری را در کنار هم قرار داده تا بگوید اظهارات ایشان درباره جزئیات مذاکرات هسته ای دچار تناقض است.
در ابتدای این کلیپ، سخنان مقام معظم رهبری که در حمایت از مذاکره کنندگان انجام شده است را می شنویم که میفرمایند:
«بنده هیئت مذاکرهکننده را – همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند – هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید.»
پس از بیانات فوق، بخش دیگری از سخنان مقام معظم رهبری درباره جزئیات مذاکرات هسته ای در کلیپ آمده است:
«بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.»
در پاسخ به شبهه ای که مطرح شده است ذکر چند نکته ضروری است:
1- نکته اول این است که خود مقام معظم رهبری در همان سخنرانی که در بخش اول کلیپ آمده است، چند نکته دیگر که در این کلیپ نیامده است، را درخصوص این جزئیات بیان میکنند مبنی بر این که ایشان در خلال سخنان شان در حمایت از مذاکره کنندگان، به حضار میفرمایند که اگر ایشان هم از جزئیات مطلع بودند، نظر رهبری را میداشتند، ولی در ادامه میفرمایند که در بسیاری از جزئیات وارد نمیشوند و جزئیات مد نظرشان را با مذاکره کنندگان در میان گذاشته اند:
«اینها موارد عمده و مهمّی است که روی آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکرهکننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشتهایم؛ [البتّه] جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایی که بنده وارد میشوم؛ در خیلی از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.»
2- آنچه که مقام معظم رهبری بیان میکنند در حوزه آگاهی داشتن از جزئیات مذاکرات هسته ای و نظر دادن در بخش کمی از جزئیات است، مسئله ای که یقیناً به معنی دخالت در همه جزئیات و به معنی عملی شدن نظرات رهبری نمیتواند تلقی گردد. باید حواسمان باشد که:
اولاً مقام معظم رهبری علم غیب ندارند که از همه جزئیات مطلع باشند و آنچه از جزئیات که به ایشان گفته میشد را میدانستند.
ثانیاً این که همان بخشی از جزئیات که بعضاً رهبری نظر میدادند نیز لزوما محقق نشده است کما این که حتی کلیات و خطوط قرمز مد نظر رهبری نیز در اکثر موارد رعایت نشدند.
3- یکی از نشانه هایی که برای فهم این تناقض به کار می آید، سخنان مهدی محمدی، کارشناس انقلابی است؛ او در اولین اظهاراتش پس از نهایی شدن برجام در مذاکرات، ورود رهبری در حدود یک هفته آخر مذاکرات از جنس ورود به جزئیات مذاکرات هسته ای اعلام میکند که در اصلاح برخی ایرادات بزرگ بیانیه لوزان مؤثر میداند؛ و در خاطر داریم که در آخرین روزهای تبدیل لوزان به برجام، مقام معظم رهبری دولت را از عجله نهی و به شنیدن حرف منتقدان توصیه میکرد که با عدم توجه مناسب دولت، احتمالاً در روزهای آخر، شخصاً تحقق برخی از آن موارد را از مذاکره کنندگان خواسته اند که احتمالاً برخی از آنها از سوی مذاکره کنندگان رعایت شده اند تا از وخامت توافق لوزان کمی بکاهد.
4- نکته دیگر این که اظهارات آقای روحانی مبنی بر مشورت کردن با رهبری، اظهارات مقام معظم رهبری در نوروز امسال در مشهد مبنی بر اعتراف دکتر ظریف به عدم رعایت برخی از خطوط قرمز رهبری، خود متن برجام و شیوه اجرای آن، به خوبی نشان میدهد که نظرات مقام معظم رهبری حتی در کلیات و خطوط قرمز در بسیاری از موارد لحاظ نشده است! چه رسد به این که کسی مدعی شود، جزئیات مد نظر رهبری رعایت شده اند! در واقع حتی اگر آقای روحانی در تمام جزئیات مذاکرات هسته ای نیز با رهبری مشورت کرده باشند اما مسئله مشورت کردن و مسئله عمل کردن به مشورت دو مقوله کاملاً مجزا هستند.
5- آقای روحانی در اظهاراتشان در روز دانشجو گفتند که «در مقام عمل جایی کم و کسر آوردیم اما مبنا براین بوده که دستورات ایشان عملی شود.» ولی واقع قضیه این است که مواردی که عملاً رعایت نشد بسیار زیاد است، مواردی که بعضاً بسیار مهم بودند که تأثیر خلاءشان را امروز به وضوح میبنیم، اگر آقای روحانی مواردی مانند تناظر و همزمانی تعهدات، اخذ تضمینهای محکم، حرکت براساس بدبینی به دشمن، شنیدن حرف منتقدان، سد کردن امکان هرگونه تحریم جدید (همانطوری که در ژنو سد شده بود)، عدم تخریب قبل رآکتور اراک قبل از عقد قرارداد محکم برای بازسازی آن، رعایت میکرد، امروز شاهد این خسارت محض در اجرای یک طرفه برجام نبودیم.
6- مسئله آخر این که مقام معظم رهبری در عین این که از ابتدا به مذاکرات بدبین بودند ولی به دولت مجوز مذاکره دادند و بارها از ایشان حمایت کردند تا بتواند مذاکرات را به پیش ببرد و بارها ایشان را راهنمایی کردند که اکثراً به خوبی رعایت نشد و نهایتاً هم در امضای منشور برجام، آن را یک «درس عبرت» پیش بینی کردند و برای تبدیل نشدن برجام به خسارت محض، شروطی مقرر کردند که همانها هم رعایت نشد و همه اینها یعنی این که آقای روحانی، راهی را که شروع کرد، مسئولیتش را پذیرفت، طبق نظرش عملی کرد و حتی برای تحمیلش، شعار رفراندوم هسته ای داد را نمیتواند به رهبری متوجه کند و اگر واقعا چنین اراده ای داشته باشد، کمال بی انصافی، نمک نشناسی و بی مسئولیتی میتواند قلمداد گردد.
95/9/21
8:50 ص
بعد از این که دکتر عبدالله گنجی از نامه احمدی نژادیها به رهبری برای تحمیل فشار هزینه برای بازگشتن احمدی نژاد به صحنه انتخابات کشور خبر داد، برخی اشخاص و کانالهای احمدی نژادی به این مسئله واکنش نشان دادند، لیکن نوع واکنش، بیشتر در جهت تأیید ادعای آقای دکتر گنجی قابل استنباط بود، این افراد مدعی هستند که شرایط نسبت به زمانی که مقام معظم رهبری، به احمدی نژاد توصیه به نیامدن به صحنه انتخابات کردند، خیلی فرق کرده است که در پاسخ به این افراد لازم میدانم ابتدا عین سخنان مقام معظم رهبری در این خصوص را بازخوانی کنیم:
«خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم.
آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست.
این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو. انسان باید نصحیت کند. نصحیت یعنی خیرخواهی.
من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقهمندم. میدانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما میگویم وارد نشو. نمیگویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمیدانیم. من صلاح نمیدانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.»
همانطوری که در سخنان مقام معظم رهبری مشخص است، این سخنان دو جنبه دارد، یکی این که ایشان به شناخت افراد توجه دارند و دیگری به شناخت مسائل کشور و مسئله خطر دوقطبی سازی در کشور اشاره می فرمایند. خب سوالی که مطرح میشود این است که آیا در این چند ماه، شخصیت آقای احمدی نژاد عوض شده است؟! اجرای برجام دچار تحول اساسی شده است؟! شرایط داخل کشور خیلی تغییر کرده است؟! مسلماً خیر! هیچکدام از اینها تغییر بنیادین نکرده است. پس نامه احمدی نژادیها به رهبری چه منطقی را دنبال میکنند؟!
تنها چیزهایی که حامیان متعصب احمدی نژاد به عنوان تغییر شرایط و دفاع از نامه احمدی نژادیها به رهبری ، به آن اشاره میکنند، مسئله انتخابات آمریکا و شرایط بجام است که در خصوص این ها، سه نکته میتوان گفت:
و اما بحث دیگری که مطرح میشود، نوع رفتاری است که احمدی نژادی های متعصب در حال پیگیری آن هستند! آیا این که مثلاً چند هزار امضا برای تغییر نظر مقام معظم رهبری در موضوعی خاص جمع آوری شود و بعد به بهانه تغییر شرایط و یا هر بهانه ای بخواهند آن را بر مقام عظمای ولایت تحمیل نمایند، این قابل قبول است!؟ آیا تبعات این بدعت را میتوان پذیرفت؟!
اگر واقعاً دنبال این بودند که مقام معظم رهبری را در جریان مصلحتی قرار دهند، چه نیازی به طومار نوشتن و جمع آوری امضا از مردم است؟! آیا این مسئله به جنگ طومارها و تعداد امضاها در جریانهای مختلف تبدیل نخواهد شد؟! البته شاید مدعی شوند که این طومارها امری کاملاً خودجوش است که حقیر این ادعای احتمالی را به شدت تکذیب میکنم، چرا که از همان اولین روزهای نهی احمدی نژاد، شاهد بودم که مسئله فشار از ناحیه مردم و حتی جمع آوری امضا برای این منظور را رسما در دستور کار قرار دادند.
متأسفانه باید گفت تحمیل، فشار و هزینه بر مقام معظم رهبری در قضایای عزل مشایی، ابقای مصلحی، معرفی مشایی به عنوان نامزد انتخابات 92، اجرای سفرهای استانی به شیوه ای که در جهت دوقطبی سازی جامعه باشد، مسکوت نگه داشتن توصیه رهبری، ادامه سفرهای استانی به همان شیوه، انکار توصیه مقام معظم رهبری تا حد مجبور کردن ایشان به گفتن پشت بلندگو و امروز نامه احمدی نژادیها به رهبری ، روشی است که گویا در جریان احمدی نژادیهای متعصب ملکه شده است و اگر روزگاری به هاشمی ایراد میگرفتند که دنبال تحمیلگری به امام جامعه است، امروز خودشان به آن خصلت زشت روی آورده اند.
95/9/21
8:38 ص
آقای روحانی، رئیس جمهور دولت راستگویان! امروز در سخنرانی خود در روز دانشجو کوشید، با تکرار ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات ، القا کند که اگر برجام ایرادی هم دارد، مقام معظم رهبری هم در آن شریک است! که در چند جمله این ادعا را تکذیب میکنم:
1- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و شروط نه گانه ایشان در اجرای برجام، مثلاً در مسائلی مانند تناظر، هم زمانی، پرهیز از خوشبینی، اخذ ضمانتهای لازم و… رعایت میشد، امروز آمریکا نمیتوانست این همه بدعهدی و کارشکنی کند! پس وقتی این موارد رعایت نشده است، نمیتوان ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات را پذیرفت!
2- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصاً برعهده دارم»؟!
3- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات صحیح و ایشان شریک ناکامی های برجام است، پس چرا ایشان به راحتی آن را خسارت محض خواندند درحالی که روحانی تا همین چند روز پیش آن را آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای پاک، کار خدا و باغ سیب و گلابی مینامید؟!
4- اگر برجام با رعایت منویات رهبری و جزئیات مد نظر ایشان در مذاکرات و توافق تنظیم شده بود، پس چه نیازی بود که برای تصویب آن، به فشار بر نظام و حتی درخواست رفراندوم هسته ای روی آوردند؟!
5- روحانی چطور میتواند در جزئیات برجام به نظر رهبری احترام گذاشته باشد در حالی که حتی به کلیات مد نظر رهبری، که از همان اول #بدبینی به آمریکا و بی فایده و مضر دانستن تعامل با آمریکا بود، توجهی نداشته است؟!
6- ما فراموش نکرده ایم که پس از مطلب انتقادی سایت رهبری درباره پیاده روی ظریف و کری با عنوان نقطه خیالی، روحانی جسورانه گفت: «ممکن است ایراد بگیرند و بگویند تند و کند راه رفته و…»! که این نقدپذیری! به خوبی میزان احترام روحانی به منویات رهبری، آن هم در جزئیات! را نشان میدهد!
7- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات درست بود، پس چه نیازی بود که ایشان در منشور اجرای برجام هشدار دهند که: «(برجام) دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود.»
8- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و به ادعای آقای روحانی! جزییات مد نظر ایشان در حوزه مذاکرات و متن برجام رعایت شده بود، پس چه نیازی بود برای اجرای برجام، شرایط نه گانه را تعیین کنند و عدم رعایت آن را موجب خسارت بزرگ به کشور بدانند؟!
9- ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات، قبلاً در زمانی که مذاکره کنندگان میخواستند آن را به تصویب مجلس برسانند نیز مدام از سوی ایشان تکرار میشد که البته رهبری همان موقع آن را قویاً تکذیب کردند و تکرار مجدد این ادعا بعد از حدود یک سال، حاکی از نیاز ایشان به فرافکنی حتی به قیمت دروغگویی دارد.
10- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصا برعهده دارم»؟!
95/9/14
7:8 ع
تمدید تحریم داماتو یا ISA، از چند جهت و به اذعان شخص مقام معظم رهبری و ظریف، وزیر امور خارجه و شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و حامیان تصویب برجام در مجلس یک نقض برجام آن هم از نوع آشکار و غیر قابل انکار است و امروز نیز بیشتر مسیر تصویب این تحریم به نحوی طی شده است که حتی اگر اوباما، رئیس جمهور فعلی آمریکا بخواهد مانع تصویب نهایی آن بشود (که اصلاً گویا چنین قصدی هم ندارد)، بازهم با توجه به اکثریت قاطع آرای اعضای کنگره و سنا، چنین امکانی برای وی وجود نخواهد داشت.
فارغ از این که دولت چه مسیری را در مذاکره، رسیدن به توافقهای ژنو، لوزان، وین و اجرای برجام طی کرد تا امتیازاتی که روی کاغذ کسب کرده بود، در عمل و درازای #تقریبا_هیچ، از دست بدهد، امروز مهمترین مسئله قابل تأمل این است که «تعامل با آمریکا» را که جریانی خاص، حدود 3 دهه به صورت مخفیانه در قضیه مک فارلین و به طور علنی در توافق سعدآباد دنبال کردند، یکبار دیگر در قالب برجام و با ابعاد بسیار بی نظیر و بی سابقه آن دنبال گردد.
همان جریانی که مدعی بود تنها راه حل مشکلات کشور، «تعامل با آمریکا» است و در تمام مشکلات کشور، گفتمان اصیل انقلاب در حوزه مقاومت و استقلال را به چالش میکشید و با همین ادعا از 50/7% مردم، رأی گرفت و از مجوز مقام معظم رهبری برای آزمایش راهی که شخص رهبری به آن بدبین بودند، برخوردار شد، امروز مسیر تعامل با آمریکا را در بالاترین سطوح سیاسی با مذاکره، توافق، لبخند، مصافحه، پیاده روی و تنازل، آن هم در جلوی چشم مردم ایران و جهان طی کرده اند.
امروز مهمترین حاصل این تجربه تعامل با آمریکا در برجام، یک درس عبرت ماندگار و پرهزینه است که پس از چند سال بزک کردن سیمای آمریکا از سوی غرب دوستان، چند سال مذاکره خوشبینانه، تعامل، توافق، اجرای پیش دستانه بندهای توافق و دادن امتیازات سنگین که توسط مدعیان دیپلماسی و تحصیل کردگان در آمریکا و انگلیس انجام شد، حاصل گردیده و امروز وقت آن است که حاصل این درس عبرت پرهزینه، برای تغییر جهت از این مسیر انحرافی از گفتمان انقلاب، مورد استفاده قرار گیرد.
امروز با توجه به این که تمدید تحریم داماتو (ISA)، نقضی آشکارتر از نقضهای گذشته است و با توجه به این که برخلاف نقضهای قبلی برجام، بابت آن از قبل در بالاترین سطح سیاسی کشور اولیتماتوم داده شده بود، توقع میرود دولت نسبت به اعتراض رسمی نسبت به این نقض برجام و نقضهایی که در دوره پسا برجام انجام شده است، وارد فرایند تعبیه شده در متن برجام، برای اعتراض گردد و نگذارد که طرف مقابل به راحتی نسبت به تعرض آشکار به منافع ایران در برجام ادامه دهد.
درخصوص مردم هم باتوجه به شرایط جدیدی که با نقض برجام توسط آمریکا در آن قرار گرفته ایم نباید نگرانی داشت، چرا که مردم عزیز ما و حتی آنهایی که بعضاً فریب لبخند و تبریک اعیاد فطر و نوروز امثال اوباما و بزکهای امثال صادق زیباکلام و سریع القلم را میخوردند، در برابر تشدید دشمنیهای علنی آمریکا که حتی در پسابرجام هم لحظه ای متوقف نگردید، متحدتر شده اند و اگر برخی از مسئولان بخواهند با ایجاد دوقطبیهای کاذب، از مردم برای توجیه استمرار تنازلهای بی فایده استفاده کنند، موفق نخواهند شد.
95/9/9
7:13 ع
متأسفانه میبینیم که تأکید امروز مقام معظم رهبری برای برخورد جدی با نجومی بگیران و فرهنگ نجومی بگیری باعث شده که برخی جریانات که با این مسئله مخالفند و بعضاً روی سفره های نجومی در حال عیش و نوش هستند، با بی اخلاقی، عبارت «کش ندهید» که از سخنرانی 11 مهرماه 1390 مقام معظم رهبری درباره فساد 3000 میلیاردی تقطیع کرده اند را برجسته و منتشر نمایند تا ایشان را به داشتن سیاست دوگانه دربرابر فساد متهم کنند که برخی دیگر از جملات مقام معظم رهبری که در همین سخنرانی را مرور میکنیم:
همانطوری که میبینید، مقام معظم رهبری هیچ اهمالی را در برخورد و اطلاع رسانی درخصوص این فساد پذیرا نیستند و مسئولان را بابت عدم جدیت در برخورد با فساد و عدم توجه به توصیه های قبلی بازخواست میکنند و اگر هم توصیه ای به کش ندادن حواشی رسانه ای دارند، توضیح میدهند که این مسئله در راستای برخورد بدون حاشیه و جدی است و در عمل هم دیدیدم که این پرونده با جدیت تمام در دادگاه به صورت علنی بررسی و به مجازات سنگین خاطیان نیز ختم و اجرا گردید.
و اما بحث دیگر اختلاف مسئله حقوقهای نجومی با فسادهای کلان دیگری است که چه در دولت قبل و چه در دولت یازدهم رخ داده است، چرا که این فساد ناشی از یک فرهنگ مسموم و در حال انتشار است که با برخی آرمانهای انقلاب، مانند ساده زیستی و پاکدستی مدیران در تعارض است و به مراتب بیش از یک فساد مصداقی، مردم را از نظام و انقلاب ناامید میکند و از این جهت لازم است که برخورد با چنین فسادی صریحتر و جدیتر پیگیری و مطالبه گردد.
دولت در مسئله حقوقهای نجومی به نحوی عمل کرده است که گویا تمایلی به برخورد جدی با این فرهنگ منحوس ندارد و به جای جدیت در برخورد با فساد حقوقهای نجومی، ابتدا مسیر انکار، سپس توجیه و تطهیر را طی کرد و نهایتا هم به عدم همکاری با دستگاه قضایی برای مقابله با متخلفین متوسل شد در حالی که نه حرامخوارن نجومی تنبیه شدند و نه اموال حرامشان به بیت المال بازگردانده شد و بعضا از آنها با اوصافی مانند ذخیره و امانتدار نیز تقدیر گردید که این رفتار از سوی دولتی که مفاسد اثبات شده و نشده دولت قبل را در بوق میکرد، مصداق سیاست دوگانه دربرابر فساد بود.
نکته جالب دیگر این که دقیقاً همین هایی که امروز رهبری را با تقطیع سخنانشان متهم به داشتن سیاست دوگانه دربرابر فساد میکنند، همانهایی هستند که در برخورد با مفاسد کاملاً سیاستزده عمل میکنند و برخی از مفسدان را تقبیح میکنند ولی برای برخی دیگر به سیاست تطهیر، قهرمانسازی و مظلوم نمایی متوسل میشوند، تا حدی که نام مفسدانی مانند شهرام جزایری و کسانی مثل کروبی که از وی پول گرفتند، کرباسچی و مهدی هاشمی را با کرامت میبرند!