95/4/14
12:11 ص
حدود 1 سال از پذیرش مذاکرات بدون پیش شرط تعلیق هسته ای از سوی گروه 5+1 نگذشته بود که انتخابات 88 با بی ظرفیتی بازندگان انتخاباتی به یک فتنه تمام عیار تبدیل شد و آمریکا و سایر طرفین مذاکره احساس کردند که مسیر حمایت از فتنه برای شان بهتر از مسیر ادامه مذاکرات هسته ای است و این حمایت را با وضع تحریم های جدید نفتی و بانکی انجام دادند به نحوی که از زمستان 90، عملاً فشار تحریم ها به حداکثر رسید تا حدی که مقام معظم رهبری آن مقطع را آغاز جنگ اقتصادی نام نهادند:
«این تحریم ها از حدود زمستان سال 90 تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمامعیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است.» (1392/12/20)
البته بعدها مسئولان آمریکایی (مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا) مدعی شدند که تشدید تحریم ها در پاسخ به نامه کتبی محرمانه حامیان داخلی فتنه انجام شده است و متن نامه را هم منتشر کردند که به غیر از توهین هایی که به نظام داشت، رسما از رئیس جمهور آمریکا می خواست تا با تشدید فشار و تحریم، ایشان را برای به ثمر رساندن فتنه یاری رسانند!
در کنار نامه محرمانه فتنه گران به اوباما، حضور برخی عناصر دیگر مثل مهدی هاشمی آن هم در اوج فتنه در لندن و انتشار مکالمه های صوتی او با نیک آهنگ کوثر که در آنها صراحتاً از تقسیم مسئولیت بین فرزندان هاشمی و تلاش خودش برای همراه کردن غرب در خصوص تحریم های بیشتر سخن می گفت نیز نشان از گرا دادن به دشمن در خصوص تحریم ها داشت.
در کنار تشدید تحریم های خارجی و شرایط داخلی فتنه، سوءمدیریت های بانکی و ارزی دولت دهم هم کار را سخت تر کرد و باعث شد تا نقدینگی مازاد کشور که به علت سود بانکی پایین، عملا به بازارهای سکه و طلا هجمه برده بود، به سمت بازار ارز حرکت کند و افزایش روز افزون قیمت ارز، موجب بهم ریختن اقتصاد کشور و یک جهش تورمی گردید که در این افزایش قیمت ارز، صرافی های مجاز و غیرمجاز به عنوان کاسبان تحریم ، نقش به سزایی داشتند.
اما امروز در شرایطی که حدود 3 سال از آغاز به کار دولت یازدهم و کاسبان تحریم خواندن مکرر منتقدان گذشته است، می دانیم که در بهمن سال 90، یعنی همزمان با آغاز تلاطم بازار ارز و دمیده شدن شیپور جنگ اقتصادی دشمن، یاران امروز روحانی و هاشمی، مثل حسین فریدون، برادر حسن روحانی و یا فاطمه حسینی، دختر صفدر حسینی به طور خودجوش!! اقدام به تأسیس صرافی کرده بودند.
تقارن تأسیس صرافی های یاران هاشمی و روحانی با آغاز تحریم های بانکی و نفتی و آغاز جنگ اقتصادی دشمن تنها دو فرضیه را در ذهن ایجاد می کند:
به کار گماری جریانی که به عنوان کاسبان تحریم یا خائنان به کشور، آسیب های جدی به منافع ملی وارد کردند در موقعیت های حساس فعلی از سوی روحانی چگونه می تواند قابل توجیه باشد؟! آیا عدول از خطوط قرمز رهبری در مذاکرات هسته ای، دادن تعهد خطرناک به کارگروه اقدام مالی، تعلل ها و جسارت هایی که در برابر اوامر رهبری مکررا انجام شده است، اصرار برای قبح شکنی رابطه با آمریکا از طریق بزک کردن آمریکا و تماس های تلفنی و مصافحه برخلاف منویات رهبری و عدم اجرای اقتصاد مقاومتی به عنوان حلال مشکلات کشور، موارد قابل تأملی هستند که لزوم بررسی کفایت رئیس جمهور از سوی مجلس محترم را گوشزد می نماید.
95/4/11
12:38 ع
وقتی که واژه دیاثت سیاسی هم الکن میشود ادعای خالی بودن خزانه امروز که حقوقها و پاداشهای چند 10 و چند 100 میلیونی آن هم برای دوستان نزدیک دولتمردان، مانند صفدر حسینی و صدقی افشا شده، کاملا مورد تردید قرار گرفته است و البته همان زمان که ادعای خالی بودن خزانه یا بستگی داشتن آب، نان و هوا به رفع تحریم و تعامل با کدخدا در شبهای مذاکره دیپلماتهای ما با هیات 5+1 بیان میشد، ما میدانستیم که هدف از خواندن این آیههای یاس، صرفا اثبات نیاز به تعامل به آمریکا است و گرنه مگر میشود برای خالی بودن خزانه سوت و کف زد آنطوری که جلوی روحانی و در حین بیان خالی بودن خزانه انجام شد؟! مگر میشد در شب مذاکره بدون سوءقصد حرف از عجز و نیاز زد و پشت مذاکره کنندگان خود را در هنگام چانه زنی با دشمن خالی کرد؟!
اخیرا آیت الله جوادی آملی ایجاد شرایط برای تسلط بیگانه بر کشور را دیاثت سیاسی نامیدند و من میاندیشم آنانی که با نامه نگاری با دشمن و گرادادن به او، تشدید تحریمها را بر کشور و مردم غالب کردند؛ آنانی که به دروغ مدعی خالی بودن خزانه برای ایجاد شرایط تسلیم و سازش شدند؛ آنان که با ارتباط دادن همه چیزمان به تعامل با دشمن موجب تضعیف جایگاه ایران در چانه زنی و کسب امتیاز در مذاکره شدند؛ آنان که با تنظیم برجامی که سلطه امنیتی و اطلاعاتی دشمن را بر همه اماکن نظامی و امنیتی کشور بیشتر کردند؛ آنانی که با دادن تعهد به کارگروه اقدام مالی، حتی تلاش کردند تا در روند تسلط دشمن بر ملتهای مستضعف و مسلمان منطقه اعم از فلسطین، عراق، سوریه، یمن و لبنان، تسریع به عمل آورند؛ براستی این جریان را چه باید نامید چون واقعا واژه دیاثت سیاسی هم از بیان عمق برخی خیانتهای ایشان قاصر و الکن است.