94/11/21
9:29 ع
علی رغم این که دولت روی قرارداهای «اجاره به شرط تملیک» هواپیما به عنوان یک برگ برنده انتخاباتی در حال مانور است، نگاهی به اظهارات خود مسئولان امر در خصوص این قرارداد حقایق تلخی را افشا میکند که حکایت از عدم صداقت مسئولان و عدم رعایت منافع ملی در عقد این قراردادها دارد که به چند نکته از این موارد اشاره میکنم:
1- در «فروش اقساطی» همانطوری که از اسمش مشخص است، یک نوع فروش رخ می دهد و طرف خریدار در همان زمان عقد قرارداد مالک جنس خریداری شده خواهد بود، ولی همانطوری که از اسم «اجاره به شرط تملیک» مشخص است، رابطه طرفین در قالب رابطه موجر و مستأجر است و اگر تمام قیمت هوایپمای مورد مبایعه در طول مدت قرارداد با رعایت دقیق تمام شرایط مندرج در آن قرارداد پرداخت گردید و موانع قانونی (ازجمله لغو برجام) ایجاد نشود، طرف مستأجر، پس از 16 سال مالک هواپیماها خواهد شد.
2- متأسفانه مدت 16 ساله قراردادهای خرید هواپیما به نوعی تنظیم شده است که یک سال پس از تعهدات 15 ساله برجام باشد و خیال غربی ها از هر حیث راحت باشد که در صورت به هم خوردن برجام، ایران هم به لحاظ هسته ای و هم به لحاظ اقتصادی، به نقطه ای عقب تر از قبل از برجام برسد.
3- نکته ای که دولت به عنوان یک مزیت قابل افتخار در قرارداد خرید هواپیما از آن یاد می کند، یک شرایط کاملاً تحمیلی از سوی طرف فرانسوی بوده است تا آینده این قرارداد را به سرنوشت برجام گره بزنند و دولت به قراردادی که با تحمیل و خارج از منافع ملی کشور پذیرفته است در حال پز دادن و افتخار کردن است.
4- همانطوری که منتقدان برجام می گفتند، ریسک سرمایه گذاری در برجامی که فقط تحریم ها را «تعلیق» کرده است (و حتی 6 قطع نامه ای که به اصطلاح لغو شده اند هم در یک فرایند 1 ماهه قابل بازگشت هستند)، عملاً شاهدیم که همین نقص، مانع سرمایه گذاری و حتی معامله ای که منافع ملی ما را تأمین کند، گردیده است و این ماییم که در همه قراردادها، ناچاریم ریسک تمام ضرر و زیان ها را از جیب ملت بدهیم.
5- در حالی که هرکدام از کشورهای 5+1 طبق متن برجام، یک ماشه برای برهم زدن برجام در اختیار دارند، عقد قراردادهای هنگفت و بعضاً غیرقابل دفاع، این احتمال را در ذهن متبادر می سازد که دولت برای حفظ برجام نیازمند است به کسانی که ماشه دارند، مدام امتیاز بدهد و با کمال تأسف، این امتیازها هم طوری است که حتی منجر به حفظ برجام نشده اند، چرا که طرف غربی طوری قراردادها را تنظیم کرده که لغو برجام هم به نفع او تمام گردد و مانعی برای بدعهدی تلقی نگردد.
6- خرید 12 هواپیمای فوق پیشرفته و بسیار گران قیمت مسافربری که تنها در یک فرودگاه کشور قابل استفاده است، به خصوص وقتی که نیاز کشور به صنایع زیرساختی و ضروری را با آن مقایسه می کنیم، نشان می دهد که این خرید نه تنها حکیمانه نبوده است، بلکه با منافع ملی و نیازهای ضروری مردم هم منافات داشته است و این تازه در صورتی است که این مسئله را ناشی از یک اشتباه صرف بدانیم و الا احتمال دست داشتن دلالان منفعت طلب یا امتیازخواهی طرف مقابل در این قراردادها را نمی توان نادیده گرفت.
نتیجه: به نظر می رسد دولت و مجلس باید با توجه به جایگاه و تکالیف قانونی شان در عقد و نظارت در خصوص قراردادهای بین المللی، در خصوص تأمین منافع ملی ایرانیان اعم از نسل موجود و نسل های آینده، حساسیت درخوری نشان دهند، حساسیتی که هرچه سریعتر باید در مورد قراردادهای نفتی جدید و سایر قراردادهای پسابرجامی سنگین کشور لحاظ گردد و مانع از خسارت های سنگین احتمالی به کشور گردد.
94/11/16
11:14 ص
متأسفانه دیده می شود که برخی از فعالان حوزه های اقتصاد، سیاست یا رسانه، کلیت خرید هواپیما و صرف پول بابت آن را به دلیل وجود مشکلات دیگر در کشور زیر سؤال می برند ولی در نظر نمیگیرند که عدم امکان نوسازی ناوگان هواپیمایی کشور طی سالیان متمادی باعث افزایش هزینه های سنگین تعمیر و نگهداری و بروز حوادث شدید هوایی گردیده بود که با توجه به ایجاد شرایطی برای خرید هواپیمای تازه، باید این فرصت مغتنم شمرده می شد. باید بپذیریم که هرچند ناوگان هوایی تنها برای بخش محدودی از جامعه مورد استفاده قرار می گیرد ولی نباید برای همیشه ناایمن، فرسوده و پرهیزینه باشد، به خصوص که این شرایط می تواند موجب رونق صنعت توریسم داخلی و خارجی نیز باشد؛ هرچند می توان در همین خصوص، انتقادات منصفانه ای را هم وارد دانست، از جمله این که چرا بین این هواپیماها، بعضاً هواپیماهای خیلی گرانقیمت، تشریفاتی و نیازمند به فرودگاه های خاص و مجهز (مثل فرودگاه امام خمینی که فقط یکی در کشور داریم) خریداری شده است، یا این که چرا دولت با عقد قراردادهای اجاره به شرط تملیک، کاری کرده است که لغو احتمالی برجام موجب لغو قرارداد خرید هواپیما گردد و ما در همان مرحله ای که اجاره دار هواپیماها هستیم، هم هواپیما را از دست بدهیم و هم مبالغ سنگینی را که بابت بهای آن پرداخت نمودیم و یا می توان این انتقاد را وارد کرد که چرا قراردادها به نحوی تنظیم شده اند که ایران به خاطر جلوگیری از ضررهای سنگین لغو برجام، حاضر باشد هرگونه بدعهدی و زیاده خواهی طرف مقابل را در اجرای برجام تحمل کند.
94/11/16
11:11 ص
یکی از سوالات چالشی که امشب از رئیس جمهور پرسیده شد، به بحث خرید 12 هواپیمای مسافری بزرگ و پیشرفته ای مربوط بود که در این چند روز رسانه ها بابت گران بودن، تشریفاتی بودن و عدم امکان استفاده از آنها در فرودگاه های کشور نقد داشتند؛ آقای رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال با قبول کردن این که می توانند این 12 تا را تقلیل دهند، تلویحاً به اشتباه بودن این خرید اذعان کردند ولی صحبت های بعدی آقای روحانی در خصوص نوع خرید این هواپیماها که قبلاً به صورت غیررسمی در رسانه ها بیان شده بود به این شکل تصریح گردید:
1- «روحانی با بیان اینکه هم اکنون حتی یک دلار از پول نفت را برای خرید هواپیما استفاده نمیکنیم، گفت: هواپیما وارد کشور میشود و اینجا حمل مسافر میکند و بخشی از درآمد ایجاد شده را به عنوان اجاره پرداخت میکند و سپس ظرف 8 سال با پرداخت این اجارهها که بابت قیمت هواپیما هم حساب میشود به عنوان مالک هواپیما شناخته خواهد شد، بنابراین این طور نیست که ما پول نفت را بدهیم و هواپیما بخریم زیرا بحث این است که هواپیما وارد کشور شود و اشتغال ایجاد کند و شاهد توسعه ناوگان حملونقل هوایی باشیم.»
2- اگر چه در ظاهر این جملات زیبا و حاکی از درایت مسئولان کشور در انعقاد قراردادی حکیمانه است اما در واقع یک دغدغه جدی ایجاد میکند، دغدغه جدی این است که تا زمانی که تمام پول این هواپیماها پرداخت نشود، درواقع این هواپیماها در حکم هواپیمای اجاره ای در دست ما خواهند بود و نه هواپیمای تحت مالکیت ما و این یعنی اگر در این مدت، برجام به هر دلیلی لغو شود، عملاً معامله هواپیماها هم در حد همان اجاره متوقف خواهد شد، شیوه ای که گویا در خصوص قراردادهای خودروسازی هم به همین شکل عمل شده است تا لغو برجام، تمام ضررهای هنگفت لغو این قراردادها را به کشور ما متوجه کند.
3- و این یعنی طرف غربی تمام معاملات و مناسباتش را به نحوی منعقد کرده است که فسخ برجام در هر شرایط ما را متضررتر و متضررتر کند؛ متأسفانه برجام و قراردادهای تجاری که به آن پیوند زده شده اند، کاری خواهند کرد که در صورت نقض های اساسی در اجرای برجام از سوی طرف مقابل، ما بابت برگشت پذیری بسیار گرانقیمت و طولانی مدتی که در صورت لغو برجام برای ما ایجاد می شود، با هر زیاده خواهی و بدعهدی خفت آوری در آینده، کنار بیاییم.
نتیجه: ظواهر امر نشان می دهد که دغدغه مقام معظم رهبری و کارشناسان در خصوص لزوم لغو تحریم ها کاملاً به جا بوده است، چرا که عملاً قراردادهای پسابرجامی به نحوی تنظیم شده است که همه چیز ما اعم از هواپیما، خودرو، نفت، تعلیق تحریم ها و … به ابزاری برای گروکشی آمریکا و اروپا در یک دوره طولانی تبدیل گردد.
94/11/1
6:6 ع
باتوجه به اظهارات آقای ظریف مبنی بر این که « تحریم های جدید ربطی به برجام ندارد » لازم است به چند نکته مهم در خصوص این اظهار نظر ایشان اشاره نمایم:
1- جمع کردن همه تحریم ها و ممانعت از تحریم های جدید از ابتدا در خطوط قرمز مقام معظم رهبری وجود داشت که دست اندرکاران سیاست خارجی کشور مکلف به رعایت آن در برجام بودند.
2- عقلاً و منطقاً همین که راه تحریم های غیرهسته ای مانند موشکی، حقوق بشری، تروریسمی و … برای جایگزین شدن با تحریم های هسته ای بازگذاشته شده است یک ضعف آشکار و بزرگ است.
3- مقام معظم رهبری با علم بر این ضعف آشکار، روی خط قرمزشان در خصوص تحریم ها، درمنشور اجرای برجام به این شکل تأکید کردند: «در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند 3 مصوّبهی مجلس، اقدام های لازم را انجام دهد و فعّالیّت های برجام را متوقّف کند.»
4- رئیس جمهور همانطوی که در تدوین برجام بررعایت خطوط قرمز رهبری تأکید داشت، اجرای منشور رهبری را نیز کتباً متعهد شد.
5- تجربه و اظهارات مذاکره کنندگان نشان میداد که بر دست برنداشتن آمریکا از اهرم تحریم وقوف دارند و با این وجود بر این علم خودشان پاگذاشتند و این اهرم را از دستان پلیدشان نستاندند.
6- درحالی که چندروز قبل و یک روز بعد از اجرای برجام، با محدودیتها و تحریم های جدیدی از سوی آمریکا مواجه شدیم و طرح های جدیدی نیز روی میز دولت و کنگره آمریکا می بینیم، با چه اعتماد به نفسی دولتمردان ما اجرای برجام را یک پیروزی بزرگ معرفی میکنند؟!
7- یکی از ایراداتی که منتقدان به خروجی مذاکرات وارد می کردند، قعطنامه 2231 و به خصوص بخش محدودیت های موشکی آن بود ولی آقای عراقچی این قعطنامه را برعکس قطعنامه قبلی 1929، غیرالزام آور و غیرمحدود کننده معرفی کرد و این که تحریم های جدید موشکی به خاطر آزمایش موشکی برای ما تدارک دیده شده است، دو حالت را در ذهن متصور می کند، یا آمریکا برخلاف قطعنامه عمل کرده است که لازم است وزارت امور خارجه ما به شدت واکنش نشان دهد که نداد، یا این که مسئولان سیاست خارجی ما خودشان از آنچه تهیه کرده اند شناخت صحیحی ندارند.
حرف آخر: همانطوری که مقام معظم رهبری بارها فرمودند، از ابتدا به مذاکرات و نتایجش خوش بین نبودیم و دلیل مهم این بدبینی نیز همین سال ها شناخت از بدعهدی ها و خصومت های آمریکا علیه انقلاب و مردم ایران بود و در هر صورت، برجام تأیید و اجرایی شده است و دو مسئله مهم در این خصوص وجوددارد:
اولاً که باید از ظرفیت های همین برجام با مراقبت در خصوص مفاد آن و رعایت منشور رهبری حراست نمود.
ثانیاً که باید با تکیه بر توان داخلی کشور و مدیریت مناسب و اجرای اصول اقتصاد مقاومتی، در برابر تحریم ها و فشارهای قدیم و جدید، کشور را واکسینه نمود، والا مطمئناً آمریکا و ایادیش هرگز دست از تحریم، محدودیت، فشار، بازی با قیمت نفت و اختلاف افکنی منطقه ای برنخواهند داشت.
94/11/1
6:2 ع
رسیدن به مرحله اجرای برجام ، فارغ از تمام فراز و نشیب هایی که در دوران مذاکرات داشت، به عنوان یک مصیبت و یا یک پیروزی بزرگ نمی تواند تلقی گردد، برجام با تمام نقاط قوت و ضعف حقوقی اش در هر صورت موجب توقفِ بخشهایی از تحریم های ایران می گردد و این توقف تحریم ها هرچند با تعریف تحریم های جدیدی به بهانه های دیگر در میان مدت همراه خواهد شد، ولی تا آن موقع فرصتی برای اقتصاد ما ایجاد میکند تا هرچه سریعتر، زیرساختها و تکنولوژی صنعت و کشاورزی را نوسازی کند و شفافیت اقتصادی را در این دوران بیشتر نماید.
بالاخره بخواهیم یا نخواهیم، مقوله فشار اقتصادی بر انقلاب اسلامی به این راحتی از ذهن دشمنان دور نمی شود و به فرموده مقام معظم رهبری، کشور نیاز به اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی دارد. کشور باید با تقویت زیرساخت های اقتصادی براساس اقتصاد درونزای برون نگر، به سمتی حرکت کند که تهدید به تحریم را فاقد صرفه و کارایی و برای دشمن پرهزینه نماید تا اساساً تحریم یا از دستور کار دشمن خارج گردد و یا فاقد تأثیرگذاری و ماندگاری باشد. در هر صورت میل به افزایش تحریم ها در مجموعه حاکمیت آمریکا اعم از دولت و کنگره با شدت و ضعف وجود دارد و بعد از محدودیت ویزا و تهیه بسته تحریم موشکی و صدور مجوز برداشت از پولهای ایران و طرح هایی که هم اینک روی میز کنگره و دولت قرار دارد نشان می دهد که تصور منفک شدن اقتصاد ایران از تحریم ها برای همیشه و حتی برای میان مدت خیالی خام و پوشالی است.
شرایط پسا تحریم همانطوری که می تواند فرصت باشد، می تواند تهدید نیز قلمداد گردد که البته بخشی از این تهدید قبلا محقق گردیده است چرا که دولت با بهره برداری سیاسی از آن، اینقدر آن را بزرگ و بابتش توقع ایجاد کرده است که محقق کردن این وعده ها و توقعات، از بسیاری از جهات غیرممکن و از برخی دیگر از جهات مضر و منافی اقتصاد مقاومتی است.
واقعیت این است که برجام کشور را نمی تواند بهشت کند و تنها فرصتی برای تقویت در برابر تحرم هایی که در آینده نزدیک جایگزین تحریم های قبلی می شود ایجاد میکند و دولت این مدت را باید قدربداند و به جای واردات کالاهای مصرفی و تجملاتی، به اصلاح ساختار اقتصادی کشور براساس اصول علمی و مبتنی بر اقتصاد مقاومتی بپردازد و تمام این ها بدون پذیرفتن پیش فرضی به نام عداوت و کینه آمریکا و اسراییل و ایادیشان محقق نمی گردد، دولت باید بپذیرد که دشمن هر آن به هر بهانه ای دنبال تشدید فشارهاست و اگر به برجام تن داد تنها برای به عقب راندن پیشرفت هسته ای بود و لاغیر؛ دولت برای این که به عقب رفتن در عرصه های دیگر فکر نکند تنها یک راه دارد و آنهم تقویت ساختار اقتصادی و پرهیز از بهره برداری سیاسی از برجام است.
یکی دیگر از آفاتی که استمرار اجرایی شدن برجام را تهدید میکند، بروز پالس های وابستگی شدید به آن از سوی دولت است. اگر دولت نشان دهد که بدون برجام، قادر به اداره کشور و حفظ بقای سیاسی خود نیست، مطمئناً دشمن همین وابستگی را محملی برای استمرار نقض برجام و امتیازگیری در زمین های دیگر قرار خواهد داد و این مسأله، برجام را از فرصت بودن به یک تهدید نزدیک خواهد نمود.
از دیگر مواردی که باید برای فرصت ماندن اجرای برجام مدنظر قرار گیرد، بستن فرصت هایی است که آن را به محلی برای نفوذ در اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور تبدیل می کند، مطمئناً شرایط پساتحریم و عقد قراردادهای مختلف و رفت و آمد افراد و پیمانکاران متعدد فرصتی را برای دشمنان مهیا خواهد کرد که اگر این مسأله از سوی دولتمردان و مسئولان اطلاعاتی ما مدنظر نباشد، برجام را به تهدیدی علیه امنیت ملی تبدیل خواهد نمود.