95/3/19
8:34 ع
از مشخصه های بارز شخصیتی حضرت امام خمینی (ره)، تکیه ایشان بر وحدت ملی است، ایشان فارغ از تمام وجه تمایزاتی که در اقوام و مذاهب ایرانیان وجود داشت، توانست وحدت ملی را به یک اصل قطعی و حتمی در ایران تبدیل کند به نحوی که ضمن وجود اصالت های قومی و مذهبی، همه پذیرفته بودند که باید در کنار هم و در برابر دشمنان خارجی و بدخواهان ایران قیام و مقابله کنند؛ مقام معظم رهبری در سخنرانی که در 14 خرداد سال گذشته در حرم امام خمینی(ره) داشتند در خصوص این مشخصه حضرت امام اینچنین فرمودند:
«توجه به توطئه های تفرقه افکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه وسنی، چه تفرقه بر اساس قومیت ها ]از خطوط اصلی امام بود[، تفرقهافکنی یکی از سیاست های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بررویوحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم نظیر داشت.»
نگاه حضرت امام به مقوله وحدت در حالی بود که حتی برخی از علما و فضلای کشور در تنور اختلافات شیعه و سنی می دمیدند و در حالی که نگاه تمرکزگرایانه حکومت ستم شاهی باعث شده بود که اقوام و قومیت ها نیز بعضاً مهجور و مورد تحقیر قرار گیرند. ولی امام توانست همه ملت ایران از اقوام و مذاهب مختلف را با یکدیگر متحد کند و پس از پیروزی انقلاب هم این اتحاد را تقویت نماید، نگاهی به رزمندگان و شهدایی که از قومیت ها و مذاهب مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی که در پای انقلاب و دفاع مقدس حاضر شدند نشانه خوبی برای وجود چنین اتحادی است. اتحاد در مقوله ای مثل اختلافات مذهبی شیعه و سنی در نوع خود بی سابقه بود و تحولی شگرف در این عرصه ایجاد کرد، تحولی که با استقبال بسیاری از علمای شیعه و سنی همراه شد.
با توجه به اهمیت وحدت ملی، این ستون هم مانند تمام ستون های انقلابی مورد هجمه موریانه های ضد انقلاب قرار گرفته است و برخی با تحریف و برخی با مقابله به مثل عملی تلاش میکنند تا این ستون سترگ را سست کنند؛ نگاهی به برنامه های آمریکا در منطقه و تلاش برای ایجاد نقشه جدید خاورمیانه براساس قومیت های موجود در منطقه مانند کرد و عرب و ترک نشان می دهد که ایشان بیکار ننشسته اند و برای چندپاره کردن ایران عزیز به هر حربه ای دست می زنند. ایشان برای تشدید درگیری های قومی، از عوامل مذهبی هم استفاده می کنند و تلاش می کنند تا این دو را تا حد ممکن به صورت تلفیقی علیه وحدت ملی مورد استفاده قرار دهند.
در میان کسانی که با رویکرد وحدتی انقلاب، امام خمینی و امام خامنه ای مخالفت و مبارزه می کنند، افرادی وجود دارند که معمم و حتی بعضا مرجع هم هستند، اما قادر به درک برکات وحدت مسلمین در برابر کیدهای دشمنان اسلام نیستند، متأسفانه نا دیده گرفتن اشتراکات دینی و تمرکز بر اختلافات مذهبی تا حد تکفیر و عداوت، عاملی است که در جهت مقابله با وحدت مسلمین و وحدت ملی عمل می کند و در هر دو جریان شیعه و سنی تکفیری وجود دارد. این افراد نا آگاه و بعضاً خائن از یک سو در برابر همدیگر و در برابر انقلاب اسلامی ایران و رویکرد وحدت گرایانه اش می ایستند و از طرف دیگر حواسشان نیست که این رفتارشان چگونه در جبهه دشمنان جدی اسلام ایجاد شور و شعف و رضایت می کند.
با کمال تأسف می بینیم که جریانات تکفیری مذهبی به لحاظ رسانه ای و حتی مادی از سوی آمریکا و غرب مورد حمایت هستند و همه این جریانات در برابر انقلاب و امام و رهبری تقابل دارند. ایشان طوری وانمود می کنند که انگار امام و انقلاب دنبال انکار اختلافات مبنایی شیعه و سنی بوده اند و این در حالی است که اصلا اینطور نیست، بلکه امام خمینی و انقلاب اسلامی محل و شیوه بحث درخصوص اختلافات را به نحوی که به تقابل علنی و دشمنی تبدیل شود را صلاح نمی دانند بلکه آن را در قالب های علمی و شیوه های تخصصی تجویز می کنند. انقلاب و امام خمینی(ره) کوشیده اند تا مظاهر اختلافی را که بعضا با توهین و جسارت به مذاهب دیگر انجام میشد را طرد نمایند، اما جریانات تفرقه گر تمام تلاشش را می کند تا با برگزاری مراسمات به اصطلاح مذهبی تحریک آمیز، موجب تفرقه بیشتر و حتی اقدامات انتحاری و تروریستی توسط عناصر تکفیری گردد.
نگاهی به عناصر رنگارنگی که در جبهه ضد وحدت مشغول تلاشند، اثبات می کند که مقوله وحدت ملی همچنان به توجه و اهتمام جدی در تمام شئون حکومتی و اجتماعی نیاز دارد، تلاش شبانه روزی رسانه های ماهواره ای که در خدمت تکفیری های سنی و شیعه و با حمایتهای آمریکا و انگلیس مشغول کار هستند و گل به خودی های برخی از علما و حتی مراجعی که رسماً انقلاب، امام و رهبری را بابت سیاستهای وحدتی محکوم می کنند، اثبات می نماید که باید سایر مراجع و رسانه های کشور هر چه بیشتر در برابر این گونه تحرکات و موضع گیری ها حساس باشند و با سکوت خود به اظهارات ضد وحدتی کمک ننمایند، البته برخی از مراجع عظام به خوبی در این صحنه فعال هستند ولی برخی از مراجع که از قضا به لحاظ سیاسی مورد حمایت جریانات اصلاح طلب و لیبرال هستند، رسماً سیاست های وحدتی را به شدت تکفیر می کنند.
94/11/11
8:18 ص
به نظر شما این عبارات از کیست؟!
« آدمهای بیتقوا برای مجلس خطرناک هستند. کسانی که میآیند واقعا مسلمان و متعهد باشند. حال اگر بعضی جهاتشان ضعیف باشد، مهم نیست.»
«رد صلاحیت و نظارت استصوابی، حق شورای نگهبان است.»
عبارت اول، اظهارات آقای هاشمی در سال 1362 (سخنرانی های سال 1362، صفحه 599) و عبارت دوم نیز مربوط به ایشان در سال 1370 (خاطرات هاشمی سال 70، صفحه 249) است که باتوجه به مواظع این سال های شان، پذیرش این که این عبارات از خود آقای هاشمی باشد کمی سخت است، حالا به برخی از عکس العمل های آقای هاشمی رفسنجانی در برخی مقاطع انتخابات نگاه می کنیم:
1- در سال 1371، آقای هاشمی در پاسخ به ابراز نگرانی آقای مجید انصاری در خصوص رد صلاحیت افراد هم جناحشان این طور پاسخ دادند: «اشتباه از جناح خودشان است که بدون هدف و برنامه درست، موضع افراطی در مقابل دولت و نظام داشتند.» (خاطرات هاشمی، صفحه 419)
2- در اوایل دهه 70 اصلاح طلبان از طریق عبدا… نوری به آقای هاشمی گفتند که خواهان محدود شدن نظارت شورای نگهبان هستند ولی آقای هاشمی ایشان را دعوت به مدارا کردند و حق شورای نگهبان در رابطه با رد صلاحیتها را محفوظ دانستند. (خاطرات هاشمی سال 70، سازندگی و شکوفایی صفحه 244)
3- در ماجرای رد صلاحیت صادق خلخالی و سید حسین موسوی تبریزی، با توجه به شناختی که از آنان داشتند، نگران عکس العمل های بعدی آنان و متهم کردن نادرست شورای نگهبان بودند. (خاطرات سال 1363، به سوی سرنوشت صفحه 44)
4- پس از استمداد آقای اسدالله بیات در خصوص رد صلاحیت از آقای هاشمی، ایشان بدون غوغاسالاری و فرافکنی رسانه ای، موضوع را با رئیس شورای نگهبان (محمد امامی کاشانی) و مقام معظم رهبری در میان گذاشتند که نشان دهنده تمکین از شورای نگهبان، رهبری و عملکرد دور از اغتشاش ایشان بود. (کتاب خاطرات سال 69، اعتدال و پیروزی، 292-294)
این موارد که در کتاب خاطرات خود آقای هاشمی ذکر شده است، رنگ و بوی اطمینان، تبعیت و احترام ایشان به جایگاه قانونی شورای نگهبان و بحث نظارت استصوابی را دارد، حتی در مواردی که نظرشان به نظر معترضین نزدیکتر بوده، مسئله را با خود مقامات شورا و رهبر معظم انقلاب مطرح میکردند و به دنبال جوسازی ناروا و رسانه ای علیه نهاد قانونی و حیاتی شورای نگهبان نبودند و درمواردی نیز مخالفین رأی شورای نگهبان را افراطی و تندرو معرفی می کردند.
حالا این سوال به ذهن میرسد که چرا کسی که خود پرچمدار تبعیت از رأی شورای نگهبان و دعوت کننده به آن بود، اکنون تاب و تحمل انجام وظیفه این نهادقانونی را در انتخابات ها ندارد و از ماه ها قبل، جوسازی رسانه ای با چاشنی تهمت، توهین و تهدید علیه شورای نگهبان را در دستور کار قرار می دهد؟! چرا روزگاری خواستار دقت شورای نگهبان درخصوص صلاحیت ها بودند و امروز اساساً ردصلاحیت را غلط و اجحاف به مردم و غیرقانونی جلوه می دهند؟! آیا نقش، جایگاه، تکالیف، اختیارات و اعضای شورای نگهبان اینقدر دچار تحول اساسی شده اند که ایشان محق به این حجم اعتراض باشند و یا باید بپذیریم که آقای هاشمی همان طوری که مواضعش در مورد استکبارستیزی، ماهواره و حجاب تغییر کرده است در اینجا هم به واسطه تغییراتش به دنبال به قدرت رساندن کسانی است که فاقد صلاحیت های قانونی هستند؟! و گرنه چگونه می شود که از عدم رد صلاحیت احمدی نژادی که هیچ پرونده تخلفی نداشت این همه گلایه کند ولی از رد صلاحیت کسانی که در فتنه 88 اصول متعدد قانون اساسی، منافع ملی، وحدت ملی و امنیت ملی را خدشه دار کردند اینطور ابراز ناراحتی کند؟! این سیاست های دوگانه، نیت آقای هاشمی در خصوص برخورد با شورای نگهبان و مقوله نظارت استصوابی را اساساً زیر سؤال برده است.
94/11/11
8:13 ص
باتوجه به اظهارات منتسب به یکی از مراجع و علمای شیعه ( آیت الله وحید خراسانی ) در خصوص وحدت مسلمین، ممکن است سؤالاتی در خصوص مشی انقلاب و امام و رهبری در این خصوص ایجاد گردد که پس از طرح این سوالات، پاسخ شان را بیان خواهم کرد:
آیا نظر حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه ای در خصوص وحدت مسلمین از بی سوادی و ترس است؟! آیا به معنی عقب نشینی از خون حضرت زهرا سلام الله علیها است؟! آیا امام خمینی (ره) هم ترسو، بی سواد و بی اعتقاد به خون حضرت زهرا بود؟!
1- بحث وحدت بین شیعه و سنی با دعوت حضرت امام خمینی (ره) به صورت جدی و با نام گذاری هفته وحدت شکل گرفت، بعید می دانم کسی در دنیا باشد که بتواند حضرت امام خمینی (ره) را فردی بی سواد، ترسو و یا بی توجه به خون حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی کند.
2- اگر چه قبلاً عرف بود که از واژه «وفات» هم برای حضرت زهرا (س) استفاده می شد، ولی این اشتباه در دوره زعامت امام خامنه ای در سال 1371 تغییر کرد و رسماً از واژه «شهادت» برای ایشان در تقویم ها استفاده گردید که همین نشان می دهد انقلاب و رهبری روی مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و پاس داشتن خون ایشان اصرار دارند و براین اساس، اتهام عقب نشینی از خون حضرت زهرا (س) واقعاً بدون مبنا و تهمت به نظر می رسد.
3- نه ما به عنوان شیعه و نه اهل تسنن به عنوان سنی نمی توانند از اصول اعتقادی مان بگذریم و در هر صورت در خصوص بحث خلافت، ما اعتقاد راسخ به غصب داریم و سراغ هم نداریم کسی این غصب را تبرئه یا تطهیر کرده باشد، اما این به معنی آن نیست که به اهل تسنن یا مقدسات شان توهین کنیم، که اگر چنین جوازی داشتیم باید ائمه معصومین علیهم السلام، مدام با غیر شیعیانی که در مجاورتشان بودند سر دعوا می داشتند که البته چنین چیزی در سیره اهل بیت ثبت نگردیده است.
4- وقتی آمریکا و اسراییل این همه برای ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سن بودجه تعریف و تلاش می کنند، چرا نباید متوجه شویم که این مسئله در نهایت به نفع دشمنان اسلام است؟! وقتی رسانه های تند سنی و یا شیعه به صورت همزمان از سوی دشمنان اسلام حمایت می شوند تا درگیری و اختلاف بیشتری بین شان ایجاد کنند، چگونه می توان در سناریوی ایشان بازی کرد و تازه دیگران را ساده و بی سواد دانست؟!
5- البته شاید برخی مراجع و علمای شیعه، اظهارات تند و توهین آمیز خود، علیه مقدسات اهل تسنن را شجاعانه معرفی کنند، ولی باید بدانند که شجاعت ایشان در شهر امن قم و در کنار محافظان زبده شان تاکنون به شهادت صدها نفر از شیعیان مرزی به دست وهابیت تکفیری ختم شده است.
6- همانطوری که ریگی در اعترافاتش گفت، اظهارات و مراسم تند علیه مقدسات اهل تسنن بهترین کمک به جذب اهل تسنن توسط وهابیت است تا حدی که بهترین تشویق شان برای نیروهای انتحاری قبل از ترور شیعیان، نمایش فیلم مراسم توهین به عایشه و خلفا بود.
7- بحث دیگر در مورد فهم صحیح از مفهوم ولایت فقیه است، وقتی ولایت فقیه مسئله ای را به نفع اسلام و مسلمین تشخیص می دهد و براساس آن حکومت را هدایت میکند، سایر مراجع و فقها باید بین احکام شخصی و احکام حکومتی تفاوت قائل باشند و اگر قرار باشد هر عالم و مرجعی، نظر فقهیش را به تمام مردم و حکومت تحمیل کند، عملاً به فروپاشی جامعه و حکومت مسلمین کمک نموده است.
93/11/26
8:35 ص
اخیراً نامه ای با “عنوان نامه ی یک جوان شیعه به آیت الله خامنه ای” در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر گردیده است که لازم دیدم آن را بررسی نمایم، به همین منظور در خلال بیان نامه، توضیحات و پاسخ ها عرضه می شوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و خسته نباشید
خدمت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب
شاید در قدم اول بسیار گستاخانه باشد که یک جوان شیعه به نقد و بیان اشکالات یک عالم شیعه بپردازد. اما ما پیرو مکتبی هستیم که رئیسش چنین فرمود ” محبوبترین برادرانم نزد من کسی است که عیبهای مرا به من اهدا کند ” پس من هم به فرمایش امام صادق (علیه السلام) عمل میکنم و سعی میکنم در کمال ادب و احترام تمام سؤالات و اشکالاتی که از محضر شما دارم را بیان کنم ولی آنقدر سوال ها زیاد است که نمیدانم از کجا شروع کنم!! و از جهتی هم میترسم سوال کنم.چون به چشم خود دیده ام و همه میدانند که با منتقدین خود و نظام خود چه کرده اید….
ولی برای واضح شدن مطلب و حقانیت تشیع و برای مقدمه ی سوال ها ده سوال میپرسم.!
پاسخ: این که فردی ادعا می کند با چشم خودش دیده که رهبری با منتقدانش چه می کند!! ممکن است برخی سادگان را در همان گام اول تحت تأثیر قرار دهد که لابد، نگارنده چیزهایی دیده است!! ولی عبارت بلافصل آن که می گوید “همه می دانند!!” که رهبری با منتقدان خود و نظام چه کرده است!! ظن انسان را به موارد آشکاری مانند نحوه برخورد با فتنه گران متمایل می سازد که این مسئله اولاً نشان می دهد که نگارنده حرکت گسترده و برنامه ریزی شده علیه رأی مردم و قانون اساسی کشور را تنها به یک انتقاد تشبیه کرده است و فارغ از توجه به خسارات عظیمی که به منافع ملی، نیروهای بسیج، بیت المال و معیشت مردم وارد شد، توقع دارند برای فتنه گران، ایادی شان هیچ هزینه ای اعم از حبس و حصر مترتب نگردد! و ثانیاً نشان می دهد که در پس این سوالات و شبهات به ظاهر دینی و فقهی، مسائل سیاسی با جهت گیری حمایت از فتنه و ضدیت با رهبری در حال پیگیری است و ثالثاً ادعای اثبات “حقانیت شیعه” در نامه به مقام معظم رهبری ، خاستگاه نامه را نشان می دهد که مشخصاً از سمت طیف صادق شیرازی ها و افراطیون شیعه منتشر گردیده است. ضمناً با توجه به پراکنده بودن سوالات، تعداد سوالات علی رغم ادعای خود نامه، 13 عدد بود که شماره گذاری می گردد:
1- شما بر چه اساس و روایت و آیه ای بیان کردید:
مرد میتواند به حد علی بن ابیطالب علیه السلام برسد و زن میتواند به حد فاطمه ی زهرا علیها السلام برسد؟؟؟؟
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7284
پاسخ : جمله ی اولی که از رهبری در بند 1 تقطیع شده را با یک جمله قبلش تقدیم می کنم:
مرد میتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ زن هم میتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد. مرد میتواند به حدّ علی بن ابی طالب علیهالسّلام برسد و زن میتواند به حدّ فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها برسد.
این جمله از لحاظ معنوی حد کمال را بیان می کند، یعنی مردان می توانند به حد کمال حضرت امیر و زنان هم به حد کمال حضرت زهرا برسند. اساساً مقامات معنوی حضرت امیر و حضرت زهرا و هر اولیای دیگری از جناب خود ایشان و البته تحت هدایت باری تعالی محقق گردیده است. یعنی این اولیا و ائمه و انبیا به لحاظ مقامات معنوی به مقام عصمت از گناه می رسند و آنگاه که به حد خاصی از معنویت رسیدند در صورتی که خداوند مقرر فرماید می تواند مقامات خاصی مانند پیامبری یا امامت را هم به ایشان بدهد. مقام معنی را انسان باید بدست آورد ولی مقامات الهی مانند نبوت و امامت انتصابی است. این دو را نباید با هم قاطی کرد.
2-شما بر چه اساس و مبنایی بیان کردید:
ما نخواستیم فقط پرچم شیعه را بلند کنیم -میتوانستیم اما نخواستیم !؟
((میتوانستید و نخواستید اگر اینکار را میکردید چه میشد؟؟؟))
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=22076
پاسخ: در خصوص بند دوم، بازهم یک جمله و آن جمله هم به صورت ناقص تقطیع شده است که اصل پاراگراف را می آورم:
از همان ابتدای انقلاب، ما نخواستیم فقط پرچمِ شیعه را بلند کنیم، ما پرچم اسلام را بلند کردیم تا همه دورِ هم جمع شوند. امروز کتابهای ضدِ شیعه، تحریفِ تاریخِ شیعه، زیاد چاپ میشود، نه مثلِ قدیمها و آن چاپهای بدِ پاکستانی. در شکلهای نو و جذاب. ما هم میتوانیم جوابشان را بدهیم. توانش را هم داریم. اما این کار را صلاح نمی دانیم، این کار را نمیکنیم. در جوانی که در مسجد بینِ مغرب و عشا منبر میرفتم، کارم این بود که معارفِ عمیقِ اسلامی را منتقل کنم. از همان زمان تأکید داشتم بر وحدت. البته خیلیها مرا متهم میکردند به سنیگری، اما من میگفتم که فرصتِ جواب دادن به اینها را ندارم.
مشخص است که بحث وحدت بین شیعه و سنی است نه این طور که وانمود شده است یعنی انقلاب حتی نتوانسته شیعه را درست کند حالا مدعی سنی است. بحث این است که انقلاب دنبال بهم زدن دعوای شیعه و سنی به نفع اسلام بود.
3 -بنا به چه روایتی اظهار داشتید:
من با برهنه شدن عزادران برای سینه زنی به هیچ وجه موافق نیستم ، نه تنها قلبا بلکه زبانا هم گفتم که اینکار درست نیست!!!
آیا مراجع ما اشتباه میکردند؟؟
http://dornews.com/NewsDetails.aspx?News=2095656
پاسخ : اختلاف فقهی بین فقها نه تنها در سینه زنی که در بسیاری از مسائل دیگر فقهی وجود دارد البته مسائلی که آیات و روایات مسلم در خصوص آنها وجود دارد هیچ محل اختلاف نیست ولی در خصوص مواردی که پای عقل هم به وسط می آید اختلاف فتوا ایجاد می شود اما این مسئله به معنی این نیست که یک فتوا، موجب ضایع دانستن علم سایر فقها گردد.
4-این نظر را بر چه مبنایی دادید؟؟که
دستهها? عزادار? با?د مخصوص عاشورا بماند !! و? ادامه داد:
پ?امکها? خ?ف? را از قول بنده م?زنند که فاطم?ه با?د عاشورا?? برگزار شود ،
در حال? که بنده چن?ن چیزی نگفته ام . من با برگزار? دستهها? عزادار? مخالفم !!طرح روضهها? حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خ?ابان شا?د به مصلحت نباشد !!
http://www.farsnews.com/newstext php?nn=13930213000595
پاسخ: در خصوص بند 4 این که اولاً مطلبی که بیان شده تحریف و تقطیع شده است و ثانیاً لینکی که داده شده خراب است که من در جای دیگری این مطلب را پیدا کردم که عینا تقدی می کینم توضیح این که این مطلب خودش نقل قول از طرف آقای علیاکبر مداحی رئیس سازمان بسیج مداحان است:
“پیامکهای خلافی را از قول مقام معظم رهبری میزنند که فاطمیه باید عاشورایی برگزار شود، در حالی که ایشان چنین فرمایشی ندارند و اخیراً از ایشان در این باره سؤال شد که فرمودند: هر چند با تجمعها در روز شهادت حضرت زهرا(س) مخالف نیستم، اما با برگزاری دستههای عزاداری مخالفم.
مدیر ستاد مرکزی هیأت رزمندگان تصریح کرد: طرح روضههای حضرت زهرا(س) در خیابان شاید به مصلحت نباشد و گاهی به اختلافات مذهبی هم دامن بزند، اما متأسفانه در این موضوع سلیقهای عمل می شود و برخی جلسات فرعی جای برخی جلسات اصلی را میگیرد.”
همانطوری که مشخص است هدف از مخالفت مقام معظم رهبری در خصوص عزاداری هایی که به بهانه ی حضرت زهرا علیها السلام روی می هد جلوگیری از ایجاد خط تفرقه و اختلاف بین سنی و شیعه است چرا که متأسفانه کسانی که این حرکت ها را انجام می دهند در همان خیابان به افرادی که برای اهل تسنن محترم هستند توهین می کنند.
————–—
5-آیا برای شما و امام خمینی گریه کردن و سینه زدن اجر و ثواب دارد؟؟که شما گفته اید:
در ایام شهادت حضرت زهرا سینه زنی و نوحه خوانی مناسبتی ندارد !
باز هم دشمنی باشعائر .چرا؟؟تا چه حد؟؟ برای این دولت چه ضرری دارد؟؟که میگویید:
در مورد حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) – با اینکه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه خوانى است – من لزومى نمىبینم که سینه زنى بشود!!!
http://www.chafyeh110.ir/post-314.aspx
پاسخ : کل متن مورد اشاره را تقدیم می کنم، قضاوت با شما:
مسألهى دیگر، مسألهى روضههاست. روضهخوانى و سینهزنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن – آن سنت سنیه – مربوط به همهى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضهاى مىخواند، عدهاى دلشان نرم مىشود و گریه مىکنند؛ این عیبى ندارد. اصلاً عزادارى کردن یک حرف است، روضهخوانى و سینهزنى راه انداختن یک حرف دیگر است. روضهخوانى و سینهزنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست و یکم ماه رمضان، سینه زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) – با اینکه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه خوانى است – من لزومى نمىبینم که سینه زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلاماللَّهعلیها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحهخوانى و سینهزنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریهآور است.
6-آیا دست به سوی شما دراز کردن و یا شما دست به سوی مردم دراز میکنید بدعت است؟؟که گفته اید:
ما در هیچ کجا نه در منابع شیعه و نه در منابع سنی نداریم که در هنگام بردن نامی غیر از خدا دستان خود را بالا ببرید. از این به بعد این کار را نکنید!!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/297535
پاسخ: بند 6 دو مسئله ی غیر مرتبط را باهم خلط کرده است. سوال در مورد دست بیعت دادن است و پاسخ در مورد چیز دیگر، این را خودم دقیقاً یادم هست و بدون جستجو عرض می کنم که در حین ادعیه و زیارات وقتی که نام امام حسین یا امام زمان علیهما السلام برده می شد برخی از مستمعین دستان شان را بالا می بردند و مثل حالتی که دعا می کنند بالا نگاه می داشتند که رهبری این را رد کردند و گفتند این حالت فقط باید برای خداوند باشد.
7-خودتان گفته اید:
«از دوران جوانی به داشتن عقاید جماعت عمریه متهم بوده ام»
چرا ؟!
شیعه وظیفه دارد خودش را در معرض تهمت قرار ندهد.آیا شما جوابی برای حضرت زهرا دارید که فردای قیامت بگویید ؟؟؟
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=22076
پاسخ: بند هفتم اشاره به این دارد که چرا مقام معظم رهبری در هنگام جوانی مثلاً به عمر و ابوبکر فحش نمی داده و این را موضع تهمت قرار گرفتن تعبیر کرده است اما این مسئله مسلماً اشتباه است، اولاً که انسان باید حرف حق را بزند نه این که بترسد در موضع تهمت قرار گیرد و اساساً مجموعه ای از احادث در خصوص دوری از تهمت بیان می کنم تا خط این احادیث روشن شود:
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او بد گمان میشود ملامت و نکوهش کند. همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: کسی که به موضعی از مواضع تهمت برود و متهم شود نباید جز خودش را ملامت کند. و نیز امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در وصیت به فرزندش امام مجتبی ـ علیه السلام ـ فرمود: از محل تهمت بر حذر باش و دوری کن، همچنین از مجلسی که به آن گمان بد برده میشود. و به همین جهت است که در اخبار و روایات تأکید شده که مؤمنان باید از دوستی و هم نشینی با فساق و گناهکاران بپرهیزند زیرا رابطه داشتن با آنان موجب میشود که مردم نسبت به مؤمنان بدبین و در نتیجه به آنها تهمت بزنند. و نیز پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: از مواضع تهمت بپرهیزید و خود هنگامی که در مسجد معتکف بود و صفیه یکی از همسران پیامبر به دیدن حضرت آمد، پیامبر هنگام مراجعت صفیه به منزل چند گامی او را همراهی و در ضمن با او گفتگو میکرد یکی از انصار آنان را دید حضرت به انصاری فرمود این صفیه همسر من است، و هدف پیامبر از بیان این مطلب دفع سوء ظن محتمل از طرف انصاری بود.
8- فتوا داده اید که :
بد معاویه را نگویید.
(آیا زیارت عاشورا خوانده اید؟؟آیا اهلسنت زیارت عاشورا را نشنیده اند؟؟نخوانده اند؟؟)
(وحدت و همگرایی از منظر رهبر معظم انقلاب، علیرضا برازش،نشر امیر کبیر، ص64)
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2603
پاسخ : در مورد بند 8 متأسفانه به شدت تقطیع شده است، این دیگه واقعاً با سوء نیت است این از مقام معظم رهبری است:
نیست من خاطرهیی را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفتهام. امام یک وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعنآمیزی اسم میآورند. شما میدانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس میدانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم میشمارند و او را خالالمؤمنین میدانند – البته بحق یا بناحق آن، مربوط به جلسهی بحث است – یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفیاند؛ اینها معاویه را محترم میشمارند. امام گفتند عجب، من نمیدانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جملهی طعنآمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیرالمؤمنین صحبت میکنم؛ اما اهانت نمیکنم. تاریخگویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. تاریخ بیستوسهسالهی بعد از رحلت پیامبر تا خلافت امیرالمؤمنین، یک تاریخِ قابل بررسی است؛ باید بررسی شود؛ اما در آن اهانت و جسارت به خلفا بههیچوجه نباید باشد.
9- واقعا جای تعجب است نسبت به این سخنرانیتان که گفتید:
اینکه اصرار میکنن بلند گریه کنید هیچ لزومی نداره…آرام گریه کنید.
وقتی میخواهند سینه بزنن یا وقتی صلوات میفرستن میگویند این صدای این جمعیت نیست…
((سخنرانی مشهوری که آیت الله العظمی وحید بسیار جواب تندی به ایشان دادند.))
پاسخ: در مورد بند 7 عین کلام رهبری را می آورم قضاوت با خودتان:
اینی که آقایون مداحان اصرار میکنند که بلند گریه کنید.لزومی نداره ،میخواهند آرام گریه کنند.وقتی میخواهند سینه بزنند اصرار بر این که این صدای شما صدای این جمعیت نیست.صلوات میفرستند،این صلوات این جمعیت نیست.
شما بخواهید صلوات بفرستند ولو تو دلشون ،گرم شدن مجلس به این شیوه ها،اصل نیست ,کاری کنید که دل های مستمع را در اختیار بگیرید.دل مستمع وقتی در اختیار شما آمد مقصود حاصل است.اگر آهسته هم گریه کند باز مقصود حاصل است.اگر توجه کرد به شما مقصود حاصل است.
10-در صورتی که علامه امینی فرمودند کسی که بگوید مثنوی اصول دین است گناهش از صدسال شراب خوری بیشتر است و تمامی مراجع و علما فرموده اند خواندن مثنوی اشکال دارد و او راهش از راه اهلبیت جداست و کفریاتش زیاد است .چرا گفتید:
مثنوی اصول اصول اصول دین است
(بیانات دردیدار شاعران رمضان 25 /6 / 1387)
پاسخ: در مورد بند 8 دوم نیز اولاً اصل جمله ی علامه امینی را می آورم که البته ایشان آثار شعرا و نویسندگان را در برابر قرآن مجید و فرمایش های معصوم بی ارزش می داند که بلا شک این مقایسه از نظر هر علمی قابل پذیرش نخواهد بود:
حرفها(سخنان معصومین)را اگر گوش دادید کیف می کنید، علم او را گر یاد دارید کیف می کنید، ولایت را اگر داشته باشید کیف می کنید، برو حرف صاحب ولایت را یاد بگیربروببین امیرالمومنین چه حرفها می زند با خدا چه جور حرف زده عشق بازی چه جوره محبت بازی چه جوره حقّه بازی نکن با حافظ کار درست نمی شه با مثنوی کاردرست نمی شه ،حافظ چیه!؟ مثنوی چیه!؟ بذارزیر پات، یک عالم پیدا کن برو دعای حضرت سجاد را بده به دست عالم اون بخواند به تو بفهمی عشق بازی چی است بگو محبت بعد بفهم محبت چی است.
و اما اصل جمله ی رهبری:
یک بخش مهمى از شعر آئینى ما میتواند متوجه مسائل عرفانى و معنوى بشود. و این هم یک دریاى عظیمى است .شعر مولوى را شما ببینید. اگر فرض کنید کسى به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسى نداشته باشد که خیلى از ماها دسترسى نداریم و اگر آن را کسى یک قدرى دوردست بداند؛ مثنوى؛ مثنوى؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوى چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همین است که خودش گفته: و هو اصول… . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم.
11-باتوجه به روایت امام صادق علیه السلام مبنی بر اینکه نگاه به شطرنج حرام است و اگر دیدید یزید را لعنت کنید.و روایت دیگری که گناه نگاه کردن به شطرنج همانند نگاه کردن به فرج (عورت) مادرت است.بر چه مبنایی فتوا دادید:
اگر شطرنج در حال حاضر از آلات قمار نباشد اشکالی ندارد (استفتاءات)
پاسخ: در خصوص بند 11 اولاً که قبل از مقام معظم رهبری، حضرت امام خمینی بودند که شطرنج را مباح دانستند البته اگر برای قمار نباشد و عرفاً نیز از آلات قمار محسوب نشود پس این نظر فقهی فقط به رهبری منوط نمی شود و برخی دیگر از فقها هم چنین نظری دارند. ضمناً فقها در بیان فتوای خود ضمن توجه به قرآن و احادیث، روی صحت حدیث و شرایط و ابعاد آن فکر می کنند و بعد فتوا می دهند.
12-با توجه به قرآن کریم که میفرماید:
ولا تسبوالذین یدعون من دون الله
چرا به آمریکا و انگلیس و نمادهای آنها توهین میکنید.وجان شیعیان را در خطر می اندازید؟؟
چنانچه الان با این تحریم کمر مردم شکسته شد
پاسخ: بند 12 اشاره به آیه ممنوعیت سب کردن به غیر خدا دارد تا برخی دیگر نیز سب به خدا نکنند اما ما به آمریکا و دشمنان خدا سب نمی کنیم بلکه لعن می کنیم، خود قرآن در آیات مختلف لعن دارد، لعن به کفار به مشرکین به مسرفین به …. اساساً این اشکال معنی سب و لعن را با هم خلط کرده است.
—————
13- با توجه به اینکه اقرار کردید به یکی از صدها اشتباهاتتان.
ما چه طور به شما اطمینان کنیم که مابقی سخنان و فتاوا و حکمتان اشتباه نیست؟؟آیا کسی که علنا اشتباه کند میتوان پشت سر او نماز خواند؟؟
جولوگیری از کثرت جمعیت شیعیان مساوی است با کشتن هزاران بچه شیعه و…
بیانات رهبری:
من همین جا در داخل پرانتز عرض کنم.یکی از خطاهایی که خود ما کردیم -بنده خودم هم در این خطا سهیمم-این مسئله ی تحدید نسل از اواسط دهه ی 70 به این طرف باید متوقف میشد (شعار: زندگی بهتر=فرزند کمتر)
البته اولی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد،خوب بود،لازم بود،لیکن از اواسط دهه ی هفتاد باید متوقف میشد.این را متوقف نکردیم.این اشتباه بود.عرض کردم!مسءولین کشور در این اشتباه سهیمند ،بنده ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم.این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد،نسل جوان را باید حفظ کرد.
بیانات رهبر انقلاب در دراجتماع بزرگ مردم بجنورد 19 /7/ 91
آقای خمینی :
اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط میشود (صحیفه نور ج11ص37)ص40)
پاسخ : اولاً که نه رهبری و نه حضرت امام و نه هیچ فقیه دیگری معصوم از اشتباه نیست که اگر بود دیگر نیازی به انتظار امام معصوم نبود. ثانیاً در خصوص شرط امام جماعت که با فقهات خلط شده هم اشتباه بیان می شود، شرط عدالت عصمت از اشتباه نیست بلکه ترک کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره است، گناهان کبیره مشخص و گناهان صغیره هم مشخصند که نباید بر آنها اصرار داشته باشد هرگز در شرط امام جماعت معصومیت از اشتباه ذکر نشده است. ضمناً در خصوص کنترل جمعیت هم رهبری بیان داشتند که تا 70 درست بود و از 70 باید این سیاست متوقف می شد، رهبری نظرشان در خصوص جمعیت این نبوده و همچنان نیست که کلا با تمام سرعت افزایش جمعیت رخ دهد.