93/8/13
8:40 ع
متنی را که می خوانید بخش هایی از صحبت های تهمینه میلانی در در برنامه تلویزیونی هفت است:
ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی میکنند. خیلی از خانواده ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را میکنند. اینها هیچ کدام نمیدانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله میکردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی بچه های را می بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد. و موقع حمله زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی میکنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است ….فیلم سیاه بی معنی است. من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. فیلم سازی هست که میخواهد فیلم اجتماعی سیاه بسازد. بگذارید بسازد. چرا فکر میکنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده میکنند. من اصلا با این حرف کاملا مخالفم. مگر بیکارند که به ما توجه کنند. برای چی اینقدر دشمن می پرورانیم. من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما میدونید بیس اینکه ما اینقدر دشمن خیالی میسازیم چیه؟ ما دائما در رسانه میگوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. حالا اگر دشمن بفهمد ما چند تا ایدزی داریم در جامعه چه استفاده ای از این میکند؟… بعد می گویند غربیها نمی گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی ها به شما میگویند شما با خانم تان درست صحبت نکنید؟ میگویند دندان تان را مسواک نزنید؟ می گویند حمام نکنید؟ میگویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می گویند در شغل تان رشد نکنید؟ ببینید اینها همه افسانه است. من نمیدانم چرا دائما این نگرش را در جامعه باب میکنند…. من مشکل جدی با کلمه آبرو دارم. آبرو روزگار ما را سیاه کرده است.
اگر چه این سخنان از ظن اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران که طینت شان با مفاهیم حجاب، عفاف، غیرت و آبرو عجین است و خباثت ها، خیانت ها، تحریم ها، ترورها، وطن فروشی ها و جنگ تحمیلی را با گوشت و پوست خود احساس کرده اند نیازی به پاسخ ندارد، اما به زعم حقیر، بی توجهی به این ادبیات و بی تفاوتی در قبال نشر این مفاهیم از این جهت که موجب عادی شدن آن می گردد، هرگز قابل بخشش نخواهد بود، لذا بر آن شدم بیان این سخنان را از چند جهت پاسخ گویم:
کلامی با خانم تهمینه میلانی: بزرگان فرهنگ ایرانی اسلامی نخواسته و نمی خواهند که زن را مخفی کند و حضورش در جامعه را منع کنند، بلکه تنها با معرفی کالا گونه ی او آن طور که غرب و غرب دوستان طالب آنند مخالفند. در فرهنگ ایرانی اسلامی حیا و آبرو نقش کلیدی دارد و هر کسی که خودش را از این فرهنگ می داند نمی تواند منکر آن گردد، ولی متأسفانه گویا خانم میلانی نه تنها فرهنگ خود را به فرهنگ بی حیای غربی فروخته است بلکه دلش را نیز به ایشان سپرده است و گرنه چگونه می شود کسی خودش را ایرانی بداند و بتواند جنگ تحمیلی 8 ساله و این همه شهدای ترور نهادهای تحت حمایت غرب و آمریکا را فراموش کند؟! چطور کسی می تواند ایرانی باشد و سی و اندی سال تحریم و فشار اقتصادی و پای دشمن برگلوی این ملت مستضعف را نادیده انگارد؟! چطور می توان ادعای ایرانی و مسلمان بودن داشت ولی کسانی که ایران و ایرانی را وحشی و بی تمدن و اسلام و تشیع را خشن و بی منطق معرفی می کنند را دوست پنداشت؟! آری! مشکل ما از همین قشر خودفروخته است، کسانی که از فرهنگ ایرانی اسلامی خود احساس شرم دارند و شیدای فرهنگ فرنگند. مشکل ما این است که صاحبان این طرز تفکر نه تنها خودشان به قهقرا می روند بلکه با ساختن آثار ضد ارزشی تفکر منحط خود را نیز به خورد مردم می دهند.
صحبتی با دولتمردان: طی یکسال و اندی فعالیت دولت یازدهم، شخص رئیس جمهور و برخی مشاوران وی بارها وجود هنرمند ارزشی و غیرارزشی را مردود دانستند و همین طرز فکر را در مدیریت فرهنگی کشور جاری ساختند که محصول این تفکر به نشر و تولید محتواهای غیر ارزشی و غیر انقلابی در عرصه فرهنگ و هنر منجر گردیده است، متأسفانه امروز شاهد حضور جسورانه افرادی در صحنه ی فرهنگ و هنر این کشور هستیم که اساساً به فرهنگ وطنی و مذهبی خویش اعتقادی ندارند و نسبت به دشمنان این مملکت و فرهنگشان ابراز دوستی می نمایند. البته بیش از این که خود این طرز تفکر خطرناک باشد، نشر و رواج آن زیر سایه هدایت ها و حمایت های مسئولان دولتی خطرناک به نظر می رسد، به فرموده ی مقام معظم رهبری، شاید برخی تنش های اقتصادی را بتوان با توزیع سبد کالا جبران نمود ولی در مسائل فرهنگی در بسیاری از موارد آسیب ها و تنش ها اساساً قابل جبران نیستند. متأسفانه دولتمردان اینقدر که علیه طرح های امر به معروف و نهی از منکر موضع گیری می کنند، در قبال امر به منکر و نهی از معروف واکنش نشان نمی دهند و حتی علناً از ایشان حمایت می کنند، در صورتی که وقتی امثال تهمینه میلانی عفاف، حجاب، غیرت و آبرو را در گفتار و رفتار و آثارشان به سخره می گیرند، این توقع می رود که دولتمردان نسبت به محکومیت این طرز فکرها و برخورد قانونی با ایشان اقدام نماید.
صحبتی با صدا و سیما: این که صدا و سیما با پخش برنامه های زنده و بحث های آزاد، فضای مباحثه و طرح مسائل روز جامعه را فراهم آورده است یک نقطه مثبت است (که هنوز جا برای توسعه دارد)، ولی مسئولان صدا و سیما نباید آنتن را به صورت یک طرفه به افرادی بدهند که رسماً علیه فرهنگ ایرانی اسلامی فعالیت می کنند، لااقل باید میهمانانی که مدافع فرهنگ این مرز و بوم هستند را نیز همزمان به برنامه دعوت کنند تا فضای مباحثه شکل گیرد نه این که عملاً آنتن صدا و سیما به تریبون دشمنان تبدیل گردد.
سخنی با هنرمندان انقلابی: وقتی طی دوسال پی در پی، فیلم هایی در اسکار برنده می شوند که ضد ایرانی هستند و اتفاقاً سطح فنی بالایی هم ندارند و وقتی سیاسیون آمریکا و انگلیس از سازندگان این آثار رسماً تشکر علی حده می کنند و برای مدیریت فرهنگی و رسانه ای کشور رسماً بودجه تصویب می کنند، چرا هنرمندان ما نباید با ساخت آثار هنری و ارزشی خود پاسخ انحرافات و تحریف هایی که به اسلام وارد می شود باشند؟! به چه دلیل برخی هنرمندان حتی ارزشی ما از هنرخود برای ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی و نقد فرهنگ منحط غربی استفاده نمی کنند؟! مگر قرآن به ما نیاموخته که با هرقوه ای که داریم به جنگ دشمنان برویم؟! پس چرا هنرمندان این مرز و بوم این چنین اسیر توطئه ی توهم توطئه گردیده اند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.