95/3/19
8:34 ع
از مشخصه های بارز شخصیتی حضرت امام خمینی (ره)، تکیه ایشان بر وحدت ملی است، ایشان فارغ از تمام وجه تمایزاتی که در اقوام و مذاهب ایرانیان وجود داشت، توانست وحدت ملی را به یک اصل قطعی و حتمی در ایران تبدیل کند به نحوی که ضمن وجود اصالت های قومی و مذهبی، همه پذیرفته بودند که باید در کنار هم و در برابر دشمنان خارجی و بدخواهان ایران قیام و مقابله کنند؛ مقام معظم رهبری در سخنرانی که در 14 خرداد سال گذشته در حرم امام خمینی(ره) داشتند در خصوص این مشخصه حضرت امام اینچنین فرمودند:
«توجه به توطئه های تفرقه افکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه وسنی، چه تفرقه بر اساس قومیت ها ]از خطوط اصلی امام بود[، تفرقهافکنی یکی از سیاست های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بررویوحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم نظیر داشت.»
نگاه حضرت امام به مقوله وحدت در حالی بود که حتی برخی از علما و فضلای کشور در تنور اختلافات شیعه و سنی می دمیدند و در حالی که نگاه تمرکزگرایانه حکومت ستم شاهی باعث شده بود که اقوام و قومیت ها نیز بعضاً مهجور و مورد تحقیر قرار گیرند. ولی امام توانست همه ملت ایران از اقوام و مذاهب مختلف را با یکدیگر متحد کند و پس از پیروزی انقلاب هم این اتحاد را تقویت نماید، نگاهی به رزمندگان و شهدایی که از قومیت ها و مذاهب مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی که در پای انقلاب و دفاع مقدس حاضر شدند نشانه خوبی برای وجود چنین اتحادی است. اتحاد در مقوله ای مثل اختلافات مذهبی شیعه و سنی در نوع خود بی سابقه بود و تحولی شگرف در این عرصه ایجاد کرد، تحولی که با استقبال بسیاری از علمای شیعه و سنی همراه شد.
با توجه به اهمیت وحدت ملی، این ستون هم مانند تمام ستون های انقلابی مورد هجمه موریانه های ضد انقلاب قرار گرفته است و برخی با تحریف و برخی با مقابله به مثل عملی تلاش میکنند تا این ستون سترگ را سست کنند؛ نگاهی به برنامه های آمریکا در منطقه و تلاش برای ایجاد نقشه جدید خاورمیانه براساس قومیت های موجود در منطقه مانند کرد و عرب و ترک نشان می دهد که ایشان بیکار ننشسته اند و برای چندپاره کردن ایران عزیز به هر حربه ای دست می زنند. ایشان برای تشدید درگیری های قومی، از عوامل مذهبی هم استفاده می کنند و تلاش می کنند تا این دو را تا حد ممکن به صورت تلفیقی علیه وحدت ملی مورد استفاده قرار دهند.
در میان کسانی که با رویکرد وحدتی انقلاب، امام خمینی و امام خامنه ای مخالفت و مبارزه می کنند، افرادی وجود دارند که معمم و حتی بعضا مرجع هم هستند، اما قادر به درک برکات وحدت مسلمین در برابر کیدهای دشمنان اسلام نیستند، متأسفانه نا دیده گرفتن اشتراکات دینی و تمرکز بر اختلافات مذهبی تا حد تکفیر و عداوت، عاملی است که در جهت مقابله با وحدت مسلمین و وحدت ملی عمل می کند و در هر دو جریان شیعه و سنی تکفیری وجود دارد. این افراد نا آگاه و بعضاً خائن از یک سو در برابر همدیگر و در برابر انقلاب اسلامی ایران و رویکرد وحدت گرایانه اش می ایستند و از طرف دیگر حواسشان نیست که این رفتارشان چگونه در جبهه دشمنان جدی اسلام ایجاد شور و شعف و رضایت می کند.
با کمال تأسف می بینیم که جریانات تکفیری مذهبی به لحاظ رسانه ای و حتی مادی از سوی آمریکا و غرب مورد حمایت هستند و همه این جریانات در برابر انقلاب و امام و رهبری تقابل دارند. ایشان طوری وانمود می کنند که انگار امام و انقلاب دنبال انکار اختلافات مبنایی شیعه و سنی بوده اند و این در حالی است که اصلا اینطور نیست، بلکه امام خمینی و انقلاب اسلامی محل و شیوه بحث درخصوص اختلافات را به نحوی که به تقابل علنی و دشمنی تبدیل شود را صلاح نمی دانند بلکه آن را در قالب های علمی و شیوه های تخصصی تجویز می کنند. انقلاب و امام خمینی(ره) کوشیده اند تا مظاهر اختلافی را که بعضا با توهین و جسارت به مذاهب دیگر انجام میشد را طرد نمایند، اما جریانات تفرقه گر تمام تلاشش را می کند تا با برگزاری مراسمات به اصطلاح مذهبی تحریک آمیز، موجب تفرقه بیشتر و حتی اقدامات انتحاری و تروریستی توسط عناصر تکفیری گردد.
نگاهی به عناصر رنگارنگی که در جبهه ضد وحدت مشغول تلاشند، اثبات می کند که مقوله وحدت ملی همچنان به توجه و اهتمام جدی در تمام شئون حکومتی و اجتماعی نیاز دارد، تلاش شبانه روزی رسانه های ماهواره ای که در خدمت تکفیری های سنی و شیعه و با حمایتهای آمریکا و انگلیس مشغول کار هستند و گل به خودی های برخی از علما و حتی مراجعی که رسماً انقلاب، امام و رهبری را بابت سیاستهای وحدتی محکوم می کنند، اثبات می نماید که باید سایر مراجع و رسانه های کشور هر چه بیشتر در برابر این گونه تحرکات و موضع گیری ها حساس باشند و با سکوت خود به اظهارات ضد وحدتی کمک ننمایند، البته برخی از مراجع عظام به خوبی در این صحنه فعال هستند ولی برخی از مراجع که از قضا به لحاظ سیاسی مورد حمایت جریانات اصلاح طلب و لیبرال هستند، رسماً سیاست های وحدتی را به شدت تکفیر می کنند.
94/11/11
8:18 ص
به نظر شما این عبارات از کیست؟!
« آدمهای بیتقوا برای مجلس خطرناک هستند. کسانی که میآیند واقعا مسلمان و متعهد باشند. حال اگر بعضی جهاتشان ضعیف باشد، مهم نیست.»
«رد صلاحیت و نظارت استصوابی، حق شورای نگهبان است.»
عبارت اول، اظهارات آقای هاشمی در سال 1362 (سخنرانی های سال 1362، صفحه 599) و عبارت دوم نیز مربوط به ایشان در سال 1370 (خاطرات هاشمی سال 70، صفحه 249) است که باتوجه به مواظع این سال های شان، پذیرش این که این عبارات از خود آقای هاشمی باشد کمی سخت است، حالا به برخی از عکس العمل های آقای هاشمی رفسنجانی در برخی مقاطع انتخابات نگاه می کنیم:
1- در سال 1371، آقای هاشمی در پاسخ به ابراز نگرانی آقای مجید انصاری در خصوص رد صلاحیت افراد هم جناحشان این طور پاسخ دادند: «اشتباه از جناح خودشان است که بدون هدف و برنامه درست، موضع افراطی در مقابل دولت و نظام داشتند.» (خاطرات هاشمی، صفحه 419)
2- در اوایل دهه 70 اصلاح طلبان از طریق عبدا… نوری به آقای هاشمی گفتند که خواهان محدود شدن نظارت شورای نگهبان هستند ولی آقای هاشمی ایشان را دعوت به مدارا کردند و حق شورای نگهبان در رابطه با رد صلاحیتها را محفوظ دانستند. (خاطرات هاشمی سال 70، سازندگی و شکوفایی صفحه 244)
3- در ماجرای رد صلاحیت صادق خلخالی و سید حسین موسوی تبریزی، با توجه به شناختی که از آنان داشتند، نگران عکس العمل های بعدی آنان و متهم کردن نادرست شورای نگهبان بودند. (خاطرات سال 1363، به سوی سرنوشت صفحه 44)
4- پس از استمداد آقای اسدالله بیات در خصوص رد صلاحیت از آقای هاشمی، ایشان بدون غوغاسالاری و فرافکنی رسانه ای، موضوع را با رئیس شورای نگهبان (محمد امامی کاشانی) و مقام معظم رهبری در میان گذاشتند که نشان دهنده تمکین از شورای نگهبان، رهبری و عملکرد دور از اغتشاش ایشان بود. (کتاب خاطرات سال 69، اعتدال و پیروزی، 292-294)
این موارد که در کتاب خاطرات خود آقای هاشمی ذکر شده است، رنگ و بوی اطمینان، تبعیت و احترام ایشان به جایگاه قانونی شورای نگهبان و بحث نظارت استصوابی را دارد، حتی در مواردی که نظرشان به نظر معترضین نزدیکتر بوده، مسئله را با خود مقامات شورا و رهبر معظم انقلاب مطرح میکردند و به دنبال جوسازی ناروا و رسانه ای علیه نهاد قانونی و حیاتی شورای نگهبان نبودند و درمواردی نیز مخالفین رأی شورای نگهبان را افراطی و تندرو معرفی می کردند.
حالا این سوال به ذهن میرسد که چرا کسی که خود پرچمدار تبعیت از رأی شورای نگهبان و دعوت کننده به آن بود، اکنون تاب و تحمل انجام وظیفه این نهادقانونی را در انتخابات ها ندارد و از ماه ها قبل، جوسازی رسانه ای با چاشنی تهمت، توهین و تهدید علیه شورای نگهبان را در دستور کار قرار می دهد؟! چرا روزگاری خواستار دقت شورای نگهبان درخصوص صلاحیت ها بودند و امروز اساساً ردصلاحیت را غلط و اجحاف به مردم و غیرقانونی جلوه می دهند؟! آیا نقش، جایگاه، تکالیف، اختیارات و اعضای شورای نگهبان اینقدر دچار تحول اساسی شده اند که ایشان محق به این حجم اعتراض باشند و یا باید بپذیریم که آقای هاشمی همان طوری که مواضعش در مورد استکبارستیزی، ماهواره و حجاب تغییر کرده است در اینجا هم به واسطه تغییراتش به دنبال به قدرت رساندن کسانی است که فاقد صلاحیت های قانونی هستند؟! و گرنه چگونه می شود که از عدم رد صلاحیت احمدی نژادی که هیچ پرونده تخلفی نداشت این همه گلایه کند ولی از رد صلاحیت کسانی که در فتنه 88 اصول متعدد قانون اساسی، منافع ملی، وحدت ملی و امنیت ملی را خدشه دار کردند اینطور ابراز ناراحتی کند؟! این سیاست های دوگانه، نیت آقای هاشمی در خصوص برخورد با شورای نگهبان و مقوله نظارت استصوابی را اساساً زیر سؤال برده است.
94/11/11
8:13 ص
باتوجه به اظهارات منتسب به یکی از مراجع و علمای شیعه ( آیت الله وحید خراسانی ) در خصوص وحدت مسلمین، ممکن است سؤالاتی در خصوص مشی انقلاب و امام و رهبری در این خصوص ایجاد گردد که پس از طرح این سوالات، پاسخ شان را بیان خواهم کرد:
آیا نظر حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه ای در خصوص وحدت مسلمین از بی سوادی و ترس است؟! آیا به معنی عقب نشینی از خون حضرت زهرا سلام الله علیها است؟! آیا امام خمینی (ره) هم ترسو، بی سواد و بی اعتقاد به خون حضرت زهرا بود؟!
1- بحث وحدت بین شیعه و سنی با دعوت حضرت امام خمینی (ره) به صورت جدی و با نام گذاری هفته وحدت شکل گرفت، بعید می دانم کسی در دنیا باشد که بتواند حضرت امام خمینی (ره) را فردی بی سواد، ترسو و یا بی توجه به خون حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی کند.
2- اگر چه قبلاً عرف بود که از واژه «وفات» هم برای حضرت زهرا (س) استفاده می شد، ولی این اشتباه در دوره زعامت امام خامنه ای در سال 1371 تغییر کرد و رسماً از واژه «شهادت» برای ایشان در تقویم ها استفاده گردید که همین نشان می دهد انقلاب و رهبری روی مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و پاس داشتن خون ایشان اصرار دارند و براین اساس، اتهام عقب نشینی از خون حضرت زهرا (س) واقعاً بدون مبنا و تهمت به نظر می رسد.
3- نه ما به عنوان شیعه و نه اهل تسنن به عنوان سنی نمی توانند از اصول اعتقادی مان بگذریم و در هر صورت در خصوص بحث خلافت، ما اعتقاد راسخ به غصب داریم و سراغ هم نداریم کسی این غصب را تبرئه یا تطهیر کرده باشد، اما این به معنی آن نیست که به اهل تسنن یا مقدسات شان توهین کنیم، که اگر چنین جوازی داشتیم باید ائمه معصومین علیهم السلام، مدام با غیر شیعیانی که در مجاورتشان بودند سر دعوا می داشتند که البته چنین چیزی در سیره اهل بیت ثبت نگردیده است.
4- وقتی آمریکا و اسراییل این همه برای ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سن بودجه تعریف و تلاش می کنند، چرا نباید متوجه شویم که این مسئله در نهایت به نفع دشمنان اسلام است؟! وقتی رسانه های تند سنی و یا شیعه به صورت همزمان از سوی دشمنان اسلام حمایت می شوند تا درگیری و اختلاف بیشتری بین شان ایجاد کنند، چگونه می توان در سناریوی ایشان بازی کرد و تازه دیگران را ساده و بی سواد دانست؟!
5- البته شاید برخی مراجع و علمای شیعه، اظهارات تند و توهین آمیز خود، علیه مقدسات اهل تسنن را شجاعانه معرفی کنند، ولی باید بدانند که شجاعت ایشان در شهر امن قم و در کنار محافظان زبده شان تاکنون به شهادت صدها نفر از شیعیان مرزی به دست وهابیت تکفیری ختم شده است.
6- همانطوری که ریگی در اعترافاتش گفت، اظهارات و مراسم تند علیه مقدسات اهل تسنن بهترین کمک به جذب اهل تسنن توسط وهابیت است تا حدی که بهترین تشویق شان برای نیروهای انتحاری قبل از ترور شیعیان، نمایش فیلم مراسم توهین به عایشه و خلفا بود.
7- بحث دیگر در مورد فهم صحیح از مفهوم ولایت فقیه است، وقتی ولایت فقیه مسئله ای را به نفع اسلام و مسلمین تشخیص می دهد و براساس آن حکومت را هدایت میکند، سایر مراجع و فقها باید بین احکام شخصی و احکام حکومتی تفاوت قائل باشند و اگر قرار باشد هر عالم و مرجعی، نظر فقهیش را به تمام مردم و حکومت تحمیل کند، عملاً به فروپاشی جامعه و حکومت مسلمین کمک نموده است.