94/10/23
7:53 ص
دیده می شود که برخی اشخاص و رسانه های حامی فتنه، سران محصور فتنه را با شهید آیت الله نمر مقایسه می کنند و حال این که این مقایسه به دلایل مختلفی کاملاً غلط است:
1- اولین فرق فتنه گران ایران و مجاهد عربستان این است که شهید نمر مغضوب آمریکا، اسراییل، عربستان و ایادیشان است و سران فتنه محبوب و امید و تحت حمایتِ آمریکا، عربستان و اسراییل بوده اند.
2- سران فتنه در ایران شورش شان را براساس یک دروغ و تهمت بزرگ به اسم تقلب گسترده پیش بردند ولی آیت الله نمر از ابتدا تا انتها به دیکتاتوری حکومت سعودی منتقد بود.
3- سران فتنه شورشی را بنیان نهادند که هزینه های بسیار سنگینی براموال عمومی و منافع ملی وارد کرد ولی آیت الله نمر هرگز دعوت به اغتشاش و شورش نکرد و هرگز از کسانی که به کشور خسارت وارد میکردند حمایت نکرد.
4- فتنه گران علی رغم خسارات بسیار سنگینی که طی 8 ماه در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به کشور وارد کردند در نهایت با مماشات نظام، ضمن امکان استفاده از مسافرت، ورزش، درمان، مهمانی و …، تنها مشمول حصر امنیتی شدند تا خسارت بیشتری به کشور وارد نکنند، ولی آیت الله نمر تنها بابت نقدکردن و نه وارد کردن خسارات سنگین به کشور و نه بابت گرا دادن به دشمن و نه بابت دعوت به اغتشاش، خیلی سریع با ضرب و شتم بازداشت و ظرف حدود یکسال اعدام گردید.
5- سران فتنه در برابر حکومتی ایستادند که تمام شئون آن اعم از قوانین و مسئولانش با انتخاب مردم مسئولیت یافته اند ولی آیت الله نمر در برابر حکومتی انتقاد کرد که پادشاهی بود و به لحاظ میزان مشارکت مردم در حکومت، از بدترین حکومت های دنیا به شمار می رود.
6- آیت الله نمر نماینده شیعیان عربستان بود، اقلیتی که به شدت در عربستان محدود و تحت فشار و از مناصب حاکمیتی دور هستند و این در صورتی است که سران فتنه در این نظام سالها پست های مهمی را در اختیار داشتند و اگر در آخرین حضورانتخاباتی شان، با بی ظرفیتی خواستار ابطال آرای مردم نمی شدند، مطمئناً هنوز جایگاه و شأن شان در چشم مردم، نظام و قانون محفوظ بود.
94/10/19
8:56 ص
چند نکته در مورد شبهاتی که در خصوص اعدام شیخ نمر باقرالنمر و حواشی آن ایجاد شده است که درچند بند تشریح می گردد:
1- در این حادثه صرفاً یک نفر کشته نشده است بلکه به همراه آیت الله نمر باقرالنمر ، 46 متهم امنیتی دیگر نیز اعدام گردیدند ولی از آنجا که این عالم مجاهد در کسوت رهبری شیعیان عربستان مشهور و مطرح بوده است معمولاً اذهان از بقیه این افراد غافل می ماند در صورتی که ابعاد این جنایت هم به لحاظ تعداد اعدامی و هم به لحاظ اثرگذاری این افراد غیرقابل اغماض است.
2- یکی از موارد دیگری که در این حواشی مطرح شد مقایسه این اعدام ها با فاجعه منا بود و این در صورتی است که بیشتر کسانی که اعدام آیت الله نمر را محکوم کردند، در خصوص فاجعه منا هم به شدت دولت عربستان را محکوم کردند و با این وجود نباید فراموش کرد که عمدی بودن فاجعه منا تاکنون اثبات نگردیده است و مقایسه یک فاجعه ناشی از سوءمدیریت با یک اقدام کینه توزانه علیه عالم شیعی نمی تواند صحیح باشد؛ و نکته جالب این که همان کسانی که در خصوص فاجعه منا به جای محکوم کردن عربستان سعودی، خود حاجیان قربانی و نظام را به خاطر اجرای مناسک حج متهم می کردند، امروز دلسوز قربانیان منا شده اند!
3- یکی از حواشی که در خصوص این اعدام ها رخ داد این است که برخی از افراد به صورت خودسرانه به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد تعرض کردند که این اقدام هم عقلاً و قانوناً اشتباه بوده است و هم مقام معظم رهبری قبلاً نسبت به مسائل مشابه انتقادات صریحی داشتند لذا نمی توان از کسی ادعای ولایتمداری را پذیرفت در صورتی که در چنین مسائلی از نظرات رهبری تمرد می کند. نهایتاً این که این اقدام نسنجیده و اشتباه باعث شد تا اقدام غیرانسانی عربستان تحت الشعاع و در حاشیه این تخلفات قرار گیرد و حتی نسبت به ایران ابراز طلبکاری هم بنماید.
4- سفارت خانه های ایران هم بارها در کشورهای دیگری مانند اشغال سفارت ایران در لندن (اردیبهشت 59)، تعرض به سفارت ایران در کانادا (تیر ماه سال 91)، حمله به سفارت ایران در افغانستان (سال 77)، حمله افراد ناشناس به سفارت ایران در سوئیس (آذر ماه سال 90)، حمله منافقین به سفارت ایران در دانمارک و آلمان (آذر ماه سال 91) و تعرض به بخش کنسولی سفارت ایران در لندن (بهمن ماه سال 93) هدف هجمه قرار گرفته است که می توانید توضیحات و تصاویر این تعرض ها را در اینلینک مشاهده کنید.
5- از دیگر مواردی که در خصوص هجمه به سفارت و کنسولگری عربستان قابل توجه به نظر می رسد، سهم دولت در این حوادث است، چرا که دولت هم به صورت مستقم و هم غیر مستقیم در بروز این تخلفات مؤثر بوده است، اولاً دولت با موضع گیری های نامتناسب در خصوص تعرض به دونوجوان ایرانی، فاجعه منا، حمایت از داعش، ضربه به منافع ایران در کاهش قیمت نفت، مسائل یمن و نیجریه و … مردم را عصبانی، سرخورده و ناامید از واکنش متناسب از سوی خود نمود و ثانیاً وزارت کشور باید هشیارانه مسئله را پیش بینی می کرد و قبل از وقوع این تعرض ها، تدابیر خاص امنیتی را جهت مواجهه با این تعرضات ترتیب می داد که متأسفانه این مهم نیز صورت نگرفت.
6- یکی از سؤالاتی که می توان از شبهه افکنان پرسید این است که چرا آنهایی که برای قربانیان عملیات تروریستی در فرانسه غصه دارشدند و شمع روشن کردند، برای کشتگان یمن، نیجریه و 47 نفراعدام امنیتی عربستان، کشتارمسلمین در سوریه و عراق توسط داعش و … عزاداری و حتی موضع گیری نمی کنند و تازه نسبت به منتقدان موضعگیری هم می کنند و طلبکار می شوند؟!
7- از حواشی دیگر این اعدام این بود که برخی رسانه ها و جریان ها، آیت الله نمر را به عنوان شیخ اصلاحات عربستان معرفی کردند تا بین امثال کروبی و یا سایر فتنه گران با این شهید بزرگوار قرابت ایجاد کنند و حال این که این مقایسه در حالی که حکومت عربستان دقیقاً در نقطه مقابل انقلاب اسلامی ایران قرار دارد از اساس اشتباه است. اولاً که دوستی با همین عربستان و حکامش بارها توسط اصلاح طلبان و شخص هاشمی و خانواده اش رسماً حتی به عنوان یک افتخار اعلام گردیده است، ثانیاً نقطه مشترک فتنه گران ایران و حاکمان سعودی، مواجهه با نظام وانقلاب و رهبری است و ثالثاً این که همین عربستان در اوج فتنه به انحاء مختلف از فتنه و فتنه گران حمایت کردند که این هم قرابت این جریان ها را نشان میدهد و رابعاً قرابت فکری آیت الله باقر النمر با انقلاب اسلامی مسئله ای غیرقابل انکار است، مسئله ای که متأسفانه در جریان فتنه و بعضاً اصلاحات، روز به روز کمرنگ تر می شود و نسبت به مبانی اولیه انقلاب دورتر می شوند.
8- یکی دیگر از مواردی که متأسفانه در شبهات مرتبط با اعدام آیت الله باقرالنمر مشاهده می شود اشاره به عرب بودن ایشان است که ریشه در تفکرات نژادپرستانه این افرادِ به اصطلاح روشنفکر دارد که اگر وجود نداشت بین جان انسانهای رنگین پوستِ نیجریه و فرانسه تا این حد تفاوت قائل نمی شدند و این در حالی است که یکی از اهداف پیامبران الهی و در رأس همه، حضرت پیامبر اکرم (ص) برچیدن همین تفکرات نژادپرستانه بود و دیدیم که حضرت پیامبر (ص) چگونه بلال حبشی و سلمان فارسی را به مراتب بیش از بسیاری از اعراب متعصب و مدعی، برتر می دانست.
9- از دیگر شبهاتی که در خصوص این مجاهد منتشر شد این بود که ایشان در مورد سوریه و بشار اسد موضعی مخالف ایران داشته است و این مسئله در شرایطی بود که بسیاری از فعالان سیاسی در همان ابتدای مسائل سوریه، گمان می کردند این مسائل ناشی از اعتراض مردم به حکومت بوده است، اما به تدریج برای همه ثابت شد که آنچه در سوریه رخ می دهد یک اقدام هدایت شده از خارج از سوریه بود تا بتوانند محور مقاومت را در برابر اسراییل به زانو درآورند که البته این مسئله با آشکار شدن دست های اسراییل، آمریکا، عربستان و کشورهای غربی و عربی در ایجاد و حمایت از داعش به تدریج کاملاً مشخص گردید و حتی با فرض وجود برخی اختلاف سلایق بین ما و آیت الله باقرالنمر ، چیزی از بزرگی جرم عربستان و عظمت اجر این شهید بزرگوار و یارانش کم نمی کند.