94/8/9
9:14 ع
اخیراً جناب هاشمی مصاحبه ای با سایت “امید هسته ای” داشته اند که در آن گفته اند:
« شاید در دوران مجلس هم بود. چون من دو بار به پاکستان رفته بودم. به هر حال من ندیدم. آیتالله خامنهای هم ایشان را ندید. ولی هر دوی ما در دوران جنگ پیگیری میکردیم که باید کارهایمان را شروع کنیم. گویا خود آقای عبدالقدیرخان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب اتمی داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهای پاکستان را هم او ساخت. هر چند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند، در حدّی که مثلاً دست دوم نسل اول سانتریفیوژهایی را که غنی سازی میکنند، با نقشه مقداری به ما دادند. نقشهای که بعداً خودمان بتوانیم بسازیم. کم کم شروع کردیم و بوشهر را ادامه دادیم»
اگر چه آقای هاشمی در بخش دیگری از اظهاراتشان که به پس از پایان جنگ اشاره داشت، گفتند که:
«ما به اینجا رسیدیم، لزومی ندارد به طرف مسایل هستهای نظامی برویم. نمیخواستیم بمب اتمی بسازیم، ولی با دانش آن که بومی شده بود، غربیها میترسیدند که امکانش را داشته باشیم. »
ولی همان بخش اول اظهارات شان کافی بود تا منافقین، صهیونیست ها، غربی ها و آمریکایی ها، این اظهارات را تأییدی بر بدبینی ها و اطلاعات غلطی که به آژانس داده بودند نشان دادند. این اظهارات از آن جهت عجیب است که جناب هاشمی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باید اینقدر بدانند که سخنانشان چه هزینه هایی را بر نظام وارد می کند. بیان این جملات نسنجیده و غیرمسئولانه از سوی فردی که سالهاست مسئولیت نهاد مصلحت سنجی نظام را برعهده دارد، بسیار عجیب و قابل تأمل و بررسی است؛ آیا ممکن است آقای هاشمی متوجه عواقب این اظهارات نبوده باشند؟! آیا قوه فکر و ذهن این پیر سیاست، اینقدر دچار مشکل شده است؟! و یا این که خدای ناکرده تلاش کرده اند تا با این اظهارات هزینه ای را عامداً متوجه حیثیت و اعتبار انقلاب کنند؟! آیا ایشان تلاش کرده اند در حقیقی بودن فتوای مقام معظم رهبری تشکیک کنند؟!به راستی این اظهارات را چگونه می توان توجیه کرد؟!
این اظهارات جناب هاشمی که بهانه ای بر تشدید فشارها و بازرسی ها را بر مراکز هسته ای و نظامی ما ایجاد می کند و اظهارات اخیر شخص آقای روحانی که خرید تجیهزات آلوده در زمان مسئولیت خودشان را (در سال 82)، باعث شروع مشکلات هسته ای ایران بیان نمودند، این سوال را ایجاد می کند که آیا مفتوح بودن و یا مفتوح ماندن این پرونده، می تواند عمدی و در جهت مسائل خاصی باشد و یا این که همچنان باید آنها را صرفاً از بی کفایتی بدانیم؟!