95/7/8
10:54 ع
اگر چه تمایلی به ادامه دادن بحث در خصوص احمدی نژاد ندارم و همه آن توهینها و تهمتهایی که در این مدت به امثال حقیر اصابت نمود را در مسیر انقلاب و رهبری بی اهمیت میدانم، لیکن پاسخگویی به برخی از شبهات که هنوز از تریبونهای این جریان و به طور مستقیم علیه توصیه رهبری منتشر میشود، مرا بر آن میدارد که با هدف ارائه تحلیل صحیح از صحنه، این مطلب را تقدیم نمایم:
1- ابتدای بحث را از آنتهای آن شروع میکنم، یک حلقه مفقوده در نامه احمدی نژاد به رهبری و مطالب داوری وجود دارد و آن، فاصله بین ارائه گزارش احمدی نژاد درباره سفرهای استانی در محضر رهبری و توصیه رهبری درباره نیامدن به انتخابات است. علت حذف و سانسور این بخش این است که آقای احمدی نژاد و جریانشان میخواهند اصرار داشته باشند که ما اصلا دنبال آمدن نبوده ایم و اصلا این سفرها هم هیچ ربطی به آمدن نداشته است.
2- از سوی دیگر سفرهای استانی احمدی نژاد و مانور روی استقبال مردم و استفاده از شعارهای مبنی بر بازگشت بهار و انعکاس استقبالها تحت عنوان #قیام و مقایسه ای که با استقبالهای سفرهای استانی روحانی از تریبونهای همین جریان انجام میشد، خود بر تشدید فضای دوقطبی زودهنگام در جامعه می افزود و واقعا با توجه به تأکید رهبری برای جلوگیری از فضای دوقطبی و انتخاباتی، آن سفرها من حیث المجموع و نه بابت سخنرانی احمدی نژاد، به تشدید شکاف دوقطبی در جامعه کمک مینمود.
3- و اما حلقه مفقوده در نامه احمدی نژاد به رهبری چه بود؟! از قرار معلوم، آقای احمدی نژاد حین و بعد از ارائه گزارش سفرهای استانی در محضر مقام معظم رهبری، از علاقه زائدالوصف مردم و اصرارشان برای بازگشت احمدی نژاد و حضور در انتخابات سخن میگویند که مقام معظم رهبری، این حضور را برخلاف مصالح خود آقای احمدی نژاد و جامعه میخوانند و ایشان را توصیه به عدم حضور میکنند.
4- در نامه احمدی نژاد به رهبری آمده است که من همانجا اعلام تبعیت کردم، لیکن آنچه که در حلقه نزدیک رسانه ای ایشان مثل عبدالرضا داوری مشاهده شد، این بود که ایشان و سایر دوستانشان تا روزها از اساس، وجود این توصیه را انکار و گویندگان آن را آماج توهین و اتهام قرار دادند و بعد که حرف ها جدی شد حتی تلویحاً به فرزندان و نزدیکان و دفتر رهبری نیز جسارت کردند و لزوم چاره اندیشی برای مهار این شرایط را گوشزد کردند!
5- در فاز بعد که امثال حمید رسایی، میرتاج الدینی و محمد علی رامین نیز حرفهای مهدی فضاییلی، مهدی محمدی، یاسر جبراییلی، رضا سراج و … را تأیید کردند و بر لزوم اعلام تبعیت احمدی نژاد تأکید کردند، خط رسانه ای داوری و مستبین و جبهه مستضعفین و… گفتند، آنچه بین رهبری و احمدی نژاد رخ داده حرف خصوصی بوده و امانت نزد ایشان میماند! و این در حالی بود که تا قبل از آن منکر وجود هرگونه حرف خصوصی بودند و جامعه منتظر اعلام تبعیت بود و نه امانتداری!
6- سکوت احمدی نژاد، دفترش و حلقه رسانه ایش در این فاز باتوجه به معتمد بودن روایتگران، تواتر خبر و اضافه شدن طیف حامیان انقلابی احمدی نژاد به راویان قبلی، شرایط پر چالش و غبار آلودی را بر فضای جامعه حاکم کرد به نحوی که بحث ها بالا گرفت و بعضا عده ای به آن روایتگران و حتی نزدیکان رهبری و دفترشان توهین کردند و بخشی نیز برای احمدی نژاد روزشمار ولایتمداری در نظر گرفتند!
7- در نهایت، رهبری به نوعی مورد اصرار قرار گرفتند که این توصیه را حتماً باید پشت بلندگو بگویند و رهبری هم پس از علنی کردن آن مسئله، فرمودند این هم #پشت_بلندگو! که واقعا این جمله رهبری برای شخص حقیر بسیار سخت بود و در نهایت با گذشت یک شبانه روز از آن توصیه علنی، بالاخره نامه احمدی نژاد به رهبری منتشر شد و در آن به نوعی صحبت کردند که انگار اصلا برنامه ای برای حضور در انتخابات نداشته اند و حرفی هم از حضور نزده اند!
8- این بحث ها اما تمام نشد، همین الان با نگاهی به کانال عبدالرضا داوری، فرد رسانه ای و میدانی احمدی نژاد و سایر کانالهای نزدیک به این جریان، میبینید که ایشان در حال زیر سوال بردن مصلحت اندیشی رهبری هستند و استفاده از دوقطبی را به نفع فتنه گران میخوانند و مدام برای احمدی نژاد مظلوم نمایی میکنند توگویی که رهبری به ایشان ظلم کرده است! در حالی که بخشی از توصیه رهبری این بود که حضور در انتخابات به مصلحت خود شخص آقای احمدی نژاد هم نیست و خود آقای احمدی نژاد هم بابت آن بیانات از رهبری تشکر کرده اند.
حرف پایانی: با تمام این فراز و نشیب ها اعتقاد دارم که همین اعلام تبعیت آقای احمدی نژاد بابت اثری که در جامعه میگذارد قابل تقدیر است و برای ایشان آرزو میکنم که در مسیر سربازی برای انقلاب و رهبری همچنان بتواند گام بردارند و همگامی بهتری نیز داشته باشد و آرزو میکنم بتوانند حامیان و حلقه پیرامونیشان را نیز در این جهت فعالانه هدایت نمایند.