95/9/21
8:47 ص
پس از این که چند مطلب در کانال عبدالرضا داوری درخصوص مواضع اولیه و جانبدارانه آقای مهدی محمدی درباره برجام منتشر گردید، ایشان متنی را تنظیم کردند و از آقای عبدالرضا داوری خواستند آن را نیز در کانالشان منتشر نمایند که آقای مهدی محمدی در بخشی از آن توضیح دادند که:
«با وجود اینکه تا لحظه آخر -و بدون شک بسیار بیش از سرجمع همه مدعیان نقد برجام- علیه این مذاکرات جنگیده بودم، عقیده داشتم حال که نظام توافق را با اکراه پذیرفته باید اجازه بدهیم تجربه ای که مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی از پذیرش برجام است در ذهن مردم شکل بگیرد.»
که حقیر جسارتاً این پاسخ را نمیتوانم بپذیرم، چرا که آقای محمدی صرفاً حرفهایی نزد که برجام پذیرفته شود، بلکه حرفهایی زد که به منزله تحسین برجام، دخالت رهبری در جزئیات و اصلاح آن برداشت میشد، عباراتی که بعدها و امروز از سوی منتقدان ایشان و منتقدان رهبری مورد سوءاستفاده قرار گرفت تا بگویند رهبری در جزئیات برجام دخالت کرده است، امری که خود شخص رهبری آن را قبلاً به صراحت تکذیب کرده بودند. پس حقیر موضع گیری آقای مهدی محمدی را یک تحلیل اشتباه میدانم که در برابر تحلیل استاد فؤاد ایزدی که از همان روز اول به اشتباهات مهلک برجام اشاره داشت، تحلیل اشتباهی را در روزهای اول به امثال من منتقل کرد، هرچند آقای مهدی محمدی خیلی سریع به اشتباه خود پی برد و موضع گیری خود درخصوص برجام را خیلی سریع اصلاح نمود.
آقای عبدالرضا داوری در پاسخ به متن آقای مهدی محمدی، پاسخی تحت عنوان «”قدرت” و دیگر هیچ» ذیل مطلب مهدی محمدی منتشر میکند که در بخشی از آن اینچنین میگوید:
«ماجرا اینگونه که جناب مهدی محمدی روایت میکنند، نبود! صاحب این قلم معتقد است که این رویکرد جناب محمدی و همفکرانشان بیش از آنکه به دغدغه “رشد آگاهی عمومی” متکی باشد به دغدغه “مصادره به مطلوب” برجام در آستانه انتخابات مجلس دهم مرتبط است. مروجان این رویکرد نگران بودند که کلید برجام، قفل مجلس دهم را برای “جریان سازش” بگشاید و تلاش کردند با حمایت از برجام، آن کلید را در جیب خود قرار دهند و البته به دلیل همین رویکرد و محاسبه “قدرت مدار”، حمایتشان از برجام نیز برای مردم “باور پذیر” نشد تا انتخابات هفتم اسفند 94 به کام “سازش گرایان” شیرین گردد. بر همین اساس حملات امروز جناب محمدی و دوستانشان به برجام نیز ناشی از رشدیافتگی آگاهی عمومی از ماهیت غیرقابل اعتماد امریکا طی یک سال اخیر نیست؛ ایشان دریافته اند که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 96، چاره ای جز رقابت با حسن روحانی ندارند و چون روحانی نه “نهی پذیر” است و نه قابل “ردصلاحیت”؛ پس این بار به جای “حمایت از برجام”، فرمان “حمله به برجام” در دستور کار جناب مهدی محمدی و دوستانشان قرار گرفته تا با استفاده از فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید، تنها کالای موجود در ویترین دولت حسن روحانی را کالایی بنجل و تقلبی نمایش دهند.»
این پاسخ آقای داوری به آقای مهدی محمدی اما یک اتهام بزرگ است، چرا که آقای مهدی محمدی تنها در اولین موضع خود در خصوص برجام، از عبارات «متوازن» و «ورود رهبری به جزییات» و «رفع ایرادات» را مطرح کرده بود و همان جا هم قبل از تمجید برجام گفته بود:
« زمانی کم و بیش طولانی لازم است تا همه ابعاد این متن روشن شود و بتوان درباره آن یک داوری بدون ابهام به دست داد…»
اما آقای عبدالرضا داوری گویا فقط تحلیل اول آقای مهدی محمدی را مبنا قرار داده و فراموش کرده است که ایشان در تحلیلهای بعدی در نقد برجام و در حالی که هنوز انتخابات مجلس دهم برگزار نشده بود، بارها در تلویزیون در نقد برجام حاضر شد و منطق حامیان برجام را به چالش کشید.
از آن جا که آقای عبدالرضا داوری که به خودش اجازه میدهد، چنین اتهام نا روایی را به آقای مهدی محمدی که واقعاً در جهت روشنگری تلاش بسیار کرده است و حتی هدف ترور دشمنان اسلام قرار گرفته است، وارد کند به ما نیز حق بدهد که براساس خط سیر مطالب متعدد وی در کانالش و نه به صرف یک یا دو مطلب درباره ایشان قضاوت کنیم:
به نظر من، آقای داوری بازوی رسانه ای غیر رسمی احمدی نژاد است که قرار است حرف بزند ولی به پای احمدی نژاد نوشته نشود، او از حامیان متعصب و سخت احمدی نژاد و مشایی است که در جریان سفرهای استانی احمدی نژاد و در عین هشدارهای متعدد مقام معظم رهبری به پرهیز از دوقطبی کردن جامعه، برای سفرهای استانی احمدی نژاد که توسط ستادهای خودساخته ایشان طراحی و منعکس میشد، مدام با تیترهایی مثل «قیام مردم زنجان»، «زنجان در انتظار قیام قسط» «قیام آمل»، «خیزش تاریخی مردم آمل»،… به دوقطبی سازی فضای جامعه پرداخت، آن هم در شرایطی که هنوز بیش از یکسال به انتخابات 96 مانده بود!
حرکت رسانه ای عبدالرضا داوری، صرفاً در او متوقف نمیشد، بلکه بسیاری از کانالها و رسانه های احمدی نژادی نیز عیناً همان تیترهای تحریک کننده و دوقطبی ساز و انتخاباتی را به کار گرفتند و تکرار کردند، تیترهایی که بعضاً در کنار مقایسه عکسهای استقبال از سفرهای استانی احمدی نژاد و روحانی، فضای دوقطبی را به شدیدترین حالت در می آورد و موجب موضع گیری حامیان روحانی و انتخاباتی شدن زودهنگام فضای سیاسی کشور نیز گردیده بود در صورتی که رهبری همواره بر پرهیز از انتخاباتی کردن زودهنگام فضای سیاسی کشور تأکید کرده بودند.
و اما وقتی که آقای احمدی نژاد به بهانه گزارش دهی به مقام معظم رهبری نزد ایشان میرود و تلاش میکند در پایان گزارش اینطور نتیجه گیری کند که استقبال مردم و خواست مردم نشان دهنده عطش ایشان برای حضور اینجانب است، با توصیه رهبری به عدم حضور به انتخابات مواجه میشود ولی همچنان مسئله را رسماً اعلام نمیکند و به همان شکل و سیاق به ادامه سفرهای استانی خود ادامه میدهد تا حدی که برخی مطلعین، مسئله توصیه رهبری را آشکار مینمایند تا جلوی این فضاسازی احمدی نژاد را بگیرند.
اما اتفاقی که می افتد این است که احمدی نژاد تا مدتی در برابر افشای نظر رهبری، سکوت اختیار میکند و هیچ نمیگوید تا امثال داوری به کسانی که این خبر را منتشر کرده بودند، تهمت دروغ و افترا بزند تا حدی که این تهمت ها پس از درس اخلاق امام خامنه ای با موضوع حفظ اسرار جلسات که سالانه بیان میشد، از سوی همین آقای داوری، با تیترهایی مثل «وعلیکم بالتوبه»، وارد فاز هجمه آشکار به امثال مهدی فضائلی و مهدی محمدی و یاسر جبرائیلی و… شد.
اما مقام معظم رهبری فردای جلسه درس اخلاقشان درباره حفظ اسرار جلسات، مسئله را علنی کردند و فرمودند:
«خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست.
این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو. انسان باید نصحیت کند. نصحیت یعنی خیرخواهی. من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقهمندم. میدانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما میگویم وارد نشو. نمیگویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمیدانیم. من صلاح نمیدانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.»
که از این فاز هم رفتار آقای عبدالرضا داوری دیدنی بود، ایشان در 24 ساعتی که طول کشید تا آقای احمدی نژاد بجنبند و به نامه رهبری پاسخ بدهند، تبعیت از این توصیه را غیر الزامی دانست و پس ازنامه احمدی نژاد شروع کرد به انتشار تصاویری که بین مردم و احمدی نژاد، موانعی مانند دیوار، شیشه و فنس دارد و ذیل آنها از تیترهایی که احمدی نژاد را مظلوم نشان میداد استفاده کرد و در همین اثناء، مطالبی در خصوص اختیارات رهبری، نحوه انتخابات ریاست جمهوری، قانون اساسی، عدالت و… منتشر کرد که همگی حاکی از نارضایتی شدید داوری در این مسئله بود و در این فضا برای القای بیشتر مظلومیت احمدی نژاد، از عبارت «منع احمدی نژاد» استفاده کرد در صورتی که در فاز قبل، به افرادی که از این عبارت استفاده میکردند می تاخت و میگفت احمدی نژاد منع نشده، بلکه فقط توصیه به نیامدن شده است!
اما خط سیر سخنان عبدالرضا داوری در همین جا تمام نشد و او در خلال این مطالب چند برنامه دیگر را نیز دنبال کرد، به عنوان مثال، او مدام حامیان روحانی را با هشتگ «مهار دوگانه» تحریک کرد که چه نشسته اید که بعد از حذف احمدی نژاد، نوبت حذف روحانی است و از سوی دیگر شدت تاختن به رقبای روحانی را اضافه کرد و در خلال بیشتر مطالب سیاسی، اجتماعی، نظری و… تنها چند نتیجه معدود میگرفت، اول این که نباید مردم را از انتخاب افراد محروم کرد، دوم این که جز احمدی نژاد هیچ کسی نه لیاقت دارد و نه توان برنده شدن و سوم این که در انتخابات آتی مردم حضور نخواهند داشت و چهارم این که همه گزینه های دیگر در غیاب احمدی نژاد، تفاوت چندانی ندارند!
اما آقای عبدالرضا داوری بازهم رفتار قابل تأمل دیگری را به خرج داد، او به غیر از هشدار مکرر به حامیان روحانی برای حذف نشدن وی، در مواردی نیز از وی حمایت کرد، او حتی در حمایت از روحانی و پس از نقض برجام خواندن تمدید تحریم داماتو، این تحریم را غیر هسته ای خواند تا کانالهای معاند، این اظهارات وی را به عنوان سند مورد استفاده قرار دهند و حال این که تحریم داماتو به حوزه انرژی و هسته ای هم ارتباط داشت و اساساً جزو تحریمهای هسته ای بود که اگر نبود، نیازی نبود برخی از بندهای آن در اجرای برجام با دستور اجرایی اوباما متوقف گردد!
در ادامه اما داوری حمایتهای غیر مستقیم و بعضاً مستقیم خود از روحانی و دولت را تمام نکرد و در فازی که هم اکنون در انتقاد و اتهام وی به مهدی محمدی شاهدیم، به او تهمت زد که آن روزی که از برجام حمایت کرد، دنبال ممانعت از ورود حامیان روحانی به مجلس بوده است و امروز که از برجام انتقاد میکند، تنها دنبال این است که مزیت روحانی را خنثی کند و قدرت را به اصولگرایان برگرداند!
متأسفانه حرکت عبدالرضا داوری در زمینه دوقطبی سازی، انکار توصیه رهبری و سپس ظالمانه وانمود کردن آن، تلاش برای بازگرداندن احمدی نژاد به عرصه انتخابات، حمایت غیر مستقیم و بعضا مستقیم از عملکرهای بد روحانی، تحریک حامیان روحانی در خصوص حذف احتمالی روحانی، هجمه های بعضاً غیرمنصفانه به گزینه هایی مانند قالیباف و جلیلی و… همه و همه نشان میدهد که آن کسی که به قدرت می اندیشد و «دیگر هیچ»، مهدی محمدی نیست، تنها اشتباه قابل انتقاد به مهدی محمدی این است که تحلیل اولیه وی از برجام غلط بود، ولی بازهم نباید فراموش کرد که او خیلی سریع و قبل از این که یک ماه از آن نظرش بگذرد، در نظرات و مقاله هایش و مناظرات تلویزیونی، این اشتباه خود را جبران کرد.
95/6/24
8:52 ص
اگر چه مدتهاست که برخی از فعالان سیاسی از احتمال حذف احمدی نژاد و روحانی به صورت منفک یا توأم صحبت میکنند، اما چند روزی است که کانال عبدالرضا داوری از فعالان متعصب احمدی نژادی که در دولتهای نهم و دهم دارای مناصب رسانه ای دولتی و از اعضای حلقه نزدیک احمدی نژاد هم بوده است، به صورت ویژه به این مسائل با عناوین «مهار دوگانه» و «صحنه آرایی سیستماتیک» میپردازد.
یکی از اقدامات داوری برای کاهش احتمال ردصلاحیت احمدی نژاد، این است که به حامیان روحانی بگویند روحانی هم ردصلاحیت میشود و به این شکل این دوقطبی که در ظاهر خود را مخالف هم نشان میدادند به نوعی به یک تواقف مسالمت آمیز برای کمک به بقای یکدیگر برسند، او تا آنجا پیش میرود که حتی در نقد جمله سخنگوی شورای نگهبان که گفته بود تأیید صلاحیت هر نامزد برای یک دوره است، یک مطلب کامل مینویسد و رد صلاحیت روحانی را غیرقانونی اعلام میکند!
از دیگر اقدامات داوری برای این که ردصلاحیت احتمالی احمدی نژاد را زیر سوال ببرد، استناد به برخی از سخنان امام خمینی(ره) در خصوص احترام ایشان به رأی و نظر مردم است در حالی که حضرت امام هرگز شورای نگهبان را مانع حق مردم ندانستند و اتفاقا کسانی که این القا را در جامعه ایجاد میکردند با شدیدترین عتابها مینواختند که به چند جمله از بیانات حضرت امام در توصیه به شورای نگهبان و یا عنایت به جایگاه آن اشاره میکنم:
«حواستان (خطاب به اعضای شورای نگهبان) را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کردند»
«به شورای نگهبان تذکر میدهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید.»
«من البته بههیچوجه توصیه نمىکنم که کسى در مقابل افرادى که مىخواهند با قانون گردنکلفتى کنند کوتاه بیاید»
«نمیشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط میکنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد، نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ما شورای نگهبان را قبول نداریم»
«هرکس بگوید رای شورای نگهبان کذا است «مفسد» است»
از دیگر رویکردهای عبدالرضا داوری درخصوص احتمال حذف احمدی نژاد این است که او حذف احمدی نژاد و روحانی را به این دلیل معرفی میکند که این دونفر «قابل مدیریت» نیستند و هدف از حذف ایشان را استفاده از گزینه هایی میداند که «قابل مدیریت» باشند که در پاسخ باید گفت غیرقابل مدیریت بودن را نمیتوان به عنوان یک ارزش دانست بلکه هرمسئولی باید درچارچوب قانون و ولایت فقیه قابل مهار باشد، یعنی اگر قانون چیزی گفت و یا رهبری امری کردند، مطیع محض باشد و اگر مسئولی دربرابر قانون و ولایت مطیع محض و قابل مدیریت نباشد به دیکتاتوری خواهد رسید.
پی نوشت: این مطلب اصلاً در پی این نبود که درباره تأیید یا رد صلاحیت احمدی نژاد و روحانی یا هر دو قضاوت یا پیش بینی کند، بلکه درحاشیه مطالب عبدالرضا داوری در خصوص حذف احمدی نژاد تنظیم شده بود.