95/2/3
8:47 ع
چهارشنبه، ظریف مقاله ای در واشنگتن پست منتشر کرده است که در آن به چند مطلب مهم اشاره کرده است:
1- او از برخی کشورها که در مسیر مذاکرات کارشکنی فراوانی کردند تا ایران را به یک کارزار نظامی بکشانند گلایه کرده است.
2- کشورهایی که او از ایشان گلایه کرده است در این مدت با دلارهای نفتی اقدام به خریدهای سنگین تسلیحاتی کرده اند و با کاهش قیمت نفت دچار چالشهای اقتصادی گردیدند.
3- بانیان و حامیان عربی و غربی گروه های تکفیری و تروریستی، حتی پس از انفجارهای پاریس و بروکسل نیز عزم جدی برای مقابله با این گروهها پیدا نکرده اند.
4- بانیان و حامیان جریانهای تکفیری، کاری کرده اند که در سالهای آینده و حتی دهه های آینده با عواقب اقداماتشان مواجه باشیم.
5- با وجود تلاش 22 ماهه و رسیدن به توافق هسته ای، اما نه تنها مخالفان ایران آرام نشده اند بلکه با مانور سنگین بر توان دفاعی کشور در تلاشند حتی حمله به یمن را به توان دفاعی ایران مرتبط بدانند.
6- ظریف با اشاره به شرایط ایران درجریان 8 سال دفاع مقدس و حمایتهای همه جانبه غرب و اعراب از صدام، توان دفاعی ایران را امری غیرقابل مذاکره میداند که این مسأله را در طول مذاکرات هسته ای نیز بارها اعلام کرده بود.
تحلیلی که از مقاله اخیر ظریف در واشنگتن پست میتوان داشت چند مسأله است:
الف- ظریف، عراقچی و تخت روانچی کمی بعد از سفر سیف به آمریکا رفتند تا آمریکا را به اجرای تعهداتش و جلوگیری از کارشکنی هایش فراخوانند و این همه تلاش برای پرداختن به مسائل منطقه ای و توان دفاعی، حاکی از فشاری است که طرف مقابل برای برجام های منطقه ای و دفاعی به مثابه گروکشی برای عمل به تعهدات برجام هسته ای میتواند تلقی گردد.
ب- پروژه ایران هراسی برخلاف ادعای برخی مسؤولان کمرنگ نشده است فقط از زمین هسته ای به زمین توان دفاعی و موشکی کشانده شده است.
ج- آمریکا درحالی که به اذعان مسؤولان ایرانی در برجام به کرات کارشکنی کرده است توقع دارد ایران را به برجام های منطقه ای و دفاعی وادار کند و این برای کسانی که زیاده خواهی های آمریکا را فراموش کرده بودند یادآوری خوبی محسوب میشود.
د- بیان و تکرار برجام های 2 و 3 از سوی مسؤولان دولتی بلند پایه کشور یقینا در بروز این خیالات واهی از سوی دشمنان نقش داشته است و اگر امثال روحانی و هاشمی اینچنین خواسته آمریکایی ها درباره برجام های 2 و 3 را تکرار نمیکردند، مطمئنا آمریکاییها نیز اینقدر جسورانه به این گروکشی ها دست نمیزدند.
94/9/12
7:36 ع
شبهه: «پاسخ یک جوان از انگلستان به نامه اخیر رهبر ایران»
پس از نامه دوم رهبری به جوانان اروپا که پس از عملیات تروریستی داعش در اروپا منتشر شد و حاوی اظهار همدردی و دعوت به مداقه در عوامل تشکیل داعش بود، بازخوردهای مختلفی از سوی شخصیتهای معروف و غیرمعروف مشاهده گردید که یکی از این موارد با عنوان “پاسخ یک جوان از انگلستان به نامه اخیر رهبر ایران” می باشد، آغاز این نامه که ظاهراً به زبان مایکل نگاشته شده، به صورت طنز است و میگوید این نامه بی اهمیت بوده و در اثر یک شوخی از طریق یک پستچی به دست وی رسیده است و سپس در نامه به برخی موارد نامه رهبری اشاره شده است تا آنها را زیرسؤال ببرد، به عنوان مثال برای تطهیر اسرائیل از اتهام تیراندازی به زن جوانی که در نامه رهبری آمده بود، با طرح قتل ندا آقا سلطان کوشید تا حکومت ایران را متهم به ترورکند و بازهم برای تطهیر اسراییل، عدم پذیرش بهاییت به عنوان یکی از اقلیتهای رسمی در ایران را بدتر از شهرک سازی ها و خراب کردن خانه های فلسطینی ها دانسته است. در بخش دیگری از آن، بحث انحطاط اخلاقی در غرب را مطلقاً تکذیب کرده است و آن را به عنوان روابط آزاد ، امری شخصی و قابل دفاع دانسته است و درخصوص عدم آزادی ضدخدایان در ایران نیز سوال کرده است؛ در جای دیگری نیز در پاسخ به نامه رهبری که محیط غرب را خشن و باعث جذب نیروهای جوان غربی به داعش دانسته بودند، ادعا کرده است که چون خود جنایت در جغرافیای کشورهای اسلامی رخ داده پس این اسلام است که دین خشونت است و درنهایت هم نامه را با زبان طنز به پایان برده است که باتردید کامل درخصوص این که نویسنده نامه واقعاً اروپایی بوده باشد، مختصراً پاسخ نامه تقدیم میگردد:
پاسخ به شبهه:
در قتل ندا آقاسلطان ، اولین کسی که بالای سرش حاضر شد و به اقدامات عجیب درمانی پرداخت، آرش حجازی مترجم آثارعرفان انحرافی بود که چندروز قبل از واقعه به ایران آمد و فوراً هم بازگشت و این مسئله و فاصله شلیک و فیلمهایی که از صحنه حادثه منتشر شد، این احتمال را تشدید کرد که حادثه یک ترور کور نبوده است بلکه برای تأمین نیاز فتنه به خون ایجاد شده و با این وجود تا وقتی که به صورت قطعی همه چیز مشخص نشده باشد نمی توان فرد یاجریان خاصی راقاتل دانست، لیکن مسئولیت افرادی که از دوطرف ماجرا و در چند ماه اغتشاش با حمایتهای رسانه ای، حقوقی و مالی غربی ها و سعودی ها کشته شدند، متوجه بازندگانی است که با دروغ تقلب و دعوت به شورش، کشور را دچار ناامنی کردند، ضمناً بسیاری از کارشناسان امنیتی در جهان اذعان دارند که ایران به عنوان یک الگو توانست با صبر و روشنگری و با کمترین هزینه و تلفات در طرفین، کودتای مخملی را مهار کند. جالب این که شبهه کننده گویا منکر تعداد کشتگانی است که هر روز در آمریکا و غرب توسط پلیس به بهانه های واهی و نژادپرستانه کشته می شوند یا منکر هزاران زندانیست که بدون رأی دادگاه در زندانهای غیرقانونی مثل گوانتانامو و ابوغریب در کشورهای مختلف دنیا زندانی هستند و رسماً شکنجه می شوند. در مورد وضعیت بهاییان در ایران هم باید گفت بهاییت و وهابیت دو مکتب انحرافیند که 200 سال قبل توسط انگلیس برای انحراف اسلام ساخته شدند که با مبانی اهل تشیع و تسنن هم سازگار نیستند و این توقع که ایشان هم مانند ادیان الهی دیگر در مجلس نماینده و مرکز عبادت مستقل داشته باشند منطقی به نظر نمی رسد، لیکن با این وجود در ایران مانند مردم دیگر از امکانات، یارانه های مختلف و حق رأی و حقوق شهروندی برخوردارند و این در حالیست که غرب با مسلمین توهین آمیز برخورد می کند و ایشان را تحت شدیدترین محدودیتها قرار میدهد و حتی از مسئله ای مانند حجاب محدود میکند، جالب این که بحث بهاییان را تنها برای تطهیر تجاوزات اسراییلی ها به خاک و مال و خانه های فلسطینی ها مطرح کرده است در صورتی که تلاش برای تطهیر رژیم کودک کش و متجاز صهیونستی، تنها آبروی تطهیرکنندگان را برده و ماهیتشان را آشکار کرده است. در مورد آزادی روابط در غرب هم بایدگفت که این آزادی کار رابه همجنسبازی ، ازبین رفتن بنیان خانواده و برقراری روابط جنسی باحیوانات به عنوان یک امر قانونی کشانده است که گویا اینها را انحطاط اخلاقی نمیشناسند و اما در مورد این که اسلام را بابت موقعیت جغرافیایی بروز داعش ، دین خشونت می دانند باید گفت که داعش هم مانند طالبان از دل وهابیت و آن هم از دامان انگلیس به وجود آمده و با حمایت های گسترده آمریکا، غرب، عربستان، اسراییل و ترکیه با حمایتهای مالی، تسلیحاتی، رسانه ای، درمانی، اطلاعاتی، ماهواره ای، خریدنفت، تأمین نیروی انسانی و… پدیدآمده است.