95/6/11
8:48 ع
از آنجا که در شناخت جریانات سیاسی و فارغ از نام و نام آوران آنها، حرف اول و آخر را محتوای فکری و آثار عملکردی این جریانات می زند، دو تفاوت بزرگ و کلیدی جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی را بیان می کنم، البته این مطلب اصلاً درپی این نیست که بگوید همه افراد یک جریان خوب یا بد هستند بلکه نگاه به کلیت جریان است و الا که در هر جریانی مفسد و متخلف قابل کشف است که البته ما همه را به یک اندازه محکوم میکنیم:
الف- مهمترین تفاوت در دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی، در جنس مبانی فکری شان است. البته در هر جریانی، افرادی پیدا میشوند که از مبانی فکری جریان خود تبعیت محض نداشته باشند که به تدریج مطرود میگردند، اما اصالت هر جریان در وهله اول به مبانی فکریشان است:
اصول در جریان اصولگرایی، خود مبانی اسلام و انقلاب هستند، لذا در این جریان، به لحاظ سیاسی و اجتماعی، نمیتوان به تولی و تبری، استکبارستیزی، اجرای احکام اسلامی در جامعه، انقلابی گری، امر به معروف و نهی از منکر، حمایت از محرومان و مستضعفان عالم، ساده زیستی مسئولان، پرهیز از اشرافی گری و... بی تفاوت بود و مدت زیادی خود را در این جریان جا داد.
و اما در جریان اصلاح طلبی شما با مبانی متفاوتی روبرو میشوید، اصالت با اصلاح براساس مبانی اسلامی و انقلابی نیست، بلکه تغییر براساس مبانی غربی درمورد لیبرالیسم، سکولاریزم، حقوق بشر، انسانگرایی، رفاه طلبی، لذت جویی و... دنبال میشود. در حدی که میبینیم در نظریات ایدوئولوگ های این جریان و افرادی مانند بشرویه، سروش، حجاریان، زیباکلام، سریع القلم و... مسلماتی مانند وحیانی بودن قرآن، کامل بودن اسلام، اجرایی بودن احکام اسلام برای اداره جامعه، عادلانه و انسانی بودن احکام اسلامی، استکبارستیزی، استقلال و... زیر سؤال برده میشود. از آثار نوع تفکرات اصلاح طلبی این است که توانسته اند انواع منحرفان اعم از دگراندیشان، خداناباوران، پیروان مکاتب ضاله، همجنسبازان، سلطنت طلبان و... را به خود جذب کنند.
ب- تفاوت بزرگ دیگری که در جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی وجود دارد نوع برخورد ایشان با عوامل مفسد و مجرم خودشان است:
مسأله ای که غیرقابل انکار است طرد مفسدین، متخلفین و مجرمین جریان اصولگرایی از داخل خود این جریان است، به نحوی که امثال رحیمی، مرتضوی، جوانفکر و... و هرآن کسی که به این جریان منتسب بوده است پس از اثبات مجرمیت شان، جایگاه خود را در این جریان از دست میدهند.
ولی در جریان اصلاح طلبی دقیقا برعکس است، افرادی مثل مهدی هاشمی، شهرام جزایری، کرباسچی و... نه تنها بعد از اثبات مجرمیت از جریان اصلاح طلبی طرد نمیشوند، بلکه به عنوان نخبه، قهرمان، بزرگ جریان معرفی میشوند و برای ایشان مظلوم نمایی و قهرمان سازی میگردد.
نتیجه: برای جمع بندی به این سخن مقام معظم رهبری اشاره میکنم که فرمودند:
«بنده معتقد به اصولگراى اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنى که از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روش ها به صورت روزبه روز و نوبه نو.»
و این نشان میدهد اگر جریانی به اصول اسلام وانقلاب اعتقاد داشته باشد و با اعتقاد به این مبانی و براساس آن ها به دنبال اصلاح جامعه با ابزار و روشهای نو برود مطلوب و پسندیده رهبری است، والا اگر اصولگرایان حتی با وجود اعتقاد به مبانی اسلامی و انقلابی دنبال به روزآوری و نوسازی نباشند و یا اصلاح طلبان بدون این که به مبانی اسلامی و انقلابی پایبند باشند به دنبال ایجاد تغییر براساس مبانی غربی و غیراسلامی باشند، هیچکدام از جریانات اصولگرایی و اصلاح طلبی جامعه را به کمال نمی رساند.
94/12/7
7:48 ع
باتوجه به ادعاهای برخی از شخصیت های مطرح اصلاح طلب در برنامه های تبلیغاتی شان، مبنی بر این که اصلاح طلبان پاک ترین سیاستمداران هستند بر آن شدم تا متنی کوتاه در طعنه به این ادعا تقدیم نمایم:
از پاکی سیاستمداران اصلاح طلب این بس که وقتی صادق خرازی از لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا دادند خبرداد به جای اینکه این مزدوران را معرفی و طرد کنند، با او کاری کردند که مجبور به سکوت گردد. از پاکی ایشان همین بس که کروبی، رییس مجلس اصلاح طلبان با پذیرفتن دریافت چند صد میلیون تومان از شهرام جزایری، این امر را طبیعی دانست. از پاکی شان همین بس که کرباسچی که مجرم بزرگ اقتصادی بود، رئیس ستادانتخاباتی همین کروبی می شود و اصلاح طلبان از ایشان قهرمان سازی می کنند، از پاکی سیاسیون اصلاحاتی این که بس که با تأسیس دانشگاه غیر مجاز هاوایی، برای خودشان مدرک سازی می کردند، از پاکی شان این بس که شهرام جزایری و وکیلش (علیزاده طباطبایی) می گویند به 60 نفر از نمایندگان مجلس ششم، نفری چند صد میلیون تومان پول داده است، از پاکی سیاسیون اصلاحات این بس که در خصوصی سازی های دولت اصلاحات با ترک تشریفات انجام شد وبعضاً حتی پول اجناس داخل انبار کارخانجات هم ازدوستان سازندگی و اصلاحات اخذ نشد، از پاکی شان این بس که در دوره اصلاحات، افرادی مثل مهدی هاشمی و ترقی جاه بر سفره قراردادهای نفتی نشستند و با اخذ رشوه برمنافع ملی آتش زدند، از پاکی سیاستمداران اصلاحات این که رئیس دولت شان را 8 سال به دروغ دکتر گفتند و از پاکی ایشان این بس که در برخورد با مفاسد کاملاً سیاستزده تقبیح یا تطهیر می کنند.