عراقچی ، عضو تیم هسته ای و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام، مقارن با یک سالگی برجام چند جمله مهم و کلیدی گفته است:
«خواسته های دیگر و به نظر من بزرگتری هم وجود داشته که نباید فراموش شود. نباید ما برجام را منحصر به برداشتن تحریم ها کنیم که البته هدف بسیار مهم و لازمی است و مطالبات ما از طرف های غربی نیز هیچ گاه در این زمینه کاهش پیدا نکرده و نخواهد کرد.»
«ما با بدعهدی، بد قولی و عدم اجرای درست برجام مواجه بوده ایم»
«خط قرمز هسته ای با تأیید رهبری جابجا شد»
البته این اظهارات و مشابه آن در همین مدت اخیر کم رخ نداده است تا حدی که امثال ناصر هادیان و یا بهشتی پور که از مشاوران و حامیان دولت در مذاکرات هسته ای بودند نیز حرفهای مشابه ای در خصوص این که رفع تحریم ها هدف اصلی مذاکرات نبود، زده اند و به نظر می رسد پس از ناکام ماندن برجام و اثبات خیالی بودن آن در باغ سبزی که از برجام نشان می دادند، رویکرد خود را در سالگرد برجام به دو سمت تغییر داده اند:
- این که هدف اصلی خودشان از مذاکرات که همان رفع تحریم بود را با هدف های خیالی مثل رفع جنگ و یا حفظ حقوق هسته ای کم اهمیت کنند!
- ضعف های مفرط برجام که در اثر عدم رعایت خطوط قرمز و شروط تعیین شده در منشور اجرای برجام از سوی رهبری ایجاد شده اند را با خود رهبری تقسیم نمایند!
با توجه به جایگاه عراقچی به عنوان مسئول ستاد پیگیری برجام و تأثیر تفکرات وی در نحوه اجرای مسئولیتش، نمی توان اظهارات او را کم اهمیت دانست، بلکه لازم می دانم در خصوص این اظهارات عراقچی و تناقضات آشکار وی با اظهارات قبلی خود دولتمردان و مقام معظم رهبری مواردی را بیان نمایم:
در تمام طول مذاکرات و تا مدت ها پس از نهایی شدن برجام، مذاکره کنندگان هسته ای اصرار می کردند که تمام خطوط قرمز رهبری را رعایت کرده اند ولی مقام معظم رهبری در نوروز امسال در مشهد فرمودند که آقای ظریف به من گفتند «نتوانستیم برخی از خطوط قرمز شما را حفظ کنیم»، به راستی آیا این به معنی هماهنگی با رهبری در جابجایی خطوط قرمز می تواند تلقی گردد؟! و یا این که عراقچی بازهم در حال طرح دروغ دیگری است؟!
نقل قول مقام معظم رهبری از ظریف درخصوص رعایت نکردن برخی از خطوط قرمز رهبری اثبات کرد که دو ادعای ظریف و عراقچی مبنی بر این که «تمام خطوط قرمز رهبری حفظ شده است» و «رهبری از همه جزییات مذاکرات مطلع بوده است» دروغ بوده است و از سوی دیگر همین مذاکره کنندگان قبل از تصویب برجام از سوی مجلس و شورای امنیت و امضای مشروط رهبری، بارها گفتند که متن برجام قابل تغییر نیست و یا باید تصویب شود و یا رد!! تا حدی که عراقچی در مصاحبه های اخیرش، شروط رهبری در اجرای برجام را منفک از برجام و نقض آن را متفاوت با نقض برجام معرفی کرد! که این ها نشان می دهد اساساً ادعای جابجایی خطوط قرمز با هماهنگی رهبری، دروغ جدید ایشان است.
از دیگر صحبت های عراقچی در یک سالگی برجام این بود که «هدف ما در مذاکرات تنها رفع تحریم ها نبود و فقط نباید به رفع تحریم ها معطوف شد بلکه هدف بزرگتر ما حفظ حقوق هسته ای بود!»، در صورتی که این سخنان، هم به لحاظ منطقی ایراد اساسی دارد و هم با حرفهای قبلی خود دولتمردان و سخنان مقام معظم رهبری در تناقض آشکاراست.
منطق عراقچی از این جهت اشتباه است که او داده ها را نیز به جای ستانده جا زده و به آن ها می نازد! انگار او فراموش کرده که برجام بخش هایی از حقوق هسته ای و قانونی ایران براساس مقررات بین المللی را به صورت طولانی مدت و بعضاً دائم (برخلاف خط قرمز رهبری) محدود کرده است و این به عنوان داده و پیش پرداخت ما به طرف مقابل بود تا ستانده ما که همان رفع تحریم هاست محقق گردد و این که او داده ها را نیز امتیاز و افتخار تلقی می کند نوعی سفسطه است.
هم شعارهای انتخاباتی روحانی، هم مواضع ایشان و سایر دولتمردان بعد از انتخابات، به رفع تحریم ها به عنوان هدف و نیاز اصلی تمام بخش های کشور اشاره داشتند و رهبری نیز همین مسئله را به استناد سخنان خود دولتمردان به ایشان گوشزد می کرد و نقل به مضمون گفتند «مگر شما نگفتید هدف اصلی ما رفع تحریم هاست، پس از آن کوتاه نیایید» و هم در متن موافقت مشروط خود با اجرای برجام، هدف ایران از پذیرش مذاکرات را این چنین بیان کردند:
«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها است»
در این که هدف روحانی و تیمش از گرفتن مجوز نرمش قهرمانانه، رفع تحریم ها بدون خدشه به حقوق مسلم هسته ای بود هیچ تشکیکی نمی توان ایجاد نمود و گرنه ما که از ابتدا براساس قوانین بین المللی، انرژی صلح آمیز هسته ای را حق خودمان می دانستیم و اساساً برای ما اهمیتی نداشت که آمریکا و غربی ها به حقوق هسته ای ما اذعان بکنند یا نکنند! بلکه همانطوری که دولتمردان شعار می دادند، مهم این بود که در کنار حفظ حقوق هسته ای، تحریم ها هم رفع شود!
بحث دیگر این که اساساً همین رفع تحریم ها به عنوان هدف اصلی مذاکرات نیز خواسته رهبری نبود، چه در اواخر دولت دهم و چه در دولت یازدهم، رهبری تنها با درخواست هایی که در خصوص امتحان کردن مسیر مذاکره مستقیم با آمریکا انجام شد موافقت کردند ولی همواره به بدبینی به این مسیر اذعان و به لزوم اجرای اقتصاد مقاومتی به عنوان راه حل اصلی مقابله با تحریم ها اشاره داشتند و امروز جالب است که خود دولتمردان که مجوز نرمش قهرمانانه را به بهانه رفع تحریم گرفتند، تلاش می کنند این هدف را در درجات بعدی قرار دهند!
دولتمردان با بیان دروغ هایی مانند اطلاع رهبری از تمام جزییات مذاکرات، رعایت تمام خطوط قرمز رهبری، جابجا شدن خطوط قرمز با هماهنگی رهبری، منظور از لغو همه تحریم ها تحریم های هسته ای بوده است و این که همه تحریم های هسته ای برداشته شده اند، تلاش می کنند تا از مسئولیت خود بکاهند و رهبری را نیز شریک ناکامی های برجامی خود نشان دهند مسلماً به راحتی قابل رد است چرا که وضع موجود ناشی از تنازل های مذاکره کنندگان از خطوط قرمز و شروط رهبری در تصویب و اجرای برجام است و اگر نظرات رهبری در خصوص لغو کلیه تحریم ها، محدودیت های بلند مدت و خاص، بازرسی از اماکن نظامی و امنیتی، اخذ تضمین های لازم و محکم، همزمانی و تناظر تعهدات و ممنوعیت هرگونه تحریم جدید و … رعایت می شد، یقینا اکنون با این همه دروغ و تناقض در اظهارات عراقچی مواجه نبودیم.
البته همانطوری که در مطلب قبلی ام در همین خصوص نوشتم، دلیل اصلی این تناقضات بسترسازی برای برجام های 2 و 3 است، در واقع مذاکره کنندگان هسته ای از یک سو جسارت ندارند که به ضعف های برجام که به دلیل خوش بینی مفرط به دشمن ایجاد شد اعتراف کنند و از سوی دیگر مانور بر بدعهدی ها و کارشکنی های آمریکا هم عملاً راه برجام های بعدی را برای شان می بندد پس اینجاست که به تناقض و دروغ و سفسطه ناگزیر می شوند تا هم شایستگی خود را برای برجام های دیگر زیر سؤال نبرند و هم این که آمریکا را همچنان شایسته تعامل و مذاکره و توافق نشان دهند.