95/12/7
9:1 ص
اخیراً محمود صادقی نماینده لیست امید در دانشگاه خواجه نصیر در انتقاد به برخی اظهارات ائمه جمعه درباره اختیارات ولی فقیه گفت:
«بعضی از ائمه جمعه در خطبههایشان آبروی اسلام را بردهاند و میگویند که ولی فقیه میتواند زن تو را طلاق دهد و او را از تو بگیرد! آیا خجالت نمیکشند این حرفها را میزنند؟! کجا ولی فقیه چنین اختیاری دارد؟! ولی فقیه حافظ ناموس و اموال مردم است. این برداشتهای غلط است که آبروی اسلام را برده و ما اکنون نمیتوانیم در مقابل این نسل جوان از آن دفاع کنیم»
1- آیا اگر زنی از شوهرش طلاق بخواهد یا پدری مانع ازدواج دخترش شود، حاکم شرع اختیار ندارد حکمی برخلاف نظر آن شوهر یا این پدر بدهد؟! مطمئنا میتوند و این در حالی است که اختیارات حاکم شرع تنها شمه ای از اختیارات ولی فقیه است؟! پس این که ولی فقیه بتواند در مواردی مثل صدور حکم طلاق اعمال نظر کند، امر عجیب و غریبی نیست، لیکن هر جایی که اختیار و حقی تعریف شده است، مسئولیت و تکلیفی هم وجود دارد و این طور نیست که ولی فقیه بدون حجت شرعی از اختیاراتش در هر راهی استفاده کند. در واقع اشتباه محمود صادقی در همین جا است که بین اختیار داشتن و اقدام کردن هیچ تفاوتی نمیبیند!
2- ضمناً همانطوری که ولی فقیه حافظ ناموس و اموال مردم است، عادل و فقیه هم هست و این طور نیست که ظالمانه از اختیاراتش استفاده کند، دایره اختیارات ولی فقیه به زعم بسیاری از علمای بزرگ به اندازه دایره اختیارات رسول الله است و اگر هم برخی از علما اختیارات ولی فقیه را کمتر از حضرت رسول بدانند، این یک اختلاف علمی و فقهی است و این طور نیست که این علما و بزرگان به خود حق بدهند نسبت به یکدیگر مواضع زشت و توهین آمیزی مثل آن چه که محمود صادقی گرفته است بگیرد.
3- این که محمود صادقی نمیتواند در محضر جوانان از اسلام دفاع کند، بیش از هر چیزی، ریشه در بی سوادی و باورهای ضعیف خود او دارد، چرا که وقتی کسی خودش نسبت به مبانی و مفاهیم اسلامی دچار اشکال باشد، هرگز نخواهد توانست به اشکالات و شبهات دیگران پاسخ بگوید و چه بسا اگر محمود صادقی از پس سوالات و اشکالات خودش بر می آمد، هرگز لباس روحانیت را از تن به در نمیکرد و البته او نه تنها اهل پاسخگویی به شبهات نیست بلکه مثل همین اظهارات وی، برای دیگران شبهه هم میسازد.
4- علامه مصباح درباره همین خصوص میفرمایند: «ما هنوز مسائل بنیادی خود را درست حل نکردهایم، واقعاً در چه چیزهایی شبهه میاندازند! اگر ولی فقیه گفت باید زن خود را طلاق بدهی! آخوند در خانه خود نشسته به من میگوید برو زنت را طلاق بده! چنین چیزی در عالم اتفاق افتاده یا نه!؟ و اصلاً جای إعمال ولایت فقیه مگر این جاست؟! ولایتفقیه یک مساله اجتماعی است و بر اساس مصالح اجتماعی باید امر و نهی بکند، این چه ربطی دارد که بگوید تو زنت را طلاق بده یا نده؟! اینها را هو میکنند که ولیفقیه این گونه است؛ پس چه دیکتاتوری از این بالاتر؟! اینگونه مسائل، نه ابعاد آن درست بیان شده، نه حل شده و نه فرصتی داده شده است. 40 سال گذشت اما هنوز اندر خم یک کوچهایم!»
95/9/18
12:1 ع
محمود صادقی نماینده مجلس تهران در توئیترش نوشت:
«تمدید تحریمها نقض برجام است اما برجام یک توافق فراملیتی است و با نقض موردی و عهدشکنی یکی از طرفها نباید همه چیز را از دست رفته تلقی کرد»
جالب است محمود صادقی همان نماینده ای که مدعیست در برابر تخلفات نهادهای قانونی داخلی و خدشه به منافع ملی کوتاه نمی آید و اهل مدارا نیست! در برابر نقض های مکرر برجام از سوی آمریکا، میگوید نباید با نقض موردی و با عهدشکنی یکی از طرفها! همه چیز را از دست رفته تلقی کرد! و در واقع برجام را تمام شده دانست که این تناقضات محمود صادقی برای توجیه رذیلانه برجام را میتوان ناشی از ارجحیت منافع حزبی بر منافع ملی دانست:
1- برجام تنها یک بار نقض نشده است که او میگوید نقض موردی! چرا که همین عدم همکاری بانکها در اثر تهدیدهای پیدا و پنهان آمریکا، تأخیر چند ماهه و در نهایت هم منع صدور مجوز برای فروش هواپیما به ایران، تحریمهای جدید و مکرر به بهانه های واهی که انجام شده اند و خواهند شد! و نهایتاً تمدید تحریمهایی که در واقع منقضی شده اند، نقضهای مکرر برجام هستند که همین افزایش کمیت و کیفیت نقضهای برجام، ناشی از انفعال و تذبذب در برابر اولین نقضهای برجام است.
2- درست است که برجام یک توافق چند جانبه است، ولی همه طرفهای آن به یک میزان در ایجاد و ابقای تحریمها موثر نبوده اند؛ بلکه اکثر قریب به اتفاق تحریمها و دست اندازیها با نقش آفرینی مستقیم یا غیر مستقیم آمریکا بر کشور تحمیل گردیده است! و اصلاً به همین دلیل بود که آقای روحانی مدعی شد باید با کدخدا به صورت علی حده وارد مذاکره شد! و همین الان هم طرفهای دیگر برجام، به فشارهای آمریکا اعتراض دارند، هرچند در عمل با آنها همراهی میکنند.
3- محمود صادقی میگوید نباید این نقض باعث شود همه چیز از دست رفته تلقی گردد! لیکن نمیگوید چه چیزی کسب شده است که ناراحت از دست رفتن آن هستند! هم اکنون در میان امتیازاتی که قرار بود در برجام کسب کنیم، تنها افزایش میزان فروش نفت محقق شده است، که همان هم چون عملاً بهای نفت فروخته شده به کشور باز نمیگردد، تقریبا چیزی عائد کشور نمیکند؛ و این خسارت محض ناشی از همین نقضهای برجام است که باتوجه به امتیازاتی که نقداً داده ایم، امروز منافع ملی را مخدوش نموده است.
نتیجه: همان محمود صادقی که در هجمه به شخصیتها حقیقی و حقیقی از وظایف نمایندگای خود خارج و مرتکب تهمت شد و اصرار هم دارد که اهل مدارا نیست! امروز دربرابر نقضهای برجام که برخلاف منشور رهبری در اجرای برجام، مصوبه مجلس و برخلاف منافع ملی نیز هست، توصیه به مدارا میکند! او که به دولت قبل یا قوه قضاییه یا اشخاص غیر سیاسی اتهامات غیرمستند زد، در برابر مفاسد نجومی و 8000 میلیاردی این دولت به فرافکنی پراخت که این تناقضات محمود صادقی اثبات میکند که وی برخلاف آنچه که وانمود میکند، به دنبال تأمین منافع حزبی است.
95/9/9
7:15 ع
محمود صادقی و جماعت اصلاح طلب، دوباره بی ظرفیتی و عدم پایبندی خود به قانون را با تمرد از قانون و حمایت از قانونشکنیبه اثبات رساندند. همان جریان سیاسی که برخورد قضایی با حمید رسایی، نماینده مجلس پیشین را طبیعی دانستند و تیتر کردند، امروز بابت دعوت محمود صادقی توسط مراجع قضایی، جنجال به پا کرده اند و تا حد دعوت به تجمع غیرقانونی و برخورد با مأموران به پیش رفته اند! این رفتارهای جریان اصلاح طلب نشان میدهد که حقیقتاً اگر شورای نگهبان در رد صلاحیت این افراد، به دلیل عدم التزام به قانون اساسی، به خصوص در فتنه اهمال نکرده، کاملاً حق داشته است.
محمود صادقی، اتهاماتی به برخی اشخاص حقیقی و حقوقی وارد کرده است که این اشخاص نیز از وی شکایت کرده اند، تا حدی که امروز 8 شکایت خصوصی و 3 ادعای جرم عمومی علیه او انجام شده است که برخی از این موارد مثل شکایت مجمع دانش آموختگان بورسیه، قبل از تصویب اعتبارنامه وی و در حالی که هنوز نماینده مجلس تلقی نمیشده، انجام گردیده و منجر به ایجاد مشکلات زیادی برای حدود 4000 دانشجوی بورسیه و حتی خودکشی یکی از ایشان شده است و نادیده انگاشتن این پرونده ها نمیتواند قانوناً و اخلاقاً قابل توجیه باشد.
آقای محمود صادقی با این همه ادعای قانونمداری و فسادستیزی، امروز درجایگاهی قرار گرفته است که جرائمی مانند تهمت زدن به دیگران را که بعضاً هم، قبل از دوره نمایندگی وی انجام شده است را به منزله انجام وظایف نمایندگی و شایسته مصئونیت از برخورد قانونی قلمداد میکند و بر اساس این توجیه مضحک، میپندارد که میتواند به هر شخصیت حقیقی یا حقوقی، هر تهمتی که خواست بزند و قسر هم در برود! توجیهی که متأسفانه برخی نمایندگان و هم حزبی های وی نیز در حال تکرار آن هستند!
آقای محمود صادقی بارها توسط دادسرا برای پاسخگویی در خصوص پرونده هایش دعوت شده بود که او به این احضاریه ها هیچ اعتنایی نکرده بود تا حدی که مسئله با هیأت رئیسه مجلس نیز ابلاغ و در نهایت هم حکم جلب او صادر میگردد ولی او با این توجیه که حکم جلب وی از نظر خودش غیرقانونی است، تسلیم مأموران قانون نشده است و با فرار از مأموران، شروع به تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی و تجمع غیر قانونی نمود که این ها مسلماً بر جرائم او افزوده خواهد گردید.
و در این میان، بیچاره مردمی که ذهن و احساساتشان توسط محمود صادقی و برخی نمایندگان حامی وی به بازی گرفته شد، نمایندگانی که جایگاه قانونی خود را به مثابه یک جایگاه صنفی و بالاتر از جایگاه قانون و اخلاق پنداشتند و حقوق مردمی مانند بورسیه هایی که به ناحق مورد تهمت واقع شدند و با زندگیشان بازی شد را نادیده گرفتند و اثبات کردند که همچنان هر جایی که بتوانند، از هیچ هوچی گری و هزینه تراشی برای نظام و مردم فروگذار نخواهند کرد!
این نمایندگان سیاستزده، اثبات کرده اند که در برخورد با مفاسد نیز کاملاً سیاستزده هستند و هرجایی که منافعشان اقتضا کند، فسادی را تطهیر یا بزرگنمایی میکنند، نمایندگانی که خودشان و جریان متبوعشان، همین الان در مواجهه با مفاسدی چون حقوقهای نجومی و فساد 8000 میلیارد تومانی، ابتدا کوشیدند آنها را متوجه دولت قبل کنند و سپس آنها را توجیه یا تطهیر نمایند و در نهایت هم با طرح اتهامات ثابت نشده و حتی برخی ادعاهای غیر مستند و از مسیر غیرقانونی، آنها را پوششی برای مفاسد جریان خود قرار دهند!