94/11/16
11:11 ص
یکی از سوالات چالشی که امشب از رئیس جمهور پرسیده شد، به بحث خرید 12 هواپیمای مسافری بزرگ و پیشرفته ای مربوط بود که در این چند روز رسانه ها بابت گران بودن، تشریفاتی بودن و عدم امکان استفاده از آنها در فرودگاه های کشور نقد داشتند؛ آقای رئیس جمهور در پاسخ به این سؤال با قبول کردن این که می توانند این 12 تا را تقلیل دهند، تلویحاً به اشتباه بودن این خرید اذعان کردند ولی صحبت های بعدی آقای روحانی در خصوص نوع خرید این هواپیماها که قبلاً به صورت غیررسمی در رسانه ها بیان شده بود به این شکل تصریح گردید:
1- «روحانی با بیان اینکه هم اکنون حتی یک دلار از پول نفت را برای خرید هواپیما استفاده نمیکنیم، گفت: هواپیما وارد کشور میشود و اینجا حمل مسافر میکند و بخشی از درآمد ایجاد شده را به عنوان اجاره پرداخت میکند و سپس ظرف 8 سال با پرداخت این اجارهها که بابت قیمت هواپیما هم حساب میشود به عنوان مالک هواپیما شناخته خواهد شد، بنابراین این طور نیست که ما پول نفت را بدهیم و هواپیما بخریم زیرا بحث این است که هواپیما وارد کشور شود و اشتغال ایجاد کند و شاهد توسعه ناوگان حملونقل هوایی باشیم.»
2- اگر چه در ظاهر این جملات زیبا و حاکی از درایت مسئولان کشور در انعقاد قراردادی حکیمانه است اما در واقع یک دغدغه جدی ایجاد میکند، دغدغه جدی این است که تا زمانی که تمام پول این هواپیماها پرداخت نشود، درواقع این هواپیماها در حکم هواپیمای اجاره ای در دست ما خواهند بود و نه هواپیمای تحت مالکیت ما و این یعنی اگر در این مدت، برجام به هر دلیلی لغو شود، عملاً معامله هواپیماها هم در حد همان اجاره متوقف خواهد شد، شیوه ای که گویا در خصوص قراردادهای خودروسازی هم به همین شکل عمل شده است تا لغو برجام، تمام ضررهای هنگفت لغو این قراردادها را به کشور ما متوجه کند.
3- و این یعنی طرف غربی تمام معاملات و مناسباتش را به نحوی منعقد کرده است که فسخ برجام در هر شرایط ما را متضررتر و متضررتر کند؛ متأسفانه برجام و قراردادهای تجاری که به آن پیوند زده شده اند، کاری خواهند کرد که در صورت نقض های اساسی در اجرای برجام از سوی طرف مقابل، ما بابت برگشت پذیری بسیار گرانقیمت و طولانی مدتی که در صورت لغو برجام برای ما ایجاد می شود، با هر زیاده خواهی و بدعهدی خفت آوری در آینده، کنار بیاییم.
نتیجه: ظواهر امر نشان می دهد که دغدغه مقام معظم رهبری و کارشناسان در خصوص لزوم لغو تحریم ها کاملاً به جا بوده است، چرا که عملاً قراردادهای پسابرجامی به نحوی تنظیم شده است که همه چیز ما اعم از هواپیما، خودرو، نفت، تعلیق تحریم ها و … به ابزاری برای گروکشی آمریکا و اروپا در یک دوره طولانی تبدیل گردد.
94/10/23
8:11 ص
باتوجه به این که هنوز برخی از حامیان آقای زنگنه و مهدی هاشمی، کرسنت را فارغ از مفاسدی که در آن رخ داده است تطهیر میکنند و در جهت منافع ملی برمی شمارند، نظر شما را به اظهارات آقای روحانی درباره کرسنت در نامه ای که به رئیس جمهور وقت نوشته بود جلب میکنم :
«عمل از طریق واسطه، عقد قرارداد طولانی با شرکت غیر معتبر که در سنوات قبل نیز عملکرد ضعیفی داشته و حقوق ایران را در میدان نفتی مبارک نادیده گرفته است، قیمت و شرایط قراردادی در مقایسه با منطقه بسیار پایین و نامطلوب است»
وقتی آقای روحانی، زنگنه را به عنوان وزیر نفت پیشنهاد میدهد بسیاری از منتقدان به استناد همین نامه، زنگنه را که در زمان وزارتش قراردادهای متعدد مفسده انگیز نفتی مثل کرسنت و استات اویل و توتال و دارخوین و … منعقد شده بود را فاقد صلاحیت وزارت دانستند ولی آقای روحانی اینطور جواب دادند:
«از زمان شورای عالی امنیت ملی با ایشان همکار بودم. برخی رسانه?ها ایرادی در این زمینه گرفته اند. نویسنده آن نامه که به بنده نسبت می?دهند، خودم هستم. آن موضوع ربطی به صلاحیت ایشان ندارد. وزارت نفت نیازمند دیپلماسی گسترده?ای است و بی تردید زنگنه جزء بهترین?ها هستند و به تعبیری بهترین است که می تواند در این شرایط حساس این مسئولیت را بپذیرد.»
نتیجه این که اولاً آقای روحانی نامه شان در خصوص کرسنت را رد نکرده اند و ثانیاً این که مفاسد نفتی گسترده ای که در زمان زنگنه رخ داده را ناشی از سوءمدیریت ایشان معرفی نمی کنند و ایشان را بهترین گزینه برای امروز معرفی میکنند و با این وجود، از منتقدان توقع دارند طرح تیپ قراردادهای جدید نفتی را مفسده انگیز ندانند.