95/10/16
6:58 ع
املاک نجومی فسادی است که بعضاً دیده میشود که برخی افراد، آن را در کنار حقوقهای نجومی استفاده میکنند که این مسئله باعث شد چند خطی در خصوص تفاوتها و شباهتهای این دو فساد نجومی بنویسم:
اگر چه هر دوی این نجومی ها ظلم در حق بیت المال است و باید فارغ از هرگونه نگاه های سیاسی با آنها برخورد و حقوق مردم به بیت المال برگردانده شود، ولی متأسفانه هر دوی این مفاسد، گویا با شکل قانونی صورت گرفته اند، لذا خیلی مهم است که بدانیم چه کسانی بسترهای این فساد را با ظاهر رسمی و قانونی مهیا کرده اند که از قرار معلوم حقوقهای نجومی بر اساس بخشنامه هایی که بعضاً امضاهای نوبخت و طیب نیا نیز پای آنها دیده میشود رخ داده است و بحث املاک نجومی هم بر اساس مجوزی که شورای شهر تهران برای تخفیف تا 50% در واگذاری املاک به شهرداری صادر کرده، در بروز این دست اندازیهای با ظاهر قانونی، بسترسازی کرده است، در هر صورت میتوان گفت که چه دولت و چه شهرداری تهران در خصوص بروز تخلفات نجومی، اگر مقصر نباشند، حداقل قاصر هستند.
تفاوت برخورد دولت و شهرداری تهران با مسئله حقوقهای نجومی و املاک نجومی اما بسیار متفاوت است، اولین برخوردهای دولت با مسئله حقوقهای نجومی انکار بود و پس از مدتی به ظاهر سازی برای برخورد با این تخلفات تبدیل شد ولی در خلال این نمایش، افرادی مانند نوبخت، حقوقهای نجومی را کم اهمیت دانستند و نجومی بگیران را ذخیره و امانتدار خواندند! و در نهایت هم آقای روحانی حاضر نشد مشخصات نجومی بگیران را به قوه قضاییه بدهد تا پرونده های ایشان مورد بررسی قرار گیرد اما شهردار تهران از همان ابتدا که حتی هنوز گزارش سازمان بازرسی نهایی نشده بود، از قوه قضاییه رسما خواست در برخورد با این پرونده ها هیچ اهمالی نداشته باشد و قول داد خودش نیز نهایت همکاری را داشته باشد.
نکته دیگر تفاوت مسئله حقوقهای نجومی و املاک نجومی است، فساد حقوقهای نجومی برخلاف تخلفات دیگری مانند املاک نجومی و اختلاس 8000 میلیارد تومانی، فسادی موردی نیست بلکه فسادی ناشی از یک فرهنگ غلط و خطرناک است، در مسئله حقوقهای نجومی، فرهنگ اشرافی گری مدیران و تشدید شکاف طبقاتی بین مسئولان و مردم، به صورت یک موج در کشور و در بخشهای مختلف دولت حرکت کرد که در صورت عدم برخورد با آن، میزان آسیبی که بر کشور و روحیه مردم میتوانست وارد کند با سایر مفاسد قابل مقایسه نبود و از این لحاظ میزان تأکیدی که برای برخورد با مفاسد حقوقهای نجومی رخ داد به مراتب بیش از سایر مفاسد هر چند بزرگتر ولی موردی بودند.
95/9/18
12:1 ع
محمود صادقی نماینده مجلس تهران در توئیترش نوشت:
«تمدید تحریمها نقض برجام است اما برجام یک توافق فراملیتی است و با نقض موردی و عهدشکنی یکی از طرفها نباید همه چیز را از دست رفته تلقی کرد»
جالب است محمود صادقی همان نماینده ای که مدعیست در برابر تخلفات نهادهای قانونی داخلی و خدشه به منافع ملی کوتاه نمی آید و اهل مدارا نیست! در برابر نقض های مکرر برجام از سوی آمریکا، میگوید نباید با نقض موردی و با عهدشکنی یکی از طرفها! همه چیز را از دست رفته تلقی کرد! و در واقع برجام را تمام شده دانست که این تناقضات محمود صادقی برای توجیه رذیلانه برجام را میتوان ناشی از ارجحیت منافع حزبی بر منافع ملی دانست:
1- برجام تنها یک بار نقض نشده است که او میگوید نقض موردی! چرا که همین عدم همکاری بانکها در اثر تهدیدهای پیدا و پنهان آمریکا، تأخیر چند ماهه و در نهایت هم منع صدور مجوز برای فروش هواپیما به ایران، تحریمهای جدید و مکرر به بهانه های واهی که انجام شده اند و خواهند شد! و نهایتاً تمدید تحریمهایی که در واقع منقضی شده اند، نقضهای مکرر برجام هستند که همین افزایش کمیت و کیفیت نقضهای برجام، ناشی از انفعال و تذبذب در برابر اولین نقضهای برجام است.
2- درست است که برجام یک توافق چند جانبه است، ولی همه طرفهای آن به یک میزان در ایجاد و ابقای تحریمها موثر نبوده اند؛ بلکه اکثر قریب به اتفاق تحریمها و دست اندازیها با نقش آفرینی مستقیم یا غیر مستقیم آمریکا بر کشور تحمیل گردیده است! و اصلاً به همین دلیل بود که آقای روحانی مدعی شد باید با کدخدا به صورت علی حده وارد مذاکره شد! و همین الان هم طرفهای دیگر برجام، به فشارهای آمریکا اعتراض دارند، هرچند در عمل با آنها همراهی میکنند.
3- محمود صادقی میگوید نباید این نقض باعث شود همه چیز از دست رفته تلقی گردد! لیکن نمیگوید چه چیزی کسب شده است که ناراحت از دست رفتن آن هستند! هم اکنون در میان امتیازاتی که قرار بود در برجام کسب کنیم، تنها افزایش میزان فروش نفت محقق شده است، که همان هم چون عملاً بهای نفت فروخته شده به کشور باز نمیگردد، تقریبا چیزی عائد کشور نمیکند؛ و این خسارت محض ناشی از همین نقضهای برجام است که باتوجه به امتیازاتی که نقداً داده ایم، امروز منافع ملی را مخدوش نموده است.
نتیجه: همان محمود صادقی که در هجمه به شخصیتها حقیقی و حقیقی از وظایف نمایندگای خود خارج و مرتکب تهمت شد و اصرار هم دارد که اهل مدارا نیست! امروز دربرابر نقضهای برجام که برخلاف منشور رهبری در اجرای برجام، مصوبه مجلس و برخلاف منافع ملی نیز هست، توصیه به مدارا میکند! او که به دولت قبل یا قوه قضاییه یا اشخاص غیر سیاسی اتهامات غیرمستند زد، در برابر مفاسد نجومی و 8000 میلیاردی این دولت به فرافکنی پراخت که این تناقضات محمود صادقی اثبات میکند که وی برخلاف آنچه که وانمود میکند، به دنبال تأمین منافع حزبی است.
95/9/9
7:15 ع
محمود صادقی و جماعت اصلاح طلب، دوباره بی ظرفیتی و عدم پایبندی خود به قانون را با تمرد از قانون و حمایت از قانونشکنیبه اثبات رساندند. همان جریان سیاسی که برخورد قضایی با حمید رسایی، نماینده مجلس پیشین را طبیعی دانستند و تیتر کردند، امروز بابت دعوت محمود صادقی توسط مراجع قضایی، جنجال به پا کرده اند و تا حد دعوت به تجمع غیرقانونی و برخورد با مأموران به پیش رفته اند! این رفتارهای جریان اصلاح طلب نشان میدهد که حقیقتاً اگر شورای نگهبان در رد صلاحیت این افراد، به دلیل عدم التزام به قانون اساسی، به خصوص در فتنه اهمال نکرده، کاملاً حق داشته است.
محمود صادقی، اتهاماتی به برخی اشخاص حقیقی و حقوقی وارد کرده است که این اشخاص نیز از وی شکایت کرده اند، تا حدی که امروز 8 شکایت خصوصی و 3 ادعای جرم عمومی علیه او انجام شده است که برخی از این موارد مثل شکایت مجمع دانش آموختگان بورسیه، قبل از تصویب اعتبارنامه وی و در حالی که هنوز نماینده مجلس تلقی نمیشده، انجام گردیده و منجر به ایجاد مشکلات زیادی برای حدود 4000 دانشجوی بورسیه و حتی خودکشی یکی از ایشان شده است و نادیده انگاشتن این پرونده ها نمیتواند قانوناً و اخلاقاً قابل توجیه باشد.
آقای محمود صادقی با این همه ادعای قانونمداری و فسادستیزی، امروز درجایگاهی قرار گرفته است که جرائمی مانند تهمت زدن به دیگران را که بعضاً هم، قبل از دوره نمایندگی وی انجام شده است را به منزله انجام وظایف نمایندگی و شایسته مصئونیت از برخورد قانونی قلمداد میکند و بر اساس این توجیه مضحک، میپندارد که میتواند به هر شخصیت حقیقی یا حقوقی، هر تهمتی که خواست بزند و قسر هم در برود! توجیهی که متأسفانه برخی نمایندگان و هم حزبی های وی نیز در حال تکرار آن هستند!
آقای محمود صادقی بارها توسط دادسرا برای پاسخگویی در خصوص پرونده هایش دعوت شده بود که او به این احضاریه ها هیچ اعتنایی نکرده بود تا حدی که مسئله با هیأت رئیسه مجلس نیز ابلاغ و در نهایت هم حکم جلب او صادر میگردد ولی او با این توجیه که حکم جلب وی از نظر خودش غیرقانونی است، تسلیم مأموران قانون نشده است و با فرار از مأموران، شروع به تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی و تجمع غیر قانونی نمود که این ها مسلماً بر جرائم او افزوده خواهد گردید.
و در این میان، بیچاره مردمی که ذهن و احساساتشان توسط محمود صادقی و برخی نمایندگان حامی وی به بازی گرفته شد، نمایندگانی که جایگاه قانونی خود را به مثابه یک جایگاه صنفی و بالاتر از جایگاه قانون و اخلاق پنداشتند و حقوق مردمی مانند بورسیه هایی که به ناحق مورد تهمت واقع شدند و با زندگیشان بازی شد را نادیده گرفتند و اثبات کردند که همچنان هر جایی که بتوانند، از هیچ هوچی گری و هزینه تراشی برای نظام و مردم فروگذار نخواهند کرد!
این نمایندگان سیاستزده، اثبات کرده اند که در برخورد با مفاسد نیز کاملاً سیاستزده هستند و هرجایی که منافعشان اقتضا کند، فسادی را تطهیر یا بزرگنمایی میکنند، نمایندگانی که خودشان و جریان متبوعشان، همین الان در مواجهه با مفاسدی چون حقوقهای نجومی و فساد 8000 میلیارد تومانی، ابتدا کوشیدند آنها را متوجه دولت قبل کنند و سپس آنها را توجیه یا تطهیر نمایند و در نهایت هم با طرح اتهامات ثابت نشده و حتی برخی ادعاهای غیر مستند و از مسیر غیرقانونی، آنها را پوششی برای مفاسد جریان خود قرار دهند!