95/3/29
10:33 ع
در پلانی از قسمت یازدهم سریال برادر می بینیم که وارد کنندگان برنج جلسه دارند و یکی از وارد کنندگان عمده برنج به مدیر شرکت محسن میگوید شما که خودتان از بزرگترین واردکنندگان برنج هستید میدانید که با این تعرفه های بالای واردات برنج، عملا نمی توان جلوی قاچاق را گرفت و بعد هم مدیر محسن و سپس یکی دیگر از واردکنندگان این مسئله را تأیید میکند و از پیگیری کاهش تعرفه واردات سخن میگوید.
ممکن است برخی توجیهات بچگانه سریال برادر را منطقی بدانند و بگویند تعرفه بالای واردات محصولات کشاورزی تنها به نفع قاچاقچی است و برای مبارزه با قاچاق چاره ای جز پایین آوردن تعرفه نیست! در صورتی که قاچاق محصولات حجیمی مثل برنج، امری نیست که به صورت چمدانی یا مثل بنزین با باک انجام شود بلکه از مبادی رسمی کشور صورت میگیرد و چاره اش هم عزم دولت برای مبارزه با آن است نه پایین آوردن تعرفه واردات و شکستن کمر تولید کنندگان.
از دیگر تلاشهای این سریال تبلیغاتی این است که تلاش میکند، برنج محسن که به اقرار خود سریال، از بزرگترین واردکنندگان برنج است را از هرگونه آلودگی و ایراد تبرئه نماید و در گام بعدی تلاش میکند تا آلودگی هایی که درخصوص برنجهای خارجی مطرح است را صرفا به برنجهای قاچاق محدود نشان دهد.
از سوی دیگر، سریالی که باید در جهت حمایت از تولید داخلی با رویکرد مقابله با قاچاق قرار گیرد، به سریالی در جهت حمایت از کاهش تعرفه واردات، ایجاد منفعت بیشتر برای واردکنندگان و نتیجتاً به خاک سیاه نشاندن تولیدکننده داخلی قرار گرفته است؛ متأسفانه برندهای مختلف برنجهای خارجی هرشب در تلویزیون تریبون دارند و جایزه های کلان میدهند و این سریال تبلیغاتی هم به آن ها اضافه شده است و همه اینها موجب تضعیف تولیدکنندگان داخلی گردیده است.
جا دارد که پخش سریال برادر که با تظاهر و ریاکاری به اسم خدمت به کشور و تولید کننده و در واقع در خدمت واردکنندگان، سرسفره های افطار به خورد مردم داده می شود، متوقف گردد و هم صداوسیما بابت این اشتباه بزرگ در سال اقتصاد مقاومتی از مردم پوزش بخواهد و هم دولت بابت فشارهای بودجه ای که باعث شده تا بسیاری از برنامه های صداوسیما با حمایت و هدایت اسپانسرها و برخلاف منافع ملی و اقتصاد مقاومتی ساخته و پخش گردند، تغییر مسیر دهد.
95/3/13
8:46 ص
باتوجه به گذشت مدت کوتاهی از تغییر رئیس سازمان صدا و سیما، چند مسئله را باید در نظر گرفت:
1- آقای علی عسگری ، رئیس جدید سازمان در آغاز به کار خود گفتند که دغدغه اصلی شان بحث تأمین بودجه است.
2- نارضایتی روحانی از عملکرد صداوسیما به خصوص دربرنامه های تحلیلی اش در خصوص برجام در زمان سرافراز موجب عدم همکاری دولت درخصوص تأمین بودجه این سازمان و اخلال در روند برنامه های صداوسیما گردیده بود.
3- در همین مدت کوتاه دیده میشود که صداوسیما بیشتر به سمت برنامه های حمایتی از دولت حرکت کرده است.
4- انتصاباتی که در صداوسیما و شورای نظارت بر آن صورت گرفته به نحوی است که دولت بتواند نظرات خود را بیشتر در صداوسیما اعمال نماید.
5- آقای روحانی هم از توقعاتش برای تغییر رویه صداوسیما و حمایت از دولت و ناامید نکردن مردم گفت.
6- یکی از انتقاداتی که به صداوسیمای سرافراز انجام میشد این بود که چرا برخی اظهارات مقامات آمریکایی که در تعارض با اظهارات مسئولان ما در خصوص سیاست خارجی بود در صداوسیما منتشر شده است.
7- نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری و بندهایی که بالا شمرده شد این فرضیه را تقویت میکند که دولت نهایت فشار خویش را با اهرم بودجه و با توجه به انتصاباتی که در صداوسیما و شورای نظارت رخ داده است، اعمال نماید و اگر قرار باشد آقای عسگری بین دخل و خرج خود در صداوسیما و ارتقای بهره وری و کاهش هزینه ها اهمال کند، مطمئناً جایگاه و شأن فراجناحی و بی طرفی صداوسیما در مقطع حساس انتخاباتی به شدت زیر سوال خواهد رفت.
94/10/27
7:55 ع
انتقاد شهاب مرادی به سریال معمای شاه به شدت مورد توجه رسانه های مختلف به خصوص ضدانقلاب قرار گرفت که بخش عمده این توجه، بابت برخی ادعاهای ایشان در خصوص این سریال است، این ادعای ایشان که «همجنس باز بودن شاه و یا ضعیف بودن وی غیرقابل باور است» و یا این که «روابط زن و مرد در این سریال با سریال های فارسی وان فرقی ندارد» و یا این که «فرزندانش را از دیدن این سریال منع می کند»، از چند لحاظ قابل نقد و بررسی است:
1- آیا ادعای فساد جنسی و به خصوص وجود همجنس بازی در دربار و شخص شاه غیرقابل باور است؟! برای تحقیق در خصوص این مسئله کافیست به کتب تاریخی که بعضاً توسط خود درباریان پهلوی نگاشته شده توجهی بشود، نگاهی به روابط شخص شاه با زنان مختلف و یا فساد مفرط اشرف و یا روابط نامشروع فرح پهلوی، به لحاظ تاریخی با توجه به مستندات متعدد غیرقابل انکار است و بخشی از این موارد با جزئیاتش در کتاب «گفتگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم» در جلدهای 1 و 2 منتشر گردیده است که در آن «علم» به عنوان دلال محبت (مفاسد) شاه، با جزییات از مفاسد اخلاقی و اعم از رابطه جنسی با خواهرش، همجنس بازی، زنبارگی، مفاسد همسرش و … پرده برداشته است و یا کتابی با عنوان «آیا شاه شوهر داشت؟» که به تشریح روابط شاه و ارنست پرون می پردازد، و فردوست در خاطراتش در مورد مرگ پرون اینطور می نویسد: «من یک مَردم! احساس مردانه من میگوید که غم اعلیحضرت از مرگ پرون عادی و در حد یک دوست نبوده! من حس میکردم عاشقی، معشوق خویش را از دست داده است!»، حال سؤال جدی این است که به چه دلیل برای آقای شهاب مرادی، مفاسد اخلاقی متعدد شاه اینقدر عجیب به نظر آمده است؟! آیا بهتر نبود ابتدا کمی تحقیق کند و بعد به اسم انتقاد از صداوسیما عملاً به تطهیر مفاسد شاه ملعون دست بزند؟!
2- آیا ادعای ضعیف بودن شاه غیرقابل باور است؟! آیا شاهانی که با خواست آمریکا می آمدند و با خواست شان می رفتند از خود قدرتی داشتند؟! آیا شخصیت شاه دارای قدرت و توان بالایی بوده است که حتی با وجود حمایت های شدید آمریکا نیز نتوانست خود را تثبیت نماید؟! آیا کسی که برای زنان موبور دچار غش و ضعف می شد و امتیازهای زیادی برای جذب و حق السکوت به ایشان می داد می تواند یک انسان قوی تلقی گردد؟! آیا کسی که در بین مردم کشورش فاقد محبوبیت و جایگاه اجتماعی بالایی است می تواند قدرتمند قلمداد گردد؟! آیا کشوری که تمام عرصه هایش با مدیریت و خواست و هدایت آمریکایی ها اداره می شد، شاهی قدرتمند داشته است؟! اصلاً هم اکنون که حکومت سعودی با حمایتهای گسترده آمریکا با یک حکومت مرتجع و خشن همچنان برقرار هستند نشان دهنده قدرت شاهان سعودی است؟! شاهان پیر و بیمار و دچار آلزایمر عربستان از خودشان قدرتی دارند و یا به خاطر حمایت های بی دریغ آمریکا همچنان سرپا هستند؟! پاسخ این سؤالات اینقدر بدیهی است که فکر نمی کنم نیازی به طرح و تفصیل در خصوص پاسخ شان باشد.
3- آیا واقعاً روابط سریال معمای شاه مانند روابط جنسی فارسی وان است؟! آیا سریال هایی که در جهت تطهیر بی بندوباری در شبکه های ماهواره ای ساخته می شوند با سریال هایی که در جهت تنویر افکار عمومی و تقبیح واقعیات دربار پهلوی ساخته می شوند می توانند مشابه فرض شوند؟! آیا همین فرض به اینجا نمی رسد که سوره مبارکه یوسف را به خاطر برخی تصویرسازی های آموزنده از روابط زن و مرد، مشابه با برخی کتب انحرافی فرض کنیم؟! آیا بین به تصویر کشیدن همراه با تقبیح با به تصویر کشیدن همراه با تطهیر تفاوتی وجود ندارد؟!
4- و اما در خلال وارد فوق در یک خصوص با آقای شهاب مرادی هم نظر هستم و آن مناسب نبودن برخی از قسمت های این سریال برای کودکان و نوجوانانی است که این سریال ها باعث کنجکاوی شان در خصوص روابط جنسی می گردد و البته این احتیاط تنها در خصوص خانواده هایی که محیطی امن و بدون ماهواره دارند قابل اهتمام است و گرنه خانواده ای که فارسی وان را در اختیار فرزندشان قرار داده است را چه به این دغدغه ها که از برخی از روایت های تاریخی در این سریال ناراحت گردند؟! توصیه می شود صداوسیما در خصوص این سریال و برخی سریال های مشابه، محدوده سنی را تعیین نماید و همانطوری که این کار را برای فیلم های خشن به صورت یک نماد انجام میدهد، سریال ها و فیلم هایی که ذهن کودکان را به مسائلی که کنجکاوی های زودرس برایشان ایجاد می کند درگیر ننماید.
حرف آخر: در شرایطی که سریال های مذهبی و انقلابی اعم از مختارنامه یا معمای شاه از سوی ضدانقلاب و حتی بعضاً قشر به اصطلاح روشنفکر تقبیح و حتی تحریم می گردد شایسته است امثال آقای شهاب مرادی در بیان نظرات شان هم دقت لازم را در درک مسائل و هم در شیوه بیان شان لحاظ نمایند تا ناخواسته آب به آسیاب ضدانقلاب نریزند.
94/10/12
11:12 ص
در خلال مستندهای صداوسیما درباره فتنه و سایر برنامه های خوب و روشنگرانه صدا و سیما در این خصوص، بعضاً مواردی مطرح شد که قابل انتقادند:
1- اذعان این که فتنه مبتنی بر ادعای تقلب، یک هدف از پیش تعیین شده و برنامه ریزی شده بود، با این ادعا که رفتارهای احمدی نژاد در بروز آن تأثیرداشته است تناقض آشکاری دارد.
2- جشن انتخاباتی برای همه نامزدهای انتخاباتی در حد معمول و متعارف، امری منطقی و مسبوق به سابقه است و نباید به عنوان عامل تأثیرگذار در فتنه شمرده شود و اتفاقا آن حضور اولیه در برابر ادعای طرف مقابل که جمعیتش را نشاندهنده تقلب معرفی میکرد تاحدودی مؤثر و ابهام زدا بود و البته استمرار آن حضور صحیح نبود که با تشر مقام معظم رهبری به هردو طرف همراه شد.
3- اگرچه رفتاراحمدی نژاد در بردن اسم افراد متفرقه در مناظره صحیح نبود ولی یقینا سه مناظره هرکدام از نامزدهای دیگر که بیش از اینکه نشان از مناظره داشته باشد در جهت تخریب احمدی نژاد بود و تلاش هاشمی و فرزندان و دوستانش در سیاه نمایی احمدی نژاد و دولت نهم آنهم از چندماه قبل از شروع وقت قانونی تبلیغات هم اصلا جای دفاع نداشت.
4- احمدی نژاد هرگز معترضان و یا کسانی که به او رأی نداده بودند را خس و خاشاک ننامید بلکه ابتدا گفت 40 میلیون نفر (یعنی مجموع همه شرکت کنندگان در انتخابات) حماسه آفریدند، حالا عده کمی که اغتشاش میکنن مثل خس و خاشاک هستند که توسط مردم شسته میشوند که البته دیدیم در 9دی چنین اتفاقی عملی شد ولیکن گفتن آن عبارت در آن مقطع ضرورتی نداشت تا سوءاستفاده گران با تحریفش موجب تحریک دیگران نشوند.
5- اتهام توزیع سیب زمینی و سهام عدالت در شب انتخابات به عنوان عوامل تبلیغاتی وارد نیست چرا که همه دیدیم که اگر دولت سیب زمینی مازاد را بین محرومین توزیع نمیکرد عملا مثل دولت یازدهم باید آنها را دفن میکرد وسهام عدالت هم طرحی بود که از حدود 2 سال قبل از انتخابات آغاز شد و توزیع سودش هم در چندمرحله و تا حدود 2 سال پس از انتخابات ادامه یافت و اتهام شب انتخاباتی بودن آن کذب بود، توضیح اینکه اولین سهام های توزیعی درچند ماه آینده به طور کلی وازمحل سودهای سالانه شان آزادمیشوند و توسط صاحبانشان قابل عرضه در بورس هستند.
?کاش صدواسیما در تهیه مستندهایش براساس مستندات و شواهد و به دور از تهمتها و ادعاها و ذهن خوانیها عمل کند و با خروج از عدالت، ادای بی طرفی را درنیاورد، امیدواریم هرچه سریعتر این مسئله مورد توجه و تذکر از سوی جناب سرافراز رئیس فعلی صدا و سیما قرار گیرد.
94/8/22
10:58 ع
با توجه به تلاش شهردار محترم و شورای شهر رشت در بهسازی و ارتقای مدیریت شهری رشت و بستن هر چهار خیابان منتهی به میدان شهدای ذهاب (شهرداری رشت) برای سنگفرش کردن آن ها، بر آن شدم تا پیرامون این طرح عظیم و جدید، چند نظر، تقدیر و پیشنهاد را در خصوص این طرح عظیم تقدیم نمایم:
93/8/13
8:40 ع
متنی را که می خوانید بخش هایی از صحبت های تهمینه میلانی در در برنامه تلویزیونی هفت است:
ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی میکنند. خیلی از خانواده ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را میکنند. اینها هیچ کدام نمیدانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله میکردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی بچه های را می بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد. و موقع حمله زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی میکنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است ….فیلم سیاه بی معنی است. من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. فیلم سازی هست که میخواهد فیلم اجتماعی سیاه بسازد. بگذارید بسازد. چرا فکر میکنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده میکنند. من اصلا با این حرف کاملا مخالفم. مگر بیکارند که به ما توجه کنند. برای چی اینقدر دشمن می پرورانیم. من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما میدونید بیس اینکه ما اینقدر دشمن خیالی میسازیم چیه؟ ما دائما در رسانه میگوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. حالا اگر دشمن بفهمد ما چند تا ایدزی داریم در جامعه چه استفاده ای از این میکند؟… بعد می گویند غربیها نمی گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی ها به شما میگویند شما با خانم تان درست صحبت نکنید؟ میگویند دندان تان را مسواک نزنید؟ می گویند حمام نکنید؟ میگویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می گویند در شغل تان رشد نکنید؟ ببینید اینها همه افسانه است. من نمیدانم چرا دائما این نگرش را در جامعه باب میکنند…. من مشکل جدی با کلمه آبرو دارم. آبرو روزگار ما را سیاه کرده است.
اگر چه این سخنان از ظن اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران که طینت شان با مفاهیم حجاب، عفاف، غیرت و آبرو عجین است و خباثت ها، خیانت ها، تحریم ها، ترورها، وطن فروشی ها و جنگ تحمیلی را با گوشت و پوست خود احساس کرده اند نیازی به پاسخ ندارد، اما به زعم حقیر، بی توجهی به این ادبیات و بی تفاوتی در قبال نشر این مفاهیم از این جهت که موجب عادی شدن آن می گردد، هرگز قابل بخشش نخواهد بود، لذا بر آن شدم بیان این سخنان را از چند جهت پاسخ گویم:
کلامی با خانم تهمینه میلانی: بزرگان فرهنگ ایرانی اسلامی نخواسته و نمی خواهند که زن را مخفی کند و حضورش در جامعه را منع کنند، بلکه تنها با معرفی کالا گونه ی او آن طور که غرب و غرب دوستان طالب آنند مخالفند. در فرهنگ ایرانی اسلامی حیا و آبرو نقش کلیدی دارد و هر کسی که خودش را از این فرهنگ می داند نمی تواند منکر آن گردد، ولی متأسفانه گویا خانم میلانی نه تنها فرهنگ خود را به فرهنگ بی حیای غربی فروخته است بلکه دلش را نیز به ایشان سپرده است و گرنه چگونه می شود کسی خودش را ایرانی بداند و بتواند جنگ تحمیلی 8 ساله و این همه شهدای ترور نهادهای تحت حمایت غرب و آمریکا را فراموش کند؟! چطور کسی می تواند ایرانی باشد و سی و اندی سال تحریم و فشار اقتصادی و پای دشمن برگلوی این ملت مستضعف را نادیده انگارد؟! چطور می توان ادعای ایرانی و مسلمان بودن داشت ولی کسانی که ایران و ایرانی را وحشی و بی تمدن و اسلام و تشیع را خشن و بی منطق معرفی می کنند را دوست پنداشت؟! آری! مشکل ما از همین قشر خودفروخته است، کسانی که از فرهنگ ایرانی اسلامی خود احساس شرم دارند و شیدای فرهنگ فرنگند. مشکل ما این است که صاحبان این طرز تفکر نه تنها خودشان به قهقرا می روند بلکه با ساختن آثار ضد ارزشی تفکر منحط خود را نیز به خورد مردم می دهند.
صحبتی با دولتمردان: طی یکسال و اندی فعالیت دولت یازدهم، شخص رئیس جمهور و برخی مشاوران وی بارها وجود هنرمند ارزشی و غیرارزشی را مردود دانستند و همین طرز فکر را در مدیریت فرهنگی کشور جاری ساختند که محصول این تفکر به نشر و تولید محتواهای غیر ارزشی و غیر انقلابی در عرصه فرهنگ و هنر منجر گردیده است، متأسفانه امروز شاهد حضور جسورانه افرادی در صحنه ی فرهنگ و هنر این کشور هستیم که اساساً به فرهنگ وطنی و مذهبی خویش اعتقادی ندارند و نسبت به دشمنان این مملکت و فرهنگشان ابراز دوستی می نمایند. البته بیش از این که خود این طرز تفکر خطرناک باشد، نشر و رواج آن زیر سایه هدایت ها و حمایت های مسئولان دولتی خطرناک به نظر می رسد، به فرموده ی مقام معظم رهبری، شاید برخی تنش های اقتصادی را بتوان با توزیع سبد کالا جبران نمود ولی در مسائل فرهنگی در بسیاری از موارد آسیب ها و تنش ها اساساً قابل جبران نیستند. متأسفانه دولتمردان اینقدر که علیه طرح های امر به معروف و نهی از منکر موضع گیری می کنند، در قبال امر به منکر و نهی از معروف واکنش نشان نمی دهند و حتی علناً از ایشان حمایت می کنند، در صورتی که وقتی امثال تهمینه میلانی عفاف، حجاب، غیرت و آبرو را در گفتار و رفتار و آثارشان به سخره می گیرند، این توقع می رود که دولتمردان نسبت به محکومیت این طرز فکرها و برخورد قانونی با ایشان اقدام نماید.
صحبتی با صدا و سیما: این که صدا و سیما با پخش برنامه های زنده و بحث های آزاد، فضای مباحثه و طرح مسائل روز جامعه را فراهم آورده است یک نقطه مثبت است (که هنوز جا برای توسعه دارد)، ولی مسئولان صدا و سیما نباید آنتن را به صورت یک طرفه به افرادی بدهند که رسماً علیه فرهنگ ایرانی اسلامی فعالیت می کنند، لااقل باید میهمانانی که مدافع فرهنگ این مرز و بوم هستند را نیز همزمان به برنامه دعوت کنند تا فضای مباحثه شکل گیرد نه این که عملاً آنتن صدا و سیما به تریبون دشمنان تبدیل گردد.
سخنی با هنرمندان انقلابی: وقتی طی دوسال پی در پی، فیلم هایی در اسکار برنده می شوند که ضد ایرانی هستند و اتفاقاً سطح فنی بالایی هم ندارند و وقتی سیاسیون آمریکا و انگلیس از سازندگان این آثار رسماً تشکر علی حده می کنند و برای مدیریت فرهنگی و رسانه ای کشور رسماً بودجه تصویب می کنند، چرا هنرمندان ما نباید با ساخت آثار هنری و ارزشی خود پاسخ انحرافات و تحریف هایی که به اسلام وارد می شود باشند؟! به چه دلیل برخی هنرمندان حتی ارزشی ما از هنرخود برای ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی و نقد فرهنگ منحط غربی استفاده نمی کنند؟! مگر قرآن به ما نیاموخته که با هرقوه ای که داریم به جنگ دشمنان برویم؟! پس چرا هنرمندان این مرز و بوم این چنین اسیر توطئه ی توهم توطئه گردیده اند؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.