95/7/24
5:51 ع
دقیقاً برخلاف رویکرد حضرت امام خمینی(ره) و حضرت امام خامنه ای(ره) دربرابر برادران اهل تسنن که تأکید بر پرهیز از تنفرافزایی، تمرکز مشترک بر دشمنان اصلی اسلام و حفظ و تبیین مبانی تشیع بوده است، عده ای منادی دشمنی و برائت از اهل تسنن شدند و توهین و نفرین علنی به مقدسات اهل تسنن را تجویز کردند و اهل تسنن و حتی شیعیانی که حامی وحدت و برادری با اهل تسنن بودند را تکفیر کردند که به همین دلیل این تشیع، تکفیری و ضدوحدتی هم نامیده شد.
تشیع تکفیری، قطب مخالف وهابیت یا همان اهل سنت تکفیری است، وهابیتی که شیعیان و حتی اهل تسننی که با مبانی وهابیت مخالف بودند را تکفیر می کنند و خون شان را مباح می شمارند! و این دو یعنی شیعه تکفیری و افراطی و وهابیت دقیقاً به پاشنه آشیل اسلام و وحدت مسلمین و غافل شدن از دشمنان مشترک اسلام و مسلمین تبدیل شدند.
دو گروه تشیع تکفیری و وهابیت که از جهت دامن زدن به تفرقه و ایجاد تنش و درگیری بین مسلمانان، مطلوب آمریکا، انگلیس و اسرائیل بودند و به همین دلیل در ایجاد و رشد این دو جریان حمایت های مختلف رسانه ای، مالی و حتی بعضا تسلیحاتی را دریغ نکردند و از این جهت نیز، این تشیع تکفیری و وهابیت را بعضاً تشیع انگلیسی نیز نامیدند.
سؤالی که مطرح می شود این است که در برابر جریانات تکفیری و به خصوص تشیع تکفیری یا شیعه انگلیسی چگونه باید برخورد کرد و چه مواردی را باید در نظر داشت که مواردی را در این خصوص بیان میکنم:
1- باوجود این که ضربات جریانات افراطی و تکفیری بر پیکره اسلام و مسلمین بسیار کاری بوده است، اما در مواجهه با این جریانات تکفیری شیعه و سنی باید بدانیم که ایشان فریفته هستند و دشمنان اصلی اسلام و مسلمین نیستند که اگر چنین اشتباهی کنیم ماهم مانند این جریانات به بیراهه رفته ایم. بلکه باید ببینیم چه دست هایی در تولید و رشد این جریانات فعال بودهاند و ایشان را برای تقابل در برابر یکدیگر تشجیع میکند و این اولین گام ماست که بدانیم در تقابل با تشیع تکفیری، با دشمنان اصلی مواجه نیستیم، هرچند که ایشان بعضاً ما را دشمن خود بدانند.
2- باید بدانیم که جریانات تشیع انگلیسی و افراطی عموماً هتاک هستند و هرچند این هتاکی ها را ابتدا به اهل تسنن و مقدساتشان بیان میکنند اما نسبت به حامیان وحدت مسلمانان هم از توهین و هتک ابا ندارند که خود این مسئله برای حضور زنان و بانوان در مباحثه با این جریانات در فضای حقیقی و مجازی محدودیت ایجاد مینماید.
3- با توجه به فضای هیجانی و هتاکی جریانات تشیع انگلیسی ، برای بحث با این جریانات ابتدا باید یک فضای مناسب مباحثه را با احترام و آرامش و استمداد از مدیران این گروه ها، ایجاد کرد و بحث های مبنایی را به دور از فضای تحریک و توهین و تحقیر به نقطه مناسب رساند و بدون اصرار برای نتجیه گیری و جمع بندی که خود غالباً باحث تحریک می شود، بحث را قبل از این که به توهین و مجادله منتهی گردد، به پایان رساند.
4- غالب بحث تشیع انگلیسی نقلی و روایی است تا بحث لعن علنی و هتک به مقدسات اهل سنت را توجیه کنند اما در استنادات ایشان ایرادات جدی وجود دارد، اولاً غالباً به لحاظ منبع سست هستند، ثانیاً آنها را تقطیع یا تأویل به رأی میکنند ثالثاً بیان برخی حرف های خصوصی را به شرایط علنی و عمومی تعمیم می دهند، رابعاً سیره زندگی اهل بیت(س) در کنار اهل سنت که با حسن خلق و حتی محبت همراه بوده را نادیده و یا ناشی از تقیه میگیرند و خامساً مخالفت قرآن کریم با هتک و توهین حتی نسبت به کفار را نادیده می گیرد و سادساً عقل را که می تواند تشخیص دهنده نفع و ضرر اسلام و مسلمین باشد را کلاً تعطیل میکنند.
5- برای مواجهه با احتجاجات نقلی این جریانات تشیع انگلیسی حتماً باید به منابع روایی دسترسی داشت و منابع معتبر و غیرمعتبر را تشخیص داد، روات حدیث را شناخت و به اساتید توانمند دسترسی داشت و الا اگر کسی بدون این پشتوانه ها به بحث و گفتگو با این جریانات بپردازد، تنها وقت، اعصاب و اعتقادات خود را ضایع میکند، لذا اکیداً توصیه می شود در مواجهه با تمام جریانات انحرافی اعم از تکفیری ها و خداناباوران، تا وقتی که به سواد لازم مجهز نباشیم، ورود نکنیم که این خود می تواند موجب انحراف و گمراهی شود.
6- بهتر است به جای این که به بحث های فرسایشی و تن به تن با حامیان تشیع انگلیسی مشغول شویم به تولید و نشر محتوای مناسب در این خصوص بپردازیم؛ مثلاً روایات و سیره اهل بیت درباره شیوه مواجهه با اهل تسنن را از منابع معتبر منعکس نماییم و نتایج برخوردهای افراطی که به عملیات های تروریستی، کشتار مؤمنین و سوءاستفاده دشمنان برای تخریب وجهه اسلام ختم می شود و یا رضایت و حمایت های دشمنان قسم خورده اسلام، از جریانات تکفیری شیعه و سنی، مستنداً مورد روشنگری قرار دهیم تا شاید با شناخت صحیح دشمن اصلی، دست از بازی در میدان دشمن خودداری نمایند.
93/11/26
8:35 ص
اخیراً نامه ای با “عنوان نامه ی یک جوان شیعه به آیت الله خامنه ای” در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر گردیده است که لازم دیدم آن را بررسی نمایم، به همین منظور در خلال بیان نامه، توضیحات و پاسخ ها عرضه می شوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و خسته نباشید
خدمت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب
شاید در قدم اول بسیار گستاخانه باشد که یک جوان شیعه به نقد و بیان اشکالات یک عالم شیعه بپردازد. اما ما پیرو مکتبی هستیم که رئیسش چنین فرمود ” محبوبترین برادرانم نزد من کسی است که عیبهای مرا به من اهدا کند ” پس من هم به فرمایش امام صادق (علیه السلام) عمل میکنم و سعی میکنم در کمال ادب و احترام تمام سؤالات و اشکالاتی که از محضر شما دارم را بیان کنم ولی آنقدر سوال ها زیاد است که نمیدانم از کجا شروع کنم!! و از جهتی هم میترسم سوال کنم.چون به چشم خود دیده ام و همه میدانند که با منتقدین خود و نظام خود چه کرده اید….
ولی برای واضح شدن مطلب و حقانیت تشیع و برای مقدمه ی سوال ها ده سوال میپرسم.!
پاسخ: این که فردی ادعا می کند با چشم خودش دیده که رهبری با منتقدانش چه می کند!! ممکن است برخی سادگان را در همان گام اول تحت تأثیر قرار دهد که لابد، نگارنده چیزهایی دیده است!! ولی عبارت بلافصل آن که می گوید “همه می دانند!!” که رهبری با منتقدان خود و نظام چه کرده است!! ظن انسان را به موارد آشکاری مانند نحوه برخورد با فتنه گران متمایل می سازد که این مسئله اولاً نشان می دهد که نگارنده حرکت گسترده و برنامه ریزی شده علیه رأی مردم و قانون اساسی کشور را تنها به یک انتقاد تشبیه کرده است و فارغ از توجه به خسارات عظیمی که به منافع ملی، نیروهای بسیج، بیت المال و معیشت مردم وارد شد، توقع دارند برای فتنه گران، ایادی شان هیچ هزینه ای اعم از حبس و حصر مترتب نگردد! و ثانیاً نشان می دهد که در پس این سوالات و شبهات به ظاهر دینی و فقهی، مسائل سیاسی با جهت گیری حمایت از فتنه و ضدیت با رهبری در حال پیگیری است و ثالثاً ادعای اثبات “حقانیت شیعه” در نامه به مقام معظم رهبری ، خاستگاه نامه را نشان می دهد که مشخصاً از سمت طیف صادق شیرازی ها و افراطیون شیعه منتشر گردیده است. ضمناً با توجه به پراکنده بودن سوالات، تعداد سوالات علی رغم ادعای خود نامه، 13 عدد بود که شماره گذاری می گردد:
1- شما بر چه اساس و روایت و آیه ای بیان کردید:
مرد میتواند به حد علی بن ابیطالب علیه السلام برسد و زن میتواند به حد فاطمه ی زهرا علیها السلام برسد؟؟؟؟
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7284
پاسخ : جمله ی اولی که از رهبری در بند 1 تقطیع شده را با یک جمله قبلش تقدیم می کنم:
مرد میتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ زن هم میتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد. مرد میتواند به حدّ علی بن ابی طالب علیهالسّلام برسد و زن میتواند به حدّ فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها برسد.
این جمله از لحاظ معنوی حد کمال را بیان می کند، یعنی مردان می توانند به حد کمال حضرت امیر و زنان هم به حد کمال حضرت زهرا برسند. اساساً مقامات معنوی حضرت امیر و حضرت زهرا و هر اولیای دیگری از جناب خود ایشان و البته تحت هدایت باری تعالی محقق گردیده است. یعنی این اولیا و ائمه و انبیا به لحاظ مقامات معنوی به مقام عصمت از گناه می رسند و آنگاه که به حد خاصی از معنویت رسیدند در صورتی که خداوند مقرر فرماید می تواند مقامات خاصی مانند پیامبری یا امامت را هم به ایشان بدهد. مقام معنی را انسان باید بدست آورد ولی مقامات الهی مانند نبوت و امامت انتصابی است. این دو را نباید با هم قاطی کرد.
2-شما بر چه اساس و مبنایی بیان کردید:
ما نخواستیم فقط پرچم شیعه را بلند کنیم -میتوانستیم اما نخواستیم !؟
((میتوانستید و نخواستید اگر اینکار را میکردید چه میشد؟؟؟))
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=22076
پاسخ: در خصوص بند دوم، بازهم یک جمله و آن جمله هم به صورت ناقص تقطیع شده است که اصل پاراگراف را می آورم:
از همان ابتدای انقلاب، ما نخواستیم فقط پرچمِ شیعه را بلند کنیم، ما پرچم اسلام را بلند کردیم تا همه دورِ هم جمع شوند. امروز کتابهای ضدِ شیعه، تحریفِ تاریخِ شیعه، زیاد چاپ میشود، نه مثلِ قدیمها و آن چاپهای بدِ پاکستانی. در شکلهای نو و جذاب. ما هم میتوانیم جوابشان را بدهیم. توانش را هم داریم. اما این کار را صلاح نمی دانیم، این کار را نمیکنیم. در جوانی که در مسجد بینِ مغرب و عشا منبر میرفتم، کارم این بود که معارفِ عمیقِ اسلامی را منتقل کنم. از همان زمان تأکید داشتم بر وحدت. البته خیلیها مرا متهم میکردند به سنیگری، اما من میگفتم که فرصتِ جواب دادن به اینها را ندارم.
مشخص است که بحث وحدت بین شیعه و سنی است نه این طور که وانمود شده است یعنی انقلاب حتی نتوانسته شیعه را درست کند حالا مدعی سنی است. بحث این است که انقلاب دنبال بهم زدن دعوای شیعه و سنی به نفع اسلام بود.
3 -بنا به چه روایتی اظهار داشتید:
من با برهنه شدن عزادران برای سینه زنی به هیچ وجه موافق نیستم ، نه تنها قلبا بلکه زبانا هم گفتم که اینکار درست نیست!!!
آیا مراجع ما اشتباه میکردند؟؟
http://dornews.com/NewsDetails.aspx?News=2095656
پاسخ : اختلاف فقهی بین فقها نه تنها در سینه زنی که در بسیاری از مسائل دیگر فقهی وجود دارد البته مسائلی که آیات و روایات مسلم در خصوص آنها وجود دارد هیچ محل اختلاف نیست ولی در خصوص مواردی که پای عقل هم به وسط می آید اختلاف فتوا ایجاد می شود اما این مسئله به معنی این نیست که یک فتوا، موجب ضایع دانستن علم سایر فقها گردد.
4-این نظر را بر چه مبنایی دادید؟؟که
دستهها? عزادار? با?د مخصوص عاشورا بماند !! و? ادامه داد:
پ?امکها? خ?ف? را از قول بنده م?زنند که فاطم?ه با?د عاشورا?? برگزار شود ،
در حال? که بنده چن?ن چیزی نگفته ام . من با برگزار? دستهها? عزادار? مخالفم !!طرح روضهها? حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خ?ابان شا?د به مصلحت نباشد !!
http://www.farsnews.com/newstext php?nn=13930213000595
پاسخ: در خصوص بند 4 این که اولاً مطلبی که بیان شده تحریف و تقطیع شده است و ثانیاً لینکی که داده شده خراب است که من در جای دیگری این مطلب را پیدا کردم که عینا تقدی می کینم توضیح این که این مطلب خودش نقل قول از طرف آقای علیاکبر مداحی رئیس سازمان بسیج مداحان است:
“پیامکهای خلافی را از قول مقام معظم رهبری میزنند که فاطمیه باید عاشورایی برگزار شود، در حالی که ایشان چنین فرمایشی ندارند و اخیراً از ایشان در این باره سؤال شد که فرمودند: هر چند با تجمعها در روز شهادت حضرت زهرا(س) مخالف نیستم، اما با برگزاری دستههای عزاداری مخالفم.
مدیر ستاد مرکزی هیأت رزمندگان تصریح کرد: طرح روضههای حضرت زهرا(س) در خیابان شاید به مصلحت نباشد و گاهی به اختلافات مذهبی هم دامن بزند، اما متأسفانه در این موضوع سلیقهای عمل می شود و برخی جلسات فرعی جای برخی جلسات اصلی را میگیرد.”
همانطوری که مشخص است هدف از مخالفت مقام معظم رهبری در خصوص عزاداری هایی که به بهانه ی حضرت زهرا علیها السلام روی می هد جلوگیری از ایجاد خط تفرقه و اختلاف بین سنی و شیعه است چرا که متأسفانه کسانی که این حرکت ها را انجام می دهند در همان خیابان به افرادی که برای اهل تسنن محترم هستند توهین می کنند.
————–—
5-آیا برای شما و امام خمینی گریه کردن و سینه زدن اجر و ثواب دارد؟؟که شما گفته اید:
در ایام شهادت حضرت زهرا سینه زنی و نوحه خوانی مناسبتی ندارد !
باز هم دشمنی باشعائر .چرا؟؟تا چه حد؟؟ برای این دولت چه ضرری دارد؟؟که میگویید:
در مورد حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) – با اینکه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه خوانى است – من لزومى نمىبینم که سینه زنى بشود!!!
http://www.chafyeh110.ir/post-314.aspx
پاسخ : کل متن مورد اشاره را تقدیم می کنم، قضاوت با شما:
مسألهى دیگر، مسألهى روضههاست. روضهخوانى و سینهزنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن – آن سنت سنیه – مربوط به همهى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضهاى مىخواند، عدهاى دلشان نرم مىشود و گریه مىکنند؛ این عیبى ندارد. اصلاً عزادارى کردن یک حرف است، روضهخوانى و سینهزنى راه انداختن یک حرف دیگر است. روضهخوانى و سینهزنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست و یکم ماه رمضان، سینه زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى بن جعفر (علیه السّلام) – با اینکه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه خوانى است – من لزومى نمىبینم که سینه زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلاماللَّهعلیها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحهخوانى و سینهزنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریهآور است.
6-آیا دست به سوی شما دراز کردن و یا شما دست به سوی مردم دراز میکنید بدعت است؟؟که گفته اید:
ما در هیچ کجا نه در منابع شیعه و نه در منابع سنی نداریم که در هنگام بردن نامی غیر از خدا دستان خود را بالا ببرید. از این به بعد این کار را نکنید!!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/297535
پاسخ: بند 6 دو مسئله ی غیر مرتبط را باهم خلط کرده است. سوال در مورد دست بیعت دادن است و پاسخ در مورد چیز دیگر، این را خودم دقیقاً یادم هست و بدون جستجو عرض می کنم که در حین ادعیه و زیارات وقتی که نام امام حسین یا امام زمان علیهما السلام برده می شد برخی از مستمعین دستان شان را بالا می بردند و مثل حالتی که دعا می کنند بالا نگاه می داشتند که رهبری این را رد کردند و گفتند این حالت فقط باید برای خداوند باشد.
7-خودتان گفته اید:
«از دوران جوانی به داشتن عقاید جماعت عمریه متهم بوده ام»
چرا ؟!
شیعه وظیفه دارد خودش را در معرض تهمت قرار ندهد.آیا شما جوابی برای حضرت زهرا دارید که فردای قیامت بگویید ؟؟؟
http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=22076
پاسخ: بند هفتم اشاره به این دارد که چرا مقام معظم رهبری در هنگام جوانی مثلاً به عمر و ابوبکر فحش نمی داده و این را موضع تهمت قرار گرفتن تعبیر کرده است اما این مسئله مسلماً اشتباه است، اولاً که انسان باید حرف حق را بزند نه این که بترسد در موضع تهمت قرار گیرد و اساساً مجموعه ای از احادث در خصوص دوری از تهمت بیان می کنم تا خط این احادیث روشن شود:
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او بد گمان میشود ملامت و نکوهش کند. همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: کسی که به موضعی از مواضع تهمت برود و متهم شود نباید جز خودش را ملامت کند. و نیز امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در وصیت به فرزندش امام مجتبی ـ علیه السلام ـ فرمود: از محل تهمت بر حذر باش و دوری کن، همچنین از مجلسی که به آن گمان بد برده میشود. و به همین جهت است که در اخبار و روایات تأکید شده که مؤمنان باید از دوستی و هم نشینی با فساق و گناهکاران بپرهیزند زیرا رابطه داشتن با آنان موجب میشود که مردم نسبت به مؤمنان بدبین و در نتیجه به آنها تهمت بزنند. و نیز پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: از مواضع تهمت بپرهیزید و خود هنگامی که در مسجد معتکف بود و صفیه یکی از همسران پیامبر به دیدن حضرت آمد، پیامبر هنگام مراجعت صفیه به منزل چند گامی او را همراهی و در ضمن با او گفتگو میکرد یکی از انصار آنان را دید حضرت به انصاری فرمود این صفیه همسر من است، و هدف پیامبر از بیان این مطلب دفع سوء ظن محتمل از طرف انصاری بود.
8- فتوا داده اید که :
بد معاویه را نگویید.
(آیا زیارت عاشورا خوانده اید؟؟آیا اهلسنت زیارت عاشورا را نشنیده اند؟؟نخوانده اند؟؟)
(وحدت و همگرایی از منظر رهبر معظم انقلاب، علیرضا برازش،نشر امیر کبیر، ص64)
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2603
پاسخ : در مورد بند 8 متأسفانه به شدت تقطیع شده است، این دیگه واقعاً با سوء نیت است این از مقام معظم رهبری است:
نیست من خاطرهیی را برای شما نقل کنم؛ هرچند که به خیلی از دوستان هم این را گفتهام. امام یک وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از معاویه به صورت طعنآمیزی اسم میآورند. شما میدانید که من مدتی را در بلوچستان بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را مقدس میدانند. به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم میشمارند و او را خالالمؤمنین میدانند – البته بحق یا بناحق آن، مربوط به جلسهی بحث است – یعنی مسلمانان هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان اغلب سنی حنفیاند؛ اینها معاویه را محترم میشمارند. امام گفتند عجب، من نمیدانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جملهی طعنآمیز از امام راجع به معاویه نشنیدم. من خودم در نماز جمعه راجع به جنگ صفین و سایر جنگهای امیرالمؤمنین صحبت میکنم؛ اما اهانت نمیکنم. تاریخگویی، یک حرف است؛ اهانت، حرف دیگری است. تاریخ بیستوسهسالهی بعد از رحلت پیامبر تا خلافت امیرالمؤمنین، یک تاریخِ قابل بررسی است؛ باید بررسی شود؛ اما در آن اهانت و جسارت به خلفا بههیچوجه نباید باشد.
9- واقعا جای تعجب است نسبت به این سخنرانیتان که گفتید:
اینکه اصرار میکنن بلند گریه کنید هیچ لزومی نداره…آرام گریه کنید.
وقتی میخواهند سینه بزنن یا وقتی صلوات میفرستن میگویند این صدای این جمعیت نیست…
((سخنرانی مشهوری که آیت الله العظمی وحید بسیار جواب تندی به ایشان دادند.))
پاسخ: در مورد بند 7 عین کلام رهبری را می آورم قضاوت با خودتان:
اینی که آقایون مداحان اصرار میکنند که بلند گریه کنید.لزومی نداره ،میخواهند آرام گریه کنند.وقتی میخواهند سینه بزنند اصرار بر این که این صدای شما صدای این جمعیت نیست.صلوات میفرستند،این صلوات این جمعیت نیست.
شما بخواهید صلوات بفرستند ولو تو دلشون ،گرم شدن مجلس به این شیوه ها،اصل نیست ,کاری کنید که دل های مستمع را در اختیار بگیرید.دل مستمع وقتی در اختیار شما آمد مقصود حاصل است.اگر آهسته هم گریه کند باز مقصود حاصل است.اگر توجه کرد به شما مقصود حاصل است.
10-در صورتی که علامه امینی فرمودند کسی که بگوید مثنوی اصول دین است گناهش از صدسال شراب خوری بیشتر است و تمامی مراجع و علما فرموده اند خواندن مثنوی اشکال دارد و او راهش از راه اهلبیت جداست و کفریاتش زیاد است .چرا گفتید:
مثنوی اصول اصول اصول دین است
(بیانات دردیدار شاعران رمضان 25 /6 / 1387)
پاسخ: در مورد بند 8 دوم نیز اولاً اصل جمله ی علامه امینی را می آورم که البته ایشان آثار شعرا و نویسندگان را در برابر قرآن مجید و فرمایش های معصوم بی ارزش می داند که بلا شک این مقایسه از نظر هر علمی قابل پذیرش نخواهد بود:
حرفها(سخنان معصومین)را اگر گوش دادید کیف می کنید، علم او را گر یاد دارید کیف می کنید، ولایت را اگر داشته باشید کیف می کنید، برو حرف صاحب ولایت را یاد بگیربروببین امیرالمومنین چه حرفها می زند با خدا چه جور حرف زده عشق بازی چه جوره محبت بازی چه جوره حقّه بازی نکن با حافظ کار درست نمی شه با مثنوی کاردرست نمی شه ،حافظ چیه!؟ مثنوی چیه!؟ بذارزیر پات، یک عالم پیدا کن برو دعای حضرت سجاد را بده به دست عالم اون بخواند به تو بفهمی عشق بازی چی است بگو محبت بعد بفهم محبت چی است.
و اما اصل جمله ی رهبری:
یک بخش مهمى از شعر آئینى ما میتواند متوجه مسائل عرفانى و معنوى بشود. و این هم یک دریاى عظیمى است .شعر مولوى را شما ببینید. اگر فرض کنید کسى به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسى نداشته باشد که خیلى از ماها دسترسى نداریم و اگر آن را کسى یک قدرى دوردست بداند؛ مثنوى؛ مثنوى؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتى مرحوم آقاى مطهرى از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوى چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوى همین است که خودش گفته: و هو اصول… . ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار با هم اختلاف عقیده داشتیم.
11-باتوجه به روایت امام صادق علیه السلام مبنی بر اینکه نگاه به شطرنج حرام است و اگر دیدید یزید را لعنت کنید.و روایت دیگری که گناه نگاه کردن به شطرنج همانند نگاه کردن به فرج (عورت) مادرت است.بر چه مبنایی فتوا دادید:
اگر شطرنج در حال حاضر از آلات قمار نباشد اشکالی ندارد (استفتاءات)
پاسخ: در خصوص بند 11 اولاً که قبل از مقام معظم رهبری، حضرت امام خمینی بودند که شطرنج را مباح دانستند البته اگر برای قمار نباشد و عرفاً نیز از آلات قمار محسوب نشود پس این نظر فقهی فقط به رهبری منوط نمی شود و برخی دیگر از فقها هم چنین نظری دارند. ضمناً فقها در بیان فتوای خود ضمن توجه به قرآن و احادیث، روی صحت حدیث و شرایط و ابعاد آن فکر می کنند و بعد فتوا می دهند.
12-با توجه به قرآن کریم که میفرماید:
ولا تسبوالذین یدعون من دون الله
چرا به آمریکا و انگلیس و نمادهای آنها توهین میکنید.وجان شیعیان را در خطر می اندازید؟؟
چنانچه الان با این تحریم کمر مردم شکسته شد
پاسخ: بند 12 اشاره به آیه ممنوعیت سب کردن به غیر خدا دارد تا برخی دیگر نیز سب به خدا نکنند اما ما به آمریکا و دشمنان خدا سب نمی کنیم بلکه لعن می کنیم، خود قرآن در آیات مختلف لعن دارد، لعن به کفار به مشرکین به مسرفین به …. اساساً این اشکال معنی سب و لعن را با هم خلط کرده است.
—————
13- با توجه به اینکه اقرار کردید به یکی از صدها اشتباهاتتان.
ما چه طور به شما اطمینان کنیم که مابقی سخنان و فتاوا و حکمتان اشتباه نیست؟؟آیا کسی که علنا اشتباه کند میتوان پشت سر او نماز خواند؟؟
جولوگیری از کثرت جمعیت شیعیان مساوی است با کشتن هزاران بچه شیعه و…
بیانات رهبری:
من همین جا در داخل پرانتز عرض کنم.یکی از خطاهایی که خود ما کردیم -بنده خودم هم در این خطا سهیمم-این مسئله ی تحدید نسل از اواسط دهه ی 70 به این طرف باید متوقف میشد (شعار: زندگی بهتر=فرزند کمتر)
البته اولی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد،خوب بود،لازم بود،لیکن از اواسط دهه ی هفتاد باید متوقف میشد.این را متوقف نکردیم.این اشتباه بود.عرض کردم!مسءولین کشور در این اشتباه سهیمند ،بنده ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم.این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد،نسل جوان را باید حفظ کرد.
بیانات رهبر انقلاب در دراجتماع بزرگ مردم بجنورد 19 /7/ 91
آقای خمینی :
اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط میشود (صحیفه نور ج11ص37)ص40)
پاسخ : اولاً که نه رهبری و نه حضرت امام و نه هیچ فقیه دیگری معصوم از اشتباه نیست که اگر بود دیگر نیازی به انتظار امام معصوم نبود. ثانیاً در خصوص شرط امام جماعت که با فقهات خلط شده هم اشتباه بیان می شود، شرط عدالت عصمت از اشتباه نیست بلکه ترک کبیره و عدم اصرار بر گناه صغیره است، گناهان کبیره مشخص و گناهان صغیره هم مشخصند که نباید بر آنها اصرار داشته باشد هرگز در شرط امام جماعت معصومیت از اشتباه ذکر نشده است. ضمناً در خصوص کنترل جمعیت هم رهبری بیان داشتند که تا 70 درست بود و از 70 باید این سیاست متوقف می شد، رهبری نظرشان در خصوص جمعیت این نبوده و همچنان نیست که کلا با تمام سرعت افزایش جمعیت رخ دهد.