95/4/3
9:56 ص
دیروز دولت اعلام کرد که نرخ تورم تک رقمی شده است که این مطلب با دو واکنش عمده مواجه شد، تعداد زیادی از روزنامه های حامی دولت ادعا کردند که بعد از 25 و حتی 26 سال تورم تک رقمی شده است که در پاسخ به این ادعا و برخی از واکنش های منتقدان دولت، چند مورد تقدیم میگردد:
1- تورم در مقطعی از سال 88 نیز تک رقمی شده بود که در نهایت تورم سالانه (ابتدا تا انتهای سال) 88 حدود 11 درصد تمام شد و از این لحاظ، ادعای این روزنامه ها مبنی بر این که نرخ تورم میانگین بعد از 25 یا 26 سال تک رقمی شده، اشتباه است، البته اگر تورم سالانه ابتدا تا انتهای سال 95 در نهایت تک رقمی بماند، این امر نسبت به تورم سالانه 88 که در نهایت دو رقمی ماند، ویژه خواهد بود.
2- سیر نزولی تورم با توجه به رکودی که 4 وزیر آن را نزدیک به بحران نامیدند و صادق زیباکلام آن را وحشتناک و بی سابق خواند، نشان از استمرار رکود و تشدید آن دارد و از این لحاظ روند فعلی کاهش تورم واقعا یک مزیت نیست به خصوص که اگر در مقام قیاس بخواهیم درآییم، تک رقمی شدن تورم در مقطعی از سال 88 همراه با تحمیل رکود بر اقتصاد کشور نبود.
3- ایجاد رکود شدید در کنار تورم پایین همان قدر برای اقتصاد کشور مضر است که تورم بالای بدون رکود زیان بار است لذا دولت و حامیانش بهتر است که با پوشاندن روی شاخص رکود، صرفا شاخص تورم را به مردم نشان ندهند که این امر مسلما با آنچه که مردم از وضعیت اقتصاد کشور درک میکنند منافات دارد.
4- این که معدودی از منتقدان دولت، تک نرخی شدن تورم را زیر سوال بردند هم صحیح نبود و قبلا هم رهبری فرموده بودند که نباید آمارهای رسمی کشور را زیر سوال برد، البته این که اعلام برخی از شاخصهای اقتصادی کشور مثل شاخص رشد اقتصادی، بعضا با تأخیر یا تعلل یا عدم شفافیت همراه می شود واقعا قابل انتقاد است.
95/1/6
10:21 ع
هادی غفاری، عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام(ره) و از حامیان فتنه 88 گفت:
«برخی آقایان میگویند باید به سمت عزت نفس برویم. در حالیکه فقر، بیکاری و شکم گرسنه، عزت نفس را متوجه نمیشود. بنابراین صحبت کردن از عزت نفس و آزادگی شبیه شوخی، جوک و شعار است.»
سخنان هادی غفاری و خیلی از حامیان دولت دقیقاً منطبق با همان فرضیه ای است که رهبری در مورد آدرس یک دوراهی دروغین در سخنرانی نوروزیشان در مشهد فرمودند:
«در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا میکند که این تفکر در ملت ما تزریق شود که ملت ایران بر سر یک دو راهی دروغین قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یا با آمریکا کنار بیاید یا بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند.»
در حالی که کشور به لحاظ غنای منابع طبیعی، نفت، گاز، معدنی، نیروی انسانی باسواد، میانگین سنی جوان، هوای چهارفصل، داشتن آب و خاک مناسب و … شرایطی دارد که می تواند با یک مدیریت علمی مبتنی بر اقتصادمقاومتی به یک اقتصاد درونزای برون نگر تبدیل گردد و در حالی که مسؤولان کشور مکلف هستند طبق قانون براساس سیاستهای کلی ابلاغی نظام در خصوص اجرای اقتصاد مقاومتی عمل کنند، لیکن تاکنون حل مسائل کشور را در گروی رفع تحریم دانستند و حال این که با وجود برجام و به قول دولتمردان رفع تحریمها، همچنان همان بهانه ها برای حل مسائل کشور ادامه دارد. به نظر میرسد دولتمردان و حامیانش به جای این که بابت فرصتی که برای مذاکره و تعامل پیدا کردند و برای فرصت نزدیک به 3 ساله ای که برای حل مسائل کشور داشته اند، پاسخگو باشد، همچنان طلبکارند.
در حال حاضر هیچ کسی نمیگوید مشکلات مردم را رها کنیم و به دنبال عزت برویم! بلکه دقیقاً بحث این است که حل مسائل کشور تنها و تنها از راه تکیه بر توان داخلی و نه چشم دوختن به دست آمریکا میسر است، نسخه ای که خودش عزت آفرین است و این نسخه در مقابل نسخه ای که میگوید تنها راه حل مشکلات کشور تعظیم به مقام کدخدایی آمریکاست نه تنها ذلت آور است بلکه موجب تضعیف تولید و اقتصاد داخلی، بیکاری، رکود و تهاجم فرهنگی عمیق هم خواهد شد.
نکته دیگر، عدم تناسب سخنان هادی غفاری با لباس روحانیت وی است، چگونه می توان کسی روحانی باشد ولی قاعده نفی سبیل را نشناسد؟! چگونه می توان در قامت یک روحانی ولی برخلاف نص قرآن کریم بگوییم که با پذیرش کدخدایی آمریکا، سلطه وی را بر جامعه مسلمین رقم بزنیم؟! آیا بهتر نیست به وعده الهی ایمان داشته باشیم و بپذیریم که آن روشی که راه سلطه آمریکا بر جمهوری اسلامی را باز میکند غلط و خسارتزا است؟! آیا بهتر نیست که بپذیریم همان خدایی که ز حکمت راه سلطه آمریکا بر جامعه اسلامی را بسته است، ز رحمت راه اقتصاد مقاومتی، تقویت اقتصاد داخلی، تکیه بر توان ملی، کاهش مفاسد اقتصادی، مدیریت مبتنی بر شایسته سالاری و شفافیت اقتصادی را باز گذاشته است؟!
95/1/1
9:11 ع
اخیرا جهانگیری معاون اول دولت در پاسخ به کسانی که به عدم شفافیت اقتصادی دولت در بیان برخی آمارها و قراردادها انتقاد کرده بودند عصبانی شده و در یک سخنرانی تند، این چنین به منتقدان حمله میکند:
معاون اول رئیس جمهوری با ابراز تاسف از اینکه برخی گفته اند دولت در انعکاس یکی از شاخص های اقتصادی در سه ماهه گذشته تعلل داشته و باید از این بابت شرمنده باشد، گفت: البته تذکر لازم است و ما به دنبال شفافیت هستیم تا آمار مورد نیاز مردم را در اختیارشان قرار دهیم اما کسانی که این تعابیر را به کار می برند، خودشان باید شرمنده اقداماتی باشند که کشور را به دست ویرانی می سپرد.
جهانگیری ادامه داد: در سال جاری که نفت از 100 دلار به 25 دلار کاهش یافت، کشورهای منطقه با پولی که در سال های گذشته از نفت 100 دلاری ذخیره کرده بودند، کشورشان را اداره کردند، اما باز هم با شوک های اقتصادی روبه رو شدند و قیمت ارزشان تا 70 درصد جابه جا شد.
وی افزود: اما آقایان در کشور ما کل پول نفت را بردند، خرج کردند و بدهی های سنگین به بار آوردند و یک دولت بدهکار به جا گذاشتند که در برخی آمارها گفته می شود 380 هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
معاون اول رئیس جمهوری گفت: کسانی باید شرمنده باشند که 22 میلیارد دلار پول مملکت را به بهانه تعادل قیمت ارز در دبی و استانبول با قیمت پایین به خارجی ها فروختند.
جهانگیری افزود: کسانی باید شرمنده باشند که 17 هزار میلیارد تومان را ظرف یک ماه نیم بدون مجوز از منابع بانک مرکزی برداشت کرده اند.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه کسانی باید شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادینه کردند، افزود: کسانی باید شرمنده باشند که بابک زنجانی درست کردند و دکل نفتی را گم کردند.
حالا با توجه به این سخنان، موارد زیر تقدیم میگردد:
آیا دولت بعد از 30 ماه فرصت، هنوز باید در پاسخ به انتقادات، منتقدان را حامی دولت قبل نشان دهد و بعد هم ایشان را هدف توهین و تهمت و حرفهای غیر منصفانه قرار دهد؟! آیا اینها جای پاسخگویی درباره عدم شفافسازی های دولت یازدهم و محرمانه سازی هایشان را در قراردادهای هواپیما، پژو و قراردادهای IPC و عدم اعلام آمارهای اقتصادی مثل نرخ رکود را میگیرد؟!
درست است که نفت از 100 دلار به 25 دلار رسید اما اولاً میانگین قیمت نفت در 30 ماه دولت یازدهم از میانگین قیمت نفت 8 سال قبلش بیشتر بوده است و این مسئله بهانه خوبی برای کاهلی های دولت یازدهم به شمار نمی آید. (alef.ir/vdcdo50ssyt0s96.2a2y.html?337643) و ثانیاً دولت نباید از نقش خودش در این کاهش شدید قیمت که گویا در زمان وزارت زنگنه در دولتهای اصلاحات و اعتدال به امری عادی تبدیل شده است، بگذرد.
درست است که دولت یازدهم نفت را ارزان فروخت اما به اذعان رئیس دولت یازدهم در مصاحبه تلویزیونی اش، بیشترِ پولهای بلوکه شده که بخش زیادی از آنها پولهای نفت فروخته شده در دولت قبل بود را به صورت رقم ریالی از بانک مرکزی گرفته و پیشخور کرده است و از این جهت نمیتواند بگوید که هیچ پشتوانه ای نداشته است. بحث خالی بودن خزانه هم که در همان سال اول با تناقضات آشکار اظهارات دولتمردان همراه شد و عملاً دروغ بودنش هم اثبات گردید که گویا امسال هم در حال تکرار است. (alef.ir/vdcceiqip2bqxx8.ala2.html?202065)
این که معاون اول رئیس جمهور به استناد آماری که خودش هم از آن مطمئن نیست و با اما و اگر از آن صحبت میکند، اظهار میکند که 380 هزار میلیارد تومان بدهی از دولت قبل به جا مانده است، نشان میدهد که این دولت نه آمار خودش را به درستی منتشر میکند و نه در مورد آمار دیگران به درستی اظهار نظر میکند و دیگر این که صرف بدهی انتهای کار یک دولت چندان قابل تحلیل نیست و این بدهی باید با بدهی اول کار دولت و مطالبات اول و آخر کار دولت صورت گیرد.
این که دولت قبل برای تنظیم بازار ارز، ارز را به خارج از کشور برد و با قیمت ارزان فروخت یک بیماری اقتصادی کشور است و فروش ارز به قیمت ارزان در بازارهای خارجی یا داخلی در تمام دولتها اعم از اصلاحات و اعتدال صورت گرفته است تا قیمت ارز به صورت مصنوعی پایین بیاید!!
برداشت پول بدون مجوز در هر دولتی که باشد مطرود است؛ اما رکورد بیشترین برداشت پول بدون مجوز با رقم 130 درصد بیشتر از رقم مصوب در برنامه سوم توسعه هنوز در دست دولت اصلاحات است!! و برداشت 4/1 میلیارد دلاری بدون مجوز در همین دولت از صندوق توسعه ملی از سوی دادستان دیوان محاسبات هم تأیید شد!!
این که آقای جهانگیری فساد دکل نفتی را می بیند ولی نمی بیند که متهم اول پرونده فرزند وزیر دولت اصلاحات است عجیب است!!
این که ایشان مفاسد بابک زنجانی را در دولت دهم دیده است اما یادش رفته که به استناد مصاحبه ای که نشریه آسمان (نزدیک به کارگزاران) منتشر کرده شروع به کار بابک زنجانی در دولت هاشمی و به عنوان راننده نوربخش با درآمد روزانه 17 میلیون تومان بوده است عجیب است!!
این که ایشان رانت بابک زنجانی برای فروش نفت را می بیند ولی خیانت سران فتنه در تقاضای تشدید تحریم از دشمن و گرا دادن به ایشان را نمی بیند عجیب است!!
این که دولت یازدهم بدون استناد به آرای مراجع قانونی و بدون اثبات بسیاری از جرایم، دولت قبل را مجرم میشناسد، داستان تهمت 3000 بورسیه غیرمجاز را در اذهان زنده میکند که البته مراجع قانونی آن را کذب اعلام کردند!!
وقتی معاون اول دولت یازدهم و وزیر اقتصاد دولت اصلاحات میگوید فساد در دودولت قبل نهادینه شده است، احتمالاً قراردادهای فاسد کلان نفت و گاز دولت اصلاحات، دانشگاه غیرقانونی هاوایی (که به مسئولان اصلاحاتی مدرک دانشگاهی میداد)، خصوصی سازیهای پر از فساد دولت اصلاحات را که بعضا حتی پول محتویات انبار کارخانجات هم دریافت نمیشد، پول گرفتنهای چند صد میلیونی 60 نماینده و رئیس مجلس اصلاحات، فساد کرباسچی و… را فراموش است؟!
94/3/28
10:0 ص
در مدتی که از عمر دولت یازدهم گذشته است اصرار دولت بر اثبات میزان تأثیرگذاری تحریم ها در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی تا حدی بوده که حتی اخیراً رفع مشکل آب خوردن و هوا و محیط زیست و نان مردم را هم به رفع تحریم ها مرتبط کرده بودند، ولی مگر در شعارهای انتخاباتی همین جناب اقای روحانی نبود که برای مدیریت کشور برنامه های مدون و دقیق سه ماهه و شش ماهه ویکساله و دوساله و … دارد؟! مگر تنهمین جناب آقای روحانی نبود که می گفت برای حل همه مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی زیست محیطی تدبیر و برنامه دارد؟! باهم نگاهی به برخی از شعارهای جناب روحانی می کنیم:
“کلید من، کلید تدبیر است و هر قفلی را باز میکند و تمام مشکلات قابل حل است و برای آنها برنامه دارم”.
“در برنامه من علاوه بر برنامههای میانمدت برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و امور فرهنگی، برنامه کوتاه مدت یک ماهه و 100 روزه وجود دارد. ما میتوانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی با ایجاد یک دوره تنفس به کارخانهها و مراکز تولیدی مشکل دارند این معضلات را حل کنیم.”
“باید از مشورت بخش خصوصی برای حل و فصل مسائل اقتصادی استفاده کنیم، همه کار با تدبیر امکانپذیر است و این تدبیر، ما را به ساحل امید خواهد رساند، دولت تدبیر و امید میتواند مشکلات کشور را با اراده، حمایت و سرمایه مردم، حل و فصل کند.”
“اگر نمیتوانیم کاری کنیم باید از روز اول بگوییم نمیتوانیم؛ مردم ما دلتنگ هستند چون سرمایههای انسانی این کشور در حال تلف شدن هستند.”
“ما در تمام کشور نیاز داریم تا شهرهایمان را به گونهای مهیا سازیم تا مردم بتوانند از هوای پاک، فناوری، رشد ابعاد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و هنری بهرهمند شوند.”
“رودخانههای امید و نشاط مردم خشک شده که اگر من توسط مردم انتخاب شوم، دوباره مایع حیات انسانها و جامعه در کشور جریان مییابد.”
“تمام تلاشم این است که در صورت انتخاب شدن توسط مردم در انتخابات پیشرو و در دولت آینده، این رودخانههایی که مایع حیات انسان و جامعه در آن جریان دارد را پر آب ببینیم.”
“مشکلات ریزگردها احتیاج به همکاری و همیاری با کشورهای همسایه دارد، ما که با عراق رابطه خوبی داریم، نیاز به همکاری و برنامهریزی با عربستان، اردن و همه کشورهایی که ریزگردها از آنها وارد میشود داریم تا قدم به قدم حلش کنیم. اما یکی از برنامههای مدون دولت تولید و امید و سرلوحه آن ریزگردهاست البته در بحث محیطزیست ما باید این مشکل را حل کنیم.”
مگر جناب روحانی با این شعارها از مردم رأی نگرفته اند؟! ما می گوییم اگر جناب روحانی این شعارها را نمی دادند، اگر از این برنامه ها حرف نمی زدند مردم به ایشان رأی نمی دادند و به همین دلیل اعتقاد داریم که پا پس کشیدن از این شعارها غش در معامله به حساب می آید.
ما نمی گوییم که تحریم ها تأثیری ندارند اما جناب روحانی که از ابتدا می دانست شرایط کشور به چه گونه است، او که با علم بر این شرایط نامزد شد، او که از اول هم برای حل همه مسائل مدعی برنامه بود، اکنون از او توقع نمی رود که اینچنین همه مشکلات را به تحریم ها و رفعشان را به برداشتن تحریم ها گره بزند، اگر مشکل آب داریم باید به جای برداشت های بیش از حد و سدسازی های افراطی به دنبال بهبود بهره وری در انتقال و استفاده از آب در مصارف خانگی و صنعتی و کشاورزی باشیم؛ اگر مشکل تولید داریم باید بتوانیم از غنایی که در نیروی انسانی جوان و متخصص ومنابع معدنی داریم در ارتقای تولید استفاده کنیم؛ اگر مشکل گردوغبار داریم باید با کشورهای همسایه در مسائلی مانند مالچ پاشی و کاشت درخت و بوته و … به تفاهم برسیم؛ اگر دولت مشکل درآمد دارد باید به سمت شفاف سازی اقتصادی، سلامت اقتصادی و اخذ مالیات به خصوص از مشاغل پردرآمد و غیر مولد برویم.
ما اعتقاد داریم همانطوری که رئیس جمهوری در شعارهای انتخاباتی اش می گفت، برای هر مشکلی تدابیر عملیاتی مستقل و مفیدی وجود دارد که عموماً هیچ ارتباطی هم به تحریم ندارند و چه بسا تنها عاملی که موجب اصلاح شرایط فعلی باشد، همین تحریم هاست، ما به وضوح دیده ایم که هروقتی درآمدهای نفتی ما خوب بود دیگر به فکر شفافیت اقتصادی و مدیریت و اصلاح نظام مالیاتی نبوده ایم، هر وقت مشکل فروش نفت و تحریم بانکی نداشته ایم شروع کردیم به بی محابا وارد کردن و ضربه زدن به تولیدملی، به زعم ما همین شرایط سخت تحریم، بهترین فرصت برای بازنگری و اصلاح روش های مدیریتی در کشور است، فرصتی که اگر مغتنم شناخته نشود، نه فرصتی برای رفع تحریم ایجاد خواهد شد و نه امکان استفاده از فرصت های پس از رفع تحریم وجود خواهد داشت.
مشکلات کشور بیشترشده یا عدم کفایت دولت ؟!
بحث دیگری که وجود دارد اصرار روز افزون دولت بر خراب تر شدن اوضاع است، از سویی دولت مدعی است که رکود از بین رفته و تورم کنترل شده و از سوی دیگر یارانه های بنزین و سایر یارانه های مهم مثل نان و برق و گاز و … را بدون افزایش یارانه نقدی تقلیل داده اند و از سوی دیگر ارزش واقعی همان یارانه نقدی هم روز به روز کاهش یافته است و بازهم از سوی دیگر به قول دولت بخشی از تحریم ها برداشته شده و این که واردات نیز کاهش یافته و این که ماهانه نیز بخش قابل توجهی از دارایی های ما آزاد شده، خب! با این ادعاها این همه نالیدن دولت به چه معنی است؟! در شرایطی که مردم با همه فشارها و گرانی ها و تحریم ها تاکنون کنار آمده اند و حتی حذف تدریجی یارانه ها را برخلاف شعارهای دولت در زمینه افزایش آنها با جوانمردی تحمل می کنند پس دولت چه اصراری دارد که مردم را بیشتر به تنگ آورد و ناامید و نگران کند؟! مگر دولت ما دولت تدبیر و امید نبود؟! مگر تدبیری بالاتر از مدیریت کشور و امیدی بالاتر از توان داخلی وجود دارد؟! پس چگونه است که تدبیر و امید دولتمردان منوط به حذف تحریم ها گردیده است؟! آیا واقعاً دولت بی کفایتی خود را در حال صحه گذاری است و یا این که رسماً در حالی ایجاد نارضایتی در مردم است؟! آیا واقعاً شرایط اقتصادی دولت بدتر شده است که یارانه ها را با چند روز تأخیر پرداخت می کند و یا این که با این کار مردم را تحت فشار قرار می دهند؟! اگر دست دولت خالیست پس این جشن های کشوری و پرهزینه برای سالگرد 24 خرداد به چه معنی است؟! آیا به راستی مشکلات کشور اینقدر افزایش یافته است و یا این که این عدم کفایت دولت است که باعث اظهار عجز و ناتوانی در جهت مدیریت با وجود تحریم شده است؟!
94/3/15
9:49 ص
باطولانی شدن مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم و افزایش زیاده خواهی های آمریکا و غرب و گذاشتن شرط و شروط اهانت آمیز و ذلت بار، روز به روز مردم به اشتباه بودن این شرایط بیشتر ازعان می کنند و بر منتقدان این روند مذاکره افزوده می گردد. نظرسنجی هایی که طی این هفته از سوی دو سایت حامی دولت (خبرآنلاین و نواندیش) و برنامه پایش (صداوسیما) انجام شد همگی حاکی از این است که تعداد منتقدان به این روند حدوداً 70 درصد و تعداد موافقان این روند حدوداً 30 درصد است و این نزدیکی در سه نظرسنجی که توسط رسانه های مختلف و با جهت گیری های مختلف انجام شده است، حقیقتاً قابل تأمل است. آنچه که هم اکنون سوال جدی اذهان عمومی است این است که آیا با بهم زدن این روند مذاکره می توان مشکلات کشور را حل کرد که پاسخ به این مسئله را در چهار بند ارائه می کنم: