94/12/14
11:17 ع
ضمن احترام به آرای همه مردم کشور از جمله مردم عزیز تهران، خوبست که نگاهی به علل تفاوت آشکار در برآیند آرای مردم تهران با آرای مردم سایر مناطق کشور داشته باشیم:
1- سبک زندگی اکثر مردم شریف تهران به تدریج نسبت به سبک زندگی سایر مناطق کشور تفاوت های آشکاری پیدا کرده است، به نحوی که اگر چه یک رویش تلاش و کار شبانه روزی است ولی روی دیگرش تفریح، رفاه و خوشگذارنی شده است، این سبک زندگی، نمی تواند همان انسان هایی را تربیت کند که به موقع، کار می کنند، به موقع، به خانه می روند، بیشترین تفریحشان در کنار خانواده و با هم بودن است و شام، ناهار و صبحانه شان را غالباً در کنار خانواده و دسته جمعی میل می کنند. تقابل آرای مردم تهران و اکثر نقاط کشور در تقابل دو سبک زندگی ایرانی و متمایل به غربی نهفته است که همین دو نگرش، دو نوع انتخاب متفاوت را نیز رقم می زند، گویا در نگاه اکثر تهرانی ها، دیگر مجالی برای تحمل، اصلاح الگوی مصرف، اهتمام به تولید ملی و پافشاری بر استقلال همه جانبه وجود ندارد و هرچه در نظرشان با رفاه منافات داشته باشد فاقد اهمیت است.
2- تمرکز ثروت و امکانات در تهران به یک رسم دیرینه تبدیل شده است و بیشتر مردم شریف تهران حق خودشان می دانند که نسبت به تمام کشور از امکانات بیشتری برخوردار باشند و آن گاه که جریانی با رویکرد تمرکززدایی و «پیشرفت همراه با عدالت» به جای «توسعه درمرکز» خودش را معرفی می کند، از سوی این مردم مورد اقبال قرار نمیگیرد، یعنی مردم تهران اگر بدانند یک جریان برای کاهش تمرکز و ایجاد توسعه متوازن در کشور، می خواهد بودجه و سرمایه کشور را توزیع کند، این جریان را جریانی ضد تهرانی و ضد پیشرفت خودشان قلمداد می کنند که حاصلش را در تفاوت آرای انتخابات 84 و 88 شاهد بودیم، اکثریت همان مردمی که به شهردار تهران در 84 به خاطر موفقیتش در بهبود شرایط تهران رأی دادند، بعد از این که رویکرد تمرکز زدایی دولت نهم را دیدند از حمایت خود در انتخابات 88 دست برداشتند.
3- اگر چه شاید در نگاه اول همه میگویند که مردم شریف تهران باید در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی با سوادتر و آگاه تر باشند، اما زندگی نامتوازن و شلوغ تهرانی ها مانع ارتقای آگاهی های اجتماعی و سیاسی شان میگردد، عملاً دیگر فرصتی برای رصد دقیق جزئیات مسائل تمام کشور و منطقه ندارند و غالباً به شنیدن اخبار شبکه های جهت دار ماهواره ای بسنده می کنند و همان اطلاعات را هم ملاک تصمیم گیری ها و تحلیل های شان قرار می دهند و حال این که مردم عزیز شهرستان ها با یک زندگی متوازن تر، دید و بازدید بیشتر و فرصت کافی برای داشتن مباحثات متنوع با اطرافیان، به لحاظ رصد مسائل داخلی کل کشور و نه فقط مسائل پایتخت و دقت در وقایع کل منطقه و جهان بهتر عمل میکنند و شاید تهرانی های عزیز هنوز به خوبی متوجه طرح های جدید تحریم که به بهانه های غیرهسته ای روی میز دولت و کنگره آمریکا قرار دارد، نشده اند و یا شاید هم احساس میکنند با این وجود، باید فرصت بیشتری برای امتحان دیپلماسی دولت قائل گردند.
نکته: باید توجه کرد که این عوامل برای تمام مردم شریف تهران صادق نیست و بخش زیادی از همین مردم نیز نگاهی کاملاً انقلابی، اسلامی، متوازن و ملی به مسائل دارند، لیکن فعلاً به لحاظ جمعیتی در اکثریت قرار ندارند و در شرایط انتخاباتیِ لیستی، نمی توانند رأی و نظرشان را در انتخابات های استانی و یا شهرستانی به کرسی بنشانند هرچند همین آرای مردم تهران در انتخابات ریاست جمهوری حتماً بسیار مؤثر خواهند بود.
94/12/14
11:15 ع
اگر چه برخی تخلفات انتخاباتی مانند خرید و فروش رأی در جامعه و بین اکثریت نامزدهای انتخاباتی امری زشت و قبیح شمرده میشود اما همان قلیل افرادی که به این کار قبیح دست میزنند، واقعاً باعث تشویش اذهان عمومی و حتی بعضاً تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات میشوند که متأسفانه با برخورد قاطع مراجع قانونی نیز عموماً مواجه نشده است ولی امسال شاهد بودیم که سپاه گیلان در زمینه پاسداشت از سلامت انتخابات، رأساً شدت به عمل به خرج داد و توانست با 17 نفر از دلالان اصلی خرید و فروش رأی و 16 اتوبوس حامل افرادی که به فروش رأی خود اقدام کرده بودند، برخورد نماید که باید از این لحاظ از حضور مسئولانه سپاه تقدیر نمود و با مطالبه گری و حمایت بیشتر از نهادهای نظارتی، این نهادها را به انجام تکالیف خود در این خصوص بیشتر ترغیب و الزام نمود.
لزوم مواجهه با نامزدهای متخلف: در کنار بازداشت و مقابله با دلالانی که به امر خرید و فروش رأی اقدام کرده اند، به نظر میرسد حتماً باید با نامزدهایی که به این شیوه غیرقانونی و غیراخلاقی دست میزنند و این دلالان را به کار میگیرند برخورد قاطع صورت گیرد و گرنه این تخلفات بعدها نیز ادامه خواهد یافت، مطمئناً اگر نامزدی حاضر باشد به هر قیمتی و از هر راهی در انتخابات پیروز شود، پس از نماینده شدن نیز به هر قیمتی و با هر وسیله ای در پی حفظ بقا و کسب منافع خود و دوستانش خواهد بود.
ریشه یابی رأی فروشی در برخی از مردم: و اما شق مهم دیگر این تخلفات، افرادی هستند که حاضر به فروش رأی خود میشوند که عدم واکاوی صحیح انگیزه ها و اهداف ایشان مانع امکان مقابله با این عارضه میگردد که در ادامه دو عوامل عمده ای که موجب شیوع این مسئله در برخی از طبقات اجتماعی می شود را مختصراً واکاوی می نمایم:
1- بیشتر کسانی که حاضر به رأی فروشی میشوند، احساس میکنند نتیجه آرایشان هیچ تأثیر واقعی روی امور کشور و خودشان نمیگذارد، یعنی افراد اساساً اینگونه میپندارند که هرکسی که رأی بیاورد به دنبال منافع خودش خواهد بود و بر این اساس خودشان را توجیه میکنند که اگر حق رأی خودشان را به مبلغی بفروشند به کشورشان ضربه ای وارد نکرده اند و حال این که نامزدهای مختلف، به لحاظ پاکدستی، از نظر تخصص، به لحاظ تعهد کاری و همچنین مردم دوستی و باوجدان بودن، با هم تفاوت های چشمگیری دارند و معمولاً نامزدهایی که حاضر میشوند حیثیت خود را زیر پا بگذارند و اقدام به خرید رأی نمایند، پست ترین نامزدها به لحاظ سلامت، تعهد و تخصص هستند و فروش حق رأی به این افراد، یقیناً کمک به انتخاب بدترین نامزدهای انتخاباتی کشور و چه بسا ضربه های مهلک به منافع ملی، امنیت ملی و حتی تاریخ کشور خواهد بود، که در خصوص رفع این عارضه از این طبقات، میتوان به فرهنگسازی در جهت معرفی آثار و تبعات رأی فروشی اقدام نمود تا قباحت این کار برای همه مردم به خوبی تبین گردد.
2- برخی از افراد اساساً شرایطی ندارند که قادر به فهم اهمیت حق رأی و تعیین سرنوشت خود باشند، وقتی یک معتاد حاضر میشود فرش زیر پای فرزندانش را برای خرید مواد افیونی بفروشد، چه توقعی از او میتوان داشت که رأی خودش را به مثقالی بیخیالی و توهم نفروشد و یا وقتی که فردی برای خرید داروی فرزند بیمارش پول ندارد، شاید بیشتر در معرض پذیرش پیشنهاد فروش رأی قرار گیرد که البته توجیه چنین افرادی در خصوص آفات و آسیب های اجتماعی عارضه رأی فروشی، امری سخت است و عموماً چنین افرادی در معرض آسیب ها و انجام تخلفات دیگر اجتماعی نیز ممکن است قرار گیرند که دولت و نهادهای حاکمیتی باید در خصوص این اقشار آسیب پذیر بیشتر و بیشتر حساس باشند و با رفع نیازهای اولیه افراد و خانواده ها، مانع جرایمی از قبیل رأی فروشی، خودفروشی، جرائم اجتماعی، تکدی گری و … گردند.
94/12/7
7:50 ع
یکی از شبهاتی که درباره برخی از دغدغه ها و هشدارهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در خصوص انتخاب افراد صالح و شایسته مطرح می کنند این است که «مگر شورای نگهبان صلاحیت افراد را تأیید نکرده است؟! پس نباید دغدغه ای داشت» و به این شکل هر گونه نگرانی را به منزله بی اعتمادی و زیر سؤال دانستن جایگاه شورای نگهبان تلقی می کنند که در پاسخ به این افراد باید گفت:
1- شورای نگهبان تنها حال و گذشته افراد را می تواند براساس مستندات و شواهد و بندهای قانونی بررسی نماید نه براساس پیش بینی و پیش گویی بلکه این مردم هستند که باید بین سابقه و حال افراد نموداری رسم کنند و ببینند که این شخص در طول زمان چه خط سیری را طی کرده است، حساب کنند که اگر این خط سیر به صورت طبیعی و معمولی ادامه یابد به چه نقطه ای می تواند ختم شود.
2- اگر فردی را دیدند که امروز شورای نگهبان تأیید کرده اما بین حال و گذشته اش تفاوت زیادی وجود دارد که او را در حال سقوط و دور شدن از مبانی انقلاب و اسلام نشان می دهد، این مردم می توانند با آینده نگری، ضمن تشخیص صحیح، یک جایگاه کلیدی را در اختیار او قرار ندهند و به همین شکل اگر مشاهده کردند که فردی در یک خط سیر مشخص و ثابت و مثبت در طول سالهای متمادی در مسیر انقلاب و امام و رهبری قرارداشته است و در مواجهه با بی قانونی و فساد بین جناح ها و جریان ها و خانواده اش تفاوتی قائل نشده است، می توانند با احتمال خطای کمتری به او رأی بدهند.
3- با وجود تمام احتیاط هایی که در خصوص نامزدها بعضا لحاظ می شود، باید توجه داشت که انسان موجودی مختار است و شرایط جدید می تواند تأثیرهای جدیدی نیز برایش مترتب نماید و این یعنی در هر صورت و در هر شرایطی احتمال خطا و تغییر در نمایندگان و منتخبان و مسئولان وجود دارد و با این وجود انتخاب کسانی که از قبل نشان داده اند دارای ظرفیت مناسب مواجهه با مشکلات و شکست ها نبوده اند و یا در حال طی کردن مسیر سقوط بوده اند، یک اشتباه بزرگتر به نظر می رسد.
4- همانطوری که بیان شد، شورای نگهبان تنها براساس مستندات و شواهد موجود می تواند صلاحیت افراد را بررسی نماید و همواره این احتمال وجود دارد که در خصوص برخی خطرات، مستنداتی موجود نباشد که در این شرایط، لزوم مد نظر قراردادن جزییاتی که از سوی شورای نگهبان قابل معیار قرار دادن نیست بیشتر حس می شود، خطراتی که شاید بعضاً ناشی از نفوذ آگاهانه و یا وادادگی غیرآگاهانه نامزدها باشد ولی در هر صورت، در ادامه مسیر و تحقق اهداف انقلاب بسیار مؤثر باشند.
94/12/7
7:48 ع
باتوجه به ادعاهای برخی از شخصیت های مطرح اصلاح طلب در برنامه های تبلیغاتی شان، مبنی بر این که اصلاح طلبان پاک ترین سیاستمداران هستند بر آن شدم تا متنی کوتاه در طعنه به این ادعا تقدیم نمایم:
از پاکی سیاستمداران اصلاح طلب این بس که وقتی صادق خرازی از لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا دادند خبرداد به جای اینکه این مزدوران را معرفی و طرد کنند، با او کاری کردند که مجبور به سکوت گردد. از پاکی ایشان همین بس که کروبی، رییس مجلس اصلاح طلبان با پذیرفتن دریافت چند صد میلیون تومان از شهرام جزایری، این امر را طبیعی دانست. از پاکی شان همین بس که کرباسچی که مجرم بزرگ اقتصادی بود، رئیس ستادانتخاباتی همین کروبی می شود و اصلاح طلبان از ایشان قهرمان سازی می کنند، از پاکی سیاسیون اصلاحاتی این که بس که با تأسیس دانشگاه غیر مجاز هاوایی، برای خودشان مدرک سازی می کردند، از پاکی شان این بس که شهرام جزایری و وکیلش (علیزاده طباطبایی) می گویند به 60 نفر از نمایندگان مجلس ششم، نفری چند صد میلیون تومان پول داده است، از پاکی سیاسیون اصلاحات این بس که در خصوصی سازی های دولت اصلاحات با ترک تشریفات انجام شد وبعضاً حتی پول اجناس داخل انبار کارخانجات هم ازدوستان سازندگی و اصلاحات اخذ نشد، از پاکی شان این بس که در دوره اصلاحات، افرادی مثل مهدی هاشمی و ترقی جاه بر سفره قراردادهای نفتی نشستند و با اخذ رشوه برمنافع ملی آتش زدند، از پاکی سیاستمداران اصلاحات این که رئیس دولت شان را 8 سال به دروغ دکتر گفتند و از پاکی ایشان این بس که در برخورد با مفاسد کاملاً سیاستزده تقبیح یا تطهیر می کنند.
94/12/3
8:13 ص
باتوجه به اظهارات دکتر عارف که در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره چرایی عدم برائت از حمایت های BBC از اصلاح طلبان و لیست انتخاباتی شان گفت: «از چه چیزی اعلام برائت کنیم؟! بیکار نیستم که 24 ساعته از BBC اعلام برائت رسمی کنم، آنها برای ایجاد فتنه و تفرقه این کار را میکنند؛ برای اینکه چهرههای مؤمن، انقلابی و همیشه در صحنه را زیر سؤال ببرند»!!! چند سوال می پرسیم:
1- آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا BBC و VOA، شبکه های دولتی انگلیس و آمریکا که در دشمنی شان با مردم ایران کسی تردید ندارد، از شما و لیست هایتان 24 ساعته حمایت میکنند؟!
2- آیا آمریکا و انگلیس و رسانه های شان بیکار و بی عقل هستند که هر لحظه نسبت به شما و لیست تان ابراز ارادت میکنند و مفت و مجانی برای شما هزینه صرف میکنند؟! آیا از شما جریان انقلابی تری وجود ندارد که برای خدشه به او، از او الکی حمایت کنند؟!
3- آیا برای ابراز برائت از منتقدان و جریان های داخلی انقلابی و حزب اللهی که مدام ایشان را افراطی و تندرو لقب می دهید بیکار هستید، فقط برای برائت از BBC و VOA دشمنان قسم خورده انقلاب، سرتان شلوغ است؟!
4- چطور برای مسائل خیلی سطحی تر و کم اهمیت تر از سوی امثال کرباسچی و یونسی خیلی سریع واکنش شدید نشان می دهید ولی در برابر مواضع ضدانقلاب که شما را از خود می دانند، اساساً فرصت موضع گیری ندارید؟!
5- آیا حمایت های آمریکا و انگلیس از شخصیت های اصلاح طلبی مانندِ گنجی، سازگارا، مهاجرانی، محسن کدیور، فریبا داوودی مهاجر، فاطمه حقیقت، رجبعلی مزروعی، سروش، علی اصغر رمضانپور، مجتبی واحدی، نیک آهنک کوثر، مسیح علی نژاد و … که منجر به پناهندگی ایشان به دشمن گردید هم برای تفرقه و حمایت از نیروهای انقلابی و همیشه در صحنه بود؟!
6- آیا فکر نمی کنید همین عدم برائت از جریان های ضدانقلاب باعث شده است تا طیف شما ملغمه ای باشد مورد حمایت توأمان آمریکا، انگلیس، اسرائیل، ریگی ها، سعودی ها، رجوی ها، همجنس بازان، ملی مذهبی ها، سلطنت طلبان، آتئیست ها و دگراندیشان؟!
7- آیا نمی دانید یکی از فروع مهم دین در کنار تولی، تبری است؟! آیا این وقت نداشتن برای تبری جستن از دشمنان اسلام چه با فرار از «مرگ بر آمریکا» و چه حتی با فرار اعلام برائت از BBC ، ناشی از ضعف ایمان و انقلابی بودن تان نیست؟!
94/12/3
7:56 ص
از آنجا که BBC و VOA لیست هاشمی را تبلیغ می کنند، اگر تاکنون در خصوص اعلام برائت از حضور در این لیست حجت عقلی و شرعی نداشتید، امروز می دانید که فهرست هاشمی و حضور شما در آن فهرست بخشی از پازل دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین است و این یعنی عقلاً و شرعاً قابل پذیرش نیست که درپازل دشمن، برای خودتان نقشی را پذیرا باشید.
اگر دعوت دشمن به لیست هاشمی برایتان حجت نیست، امر دیروز رهبری مبنی بر این که مردم عکس درخواست دشمن عمل کنند باید حجت شرعی را بر شما تمام کرده باشد، وقتی مردم شرعاً مجاز به تبعیت از دعوت دشمن نیستند، آیا حضور شما در فهرستی که رهبری از آن نهی می کند آیا تواند شرعی تلقی گردد؟!
مقام علمی و عملی شما اینقدر بالا هست که هیچ نیازی به تأیید آقای هاشمی نداشته باشد به خصوص که اسامی تعدادی از شما بزرگواران در فهرست های رسمی مورد وثوق نیز وجود دارد و به نظر می رسد حضور شما در این فهرست بیش از این که برای شما اعتباری ایجاد کند، برای هاشمی اعتبار ایجاد می کند.
از شما توقع می رود به عنوان کسانی که قرار است در خط مقدم حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی حضور داشته باشید، امید دشمنان را ناامید فرمایید و رسماً از لیستی که باعث امیدواری دشمنان انقلاب اسلامی ایران گردیده است اعلام برائت فرمایید.
94/11/25
7:58 ص
اخیراً مطلبی علیه دکتر حداد عادل منتشر شده است و ایشان را بابت سمت هایشان در مجلس، فرهنگستان ادب، بنیاد سعدی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، هیأت علمی دانشگاه، بنیاد دانشنامه جهان اسلام، مدیر دبیرستان خصوصی ادب و فرهنگ، مشاور رهبری، هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، هیأت امنای مؤسسه مجمع جهانی اهل البیت، عوض شورای برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و … دارند، ناقض اصل 141 قانون اساسی معرفی کرده است در صورتی که:
1- شورای نگهبان در نامه های شماره 2432 مورخ 1367/7/5 و 118 مورخ 1368/2/19 در خصوص اصل 141 قانون اساسی، اشتغال نماینده مجلس به سمت آموزشی در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و هیأت امنای دانشگاه ها و مدارس غیر انتفاعی را بلا مانع دانسته است.
2- طبق اساسنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر حداد عادل هم مانند افراد برجسته دیگری چون دکتر حسن حبیبی از اعضای منتخب اولیه و پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است و شخصی مثل دکتر حبیبی هم همزمان، هم رئیس این فرهنگستان و هم معاون اول رئیس جمهور بوده است.
3- عضویت دکتر حدادعادل در مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم مستقیم مقام معظم رهبری در کنار افرادی مانند حسن روحانی، علی لاریجانی، ولایتی و … با حفظ سمت می باشد.
4- عضویت دکتر حداد در شورای انقلاب فرهنگی نیز به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم شخص رهبری است و همانند شخصیت هایی مثل علی لاریجانی، ولایتی، جاسبی، صادق واعظ زاده و … با حفظ سمت های دیگر ایشان است.
5- سمت مشاور برای مقام معظم رهبری نیز یک شغل محسوب نمی شود و ایشان در حوزه های مختلف نظامی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …. مشاوران مختلفی دارند که در مواقع لزوم از مشورهای شان بهره می برند ولی این که این مشاوران به مشاغل دیگری مشغول نشوند، محرومیت نظام از ایشان تلقی می گردد.
6- در مورد عضویت در هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، نام ایشان در بین اعضایی که در سال 92 منصوب شدند وجود ندارد و جالب این که در خود صفحه بنیاد ایران شناسی ویکی پیدیا، اسم دکتر حداد بین اعضای هیأت امنا دیده نمی شود.
7- طبق اساسنامه بنیاد سعدی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب الزاماً از اعضای این بنیاد است.
8- مؤسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت، بنیاد دائره المعارف اسلامی و بنیاد دانشنامه جهان اسلام غیردولتی، غیرانتفاعی و به هم وابسته هستند.
9- عضویت آقای حداد در شورای برنامه ریزی و پژوهشی وزارت آموزش و پرورش به مانند آقایان ولایتی، افروز و … با حفظ سمت و از سوی شخص رئیس جمهور (روحانی) صورت گرفته است.
10- دبیرستان خصوصی دخترانه ادب و فرهنگ، متعلق به خانم دکتر ماهروزاده همسر دکتر حداد عادل است و مدیریت آن توسط دکتر حداد عادل فاقد هرگونه منع قانونی است.
11- شورای تخصصی تحول و ارتقا علوم انسانی یک شورای تخصصی زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی که ارتقای علوم انسانی را برعهده دارد و آقای حداد عادل به عنوان استاد فلسفه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس این شوار تعیین شده است.
12- اکثر سمت های دکتر حداد عادل در موسسات غیرانتفاعی، غیردولتی و خصوصی است و سایر سمت های شان نیز یا براساس تفسیر قانونی شورای نگهبان بلامانع است و یا به واسطه سمت های دیگر ایشان است که به صورت حقوقی به سمتی دیگر منصوب گردیده اند انجام شده و یا در سمت هایی است که رسماً شغل تلقی نمی شوند و بعضاً ماهیت مشاوره یا عضویت در اتاق فکر و فاقد کار اجرایی می باشند، که عیناً همین مسأله در خصوص سایر مسئولان دولتی و مجلسی نیز وجود دارد.
13- فهرست سمت هایی که در متن های تخریبی علیه دکتر حدادعادل ادعا شده است عیناً از صفحه ویکی پیدیای ایشان است که یک منبع غیرقابل استناد و سیاستزده و متن باز است که توسط اشخاص متفرقه به راحتی قابل تغییر است، جالب این که علی رغم این که برخی از اشخاص دارای سمت های متعدد و احتمالاً بیشتری هستند، چنین فهرستی برای ایشان در صفحات ویکی پیدیای ایشان تعبیه نشده است که نشان از عمق حرکات تخریبی علیه این مرد فرهنگ و ادب ایران دارد.
نتیجه: در حالی اصلاح طلبان برای تخریب وجهه انقلابی دکتر حداد عادل دست روی سمت های قانونی و فرهنگی ایشان گذاشته اند که برخی از وزرای اقتصادی دولت یازدهم که در دولت های اصلاحات و سازندگی هم وزیر بوده اند، در هیأت مدیره ده ها شرکت اقتصادی خصوصی، از رانت های مختلف اطلاعاتی و اقتصادی نیز برخوردار بوده و ثروت هنگفتی را نیز کسب نموده اند و بسیاری دیگر از شخصیت های مسئول دولتی و نمایندگان مجلس نیز در سمت های متعدد در شورهای مختلف مشغول هستند که مورد تخریب قرار نمی گیرند که این ها نشان دهنده اغراض سیاسی این انتقاداست.
94/11/25
7:55 ص
بعد از انتشار فیلمهایی از سربازان آمریکایی که بعد از اسارت شان به دست نیروهای مجاهد سپاه، مشغول گریه بودند برخی از اصلاح طلبان نسبت به این مسئله انتقاداتی کردند که لازم دیدم مختصراً در این خصوص توضیحاتی بیان کنم:
1- سربازان آمریکایی در تاریخ 22 دی ماه امسال به صورت مسلح به آبهای ایران وارد شده بودند و از این لحاظ قطعاً ایران به لحاظ حقوقی و نظامی می توانست برخورد شدیدی با ایشان بنماید.
2- سربازان آمریکایی در حالی دستگیر شدند که به اذعان سردار فدوی، نیروهای نظامی آمریکایی مجاورشان، تحرکات خصمانه ای را انجام می دادند که با تذکر شدید سپاه مواجه و ناچار به تسلیم شدند.
3- نحوه برخورد سپاه با سربازان آمریکایی در تمام تصاویر و فیلم هایی که در ابتدا تا انتها منتشر شد قابل قبول بوده و حقیقتاً نماد برخورد اسلامی با اسیر بود و به این لحاظ هیچ ایراد و عیبی به نحوه پذیرایی و برخورد با این اسیران نمی توان وارد نمود.
4- آزادی سربازان آمریکایی در حالی انجام شد که آقای ظریف به فرماندهان سپاه گفته بود مسئولان آمریکایی عذرخواهی کرده اند ولی بعد از آزادی این سربازان، ایشان عذرخواهی را انکار کردند.
5- آزادی سربازان آمریکایی تنها بعد از 21 ساعت از دستگیری و بدون هرگونه امتیاز طلبی خاصی صورت گرفت که حتی به اذعان شخصیت های آمریکایی، اگر چنین اشتباهی از سوی سربازان ما انجام می شود آمریکا برخوردی بسیار متفاوت با ما انجام می داد.
6- بعد از تکذیب اظهارات مسئولان ایرانی توسط مسئولان آمریکایی و برخی دیگر از ، سردار فدوی در 12 بهمن نسبت به عواقب رفتار آمریکا تذکر دادند که اگر خباثت های آمریکا ادامه یابد ایران فیلم های دیگری را که از سربازان در اختیار دارد پخش می کند.
7- با وجود اظهارات سردار فدوی، بازهم مسئولان آمریکایی دست از زیاده گویی بر نداشتند و همچنان در قبال ایران جسورانه صحبت کردند به نحوی که در تاریخ 29 دی، وندی شرمن گفت «اگر ایران تقلب کند تمام گزینه ها روی میز است» و در در 20 بهمن هم گفت «همه ایرانیان تندرو و افراطی هستند»، البته او همان کسی بود که قبلا هم گفته بود «دروغ در ژن همه ایرانی ها است.»
8- باتوجه به اخطار قبلی سردارفدوی و اظهارات تندی که وندی شرمن و امثال او در همین مدت بیان کرده بودند، فیلم هایی از خفت سربازان آمریکایی که سپاه پاسداران، بزرگوارانه منتشر نکرده بود را در تاریخ 21 بهمن منتشر نمود.
9- آیه 123 سوره توبه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» و این یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید با آن کسانی که از کفار مجاور شمایند کارزار کنید ، و باید در شما خشونتی ببینند ، و بدانید که خدا یار پرهیزکاران است»، همانطوری که مشخص است قرآن تمایل دارد، کفار در برابر قدرت مسلمین احساس حقارت کنند و وقتی آمریکا اینچنین تلاش به درشت گویی در برابر ایران اسلامی دارد، چرا از این که سپاه ایشان را تحقیر می کند باید ایراد گرفت؟!
10- این که دولت در حالی که برای دریافت حقوق مسلم مردم ایران و رفع تحریم های ظالمانه امتیازهای سنگینی به آمریکایی ها در زمینه های هسته ای داده است و یا این که برای آزادی چند زندانی به اصطلاح دور زدن تحریم ها در آمریکا، آزادی چند جاسوس را طلب می کنند و بعد برای آزادی چند سرباز مسلح متجاوز به آبهای ایران ظرف 21 ساعت آن هم بدون هیچ امتیازی باید بدهکار هم بشویم در جای خودش نشان از زیاده خواهی و جسارت آمریکا و حامیانش دارد.
حرف آخر: بعد از انتشار این فیلم ها، برخی از شخصیت های به اصطلاح روشنفکر، از خدشه دار شدن روحیه سربازان آمریکایی گلایه کردند و این کار را غیر انسانی دانستند، جالب است که این افراد که در برابر این همه توهین، تهدید، فشار، تحریم و ترور آمریکا علیه ملت ایران تاکنون رگ غیرتشان متورم نشده بود، این بار برای نشان داده شدن گریه سربازان آمریکایی آنهم بدون این که بی حرمتی به این سربازان شده باشد، با ابراز ناراحتی از این کار، به صداوسیما و سپاه انتقادات تندی وارد کردند، کاش این به اصطلاح روشنفکرانِ اصلاح طلب، صادق بودند و واقعاً این قدر انسانیت داشتند که از تحقیر یک انسان (فارغ از این که سرباز متجاوز طاغوت است) ناراحت شده باشند، ولی اگر چنین بود چرا یکبار برای انسان های مظلوم یمن، افغانستان، سوریه، عراق و … علیه همین سربازان خشنِ شیطان بزرگ، دست به قلم نمی شوند؟!
94/11/21
9:34 ع
منظومه انقلاب پر از صحنه های تلخ، شیرین و حماسی است که برگ برگ آن را پر از درس، عبرت، افتخار و جذابیت نموده است. این درخت انقلاب در کوران حوادث روزگار، بی غیرتی اغیار و دشمنی های استکبار، با حضور مردم و هشیاری رهبر، روز به روز تنومندتر شده است و هرچه از عمرش می گذرد ریشه هایش مستحکم تر و برگ وبالش در جهان گسترده تر می شود و با این وجود، روزی نیست که این انقلاب، با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه نباشد که در این مطلب به مهمترینِ این فرصت ها و تهدیدها مختصراً اشاره می کنم:
ریزش ها و رویش ها:
اگرچه ریزش و رویش در هر انقلاب و هر حرکت اجتماعی وجود دارد و اتفاقاً نشانه سلامت و پویایی آن حرکت نیز هست، ولی همین مشخصه طبیعی، تهدیدها و فرصت هایی برای انقلاب ایجاد می کند، همین امروز شاهدیم که برخی افراد انقلابی و باسابقه در کوران های انقلاب، دچار لغزش هایی شده اند که هم خود و هم برخی حامیان خود و حتی بعضاً بخشی از بدنه اجتماع را به همراه خود به بیراهه کشاندند، هرچند جامعه خیلی سریع نسبت به راه و بیراهه بودن حرکات بزرگان شناخت پیدا می کند و غالباً یا همراه نمی شوند و یا خیلی سریع مسیرشان را عوض می کنند و حتی مقابله می کنند.
ریزشی ها به خاطر انحراف در اصول، هم خیلی سریع انگشت نما می شوند و هم خیلی سریع توسط انقلابی های ثابت قدم محکوم می شوند و هم رویش های جدید، چند برابر این ریزش ها جایگزین می گردند و این مسیر هرچند هزینه هایی بر انقلاب تحمیل می کند ولی موجب قوام و استحکام آن نیز می شود.
اگر چه در بین رویش های انقلاب، رده های سنی مختلفی مشاهده می گردد ولی موج جوانان انقلابی شور شیرین دیگری با خود دارد که چون خون تازه در رگهای انقلاب در حال گردش است. انقلابیونی که صحنه های گفتمان سازی، هنر انقلابی و پاسداری از انقلاب را به خوبی و حتی بهتر از با تجربه ها دنبال می کنند.
گفتمان انقلاب:
گفتمان انقلاب یا بهتر بگویم نرم افزار انقلاب، مهمترین نقطه قوت انقلاب است که فضا را برای رشد، توسعه و صدور انقلاب فراهم کرده است. هرچقدر که گفتمان اصیل انقلاب برای انقلاب یک نقطه قوت است، برای خستگان و منحرفان و مخالفان انقلاب، به مثابه یک مانع سخت تلقی می گردد و همین مسأله باعث شده است تا پس از اثبات مصئونیت انقلاب در برابر تهدیدهای سخت افزاری (ترور، تحریم، جنگ و …)، تهدیدهای نرم افزاری، تهاجم فرهنگی و نفوذ به گفتمان انقلاب اسلامی شکل گیرد. عملاً مشاهده می کنیم که گفتمان انقلاب به محل تمرکز دشمنان انقلاب تبدیل شده است و دشمنان بیرونی با مقابله مستقیم و دشمنان داخلی با تلاش برای تحریف و مقابله غیرمستقیم، این گفتمان را مورد هدف قرار می دهند.
خطر تحریف انقلاب، آنگاه شدیدتر می شود که با خطر ریزش های انقلاب در هم می آمیزد، یعنی آنان که وجهه انقلاب و انقلابی گری و سابقه همراهی با حضرت امام(ره) را در کارنامه دارند، با تحریف و تأویل به رأی اصول و آرمان های انقلاب، و خاطره سازی های کذب و با اصالت دادن به ظواهری مثل عناوین جناحی «خط امام» و «بیت امام» به جای «سیره امام» و «مشی رهبری» تلاش می کنند تا از بازدارندگی گفتمان انقلاب در برابر نفوذ ضدانقلاب به جایگاه های تصمیم گیری و تصمیم سازی انقلاب جلوگیری کنند.
در تحریف گفتمان انقلاب شاهدیم که هر کدام از اصول و آرمان های انقلاب با یک عبارت دیگر تقبیح می شوند، عباراتی مثل استکبارستیزی، ساده زیستی، پاکدستی، عدالت جویی، مطالبه گری، روحیه جهادی و … را به تدریج با اصطلاحاتی مانند ماجراجویی، افراطی گری، پوپولیستی، خشونت طلبی و … مترادف قرار می دهند تا مردم نسبت به انقلاب و آرمان های انقلاب و خصوصیات انقلابی گری دید منفی پیدا کنند.
نفوذ:
یکی از تهدیدهایی که از ابتدای انقلاب تاکنون همواره وجود داشته است، خطر نفوذ است، نفوذهایی که بعضاً موجب ترورهای سنگین، یا موجب خسارات عدیده در دفاع مقدس، یا اختلاف افکنی و فتنه انگیزی و یا گرا دادن به دشمنان گردیده است. خطر نفوذ همواره وجود دارد ولی این عامل هم در برخی موارد، نمود و بروز بیشتری پیدا می کند، در زمان دولت هایی که حساسیت چندانی روی بحث نفوذ ندارند، میزان آسیب پذیری در این خصوص بیشتر می گردد و به همین لحاظ، نهادهای نظارتی و اطلاعاتی در چنین شرایطی، تکالیف شان سخت تر می شود.
در باب نفوذ، بیش از نفوذ شخصیت ها، نفوذ گفتمانی خطرناک است، نفوذی که در آن برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی کشور به جای این که با گفتمان اسلام و انقلاب تنظیم شوند، بر اساس تئوری های غربی و ضدانقلابی ترسیم می شوند، به نحوی که مثلاً ساختار اقتصادی به جای این که به سمت استقلال حرکت کند، به علت حضور تئوریسین ها و تئوری هایی که از اساس، با مقوله ای به اسم استقلال مشکل دارند، به یک اقتصاد وابسته و ریسک پذیر در برابر عوامل خارجی تبدیل می گردد و یا در مقوله های فرهنگی، جریان و یا تفکری که به فرهنگ اسلامی و ایرانی اهتمام ندارد راه را برای تهاجم فرهنگی و استحاله هویتی باز می کند و یا وقتی جریانی به لحاظ امنیتی فاقد حساسیت های انقلابی است، عملاً با تسامح و تساهل، گلوگاه های امنیتی را به افرادی که فاقد صلاحیت لازم هستند واگذار می کند.
البته در خصوص بحث نفوذ، وجود نهادهای اطلاعاتی مستقل و هوشیار اعم از وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، بخشی از خطر نفوذپذیری را کاهش می دهد.
نتیجه:
اگر چه تهدیدهایی که انقلاب را مستمراً تهدید می کند، بعضاً خیلی خطرناک طراحی و هدایت شده اند، ولی قدرت گفتمانی انقلاب اسلامی و رویش های انقلاب اینقدر بالا هست که می تواند تمام تهدیدها را خنثی و حتی تبدیل به فرصت نماید، به شرط این که نیروهای انقلاب، مدام خودشان و روحیه شان را حفظ کنند و در خط امام و انقلاب و رهبری حرکت نمایند.
94/11/21
9:32 ع
آثار ضعف های برجام و عواقب عدم رعایت منشور رهبری در اجرای برجام، خیلی سریع خودشان را در چند مسأله نشان داده اند:
1- عدم توجه به شرط مقام معظم رهبری مبنی بر اخذ تضمین رسمی از رئیس جمهور آمریکا، که در آن هنگام دولت از فرط عجله برای اجرای برجام آن را نادیده انگاشت، امروز و درگام اول، خودش را در بحث تعامل با بانک های خارجی نشان می دهد. وقتی آقای ظریف در روز 15 بهمن، از آمریکا درخواست ضمانت ویژه برای بانک های اروپایی را می نماید، و حتی در متن نامه نیز ضمانت های موجود را ناکافی می داند، یعنی دولت در تنظیم برجام و تبعیت از منشور رهبری در خصوص اجرای برجام قصور جدی ورزیده اند.
2- وقتی با وجود امتیازات متعدد برای خرید و یا بهتر بگویم اجاره به شرط تمیلک 16 ساله هواپیمای ایرباس، نهایتاً همانطوری که امروز در اخبار سیما اعلام کرد، شرکت ایرباس انجام معامله با ایران را منوط به مجوز خاص از آمریکا می داند، این یعنی همانطوری که منتقدان گفته بودند و همانطوری که مقام معظم رهبری خواسته بودند، لغو تحریم ها یک اصل بود که به دلیل قصور دولت برای پذیرش تعلیق به جای لغو، عملاً شرکت ها و بانک های خارجی، هنوز جرأت و جسارت و آمادگی پذیرش ریسک معامله با ایران را ندارند و این یعنی نه قرارداد برجام و نه قرارداد اجاره به شرط هواپیما فاقد کارکرد کامل در بازکردن امکان سرمایه گذاری یا تعاملات بانکی است.
3- آقای بعیدی نژاد (از اعضای تیم مذاکره کننده ایران)، دو هفته پس از زمانی که آقای روحانی، ثبت 1000 ال سی را خبر داده بود، اعلام کرد که به علت آمریکایی بودن نرم افزار سوئیفت، برای استفاده از آن ناچاریم که با شرکت های واسطه ای ارتباط برقرار کنیم و این یعنی نقدی که در کمیسیون برجام در همین خصوص صورت گرفت، واقعیت داشت و دولت به منظور رفع این نقص در برجام، احتمالاً امتیازات دیگری را هم به آن شرکت های واسطه پرداخت خواهد نمود.
4- در حالی که دولت، قطعنامه 2231 را موجب تحریم یا فشار موشکی نمی دانست، ولی دیدیم که پس از اجرای رسمی برجام، بسته تحریم موشکی بابت آزمایش موشکی بر کشور تحمیل گردد و این یعنی تصورات آقای ظریف در این خصوص، با آنچیزی که در عالم واقع رخ می دهد متفاوت بوده است.