95/1/20
2:38 ع
با توجه به مانور سنگین تبلیغاتی و رسانه ای استقبال از سفر احمدی نژاد به آمل ، چند نکته به نظر می رسد:
باتوجه به این که حیات سیاسی هاشمی به تنفس در فضای دو قطبی نیاز دارد و هاشمی این فضا را معمولاً با دوقطبی های هاشمی-مصباح و یا هاشمی-احمدی نژاد دنبال میکند، ورود احمدی نژاد به تبلیغات زودهنگام ریاست جمهوری می تواند این پتانسیل را بیش از پیش برای هاشمی و یارانش زنده کند.
فضای زودهنگام تبلیغاتی از این جهت که با ایجاد فضای دوقطبی، طیف های مختلف را تنها به فکر مقایسه و گزینش یکی از دو قطب این فضا می اندازد موجب میشود تا سایر جریان ها و اشخاص مظلوم واقع شوند و از این جهت، دو قطب این جریان از این فضا نهایت استفاده را برای حذف سایر رقبا خواهند کرد و رسانه ها و جامعه هم ناخواسته به دام ایشان خواهند افتاد.
در حالی که دولت روحانی جز برجامی که در حال حاضر روی کاغذ و نه در اقتصاد کشور، اثر گذاشته است، چیزی در چنته ندارد، حضور عجولانه احمدی نژاد در عرصه تبلیغات انتخاباتی، این فضا را برای روحانی ایجاد میکند که دولت دومش را با ترساندن مردم از تکرار شرایط انتهای دولت دهم، محقق سازد.
روحانی، هاشمی و اصلاح طلبان با دیدن جمعیت استقبال کنندگان از احمدی نژاد، بیش از پیش خطر رقابت سخت در انتخابات بعد را احساس کردند و چنین امری می تواند موجب تلاش بیشتر ایشان برای حل مشکلات کشور به همراه سیاه نمایی بیشتر از دولت قبل و دست زدن به حرکات نمایشی و پوپولیستی جدید برای جلب نظر مردم گردد.
شرایط انتقال قدرت از جریان هاشمی به احمدی نژاد و از احمدی نژاد به جریان هاشمی، از این جهت که نشان میدهد جامعه چه زود کوران مسائل پرهیاهوی کشور اعم از بداخلاقی ها، مشکلات، خودخواهی ها، تورم، رکود، ناعدالتی، حاشیه سازی و … را فراموش میکنند واقعا عبرت آمیز است.
بیش از یک سال به انتخابات 96 مانده است و جنس سفرهای آقای احمدی نژاد چند ماهی است که به سفرهای تبلیغاتی انتخاباتی شبیه تر شده است، و این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها و بارها در انتخاباتهای مختلف از این که فضای کشور زودتر از موقع انتخاباتی شود انتقاد کرده اند و این مسئله را برای کشور مضر دانسته اند.
95/1/19
11:15 ص
9 فروردین سال 1395، آقای سید حسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت طی مصاحبه ای گفتند که به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور وی در این عرصه است و این که دیگر حاضر به پذیرش وزارت بهداشت در دولت آقای روحانی نیستند و گفتند که در این 4 سال کارهایی که باید انجام میداده را انجام داده است و در پاسخ به کسانی که سفرها و سرکشی های وی به نقاط مختلف کشور را پوپولیستی میدانستند گفت:
«سفر می روم تا کارهای مختلف این حوزه گسترده را ازنزدیک پیگیری کنم. یک فرصت چهارساله است و بنا نیست تکرار شود. حالا یک عده ای برای خودشان می برند و می دوزند. نگاه آنها، نگاه قدرت است. درست است که متأسفانه امروز برخی از مقدورات کشور دست قدرت طلبان است و تا میتوانند میتازند ولی آنها انقلابی نیستند آنها به امام، شهدا و بچههای انقلاب ظلم میکنند. نسل ما تلاش میکند که به نسل امروز ثابت کنند ما تشنه قدرت نبودیم، شیفته #خدمت بودیم و انقلاب ما از این جنس است… ناراحتی من از #بی_اخلاقی است که در کشور میبینیم. با وجود این حرفها که هیچ کسی کار نمی کند. کسی هم کار بکند در کشور، می گویند حتما یک برنامه ای دارد، یا می خواهد رییس جمهور شود یا …»
با خواندن این جملات این سوال مطرح میشود که مگر چه کسانی هاشمی را متهم به چشم داشتن به ریاست جمهوری کرده بودند؟! که برای پاسخ به این سوال به چند مطلب توجه میکنیم:
روزنامه آرمان، منتسب به جریان هاشمی (1393/11/7):
«قاضیزاده هاشمی میخواهد رئیسجمهور شود؛ تکذیب شود یا نشود اما برخی مراودات و روشهای خبری شدن برخی اقدامات وی این شائبه را در ذهن متبادر میکند که نکند هدفی بالاتر از وظایف وزارتی مدنظر دارد. چه آن زمان که موضع سیاسی خود را در ابهام قرار میدهد، چه زمانی که میداند برای بهتر دیده شدن چه باید کرد و به کجا باید رفت!… حال اگر قاضیزاده هاشمی بهرغم میل باطنی خودش از سوی دوستان یا مشاوران در این مسیر (کاندیداتوری) حرکت کند باید تجربیات کاندیدای شکستخورده را مرور کند شاید محبوبیت امروز او در آن زمان پاسخی معکوس دهد.»
روزنامه آرمان، منتسب به جریان هاشمی (1393/11/8):
«اما قاضی زاده حیف است که اینچنین مورد توجه اصولگرایان قرار بگیرد. آنها از 24خرداد 92 این نکته را درک کردند که نباید نیروهای خود را به کارزار انتخابات بفرستند. از جمله راهکارهای آنها یکی این بود که با افراد محبوب ائتلاف کنند و اکنون چه فردی محبوبتر از سیدحسن قاضیزاده هاشمی. وزیری که علاقه به دیده شدن دارد و کوچکترین اقدام خود را رسانهای میکند. وزیری که دوست دارد به مراسم مغنیه رود یا چشم پیرمردی را در استان سیستان و بلوچستان جراحی کند چرا باید پای در مسیری بگذارد که پیشتر پیموده شده و نتیجهای نداشته! باید به ایشان گفت حیف است این عملکرد و این محبوبیت!»
اسماعیل کهرم، مشاور خانم ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در پاسخ به سوال انتقادی خبرنگار فارس، درباره علت عدم حضور خانم ابتکار در شرایط گرد و غبار خوزستان، برخلاف دکتر قاضی زاده، در تاریخ 1393/11/25 این چنین گفت:
«هر جا که عکس و دوربین باشد آقای هاشمی نیز حضور دارد! بنده علت عدم حضور «ابتکار» را در خوزستان نمیدانم، اما سوال اینجاست که آیا نتیجه حضور وزیر بهداشت به خوزستان غیر از شوی رسانهای چیز دیگری بود؟ آیا وزیر بهداشت تفاوت میان بیابان و کویر را میداند؟ «هاشمی» متخصص چشم است بر همین اساس دلیلی ندارد که وی به عراق برای رفع معضل ریزگردها سفر کند. باید ابتکار و جمعی از کارشناسان به این سفر بروند. آقای هاشمی (وزیر بهداشت) نخود هر آشی است، بنده حدس میزنم دخالت هاشمی موجب شده تا ابتکار از رفتن به خوزستان امتناع کند.»
نتیجه: مطالب فوق نمونه هایی هستند که نشان میدهد جریانات نزدیک به هاشمی و اصلاحات، بارها و بارها خدمات دکتر قاضی زاده را ریاکارانه و در جهت کسب محبوبیت برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری قلمداد کرده اند و به نظر میرسد مخاطب این اظهارات دکتر قاضی زاده آنجا که میگوید: «به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور من در این عرصه است.» بیش از همه جریانات هاشمی و اصلاحات باشد.
95/1/19
11:9 ص
دیشب آقای عراقچی در برنامه گزارش خبری شبکه 2 سیما حاضر شد و به سوالات مجری برنامه پیرامون اجرای برجام با توجه به گذشت 76 روز از اجرای آن پاسخ داد که در حاشیه برخی از بندهای مصاحبه عراقچی مواردی را عرض میکنم:
عراقچی: آنها به تعهداتی که طبق برجام روی کاغذ داشتند عمل کردهاند، اما اینکه بگوییم تحریمها تنها روی کاغذ لغو شده نباید باعث شود که ارزش کار کم شود.
نازکبین:این که تعهدات ما از کاغذ به عمل تبدیل شده ولی تعهدات آنها هنوز روی کاغذ است و به چانه زنی های مکرر و بعضاً بی فایده نیاز دارد خسارت محض است.
عراقچی: ما از روز اول گفتیم که تحریمهای اولیه آمریکا و تحریمهای غیر مرتبط با هستهای سر جای خود میماند
نازکبین: ولی ما یادمان هست که شما از اولین روزهای مذاکرات میگفتید همه تحریمها را رفع خواهید کرد!
عراقچی: من نمیدانم چرا برخی اینقدر به دلار علاقه مند شده اند و مدام میگویند چرا تحریمهای دلار برداشته نشده است.
نازکبین: پاسخ این حرف عراقچی در سخنان خود عراقچی آمد: «ارتباطات ارزی ما معلق نشده و تا جایی که به دلار برخورد نکند، مشکلی وجود ندارد.»
عراقچی: توانمندیهای ایران، آمریکاییها را پای میز مذاکره آورد و الان #کارشکنی آنها طبیعی است، ما به همان میزان که در مذاکرات با آنها درگیر بودیم هنوز هم در حال رایزنی با آنها هستیم و تا به حال فشارهای ما باعث شده برخی از مشکلات رفع شود.
نازکبین: این که تمام تعهدات ما نقداً انجام شده و الان درحال مذاکره درباره تعهدات نسیه آنها هستیم ناشی از ضعف مذاکره کنندگان در تنظیم برجام و عدول از خطوط قرمز رهبری است و گرنه بسیاری از مانع تراشی های فعلی با متن دقیق ایجاد نمیشد.
عراقچی: ما میدانستیم در صحنه اجرا با بد عهدی و بدقلقی آمریکاییها مواجه خواهیم شد. طرف مقابل باید اجرای موفقیت آمیز برجام را تضمین کند آنها تحریم ها را لغو کردهاند، اما باید در زمینه رفع موانع هم تلاش کنند و ما مرتب با آمریکاییها بحث داریم تا مشکلات حل شود.
نازکبین: پس چرا در اجرای یکی از شرایط مهم مندرج در منشور اجرای برجام توسط رهبری از اخذ تضمین لازم از رئیس جمهور آمریکا جهت همراهی کامل با برداشتن تحریم ها صرف نظر کردید؟!
عراقچی: یکی از نگرانیها بعد از برجام این بود که آیا ارتباطی بین بحث موشکی و برجام وجود دارد که بعد از تست موشک عماد غربیها گفتند نقض قطعنامه صورت گرفته، اما نقض برجام نیست، همانطور که تست موشکی ما نقض برجام نیست. تعجب میکنم که برخی میگویند بعد از برجام آمریکا به سراغ بحث موشکی آمده؟ ما 10 سال است که بحث موشکی را داشتهایم و اصلا بحث جدیدی نیست.
نازکبین: در حالی که به اقرار آقای عراقچی تحریمهای موشکی طی 10 سال اخیر در ارتباط با پیشرفتهای هسته ای اعمال شد، حق این بود که این تحریمها نیز به همراه تحریمهای هسته ای در برجام رفع گردند و این بهانه که طرف مقابل قبول نکرد، قابل پذیرش نیست، در هر صورت باز گذاشتن راه تحریم های موشکی در حالی که دیگر امکان دسترسی به بمب هسته ای نداریم قابل دفاع نیست و آمریکا حتماً از این که باپافشاری توانست در کنار برجام (که توان هسته ای ما را مهار کرده)، تحریمهای هسته ای هم اعمال کند بسیار خوشحال است. بحث دیگر این که آیا قبلاً هم در طول 2 ماه چند تحریم موشکی را تصویب و آماده میکردند؟! مسلماً سرعت جدیدی که در تحریم های موشکی ایجاد شده افزایش یافته تا جبرانی برای رفع تحریم های هسته ای باشد.
عراقچی: تحریم یکسری افراد و نهادها توسط آمریکا میتواند نقض برجام حساب شود و میتواند نشود و تصمیم گیری در این خصوص به عهده هیئت نظارت بر برجام است. ما به این هیئت گزارش کردهایم و آن هیئت باید جمع بندی کند و بگوید که آیا نقض برجام صورت گرفته یا نه.
نازکبین: این که هیأت نظارت بر برجام باید بر آن نظارت کند مسلم است، اما وظیفه اجرا با توجه به تعهد کتبی رئیس جمهور مبنی به رعایت شرایط منشور رهبری، با ایشان است و باید هرگونه تحریم جدید به هر بهانه ای را به منزله نقض برجام بداند، هرچند این خط قرمز باید درمتن برجام هم وارد میشد تا نیازی به منشور رهبری و مصوبه مجلس نباشد و در هر صورت جایگزینی تحریم های غیر هسته ای جدید به جای تحریم های هسته ای باوجود اجرای برجام قابل پذیرش نیست.
عراقچی: درباره اراک، رهبری گفتند که پس از دو کار انجام شود که یک پس از بسته شدن پی ام دی و یکی امضا شدن قرار داد. این چیزی که ما را به طور 100 درصد مطمئن می کند این است که قرارداد با یک شرکت داخلی بسته شود و 1+5 موظف هستند که به شرکت ایرانی کمک کنند. این قرارداد با یک شرکت وابسته به سازمان انرژی اتمی بسته شده است و این شرکت در حال مذاکره با طرف چینی است تا این اقدام را انجام دهد.
نازکبین: دولت با عقد قرارداد با یکی از شرکتهای زیر مجموعه اش، خیالش را از شرط رهبری درباره عقد قرارداد محکم با طرفهای خارجی، درقبال تعهداتشان در بند 8 برجام، مبنی بر همکاری در بازسازی رأکتور اراک راحت کرد و معلوم نیست به غیر ازچند سال انتظار برای بازسازی اراک، چقدر باید منتظر عقد قرارداد همکاری باشیم!
95/1/13
4:31 ع
بعد از سخنان رهبری درباره محتوای توئیت موشکی منتسب به هاشمی مبنی بر نااگاهانه و یا خیانتکارانه بودن آن، ابتدا در همان صفحه توئیتر اصلاحیه ای صادر شد و سپس اصالت آن صفحه زیرسوال رفت و موضعگیری هایی انجام شد که برخی از آنها در نوع خود عجیب و بعضا بامزه بودند:
یک هفته ای هست که از انتشار توئیت موشکی هاشمی میگذرد و در همین مدت هم کلی جنجال ایجاد کرد و افراد مطرح سیاسی، فرماندهان نظامی و رسانه های مختلف در نقد آن مطالبی را منتشر کردند و با توجه به حساسیتی که درباره آن مطرح شده بود، اگر توئیت مربوطه تقطیع شده بود، در همین مدت باید آن جملات تکذیب میشد، نه ساعاتی پس از نهیب مقام معظم رهبری.
بحث دیگر اینکه همین کاربری توئیتر قبلا در مطلب تبریک سال نوی میلادی در سایت هاشمی معرفی گردیده بود و تکذیب ارتباط آن با هاشمی گاف بامزه ای بود که با انتشار اسکرین شاتهای سایت هاشمی رسوا شد.
بازهم نکته دیگر، انتشار اصلاحیه از طریق همان حسابی است که اصالتش تکذیب شد که در نوع خود جالب و بامزه بود.
بحث دیگر شکافی است که پس از سخنان رهبری بین هاشمی و اصلاح طلبان رخ داد درحدی که هاشمی با تکذیب و اصلاح با توئیت مربوطه مواجه شد ولی برخی رسانه های اصلاح طلب از همان مطلب به اصطلاح تکذیب و تقطیع شده! همچنان سرسختانه دفاع میکنند که این هم از نکات بامزه پساتوئیت هاشمی است.
در نهایت آمیخته شدن انتشار این توئیت با مفاهیمی مثل ناآگاهی، خیانت، بی عرضگی در مدیریت صفحه شخصی، فرافکنی، دروغگویی، تناقضگویی و ایجاد اختلاف بین هاشمی و جریان اصلاحات در نوع خود عجیب بود.
95/1/13
4:23 ع
لطفاً این متن را تا انتها، با حوصله و بدون پیش قضاوت، مطالعه فرمایید:
دیروز 2 فرد و 6 شرکت دیگر به فهرست تحریمی های مرتبط با ایران افزوده شدند و این سومین مصوبه تحریمی است که بعد از مصوبات محدودیت ویزا و بسته تحریم موشکی که طی همین 2 ماه پس از برجام تصویب شده است. این امر در کنار عدم رفع برخی از تحریم ها و یا مانع تراشی برای قابل استفاده بودن همین رفع تحریم ها از سوی آمریکا نشان میدهد که دولت اگر از ساحت همین برجامی که با دادن امتیازات سنگینی به دست آمده است، به صورت جدی دفاع نکند، همانطوری که رهبری فرمودند برجام درحد یک خسارت محض خواهد ماند.
آنانی که مذاکرات مستقیم را خواستار شدند و از رهبری مجوز چانه زنی برای تأخیر غیرطولانی در برخی از بخش های هسته ای را گرفتند، بهانه شان رفع تحریم بود و اگر قرار باشد بخشی از تحریمها در متن برجام باقی بماند و برخی هم به خاطر بدعهدی در اجرای برجام رفع نشود و همان هم که ظاهراً رفع شده با مانع تراشیهای طرف مقابل مانع معامله، توافق و اثرگذاری برای ایران گردد و تازه تحریمهای جدید هم به بهانه های دیگری افزوده شود، عملاً چه تضمینی است که طی دو سه سال آینده از نظر میزان تحریم به همان نقطه قبلی نرسیم در حالی که در هسته ای نیز سالها عقب نشینی کرده ایم؟!
این که مذاکره کنندگان ما در متن برجام جلوی افزایش تحریم ها به بهانه های دیگر را نگرفته اند یا ناشی از خوشبینی مضحک ایشان به طرف مقابل بود که فکر نکردند همه تحریمها را به بهانه ای دیگر می توانند برگردانند و یا ناشی از این امر بود که تمایل داشتند باب مذاکره با آمریکا به بهانه های دیگر را بازبگذارند و بازهم عجیب تر این که خود مسئولان ما توقع دارند برای جلوگیری از بازگرداندن تحریمها، نظام حاضر شود در خصوص کاهش توان دفاعی، تغییرقانون اساسی، آزادیهای جنسی مانند همجنسبازی، دست برداشتن از حمایت از فلسطین، حزب الله و ملت های مظلوم و به رسمیت شناختن اسرائیل هم عقب نشینی کند؟! که نشان میدهد این افراد یا به این اصول و آرمانهای اسلام و انقلاب اعتقادی ندارند و یا در خصوص آنها پایبندی و اصراری ندارند و گرنه چگونه حاضر به پذیرش چانه زنی در قبال آنها میشدند؟!
همه میدانیم که مقام معظم رهبری در نامه صدور مجوز اجرای برجام، 9 شرط قراردادند که اگر این شرایط محقق نگردید ایران باید طبق قاعده برگشت پذیری برجام و با توجه به مکانیزمی که در برجام جهت اعتراض تنظیم شده است که بند 3 از این شرایط که به بند 3 مصوبه مجلس هم اشاره کرده، آمده است:
«در سراسر دورهی 8 ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبهی مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.»
باتوجه به این که منشور رهبری در اجرای برجام از سوی رئیس جمهور و مسؤولان دستگاه دیپلماسی مطاع شمرده شد و کتبا بر رعایت آن تعهد داده اند و به منظور جلوگیری از ادامه روند جایگزینی تحریم های جدید غیرهسته ای به جای تحریمهای هسته ای، ضروریست که در اسرع وقت جلوی این امر که در عین اعمال محدودیتهای هسته ای به ما، تحریمها را نیز برمیگرداند، گرفته شود.
نه تنها دولت مکلف به واکنش جدی و مناسب در برابر تحریم های جدید است، مجلس و شورای امنیت ملی هم باید در قبال مسیری که منجر به خسارت محض کشور از برجام میشود واکنش جدی نشان دهند، چه بسا واکنش جدی در این مقطع جلوی ادامه این روند را بگیرد و مانع فروپاشی برجام در آینده نزدیک گردد.
95/1/13
4:21 ع
گویا اخیراً آقای حسینیان مصاحبه ای داشته اند و در آن ضمن این که احمدی نژاد را بهترین و شاید تنها گزینه انتخابات ریاست جمهوری 96 دانسته اند، در انتها گفته اند که:
«باید دوستان به جای بدگویی و انتقادهای زننده، بیشتر به فکر اصلاح نواقص گذشته آقای احمدی نژاد باشند. آقای احمدی نژاد مناسب ترین فرد برای این کار است. علتش هم این است که هم احمدی نژاد برنامه دارد، هم تجربه دارد و هم می تواند در صحبتش با مردم رابطه برقرار کند و توده ی مردم را بسیج بکند.»
در پاسخ به مصاحبه حسینیان درباره احمدی نژاد عرض میکنیم که، آیا در حالی که آقای احمدی نژاد هرگز اشتباهات اصلی اش در خصوص برخی تعللها، لجاجتها، حاشیه سازیها و خط قرمز تعریف کردن برای برخی از افراد حلقه اش را قبول نکرده است، می توان ایشان را به اصلاح نواقصش واداشت؟! آیا خود آقای حسینیان که از نمایندگان حامی احمدی نژاد بود توانست تأثیر مثبتی بر وی بگذارد که از دیگران چنین توقعی دارد؟! آیا اگر احمدی نژاد با همان خط سیری که داشت دوباره به قدرت برسد تضمینی هست که همان تعلل ها، حاشیه سازی ها و لجبازی ها را در ابعاد گسترده تر ادامه ندهد؟! اگر چنین باشد، آیا بهتر نیست این اشتباهات و لجاجت ها به جای این که به نام حزب الله تمام شود، به نام جریانات دیگری ثبت شود؟! آیا آقای احمدی نژاد تنها به این دلیل که میتواند روحانی را در مناظره شکست دهد، باید مورد حمایت قرار گیرد؟! اصلاً چه کسی گفته که جز احمدی نژاد نمیتوان گزینه ای پیدا کرد؟! مگر خود احمدی نژاد که در سال 84 به قدرت رسید در کل کشور سرشناس بود؟!
نهایتاً به آقای حسینیان و همه حامیان انقلاب توصیه میکنیم در حالی که کل گفتمان انقلاب هدف قرار گرفته است، با روشنگری و رفتار مناسب و غیر انفعالی، این گفتمان را از تحریف، انحراف و هجمه توسط خستگان و برگشتگان از انقلاب حفظ کنند و بستر رشد و انتخاب نیروهای انقلابی، مؤمن، متعهد، متخصص، پاکدست، بیحاشیه، عدالتخواه، ساده زیست، اخلاق مدار، پرتلاش، استکبارستیز و ولایتمدار را مهیا کنند.
95/1/6
10:18 ع
پس از پیام صریح مقام معظم رهبری در حرم مطهر امام رضا (ع) مبنی بر خسارت محضی که در برجام وارد شده و مخالفت با برجامهای2و3 درباره چانه زنی در تغییر قانون اساسی، کاهش توان دفاعی، جلوگیری از حمایت از فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و به رسمیت شناختن اسراییل و… جریانی که برجام را فتح الفتوح نشان میداد تا به این بهانه برجامهای دیگری را با عقب نشینی در حوزه های دیگر در برابر آمریکا رقم بزند، در لاک دفاعی فرو رفته است و هنوز نتوانسته پاسخی به سخنان صریح رهبری ارائه نماید، چرا که واکنش خارج از مسیر قانونی تنها جایگاه سست و شکننده دولت را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد که این امر با حضور یکباره هاشمی و روحانی و هیأت همراهشان در کیش تحت تدابیر سخت امنیتی همراه شد و موجب گردید که برخی از رسانه ها سفر هاشمی و روحانی به کیش را با هدف هماهنگی و ایجاد شرایط خاص برای نظام معرفی کنند، لیکن به نظر میرسد که:
1- بعد از فتنه 88 و مشاهده انسجام و توان مدیریت نظام در شرایط بحران، شخص یا جریانی به سرش بزند که دوباره کشور را به سمت فتنه ای جدید سوق دهد.
2- باتوجه به این که فرماندهی کل قوا با شخص مقام معظم رهبری است و تمام قوا نسبت به مسائل کشور توجیه و با مردم و رهبری نیز کاملاً همراهند، هیچ جریانی نمی تواند با اقدامی غیرقانونی در برابر توان مردم، بسیج و امنیتی کشور، دچار اشتباهی از جنس اشتباهات بنی صدر یا سران فتنه گردد.
3- هرچند که انتخاب یک مجلس خبرگان انقلابی، امید بدخواهان را در خصوص تغییر رهبر و یا شورایی شدن آن ناامید کرد ولی این که در یک حرکت انتحاری بخواهند روی تمام موقعیت خود به یکباره قمار نمایند بسیار بعید است.
4- علی رغم این که هیچ خطر جدی با چنین تجمعاتی متوجه نظام نمیشود، ولی این احتمال منتفی نیست که برخی بخواهند با یک مانور نمایشی و طرح برخی شایعات، شرایط جامعه و میزان همراهی ایشان را با نقشه های خود آزمایش نمایند که البته معمولاً وقتی این آزمایشها با شکست و عدم همراهی مردم در فضای رسانه ای و اجتماعی مواجه میشود، تکذیبیه هایی از جنس اعلام همراهی کامل با نظام و رهبری امری دور از ذهن نخواهد بود.
95/1/6
10:13 ع
هاشمی همزمان با سفر نوروزیش به کیش در اینستاگرامش اینچنین نوشت:
« چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ در زندگی ام از همان ابتدا چیزی به نام تظاهر و ریاکاری وجود نداشت. هر چه بودم همان را نشان می دادم. بالاتر از آن از این متنفر بودم که عده ای مردم را به ریاضت کشی و زندگی زاهدانه دعوت کنند و خودشان در پنهان طور دیگری زندگی کنند، به خاطر همین هم در خاطراتم حتی تفریحاتم و از این دست مسائل که بسیاری افراد آن را پنهان میکنند را می نویسم چرا که از عاقبت ریاکاری و تظاهر به ساده زیستی سخت می ترسم، والله بما یعملون محیط …»
نقدی بر پست اینستاگرامی هاشمی در کیش تقدیم می گردد:
کسی سوال نمی کند که « چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ » اما برای همه عجیب است که چرا تفریحات هاشمی و فرزندان و دوستانش سال هاست که از جنس خوشگذرانی های اشراف است، و این که چرا هاشمی به عنوان یکی ازمسؤولان بلندپایه نظام، برخلاف دستورات صریح حضرت امیر (ع) درنهج البلاغه و امام خمینی (ره) که دستور ساده زیستی، دوری از اشرافی گری و زی طلبگی می دهند، تلاش دارد که:
1- مانور تجمل و اشرافی گری به راه بی ندازد!
2- اصرار دارد همه مسؤولانی که به چنین رفتارهایی دست نمی زنند را متهم به ریاکاری نماید!
3- اصرار دارد کسانی را که خودشان را ملزم به ساده زیستی می دانند را دشمن رفاه مردم و درپی ریاضت کشی ایشان معرفی کند!
4- میخواهد برای توجیه کارهایش، به تحریف اسلام و انقلاب و فرمایش های امام(ره) هم روی آورد که به مراتب زشت تر و قبیح تر از این است که بخواهد صرفاً کار زشتی را انجام دهد!
اصل ساده زیستی مسؤولان از این جهت که موجب دردآشنا بودن مسؤولان می شود، دغدغه ایشان برای حل مشکلات و رفاه مردم را بیشتر خواهد کرد که اگر این دغدغه با تخصص و مدیریت صحیح همراه گردد موجب پیشرفت متوازن و عدالت اجتماعی در جامعه می گردد.
مسؤولانی که اشرافی زندگی میکنند، کسانی هستند که با اعتماد به دشمن و اظهار نیاز به او، واردات بی رویه، نادیده گرفتن توان داخلی، تضعیف تولید ملی، نهادینه کردن اشرافیگری و فرهنگ اصراف و ریخت و پاش، نهایتاً موجب رکود، بیکاری، وابستگی، ضعف کشور، ذلت مردم و عقب ماندگی نسلهای آینده می گردند، هرچند شاید در مدتی کوتاه بتوانند رنگ و لعابی بر اقتصاد بیمار کشور بزنند، ولی نه تنها باطن کشور را تقویت نمیکنند بلکه موجب تضعیف آن نیز میگردند.
95/1/6
10:9 ع
بحثهای شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیهاند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند.
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا میکند که این تفکر در ملت ما تزریق شود که ملت ایران بر سر یک دو راهی دروغین قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یا با آمریکا کنار بیاید یا بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند.
کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست چون دولت آمریکا از ثروت، دستگاههای تبلیغاتی وسیع، سلاحهای خطرناک و امکانات بسیاری که دارد برای عقب راندن طرفهای مقابلش استفاده کرده است، بدون این که عقب نشینی قابل توجهی در برابرشان انجام دهد.
در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تائید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم.
آمریکاییها به آنچه وعده دادند عمل نکردند. به تعبیر وزیر خارجه ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راههای انحرافی متعدد، جلوی مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. آمریکایی ها گفتند که ما تحریم را بر میداریم و روی کاغذ هم برداشتند، اما از طُرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید.
کسانی که امید میبندند که بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم از این غفلت میکنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوههای مختلف، تقلب و خدعه، سر باز میزند و به تعهداتش عمل نمیکند. این خسارت محض است که در مقابل چشم خود میبینیم.
منطقی است که سعی میکنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند، این است که برجامهای2و3 باید در قضایای منطقه و قانون اساسی وغیره بهوجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم، معنای این حرف، آن است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی به آن پایبند است، صرفنظر کند.
آمریکا دنبال تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. بنا بر این تحلیل دشمن این تحلیل را در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت تزریق میکند که اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران میخواهد از شّرِ آمریکا راحت شود، باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام و از مفاهیم اسلامی و امنیت خود دست بردارد.
امروز انسانهای آگاه و متکی به ارزشهای اسلامی از آمریکا نمیترسند. شاید برخی از آمریکا بترسند اما این ترس از آمریکا غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از آمریکا عقلایی بود، ترس اینها غیرعقلایی است چراکه آن زمان پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.
بی تعارف مقصود از دشمن دولت آمریکاست، البته میگویند ما دشمن نیستیم. پیام نوروزی میدهند که اینها بچه گولزنی است. وزیر خزانهداری امریکا شبانهروز مشغول کار است که جمهوری اسلامی نتواند از نتایج برجام بهرهمند شود.
9 ماه دیگر دولت آمریکا عوض خواهد شد. هیچ تضمینی وجود ندارد که دولتی که می آید همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی آمریکا الان در بدگویی به ایران مسابقه گذاشتهاند.
واقعیت دیگر این است که این دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهای دشمنیاش نامحدود نیست. چند ابزار اساسی دارد که ابزارهای فعال اوست. یکی تبلیغات است و ایرانهراسی، یکی نفوذ و دیگری هم تحریم.
دو راهی حقیقی که وجود دارد این است که یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی که اقدام و عمل نیاز است.
امروز آنطور که به من گزارش دادند، حدود 60 درصد از امکانات تولید ما معطل و تعطیل است. باید تولید را احیاء و زنده کنیم. راه دارد، مسئولان دولتی حرفهای منتقدان را بشنوند، گاهی پیشنهادها و حرفهای خوبی دارند.
با فساد و ویژهخواری و قاچاق مبارزه جدی شود. اینها به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش به مردم میرسد. باید آنچه که امروز ممکن است پیش بیاید، جلوی آن را بگیرند.
دستگاههای دولتی بهجای اینکه آغوش خود را بهروی کسانی که نظام و ارزشهای اسلامی را قبول ندارند، باز کنند, به روی بچه مسلمانها و نیرویهای حزباللهی، مومن و انقلابی باز کنند که کارهای فرهنگی با ارزشی انجام میدهند.
95/1/1
9:46 ع
توجهی گذرا به سخنان تحویل سال مقام معظم رهبری و شخص رئیس جمهور و سپس شنیدن سخنرانی امام خامنه ای در حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نشان میدهد که:
1- اگر چه دولتمردان بدون شفافیت لازم و بدون بیان دقیق و حتی کلی منظورشان از طرح برجام های 2 و 3 ، مستمراً از این واژگان استفاده میکنند، اما رهبر معظم انقلاب، خیلی صریح هدف دولت از بیان این عبارات را برای مردم توضیح دادند که همانا چانه زنی در خصوص تغییر قانون اساسی و کوتاه آمدن از برخی اصول اسلام و آرمان های انقلاب در جهت پسند آمریکاست.
2- باتوجه به این که کشورمان تا مدتی به لحاظ تأمین انرژی با نفت و گاز در امان است، مذاکرات و چانه زنی های هسته ای، با رعایت خطوط قرمزی مانند حفظ حقوق کامل هسته ای و نپذیرفتن محدودیت طولانی، مجاز اعلام شد و به همین دلیل مسؤولان سیاست خارجی و هسته ای، مجاز به نرمش قهرمانانه در خصوص هسته ای شدند، البته همانطوری که شخص رهبری، مسئولان و کارشناسان مختلف، بیان کردند، برخی از این خطوط قرمز در برجام محقق نشد و برخی دیگر نیز تنها روی کاغذ عملی شد.
3- آیا میتوان در خصوص سایر مواردی که آمریکا به دنبال چانه زنی با جمهوری اسلامی است هم چنین شرایطی را پذیرفت؟! آیا می توان فقط چند سال اسراییل را به رسمیت شناخت؟! آیا می توان احکام اسلامی را فقط چند سال از قوانین کشور حذف کرد؟! آیا می توان فقط چند سال فرهنگ منحوس غرب در رسمیت بخشیدن به آزادی های بی حد و حصر جنسی مثل آزادی همجنسبازان را مجاز دانست؟! آیا می توان فقط چند سال از حفظ و تقویت توان دفاعی عقب نشست به این خیال که دراین مدت مورد هیچ تعرض و تهدیدی قرار نمیگیریم؟! آیا می توان فقط چند سال از حمایت متحدین منطقه ای و محورهای مقاومت دست کشید و منتظر نابودیشان ماند؟! آیا می توان فقط چند سال از جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه، به سمت یک حکومت سکولار با یک جایگاه فرمالیه برای ولایت فقیه حرکت کرد؟! آیا می توان تنها چند سال از روحیه انقلابی گری، مقاومت، استقلال، شهادت طلبی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دست برداشت و آرمانهای انقلاب را تنها برای چند سال فراموش کرد؟!
نتیجه: باتوجه به این که جایگاه ولی فقیه در اصل 110 قانون اساسی به عنوان کسی که سیاستهای کلی نظام را به سران قوا ابلاغ می کند، کاملاً به تصریح بیان شده است و اصول متعدد قانون اساسی خط مشی سیاست داخلی، خارجی، نظامی و اقتصادی را مبتنی بر استکبارستیزی و حمایت از مظلومان عالم، استقلال، قاعده قرآنی نفی سبیل و ترویج فرهنگ اسلامی و اجرای احکام اسلام به صراحت ترسیم کرده است، ضروریست که رئیس جمهور نسبت به تکالیف قانونی خود که برای اجرای آنها قسم یاد کرده است، پایبند بماند و امضای حکم تنفیذ رهبری را قدر بشناسد و در حال حاضر به جای بی تابی برای رابطه با آمریکا به اجرای اصول اقتصاد مقاومتی و تقویت بنیه اقتصادی کشور بکوشد.