لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

95/5/17
4:9 ع

مسئول مذاکره با آمریکا

باتوجه به مطلب قبلی سایت در خصوص سهم احمدی نژاد در مذاکره با آمریکا، یکی از دوستان سوالی پرسیدند که با توجه به این که احتمالا سوال دوستان دیگری نیز می تواند باشد به آن پاسخ می دهم:

سوال:

چرا مقام معظم رهبری مجوز مذاکره با آمریکا را به احمدی نژاد نداد ولی به روحانی داد؟!

پاسخ:

احمدی نژاد بابت شعار مذاکره با آمریکا از مردم رأی نگرفته بود و چنین مسئله ای هم اساساً به عنوان یک ضرورت کارگشا تلقی نمی شد، لیکن رهبری عزیز در پاسخ به وساطت عمان در این خصوص 2-3 جلسه مذاکره را تجویز کردند که با توجه به این که به آن خوشبین هم نبودند و این که خود آمریکایی ها هم تمایلی به علنی شدنش نداشتند، این کار به صورت محرمانه انجام شد.

اما روحانی در شرایطی به انتخابات ورود کرد که به دلیل:

  • دشمنی های خارجی در تشدید تحریمها که به حمایت از فتنه گران و با استفاده از گرایی که ایشان درباره تشدید تحریم ها دادند
  • سوء مدیریت دولت دهم در مقابله با تحریم ها که مورد انتقاد رهبری نیز قرار گرفت
  • اداره ضعیف اقتصاد کشور که موجب بروز تورم 37 درصدی گردید
  • و تلاش کاسبکاران تحریم و شرکای فتنه که در کشور با انواع روش ها از جمله تأسیس صرافی های غیر مجاز تلاش کردند اقتصاد کشور را دچار تلاطم کنند

توانست از آن فضا نهایت سوءاستفاده را بکند و این مفهوم را در کشور جا بیندازد که کلید حل مشکلات کشور در تعامل با آمریکا خلاصه شده است و بابت این شعار هم توانست از 50.7% مردم رأی بگیرد، لیکن از آنجا که مقام معظم رهبری مذاکره و تعامل با آمریکا را حلال مشکلات کشور پیش بینی نمی کردند، به خاطر روشنگری و در احترام به رأی مردم، به این شعار اصلی روحانی و به نوعی خواسته مردم گردن نهادند تا این مسیر در چارچوب خطوط قرمز ترسیمی طی شود تا ضمن تجربه این مسیر، اذهان عمومی در این خصوص روشن شود.

اگر مقام معظم رهبری به جای روحانی، شخصیت حقیقی یا حقوقی دیگری را مسئول مذاکره با آمریکا می کرد، مطمئناً شکست احتمالی در مسیر مذاکره با آمریکا، به جای این که به بی فایده بودن این مسیر متوجه بشود، آن را متوجه فرد تعیین شده از رهبری می نمودند! پس روحانی مسئول مذاکره با آمریکا شد تا با شرط رعایت خطوط قرمز نظام، فرصتی هم برای اجرای شعارش پیدا کند و این رفتار روشنگرانه رهبری باعث شد تا همان 50.7% که تعامل با آمریکا را حلال مشکل می دانستند با بی اعتمادی به آمریکا، از نظر سابقشان عدول کنند که این مسئله هم به صورت میدانی در بین مردم و هم از نتایج نظرسنجی های بعضا خارجی کاملاً مشهود است.

نتیجه: این که رهبری عزیز، روحانی را مسئول مذاکره با آمریکا قرار دادند ولی احمدی نژاد را قرار ندادند به هیچ وجه ناشی از این نبود که به روحانی بیش از احمدی نژاد اعتماد داشته اند، بلکه به شرایط جامعه، رأی مردم و آینده نگری ایشان از احتمال بهانه گیری های آینده ارتباط داشته است.


nazokbin

95/5/10
11:20 ع

پزشکیان

مساله فیش‌های نجومی و تخلفاتی که در این باره و به خصوص در به کارگماری این افراد از سوی برخی اشخاص صاحب نفوذ مانند حسین فریدون و صفدر حسینی و حامیان‌شان رخ داد و نوع برخورد دولت و حامیانش با این تخلفات موجب انتقادات گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گردید که متاسفانه دفاعیات برخی حامیان دولت هم در این خصوص نه تنها کمکی به توجیه آنها نکرد، بلکه بر شدت اعتراضات نیز افزود.

یکی از حامیان دولت یازدهم آقای مسعود پزشکیان است که اخیراً سخنانی گفت که بی ارتباط به تخلفات فیش‌های نجومی و مسائل پیرامون آن به نظر نمی‌رسد:

«باید ساختاری ایجاد کنیم که در آن خائن، رشوه‌خوار و زمین‌خوار وجود نداشته باشد، باید به جای معلول به دنبال علت باشیم و ساختاری ایجاد کنیم که خائن، رشوه خوار، قاچاقچی، زمین خوار و ... وجود نداشته باشد.»

اگر چه مبارزه با علت‌ها و ریشه‌های تخلفات در اولویت مقابله با مفاسد قرار دارد و باید جدی گرفته شود، لیکن سخنان آقای مسعود پزشکیان از چند جنبه قابل بررسی است که خطاب به ایشان بیان می‌شود:

1- آقای پزشکیان ! اگر به این نظرات واقعاً معتقدید پس چرا درباره تخلفاتی که در دولت قبل رخ داد، بجای رفع علت‌ها فقط به دنبال افشاگری درباره معلول‌ها و متخلفان بودید؟!

2- مگر برای رفع علت باید اصلاحِ آثارِ خرابی‌های آن را کنار گذاشت؟! آیا نباید ضمن اصلاح علت‌ها و ساختارها، متخلفانی که با سوءاستفاده از آنها فربه شده‌اند، عزل، رسوا و مجازات شوند؟!

3- مگر نه این که بخشی از مفاسد، معلولِ زیاده‌خواهی‌ افراد و باندهای سودجویی است که در هر ساختاری دنبال منافذ قانونی و ساختاری‌اند؟! پس با برخورد قهری‌ و حذفی با آن‌ها هم باید ساختار و مردم را نجات داد و هم به دیگران درس عبرت داد.

4- اگر قرار باشد علت‌ها رفع شود باید کسانی که در رفع علت‌ها مقاومت می‌کنند را نیز کنار گذاشت، پس نمی‌توان بدون برخورد با افرادی که در باندهای قدرت حضور دارند و مانع اصلاح امور می‌شوند ادعای رفع علت‌ها را داشت.

5- یکی از مهمترین علت‌های بروز تخلفات، ریشه‌ها و مبانی فکری آن‌ها مانند: توجیه زندگی اشرافی، فامیل بازی و رابطه بازی در مسئولیت‌ها، فراموشی شأن نوکری مسئولان، دوری از مردم عادی و... است که باعث بروز سوءاستفاده، تخلف و فساد مسئولان میگردد.


nazokbin

95/5/10
11:15 ع

مبانی فکری جریان انحرافیدر رابطه با بررسی مبانی فکری جریان انحرافی که بارزترین تأثیرشان موجب تعلل در برابر امر ولایت فقیه در مواردی مانند عزل مشایی، ابقای مصلحی، به جامعه نکشاندن اختلافات قوا گردید، به دو انحراف مبنایی اشاره کردیم که هر دو مبتنی بر مشاهدات غیر قابل کتمان بود که ضمن یادآوری مختصر آنها، عواقب و خطرات آن ها را نیز در نهایت تبیین می نمایم:

الف- بخشی از مبانی فکری جریان انحرافی ناشی از این القاء بود که رئیس جمهور، دولت و حتی طرح هایش مورد حمایت، هدایت و حتی مدیریت خاص امام زمان (عج) قرار دارند که شواهد این القائات را در صحبت های آقای احمدی نژاد درباره هاله نور و یا مدیریت طرح هدفمندی توسط امام زمان(عج) شاهد بودیم که این موضوع را قبلا در مطلب «از کدام انحراف سخن می گفتیم!؟» به تشریح بیان نمودم. البته این نوع انحراف می تواند مبانی فکری عمیق تری را نیز به پشتوانه داشته باشد که عبارتند از:

  • درک اشتباه از مفهوم ظهور صغری مبنی بر این که همان طوری که در غیبت صغری، حضور نواب را داریم، در ظهور صغری هم می توان به واسطه نواب امام زمان به ایشان مرتبط شد و این در صورتی است که معنی صحیح ظهور صغری آن مرحله قبل از ظهور است که بیشتر مردم، مطالبه ظهور دارند و از آن به عنوان یک نیاز صحبت می کنند.
  • مفهوم تحسس که در آن فرض می شود که در عصر نزدیک به ظهور می توان با تحسس و جستجو به وجود مبارک امام زمان (عج) دست یافت!

ب- بخش دیگری از مبانی فکری جریان انحرافی ناشی از بکارگیری برخی از توجیهات و شبیه سازی های نادرست برخی از مقاطع تاریخی با تعلل های احمدی نژاد است که در مطلب «جریان انحرافی را بشناسید، آفتاب آمد دلیل آفتاب» مفصلاً به نادرستی این شبیه سازی ها درباره مکث مالک اشتر در جنگ صفین و انتظار مقام معظم رهبری برای حکم امام خمینی(ره) درخصوص نخست وزیری موسوی پرداختم که از تکرار مجدد توضیحات آن خودداری می کنم.

ج- این مبانی فکری جریان انحرافی ، عواقب و خطرات بالقوه و بالفعلی می تواند ایجاد کند که در ادامه به آنها می پردازم:

  • اگر فرد یا جریانی به دلیل القائات شخصی یا یک واسطه تصور کند که امام زمان(عج) برای حمایت، هدایت و مدیریت او مستقیماً به صحنه آمده است و امورش را به صورت ویژه پشتیبانی می کند و به پیش می برد، دیگر توجه به توصیه های دیگران اعم از ولایت فقیه یا کارشناسان به این راحتی توجیه پذیر نیست و این مسئله خودش باعث تعلل در برابر ولی فقیه و لجبازی در برابر کارشناسان دلسوز می گردد.
  • وقتی فرد یا جریانی به خودش حق بدهد در برابر جانشین برحق امام زمان(عج) تعلل و یا نفرمانی کند، مسلماً بروز چنین اشتباهی در برابر ولایت امام زمان(عج) نیز از او محتمل است و این در حالی است که تصور برعکس آن مشکل است، یعنی اگر کسی در برابر نائب برحق امام زمان(عج) تابع محض باشد، بسیار بعید است که در برابر شخص امام زمان(عج) دچار تعلل گردد! پس تبعیت محض از ولایت فقیه در عصر غیبت، ضامن تبعیت از فرامین امام زمان(عج) در عصر ظهور است.
  • وقتی فهم غلط از وقایع تاریخ اسلام (قضیه مالک در جنگ صفین) به عنوان مبنایی برای توجیه تعلل دربرابر حکم ولی فقیه استفاده شود، عملاً فقط مجوز تعلل در برابر حکم ولایت فقیه صادر نشده است! بلکه تعلل در برابر امام زمان(عج) هم توجیه شده است، چرا که در فرض این تفکر انحرافی، پذیرفته شده که مالک اشتر در برابر دستور عقب نشینی امامِ عصر خود، تعلل کرده در حالی که یکی از امتیازات مالک اشتر در نامه 38 نهج البلاغه در کلام حضرت امیر این است که او بدون اذن امام نه حمله می کرد، نه پیشروی و نه عقب نشینی! و این تبعیت محض است که امتیاز است نه تعلل!

توضیح: مسلماً مطالبی که درخصوص معرفی انحرافات فکری جریان انحرافی بیان می شود، نباید ما را از تحلیل و بررسی انحرافات فکری سایر جریانات سیاسی غافل کند، چه آن تفکراتی که موجب خدشه به جایگاه کلیدی ولایت فقیه می شوند، چه آن نگرش هایی که جایگاه مردم را در جمهوری اسلامی نادیده می گیرد و چه آن تفکراتی که باعث استحاله انقلاب اسلامی و خدشه به آرمان های اصیل آن می گردد.


nazokbin

95/5/8
12:23 ص

جریان انحرافیدر شرایطی که برخی از دوستان ما چراغ به دست به دنبال شواهد انحراف فکری در جریان موسوم به جریان انحرافی هستند، دلیلی آمد دلیل آفتاب، چرا که خودشان دست به قلم شدند و یکی از مبانی فکری انحرافی شان را تبیین کردند که از کسانی که دنبال ریشه های فکری انحراف این جریان می گردند دعوت می کنم این مطلب را تا انتها مطالعه کنند:

کانال تلگرامی عبدالرضا داوری، از حامیان سرسخت احمدی نژاد و مشایی که در دولتش مسئولیت های رسانه ای هم داشت، برای توجیه تعلل های شخص احمدی نژاد در برابر اوامر مقام معظم رهبری در مواردی مانند عزل مشایی، ابقای مصلحی، به جامعه نکشاندن اختلافات، دامن نزدن به حواشی و... اقدام به شبیه سازی آن ها با دو مورد تاریخی از صدر اسلام و اوایل انقلاب نموده است که البته این استدلال را قبلاً در بحث و مناظره با بسیاری از حامیان جریان انحرافی به کرات دیده ام و درباره شان بحث کرده ام که در ادامه به بررسی این شبیه سازی ها می پردازم:

الف- اولین موردی که در توجیه تعلل های احمدی نژاد به آنها استناد می شود، مکث مالک اشتر برای توقف پیشروی در جنگ صفین و بازگشتن نزد حضرت امیر(ع) است که برای فهم صحیح از این مسئله توجه به نکات زیر ضروری به نظر می رسد:

  • در این خصوص و به منظور جلوگیری از فهم غلط و اشتباه از آن داستان، بهتر است مقدمتاً نظر شما را به کلام حضرت امیر در توصیف مالک اشتر در نهج البلاغه که مسلماً‌ به لحاظ سندیت برای ما جزء معتبرترین کتب روایی است جلب می کنم:

    «من بنده‌اى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم، که در روزهاى وحشت، نمی‌خوابد، و در لحظه‌هاى ترس از دشمن روى نمی‌گرداند، بر بدکاران از شعله‌هاى آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مذحجى است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیرى از شمشیرهاى خداست، که نه تیزى آن کُند می‌شود، و نه ضربت آن بی‌اثر است. اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در «پیش روى» و «عقب نشینى» و «حمله»، بدون فرمان من اقدام نمی‌کند»  نامه 38

    همانطوری که حضرت امیر علیه السلام می فرماید، تبعیت و ولایت مداری مالک اشتر به خصوص در «پیشروی» و «عقب نشینی» و «حمله» از سوی حضرت امیرالمؤمنین(ع) تصریح شده است و این ادعا که مالک اشتر در برابر دستور حضرت علی علیه السلام دچار تعلل گردیده باشد، با این نامه صریح حضرت امیر(ع) کاملاً منافات دارد و این جملات حضرت امیر(ع) نشان می دهد آن چیزی که برای مالک قابل افتخار و الگوبرداری بوده، همین اطاعت محض مالک از امام خود بوده است نه تعلل، مصلحت اندیشی و خود محوری در برابر امر ولی که توسط جریان انحرافی فرضیه پردازی می شود.

  • و اما درباره شیوه بازگشت مالک اشتر از میدان جنگ صفین به نزد حضرت امیر(ع) روایات مختلفی وجود دارد که بعضاً در عین حال که شبیه هم هستند، در جزییات تفاوت هایی نیز دارند که یکی از کم معارض ترین آن ها را از کتاب وقعة صفین (ص490 -491) به قلم نصر بن مزاحم المنقری می خوانیم:

    «حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزی‌هایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد؛ اما امام علی (علیه‌السلام) که از هر طرف تحت فشار شدید طرف‌داران حکمیت بود، یزید بن هانی را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به‌زودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت... طرف‌داران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل می‌کنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآن‌ها چنین کرده‌اند؟! گفت: آری! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآن‌ها را بالا آوردند، هرگز نمی‌پنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگی روی دهد. آیا مددی را که خداوند به ما رسانده می‌بینی؟ آیا سزاست که این فرصت دست‌نیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوی، اما در عقبه، خیانت‌کاران امیر‌مؤمنان را در خیمه‌اش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان‌الله، به خدا چنین نمی‌خواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همان‌گونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته یا به دشمن تسلیم می‌کنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت.»

    همان طوری که در شرح فوق مشخص است، تعلل مالک از این باب نبود که احساس کند به جای امامش می تواند تصمیم گیری کند یا مصلحت امامش را بهتر از او می شناسد، بلکه اول از این جهت بود که احساس می کرد ابعاد پیشروی وی آنطوری که در واقع رخ داده به استماع حضرت علی علیه السلام نرسیده باشد و این ابهام در مکالمه مالک با یزید بن هانی کاملاً مشخص است و دوم از این جهت بود که دستور اول را مولوی برداشت نکرد بلکه از نوع ارشادی احساس کرد و با این وجود وقتی از قاطعیت دستور امام مطلع شد بازگشت.

  • همانطوری که در متن فوق مشخص است، طرفداران حکمیت در وهله دوم از امام خواستند دستوری صریح و محکم برای بازگشتن مالک بدهد و مالک هم وقتی از قاطعیت تصمیم امامش مطلع شد تبعیت کرد و بازگشت و این یعنی پیام اولی امام برای بازگشت مالک به منزله تمام کردن حجت نبوده است و واقعیت این است که خود حضرت امیر هم دلش با حامیان حکمیت و اجرای درخواست شان نبود و با ارسال پیامی که فاقد قاطعیت یک دستور مولوی بود، دنبال خریدن فرصت برای یک سره کردن جنگ بود و به همین دلیل عمداً دستوری که پیام قطعیت بدهد و موجب بازگشتن او بشود را صادر نکرد.
  • حتی اگر کسی با وجود نامه صریح و مستند امام علی (ع) که در نهج البلاغه درباره تبعیت محض مالک در حمله یا عقب نشینی، ثبت شده است، گمان کند چنین خصوصیتی در وجود مالک نبوده است و در تبعیت از دستور مولوی و صریح امامش دچار تعلل شده است، نباید این تعلل را نکته مثبتی از مالک بداند، تعلل در برابر امر ولی و امام به هیچ وجه پسندیده نیست حتی از مالک، همان طوری که در تمام دوران نبوت حضرت پیامبر اسلام و امامت ائمه هدی، حتی یک مورد کوچک هم از تعلل همین ائمه در زمانی که مأموم بوده اند، در برابر امام شان نمی توانیم بیابیم.

ب- مورد دومی که حامیان جریان انحرافی برای توجیه و حتی تقدیس! تعلل های احمدی نژاد به آن متوسل می شوند، مسئله نظر امام درباره حکم نخست وزیری موسوی بود، لیکن این داستان هم آن طور نیست که کارکرد مد نظر جریان انحرافی را داشته باشد، برای این که همان طوری که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی (اینجا) آمده است:

  • این که آیت الله خامنه ای بعد از این که از سوی حضرت امام مکلف شدند به عنوان نامزد ریاست جمهوری به میدان بیایند، از امام خواستند تا برای انتخاب نخست وزیر دست ایشان را باز بگذارند که امام هم موافقت کردند اما پس از انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس جمهور، برخی افراد نزد حضرت امام می روند و عدم انتخاب موسوی را موجب خسارت به جنگ قلمداد می کنند تا نظر حضرت امام به سمت نخست وزیری موسوی برگردد.
  • وقتی آیت الله خامنه ای متوجه نظر امام شدند، نامه ای به حضرت امام می نویسند و از ایشان درخواست می کنند نظرشان را طی حکمی به ایشان ابلاغ کنند لیکن حضرت امام حکم صادر نمی کنند و در نهایت با حضور آقایان ناطق نوری، مهدوی کنی، جنتی و یزدی در محضر حضرت امام، در پاسخ به این جمله آقای ناطق نوری که: «آقای خامنه‌ای می‌گویند که اگر نظر شما آقای مهندس موسوی است، حکم کنید، من روز قیامت جواب شرعی ندارم، اما اگر ولی فقیه به من دستور دهد، حجت دارم» می فرمایند: «من حکم نمی‌کنم اما من به عنوان یک شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم یا خیر... من به عنوان یک شهروند اعلام می‌کنم که انتخاب غیر از ایشان خیانت به اسلام است.»
  • مسئله فوق به صورت مفصل در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ذکر شده است و این طوری که مشخص است با وجود این که امام خمینی(ره) در خصوص موسوی حکم مولوی نمی کنند، و تنها به عنوان یک شهروند نظر ارشادی می دهند، مقام معظم رهبری حتی لحظه ای در پذیرش نخست وزیر مورد نظر حضرت امام درنگ نمی کنند که این خود نمادی کامل از ولایتمداری محض و بدون مصلحت اندیشی آیت الله خامنه ای بود.

ج- تأملی در شبیه سازی های تاریخی حامیان جریان انحرافی نشان می دهد که اساساً هیچ کدام از این موارد شبیه تعلل های احمدی نژاد نیستند که در این خصوص باید توضیح بدهم:

  • در قضیه تعلل در برابر دستور مکتوب و صریح رهبری در خصوص عزل مشایی با عبارت «لازم است انتصاب مزبور ملغی و کأن لم یکن اعلام گردد»، نمی توان منکر قطعیت و مولوی بودن این دستور بود ولی نه تنها احمدی نژاد سریع تبعیت نکرد، بلکه حتی برای توضیح به رهبری بابت آن هم اقدام عاجل ننمود و در نهایت هم حکم مشایی را لغو نکرد و تنها منتظر استعفایش ماند! و بعد هم 4 سال بر روی همین مشایی که رهبری با معاون اولیش هم موافق نبود، سرمایه گذاری کرد تا او را به عنوان رئیس جمهور بر کشور تحمیل کند! ولی آیا این رفتار می تواند با تبعیت محض مالک اشتر از امام علی علیه السلام و یا تبعیت محض آیت الله خامنه ای از امام خمینی(ره) مقایسه گردد؟!
  • آقای احمدی نژاد در قضیه عزل مصلحی بدون هماهنگی با رهبری (که درخصوص این وزارتخانه باید با هماهنگی رهبری انجام می شد)، پس از این که از مخالفت رهبری مطلع شد و تیرش برای راضی کردن رهبری به عزل مصلحی هم به سنگ خورد، متأسفانه تا مدتی از نظرها غائب شد که این مدت به 11 روز خانه نشینی یا به قول دکتر رامین (معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت دهمو مشاور مطبوعاتی احمدی‌نژاد در دولت نهم) به عنوان دورکاری معرفی شد که در این مدت برخی از بزرگان برای برگرداندن ایشان به حالت عادی به منزل وی رفتند و با او صحبت کردند که جزئیات این دیدارها نیز از سوی برخی از ایشان مانند آیت الله آقاتهرانی و آیت الله یزدی ثبت شده است که اگر چه در نهایت به تبعیت با تأخیر ایشان منتج شد، ولی این رفتار آقای احمدی نژاد به یک نقطه سیاه در کارنامه وی تبدیل شد.
  • همانطوری که در مقدمه بحث عرض کردم، این که حامیان جریان انحرافی ، تعلل های احمدی نژاد در برابر رهبری را به عنوان یک امتیاز و شاخص ولایتمداری و وجه تشابه با مالک اشتر و امام خامنه ای توجیه می کنند، خود یکی از انحرافات این جریان است است، متأسفانه فهم غلط و سلیقه ای از مفهوم ولایت مداری به منظور توجیه برخی از اشتباهات احمدی نژاد راه تعلل و نافرمانی در برابر حکم ولی را باز می گذارد و چه انحرافی بالاتر از این که هر شخص و هر جریانی بخواهد به تشخیص خود و برخلاف امر ولایت عمل کند و نامش را هم ولایتمداری بگذارد؟!
  • درباره این که تفکر انحرافی تعلل در برابر ولایت فقیه در روح و جان جریان انحرافی رسوخ کرده است، به این مطلب داوری که در کانالش منتشر شد توجه کنید:

    «سخنان دیروز سیدمرتضی نبوی نشان داد که "نوناکثین" در حال ائتلاف با "نوقاسطین" هستند، این ائتلاف، پروژه مهار دوگانه "نومارقین" برای "تحذیف" محمود احمدی نژاد و "تضعیف" حسن روحانی را با چالش جدی روبرو خواهد کرد و  موجب خواهد شد تا صحنه 96 به جای آنکه در موقعیت دومةالجندل و با حکمیت ابوموسی اشعری و عمرو عاص رقم خورد در موقعیت صفین اما این بار با ضربت نهایی مالک اشتر نخعی( م ا ن) تعیین تکلیف شود. جالب آنکه (م ا ن)، هم مخفف مالک اشتر نخعی است و هم مخفف محمود احمدی نژاد...»

    همانطوری که در این مطلب می بینید، عبدالرضا داوری به غیر از شبیه سازی عجیبی که بین احمدی نژاد و مالک اشتر انجام داده است، تلویحاً می گوید این بار در موقعیت صفین هم، احمدی نژاد عقب نشینی نخواهد کرد و ضربت نهایی را خواهد زد!! که این نشان می دهد متأسفانه انحرافِ تعلل در برابر امر ولی فقیه در این جریان به یک اصل ساده و قابل پذیرش تبدیل شده است! انحرافی که قبل از ایجاد در جریان انحرافی، در جریان هاشمی نیز پدید آمد و هاشمی نیز در زمان حیات حضرت امام خمینی(ره) و ولایت مقام معظم رهبری بارها تلاش کرد تا نظراتش را با لفافه جام زهر بر ولی فقیه تحمیل نماید که البته این تحمیلگری در خصوص ابطال نتیجه انتخابات 88 با ناکامی و فتنه همراه شد.

نتیجه: همه کسانی که هنوز درباره جریان انحرافی شناخت کاملی ندارند، بدانند که جریان هاشمی و جریان انحرافی هر دو از یک عارضه رنج بردند و آن توجیه کردنِ تعلل در برابر امر ولی فقیه بود! که البته هر کدام از یک منشأ مستقل نشأت گرفت، جریان هاشمی از این جهت تلاش می کرد نظرش را بر هر نحوی از جمله فتنه و تهدید و صحنه پردازی بر رهبری تحمیل کند که خود را عاقل تر و مصلحت اندیش تر از ولی فقیه می دانست ولی جریان انحرافی از این جهت در برابر اوامر رهبری دچار تعلل می شد که یک تفکر انحرافی مدام به ایشان تلقین می کرد که امام زمان (عج) ایشان را مستقیماً مورد حمایت، هدایت و حتی مدیریت خاصه خود قرار داده است تا حدی که با هاله نور و مدیریت مستقیم طرح هایشان، نیاز ایشان به تبعیت محض از ولایت فقیه را کاهش داده است! و به همین دلیل بود که در اوج تعلل ها نیز آقای احمدی نژاد اصرار داشت که خودشان را ولایتمدار ترین معرفی کند!


nazokbin

95/5/8
12:19 ص

ائتلاف اصلاحات و اعتدالدر روی کار آمدن روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی داشت و همه به خاطر داریم که وی با ائتلافی که بین سران اصلاحات و کارگزاران شکل گرفت با رأی 7/50 در حالی پیروز انتخابات شد که جریان اصولگرا نتوانستند ائتلافی را که شکل داده بودند به دلیل عدم پایبندی ولایتی به مکانیزم ائتلاف، به سرانجام برسانند.

پیروزی روحانی 2 مدعی داشت، جریان اصلاح طلب از یک سو پیروزی وی را مرهون کنار کشیدن عارف در حمایت از روحانی دانستند و شخص هاشمی و فرزندانش هم پیروزی روحانی را به نام خود ثبت می کردند و البته بعضاً روحانی نیز با کنایه هایی، پاسخ این ادعاها را می داد تا این پیروزی را به نام خود ثبت کند.

فارغ از برخی از این کنایه ها که بعضا به منظور سهم خواهی از سوی اصلاح طلبان انجام می شد ولی در عمل ایشان در تمام این 3 سال حامی روحانی بودند و بارها او را تنها نامزد خود برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم می خواندند که این ها حاکی از استمرار ائتلاف اصلاحات و اعتدال بود که این ائتلاف در انتخابات های اخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و دعوت به لیست واحد (امید) نیز تکرار شد.

به غیر از جریان اصلاحات که حامی قطعی روحانی در این 3 سال بوده اند، یک جریان دیگر نیز وجود داشت که در بیشتر موارد از روحانی حمایت کرد، حمایتی که به لحاظ تأثیر بعضاً از حمایت های اصلاح طلبان مؤثرتر بود، جریانی که مهمترین کار مشترکشان با دولت، حمایت، بسترسازی و هموارسازی تصویب و اجرای برجام بود که این جریان، بخشی از بدنه اصولگرای سنتی نزدیک به علی لاریجانی است.

امروز با گذشت 3 سال از ریاست جمهوری روحانی، کشور با مشکلات زیادی در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مواجه است، از سویی نتوانسته رونق اقتصادی را رقم بزند و سایه سنگین رکود بر تولید و بازار سرمایه، کالا و نیروی کار حاکم شده، از دیگر سو مسئله حقوق های نجومی و مفاسد بانکی با نقش آفرینی برخی سیاسیون در حال افشاست و از سوی دیگر، برجام با کارشکنی آمریکا مواجه شده تا همان شعارهای تدبیر، امید و کلیدی که به خاطرش رأی آورد، به عاملی برای کاهش محبوبیت روحانی تبدیل شوند.

ناکارآمدی دولت و محقق نشدن شعارهایش اما تنها موجب کاهش محبوبیت روحانی نشد، بلکه باعث شده است تا اصلاح طلبان هم در خصوص حمایت از وی و پایبندی ائتلاف اصلاحات و اعتدال دچار تزلزل گردند، نگاهی به تیتر روزنامه های اصلاحاتی و مواضع برخی از شخصیت های بارزشان نشان می دهد که اصلاحاتی ها امروز با صراحت بیشتری از دولت روحانی به عنوان رحم اجاره ای یاد می کنند و برخی از ایشان نیز مستقیماً از وی می خواهند تا برای انتخابات بعد نامزد نشود تا افرادی که بخت بیشتری دارند، نامزد شوند!

اما این فقط اصلاح طلبان نیستند که در حمایت از روحانی مثل گذشته راسخ نیستند، بلکه روحانی و اعتدالیون هم درباره پایبندی ائتلاف اصلاحات و اعتدال دچار تردیدند که نماد بارزش را در رئیس نشدن عارف و سپس در تشکیل فراکسیون جدید حامیان لاریجانی و روحانی در مجلس شاهدیم که این نشان می دهد، رابطه اصلاح طلبان و اعتدالیون فاقد استحکام لازمی است که این دو جریان را از هم اکنون به ائتلاف با یکدیگر پایبند نگاه دارد.

شبه آنچه که در ائتلاف جریانات اصلاح طلب و اعتدال در حال وقوع است را در جریان اصولگرا نیز مشاهده می کنیم، یعنی جریان نزدیک به علی لاریجانی که به دلیل برخی مواضع در موضوعات مختلف سیاسی از جمله برجام، از لیست اصولگرایان خط خورده بود، امروز رسماً با حامیان روحانی، فراکسیون جدیدی را تشکیل داده اند تا جریان اصولگرای انقلابی، بدون ملاحظه کاری های قبلی بتوانند مواضع انقلابی تر و شفاف تری را اتخاذ کنند.

فارغ از تغییراتی که در جبهه بندی های امروز جریانات سیاسی کشور در حال وقوع است، نزدیکتر شدن لاریجانی و جریانش به روحانی از این جهت عجیب است که اصلاح طلبان که حامیان اصلی روحانی بودند، به خاطر ضعف مفرط دولت روحانی در حل مشکلات کشور، فیش های نجومی و برخی مفاسد بزرگی که در حال افشا هستند و برجامی که روز به روز ناکامیش بیشتر بر همگان اثبات می شود، برای ادامه حمایت از روحانی دچار تردیدند!

باوجود علائمی که از تغییر در جبهه بندی های سیاسی کشور در حال آشکار شدن است اما واقعاً هنوز نمی توان پیش بینی دقیقی از آرایش نهایی انتخاباتی 96 ارائه نمود، این که اصلاح طلبان تا چه حاضر به پایبندی به ائتلاف اصلاحات و اعتدال هستند و یا این که روحانی دعوت به انصراف از انتخابات 96 را چگونه پاسخ می دهد و یا این که آیا اصولگرایان انقلابی قادر به رسیدن به یک تصمیم مشترک، منطقی و انقلابی هستند سؤالاتی هستند که شاید در چند ماه آتی راحت تر قابل پیش بینی باشند.


nazokbin

95/5/8
12:15 ص

تاجزاده ، دروغگویی ، خیانت و نسیان

تاجزاده از فعالان و مجرمان فتنه 88، اخیراً مصاحبه ای با روزنامه همدلی با عنوان « بزرگترین درس کودتای ترکیه حضور مردم در صحنه بود» درباره کودتای ترکیه انجام داده و سعی کرده است تا آن را بهانه ای برای اثبات حقانیت فتنه 88 قرار دهند، او در بخشی از این مصاحبه می گوید:

«هرجا که نظامیان از پادگان خارج شوند و به نام استقرار امنیت، حکومت را در دست بگیرند کودتای آنها بیشترین ناامنی را به وجود می‌آورد. واضح‌تر بگویم فتنه از جایی آغاز می‌شود که نظامیان از پادگان بیرون می‌آیند. ما همچنان که کودتا را بدون قید و شرط محکوم می‌کنیم بدون قید و شرط هم از صندوق رای حمایت می‌کنیم. نتیجه‌اش هرکه می‌خواهد باشد.»

این اظهارات آقای تاجزاده آلبوم خیانت، دروغگویی و فراموشکاری وی را بیش از پیش اثبات می کند که در پاسخ به این اظهارات، چند مطلب را برای او و دوستانش یادآوری می کنیم:

  • گویا آقای تاجزاده فراموش کردند که فتنه 88 هم با حضور انقلابی مردم سراسر کشور در یوم الله 9 دی جمع شد، یوم اللهی که البته این قدر کام سران فتنه و حامیان ورشکسته اش را تلخ کرد که بعضاً در خصوص آن دچار نسیان می شوند و لازم است هر از چندگاهی عکس ها و فیلم های این روز تاریخی در سراسر کشور را برایشان پخش کرد.
  • فتنه گرانو اما همیشه بیرون آمدن نظامیان از پادگان را نباید بد دانست، اساساً ایشان حقوق می گیرند و تربیت می شوند که به موقع از پادگان بیرون بیایند و چه موقعی مهمتر از شرایطی که برخی با فریب و دروغ، دنبال ابطال بی سند و مدرک یک انتخابات40 میلیونی باشند؟!
  • مؤثرترین عامل در مقابله با فتنه همان نیروی مردمی و مخلص بسیج بود که در برابر اوباشی که مزدشان را شب به شب از «م ه» می گرفتند! جانانه ایستاد، همان نیرویی که پادگانش خانه پدر بود و سلاحش دعای مادر و سنگرش مسجد، همان بسیجی که در راه مبارزه با اوباش فتنه، مظلومانه شهید داد.
  • دروغی بزرگتر از این وجود ندارد که حامیان فتنه بگویند «ما همچنان کودتا را بدون قید و شرط محکوم می کنیم و بدون قید و شرط هم از صندوق رأی حمایت می کنیم» چطور کسی مثل تاجزاده که در منظر دوربین مخفی زندان صراحتا باخت را می پذیرد، ادعای پایبندی به صندوق رأی دارد؟! چطور کسانی که بدون سند و مدرک به نظام تهمت تقلب گسترده زدند و ابطال بدون قید و شرط صندوق رأی را خواستند می توانند مدعی احترام بدون قید و شرط به صندوق رأی باشند؟!
  • و انگار باز هم فراموش کرده اند که امروزه کودتاهای رنگی یا مخملی شایعتر از کودتای نظامی شده اند و اتفاقاً چند تئوری پرداز حرفه ای مثل مایکل لدین و جورج سوروس هم دارد که دوستان آقای تاجزاده به خوبی به صورت شفاهی و مکتوب از ایشان چیز یاد گرفتند و به صورت عملی با اسم رمز تقلب در کشور پیاده کردند.
  • و چه قدر خوب بود که آقای تاجزاده که با وجود همراهی اش با خیانت سنگین فتنه 88 هنوز جسورانه در موضع طلبکار صحبت می کند، نگاهی هم به برخورد ترکیه ای که همین قماش آن را الگویی برای ایران معرفی می کردند، بیندازد تا دربرابر رأفت اسلامی در برخورد با سران فتنه سر تعظیم فرود آورد که البته توقع قدرشناسی از خائنان امری مضحک به نظر می رسد.

nazokbin

95/5/8
12:13 ص

جریان انحرافی

دقیقا در همان زمانی که تحرکات شائبه دار انتخاباتی احمدی نژاد و حامیانش با سوالات برخی افراد که سالها از احمدی نژاد حمایت و بعضا هم انتقاد کردند، همراه گردیده است، این سؤالات با توهین، تحقیر، تهدید و فرافکنی از سوی حامیان متعصب احمدی نژاد و مشایی پاسخ داده می شود، یکی از آخرین اقدامات این جریان که در کانال عبدالرضا داوری از حامیان امروز احمدی نژاد و از مسئولان رسانه ای دولت دهم منعکس گردیده است، سوءاستفاده از نام دکتر جلیلی برای کتمان واقعیت جریان انحرافی است که گویا مثلاً دکتر جلیلی اعتقای به جریان انحرافی نداشته است، در صورتی که دکتر جلیلی در خصوص انحراف و به خصوص موضوع مکتب ایرانی سخنان صریحی دارند:

«انقلاب اسلامی و مقاومت ملت ایران در دفاع مقدس و پس از آن ظرفیتی ایجاد کرد که با الهام از آن جنوب لبنان آزاد شد و سپس در جنگ 33 روزه لبنان، 22 روزه و هشت روزه غزه رژیم صهیونیستی شکست خورد و یکی از مهمترین مباحث این است که زمانی که گفتمان مقاومت ایجاد می‌شود، عده‌ای می‌خواهند در آن انحراف ایجاد کنند و تا حرف از اسلام ناب زده می‌شود و عده‌ای مقاومت را راه نجات می‌دانند و در اوج پیروزی‌ها، ندایی بلند می‌شود به نام مکتب ایرانی و حرف از دوستی با مردم اسرائیل زده می‌شود. امروز هم کسانی هستند که در ادامه مسیر و پس از کسب موفقیت‌ها دچار تردید می‌شوند و زمانی که با دو عامل خدا باوری و مردم باوری ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی ایجاد شده، عده‌ای با اندک تهدیدات دشمنان چون این عوامل را باور ندارند به جای ایمان و امید، دچار تردید می‌شوند.» (92/3/20)

دوستان تیم رسانه ای احمدی نژاد بدانند که حزب الله، خیلی دوست داشت حساب مشایی و احمدی نژاد را از هم جدا بداند اما این خود احمدی نژاد بود که بارها تأکید کرد، احمدی نژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدی نژاد! او بود که قید برخی از وزرای توانمند، حزب اللهی و ولایتمدارش را به خاطر مشایی زد، او بود که تلاش کرد مشایی را به عنوان رئیس جمهور بر کشور تحمیل کند و این توقع که حزب الله امروز فکر کند احمدی نژاد به راحتی از کسی که بارها او را صراحتاً هدیه الهی و یا عنایت الهی معرفی کرده و از افکار انحرافیش، دست برداشته است، توقع منطقی نیست.


nazokbin

95/5/8
12:10 ص

احمدی نژاددر اوج مشکل دولت برای پنهان کردن مسئله فیش های نجومی و برخی از مفاسد کلانی که با دست داشتن برخی سیاسیون در حال افشا است، ناگهان برخی از حامیان احمدی نژاد از عزم او برای حضور در انتخابات 96 صحبت می کنند تا بهترین پوشش خبری از آن جنسی که دولت می خواست محقق گردد! فرضاً که این رخداد کاملاً تصادفی بوده باشد مسئله تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد و حامیانش را از چند منظر بررسی می کنیم:

  • مقام معظم رهبری در انتخابات سال 92 فرمودند به کسی رأی دهید که نقاط قوت رئیس جمهور (وقت) را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد و از این لحاظ بسیار مهم است که نقاط قوت و ضعف احمدی نژاد را به خوبی بشناسیم و به این منظور بهترین مرجع خود سخنان رهبری در این خصوص است که قبلا از سوی سایت رهبری نیز تجمیع گردیده و به راحتی در دسترس قرار دارد.
  • احمدی نژاد را به عنوان یک عنصر انقلابی قبول داریم ولی مگر قرار است همه سربازان انقلاب رئیس جمهور باشند؟! و آیا هرکسی را که با ریاست جمهوری فردی موافق نبود باید به عنوان ضدانقلاب معرفی کرد؟! بالاخره عده­ای برای مخالفت خود با ریاست جمهوری مجدد او استدلال ­هایی دارند و نباید ایشان را آماج تهمت، توهین و تهدید قرار داد، شیوه ای که باکمال تأسف در کانال عبدالرضا داوری از حامیان رسانه ای سرسخت احمدی نژاد و مشایی گویا به رویه تبدل شده است.
  • بسیاری از منتقدان امروز تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد ، برآیند 8 سال خدمت ایشان را خوب می دانند و بسیاری نیز دولت نهم را برترین دولت تاریخ ایران می دانند، اما نکته ای که باعث مخالفت ایشان با حضور مجدد وی در جایگاه ریاست دولت شده، خط سیر تغییرات احمدی نژاد است، مسلماً او از سال 84 تا 88 و سپس تا 92 به لحاظ میزان ولایت مداری، قانون مداری، اخلاق مداری و عملکردی، روند یکسان و روبه رشدی نداشته و به گواهی حوادثی که همگی در خاطر داریم، بعضاً دچار افول بوده است و ادامه آن خط سیر، نگران کننده است.
  • نگرانی دیگر جریان انقلابی از تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد ، مسئله مشایی است، البته خود مشایی به تنهایی هیچ خطری برای انقلاب ندارد اما اصرار احمدی نژاد برای این که خودش و او را یکی بداند و جایگاه های مهم را به او واگذارد، نیروهای خوبش را به خاطر او براند و حتی او را به عنوان تنها نامزد ریاست جمهوری مد نظرش معرفی نماید، باعث شده است تا نسبت به تفکرات انحرافی او حساسیت جدی وجود داشته باشد و اکنون سؤال این است که آیا احمدی نژاد توانسته خود و تفکراتش را از کسی که بارها او را «هدیه الهی» و «عنایت الهی» خوانده بود و از تفکراتش منفک نماید؟!
  • از نکات دیگر تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد این است که در حالی که مقام معظم رهبری قبلاً حتی 3 ماه مانده به انتخابات را زمان نامناسبی برای ایجاد فضای انتخاباتی و دوقطبی در کشور اعلام می کردند، چگونه می توان پذیرفت که از یک سال و نیم قبل از انتخابات تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد شروع و یک سال مانده به آن، از سوی حامیانش تقویت گردد؟! آیا ایجاد فضای انتخاباتی به حل مشکلات کشور کمک می کند یا تنها پوششی برای در حاشیه قرار گرفتن مسائل و مشکلات اصلی کشور خواهد بود؟!
  • ایجاد فضای دوقطبی از سوی جریان هاشمی و احمدی نژاد همواره دنبال شده است تا به این شکل، تمام جریان ها تحت تأثیر این دوقطب محو شوند و افراد انقلابی دیگر، امکان عرض اندام نداشته باشند، از یک سو احمدی نژادی ها تلاش می کنند با ترساندن مردم از هاشمی، احمدی نژاد را تنها ناجی در برابر او نشان دهند و از سوی دیگر حامیان هاشمی با ترساندن مردم از شرایط یک سال آخر اقتصادی دولت دهم می کوشند مردم را به سمت خود بکشانند! و به این شکل حتی کسانی که نقدهای جدی به احمدی نژاد یا هاشمی دارند، آرای شان را به همین دو جریان می دهند.
  • آیا گزینه ای جز احمدی نژاد وجود ندارد و او را با همه نقاط قوت و ضعفش باید از اکنون به عنوان تنها گزینه شناخت؟! آیا تفکر انقلابی دچار قحط الرجال است که همه گزینه های دیگر را نشناخته نفی کنیم؟! مگر احمدی نژاد در سال 84 برای همه شناخته شده بود که به او رأی دادند که از الان گزینه های دیگر را شکست خورده بدانیم؟! اصلاً این رویکرد که تا هرکسی به عنوان گزینه احتمالی معرفی می شود فوراً با توهین و تحقیر با او برخورد می شود، چه جایی در تفکر انقلابی دارد؟!

nazokbin

95/5/1
11:53 ص

روحانی در نخستین اجلاس جهانی شوراها و شهرداران 2016:

فسادستیزی

«فساد یک موضوع مهم است که همه ما باید با آن مبارزه کنیم. تنها با موعظه، سخنرانی و بخشنامه و حتی قانون و دادگاه و حتی شلاق این موضوع حل نمی‌شود. فساد را باید از طریق علمی و با ریشه‌های آن برخورد کنیم البته دادگاه و برخورد هم لازم است اما باید با ریشه‌های مسئله برخورد کنیم. یکی از راه‌های آن استفاده از شهر هوشمند و فضای الکترونیک است که این کار در بسیاری از شهرها شروع شده و این را باید تقویت کنیم. وزارت ارتباطات باید در این زمینه کمک کند.»

درباره این اظهارات آقای روحانی باید گفت، البته بحث دولت الکترونیک بحث مهمی است و سال ها است که دولت‌ها از جمله خود دولت یازدهم مکلف به کامل کردن آن هستند و البته عموما هم آن طور که باید و شاید به آن نپرداخته اند و اگر چه شاید دولت الکترونیک برای فسادستیزی در برابر فسادهای خرد و جزئی تا حدی کارگر باشد، ولی این مسأله برای مفاسد متوسط و کلان که دولت ها به آن مبتلا می شوند خیلی مؤثر نیست، چرا که در سطوح بالا، مفسدان به راحتی همدیگر را پیدا می‌کنند و به سادگی به همدیگر پل می‌زنند.

به نظرم باید به آقای روحانی گفت: شما کمی بیشتر فضای پیرامونی خودتان را عجالتاً سالم سازی کنید و با حامیان مفسدان و تئوری پردازان اشرافی‌گری مقابله کنید و جلوی رابطه بازی‌های اطرافیان خود را بگیرید و وزرایی که به خود حق می‌دهند از چند منبع دولتی و عمومی تغذیه‌های نجومی کنند را کنار بگذارید و از وزرایی که در مفاسدی مثل کرسنت و استات اویل و امثالهم کارنامه شان به خوبی عیان است استفاده نکنید، بخش زیادی از مفاسد امثال صدقی، رستگار سرخه‌ای و صفدر حسینی و مفاسد دیگری که در مسیر افشا هستند، تکرار نخواهد شد.

و بازهم به نظرم باید به آقای روحانی گفت: لطفا برای ورود نکردن جدی به معرکه فسادستیزی و مبارزه با خائنان و حرام‌خواران، به مردم در باغ سبز انتزاعیِ فضای مجازی را نشان ندهید! مردم منتظر برخورد جدی شما و همکاری‌تان با قوه قضاییه و سازمان بازرسی در خصوص مفسدان و حامیان شان و بازگرداندن اموال به یغما برده از بیت المال و افشای مفسدان و خائنان هستند.


nazokbin

95/4/29
12:25 ع

مطالبات رهبری درباره حقوق های نجومیموضوع حقوق های نجومی طی دو ماه اخیر بیشترین حجم مطالب و مقالات را در فضای مجازی، شبکه های اجتماعی و رسانه های کشور داشته است تا حدی که کمتر مسئول و رسانه ای می توان یافت که به این مسئله به کرات نپرداخته باشد که در این میان، مواضع رهبری مثل همیشه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

اولین رویکرد رهبری در خصوص حقوق های کلان این است که برخلاف دو جریان غالب سیاسی کشور، نه این حقوق های نجومی را تطهیر کردند و نه آن ها را فراگیر و عمومی دانستند بلکه در این خصوص فرمودند:

«موضوع حقوق‌های نجومی، در واقع هجوم به ارزش‌ها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناها است و اکثر مدیران دستگاه‌ها، انسان‌های پاک‌دست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود»

یا در جای دیگر این چنین بیان کردند:

«براساس اطلاعاتی که به من رسیده است، میزان دریافتی مدیران در بیشتر دستگاه‌ها، در حد معقول است و دریافتی‌های کلان، مربوط به تعداد اندکی از مدیران است که باید با همین موارد اندک هم برخورد قاطعانه انجام شود»

این که رهبری مثل همیشه اصل قضیه را بدون توجه به صرفه های سیاسی که متأسفانه احزاب به آن توجه ویژه دارند، تشریح می کنند یک الگو است، ایشان نه این حقوق ها را بستری برای تسویه حساب با دولتی می دانند که برخی از مسئولانش کراراً حرمت رهبری را حفظ نکرده اند و نه حاضر هستند از اهمیت مسئله بکاهند، این رویکرد مطمئناً باعث می شود تا فضای مقابله دولت با این معضل هموارتر گردد.

اما مبارزه با خاستگاه فکری و اداری حقوق های نجومی از مقابله با خود این عارضه مهمتر است، این رویکردها که مدیران متخصص حق شان است حقوق های نجومی بگیرند، یا این که میل ها خیلی مهم نیست و حیف ها مهم است یا این که این حقوق های نجومی تنها یک خطای مدیریتی هستند! و یا اصرار بر حفظ بسترها و ساختارهای غلط اداری که امکان پرداخت های نجومی را تسهیل کرده اند، به شدت در بروز حقوق های نجومی و تطهیر آن نقش داشته اند در حالی که اگر این حقوق ها آنطوری که رهبری فرمودند:

«این برداشت‌ها گناه است، این برداشت‌ها خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است»

یک خیانت، گناه و حرام خوری تلقی می شد، به این راحتی از سوی مدیران بالادستی شان تجویز نمی گردید و اساساً یکی از مهمترین عواملی که در گسترش یک عارضه اجتماعی مؤثر است همین قبح زدایی از آن است، وقتی یک جریان سیاسی، جای یکی از آرمانهای مهم اسلام و انقلاب که «لزوم ساده زیستی» مدیران است را با «ترویج اشرافی گری» در مدیران عوض می کند، حقوق های نجومی نیز همزمان توجیه، ترویج و تجویز می شوند.

اساساً نه تنها امام خمینی و مقام معظم رهبری همواره بر لزوم ساده زیستی مدیران تأکید کرده اند، بلکه حتی از مقوله اشرافی گری و مانور تجمل در جامعه نیز نهی کرده اند و این بدون سیاستگذاری، فرهنگ سازی، اجرای سیاست های ضد اشرافی گری و نظارت در این خصوص در قوای مختلف محقق نمی شود. اساساً وقتی اشرافی گری در جامعه ترویج می شود، اشرافی گری مدیران نیز مجاز شمرده خواهد شد و جامعه نیز با آن کنار خواهد آمد و به همین دلیل رهبری در این خصوص فرمودند:

«ما آسیب‌های ناشی از فقر را شناخته‌ایم، روی آنها برنامه‌ریزی میکنیم، درباره‌ی آنها جلسه میگذاریم، امّا آسیب‌های ناشی از مستی اشرافی‌گری را کأنّه درست نمی‌شناسیم؛ وقتی اشرافی‌گری، اسراف، و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکمها را از این مالهای حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدّیّت مقابله بشود»

و اما در کنار اهمیت مبارزه با خاستگاه های فکری در خصوص حقوق های نجومی مسؤولان، مجازات عاملان و بانیان این عارضه نیز باید به صورت جدی پیگیری شود. همه کسانی که در هر جایگاهی، عامدانه راه را برای چریدن دوستان و شرکای خود باز کرده اند و هم مدیرانی که کرسی مدیریت را زین اسب رسیدن به مطامع خود پنداشته اند نباید قسر در بروند؛ رهبری در خصوص لزوم مقابله با ایشان صراحتاً می فرمایند:

«غفلتهایی شده است، بایستی جبران بشود؛ این‌جور نباشد که ما سروصدا بکنیم و بعد قضایا را تمام بکنیم و بکلّی به دست فراموشی بسپریم؛ باید دنبال بشود. خوشبختانه رئیس جمهور محترم و رؤسای محترم دو قوّه‌ی دیگر، متعهّد شده‌اند که این مسئله را دنبال کنند؛ باید با جدیّت دنبال بشود؛ دریافتهای نامشروع باید برگردانده بشود، و اگر کسانی بی‌قانونی کرده‌اند مجازات بشوند، و اگر سوءاستفاده‌ی از قانون هم شده است بایستی اینها  را از این کارها برکنار بکنند؛ اینها کسانی نیستند که لیاقت این را داشته باشند که در این مراکز قرار بگیرند»

از دیگر مواردی که رهبری در این خصوص به آن توجه ویژه دارند گزارش دادن به مردم است، ایشان با اشاره به دستور رئیس‌جمهور به معاون اول برای پیگیری عارضه حقوق های نجومی فرمودند:

«این موضوع نباید شامل مرور زمان شود بلکه باید حتماً به صورت جدی پیگیری، و نتیجه‌ی آن به اطلاع مردم رسانده شود»

یکی از عوارض این فیش های نجومی، مورد هجمه قرار دادن اعتماد مردم به مسئولان نظام و به تبع آن خود نظام است، مسلماً قوا، نهادها و رسانه ها نباید تماشاگر خدشه به اعتبار نظام از سوی تعداد معدودی از مدیران نالایق، متخلف و مفسد باشند و به همین لحاظ نه تنها مبارزه با خاستگاه های فکری و مجرمان این موضوع اهمیت دارد، بلکه دادن پاسخ قانع کننده به مردم نیز یک الزام برای رفع آن خدشه به حساب می آید.

هدف از مبارزه با مفسدان و متخلفان پرونده حقوق های نامتعارف فقط مجازات و بازگرداندن اضافه برداشت های ایشان از بیت المال و نجات نظام اداری کشور از لوث وجود این مدیران نیست بلکه درس عبرتی برای همه مدیران کشور است، همه مسئولان کشور باید بدانند که نظام و مردم در خصوص برداشت های نامتعارف با کسی تعارف ندارند و این مسئله به عنوان یک عامل بازدارنده در کنار سایر عوامل مانند حذف خاستگاه های فکری و اداری حقوق های نجومی می تواند مانع تکرار و شیوع این عارضه باشد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی کانون فرهنگی شهدا یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) من وآینده من در سایه سار ولایت سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه