95/6/31
12:26 ص
سریع القلم ، مشاور روحانی و تئوریسین اقتصاد سیاسی دولت، در ماه های آخر کار دولت یازدهم مقاله ای نوشته اند با عنوان «چرا اگر بیل گیتس نیز به ایران بیاید، موفق نمی شود؟» و بعد نتیجه گرفته اند مشکل کشور ما افراد نیستند، بلکه ساختارها هستند و تا ساختارها اصلاح نشود، افراد نمیتوانند مشکلات را حل کنند.
اگر چه حرف سریع القلم تا حدود بسیار زیادی صحیح است اما چند نکته کلیدی وجود دارد، همه آنها که با تفکرات سریع القلم آشنا هستند میدانند که او با برخی از مسلمات انقلاب اسلامی مانند استقلال، مدیریت جهادی، ساده زیستی مدیران، استکبارستیزی و… میانه خوشی ندارد و مطمئناً او اگر دنبال تغییر ساختار باشد، کپی برداری از ساختارهای غربی را مد نظر دارد و لاغیر.
سؤال این که سریع القلم به عنوان کسی که ساختارهای اشتباه را ریشه اصلی مشکلات کشور دانسته و به عنوان فردی که تفکرات او روی رئیس جمهور و دولت تأثیرات به سزایی داشته، چرا این حرفها را در شعارهای انتخاباتی روحانی و عملکرد سه ساله وی عینیت نبخشیده است و در ماه های آخر ریاست جمهوری روحانی تازه بیان این اظهارات را در دستور کار قرار داده است؟!
درحالیکه شعارها و عملکرد روحانی نشانی از اصلاح ساختارها ندارد و تنها حول تغییرات افراد و یک نسخه ی شکست خورده با عنوان تعامل با آمریکا دور زده است، بهترین کاری که امثال سریع القلم میتوانند انجام دهند تا مردم قانع شوند که با رفتن روحانی مشکلات حل نخواهد شد این است که با انکار ضعف مدیریت روحانی، ساختارها مقصر مشکلات شناخته شوند!
حتی با فرض این که بخواهیم حرف سریع القلم را یک حرف با اهداف غیر سیاسی بدانیم این سؤال مطرح میشود که مگر آقای روحانی نمیتوانست ساختارهای اقتصادی کشور را به سمت شفافیت اقتصادی حرکت دهد؟! مگر نمیتوانست گامی در جهت اصلاح ساختارهای نظام بانکی، نظام گمرکی، نظام اداری و… بردارد؟! مسلماً روحانی در عدم اصلاح ساختارها هم مقصر است.
یادمان هست که سعید جلیلی در انتخابات سال 92 بابت استفاده و تکرار از دو واژه ساختار و ظرفیت بعضاً مورد تمسخر جریان خاصی قرار میگرفت، او مدام میگفت ظرفیت کشور بسیار فراتر از حد موجود است و آنچه که باعث مشکلات است ریشه در ساختارهای اشتباه دارد ولی روحانی میگفت کلید حل مشکلات در دست ماست و آن کلید هم تعامل و مذاکره با کدخداست!
اگرچه اظهارات آن روز جلیلی و با اظهارات امروز سریع القلم ظاهراً شباهت دارد ولی یک تفاوت بسیار کلیدی دارد، چرا که جلیلی اصلاح ساختارها براساس گفتمان انقلاب را چاره ساز حل مشکلات کشور میدانست ولی سریع القلم، اصلاح ساختارها با الگوبرداری چشم بسته از مدلهای سرمایه داری غربی!
95/5/17
4:17 ع
به واسطه حضور در شبکه های اجتماعی در گروه های مختلفی حضور، مناظره و مباحثه داشته ام که یکی از این گروه ها، ابرگروه تلگرامی پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان بود، گروهی که به یک تشکل مردم نهاد به مدیریت آقای فرشید هکی تعلق داشت و از مواردی که در این گروه شاهد بودم حجم زیاد مطالب ضد اسلامی و ضد انقلابی بود، مطالبی که بعضا از کانال های آتئیست و ضدانقلاب هم در آن منتشر می شد و هیچ تذکری هم دریافت نمی کرد.
رویه بد گروه با روحیه حقیر سازگار نبود و به آن رویه اعتراض کردم لیکن من را حذف کردند و بعد که به گروه برگرداندند، گفتند این تصمیم هیأت مدیره بوده است! در هر صورت وقتی دیدم با مطالب ضد اسلامی و ضدانقلابی برخورد نمی شود، شروع کردم به مباحثه در باره همان مطالب، لیکن بازهم با تذکرات متعدد و جدی مدیران گروه از جمله خود آقای فرشید هکی مواجه شدم! ولی به تدریج جا انداختم که وقتی مطلبی در گروه منتشر می شود باید فرصتی برای مخالفت با آن قائل شوند که این مسئله باعث شد چند بحث و مناظره قبل از طرد از گروه، در آن انجام دهم.
بین موضوعات مناظره هایی که با اعضای گروه داشتم، یکی از این موارد خیلی مورد علاقه مدیر گروه و کانال و تشکل پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان بود و آن هم موضوع منشور حقوق بشر به عنوان بهترین نسخه حقوق بشری موجود بود! که من روی دین مبین اسلام به عنوان بهترین و جامع ترین منشور حقوق بشر تکیه داشتم و نقایص حقوق بشر غربی را اثبات می کردم و جالب این که متأسفانه حتی نظرات منشور حقوق بشر غربی درباره آزادی همجنس بازان را نیز قبول داشتند و از آن ها هم دفاع می کردند!
اما آنچه که باعث تعجب من شد این بود که متوجه شدم این آقای فرشید هکی به همراه آقای عبدالرضا داوری از اعضای گروه سیاستگذاری نشریه مستضعفین از کانال های فعال حامی احمدی نژاد و مشایی است! و حتی اگر نگاهی به کانال عبدالرضا داوری بیندازید مقالات متعددی از فرشید هکی را در آن و در حوزه های اقتصاد سیاسی مشاهده می کنید! حالا اگر نگاهی به کانال تشکیلات آقای فرشید هکی داشته باشید، کاملا به عمق فاجعه و انحراف پی خواهید برد.
در کانال رسمی پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان که در آن به مدیریت فرشید هکی نیز اشاره شده است، مطالب متعددی در دفاع از منشور حقوق بشر غربی، دفاع از برخی از افراد ضد انقلابی چون مهدی جباری، لزوم خدمات خاص بهداشتی برای زنان تن فروش، مطالبی در حمایت از جدایی دین از سیاست و مطالب متعددی از نویسندگانی از جنس احمد شاملو مشاهده خواهید کرد!
این که آقای داوری در کانال خودش نوشته های فردی مانند هکی را به عنوان متخصص اقتصاد سیاسی منتشر می کند ما را به یاد انحرافات فکری فردی مثل سریع القلم که او نیز متخصص اقتصاد سیاسی دولت یازدهم است می اندازد، هرچند در ظاهر این دو نفر دقیقا در قطب مخالف هم و دارای تفکرات چپ و راست (به لحاظ تقسیم بندی غربی) از نظر اقتصاد سیاسی هستند، ولی در برخی نقاط اشتراکاتی هم دارند و آن در لزوم دور کردن دین از سیاست، مخالفت با مفاهیم انقلابی و اسلامی و حکومت دینی است.
به راستی ته انحراف در جریان انحرافی تا کجاست؟! چرا عبدالرضا داوری از نزدیکی و همکاری نزدیک با امثال فرشید هکی مدافع حقوق بشر غربی، منتقد حقوق بشر اسلامی، حامی سکولاریزم، حامی حقوق زنان تن فروش و... هیچ ابایی ندارد؟! او مدیرکل پژوهش، جانشین معاون خبر، قائم مقام مدیرعامل و معاون خبرگزاری دولتی ایرنا در دولت های نهم و دهم و از حامیان متعصب و نزدیکان احمدی نژاد و مشایی بوده و هست و هم اکنون نیز به مثابه جلودار رسانه ای این جریان در حال فعالیت است ولی آیا احمدی نژاد بالاخره از مشایی و داوری و تفکرات انحرافی شان برائت خواهد جست؟!
94/12/3
8:19 ص
نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور در خصوص برجام 2 مصاحبه ای با ایرنا انجام داده است که در روزنامه ایران نیز منتشر گردید که پس از ذکر هر بند از این مصاحبه، حاشیه ای بر آن تقدیم می گردد:
ایرنا: به گفته نیلی «هیچ کشوری نمی تواند به توسعه دست پیدا کند مگر اینکه در خصوص چگونگی دستیابی به توسعه به جمع بندی برسد. مسأله ای هم که تحت عنوان برجام داخلی و در کلام رئیس جمهوری به عنوان برجام 2 مطرح شده است از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بعداز برجام یک سری محدودیت هایی که بر اقتصاد کشور تحمیل شده بود، برداشته شده است و فرض کلی بر این است که می خواهیم از این فضای ایجاد شده بعد از رفع محدودیت ها استفاده کنیم. اگر در مورد نحوه استفاده از این گشایش ها در طرف ما اجماع و وفاق نباشد ممکن است که برد ما تحقق پیدا نکند. نیلی تأکید کرد: ما در مسیر ایجاد وفاق خود به خود با دو سؤال خیلی مهم مواجه می شویم. سؤال اول این است که چه مدلی از تعامل با دنیا می خواهیم داشته باشیم و در انتخاب این مدل تعامل با دنیا معیارهایی داریم؟ آیا در خصوص مدل تعامل با دنیا باید اجماع وجود داشته باشد و به یک وفاق برسیم یا اینکه وجود اختلاف ها در این مسیر را باید تحمل و قبول کنیم؟»
نازکبین: در مورد نحوه استفاده از گشایش های رفع تحریم، مقام معظم رهبری مسائلی را بارها مورد تصریح قرار داده اند، ایشان قبلاً بارها بیان کردند که چه برجام باشد و چه نباشد، چه تحریم باشدو چه نباشد ساختار اقتصادی باید براساس ساختار اقتصاد مقاومتی و به صورت درون زا و برون نگر باشد تا موجب ثبات اقتصاد داخلی در برابر تکانه های عادی و یا خصمانه خارجی باشد به خصوص که توقف تحریم ها از نوع تعلیق و آن هم از نوع قابل جایگزینی با تحریم های غیرهسته ای تنظیم شده است که اصول کلی این اقتصاد نیز تدوین و پس از امضای رهبری ابلاغ گردیده است، ولی به نظر می رسد با توجه به نظرات مشاورانی مانند سریع القلم که اظهاراتش اخیرا در صحبت های رئیس جمهور هم تکرار شد، آرمان هایی مانند استقلال و خودکفایی مسائلی بی اهمیت و حتی اشتباه تعریف می گردند. مدلی که مقام معظم رهبری به عنوان سکان دار انقلاب برای اقتصاد کشور تعریف کرده اند یک اقتصاد مصرف کننده، رفاه طلب، تسلیم پذیر و متکی به واردات نیست بلکه متکی بر توان داخلی، اصلاح الگوی مصرف، تقویت زیرساخت ها، ارتقای تکنولوژی و تولید، همچنین پرهیز از واردات کالاهای مصرفی و لوکس با هدف تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی است؛ به نظر می رسد دولت در درک و پذیرش این مدل دچار تردید و تعلل است و می خواهد مدل اقتصادی مد نظرش که در ایجاد روابط آزاد تجاری و سود محور با دیگران تعریف می شود را دنبال کند که اخیرا رئیس جمهور همین مضمون را با این ادبیات بیان کرد که «چرا وقتی می توان چیزی را به راحتی خرید آن را به 10 برابر قیمت باید تولید کنیم؟!»، تفکری که در دولت اصلاحات نیز موجب متوقف شدن توسعه پالایشگاه های بنزین شد تا دودش بعدها در چشم اقتصاد کشور و مردم برود.
ایرنا: نیلی گفت: «سؤال دوم هم به این بر می گردد که در داخل چه عواملی باید فعال شود؟ آیا اصولاً بین استفاده از ظرفیت های داخلی و تعامل با دنیا نسبتی برقرار است یا نه. اینها آیا مکمل همدیگر هستند؟ جایگزین همدیگر هستند؟ چه نسبتی بین این دو برقرار است؟»
نازکبین: بدیهی است تعامل اقتصادی با دیگران نباید موجب تضعیف توان داخلی گردد بلکه دقیقاً برعکس باید از تعاملات خارجی به عنوان ابزاری برای استفاده از ظرفیت های داخلی استفاده کرد ولی اگر این تعاملات موجب تضعیف توان داخلی گردند یقیناً نه تنها مفید نخواهند بود بلکه هرچند به ظاهر سودآور باشند ولی در میان مدت و بلندمدت به ضرر کشور و حتی خطرناک خواهند بود. این موارد آنطوری که آقای نیلی نشان میدهد پیچیده نیستند که نیازی به چانه زنی در سطح کلان کشور باشد بلکه باید مقدمات تحقق این مسئله بیش از همه باید از سوی دولت در اجرا و یا در ارائه لوایح متناسب به مجلس محقق گردد.
ایرنا: وی در پاسخ به اینکه وفاق در چه حوزه ای مدنظر است می گوید: «تأکید بنده روی اقتصاد است. به خاطر اینکه بنده معتقدم مهم ترین مسأله کنونی مسأله اقتصادی است. شاید اگر معیار اقتصاد را رها کنیم، رسیدن به وفاق کار بسیار سختی باشد. با معیار اقتصادی راحت تر می توان به نتیجه رسید.»
نازکبین: از این ادبیات مشخص است که متأسفانه همانطوری که برخی دولتمردان، مذاکرات هسته ای را ابزاری برای سایر مناسبات و تعاملات قرار دادند، اکنون نیز می خواهند به بهانه محقق کردن پیش شرط های تحقق آثار وعده شده برجام، بهانه ای برای اهداف سیاسی خود در داخل و تعمیق تعاملات و وابستگی های خارجی اقتصادی و سیاسی قرار دهند.
ایرنا: نیلی می گوید که «اکنون در این بزنگاه تاریخی قرار گرفته ایم. نکته ای که باید تأکید کنم این است که اکنون در جایگاهی قرار گرفته ایم که 10 سال دیگر در مقام بررسی، بسته به تصمیم های امروزمان یا در موقعیت بسیار بهتر از حال حاضر خواهیم بود یا در موقعیت بسیار بدتر از حال حاضر. یعنی این تفاوت بسیار زیاد است. در جایی قرار گرفته ایم که به یکی از این دو مسیر منتهی می شود.»
نازکبین: خواندن این اظهارات دکتر نیلی این سوالات را در ذهن ما متبادل می سازد: آیا برجام ما را به نقطه ای رسانده که 10 سال دیگر یا موقعیت ما را بسیار بهتر و یا بسیار بدتر می کند؟! آیا این نقطه قوت برجام است؟! آیا برجام حتی با فرض این که کاملاً از سوی دو طرف رعایت گردد به مثابه یک قمار است؟! ما قرار بود در بدترن شرایط اگر برجام نقض شد بتوانیم به نقطه قبلی برسیم نه این که شرایطی بسیار بدتر از حال حاضر داشته باشیم!!! به نظر می رسد برخلاف آنچه که دولت تاکنون نشان می داده، برجام به جای که نقطه آغاز رشد اقتصادی باشد به نقطه ای برای چانه زنی و گروکشی و تنش سازی های داخلی بدل گردیده است.
ایرنا: وی در پاسخ به اینکه سطوح گفت وگوهای مورد نظر شما چیست می گوید: «من فکر می کنم این وفاق و تفاهمی که می بایست در سطح نخبگان و در جامعه صورت پذیرد، قسمت ساده ماجراست. تصمیم گیری در یک حیطه گسترده و عالی وجه دیگر ماجراست که هم مهم تر است و هم البته سخت تر.»
نازکبین: آقای نیلی در نهایت برجام 2 را یک تصمیم گیری در حیطه گسترده و عالی و کاری بسیار ساخت و مهم می داند که به فشار نخبگان و جامعه نیازمند است، آنچه که مشخص است، حجم چانه زنی های دولت برای تحقق آنچه که برجام 2 آن را نام نهاده است، با تکیه بر حمایتهای اجتماعی و دربرابر سطوح کلان قوا و نظام در نظر گرفته شده است، امری که به نظر می رسد ناقض آن چیزهایی باشد که قانون اساسی به لحاظ جایگاه قوا، تفکیک قوا، جایگاه نهادهای قانون اساسی، جایگاه ولایت فقیه به عنوان رأس نظام و هماهنگ کننده و حل کننده اختلافات قوا تعیین نموده است. گویا دولت برای رسیدن به اهدافش، به چانه زنی های مردمی و روش های فراقانونی می خواهد دست بزند.
ایرنا: نیلی در پاسخ به چرایی ضرورت کنونی این گفت وگوها می گوید: «نکته اول اینکه ما در یک مورد مهمی مانند برجام تمرین و مشاهده کردیم که می توانیم به نتیجه و جمع بندی برسیم. نکته دوم هم این است که اکنون نسبت به گذشته هزینه وفاق نداشتن مان بسیار بالاست. برای مثال در مقام مقایسه هیچ وقت مشکل بیکاری را به اندازه امروز نداشتیم و اگر از این فرصت تاریخی که برای اشتغال به دست آمده است به درستی استفاده نکنیم، هزینه های جبران ناپذیری برای ما در بر خواهد داشت.»
نازکبین: مقایسه برجام و تلاش برای الگو برداری از آن برای مسائل داخلی کشور از این جهت قیاس مع الفارغ است چرا که در برجام طرف های مقابل با تحریم های غیرقانونی و ظالمانه در حق ملت ما ظلم کرده بودند و این که در کشور ما، قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و ولایت فقیه به عنوان رأس نظام و هماهنگ کننده قوا تعریف گردیده است و هر قوه و نهادی باید در مسیر خود حرکت و تکالیف خود را انجام دهند و در برابر قانون مردم و رهبر پاسخ گو باشد و در صورت نیاز به حل اختلاف با سایر قوا می تواند از مقام معظم رهبری برای استفاده از شورای حل اختلاف استمداد کند.
ایرنا: نیلی تأکید می کند که «این مباحث معلوم است که نتیجه اش سیاسی است اما مقدمه و آغاز به کار آن کاملاً اقتصادی است. یعنی از مشکلات اقتصادی نظیر اشتغال شروع می کنیم و به ضرورت رشد می رسیم، از ضرورت رشد به سرمایه گذاری می رسیم و از سرمایه گذاری به منابع خارجی می رسیم و سپس به یک جمع بندی و نتیجه گیری سیاسی می رسیم.»
نازکبین: نیلی برای رسیدن به اهداف سیاسی، مباحث اقتصادی را مقدمه و الزام می داند اما اولاً او توضیح نمی دهد پس چرا قبل از بهبود شرایط اقتصادی، لیست های نامزدهای مورد حمایت دولت و اصلاحات جملگی سیاسی تنظیم شده اند و ثانیاً به نظر می رسد به جای این که برجام اثری مثبت بر اقتصاد گذاشته باشد، تنها به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی دولت محسوب شده و با طرح برجام های رنگارنگ … تلاش دارد میوه سیاست را از نمایشی اقتصادی و نه بهبود واقعی اقتصاد برداشت کنند و ثالثاً گویا هنوز دولتی ها برجام را عاملی برای سرمایه گذاری خارجی نمی دانند و حال این که بارها و بارها برجام را عامل سرمایه گذاری خارجی و رشد و اشتغال و حل مشکلات مختلف کشور دانسته بودند و گویا امروز به جای عمل به وعده های برجامی، همه اینها را به برجام 2 که حاصل چانه زنی های سیاسی است منوط کرده اند!
نتیجه این که متأسفانه دولت به جای این که برجام را محملی برای بهبود معیشت مردم و حل مشکلات ایشان قرار داده باشد، آن را محلی برای چانه زنی های سیاسی در سطوح بالای کشور قرار داده است و لیست های انتخاباتی که حامیان دولت تنظیم کرده اند نیز حاکی از چینش مهره های سیاسی برای چنین درگیری هایی است و نه برای به ثمر رساندن میوه های اقتصادی برجام برای ملت.