95/8/17
6:42 ع
یکی از معلمان ابتدایی دخترانه در کلاس میگوید ماهواره خوب است فقط باید ایمان محکمی داشت و از آن درست استفاده کرد! اما او به دانش آموزان نمیگوید که یکی از لوازم محکم بودن در ایمان این است که خود را عمداً در موقعیت گناه قرار ندهیم و دیدن برنامه های ماهواره، حضور در مجالس غیبت و همنشینی با دوستان بد، از مواردی است که انسان خود را در موقعیت گناه قرار میدهد. متأسفانه این معلم، مسئله را ساده گرفته است و در حالی که مردان و زنان پخته در برابر ماهواره دچار لغزش میشوند، کودکان را به استفاده از آن تشویق میکند.
مشاوری دیگر از آموزش و پرورش، درباره مسائل تربیتی دختران نوجوان به والدینشان میگوید جلوی دوستی فرزندانتان با جنس مخالف را نگیرید که یک نیاز روحی ایشان است! و میگوید برای فرزندانتان ماهواره بخرید تا عقده ای نباشند! در کنار این موارد، شاهدیم که در برخی مهدها رقص آموزش داده و در برخی مدارس جشن هالوون برگزار میشود که اینها نشان میدهد که حال نظام آموزشی ما خراب و تربیت فرزندان ما در معرض خطر است.
اگر چه تکلیف والدین این است که نگذارند قبح گناهانی مثل استفاده از ماهواره، بی حجابی، ارتباط با نامحرم در ذهن فرزندانشان نشکند، ولی این هم قابل پذیرش نیست که نظام آموزشی ما طوری اداره شود که والدین را به تهیه امکانات انجام گناه برای فرزندان و ترویج سبک زندگی غربی تشویق کند، لذا والدین و فرزندان باید نسبت به این مسائل حساس باشند و نگذارند برخی معلمان و مشاوران با تفکرات انحرافی، به انحراف اذهان پاک کودکان و نوجوانان ادامه دهند.
به نظر میرسد نظام معیوب تربیت معلم و مدیران آموزشی از یک سو و علوم روانشاسی و تربیتی غربی و مقاومت مسئولان اجرایی در جهت اسلامی نمودن علوم دانشگاهی از سوی دیگر، باعث شده است تا دانش آموزان در مدارس در معرض خطر نظام آموزشی ، معلمان و مشاوران منحرف قرار گیرد و اشخاصی تربیت شوند که الگوهایشان، مردعنکبوتی و باربی است و نه شهدا و علمای بزرگ کشورشان.
به غیر از این که تفکرات غیر انقلابی و غیر ارزشی به تدریج در تدوین نظام آموزشی و کتب درسی در حال رسوخ است، همین محتوای موجود به یادگار مانده از گذشته نیز با تدریس معلمان غیر معتقد، عملاً خنثی میگردد؛ شاید مطالب زیادی در کتابهای درسی در بیان و بزرگداشت ارزشهای انقلاب و اسلام ذکر شده باشد، اما متأسفانه در پایان درس، برخی معلمان با یک جمله همه آنها را زیر سؤال میبرند.
که همه موارد فوق اثبات میکند که نظام آموزشی ما نیاز جدی به بازنگری و ارتقا دارد و والدین وفرزندان نباید نسبت به مسائل مدرسه بیتفاوت باشند و در صورت عدم توجه به این مسأله، دچار خسارتهای عظیم به دلیل رشد و تربیت اشتباه خواهیم شد.
95/7/2
7:2 ع
انتشار کلیپ آسانسور در شبکه افق و سپس شبکه های اجتماعی منتشر شد که واکنش های زیادی را به همراه داشت، برخی آن را تأیید کردند و برخی نیز آن را تندروی و حتی مسخره خواندند، در این کلیپ میبنیم که مرد جوانی با ظاهر مؤمنانه به جهت این که با یک زن جوان با حجاب نه چندان مناسب در آسانسور تنها نماند، مسیر پله را انتخاب میکند و همزمان نشان میدهد که همسرش نیز برای این که در صندلی عقب در کنار مرد نامحرمی ننشیند با هماهنگی راننده، به صندلی جلو نقل مکان میکند و در نهایت نیز به استناد آیه شریفه قرآن، مردان پاک و زنان پاک را سزاوار هم می داند.
این که برخی از افراد بی اعتقاد کلیپ آسانسور را مورد تمسخر قرار دهند اصلاً چیز عجیبی نیست چرا که اقتضای طبیعتشان چنین است، اما این که برخی افراد مذهبی و معتقد به مبانی اسلام نیز آن را مسخره کنند و یا تندروی بخوانند، واقعا محل اشکال است. البته شاید در این عصر و زمانه، دیدن چنین کلیپ برای برخی از دوستان عجیب بوده باشد ولی اگر این کلیپ در یکی دو دهه پیش منتشر میشد، مسئله عجیبی به شمار نمیرفت.
متأسفانه باید بپذیریم که فضای مسموم جامعه به لحاظ عدم رعایت حجاب و عفاف و مسائل مرتبط با اختلاط مرد و زن نامحرم و سایر معضلات فرهنگی باعث شده است ذائقه بخشی از افراد مذهبی نیز تحت الشعاع قرار گیرد به حدی که انگار با عادی شدن گناه در جامعه، اسلام هم به دیده اغماض به گناهان نگاه میکند! و انگار اسلام جدیدی آمده است و دیگر این مسائل خیلی اهمیتی ندارند! در صورتی که سیره حضرت علی علیه السلام که میزان روز جزاست، با آنچه که امروز عادی می شماریم تفاوت زیادی دارد:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّهِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ»
رسول خدا(ص) به زنها سلام میکرد و جوابش را میدادند، و شیوه امیرالمؤمنین علی(ع) هم این بود که به زنها سلام میکرد و خوش نداشت که به زنهاى جوان سلام کند و میفرمود: میترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که میجویم [گناه] به من رسد.
این روایت دارای سند صحیح و در منابع مختلف روایی نقل شده است و با توجه به این که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به حضرت پیامبر صلوات الله علیه جوان بودند، به لحاظ عقلی نیز از سوی عالمان دینی کاملاً منطقی شمرده شده است. وقتی میبینیم حضرت علی علیه السلام با آن همه کمالات معنوی، عصمت از گناه و تقوای بی نظیر ، از پیشقدم شدن در سلام به زنان استنکاف میکردند، ما چطور به خودمان حق میدهیم تا مسئله ای مثل پرهیز از تنها ماندن در فضای کوچک آسانسور با یک نامحرم آن هم با پوشش نه چندان مناسب را مسخره کنیم؟! مطمئناً نمیگوییم که ماندن در آسانسور با یک نامحرم لزوماً موجب حرام و گناه میشود ولی همین که کسی از موقعیت عملی و ذهنی گناه فرار کند ستودنی است و نه سزاوار مسخره کردن!
با این وجود، نه تنها انتقادات به کلیپ آسانسور با مبانی شرعی و اخلاقی سازگار نیست، بلکه ناسپاسی از سازندگان این اثر ارزشی نیز هست. این اثر محصول یک گروه هنرمند مؤمن و انقلابی است که هنر خود را صرف پاسداشت عفاف و پاکدامنی کرده اند و حال این که درهمین عصر و روزگار، در همین کشور خودمان، هنرمندانی نیز حضور دارند که «فروشنده»ی هنر خود برای تطهیر و عادی سازی هرزگی و روابط نامشروع به بهای کسب جوایز خارجی هستند!
95/6/11
8:52 ع
نگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری از علما به تکلیف حکومت اسلامی در مسائل فرهنگی این است که حکومت باید درکنار تلاش برای حل مشکلات مادی مردم و گسترش عدالت در جامعه به مقوله رشد و هدایت معنوی جامعه اهتمام ویژه داشته باشد. اگر مروری به یکی از سخنان امام خمینی در تاریخ 10 اسفند 1357 که پس از صحبت سخنگوی دولت موقت (امیرعباس انتظام)، در 8 اسفند 1357 درباره مجانی شدن پول آب و برق برای مستمندان بیان شد، داشته باشیم می بینیم که هدف اصلی از انقلاب از نظر امام، نه مسئله رفاه مادی، بلکه بهبود زندگی معنوی مردم است:
«ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم.» (صحیفه امام، ج6، ص 273)
لیکن آنچه که در میان جریان های سیاسی کشور غالب است، متأسفانه نگاهی افراطی یا تفریطی دراین باره است که در سه دسته مختصرا به آن ها اشاره می کنم:
الف- برخی از جریانات سیاسی کشور نه تنها درپی جاری سازی دین و رشد و هدایت معنوی در جامعه نیستند، بلکه دقیقاً برخلاف آن میکوشند و حتی پیشرفت جامعه را در دور شدن از قید و بندهای دینی میدانند که این نوع نگرش در اصلاح طلبان و اعتدالیون متأسفانه رایج است. این جریانات نه تنها در برابر تهاجم فرهنگی غرب ایستادگی نمیکند، بلکه مدام تلاش میکند راه تهاجم فرهنگی را با آزادی ماهواره، تطهیر استفاده از آن، حذف فیلترینگ و حذف ممیزی آثار فرهنگی بازتر نمایند. در این نگرش کسانی که تلاش برای هدایت معنوی در جامعه را از حکومت مطالبه میکنند، متوهم، بیکار و افراطی معرفی می شوند و اسلامی کردن علوم انسانی به سخره گرفته می شود.
ب- در طیف احمدی نژاد اگر چه تلاشی برای تسهیل تهاجم فرهنگی صورت نمیگیرد، اما نسبت به آن و مسئله هدایت معنوی جامعه حساسیتی هم دیده نمیشود. در این جریان میبینیم که مشایی از ملاقات با هنرپیشه های زن استقبال می کند، در مجلس رقصی در کشور ترکیه می نشیند، با فرضیه پایان اسلام گرایی، تکامل بدون اسلام را میسر و میسور معرفی میکند؛ عبدالرضا داوری، از نام خواننده ها و فیلم فارسی های طاغوتی و آثار صمد بهرنگی ذکر خیر میکند، علی اکبر جوانفکر چادرمشکی را موجب جلب نظر مردان معرفی میکند و خود احمدی نژاد با خبرنگاران زن بی حجاب، ساعت ها مصاحبه میکند، مبارزه با بی حجابی را با عبارت معروف «دو تار مو» رد میکند و از دست گذاشتن برشانه مادر چاوز (که داغدار بود) ابایی نداشت که همه این ها به ما میگوید از طیف احمدی نژاد هم نمیتوان توقع هدایت معنوی و دینی جامعه را داشت.
ج- جریان اصولگرایی اما نمی تواند نسبت به هدایت معنوی جامعه و نزول معنوی جامعه بی تفاوت بماند، لیکن ضعف بزرگ این جریان، در نحوه بیان دغدغه ها و شیوه مواجهه با جامعه است چرا که متأسفانه حتی منطقی ترین دغدغه را بعضاً با بدترین ادبیاتها بیان میکند تا جایی که مردم بعضا این جریان را دشمن می دارند! بکاربردن عباراتی مثل دیوثی، عیاشی، هرزگی و... به لحاظ تربیتی، روانی و رسانهای چه تأثیر مثبتی می توانند در اصلاح جامعه ایجاد کنند جز اثر عکس؟! آن هم در شرایطی که جریانات سیاسی دیگر میکوشند با به رسمیت شناختن عرف های غلط جامعه، از این ادبیات غلط اصولگرایان سوءاستفاده کنند و محبوبیت خود را افزایش دهند! لذا جریان اصولگرایی باید یاد بگیرد که صرف تلاش برای هدایت جامعه کافی نیست، بلکه این کار باید با ادبیات و نگاه سرشار از عشق به مردم و همراه با احترام به قانون و به خصوص تبعیت از مشی امام و رهبری میسر است ولاغیر.
95/5/8
12:26 ص
پس از برگزاری جشن سینمایی حافظ با حضور برخی هنرمندان زن با پوشش های نامناسب و زننده، تصاویر تعدادی از ایشان در کنار همسرانشان به صورت گسترده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر و حاشیه ساز گردید.
انتشار این تصاویر موجب بروز واکنش هایی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها شد که نشریه یالثارات نیز با درج تصویر چند نفر از این زنان بدحجاب در کنار همسرانشان، مطلبی با عنوان « دیوث کیست » منتشر نمود و ذیل آن، از قباحت دیاثت گفت.
باتوجه به این که به لحاظ لغوی دیوث به مردی گفته میشود که همسرش زنای محصنه میکند و او در این باره حساسیتی ندارد، لذا استفاده از این واژه در کنار درج تصویر چند شخصیت حقیقی و ذکر مطلبی با عنوان « دیوث کیست » به هیچ شکلی نمی تواند قابل توجیه باشد.
متأسفانه شاهدیم که استفاده از عباراتی چون دیاثت، بدون توجه به بار معنایی و حقوقی آن ها به صورت نابجا علیه افراد و جریانات استفاده می شود تا حدی که اخیراً مرا بر آن داشت تا مطلبی درباره لزوم دقت در استفاده از واژه دیاثت نوشتم.
بی توجهی نسبت به بی حجابی، بی حیایی و عشوه گری ناموس، مصداق دیاثت نیست ولی مطئناً می تواند مصداق بی غیرتی قلمداد شود، ولی متأسفانه گویا جامعه ما نسبت به برخی از الفاظ، بیش از ماهیت آن الفاظ حساسیت دارد!
متأسفانه زندگی به سبک بی غیرتان برای برخی از افراد قباحت و تلخی ندارد و حتی بعضاً آن را نماد روشنفکری هم می دانند، لیکن همین که کسی ایشان را بی غیرت خطاب کند، بابت انتساب به آن واژه خشمگین خواهد شد!
و متأسفانه برخی از مردان به جای این که بابت عشوه گری همسرانشان در جامعه و لذت بردن مردان نامحرم از جسم و جمال بزک کرده ناموس شان، رگ غیرتشان بیرون بزند، از خود کلمه بی غیرتی اعلام انزجار می کنند!
مطمئن باشید اگر مردی غیرت داشته باشد، حاضر است هزار بار و هزار نفر او را بی غیرت و بدتر از بی غیرت خطاب کنند ولی حتی یک لحظه، زنش طعمه چشمان هیز نامحرمان بیماردل نشود.
مگر می تواند ادعای غیرت مردی را باور کرد که با پول خودش برای حضور بزک کرده همسرش در جامعه، لوازم آرایش می خرد و موقع بیرون رفتن از منزل، برای بزک کردن همسرش، فرصت قائل شود؟!
اگر بخواهیم این تناقض در قباحتِ بی غیرتی و تطهیر ماهیت آن را از سوی برخی افراد ریشه یابی کنیم، مطمئناً باید به نقش تهاجم فرهنگی و عدم مقابله مناسب در برابر آن اذعان نمود.
شبکه های ماهواره ای، بی غیرتی و بی عفتی را چنان با رنگ و لعاب به تصویر می کشند که آن رفتار به تدریج در ذهن مخاطب تطهیر می شود و در گام بعدی به آن متخلق می شود و این در حالی است که این شبکه ها هنوز نتوانسته اند تقدس واژگانی چون حیا، عفت، غیرت و... را از بین ببرند.
امروز در حالی که هنوز واژگانی چون حیا، عفت و غیرت در اذهان عمومی دارای تقدس و ارزش هستند، می توان با کار صحیح فرهنگ و به خصوص هنری و روشنگری در خصوص قباحت بی حیایی، بی عفتی و بی غیرتی، تلاش کرد تا در سالم سازی جامعه و خانواده نقش ایفا کرد.
و خائن ترین مسئولان کسانی هستند که به جای تلاش در جهت روشنگری و تقبیح ماهواره و برنامه هایش می کوشند تا با آزاد کردن و قبح زدایی از آن، امکان غلبه فرهنگ بیگانه بر فرهنگ ایرانی اسلامی ما را بیشتر فراهم کنند که این رفتار مصداق کامل «دیاثت فرهنگی» است.
95/2/19
6:6 ع
سخنان روحانی درباره زبان آموزی کودکان به خصوص زبان انگلیسی تنها با فاصله یک روز از سخنان مقام معظم رهبری یادآور بسیاری از سخنان روحانی است که تنها یکی دو روز پس از سخنان مقام معظم رهبری و در تناقض با آنها بیان شد، اصرار روحانی در این که فورا پس از سخنان رهبری، مواضع مخالف و بعضا توهین آمیز نسبت به ایشان بگیرد، شاید در اوایل خیلی به چشم مردم نمیآمد ولی با توجه به تکرار این رفتار درخصوص مواردی مانند مذاکره و تعامل با آمریکا، انتشار فکت شیت، اسلامی کردن دروس دانشگاهی، تکالیف پلیس، پیاده روی ظریف با کری، نقش حکومت در دینداری و بهشتی شدن مردم، در مواجهه با منتقدان، در نحوه اجرای برجام، در خصوص میزان توان موشکی و دفاعی، خط قرمز بودن فتنه و فتنه گران، در مورد رخنه و نفوذ، در مورد انقلابی گیری، پیرامون جایگاه شورای نگهبان، درباره جهت دهی های فرهنگی در دانشگاه ها، در خصوص دلواپسان، پیرامون اجرای اقتصاد مقاومتی، پیرامون رفراندوم هسته ای، در خصوص فرهنگ عاشورا، در رابطه با نقش تحریمها، در مورد شعار “مرگ بر آمریکا” و …، این سخنان بیش از این که فنی و دلسوزانه تلقی گردد در جهت عادی سازی مخالفت با رهبری برداشت میگردد؛ ظاهرا روحانی اصرار دارد تا مخالفت حرفی و عملی در برابر ولی فقیه را عادی سازی نماید تا بتواند برنامه های خود را اجرایی کند و البته در گام اول گویا قرار است اصل جایگاه ولایت فقیه مورد هجمه و تضعیف قرار گیرد.
و اما درخصوص زبان آنچیزی که رهبری فرمودند ناظر بر چند مسئله بود، یکی این که نیازی نیست سن زبان آموزی در کودکان به صورت عمومی تا سن دبستان و مهد کودک تنزل یابد و البته وقتی به ضروریات آموزشی یک کودک توجه میکنیم می بینیم مواردی مثل آموزش ورزش، مهارتهای رفتاری، فعالیتهای اجتماعی، مهارت های هنری و… به مراتب بیشتر از زبان آموزی برای کودکان ضروریست و البته ممکن است شرایطی ایجاد شود که فردی در خردسالی زبان خاصی را بیاموزد، اما این که یک تب کاذب برای تمام کودکان و نوجوانان در جامعه و حتی بعضا از سوی نظام آموزشی آن هم تنها برای یک زبان خاص ایجاد شود، نمی تواند منطبق با نیازهای تربیتی و آموزشی کشور و کودکان تلقی گردد، این که 90 درصد کودکان از کودکی به کلاس زبان بروند ولی حتی 30 درصد از آنها در طول دوران کودکی و نوجوانی و جوانی حتی یک ورزش و یا یک مهارت فنی و یا هنری نیاموخته باشند یک آسیب است که آسیبش را با یک جامعه ناسالم، چاق، بی مهارت و بیکار نشان میدهد.
بحث دیگر در انتقاد مقام معظم رهبری درباره انحصار یک زبان خاص در نظام آموزشی است، اگر بر اساس همان توجیه آقای روحانی در سخنرانی امروزشان، آموزش زبان برای علم آموزی و کارآفرینی باشد، بازهم نمی توان از ظرفیت سایر زبانها برای علم آموزی، کارآفرینی و حتی تعامل گسترده با کشورهای بیشتری در جهان چشم پوشی کرد آن هم در شرایطی که رشد علمی و صنعتی در کشورهای مختلف دنیا قابل مشاهده است و چرا نباید زبانهای پر مصرف دیگر دنیا هیچ سهمی در نظام آموزشی ما داشته باشند؟! برخلاف توجیه آقای روحانی، برای این اصلاح لازم نیست از همه دانش آموزان، به تعداد تمام زبان های دنیا نظرسنجی گردد، بلکه کافیست از چند زبان مطرح و پر مصرف دنیا که با نیازهای کشور سازگار است برای مدارس استفاده کرد و حتی مدارس را در انتخاب دو تا از آن ها مخیر کرد و همانطوری که زبان انگلیسی و یا سایر دروس نظام آموزشی تاکنون براساس نیاز کشور و نه دلخواه دانش آموزان تدوین گردیده است، مقوله زبان هم براساس نیاز کشور تعیین گردد.
آقای روحانی انتخاب زبان انحصاری انگلیسی در هند را در اشتغال هندی ها مفید دانستند، ولی رهبری عزیز میفرمایند چرا وقتی یک کشوری امکان و مجوزی برای آموزش و نشر فرهنگ و زبان ما فراهم نمیکند، ما باید تمام نظام آموزش مان را آن هم از جیب دولت و خانواده، به توسعه انحصاری همان یک زبان خاص معطوف کنیم؟! در حالی که میتوان در کنار آن زبان، با توافق های دو جانبه، بده بستان فرهنگی ایجاد نمود و در توسعه علم، صنعت، توریسم، اشتغال، تحصیل، ورزش و… از این بده بستانها استفاده نمود.
95/2/6
10:13 ع
مدل توسعه غربی، مدلیست که در برابر مدل پیشرفت اسلامی ایرانی قرارگرفته و از این جهت که رشد و توسعه را تنها مبتنی بر تعامل مستمر و مدام با غرب و استفاده از روش های توسعه غربی می بیند با مدل پیشرفت اسلامی که مبتنی بر اقتصاد مقاومتی و پیشرفت همراه با عدالت است در تعارض کامل قرار دارد، به نحوی که مقام معظم رهبری استفاده از این مدل را و حتی استفاده از نامش را قبلاً نکوهش کرده اند:
« تنظیم الگوی پیشرفت کشور براساس الگوی اسلامی – ایرانی یک مسئله حیاتی است. اگر این الگوی اسلامی – ایرانی در مرحله عمل به اجرا گذاشته شود، قطعاً به الگوی مورد استفاده کشورهای دیگر تبدیل خواهد شد همانگونه که بسیاری از کارها و موفقیت های ملت و کشور ایران برای دیگر کشورها و ملتها الگو شده است … دلیل به نتیجه نرسیدن مدل توسعهی غربی در نظام اسلامی، ماهیت متفاوت مبانی دیدگاه اسلام و غرب نسبت به پیشرفت و جایگاه انسان در این پیشرفت است. در دیدگاه غرب، پیشرفت مادی و محور آن سود مادی است بنابراین در چنین دیدگاهی اخلاق و معنویت می تواند قربانی پیشرفت شود … در دیدگاه اسلام، پیشرفت مادی هدف نیست بلکه وسیلهای برای رشد و تعالی انسان است. در جهانبینی اسلام، ثروت، قدرت و علم، وسیله رشد انسان و زمینه ساز برقراری عدالت، حکومت حق، روابط انسانی در جامعه و دنیای آباد هستند.» (مقام معظم رهبری – 1386/02/25)
آنچه در مدل توسعه غربی مهم است پیشرفت مادی است و شاخص های عدالت در کنار آن قرار ندارد و هرچند به منظور آسیب واردنشدن به متمولین و صاحبان سرمایه، خدمات اجتماعی را برای گرسنگان و فقرا تعریف میکند، ولی مدل اقتصادی شان مبتنی بر پیشرفت و عدالت همزمان نیست که البته ریشه در تفکرات اومانیستی دارد.
در نگرش لذت گرا و سودطلب غربی، شاید بسیاری از رفتارهای غلط و غیراخلاقی مانند تجارت اسلحه، تجارت سکس، استثمار سایر ملل و بهره کشی از طبقات اجتماعی ضعیف برای رسیدن به منافع مالی مجاز و امری طبیعی باشد، اما در مدل پیشرفت اسلامی هر معامله ای که موجب کمک و حمایت از ظالمان و مفسدان و توسعه فساد و ظلم باشد ممنوع و حرام است که نمونه این حرمت را در داستان کرایه دادن شترهای صفوان جمال به هارون الرشید (خلیفه عباسی) که توسط امام موسی کاظم نکوهش و حرام اعلام شد، سراغ داریم.
در مدل توسعه غربی تعامل حول محور سود یک ابزار پذیرفته شده است، اگر منفعت ایجاب کند داشتن هرگونه رابطه ای با دیگران مانعی ندارد ولی با نگرش اسلامی، این نگاه به دلایل متعددی با چالش جدی مواجه می شود که در ادامه به برخی از قید و شرط های تعامل با بیگانگان اشاره می کنم:
مجموعه عوامل فوق است که مسیر پیشرفت کشور را به فرموده مقام معظم رهبری به سمت اقتصاد “درونگرا و برونزا” هدایت می کند، چرا که با این اقتصاد می توان از درون و متکی به نیروهای انسانی و منابع طبیعی داخلی قوی شد و می توان متکی بر قوت درونی کشور، به تأثیرگذاری و نقش آفرینی حق جویانه و عدالت گسترانه در جهان پرداخت، به همین دلیل است که مقام معظم رهبری برای رسیدن به نقطه مطلوب اقتصادی، سفارش به پیگیری اقتصاد مقاومتی می کنند، و البته باید توجه داشت که این نگرش، سلیقه شخصی مقام معظم رهبری نیست، بلکه این نگاه اصیل اسلامی است که از چشمه جوشان ولایت فقیه می جوشد، نگرشی که هم مانع نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دشمن می شود و هم موجب تقویت و اقتدار نظام اسلامی می گردد و هم در عین حفظ عزت و اعتبار ایرانیان، وضعیت معیشتی ایرانیان را به صورت عادلانه ای آبرومند می کند.
95/1/22
8:38 ع
تأخیر در ازدواج جوانان عوامل مختلفی دارد:
1- مشکل فرهنگی در خصوص این عرف، که دیگر ازدواج زودهنگام در نظر عموم مردم پذیرفته شده نیست.
2- تب مدرک و تحصیلات که باعث شده است بهترین سنین جوانان بدون ازدواج و در حال تحصیل سپری گردد و بعد از اخذ مدرک هم توقع بالا در ازدواج مزید علت در تأخیر در ازدواج و یافتن شغل میشود.
3- سختی های معشتی، بیکاری، گرانی، مسکن و ….
4- پایین آمدن گذشت و فداکاری برای رسیدن به زندگی مشترک به خصوص درباره فرزندانی که در خانواه های کم جمعیت بزرگ شده اند و بعضا لوس و کم طاقت و بی گذشت بارآمده اند و در کوچکترین مشکلی کم میاورند.
5- مسئله نظام وظیفه اجباری که باعث میشود دانشجویی که حتی در دوران دانشجویی میتواند ازدواج کند به خاطر دوران نظام وظیفه به ازدواج دست نزند و بعضا بیش از چند سال، در ازدواج تأخیر ایجاد کند.
6- سطح توقعات بالا برای ازدواج اعم از مهریه سنگین، جهیزیه کامل، مسکن ملکی و مستقل، سفرهای خارجی و…
7- عدم مهارتهای زندگی و ترس از فرجام شکست و طلاق
8- بالا رفتن مفاسد اجتماعی، خوشگذرانی های مجردی و حتی مشغولیات روزمره که بحث ازدواج را از ذهن فرزندان دور کرده است.
95/1/17
8:22 ص
رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی جدید، از مسائل روز جهان هستند و همانطوری که بر افراد و جوامع تأثیر گذاشته اند، بر خانواده ها هم تأثیرهای مهمی می گذارند که شناخت نتیجه این تأثیرات به تأمل و واکاوی نیاز دارد و اگر خوبی ها و بدیهای این رسانه ها و مهارتهای استفاده از آنها به خوبی شناخته نشود، در نهایت خانواده ها در برابر این رسانه ها دچار آسیب های شدیدی مانند فروپاشی کانون خانواده، سردی روابط زناشویی، بلوغ زودرس کودکان، مشکلات فکری و ذهنی و افت تحصیلی در فرزندان و… خواهند شد که یکی از این رسانه ها، ماهواره و شبکه های ماهواره ای است.
اگر چه معمولاً آنچه که باعث ورود ماهواره به داخل منازل میشود استفاده از برنامه های مفیدی مانند برنامه های علمی و مستند و دریافت اطلاعات است اما آنچه که غالباً رخ میدهد همان استفاده معمول است که اکثر استفاده کنندگان از ماهواره از آن انجام میدهند یعنی در نهایت، همان سریال ها، فیلم ها، شب نشینی ها و برنامه هایی که وجه تفریحی شان بر جنبه علمی شان غالب است، مورد استقبال قرار میگیرند.
یکی از مواردی که معمولاً خانواده ها را حتی با علم بر مخاطرات آن، به استفاده از این امکانات راضی میکند، احساس قابل مدیریت بودن این ابزار است، یعنی در ابتدا اکثراً فکر میکنند چون این ابزار قابل کنترل و قفل گذاری است خطری خانواده را تهدید نمیکند اما در نظر نمیگیرند که اولاً فرزندان بعضاَ اطلاعات فنی بالاتری نسبت به والدینشان دارند و به راحتی هر قفل و رمزی را میگشایند و ثانیاً خود والدین هم از اعتماد به نفس کاذب خود درامان نیستند و به تدریج قبح استفاده ازشبکه های نامناسب در نزدشان می ریزد و حاضر به استفاده از این کانال ها درخلوت میشوند که این مسئله پس از مدتی برای کل خانواده به امری عادی تبدیل می گردد.
از خطرناک ترین آثار شبکه های ماهواره ای، تغییر و تخریب سبک زندگی اسلامی و ایرانی خانواده هاست، آنچه که بسیاری از برنامه های ماهواره ای، ترویج می کنند عبارت است از: زندگی تشریفاتی و مصرفی، ایجاد بدگمانی نسبت به اعضای خانواده، عادی شدن دوستی ها و روابط نامشروع، عادی سازی خیانت به همسر، ترویج لباس و پوشش نامناسب و… که با تکرار و رنگ و لعاب به خورد خانواده میدهند و کمتر خانواده ای است که بتواند در برابر آماج ضد فرهنگی این شبکه ها حتی برای یکسال تاب بیاورد و تغییر نکند.
بحث تغییر سبک زنگی نه تنها در برنامه های بزرگسالان که حتی در برنامه های کودکان هم به چشم میخورد به نحوی که حتی کارتونهایی که در این شبکه ها پخش میشود عاری ازصحنه های جنسی یا دوستی های نامشروع نیستند و به راحتی فکر و ذهن کودکان را با یک سبک زندگی ول انگارانه اخت می کند و تنها چند سال بعد است که والدینی که بعضاً اهل حجب و حیا و حجاب هم هستند از داشتن فرزندانی بی حیا و بی حجاب دچار بهت و تعجب میشوند.
یکی از مواردی که معمولا در خصوص برنامه های ماهواره ها به آن دقت نمیشود تبلیغات میان برنامه ای و زیرنویسهای برنامه هاست، یعنی خانواده نشسته اند و مثلاً یک برنامه آشپزی یا سریال می بینند، اما درخلال برنامه، آگهی های تبلیغاتی حاوی مطالب جنسی پخش می شوند، تبلیغ انواع کرم ها، قرص ها، پروتزها و جراحی ها با بیان کارکردهایشان به راحتی فکر و ذهن کودکان را کنجکاو میکنند و والدین را نیز به حرص و طمع جنسی تشویق میکند و این چنین است که یک زیرنویس ساده، فکر و ذهن و جسم اعضای خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد.
و اما بحث نهایی، اتلاف وقتی است که پای شبکه های ماهواره ای صورت میگیرد، در حالی که بعضاً چند صد کانال ماهواره ای با موضوعات مختلف در دسترس برخی از خانواده ها هست، میزان وقتی که پای آنها صرف می شود معمولاً به مراتب بیشتر از حد متعارف است، در کشوری که همه از میزان کار مفید و ساعت پایین مطالعه و افزایش طلاق و سردی خانواده اظهار ناراحتی میکنند، وسیله ای مثل ماهواره که وقت های مفید خانواده برای باهم بودن، باهم حرف زدن و مطالعه کردن را میگیرد یقیناً یک آسیب است.
94/10/3
4:2 ع
ماهواره برنامه های مختلفی دارد که بعضاً خوب و بعضاً نامناسب و بد هستند و بسیاری از کسانی که ابتدا ماهواره را به خانه می آورند، قصد دارند که فقط از برنامه های خوبش استفاده کنند و از برنامه های بدش اصلاً استفاده نکنند لیکن:
1- اکثر خانواده ها با این نیت که شبکه های بد را قفل می کنند تا فرزندان شان این شبکه ها را نبینند، نسبت به نصب و استفاده از ماهواره در خانواده اقدام می کنند، ولی آنچیزی که رخ می دهد این است که اولاً این خطوط قرمز در خصوص قفل کردن کانال ها به تدریج کمرنگ می شود و ثانیاً فرزندان با توجه به مهارت شان نسبت به رسانه های دیجیتال و تکنولوژی های روز، خیلی سریع به رمز قفل ها دسترسی پیدا می کنند و برنامه های مختلف را نگاه میکنند و ذهن هایشان با مفاهیمی آشنا می شود که به شدت روی روح و جسم ایشان تأثیر سوء می گذارد که یکی از عوامل مهم در افزایش روابط زودهنگام جنسی در فرزندان و بلوغ زودرس همین مسئله است.
2- و اما آن دسته از برنامه های ماهواره که از نظر افراد خوب هستند معمولا شامل برنامه های سیاسی، اخبار، علمی و فیلم و مستند و کارتون و … می شوند که همین ها هم از چند جهت دارای آفاتی هستند، برنامه های سیاسی که عمداً برنامه های خصمانه و ضد انقلاب تولید میکنند تا مخاطب را روزبه روز نسبت به انقلاب و نظام بدبین کنند و این کار را با ظرافت های خاصی در ظاهری بی طرفانه انجام می دهند. و اما سایر برنامه ها هم دچار آفات دیگری در محتواها و تبلیغات شان هستند که با نمایش صحنه های نامناسب به لحاظ پوشش و تبلیغات میان برنامه ای و یا زیرنویس جنسی که مدام فکر فرزندان را کنجکاو و ذهن همسران را نسبت به خود و همدیگر سرد میکند و به خانواده ها آسیب های جدی می رساند؛ و مسئله ای که به تدریج عادی می شود این است که تمام اعضای خانواده در کنار یکدیگر می نشینند و صحنه های نامناسب، زیرنویس های مستهجن و فحش های رکیک را نگاه می کنند و به تدریج قبح بسیاری از کارهای بد در نظرشان شکسته می شود. جالب این که حتی برنامه های ویژه کودکان که از ماهواره پخش می شود، معمولاً دارای صحنه های جنسی یا مفاهیم غیر آموزنده و ضدخانوادگی و ضد دینی هستند که بعضاً اصلا متوجه آنها نمی شویم، ولی تأثیرشان را به صورت خاموش بر روح و روان کودکان می گذارند.
3- بخش بسیار خطرناک دیگری که معمولاً از طریق ماهواره گریبانگیر خانواده ها می شود، مربوط به برنامه هایی است که در جهت تخریب فرهنگ اسلامی و ایرانی ساخته می شوند و با طرح انواع شبهات مختلف موجب بی ایمانی، بی تفاوتی نسبت به میهن، انحراف های عقیدتی، پناه بردن به فرقه های انحرافی و … می گردد.
4- و اما برنامه های خاصی در ماهواره ساخته می شود که هدف شان تخریب نهاد اصیل خانواده است، برنامه هایی که بعضاً خود کشورهای سازنده برای مردم خودشان نمی سازند و محتوایشان مبتنی بر عادی سازی روابط زنان و مردان، برهنگی، خیانت، هوسرانی، عشق های مثلثی و مربعی و … است که کانون خانواده را هدف قرار می دهند تا با خدشه دار کردن نهاد خانواده، فرهنگ های منحط خود را آسان تر به کشور ما تزریق کنند و نتیجه اش هم آن مسئله ای است که در خود غرب بروز پیدا کرده و مفهوم سنتی خانواده و ازدواج را به مفاهیم انحرافی مانند ازدواج سفید، همجنسبازی، رابطه با حیوانات و … تبدیل گردیده است.
94/8/22
10:56 ع
روی جلد آخرین نسخه مجله تایم ، تیتری با عنوان “ایران 2025 چگونه در دهه آینده جهان را تغییر خواهد داد” و طرح یک دختر با چشمان جستجوگر و یک گوشی هوشمند و نخی که در دستش است (و احتمالا به بادباک متصل است)، منتشر گردیده است که در نگاه اول ممکن است حاکی از قدرت ایران برای تغییر جهان باشد، لیکن توجه به توافق 10 ساله برجام و مطالبی که مستمراً از سوی آمریکایی ها و هشدارهایی که مدام از سوی مقام معظم رهبری بیان می گردد، این برداشت را کاملاً منتفی می نماید؛ واقع قضیه این است که پیش بینی مجله تایم این است که ایران در این یک دهه دچار تغییرات اساسی خواهد شد و با توجه به نفوذ گسترده گفتمان انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه و دنیا، این تغییرات به سایر کشورهای تحت نفوذ گفتمان انقلاب سرایت نماید. شواهد و قرائن نشان می دهد که غربی ها تلاش دارند تا در مدت 10 سالی که اجرای توافق برجام در جریان است، بربستر آن تغییرات گسترده ی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن در کشورها و ملت های تحت تأثیر آن ایجاد نمایند که ستونهای این تغییرات، بربستر تغییر سبک زندگی، رسانه، نفوذ، وابستگی، ترس و رفاه زدگی خواهد بود. آنها در انتظار ایرانی هستند که با دورشدن از روحیه انقلابی گری و استکبارستیزی، برای آمریکا، اسراییل و غرب، امنیت، آرامش و اقتدار به ارمغان آورد و ملت ها و کشورهای مستضعف و مظلوم جهان را از هرگونه ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار جهانی نا امید و منصرف نمایند.