89/2/31
12:2 ع
چند روز اخیر به دلیل امتحان با ابتلای خود و خانواده به بیماری، به مطبها و درمانگاههایی مراجعه کردم و متاسفانه با هرج و مرج ظالمانه ای در دریافت حق ویزیت و حق العمل مواجه شدم و با توجه به حضور جناب آقای دکتر صدر در برنامه گزارش خبری شب بیست و دوم آذرماه و به به و چه چهی که به کار خود و سازمان متبوعشان داشتند، این مطالب را به خود آقای دکتر و پزشکان عزیز تقدیم می نمایم.
جناب آقای دکتر صدر! شما به چه حق و منطقی حقوق پزشکان عزیز را با حقوق پزشکان سایر کشورها مقایسه می کنید. حتی مقایسه ایران با افغانستان نیز اشتباه است، چرا که عرضه و تقاضای خدمات پزشکی را نیز باید مدنظر قرار می دادید و اینکه در نظر بگیرید که اکثریت پزشکان ما تربیت شده و بهره مند از سرمایه همین کشور و ملتند.
آیا حقوق کارگر و کارمند و بازاری و سایر مشاغل ما بر اساس حقوق شاغلان در سایر کشورها پرداخت می شود. یا اصلا این نوعی خود برتربینی است که در بعضی از شغلها مثل پزشکی، خلبانی، مهندسی شرکت نفت و… بوجود آمده و در حال گسترش است و شما نیز جزء اشائه دهنده های اصلی آن هستید.
آیا پزشکان عزیز و همه تحصیلکرده های جامعه، می توانند به خودشان حق بدهند، در شرایطی که اکثرا با استفاده از یارانه های تحصیلی بیت المال طی مدارج علمی نموده اند، مردم را نادیده انگارند، همان مردمی را که در بیمارستانهای دولتی جانشان را برای ورزیده شدن و ارتقای علمی در اختیار این پزشکان قرار دادند.
بر چه اساسی برای متوسط 5 دقیقه ویزیت بدون استفاده از وسایل و تجهیزات گرانقیمت، معادل یک روز حقوق یک کارگر یا کارمند را دریافت نموده و تازه بر سرمردم منت می گذارید که مثلا ما حقوقمان بلحاظ مقایسه با سایر کشورها کمتر است و یا اینکه پول گاز و آب و برق و اجاره و مالیات می دهیم، آیا فکر نمی کنید این توجیهات برای مردم ایجاد تنفر می کند؟ آیا فکر می کنید اگر انتخاب رییس سازمان نظام پزشکی با بیماران بود به شما با این طرز تفکر رای می دادند؟ و یا شاید در آن زمان تغییر موضع میداید و بفکر جلب آرای بیماران می افتادید؟
ولی این قابل توجیه نیست که شما هر چقدر که خواستید تعرفه تصویب کنید و بیمه نیز مطیع باشد و بر حق بیمه دریافتی از بیماران بیافزاید و باقیمانده هزینه های درمان را نیز بیماران بدهند.
البته ما می دانیم که بیمه نیز راحت ترین و غیر مسئولانه ترین راه را در پیش گرفته و آن:
1- نادیده گرفتن هزینه های واقعی مردم (که توسط شما به ستم بر مردم روا می شود)
2- انداختن توپ در زمین پزشکان و درگیر کردن مردم با جامعه مقتدر پزشکی
3- ایجاد نارضایتی بین پزشکان و بیماران در جهت کاهش استفاده از بیمه
و اینگونه سازمان های نظام پزشکی و تامین اجتماعی که هر دو بدون رقیب و مزاحم بیشتر به فعالیت اقتصادی خود می اندیشند، با بهانه مقصر بودن طرف مقابل، فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل می کنند.
آقای دکتر صدر! تعداد شکایات و خسارات را با کشورهای پیشرفته مقایسه کرده و احساس غرور می نماید، در صورتی که انگار از مظلومیت مردم، مشغله بیماران، بروکراسی ادارات رسیدگی کننده به شکایات، جانبدارانه بودن مصوبات، قضاوتها و عملکردهای سازمان نظام پزشکی و نفوذ بالای شهروندان پزشک بی اطلاع است.
اکثریت قریب به اتفاق پزشکان عزیز که مطمئنا جزء دهک های بالای جامعه محسوب می شوند، حقوقی کمتر از نصف حداقل حقوق و دستمزد را به کارگران (منشی و پرستار) پرداخت نموده و آنچنان با گرفتن برگه های سفید امضا و سفته آنها را تحت فشار میدهند، تا هرگز فکر شکایت و گزارش بسرشان نزند و حتی در صورت شکایت نیز نتوانند حقشان را وصول نمایند، نمیدانم این عرف غلط را چگونه می توان توجیه نمود و آیا اصولا بین این عرف متداول و تعرفه های گزاف نسبتی می توان برقرار نمود یا نه؟! حال بماند که خود سازمان تامین اجتماعی نیز در ایجاد مجوز قانونی برای این تضییع حقوق کارگران (منشی ها و پرستاران) با سازمان نظام پزشکی تفاهم نامه تنظیم می نماید تا حق بیمه، حقوق و مزایای شان جملگی به نصف حق قانونی تقلیل یابد، که قبلا مشروحا در مقاله ای به آن پرداخته ام.
خدا میداند که هیچ اسلحه ای از آه مظلوم سوزنده تر نیست، چه رسد که آه مظلومیت به درد بیماری نیز عجین گردد. و من مطمئنم آن دسته از پزشکان زحمت کش که دائما در فکر بیماران خویشند نیز صرفا از ناحیه وجدان خویش هدایت و با دعای بیماران حمایت می شوند، که بازهم خداوند را شکر که این محکمه وجدان را آفرید که ما را به محکمه سازمان نظام پزشکی امیدی نیست.
ایکاش سازمان نظام پزشکی ما که نه بر کیفیت درمان و نه بر هزینه های درمانی و نه بر شکایات مردمی نظارت و حساسیت محسوسی ندارد، لااقل روی اخلاق پزشکی تمرکز بیشتری داشت و پزشکان عزیز ما که برخاسته از همین مردمند را، بلحاظ شأن اجتماعی و مالی، اینقدر از مردم جدا نمی نمود.
ایکاش سازمان های بیمه ای ما آنقدر خوب و قوی عمل می کردند که پزشکان بدنبال همکاری با آنها و بیماران آسوده از هزینه ها بودند.
ایکاش مسئولان سازمان نظام پزشکی، خودشان اول به قسمشان پایبند می بودند.
ایکاش مسئولانی که از سوی پزشکان بعنوان مسئولان صنفی سازمان نظام پزشکی معرفی می شوند، داعیه حمایت از بیمار را سر نمی دادند و مردم را فهمیده تر فرض می کردند.
ایکاش قانون اساسی ما در خصوص حق درمان برای همه مردم، محترم تر می بود و مجلسیان و دولتیان نیز گرفتاریهای درمانی مردم برایشان قابل درک بود، تا فکری و عملی بکار آرند.
ایکاش بیماران آنقدر گرفتار نبودند و می توانستند سازمانی برای دفاع از حقوق خود داشته باشند، تا برخی مظلومیت و گرفتاری بیماران را امتیازی برای خود تأویل ننمایند.
ایکاش در کشور ما مسئولیت عواقب همه عملها هرچند ساده و پیش پا افتاده نیز براحتی با چند امضا به عهده بیمار گذاشته نمی شد.
ایکاش ویزیت ها و حق العمل های پشت دست از بیمارستانها منقرض می شد.
ایکاش همه پزشکان دلرحم ترین مردم بودند و بیماران را مشتری نمی پنداشتند.
ایکاش همه پزشکان عزیز لا اقل به همان تعرفه مصوب سازمان نظام پزشکی خودشان پایبند بودند.
ایکاش پزشکان ما، حداقل حقوق قانونی منشیها و پرستاران خود را پرداخت می کردند.
این جملات را اگر کسانی که باید بخوانند، نخوانند، مطمئنا خداوند می داند و هموست که اسمش دوا و ذکرش شفاست و حیات و ممات همه را از بیمار و طبیب در پنجه قدرت خویش دارد، و البته هیچ ترحمی به ظالمان نخواهد داشت.