96/5/5
9:6 ع
دیشب یکی از عناصر جریان انحرافی که قبلا در تشکیل کمپین مطالبه از امام خامنه ای برای تأیید صلاحیت احمدی نژاد نقش محوری داشت، یک فایل صوتی در شبکه های اجتماعی منتشر کرد که از حامیان احمدی نژاد میخواست در اعتراض به بازداشت بقایی، با حرکت و تجمع به سمت بیت رهبری ایشان را تحت فشار بگذارند تا روحانی و آملی لاریجانی را از ریاست قوای مجریه و قضاییه عزل نمایند! نکته جالب این است که همین جریان که به انواع و اقسام روشها کوشیدند تا روحانی پیروز انتخابات باشد امروز طوری پیش حامیانشان القا میکنند که گویی و اقعا با روحانی مشکل دارند!
عبدالرضا داوری بازوی رسانه ای جریان انحرافی پس از رد صلاحیت احمدی نژاد و بقایی رسماً گفت از روحانی حمایت خواهد کرد ولی در روزهای آخر مردم را تشویق کرد که به احمدی نژاد رأی دهند، احمدی نژاد در کوران انتخابات با حضور چند روزه در حرم امام رضا(ع) کوشید تا با حاشیه سازی، برای آقای رئیسی هزینه ایجاد کند، بقایی در برگه رأیش اسم احمدی نژاد را نوشت و به دوربینها نشان داد، برخی از حامیان احمدی نژاد نیز اصلاً انتخابات را تحریم کردند و خود احمدی نژاد در این مدت بارها کوشید تا با بیان سخنانی بی ادبانه و با مخاطب مبهم، نظام جمهوری اسلامی را شبیه رژیم شاهنشاهی نشان دهد تا به نفع سبد آرای روحانی تمام شود، داوری هم مثل روحانی روی اعدام منافقین مانور کرد تا دودش به چشم آقای رئیسی برود، حامیان احمدی نژاد در کانالهای خود نوشتند که بین روحانی و قالیباف، روحانی را ارجح میدانند و با همه تلاشهای غیر قابل انکار این جریان منحرف به نفع روحانی، امروز در ژست دلسوزی برای کشور، خواهان عزل رئیس جمهور یا عدم تنفیذ وی از سوی امام خامنه ای هستند!
نکته جالبتر این که اگر چه احمدی نژاد با دولت نهم توانست در دور شدن جریانات کارگزاران و اصلاحات از مجاری قدرت، نقش برجسته ای ایفا کند اما در ادامه با دور شدن از شخصیت انقلابی خود و با ابتلا به انحرافات فکری و رفتاری و با نمایشی ضعیف و پرحاشیه به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در دولت دهم، دوباره جریان هاشمی را با قیافه ای حق به جانب و ژست مظلوم نمایی به عرصه مدیریت کشور برگرداند؛ پس اگر امروز احمدی نژاد اینچنین استحاله شده است و نظام هم اینچنین گرفتار مدیران غیرانقلابی شده است که دنبال استحاله انقلاب هستند، یکی از مقصرترینها خود احمدی نژاد است هر چند که امروز میکوشد خود را در بروز این شرایط مبرا و حتی مظلوم نشان دهد!
96/2/6
9:47 ص
با گذشت چند ماه از توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد برای ورود نکردن به انتخابات، برخی حامیان و رسانه های حلقه انحرافی میگویند منظور حضرت آقا از این که کشور دچار دوقطبی نشود این بود که فلان شخص و بهمان شخص هرکدام یک قطب هستند و کشور دوقطبی میشود، پس اگر مثلا سه نفر نامزد بشوند، کشور سه قطبی میشود و دیگر دوقطبی نمیشود! در صورتی که این تحلیلها از ریشه غلط است چرا که یک شخص به تنهایی یا در کنار 2 نفر دیگر هم میتواند در جامعه دوقطبی درست کند، آنجایی که با یک مرز بندی اشتباه بین مردم، جامعه را دچار شکاف کند.
مقام معظم رهبری بارها گفته اند که تنها دوقطبی صحیح در کشور، دوقطبی انقلابی و استکباری یا همان دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است که ذیل این تعریف، ایجاد دوقطبی های دیگری مثل دوقطبی فقیر و غنی یا دوقطبی صلح و جنگ یا دوقطبی آزادی و اختناق یا دوقطبی اصولگرا و اصلاح طلب در کشور، غلط و آسیب زا است و آقای احمدی نژاد از کسانی است که یک تنه میتوانند جامعه را دچار دوقطبیهای مضر و کاذب کند.
در توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد آمده است: «ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود.»، در واقع مقام معظم رهبری میفرمایند شما و جامعه را میشناسم که اگر بیایید باعث دوقطبی میشود؛ البته این به معنی تأیید دوقطبیهای کاذبی مثل برجامیان و نابرجامیان یا دوقطبی جنگ و صلح که روحانی برای ایجادشان تلاش کرد و البته ناکام ماند نیست.
آقای احمدی نژاد در ایجاد دوقطبی های غلط سابقه دار است که نمونه اش را در ایجاد دوقطبی فقیر و غنی یا دوقطبی هاشمی احمدی نژاد قبلاً به خوبی شاهد بودیم. ایشان با دوقطبیهایی که ایجاد کردند بخش زیادی از جامعه را در برابر بخش نسبتا زیاد دیگری از مردم قرار دادند به نحوی که دوقطبی انقلابی و غیرانقلابی تحت این دوقطبی کاذب، به حاشیه رفت. در دوقطبی فقیر و غنی که احمدی نژاد ایجاد کرد، قشر فقیر اعم از انقلابی و غیرانقلابی در کنار هم و متمولین انقلابی و غیرانقلابی هم در کنار یکدیگر قرار گرفتند و به جای این که یک دوقطبی 5 درصدی در برابر 95 درصدی بین انقلابیها و دشمنان انقلاب وجود داشته باشد که قاعدتا نمود و بروز هم در جامعه پیدا نمیکند، یک دوقطبی وسیع و خطرناک ایجاد شد.
البته دوقطبی سازیهای احمدی نژاد را نباید با مسئله فتنه خلط کرد چرا که دوقطبی که در اثر فتنه ایجاد شد ناشی از رویارویی مدعیان تقلب و دربرابر منکران آن بود تا حدی که بعضا افرادی را که در انتخابات شرکت نکرده بودند را هم در برگرفت و مسلما آنچه که درباره دوقطبی سازی غنی و فقیر یا هاشمی احمدی نژادی بیان شد، استثنائاتی هم داشت که در این تحلیل از آنها چشم پوشی داشت. البته میدانیم که انقلاب اسلامی بیش از هر قشری باید در خدمت محرومان باشد، اما این هرگز به معنی قرار دادن فقیر دربرابر غنی یا کارگر دربرابر کارفرما نباید تلقی گردد.
البته احمدی نژاد برای دوقطبی کردن جامعه به نفع خودش فقط از دوقطبی فقیر و غنی استفاده نمیکند بلکه بعضا یک قطب شخصیتی هم در برابر خود قرار میدهد که البته ممکن است آن قطب مقابل هم از این دوقطبی استقبال کند و یا حتی به آن دامن بزند که نمونه اش را در دوقطبی احمدی نژاد و هاشمی شاهد بودیم، دوقطبی که حتی اینجا هم دوقطبی انقلابی و غیرانقلابی را متأثر کرد چرا که بودند بین حامیان مرحوم هاشمی که دوستدار انقلاب بودند.
احمدی نژاد و جریان متبوعش امروز با گفتمان به اصطلاح «ملی انقلابی» که در ادامه شعار «مکتب ایرانی» قابل تحلیل است و با برخی رفتارها مثل بازدید از مقبره کورش در دهه فجر، میکوشد روی دوقطبی کاذب دیگری با مضمون ملی گرایی هم سرمایه گذاری نماید. یکی دیگر از دوقطبی های کاذبی که احمدی نژاد امروز دنبال میکند این است که او با فاسد دانستن کلیت دو جریان اصولگرا، اصلاح طلب و بعضا کلیت حاکمیت، میکوشد خود و جریان متبوعش را تنها قطب انقلابی و مظلوم کشور معرفی میکند! حال این که در تمام طیفهای سیاسی کشور، شخصیتهای سالم و انقلابی وجود دارد و اساساً نباید کلیت این جریانات به عنوان قطب و دشمن دربرابر یکدیگر معرفی شوند.
ماه ها قبل از توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد ، ایشان نسبت به دوقطبی سازی در جامعه مکررا نهی میکردند که اگر آقای احمدی نژاد به همانها توجه میکرد و به سفرها، رفتارها و گفتارهای دوقطبی ساز با شائبه انتخاباتی ادامه نمیداد، شاید اصلا نیازی نبود که با توصیه به عدم ورود به صحنه انتخابات در آن مقطع مواجه شود. تلختر این که امروز شاهدیم جریان احمدی نژاد برای بازگرداندن او به صحنه انتخابات حتی حاضرند مردم را در برابر رهبری قرار دهند و توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد را برخلاف نظر مردم نمایش دهند که این حاکی از وخیم تر شدن انحرافات این جریان است، در صورتی که امروز هر کسی که به امنیت و آرامش ایران علاقه دارد و احترامی برای منویات رهبری قائل است باید نسبت به دوقطبی سازیهای کاذب جریانات مختلف حساس باشد.
96/2/6
9:45 ص
امروز احمدی نژاد، مشایی و بقایی ثبت نام کردند در حالی که مشایی مثل 92 از حذف خود مطمئن است، احمدی نژاد هم با توجه به نظر سخنگوی شورای نگهبان، تلویحاً پیام حذف را دریافت کرده است و بقایی هم با پرونده ای که دارد در معرض رد صلاحیت قرار دارد که این موارد نشان میدهد این جریان آمده است تا با حذف شدنش نظام را مستبد نشان دهد حال این که کارکرد نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن ولایت فقیه مبارزه با استبداد است و همانطوری که حضرت امام خمینی(ره) فرموده بود:
«در صورتی که ولایت فقیه هست [است] که جلوی دیکتاتوری را می گیرد اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می شود… آن است که می خواهد این دیکتاتوریها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد»
حضرت امام خمینی(ره) در جای دیگر می فرمایند:
«ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی آورد. کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا… برخلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند.»
روند تغییرات احمدی نژاد و حلقه اش به خصوص در اواخر دولت دهم و پس از آن نشان داد که ایشان برای تفکیک قوا، جایگاه سایر قوا و نهادهای قانونی و حتی بعضا توصیه ها و اوامر ولی فقیه چندان احترامی قائل نیستند و این خود، حرکت در مسیر استبداد را هشدار میداد، مسیری که میتواند با ایجاد حاکمیت دوگانه، بدترین دوقطبی ممکن را ایجاد نماید.
همانطوری که بیان شد، نظام اسلامی و در رأس آن ولایت فقیه، برای حفظ مصلحت جامعه و به خصوص مبارزه با افتادن به دام استبداد تکلیف دارند و این تکلیف را چه با توصیه و چه با ابزارهای قانونی باید تأمین نمایند و از این رو تلاش جریانی که روز به روز روحیه استبدادی خود را از حد ایستادن در برابر سایر قوا، نهادهای قانونی و قانون به حد تعلل و تمرد در برابر ولایت فقیه رسانده است، محکوم به شکست به نظر میرسد.
نکته دیگر این است که اگرچه احمدینژاد با یک حکم حکومتی درباره ورود به انتخابات مواجه نشده است که عدول از آن به منزله جرم تلقی گردد اما قطعا میتواند بر صلاحیت او در امر خطیری مثل ریاست جمهوری موثر باشد، خاصه این که تعللها و بعضا تمردهای احمدینژاد در عزل مشایی، ابقای مصلحی، علنی کردن دعواها و دوقطبی سازهای زودهنگام انتخاباتی هم مسبوق به سابقه است.
96/1/6
8:58 ص
احمدی نژاد در سخنرانی خود در مورخ 96/1/2 در مسجد امام حسن(ع) اهواز و در جمع اعضای شورای به اصطلاح تببین خط امام و آرمان های انقلاب اسلامی استان خوزستان حرفهایی میزند که با دست زدنها و شعارهای حضار همراه میشود و برخی کنایه های احمدی نژاد در این سخنرانی به شدت حاشیه ساز میشود، او میگوید:
«آنهایی که خیال می کنند ملت ایران نمی فهمند خودشان نفهم ترین آدمهای روی کره زمین هستند! 80 میلیون نمی فهمند، تو می فهمی؟ این چه استکباری و چه فرعنیتی است که در وجود بعضی ها پیدا شده است. 97 درصد ملت جمع می شوند و یک چیزی را می خواهند، می گوید چیز بدی است {و اقتصاد را خراب میکند}. می شود یک دلیل بیاوری که تو بهتر از همه ملت می فهمی؟ بالاخره همه شما جمع شدید، بسیج شدید، هجوم کردید یک طرفه تا به ملت بگویید این کار بد است و انجام ندهید، 97 درصد هم می گویند نه باید انجام بشود، باز هم می گوید نه خیر! تو کی هستی و از کجا تشریف آوردی؟ تو چه اختیاری داری که آن بالا نشسته ای؟ این اختیار را چه کسی به تو داده است؟ غیر از این است که ملت داده است؟ می گوید نه خیر آقا! ما بهتر می فهمیم و ملت نمی فهمد! بابا ملت انقلاب کرد که دیگر از این آدم ها نبیند. اگر قرار بود شما را ببیند آن یکی بود دیگر!»
این کنایه های احمدی نژاد که بعضا به توهین تبدیل میشود، در ابتدا به بهانه یارانه ها شروع میشود و مشخص است که حداقل یکی از مخاطبان این کنایه ها و توهین ها، روحانی و دولت متبوع وی است اما شعارها یا جملاتی مثل «شعار هرکی مرده احمدی برمیگرده» و یا «خامنه ایه رفتنیه» که در خلال و حاشیه این سخنرانی بیان میشود و یا این جملات احمدی نژاد که میگوید «ملت اگر قرار بود شما را ببیند آن یکی بود دیگر» و یا «بالاخره همه جمع شدید، بسیج شدید، هجوم کردید»، که با دست زدن اعضای شورای به اصطلاح تبیین گفتمان امام در مسجد همراه میشود، فراتر از انتقاد به روحانی به نظر میرسد، که حتی اگر خطاب به روحانی هم بود بازهم با توصیه رهبری به دوقطبی نکردن جامعه و ورود نکردن وی به انتخابات، در تعارض کامل قرار داشت.
به نظر میرسد این حرفهای احمدی نژاد در راستای تلاش وی برای بازگشت به صحنه انتخابات باشد چرا که امروز احتمال شکست روحانی در برابر نیروهای انقلابی و از دست دادن فرصت انتخابات 1400 برای احمدی نژاد، محتمل تر شده است و اگر چه سخنان به بهانه یارانه بیان میشود ولی این ظاهر قضیه به نظر میرسد چرا که جملات و فضای جلسه طوری است که انکار حمله به مقام معظم رهبری را سخت میکند. ممکن است کسی بپرسد هدف کنایه های احمدی نژاد به کدام سخن رهبری میتواند باشد و او از کدام سخن ایشان ممکن است اینقدر عصبانی شده باشد که بگوید ایشان بقیه را نعوذ بالله نفهم دانسته اند! برای پاسخ به این سوال کافی است به مهمترین جملات رهبری در این سالها که خطاب به احمدی نژاد و طیفش بیان شد توجه کنیم که در جلسه خارج فقه شان در علنی کردن توصیه به احمدی نژاد در تاریخ 95/7/5 بیان شد:
«خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما که شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمناش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود.»
نکته دیگر این که شاید برای برخی افراد این فرضیه خیلی ثقیل باشد لیکن اگر مختصات نقاطی که آقای احمدی نژاد در آن قرار داشته را به هم وصل کنیم خیلی هم عجیب نخواهد بود برای کسی که در سال 84 با بوسیدن دست رهبری حکم تنفیذش را گرفت و در سال 88 شانه رهبری را بوسید، سپس در برابر حکم عزل مشایی تعلل کرد تا خودش استعفا دهد، بعد هم تعلل در خصوص ابقای مصلحی و سپس یکشنبه سیاه و بعد تلاش برای تحمیل مشایی به عنوان رئیس جمهور و بعد هم تلاش برای دوقطبی سازی جامعه و امروز هم ورود به انتخابات و این کنایه های احمدی نژاد ، که همه این نقاط نشان از سرعت بالای سقوط احمدی نژاد را دارد، مواردی که بارها امثال حقیر در تحلیلهایمان بیان کردیم ولی مورد انتقاد دوستان خود قرار گرفتیم ولی بعدها آشکار شد که آن تحلیلها واقع بینانه بوده است و رفتارها و هزینه تراشیهای احمدی نژاد برای نظام متأسفانه همچنان ادامه دارد.
96/1/4
12:51 ص
وقتی که تذکرات عمومی و مکرر مقام معظم رهبری درباره پرهیز از دوقطبی سازی جدی گرفته نشد، ایشان، در جلسه ای خصوصی شخص احمدی نژاد را از دوقطبی سازی منع کردند و به عدم ورود در انتخابات توصیه کردند که این توصیه بعدها به دلیل ادامه سفرهای استانی احمدی نژاد به همان سبک و سیاق و با شعارهای قیام مردم فلان جا و خیزش مردم بهمان جا، علنی شد ولی مورد تردید و تشکیک طیف احمدی نژادی قرار گرفت تا حدی که مقام معظم رهبری این بار این توصیه را در تاریخ 95/7/5 علنی و پشت بلندگو بیان فرمودند:
«خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید./ با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید.»
آقای احمدی نژاد فردای علنی شدن توصیه رهبری، نامه ای مینویسند و مدعی میشود همانطوری که در همان جلسه خصوصی اعلام تبعیت کرده بود، همچنان تابع است:
«ضمن تشکر از بیانات مهم حضرت عالی در جلسه درس خارج فقه مورخ پنجم مهرماه جاری، به استحضار می رسانم که در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه ای برای حضور در عرصه رقابت های انتخاباتی سال آینده ندارم.»
اما او به همین نامه بسنده نکرد و در یک کلیپ که در رسانه ها منتشر شد (95/8/13) صراحتاً حمایت از هر نامزدی را به منزله عدم تبعیت از توصیه رهبری دانست:
«من گفتم هیچ برنامهای در رقابتها ندارم؛ معنایش این است که در انتخابات شورا یا ریاستجمهوری چیزی به معنای حمایت از شخص یا لیست وجود ندارد. اگر نزدیکترین فرد به من هم آمد و گفت؛ محترم و آزاد است. گرچه من به او میگویم این کار را نکن؛ ولی ارتباطی به من ندارد. روشن است که اگر از کسی حمایت کنم، میشود همان بحث دیگر! شوخی و بازی نیست»
احمدی نژاد اما این بار بازهم از عدم حمایتش از نامزدهای انتخاباتی گفت و این موضع را قطعی و غیرقابل تغییر دانست (95/11/23):
« اینجانب عضو هیچ جناح، حزب و گروهی نیستم و از هیچ فرد یا جناح، حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.»
مواضع انتخاباتی احمدی نژاد این بار در تاریخ 95/12/20 تغییر کرد و او هم از بقایی حمایت کرد و هم عدم ورود مستقیم به انتخابات را فقط منحصر به فعلا دانست:
«من خودم فعلا و البته فعلا در مقوله انتخابات مستقیم وارد نمی شوم. آقای بقایی انسان مومن، پاک، ولایی و خط امامی است.»
تغییر مواضع انتخاباتی احمدی نژاد همین جا تمام نشد و او چند روز بعد (95/12/29) نه تنها بازهم از بقایی حمایت کرد بلکه درباره رد صلاحیت بقایی نیز هشدار داد:
«اینجانب مصمم هستم با استعانت از پروردگار متعال ، وظایف سیاسی و اجتماعی خود را در قبال مردم و کشور عزیزم به گونه ای انجام دهم که مردم اطمینان یابند، افراد صالح از دایره انتخاب آنان کنار گذاشته نخواهند شد./ آقای حمید بقایی فردی صالح، مومن، انقلابی، مردمی، پاک و کارامد و دلسوز ملت است»
1- یک فرضیه برای تغییر مواضع انتخاباتی احمدی نژاد سردرگمی وی است چرا که او امروز میگوید وضع با 4 ماه پیش فرق کرده است! ولی چه تفاوتی؟! به نظر میرسد احمدی نژاد فکر نمیکرد بدون حضور وی کسی بتواند روحانی را شکست دهد و امروز این مسئله با ریزش شدید آرای روحانی و با فعالیت منسجم جریان انقلابی تا حدودی رنگ باخته است و از این جهت شرایط تغییر کرده است، چرا که با محتمل شدن شکست روحانی، احمدی نژاد انتخابات 1400 را هم از دست میدهد پس هم از بقایی حمایت میکند و هم ورود مستقیمش به انتخابات را نفی نمیکند.
2- اما فرضیه دوم درباره تغییر مواضع انتخاباتی احمدی نژاد این است که او در حال بازی خوردن است! این فرضیه زمانی تقویت میشود که به یاد آوریم چطور مشایی در کلیپ کذایی اخیر، دست به شانه احمدی نژاد میزند و برایش از شجاعت میگوید و بقایی هم از لزوم فدا شدن یک نفر و مشایی دوباره این فدا شدن را به شهادت تشبیه میکند! گویا احمدی نژاد به شدت تحت القائاتی است که زمانی او را به داشتن هاله نور متوهم کرد و زمانی هم به مدیریت مستقیم طرح هدفمندی یارانه ها توسط امام زمان(عج)! بعید نیست که احمدی نژاد امروز با همین القائات به لبه پرتگاه فدا شدن هل داده شود.
البته دو فرضیه فوق لزوما باهم منافاتی ندارد و میتوانند به صورت همزمان رخ داده باشند و تغییر مواضع انتخاباتی احمدی نژاد ناشی از سردرگمی عروسک گردان وی و حتی برخی مقاومتهای احمدی نژاد بوده باشد چرا که او علی رغم اقرار بر این که حمایت وی از یک نامزد مثل ورود مستقل وی به انتخابات است، این عمل را مرتکب شده است.
95/12/7
9:15 ص
عبدالرضا داوری فرد رسانه ای حلقه انحرافی عبدالرضا داوری، مسئول رسانه ستاد انتخاباتی مشایی در سال 92 و فعالترین فرد رسانه ای حلقه انحرافی است. مدتیست داوری کانال شخصی و کانالهای تحت مدیریت خود را به کانون تبلیغات ستاد انتخاباتی زودهنگام بقایی تبدیل کرده است. او این بار پس از اعلام نامزدی بقایی قاطعانه پیش بینی کرده است که امکان ندارد او ردصلاحیت شود چرا که این که ردصلاحیت بقایی به معنی تلاش نظام برای مهندسی انتخابات و حتی حفظ روحانی است!
البته پیش بینی عبدالرض داوری با اظهارات قبلی وی که بارها از حذف روحانی توسط مجموعه نظام صحبت کرده بود و در مخالفت با ردصلاحیت روحانی هم قلم فرسایی کرده بود، در تعارض آشکار است. اساساً داوری در خصوص رد صلاحیت افراد چه دوست و چه رقیب، پیشبینیهای قاطعانه و غلطی داشته است که به نظر میرسد بیش از این که پیش بینی حساب شوند، تلاش برای ایجاد جنگ روانی باشند که بد نیست نگاهی به برخی از این پیشبینیها از سال 92 تا 96 بیندازیم:
عبدالرضا داوری قبل از انتخابات 92:
«اگر شایعات مربوط به کاندیداتوری آقای مشایی را دنبال کنید اتفاقا خواهید دید مخالفان دولت این شایعات را مطرح می کنند در واقع بنده بر اساس اطلاعاتی که دارم هیچگونه تصمیمی در خصوص کاندیداتوری آقای مشایی از سوی دولت اتخاذ نشده است»
«دلیلی ندارد که ایشان(مشایی) رد صلاحیت شود در واقع شورای نگهبان بر اساس چه دلیل و برگهای می خواهد مشایی را رد صلاحیت کند.»
عبدالرضا داوری درباره انتخابات 94:
«معتقدم به احتمال بسیار در انتخابات مجلس خبرگان، آقای هاشمی رفسنجانی سال آتی رد صلاحیت میشود و همین کرسی معمولی در مجلس خبرگان را هم از دست خواهند داد.»
عبدالرضا داوری درباره انتخابات 96:
«انتشار اخبار اخیر درباره “نهی از کاندیداتوری” رئیس جمهور سابق، بخشی از مقدمات پروژه “حذف” حسن روحانی است»
«برای حذف آقای روحانی هم برنامه و پروژه دارند»
«قطار انتخابات96، با انصراف احمدینژاد به ایستگاه حذف روحانی رسید»
«ردصلاحیت آقای روحانی بعنوان رییس جمهور مستقر که تنفیذ رهبری را دارد وفق قانون میسر نیست مگر آنکه به وی به مانند احمدی نژاد به او هم توصیه شود که در انتخابات ثبت نام نکند»
«صلاحیت مهندس بقایی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، از سوی شورای محترم نگهبان قطعا تائید خواهد شد»
«تنها پیام سیاسی ردصلاحیت مهندس بقایی، تلاش حاکمیت برای ابقای حسن روحانی و ریاست جمهوری مجدد اوست.»
«تردید ندارم که بامداد شنبه 30 اردیبهشت 96 را با خبر پیروزی مهندس حمید بقایی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آغاز خواهیم کرد»
همانطوری که در مقدمه بیان شد، پیش بینیی های قاطعانه عبدالرضا داوری به عنوان فرد رسانه ای حلقه انحرافی و تناقضات موجود در آنها، نشان میدهد که او بیش از این که در پی پیش بینی مسائل باشد، میکوشد با این پیش بینی ها و انتشار گسترده آنها، فضا را متأثر نماید. اگر چه داوری در ایجاد جنگ روانی فردی قهار است، لیکن سیاستهای فریبکارانه به صورت درازمدت پاسخگو نیستند و به تدریج تعارضات موجود در مهره های حلقه انحرافی که درپی هزینه تراشی برای نظام و تخریب وجهه نظام و نهادهای انقلابی اعم از شورای نگهبان، سپاه پاسداران و حتی شخص مقام معظم رهبری هستند، بیشتر خود را آشکار مینماید.
95/12/7
9:11 ص
همانطوری که 65 روز پیش نوشتم، احمدی نژادیها از تحمیل هزینه به نظام، مردم و رهبری دست برنخواهند داشت و همانطوری که قبلاً عرض کردم این جریان بسیار میکوشد علاقمندان خود را تا آخرین روز انتخابات و پس از آن مدیریت کند تا در نهایت با هدف رئیس جمهور شدن احمدی نژاد در سال 1400، این دوره را به روحانی واگذارند و از پیروزی نامزدی که در سال 1400 هم بتواند نامزد انتخابات باشد جلوگیری نمایند. به این منظور با نامزدی بقایی که از رد صلاحیت وی مطمئن هستند میکوشند تا پس از رد صلاحیت احتمالی وی، باب مظلوم نمایی را باز کنند و حامیان خود را با این ادعا که انتخابات آزاد نیست و یا این که سایر گزینه ها جملگی مثل هم ناکارآمد و غیرانقلابی هستند، مردم را از حضور در انتخابات مأیوس نمایند تا با کاهش مشارکت اقشار محروم جامعه، هم انتقام عدم حضور احمدی نژاد را از نظام بگیرند و هم به روحانی برای پیروزی در انتخابات پاس گل بدهند.
و اما همه اشتراکات جریانات اصلاح طلب و اعتدالی با حلقه پیرامون احمدی نژاد، منافع مشترک در انتخابات اخیر و عامل نامزدی بقایی نیست، نگاهی به تفکرهای این سه طیف نشان میدهد که اگر چه هر سه این تفکرات به لحاظ شیوه حکومت داری و مسائل اقتصادی و اجتماعی با هم بعضا در تعارضات آشکار قرار دارند، اما در یک نقطه به اشتراک رسیده اند، این سه بر این اشتراک نظر دارند که تا جایگاه ولایت فقیه قدرتمند و قدرت اول کشور باشد، نمیتوانند اهداف خود را در کشور پیاده کنند و این طور است که اصلاح طلبان متظاهر به علاقه به دموکراسی و اعتدالیون انحصارطلب که هر دو به لحاظ اقتصادی تفکرات سرمایه داری دارند، میکوشند با طیف حلقه احمدی نژاد که اکنون با شعار جدید ملی انقلابی و با ترکیب الگوهایی مثل چاوز، کاسترو، چگوارا، کوروش و بزرگمهر، با گرایشهای مارکسیستی هستند، بتوانند بر مهار قدرت ولایت فقیه از طریق تضعیف نیروهای حزب اللهی، ولایی و انقلابی به همکاری برسند.