95/8/17
6:42 ع
یکی از معلمان ابتدایی دخترانه در کلاس میگوید ماهواره خوب است فقط باید ایمان محکمی داشت و از آن درست استفاده کرد! اما او به دانش آموزان نمیگوید که یکی از لوازم محکم بودن در ایمان این است که خود را عمداً در موقعیت گناه قرار ندهیم و دیدن برنامه های ماهواره، حضور در مجالس غیبت و همنشینی با دوستان بد، از مواردی است که انسان خود را در موقعیت گناه قرار میدهد. متأسفانه این معلم، مسئله را ساده گرفته است و در حالی که مردان و زنان پخته در برابر ماهواره دچار لغزش میشوند، کودکان را به استفاده از آن تشویق میکند.
مشاوری دیگر از آموزش و پرورش، درباره مسائل تربیتی دختران نوجوان به والدینشان میگوید جلوی دوستی فرزندانتان با جنس مخالف را نگیرید که یک نیاز روحی ایشان است! و میگوید برای فرزندانتان ماهواره بخرید تا عقده ای نباشند! در کنار این موارد، شاهدیم که در برخی مهدها رقص آموزش داده و در برخی مدارس جشن هالوون برگزار میشود که اینها نشان میدهد که حال نظام آموزشی ما خراب و تربیت فرزندان ما در معرض خطر است.
اگر چه تکلیف والدین این است که نگذارند قبح گناهانی مثل استفاده از ماهواره، بی حجابی، ارتباط با نامحرم در ذهن فرزندانشان نشکند، ولی این هم قابل پذیرش نیست که نظام آموزشی ما طوری اداره شود که والدین را به تهیه امکانات انجام گناه برای فرزندان و ترویج سبک زندگی غربی تشویق کند، لذا والدین و فرزندان باید نسبت به این مسائل حساس باشند و نگذارند برخی معلمان و مشاوران با تفکرات انحرافی، به انحراف اذهان پاک کودکان و نوجوانان ادامه دهند.
به نظر میرسد نظام معیوب تربیت معلم و مدیران آموزشی از یک سو و علوم روانشاسی و تربیتی غربی و مقاومت مسئولان اجرایی در جهت اسلامی نمودن علوم دانشگاهی از سوی دیگر، باعث شده است تا دانش آموزان در مدارس در معرض خطر نظام آموزشی ، معلمان و مشاوران منحرف قرار گیرد و اشخاصی تربیت شوند که الگوهایشان، مردعنکبوتی و باربی است و نه شهدا و علمای بزرگ کشورشان.
به غیر از این که تفکرات غیر انقلابی و غیر ارزشی به تدریج در تدوین نظام آموزشی و کتب درسی در حال رسوخ است، همین محتوای موجود به یادگار مانده از گذشته نیز با تدریس معلمان غیر معتقد، عملاً خنثی میگردد؛ شاید مطالب زیادی در کتابهای درسی در بیان و بزرگداشت ارزشهای انقلاب و اسلام ذکر شده باشد، اما متأسفانه در پایان درس، برخی معلمان با یک جمله همه آنها را زیر سؤال میبرند.
که همه موارد فوق اثبات میکند که نظام آموزشی ما نیاز جدی به بازنگری و ارتقا دارد و والدین وفرزندان نباید نسبت به مسائل مدرسه بیتفاوت باشند و در صورت عدم توجه به این مسأله، دچار خسارتهای عظیم به دلیل رشد و تربیت اشتباه خواهیم شد.
95/7/2
7:2 ع
انتشار کلیپ آسانسور در شبکه افق و سپس شبکه های اجتماعی منتشر شد که واکنش های زیادی را به همراه داشت، برخی آن را تأیید کردند و برخی نیز آن را تندروی و حتی مسخره خواندند، در این کلیپ میبنیم که مرد جوانی با ظاهر مؤمنانه به جهت این که با یک زن جوان با حجاب نه چندان مناسب در آسانسور تنها نماند، مسیر پله را انتخاب میکند و همزمان نشان میدهد که همسرش نیز برای این که در صندلی عقب در کنار مرد نامحرمی ننشیند با هماهنگی راننده، به صندلی جلو نقل مکان میکند و در نهایت نیز به استناد آیه شریفه قرآن، مردان پاک و زنان پاک را سزاوار هم می داند.
این که برخی از افراد بی اعتقاد کلیپ آسانسور را مورد تمسخر قرار دهند اصلاً چیز عجیبی نیست چرا که اقتضای طبیعتشان چنین است، اما این که برخی افراد مذهبی و معتقد به مبانی اسلام نیز آن را مسخره کنند و یا تندروی بخوانند، واقعا محل اشکال است. البته شاید در این عصر و زمانه، دیدن چنین کلیپ برای برخی از دوستان عجیب بوده باشد ولی اگر این کلیپ در یکی دو دهه پیش منتشر میشد، مسئله عجیبی به شمار نمیرفت.
متأسفانه باید بپذیریم که فضای مسموم جامعه به لحاظ عدم رعایت حجاب و عفاف و مسائل مرتبط با اختلاط مرد و زن نامحرم و سایر معضلات فرهنگی باعث شده است ذائقه بخشی از افراد مذهبی نیز تحت الشعاع قرار گیرد به حدی که انگار با عادی شدن گناه در جامعه، اسلام هم به دیده اغماض به گناهان نگاه میکند! و انگار اسلام جدیدی آمده است و دیگر این مسائل خیلی اهمیتی ندارند! در صورتی که سیره حضرت علی علیه السلام که میزان روز جزاست، با آنچه که امروز عادی می شماریم تفاوت زیادی دارد:
«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّهِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ»
رسول خدا(ص) به زنها سلام میکرد و جوابش را میدادند، و شیوه امیرالمؤمنین علی(ع) هم این بود که به زنها سلام میکرد و خوش نداشت که به زنهاى جوان سلام کند و میفرمود: میترسم آوازش مرا خوش آید، و زیادتر از آن اجرى که میجویم [گناه] به من رسد.
این روایت دارای سند صحیح و در منابع مختلف روایی نقل شده است و با توجه به این که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به حضرت پیامبر صلوات الله علیه جوان بودند، به لحاظ عقلی نیز از سوی عالمان دینی کاملاً منطقی شمرده شده است. وقتی میبینیم حضرت علی علیه السلام با آن همه کمالات معنوی، عصمت از گناه و تقوای بی نظیر ، از پیشقدم شدن در سلام به زنان استنکاف میکردند، ما چطور به خودمان حق میدهیم تا مسئله ای مثل پرهیز از تنها ماندن در فضای کوچک آسانسور با یک نامحرم آن هم با پوشش نه چندان مناسب را مسخره کنیم؟! مطمئناً نمیگوییم که ماندن در آسانسور با یک نامحرم لزوماً موجب حرام و گناه میشود ولی همین که کسی از موقعیت عملی و ذهنی گناه فرار کند ستودنی است و نه سزاوار مسخره کردن!
با این وجود، نه تنها انتقادات به کلیپ آسانسور با مبانی شرعی و اخلاقی سازگار نیست، بلکه ناسپاسی از سازندگان این اثر ارزشی نیز هست. این اثر محصول یک گروه هنرمند مؤمن و انقلابی است که هنر خود را صرف پاسداشت عفاف و پاکدامنی کرده اند و حال این که درهمین عصر و روزگار، در همین کشور خودمان، هنرمندانی نیز حضور دارند که «فروشنده»ی هنر خود برای تطهیر و عادی سازی هرزگی و روابط نامشروع به بهای کسب جوایز خارجی هستند!
95/5/31
8:7 ص
شاید برای برخی افراد، علت اختلاف نظرهای مقام معظم رهبری و سایر علما سؤال باشد که مثلاً چرا بین نظرات مقام معظم رهبری درباره ورزش یا تحصیل بانوان و یا مواردی مانند هنر و حضور در شبکه های اجتماعی، با سایر علما و مراجع و ائمه جمعه تفاوت وجود دارد که در پاسخ باید عرض کنم، ضمن احترام به تمام علمای بزرگواری که بعضاً نظراتشان با رهبری متفاوت است، درکنار تفاوت جایگاه علمی ایشان، یک علت مهم این اختلافات ناشی از جایگاه و مسئولیت ولایت فقیه نسبت به سایر علما و مراجع است. خیلی از علما و ائمه جمعه، حوزه مسئولیت، استان و یا نهایتاً کشورشان را معیار قرار میدهند ولی مقام معظم رهبری نگاهی جامع نگر و جهان شمول به مسائل دارند.
شاید یک امام جمعه به این می اندیشد که مردم شهر یا استانش را به آنچه که مورد پسند خداست نزدیک نماید لذا از نظر امام جمعه ای که در یک شهرستان مذهبی مشغول فعالیت است، هیچ لزومی ندارد جوانان و مردم تشویق به حضور در عرصه های مهم و البته پرخطری مانند موسیقی و سینما بشوند، امام مقام معظم رهبری نگاهشان به نیاز امروز کل کشور و جهان اسلام است، ایشان معتقدند برای پاسخگویی به شبهاتی که علیه اسلام و انقلاب مطرح می شود هنر، رسانه و شبکه های اجتماعی بسیار مؤثرند و ضمن هشدار بابت آسیب های این عرصه ها دعوت به حضور فعال و انقلابی در آنها می نماید.
و یا وقتی برخی دشمنان اسلام می کوشند حجاب و عفاف را مانع موفقیت زنان مسلمان در عرصه های علمی، ورزشی، هنری و شغلی معرفی کنند و برای این کار از تشکیل انواع کمپین ها و فضاسازی ها استفاده می کنند، مقام معظم رهبری می بینند موفقیت یک زن محجبه مسلمان در مسابقات ورزشی یا علمی، بهترین پاسخ برای آنان است که حجاب را مانع پیشرفت زن مسلمان معرفی میکنند و از این لحاظ حرکت آن ورزش کار مسلمانی را که با حجاب وارد میدان و سکوی کسب مدال می شود را ارزشمند معرفی میکند، کاری که شاید از نظر برخی از علما که تنها دغدغه شان، شرایط شهر کوچک خودشان باشد، عجیب باشد!
اگر علت برخی از اختلاف نظرهای مقام معظم رهبری و سایر علما را بدانیم، این اختلافات خیلی برای ما عجیب و گیج کننده نخواهد بود و در این صورت همانطوری که همه در حوزه عملکرد فردی، از مراجع تقلید خود تبعیت می کنیم اما در حوزه حکومتی همگان حتی سایر مراجع و علما باید بدانیم که نظرات و فتاوای ولی فقیه باید ملاک قانون گذاران و مجریان قرار گیرد، هر چند احترام به نظرات سایر علما و مراجع نیز تاجایی که در تضاد جدی با نظرات ولی فقیه نباشد، قابل توصیه است.
95/5/23
8:48 ع
روحانی(95/5/20): «حال در این شرایط میتوانیم بگوییم فضای مجازی کلا ممنوع؟ دنیای دیجیتال ممنوع؟ ارتباط اینترنتی نمیخواهیم؟ تمام شبکههای اجتماعی را روزانه و ساعتی فیلتر کنیم؟ با فیلتر و ممنوعیت میشود در دنیای امروز زندگی کنیم؟ شدنی است؟ روزی اگر کسی کاست ویدئو دستش بود مامور وی را دستگیر میکرد. یک روزی میگفتیم اساساً استفاده از برنامههای رادیو تلویزیونی غیر داخلیمان کاملاً ممنوع حال اگر تمام دیشها را هم جمع کنیم، شدنی است؟ در استانهای مرزیمان می توانیم کاری انجام دهیم؟ اصلا این امر شدنی است؟»
آقای روحانی! مگر کسی گفته کلا فضای مجازی، دنیای دیجیتال، اینترنت یا شبکه های اجتماعی ممنوع باشد؟! و یا کسی گفته کلاً همه چیز را فیلتر کنیم؟! مسلماً خیر! ولی اینطوری که از فحوای کلامتان مشخص است، شما دنبال حذف فیلترینگ و آزادی ماهواره هستید! در صورتی که حتی کشورهای لیبرال و غیر اسلامی هم نتوانستند کلاً فیلترینگ را کنار بگذارند چرا که همانطوری که فضای حقیقی دارای قواعد، قوانین، آزادی ها و محدودیت هایی است، فضای مجازی نیز باید چنین باشد والا همین فضا موجب خدشه های شدید به جامعه خواهد شد.
آقای روحانی! اتفاقا اگر تمایل دارید اینترنت مورد استفاده افراد بیشتری در سنین مختلف قرار گیرد، باید این فضا را با محدودیت های بجا، امن تر نمایید، اگر تمایل دارید یک کودک 10 ساله هم بتواند در فضای مجازی با خیال راحت تری دنبال نیازهای علمی خود باشد، به ناچار باید این فضا را از پلشتی هایی که برای کودکان و نوجوانان خطرناک است، پاک نماییم و اگر توقع دارید خود والدین این محدودیت ها را برای کودکان و نوجوانانشان اعمال نمایند، این مسئله برای بسیاری از خانواده ها قابل تحقق نیست چرا که توانایی فنی فرزندان غالبا از والدین شان بیشتر است.
آقای روحانی! مدتی است که شما و وزیر ارشادتان برای تطهیر، تجویز و آزادی ماهواره تلاش می کنید و برای این کار دلایلی را مطرح می کنید که واقعاً قابل قبول نیستند! آیا به صرف این که نمی توان جلوی امواج ماهواره را گرفت باید با قانونی کردن آن، آن را در نزد همان خانواده هایی که به حق، این ابزار را در خدمت دشمن برای هجمه به فرهنگ ایرانی و اسلامی خود می دانند هم قبح زدایی کرد؟! آیا چون شما نمی توانید یا نمی خواهید نیمی از مردم را از استفاده از یک محصول آلوده منصرف کنید، باید این محصول را به صورت آزادانه در دسترس همگان قرار دهید؟!
آقای روحانی! شما که تحمل اتهام و حتی انتقاد را ندارید و به قول معاون جدید حقوقی تان سریع و خشن واکنش نشان می دهید، چطور است که دنبال آزادی ماهواره و همه سایت ها و شبکه های اجتماعی هستید در حالی که بسیاری از ایشان اساساً برای توهین و تهمت به اسلام، انقلاب، امام خمینی، رهبری، شهدا و ارزش ها ساخته شده اند؟! اصلاً آقای روحانی! ما از شما توقع داریم همانقدری که نسبت به حریم دولت و هرگونه هجمه ای به خودتان حساس هستید، نسبت به حریم اسلام و انقلاب هم حساس باشید که اگر چنین بود یقیناً حامی آزادی ماهواره و حذف فیلترینگ نمی شدید.
آقای روحانی! بارها از شما داستان تکراری شباهت ماهواره و ویدئو را شنیدیم در صورتی که ویدئو وسیله ای بود که هر چه دلتان می خواست را می توانستید در آن بگذارید و حال این که در مواجهه با ماهواره، ناگهان با چند صد شبکه مواجه می شوید که از فیلم، خبر، تبلیغات، سریال و زیرنویسش می توانند ضداسلامی، مستهجن، غیراخلاقی، دروغ، تهمت و ضدانقلابی باشند که نظام سلطه برای گرداندن آنها بودجه صرف کرده تا انواع لطمات اخلاقی و شبهات اسلامی و انقلابی را به مخاطب منتقل کنند و در حالی که این برنامه ها حتی برای بزرگسالان هم مضرند شما حتی نمی توانید آنها را از دسترس کودکان دور کنید، چرا که ایشان هر قفلی را بهتر از شما میشکنند!
آقای روحانی! شما گفتید دولت نباید مردم را به بهشت ببرد! اصلاً قبول! ما را به بهشت نبرید! فقط لطف کنید و برای جهنمی کردن ما این قدر صغری و کبری نچینید! شما آنان را که دنبال بهشتی کردن مردم بودند را متوهم و بیکار خواندید! خب پس برای جهنمی کردن ما اینقدر وقت نگذارید و تلاش نکنید! هرکسی خواست می تواند ماهواره داشته باشد و اتفاقاً هم دارد، گناهش پای خودش! لطف کنید، این ابزار شیطانی را آزاد و مجاز اعلام نکنید که این مجاز بودن به منزله تطهیر و قبح زدایی از آن خواهد بود.
95/5/8
12:26 ص
پس از برگزاری جشن سینمایی حافظ با حضور برخی هنرمندان زن با پوشش های نامناسب و زننده، تصاویر تعدادی از ایشان در کنار همسرانشان به صورت گسترده در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر و حاشیه ساز گردید.
انتشار این تصاویر موجب بروز واکنش هایی در شبکه های اجتماعی و رسانه ها شد که نشریه یالثارات نیز با درج تصویر چند نفر از این زنان بدحجاب در کنار همسرانشان، مطلبی با عنوان « دیوث کیست » منتشر نمود و ذیل آن، از قباحت دیاثت گفت.
باتوجه به این که به لحاظ لغوی دیوث به مردی گفته میشود که همسرش زنای محصنه میکند و او در این باره حساسیتی ندارد، لذا استفاده از این واژه در کنار درج تصویر چند شخصیت حقیقی و ذکر مطلبی با عنوان « دیوث کیست » به هیچ شکلی نمی تواند قابل توجیه باشد.
متأسفانه شاهدیم که استفاده از عباراتی چون دیاثت، بدون توجه به بار معنایی و حقوقی آن ها به صورت نابجا علیه افراد و جریانات استفاده می شود تا حدی که اخیراً مرا بر آن داشت تا مطلبی درباره لزوم دقت در استفاده از واژه دیاثت نوشتم.
بی توجهی نسبت به بی حجابی، بی حیایی و عشوه گری ناموس، مصداق دیاثت نیست ولی مطئناً می تواند مصداق بی غیرتی قلمداد شود، ولی متأسفانه گویا جامعه ما نسبت به برخی از الفاظ، بیش از ماهیت آن الفاظ حساسیت دارد!
متأسفانه زندگی به سبک بی غیرتان برای برخی از افراد قباحت و تلخی ندارد و حتی بعضاً آن را نماد روشنفکری هم می دانند، لیکن همین که کسی ایشان را بی غیرت خطاب کند، بابت انتساب به آن واژه خشمگین خواهد شد!
و متأسفانه برخی از مردان به جای این که بابت عشوه گری همسرانشان در جامعه و لذت بردن مردان نامحرم از جسم و جمال بزک کرده ناموس شان، رگ غیرتشان بیرون بزند، از خود کلمه بی غیرتی اعلام انزجار می کنند!
مطمئن باشید اگر مردی غیرت داشته باشد، حاضر است هزار بار و هزار نفر او را بی غیرت و بدتر از بی غیرت خطاب کنند ولی حتی یک لحظه، زنش طعمه چشمان هیز نامحرمان بیماردل نشود.
مگر می تواند ادعای غیرت مردی را باور کرد که با پول خودش برای حضور بزک کرده همسرش در جامعه، لوازم آرایش می خرد و موقع بیرون رفتن از منزل، برای بزک کردن همسرش، فرصت قائل شود؟!
اگر بخواهیم این تناقض در قباحتِ بی غیرتی و تطهیر ماهیت آن را از سوی برخی افراد ریشه یابی کنیم، مطمئناً باید به نقش تهاجم فرهنگی و عدم مقابله مناسب در برابر آن اذعان نمود.
شبکه های ماهواره ای، بی غیرتی و بی عفتی را چنان با رنگ و لعاب به تصویر می کشند که آن رفتار به تدریج در ذهن مخاطب تطهیر می شود و در گام بعدی به آن متخلق می شود و این در حالی است که این شبکه ها هنوز نتوانسته اند تقدس واژگانی چون حیا، عفت، غیرت و... را از بین ببرند.
امروز در حالی که هنوز واژگانی چون حیا، عفت و غیرت در اذهان عمومی دارای تقدس و ارزش هستند، می توان با کار صحیح فرهنگ و به خصوص هنری و روشنگری در خصوص قباحت بی حیایی، بی عفتی و بی غیرتی، تلاش کرد تا در سالم سازی جامعه و خانواده نقش ایفا کرد.
و خائن ترین مسئولان کسانی هستند که به جای تلاش در جهت روشنگری و تقبیح ماهواره و برنامه هایش می کوشند تا با آزاد کردن و قبح زدایی از آن، امکان غلبه فرهنگ بیگانه بر فرهنگ ایرانی اسلامی ما را بیشتر فراهم کنند که این رفتار مصداق کامل «دیاثت فرهنگی» است.
95/4/9
2:8 ع
این که میگویند زن حجاب داشته باشد که مرد به گناه نیافتد مثل این است که بگویند: آفتاب نتابد که بستنی هایمان آب نشود. (سیمین دانشور)
پاسخ به شبهه:
اسلام و دستورات آن آکنده از حکمت هستند و خیلی از این حکمت ها در خود آیات و روایات تشریح شده اند که از جمله آنها، دستور به حفظ نگاه، عفاف و حجاب است و درپاسخ به این شبهه باید گفت:
1- آیاتی که در این باره نازل شده اند، ابتدا خطاب به مردان و سپس به زنان هستند و دلالت به حفظ نگاه، داشتن پوشش فروج و حجاب دارند. نگاه به دو آیه 30 و 31 سوره نور در این خصوص می اندازیم:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ?30?
به مؤ منان بگو چشمهای خود را فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است.
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ?31?
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و روسریهای خود را بر سینه خود افکنند و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان) یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پایهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤ منان تا رستگار شوید.
2- اختلافی که درمیزان حجاب زن و مرد وجود دارد به تفاوت شان در آفرینش برمی گردد، چراکه زنان هم به لحاظ ظرافت و هم میل به خودنمایی، نسبت به مردان به پوشش بیشتری نیازدارند، همانطوری که مردان هم باید بیشتر بر حفظ نگاه شان مراقبت نمایند.
3- حفظ نگاه و داشتن پوشش مناسب، قبل از این که به نفع جنس مخالف باشد، به نفع خود افراد است، چرا که هم خود را از فساد، گناه و آزار حفظ می کنند و هم به سلامت جامعه ای که خود و خانواده شان درآن می زیند کمک می کنند.
4- برای رد حکمت استوار اسلام، شاید ساده ترین راه بکارگیری یک قیاس مع الفارق باشد، این که زیبایی جسم زنانه، آفتاب و ایمان مردم، بستنی معرفی شده است کاملاً اشتباه است. ما می گوییم، اگر جسم خود را چون بستنی بدانیم، کدام عقل و نفس سلیمی آن را در معرض دست همگان و آفتاب هیز نگاه دیگران می گذارد تا هرکسی می خواهد از آن مزه کند و لذت ببرد؟!
95/3/29
10:25 ع
آقای جعفرزاده! همان خانواده های شهیدی که شما برای دفاع از وضعیت بی حجابی استان، از فرزندانشان مایه گذاشتید، از این وضعیت حجاب استان و البته کشور راضی نیستند لذا هر وقت که حس ناسیونالیستی و انتقام جوییتان ارضا شد، به فکر تحقق دغدغه های شهدا و خانواده هایشان در خصوص مسئله عفاف و حجاب هم باشید.
ضمنا به شما توصیه میکنیم به جای این که از این حس ناسیونالیستی تان در برابر غیرت دینی متدینین و مطالبه های به حقشان نیزه بسازید، از آن بیلی بسازید برای آباد کردن استان و حل مشکلات واقعی کشاورزان، تولید کنندگان، بیکاران و جوانان گیلانی.
بهتر است طوری برخورد نکنید که گویا می خواهید انتقام تمام توهین های وقیحانه ای که به صورت جدی و طنز خطاب به مردم غیور گیلان از پیش از انقلاب تاکنون انجام شده را از روحانی دلسوزی مثل حاج آقا رفیعی بگیرید که سریعاً نسبت به توضیح، تکمیل و معذرت خواهی بابت بخش های نارسا و اشتباهِ سخنانش اقدام کرد.
95/3/24
2:31 ص
اخیراً حاج آقا رفیعی پس از بازگشت از سفر خود به استان گیلان که برای سخنرانی انجام شده بود، انتقادات خیلی تندی به وضعیت حجاب گیلان داشتند که این انتقادات را در بازگشت به قم و در حرم حضرت معصومه (س) بیان کردند که به شدت از سوی شخصیت های سیاسی و رسانه های استان گیلان مورد اعتراض قرار گرفت، بیشتر اعتراضات به این بخش از سخنان حاج آقا رفیعی بود:
«در ایام رحلت امام گیلان بودم که برخی از خیابانهایش با اروپا فرقی نداشت، برخی با بیحجابی محض و لباسهای نیمه عریان در خیابان حضور داشتند، چرا باید وضع استان گیلان اینگونه باشد؟ نمیگویم در گیلان کمحجابی یا بدحجابی بود بلکه بیحجابی محض بود و آیا چنین وضعی شایسته نظام اسلامی است؟ باید حرمتها در نظام اسلامی حفظ شود.»
در این خصوص لازم می بینم چند مورد را اشاره نمایم:
1- وضعیت حجاب و عفاف و شدت سقوط آن، متأسفانه اصلاً در شأن جامعه و حکومت اسلامی نیست و همه اعم از قوای حاکمیتی، نیروی انتظامی، صداوسیما، حوزه ها و روحانیون، مراکز فرهنگی و خود مردمی که به امر به معروف و نهی از منکر لسانی و حتی به یک اخم هم اقدام نکرده اند، در این خصوص مسئولیت دارند و انکار وضعیت بی حجابی در کشور و استان، تنها پاک کردن صورت مسئله میتواند تلقی گردد.
2- مسلماً وضعیت بی حجابی در استان گیلان بدتر از اروپا و حتی تهران و بالاشهر برخی دیگر از کلان شهرها نیست، ممکن است برخی از سواحل خصوصی و یا تصرف شده گیلان شرایط خیلی بدی به لحاظ حجاب داشته باشند که آن هم بیشتر محصول توریست خیز بودن استان است، که شخصا در خصوص یکی از این سواحل مطلب اعتراضی هم منتشر نمودم که تا پای احضار به استانداری و اخذ تذکر از پلیس امنیت اخلاقی هم پیش رفت، ولی تعمیم عباراتی مثل «بی حجابی محض» به تمام استان صحیح به نظر نمیرسید و کاش حاج آقا رفیعی درخلال انتقادشان طوری صحبت نمی کردند که دچار یک مقایسه غیرمنصفانه و اشتباه گردند و ناخواسته بر احساسات ناسیونالیستی گیلانیان دست بگذارند.
3- شاید اگر حاج آقا رفیعی، انتقادات خود به وضع حجاب گیلان را در سخنرانی خود در همین استان انجام می داد، کمتر به گیلانیان بر می خورد، اما بیان این سخنان در استانی دیگر به خصوص با بزرگنمایی که در برخی از عبارات صورت گرفت، در بروز و تشدید اعتراضات به سخنان ایشان نقش داشت.
4- متأسفانه برخی از مسئولان و رسانه های استانی پس از شنیدن این سخنان حاج آقا رفیعی، بعضا با ادبیات نامناسبی شروع به اعتراض کردند و به یادآوری شخصیت ها و سوابق انقلابی و اسلامی استان گیلان از مجاهدت های میرزا کوچک خان تا 8000 شهید استان و نحوه مسلمان شدن گیلانیان پرداختند که البته فکر نمیکنم ذکر این افتخارات، وسلیه مناسبی برای پاک کردن صورت مسئله واقعی ولنگاری فرهنگی باشد که نمود بازرش در امر حجاب و عفاف شهرها و استان های مختلف کشور آشکار است.
5- در حالی که خیلی از مسئولان، رسانه ها و حتی روحانیون استان و کشور نسبت به وضعیت حجاب و عفاف سکوت اختیار کرده اند، اظهارات دلسوزانه شخصی مثل حاج آقا رفیعی، فارغ از انتقادی که به برخی از لغات و عبارات ایشان وارد دانستم، می تواند کمی بیشتر مسئولان اجرایی، فرهنگی و انتظامی استان و کشور را به فکر و عمل وادارد و نباید طوری با این انتقادات برخورد نمود که کسی جرأت نکند دغدغه های فرهنگی اش را فریاد زند.
95/1/17
8:22 ص
رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی جدید، از مسائل روز جهان هستند و همانطوری که بر افراد و جوامع تأثیر گذاشته اند، بر خانواده ها هم تأثیرهای مهمی می گذارند که شناخت نتیجه این تأثیرات به تأمل و واکاوی نیاز دارد و اگر خوبی ها و بدیهای این رسانه ها و مهارتهای استفاده از آنها به خوبی شناخته نشود، در نهایت خانواده ها در برابر این رسانه ها دچار آسیب های شدیدی مانند فروپاشی کانون خانواده، سردی روابط زناشویی، بلوغ زودرس کودکان، مشکلات فکری و ذهنی و افت تحصیلی در فرزندان و… خواهند شد که یکی از این رسانه ها، ماهواره و شبکه های ماهواره ای است.
اگر چه معمولاً آنچه که باعث ورود ماهواره به داخل منازل میشود استفاده از برنامه های مفیدی مانند برنامه های علمی و مستند و دریافت اطلاعات است اما آنچه که غالباً رخ میدهد همان استفاده معمول است که اکثر استفاده کنندگان از ماهواره از آن انجام میدهند یعنی در نهایت، همان سریال ها، فیلم ها، شب نشینی ها و برنامه هایی که وجه تفریحی شان بر جنبه علمی شان غالب است، مورد استقبال قرار میگیرند.
یکی از مواردی که معمولاً خانواده ها را حتی با علم بر مخاطرات آن، به استفاده از این امکانات راضی میکند، احساس قابل مدیریت بودن این ابزار است، یعنی در ابتدا اکثراً فکر میکنند چون این ابزار قابل کنترل و قفل گذاری است خطری خانواده را تهدید نمیکند اما در نظر نمیگیرند که اولاً فرزندان بعضاَ اطلاعات فنی بالاتری نسبت به والدینشان دارند و به راحتی هر قفل و رمزی را میگشایند و ثانیاً خود والدین هم از اعتماد به نفس کاذب خود درامان نیستند و به تدریج قبح استفاده ازشبکه های نامناسب در نزدشان می ریزد و حاضر به استفاده از این کانال ها درخلوت میشوند که این مسئله پس از مدتی برای کل خانواده به امری عادی تبدیل می گردد.
از خطرناک ترین آثار شبکه های ماهواره ای، تغییر و تخریب سبک زندگی اسلامی و ایرانی خانواده هاست، آنچه که بسیاری از برنامه های ماهواره ای، ترویج می کنند عبارت است از: زندگی تشریفاتی و مصرفی، ایجاد بدگمانی نسبت به اعضای خانواده، عادی شدن دوستی ها و روابط نامشروع، عادی سازی خیانت به همسر، ترویج لباس و پوشش نامناسب و… که با تکرار و رنگ و لعاب به خورد خانواده میدهند و کمتر خانواده ای است که بتواند در برابر آماج ضد فرهنگی این شبکه ها حتی برای یکسال تاب بیاورد و تغییر نکند.
بحث تغییر سبک زنگی نه تنها در برنامه های بزرگسالان که حتی در برنامه های کودکان هم به چشم میخورد به نحوی که حتی کارتونهایی که در این شبکه ها پخش میشود عاری ازصحنه های جنسی یا دوستی های نامشروع نیستند و به راحتی فکر و ذهن کودکان را با یک سبک زندگی ول انگارانه اخت می کند و تنها چند سال بعد است که والدینی که بعضاً اهل حجب و حیا و حجاب هم هستند از داشتن فرزندانی بی حیا و بی حجاب دچار بهت و تعجب میشوند.
یکی از مواردی که معمولا در خصوص برنامه های ماهواره ها به آن دقت نمیشود تبلیغات میان برنامه ای و زیرنویسهای برنامه هاست، یعنی خانواده نشسته اند و مثلاً یک برنامه آشپزی یا سریال می بینند، اما درخلال برنامه، آگهی های تبلیغاتی حاوی مطالب جنسی پخش می شوند، تبلیغ انواع کرم ها، قرص ها، پروتزها و جراحی ها با بیان کارکردهایشان به راحتی فکر و ذهن کودکان را کنجکاو میکنند و والدین را نیز به حرص و طمع جنسی تشویق میکند و این چنین است که یک زیرنویس ساده، فکر و ذهن و جسم اعضای خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد.
و اما بحث نهایی، اتلاف وقتی است که پای شبکه های ماهواره ای صورت میگیرد، در حالی که بعضاً چند صد کانال ماهواره ای با موضوعات مختلف در دسترس برخی از خانواده ها هست، میزان وقتی که پای آنها صرف می شود معمولاً به مراتب بیشتر از حد متعارف است، در کشوری که همه از میزان کار مفید و ساعت پایین مطالعه و افزایش طلاق و سردی خانواده اظهار ناراحتی میکنند، وسیله ای مثل ماهواره که وقت های مفید خانواده برای باهم بودن، باهم حرف زدن و مطالعه کردن را میگیرد یقیناً یک آسیب است.
94/10/27
7:41 ع
شبهه:
کاش به جاے حجاب…
حیا اجبارے بود
داشتن شرف اجبارے بود
راستے درستے اجبارے بود
کاش معرفت وجدان هم اجبارے بود.
پاسخ شبهه:
در گام اول ممکن است برخی بگویند این متن شبهه نیست در صورتی که این نوشته تلاش میکند تا حیا و حجاب را از هم جدا نشان دهد و اهمیت حجاب را زیر سایه مفهوم حیا انکار کند، پس از این لحاظ شبهه ای علیه حجاب تلفی میگردد.
اگر مقوله حیا را یک مقوله ذهنی و اعتقادی بدانیم، مقوله حجاب، تبلور یافته این مفهوم در پوشش و چگونگی ظاهر شدن در جامعه و در برابر نامحرم است، کسی که حیا دارد می تواند به راحتی حجاب را برخود گزیند و سختی هایش را هم با جان و دل پذیرا باشد و کسی که حیا دارد نمیتواند از طعمه چشم چرانها قرارگرفتن بابت پوشش نامناسبش راضی باشد و کسی که حجاب دارد اگر این حجابش با حیا همراه نباشد، عملا به مانند کسانی میشود که انگار به زور برسرشان چادر گذاشته اند ولی با لباس محرک و رفتار زننده، حیای مناسبی از خود نشان نمی دهند. پس حیا انسان را به حجاب رهنمون می کند و حجاب بدون حیا ماندگاری و اثرگذاری ندارد و جدا کردنشان ازیکدیگر اساسا غلط است.
ایراد دیگر شبهه نیز این است که شرف، راستی و معرفت را جایگزین حجاب می داند درصورتی که این مقوله ها نیز مانند حجاب و حیا، عوامل تعیین کننده برای رشد و کمال انسان هستند و هیچ تناقضی باهم ندارند که یکی به جای دیگری برگزیده شود.