96/1/22
10:26 ع
آیت الله رئیسی ، با سالها سابقه اجرایی در عرصه های مختلف، بالاخره امروز مورخ 95/1/20، رسماً با صدور بیانیه ای حضور مستقل خود در صحنه رقابتهای انتخابات 96 را اعلام کرد. این حضور از این جهت که لبیک به دعوت پرشور و گسترده علما، متدینین، کاربران فضای مجازی و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بود و بدون تمایل شخصی به حضور در انتخابات صورت گرفت بسیار ارزشمند بود.
اگر چه آیت الله رئیسی فارغ از هرگونه وابستگی به احزاب و جناح ها به صحنه رقابتهای انتخاباتی وارد شده اند، اما ایشان ابراز محبت به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و اهتمام به مسئله انسجام و همدلی را هم در پیامشان به دومین مجمع ملی این جبهه، هم در تماس تلفنی با رئیس این جبهه و همچنین در بیانیه اخیرشان مدنظر دارد، در بند آخر بیانیه آیت الله رئیسی میخوانیم:
«ابراز محبت اقشار مختلف مردم گروههای مختلف سیاسی و “جبهه انقلاب اسلامی” به این خادم امام هشتم (ع) نویدبخش امکان ایجاد انسجام و همدلی حداکثری میان تمامی علاقمندان به سرافرازی ایران و دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی امام و شهدا برای تشکیل دولت جدیدی است که وضع کنونی را به نفع مردم و آینده درخشان ایران اسلامی تغییر دهد»
بیانیه آیت الله رئیسی به خوبی نشان میدهد که آیت الله رئیسی اصلاً به دنبال ایجاد انشقاق و مرزبندی با جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیست بلکه میکوشد با ورود مستقل به صحنه انتخابات که برای خیلی از مردم و نیروهای انقلابی همچنان یک امتیاز است، برای تقویت و گسترش انسجام و همدلی موجود، به سطح همه مردم و نیروهای انقلاب گامی بلندتر بردارد.
اهتمام آیت الله رئیسی به انسجام و همدلی نیروهای انقلاب این نوید را میدهد که ایشان، سایر نامزدهای جبهه مردمی و آقای جلیلی میتوانند در کنار یکدیگر برای نجات کشور از گفتمانی که تنها در صرف فعل «نتوانستن» و جسارت به فرهنگ «توانستن» شجاعت دارد، تلاشی مضاعف و هم افزا کنند، در حالی که به اهمیت پایان دادن به وضع موجود توجه ویژه دارند.
امروز جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که برای انسجام و همدلی نیروهای انقلاب حقیقتاً تلاشی مخلصانه، مؤثر و ماندگار کرد، با انعطاف در برابر شرایط موجود که قطعاً در رفع دغدغه بخشی از مردم و نیروهای انقلاب موثر است، از همه ایشان دعوت میکند چه به صورت تشکیلاتی و چه غیرتشکیلاتی، از حرکت در مسیر انسجام و همدلی نیروهای انقلاب، با درک صحیح از وضعیت کشور، حمایت نمایند.
96/1/22
10:21 ع
آنهایی که توفیق جبهه منا، جماران و تشکّلات مشابه کشوری یا شورای جوانان انقلابی رشت در سطوح محلی را به معنی افزایش احتمالی ضریب نفوذ نهادهای انقلابی در حاکمیت قلمداد میکنند و به این دلیل یا به این بهانه با رشد و نموشان مخالف هستند، بدانند که اتفاقاً وجود چنین تشکّلات مردمی و انقلابی فراگیری بهترین روش برای مقابله با تمایلات احتمالی نهادهای حاکمیتی مجاز یا غیرمجاز به دخالت در عرصه های سیاسی میباشد و این مسئله اتفاقا از سوی خود این نهادها با توجه به تجارب ناکام گذشته و بروز ظرفیتهای عظیم جوان در بدنه انقلابی، به خوبی درک شده است و از این رو این تمایل به شدت وجود دارد که محوریت در صحنه های سیاسی به تشکّلاتی مثل جمنا، جماران یا سایر تشکّلات انقلابی مردمی با کارکردهای وحدت برانگیز و جبهه ای واگذار گردد که این اقدام شایسته به خوبی در سطح مرکز، استانها و حتی شهرستانها شروع شده و در حال گسترش است.
این مسئله باعث میشود تا تشکّلات مردمی و انقلابی به جایگاهی برسند که هیچ نهاد حاکمیتی حتی انقلابی و حتی مجاز به ورود به صحنه های سیاسی هم دیگر نیازی به حضور یا دخالت در این صحنه ها حتی با هدفهای صحیح یا بهانه های موجه را احساس نکند، چرا که حضور چنین نهادهایی در صحنه های سیاسی نه تنها بعضاً به لحاظ قانونی دچار شائبه و مفسده انگیز است، بلکه کارکرد شناسایی، تربیت، رشد و هم افزایی برای نیروها و جریانات انقلابی را نیز ندارد؛ لذا به نظر میرسد نیروهای انقلابی باید این فرصتها را غنیمت بدانند و با همراهی فعال، از به بیراهه رفتن این تشکّلات با نقد و تذکر جلوگیری و با نظر و پیشنهاد حرکت رو به رشدشان را یاری نمایند، خصوصاً که جریانات غیرانقلابی چند سالی است با وحدت بر مواضع باطل و شخصیتهای بدسابقه و با کمیت ناچیز خود، بیشترین اثر ممکن را میگذارند و این تنها در سایه انفکاک نیروهای انقلابی بروز یافته است که باید پایان یابد.
96/1/22
10:19 ع
میپرسند که اگر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی دنبال اصلح است پس چرا این جبهه قصد دارد در روزهای آخر و پس از مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی، اصلح را معرفی کند؟! و این که چرا از همین الان مثلاً آیت الله رئیسی را که در دومین مجمع ملی این جبهه بیشترین رأی را آورده است، اصلح و گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اعلام نمیکند؟! که در پاسخ به این دوستان عرض میکنیم:
1- در مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از اول هم قرار بد در سه مجمع ملی، گزینه ها به 10 و سپس به 5 و نهایتا در روزهای آخر به گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برسد، پس هم اکنون وسط این مسیر هستیم و اتفاق عجیبی رخ نداده که فکر کنیم این مکانیزم بهم خورده است، بلکه باید تا روزهای نزدیک به انتخابات منتظر بمانیم.
2- بالاخره بخشی از تشخیص گزینه اصلح در همین مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی انجام میشود وقتی که نامزدها برنامه های خود را مطرح کرده اند و توان دفاع از آنها را داشته اند و اگر این فرصت برای شناخت گزینه ها تلف شود، عملاً خودش فاصله گرفتن از هدف شناخت گزینه اصلح و از دست دادن یک فرصت مهم است.
3- اصرار بر اعلام عجولانه گزینه نهایی در حالی که جریان غیرانقلابی برای تخریب او مترصد حجم سنگین آتش تخریب، توهین و تهمت است چندان قابل دفاع نیست، ضمن این که تعدد نامزدهای انقلابی و سفرهایشان در استانهای مختلف و مصاحبه هایشان در تبیین گفتمان انقلاب و همدلی و همراهی مردم نیز مفید و هم افزا است.
4- تعیین زودهنگام نامزد نهایی به نوعی توهین به سایر نامزدهای انقلابی است که وارد عرصه شده و ثبت نام کرده اند، چرا که حداقل حقی که برای این گزینه ها باید قائل شد این است که برنامه ها و شعارهایشان را مطرح کنند و سپس قضاوت نهایی انجام گیرد هرچند اگر نتیجه با آن چه که در مجامع اول و دوم ملی این جبهه انجام شد تفاوت نداشته باشد.
5- این که بگوییم از ابتدا تا انتهای مبارزات انتخاباتی تنها باید یک گزینه داشته باشیم با عقل سازگار نیست چرا که همواره باید برای شرایط اضطراری هر چند یک درصدی چاره ای داشت، به خصوص که فضای انتخاباتی، خیلی قابل پیش بینی نیست و همواره احتمال وقوع مسائل عجیب و پیش بینی نشده در آن وجود دارد.
96/1/22
10:17 ع
آیت الله رئیسی براساس این قاعده که باید اصلح را پیدا کرد و به صحنه آورد، از سوی بسیاری از علما و نیروهای انقلابی، به عنوان گزینه اصلح شناخته شد و از طریق دعوت شخصی، کمپینهای فضای مجازی یا از طریق اجماع در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به صحنه انتخابات فراخوانده شد که این دعوتها نهایتاً با لبیک و البته تشکر ایشان همراه گردید.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی نه تنها در بین علما و نیروهای انقلابی اصلح و مقبول شناخته شدند، بلکه با داشتن درجات بالای علمی و فقهی، ملبس به لباس شریف روحانیت نیز هستند و از امتیاز سیادت هم برخوردارند که این دو گزینه هر چند شاید در بین خواص یک اولویت نباشد، اما بخواهیم یا نخواهیم در بدنه عمومی جامعه یک امتیاز موثر تلقی میشود.
آیت الله رئیسی از سوی دیگر تجربیات ارزشمندی در مناصب ریاست سازمان بازرسی، معاون قوه قضاییه و دادستان کل کشور دارد که استفاده از این تجربیات در کسوت رییس جمهور میتواند با توجه به شناخت صحیح از گلوگاه های فساد و امکان مبارزه با مفاسد از محل گلوگاه ها، به پیشگیری بهتر از مفاسد و همچنین کشف سریعتر آنها منجر گردد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی یک سابقه مدیریت بسیار موفق اجرایی با عنوان تولیت آستان قدس رضوی(ع) دارند و به خوبی توانستند با تبعیت از حکمی که مقام معظم رهبری برایشان صادر کرده بودند، حمایت از محرومان، مجاوران و زائران را در کنار امور جاری آستان قدس، عملی کنند که میزان رضایتمندی مردم از مدیریت ایشان، به خوبی گواه این موفقیت است.
آیت الله رئیسی چه به لحاظ اصلحیت و چه مقبولیت، از اجماع بالایی بین خواص و جریانات انقلابی و عامه مردم برخوردار هستند که هم اکنون بخشهایی از این ظرفیت به عینیت رسیده است و یقینا این امتیازات باعث خواهد شد، حجم تخریبها، توهینها و تهمتها نسبت به ایشان از سطح فعلی هم بیشتر شود که با هوشیاری نیروهای انقلابی خنثی خواهد شد، ان شاالله.
96/1/15
7:29 ع
استاد قاسم روانبخش عزیز متنی درباره فضای انتخابات کشور نوشتند که محور اصلی آن درباره مسئله وحدت نیروهای انقلاب به نظر میرسد و سایت انتخاب که از قضا علاقه ای هم به وحدت نیروهای انقلاب ندارد، این نوشته را با عنوان «انتقاد قاسم روانبخش، شاگرد آیت الله مصباح از جمنا» منتشر نموده است لیکن با مطالعه دقیق مطلب، مشاهده میگردد که بخشهایی که به مسئله وحدت نیروهای انقلاب و تلویحاً جبهه مردمی نیروهی انقلاب اسلامی میپردازد، لزوما انتقاد نیستند، بلکه برخی توصیه و بعضی هم صرفاً آسیب شناسی هستند و بعضا هم انتقاداتی هستند که بدون ذکر نامی از جبهه بیان میشوند که در ادامه به برخی از این موارد اشاره میگردد:
یکی از آسیب هایی که استاد روانبخش در مسئله وحدت پیش بینی میکنند، مسئله سهم خواهی است، ایشان سهم خواهی را به عنوان یک آسیب احتمالی وحدت معرفی میکنند که کاملا هم صحیح است چرا که در هر وحدتی ممکن است عده ای به صورت علنی و یا حتی به صورت پنهان و تنها با نیت سهم خواهی در آینده، حضور داشته باشند ولی یقیناً صرف وجود چنین آسیبی نمیتواند، وحدت را زیر سوال ببرد، مگر این که وحدتی شکل گیرد که در مسیر آن، برای افرادی که با آن همراه میشوند سهم تعیین گردد که البته این مسئله برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، مشاهده نمیشود.
از دیگر آسیب هایی که به نظر حجت الاسلام والمسلمین روانبخش میتواند وحدت را تهدید کند، اقدامات خلاف شرع یا خلاف قانون برای رسیدن به وحدت است که خود ایشان، به عنوان مثال، دخالت نهادهایی که نباید در انتخابات دخالت کنند را مطرح میکنند، ولی خودشان در ادامه میفرمایند البته اگر نهادهای انقلابی بدون دخالت در انتخابات و به خصوص تعیین مصادیق و شرط و شروط، صرفا در بسترسازی برای رسیدن به وحدت، تلاش و دعوت کنند، آن موقع قضیه متفاوت و بلااشکال خواهد بود.
از دیگر آسیبهایی که این شاگرد علامه مصباح برای وحدت معرفی میکنند، مسئله صداقت نداشتن و تحمیل کردن است، ایشان در این خصوص میگویند: «یکی از شرایط وحدت پایدار رعایت اصل صداقت است، به طوری که از ابتدای حرکت و تصمیمگیری، همه با هم باشند و در جریان حرکت و تصمیمگیریها باشند،» که البته در این باره شاید بتوان ایرادی وارد کرد مبنی بر این که آیا بسترسازی برای وحدت لزوما باید با حضور همه افراد و جریانات صورت گیرد و یا این که اگر تعدادی معدود نیز کلید چنین حرکتی را زدند نباید از همان اول ایشان را متهم به بی صداقتی نمود!
آسیب دیگری که استاد روانبخش برای وحدت متصور هستند و کاملا هم صحیح است، مسئله تحمیل گری است، ایشان کاملاً صحیح میگویند که نباید دیگران را برای پیوستن به وحدت تحت فشار گذاشت و نباید اگر کسی به آن نپیوست او را مقصر شکست قلمداد کرد، البته حرف ایشان از این جهت که هرکسی باید براساس حجیت شرعی کار کند حتماً صحیح است که متأسفانه در برخی از حامیان جمنا مشاهده شد که با چنین ادبیاتی نسبت به افراد و جریاناتی که هنوز برای پیوستن به جمنا اعلام آمادگی نکرده اند برخورد کردند که البته شخصاً در نقد ایشان قبلاً مطالبی نگاشتم.
یکی از دغدغه ها و شاید هم گلایه هایی که استاد روانبخش درباره وحدت نیروهای انقلابی مطرح میکنند، مسئله دستهای پشت پرده است که البته در این خصوص اگر کسی با مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی آشنایی داشته باشد میداند که حتی اگر و تنها اگر هم کسانی پشت پرده تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بوده اند، اما امروز شرایط از کنترل ایشان خارج شده است چرا که تصمیم گیرندگان اصلی در این جبهه، مردم انقلابی هستند که در مجامع ملی شرکت میکنند و اجرا کنندگان این تصمیمات هم 30 منتخب مردم هستند که اکنون در شورای مرکزی این جبهه مشغول فعالیت هستند.
یکی از توصیه هایی که استاد روانبخش در مسیر رسیدن به وحدت بیان میکنند، مسئله انعطاف پذیری است، ایشان این خصلت را برای شنیدن حرف موافقان و مخالفان و تسهیل در رسیدن به گزینه اصلح، لازم و کارگشا میدانند که البته کاملا صحیح است و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیز حتی با وجود این که پیوستن برخی از افراد و جریانات به وحدت را بعید میداند ولی بارها با ایشان مذاکره کرده است و از نصایح ایشان استفاده نموده است.
نکته مهمی که حجت الاسلام والمسلمین روانبخش بر آن تأکید دارند این است که حتی اگر گزینه های انقلابی به وحدت نرسند هم حق ندارند در برابر یکدیگر صف آرایی کنند و این مسئله نیز بسیار مهم به نظر میرسد، واقعا این شایسته نیروهای انقلابی نیست که یکی وحدت دیگری را قبیلگی و قدرت طلبانه و سهم خواهانه بخواند و دیگری هم متقابلا طرف مقابل را خودخواه و وحدت شکن و خائن قلمداد کند.
یکی از دغدغه های استاد روانبخش درباره وحدت این است که ما نباید مانند اصلاحاتی ها به این بیندیشیم که چه کسی رأی بیشتری می آورد و دور او جمع شویم. البته این دغدغه کاملاً صحیح است و نباید مسئله اصلحیت را فدای مسئله مقبولیت نمود ولی واقعا این مسئله را درباره جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی وارد نمیدانم چرا که نیروهای انقلابی که در مجمع ملی اول این جبهه حضور داشتند، بر مبنای رأی آوری رأی ندادند بلکه براساس صلاحیتهای انقلابی و مدیریتی به 10 نامزد رأی دادند.
با توجه به شیوه ای که در رأی دادن نیروهای انقلابی حاضر در مجمع ملی جبهه نیروهای مردمی نیروهای انقلاب اسلامی مشاهده شد، میتوان پیش بینی کرد که هم گزینه نهایی واجد صلاحیتهای حداکثری از نظر نیروهای انقلابی باشد و هم در نهایت امکان ایجاد اجماع نظر همه نیروهای انقلابی و همه مردم روی گزینه نهایی این جبهه افزایش یابد که در این صورت واقعا دیگر نیازی نیست حتی در لحظه آخر نیز از گزینه اصلح دست برداریم و به دنبال گزینه صالح مقبول برویم و از این لحاظ بدون این که تحمیل وحدت به دیگران را صحیح بدانم لیکن تخریب وحدت نیروهای انقلابی را به صرف بددلی صحیح نمیدانم.
95/12/19
9:5 ص
همانطوری که قبلاً در نقد محمد رضا باهنر که سعید جلیلی را بابت عدم وحدت با جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نکوهش کرده بود، مطلب نوشتم، اکنون به اظهارات برادر انقلابیمان وحید جلیلی که به این جبهه و اعضایش به صورت غیرمنصفانه ای هجمه میکند و دیگر برادر جوان انقلابیمان، مهدی محمدی را اینچنین «مأمور» و «دوشخصیتی» میخواند، انتقاد دارم:
«کسانی که یک روز به فرموده می نویسند برجام توافق متوازن! است، روز دیگر علیه مبتکر توافق متوازن! اعلام جنگ می کنند/ با این آدمهای دوشخصیتی میخواهیم شخصیت واحد و صف مشترک برای نیروهای انقلاب ایجاد کنیم؟!»
البته همانطوری که قبلا هم نوشته بودم، مهدی محمدی در خصوص اطلاق عبارت «متن متوازن» برای برجام دچار اشتباه و عجله در تحلیل شده بود، ولی او در همان نوشته تلویحاً شتابزده بودن آن تحلیل را بیان کرده بود:
«زمانی کم و بیش طولانی لازم است تا همه ابعاد این متن روشن شود و بتوان درباره آن یک داوری بدون ابهام به دست داد…»
نکته دیگر این که مهدی محمدی خیلی سریع به نقاط ضعف و تله های برجام پی برد و در جبران اشتباهش، بارها در نقد برجام مقاله نوشت و مناظره و مصاحبه کرد، تا حدی که در روشن کردن ابعاد تاریک برجام تلاش قابل تقدیری کرد.
اما این که وحید جلیلی یک تحلیل اشتباه مهدی محمدی جوان که خیلی سریع نیز اصلاح و تا حد خوبی جبران شد را بهانه ای برای «مأمور» معرفی کردن و «دوشخصیتی» نامیدن او و کوبیدن کلیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی قرار دهد و انتقاداتش به برجام را نیز با لفظ «اعلام جنگ» به سخره بگیرد، واقعاً نمیتواند اخلاقی و منصفانه تلقی گردد.
این که مهدی محمدی قبلا بابت همین عبارت «متن متوازن» از سوی عبدالرضا داوری، فرد رسانه ای حلقه انحرافی مورد توهین و تهمت قرار گرفته بود خیلی عجیب نبود، اما این که مدعی ترین جریان در بین نیروهای انقلابی، مهدی محمدی را مأمور و دوشخصیتی بداند یا کلیت جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و بانیان و اعضایش را قدرت طلب و سهم خواه بخواند، واقعاً عجیب و قابل انتقاد است؛ به خصوص که این صحبتها میتواند کلیت آرای جریان انقلابی را به نفع جریان غیرانقلابی دچار ریزش نماید و خسارتی که از سال 92 به کشور وارد شد را این بار در ابعاد بیشتری آوار نماید.
95/12/7
9:4 ص
برخی از افرادی که مدام میخواهند به خاطر مواضع برخی حامیان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی به خصوص آقای محمدرضا باهنر ، کلیت این جریان را زیر سؤال ببرند و مدام میگویند چرا جمنا از این افراد اظهار برائت نمیکند که برای این دوستان انقلابی، از پاسخ مقام معظم رهبری به سوال دانشجویان درباره اظهارات قابل انتقادِ برخی از منصوبین ایشان، وام میگیرم، ایشان در تاریخ 94/4/20 در جمعی از دانشجویان گفت:
«یک نکتهی دیگر گفتند که کسانی به عنوان نمایندهی رهبری از زبان رهبری حرف میزنند. خب، من خودم هنوز که الحمّدلله زبانم از کار نیفتاده؛ حرف خود من که مقدّم به حرف آنها است. آنچه من میگویم، حرف من آن است؛ کسانی هم که حرف میزنند -نمایندگان رهبری و منصوبین رهبری و مانند اینها که تعداد زیادیاند- از قول رهبری نمیگویند؛ این را توّجه داشته باشید. در همین مسئلهای که بالخصوص اسم آوردند، آن کسی را که اسم آوردند، آن کس حرف خودش را زده بود؛ از زبان رهبری چیزی نگفته بود. بنده هم حرف خودم را زدم؛ هم قبل از آن، هم بعد از آن؛ خب، شما حرف من را از خود من بشنوید. بله، ممکن است یک نفری جزو منصوبین رهبری هم باشد، دربارهی فلان مسئله یک عقیدهای خلاف رهبری هم داشته باشد، هیچ اشکال ندارد؛ اینجور چیزی هم هست. خیلی از همین آقایان محترمی که منصوبین رهبریاند، در فلان مسئلهی خاصّ سیاسی یا اجتماعی یا اعتقادی ممکن است عقیدهشان غیر از عقیدهی رهبری باشد؛ ما این را اشکال ندانستیم؛ عمده برای ما جهتگیریهای کلّی است، جهتگیریهای انقلابی است. والّا در هر مسئله که ما نمینشینیم هماهنگ کنیم که ببینیم در فلان مسئله نظر ما یکی هست یا نیست؛ خب، او نظر خودش را گفته. این هم نمیشود که من هرجا هرکسی از نمایندگان ما یک چیزی گفت، ما فوراً بگوییم آقا! شما، این را غلط گفتید، این را درست گفتید، روابط عمومی اعلان کند؛ این هم نمیشود.»
البته همانطوری که بیان شد، موضع فوق برای شرایطی است که یکی از منصوبین یا نزدیکان رهبری، نظر شخصی خود را در خصوص مسئله ای بیان نماید، مثل برخی مواضع غلط و جنجالی که این روزها از محمدرضا باهنر درباره مرحوم هاشمی، روحانی و خاتمی شنیده ایم؛ البته مقام معظم رهبری در جایی که کسی از قول ایشان موضعی خلاف واقع بگیرد، حتماً واکنش نشان میدهند که در ادامه سخنان فوق در همان تاریخ، ایشان میفرمایند:
«بله، اگر از قول حقیر، کسی چیزی بگوید و به گوش من برسد و خلاف باشد، ما به خود او بلافاصله تذکّر میدهیم؛ مکرّر اتّفاق افتاده؛ تذکّر دادیم، گفتیم که شما خودتان این را اصلاحش کنید، آن طرف هم اصلاح کرده. مصلحت نمیدانم که اگر یک کسی یک چیزی گفت، ما هم اینجا برداریم یک اعلامیّه بدهیم که فلان کس غلط کرد این حرف را زد؛ اینکه نمیشود. هرجا برخلاف نظر ما -البتّه از قول من؛ اگر از قول خودش گفته باشد، نه- از قول من چیزی گفته باشد، اطّلاع میدهیم و میگوییم آقا! این را شما از قول ما، شنیدیم گفتید و باید خودتان اصلاح کنید. این هم این مطلب.»
خب حالا اگر موضع گیری فوق را مدر نظر داشته باشیم، میبنیم که امثال محمدرضا باهنر ، هیچ سمتی در جبهه مردمی نیروهای انقلاب ندارند و مانند بسیاری از افراد سرشناس دیگر، از جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی حمایت کرده است و مسلما اختیار دارد درباره نظرات خودش در مسائل مختلف موضع گیری نماید و این توقع که در برابر هر موضع او، جمنا موضع گیری نماید غیرمنطقی است و حتی با سیره مقام معظم رهبری نیز در تناقض است، حال این که مواضع رسمی جمنا و مؤسسین آن، دارای عیار انقلابی مناسبی در حوزه های مختلف است.
95/11/25
9:42 ع
برخی از دوستان عزیز انقلابی سوالی مطرح میکنند مبنی بر این که چرا جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، «مردمی» نامگذاری شده است؟ که در پاسخ به این دوستان باید معنی «مردمی» بودن را در خصوص این جبهه درست متوجه شد:
1- اگر مردمی بودن را به این معنی بگیریم که تمام اعضای این جبهه توسط مردم و یا همه نیروهای انقلابی انتخاب شده اند که بعید میدانم مؤسسان آن نیز چنین ادعایی داشته باشند و حداقل با تشکیلات نوپای فعلی تحقق چنین امری میسر به نظر نمیرسد، اما اعضای این جبهه، توسط معتمدین جریان انقلابی معرفی شده اند و مقبولترین افراد انقلابی حوزه های خود هستند، ولی از آنجا که در اهداف این جبهه آمده است که برای پس از انتخابات هم برنامه دارند، میتوان منتظر مکانیزمهای مردمی تری برای شناخت یکایک اعضای این جبهه در انتخاباتهای بعد بود.
2- «مردمی» بودن میتواند در برابر «حزبی» بودن هم معنی شود که این معنی برای جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی صادق تر است، چرا که برخلاف ائتلافهای گذشته، هیچکدام از اعضای کشوری و استانی این جبهه، نمایندگان احزاب نیستند و از احزاب هم درخواست نشده است که نماینده ای معرفی کنند و اگر هم معدود افراد حزبی در این جبهه حضور دارند، تنها براساس شایستگی های انقلابی شخصی خود بوده است، نه این که نماینده و مأمور تحقق اهداف دیکته شده از سوی احزاب خود بوده باشند.
3- وقتی اعضا و شیوه شکل گیری یک ائتلاف به صورت حزبی باشد، مسلماً اهداف این ائتلاف نیز حزبی خواهد بود و اعضای آن نیز به فکر تأمین منافع احزاب خود خواهند بود و علماً شائبه سهم خواهی برای چنین ائتلافی ایجاد میشود ولی با توجه به ماهیت شکل گیری و اعضای غیرحزبی در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، اهداف این جبهه حل مشکلات و دغدغه های اصلی مردم، مثل معیشت و اشتغال، با توجه و عنایت به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی خواهد بود.
در واقع جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی را از این جهت مردمی نامیده اند که اولاً اعضای آن، افراد مقبول و معتمد قاطبه مردم و نیروهای انقلابی حوزه های خود هستند، ثانیاً اعضای تصمیم گیر این جبهه نمایندگان احزاب نیستند و ثالثاً اهداف این جبهه، حزبی نیست و حل مشکلات و دغدغه های مردم است.
95/11/21
9:24 ص
این دومین باری است که طی چند ماه اخیر با هشدار باهنر به جلیلی درباره حضور در انتخابات 96 مواجه میشویم که این حضور را وحدت شکن و مضر اعلام میکند، البته شاید همه نیروهای انقلابی تمایل داشته باشند که جریانات انقلابی گزینه اصلح را به درستی بشناسند و روی او به جمع بندی برسند و برای رأی آوری وی تلاش کنند، ولی هشدار باهنر به جلیلی را به دلایل زیر قابل تأمل میدانم:
1- اساساً جایگاهی که آقای باهنر برای خودشان به عنوان بزرگتر جریان اصولگرایی و حتی انقلابی قائل هستند، برای ایشان قائل نیستم و حضورشان در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی را نیز تنها به عنوان یک حامی و نه به عنوان تعیین کننده و سرنوشت ساز، قابل قبول میدانم. چه ایشان خوششان بیاید و چه خوششان نیاید، شخصیت ایشان ما را به یاد وحدت شکنیهای آقایان لاریجانی، ولایتی و جلالی در انتخاباتهای اخیر می اندازد.
2- مهمتر از این که نیروهای انقلابی در دور اول انتخابات به وحدت برسند و پیروز شوند این است که در دور اول شکست نخورند چرا که فرصت پیروزی در دور دوم همچنان محتمل خواهد بود و با توجه به عملکرد بسیار ضعیفی که در کارنامه آقای روحانی وجود دارد این مسئله با ریزش آرای وی به کمتر از 50% در دسترس است ولی این مسئله با تخریب نامزدها و جریانات انقلابی در معرض خطر می افتد چرا که هر رأیی که از یک نامزد انقلابی کم میشود، میتواند به سمت طیف مقابل برود.
3- خودتخریبی نامزدها و جریانات انقلابی بسیار مخرب تر از نرسیدن به وحدت بر یک گزینه است. یعنی اگر مثلا 2 گزینه انقلابی تا آخر در صحنه بمانند ولی به جای تخریب یکدیگر، در معرفی گفتمان انقلاب همکاری کنند، بسیار بهتر از این است که آقای باهنر بیاید و با حرفهای نسنجیده و دل آزار، بخشی از بدنه انقلابی کشور و یکی از انقلابی ترین گزینه های موجود را محاکمه کند و پیشاپیش، مقصر باخت کل جریان انقلابی معرفی نماید.
4- به مؤسسان جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی توصیه میکنم حتماً مراقب مواردی مثل هشدار باهنر به جلیلی باشند، حرکت مقدسی را که آغاز کرده اند، از منتسبان این جبهه و حامیان مطرح آن ضربه نخورند و نگذارند شخصیتی مثل آقای باهنر که با حمایتهای گاه و بی گاه از افرادی مثل هاشمی و ناطق، همچنین ریاست ستاد انتخاباتی ولایتی با آن عملکرد کاملاً شائبه برانگیز در انتخابات 92، با یک مصاحبه، موجب تکدر و تفرق نیروهای انقلابی گردد.
5- البته حقیر هم به همه گزینه های انقلابی توصیه میکنم اگر به صحنه انتخابات می آیند محکم، انقلابی و اخلاقی بیایند و حامیان خود را نیز به رعایت اخلاقیات و عدم تخریب دیگران توجیه کنند و در نهایت اگر روزهای انتهایی انتخابات مطمئن شدند که رأی ندارند و حضورشان تنها موجب تقویت جریان مقابل میشود، روحیه انقلابی خود را با گذشتی انقلابی نشان دهند و مسلماً چنین توقعی از کسانی که خود را به عنوان اصلح به مردم معرفی میکنند توقعی به جا و سزاست.
95/11/21
9:16 ص
در دهه فجر انقلابی هستیم که با وحدت مردم و بزرگان انقلاب، حول محور شعارهای اصلی انقلاب که از سوی حضرت امام خمینی(ره) بیان میشد به پیروزی رسید، بدون این که روی جزئیات آن و شیوه تحققشان وحدت کاملی وجود داشته باشد و همین که روی اسلام، استقلال، عزت ملی، مخالفت با استبداد، استکبارستیزی، عدالتجویی، خدمت به محرومان و… اتفاق نظر داشتند، متحد شدند و وحدت گفتمانی بیشتر نیز در مسیر انقلاب حاصل شد.
حالا اگر در مراحل نفس گیر پیروزی انقلاب، بزرگان انقلاب میگفتند «تا وقتی که روی تمام جزئیات به اشتراک نظر نرسیده باشیم، نباید متحد شویم و چنین اتحادی را وحدت قبیلگی و برای رسیدن به قدرت و نامشروع میدانیم، چرا که برخی از حامیان انقلاب با هم اختلاف نظر دارند»!، هرگز انقلاب به پیروزی نمیرسید و ایران عزیز نیز هنوز کشوری وابسته، ذلیل، زیر یوغ مستکبران عالم، بله قربان گو، بی بندوبار و استحاله شده بود.
البته کسی نمیگوید که انقلاب به همه اهداف و آرمانهایش رسیده است چرا که در رسیدن به برخی از این شاخصها کم کاری شد و برخی مثل عدالت، استقلال، اسلامیت و… نیز اینقدر آرمانی هستند که فقط میتوان در مسیرشان گام برداشت ولی در طول مسیر انقلاب، مدام باید این شاخصها به خصوص در گفتمان امام و رهبری مد نظر قرار داد و از مسئولان مطالبه نمود.
امروز هم میتوان با اعتقاد به اصول انقلابی گری مانند توجه به محرومین، فسادستیزی، استکبارستیزی، عدالتخواهی، اهتمام به فرهنگ اسلامی ایرانی، ولایتمداری، مبارزه با اشرافیگری و… برای حرکت در مسیر انقلاب به وحدت رسید، وحدتی که با روحیه مطالبه گری ادامه یابد و به صرف یک انتخاب و به کناری نشستن ختم نشود و چنین اتحادی که هدف اصلیش حفظ منافع انقلاب و مردم است را وحدت قبیلگی خواندن نمیتواند منصفانه باشد.
و امروز جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بادغدغه توقف هجمه ای که به منافع مردم و شاخصهای انقلابی صورت گرفته به میدان آمده است تا با اشتراک نظری که درباره شاخصهای انقلاب بین قاطبه مردم و چهره های انقلابی وجود دارد، مانع استمرار روند تنازل از اصول انقلاب شود و برای حرکت قطار انقلاب در ریل حمایت از محرومان، فسادستیزی، عدالتخواهی، استکبارستیزی، استقلال، پیشرفت و… به وحدت گفتمانی برسند.