94/10/23
8:4 ص
فارغ از رفتار زشتی که دولت های جیبوتی و کومور در قطع رابطه با ایران انجام دادند، اما به شخصه تمسخر و تحقیر یک کشورهای کوچک و فقیری مانند جیبوتی و کومور را با آرمان های انقلاب اسلامی ایران منطبق نمی دانم، انتقاد و یا محکومیت در قبال افراد و شخصیت ها و رفتارهایشان امری متعارف و معمول است اما همانطوری که تحقیر قد و شکل افراد اخلاقی به نظر نمی رسد، تحقیر و تمسخر اندازه کوچک و یا جایگاه یک کشور در نقشه و یا فقیر بودنش هم نمی تواند صحیح باشد؛ اصلاً از بدو تشکیل جمهوری اسلامی و طبق فصل سیاست خارجی قانون اساسی، ایران قرار بود ملجأیی برای کشورهای محروم و مستضعف در برابر ظالمان و مستکبران عالم باشد، نه این که به هر دلیلی و با هر بهانه ای مشی خود را به گونه ای زیرسؤال ببرد که وجهه اخلاقی و انسانی خود را در جهان خدشه دار کند.
به نظر شما چه لزومی داشت که آقای نوبخت به عنوان سخنگوی دولت در کنار اظهار بی تفاوتی در خصوص قطع رابطه جیبوتی با ایران،این کشور را طنزگونه و تمسخرآمیز «بزرگ» توصیف کند؟! البته این هم شاید از سیاست های دولت ما باشد که با حرکت به سمت آمریکا و کشورهای اروپایی، عملاً از کشورهای محروم و مستضعف تاحدودی غفلت کرده اند و حال این که این رفتار، به لحاظ انسانی و آرمان های انقلاب، غلط است، همینطور به لحاظ حقوق بین الملل، چرا که همین کشورهای کوچک هم در نهادهای بین المللی حق رأیشان با اغلب کشورهای بزرگ دنیا مساوی است.
شاید ضعف مفرط ایران در استفاده از شورای عدم تعهد که هم اکنون ریاستش را هم برعهده داریم در خصوص مسائل مهم منطقه و جهان نیز، یکی دیگر از نمودهای وادادگی صحنه دیپلماسی با کشورهای غیر مستکبر و غربی باشد و چه بسا اگر در حوزه کشورهای کوچک و ضعیف اعم از آفریقایی یا آمریکای جنوبی کم کاری نمی کردیم، می توانستیم با سیاست فعال خارجی خود، کشور جیبوتی را در راستای سیاستهای انقلاب و در برابر عربستان سعودی قرار دهیم.
در میان افرادی که این عبارات تحقیر آمیز و یا تمسخرآمیز را در قبال جیبوتی یا کومر و امثالهم به کار می برند ورود افرادی مثل آقای شریعتمداری سردبیری کیهان و یا سایر رسانه های انقلابی جای انتقاد دارد، به راستی آیا باید برای تسکین بغض فروخورده و روح آزرده مردم عزیز و غیور ما که سالهاست مستقیم و غیرمستقیم از دست عربستان و دستگاه دیپلماسی ما احساس میکنند به عزتشان خدشه وارد شده است، اقدام به کاری کنیم که منافی آرمانهای امام و انقلاب است؟!
94/10/19
9:40 ص
دولت یازدهم با شعار مذاکره و رابطه با آمریکا و غرب کارش را درحالی آغاز کرد که ریاست شورای عدم تعهد با عضویت 120 کشور دنیا هم برای 3 سال در دست ایران قرارگرفته بود ولی متأسفانه دولت یازدهم به جای حفظ سرمایه های قبلی و حفظ رابطه با کشورهای متوسط، کوچک و مستضعف دنیا در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی و هم افزایی بیشتر بین ایشان و استفاده از توان این کشورها دربرابر نظام سلطه و استکبار، تقریباً تمام عزم خود را برای اصلاح رابطه خود با آمریکا و چند کشور خاص غربی صرف کردند و این مسئله به تدریج باعث تضعیف سیاستهای استکبارستیزانه در کشورهای دوست و روی کار آمدن دولتهای آمریکا دوست، گردید.
و اما سیاست خارجی دولت تحت عنوان تنش زدایی از سوی بسیاری از کشورهای عربی و غربی به معنی انفعالی بودن تعبیر شد و میزان جسارتها و هتک حرمتها در دوره ای که دولت شعارش تنش زدایی بود نه تنها کاسته نشد، بلکه بعضاً افزایش نیز یافت که نمونه اش را در کوتاه آمدن ایران در برابر جسارتها و هتک حرمتهای مکرر عربستان در مسائل مختلف و در عوض، انفعال دستگاه دیپلماسی مان را شاهد بودیم که تبعات دیگر دیپلماسی منفعلانه این بود که میزان سرخوردگی و عصبانیت مردم در قبال کشورهای عربی و به خصوص عربستان در این سالها نه تنها کاسته نشد، بلکه موجب مسأله تعرض به سفارت و کنسولگری عربستان گردید.
پس از تعرض به سفارت عربستان، کشور جیبوتی که در این سالهای سرکار آمدن دولت تدبیر و امید از دولتمردان ما دور و به حکومت عربستان نزدیک شده بود نیز این وقایع را محکوم کرد ولی جناب نوبخت به عنوان سخنگوی دولت به جای صحبت رسمی، محترمانه و دیپلماتیک، اقدام به تحقیر و تمسخر کشور جیبوتی نمود که بعد از این تحقیر، جیبوتی طی یک نامه رسمی و اعتراض آمیز قطع رابطه با ایران را اعلام کرد و چه بسا همین تحقیر، در قطع رابطه چند کشور دیگر از ایران هم مؤثر بوده باشد. حالا در این میان مسئله ای که در حال رخ دادن است این که آمریکا و عربستان همین کشورهایی را که در ادبیات منتقدان دولتهای قبل، به عنوان کشورهای بی اهمیت تحقیر میشدند را جذب می نماید و دولت همچنان منفعلانه دنبال مقصران تعرض به سفارت عربستان می گردد!
سؤال جدی این که آیا رفتار دولتمردان ما با فصل سیاست خارجی قانون اساسی، مشی امام و رهبری و آرمانهای انقلاب هیچ قرابتی دارد؟! آیا بهترین رفتار ممکن این بود که دولت اقدام به فرصت سوزی، تنفرافزایی، تضییع سوابق دوستی، اتلاف هزینه های قبلی و هل دادن این کشورها (که در هر صورت یک کشور با یک حق رأی در نهادهای بین المللی و تعداد زیادی انسان قابل جذب محسوب می شوند)، به دامن سعودی ها و آمریکا نماید؟!
94/10/19
8:56 ص
چند نکته در مورد شبهاتی که در خصوص اعدام شیخ نمر باقرالنمر و حواشی آن ایجاد شده است که درچند بند تشریح می گردد:
1- در این حادثه صرفاً یک نفر کشته نشده است بلکه به همراه آیت الله نمر باقرالنمر ، 46 متهم امنیتی دیگر نیز اعدام گردیدند ولی از آنجا که این عالم مجاهد در کسوت رهبری شیعیان عربستان مشهور و مطرح بوده است معمولاً اذهان از بقیه این افراد غافل می ماند در صورتی که ابعاد این جنایت هم به لحاظ تعداد اعدامی و هم به لحاظ اثرگذاری این افراد غیرقابل اغماض است.
2- یکی از موارد دیگری که در این حواشی مطرح شد مقایسه این اعدام ها با فاجعه منا بود و این در صورتی است که بیشتر کسانی که اعدام آیت الله نمر را محکوم کردند، در خصوص فاجعه منا هم به شدت دولت عربستان را محکوم کردند و با این وجود نباید فراموش کرد که عمدی بودن فاجعه منا تاکنون اثبات نگردیده است و مقایسه یک فاجعه ناشی از سوءمدیریت با یک اقدام کینه توزانه علیه عالم شیعی نمی تواند صحیح باشد؛ و نکته جالب این که همان کسانی که در خصوص فاجعه منا به جای محکوم کردن عربستان سعودی، خود حاجیان قربانی و نظام را به خاطر اجرای مناسک حج متهم می کردند، امروز دلسوز قربانیان منا شده اند!
3- یکی از حواشی که در خصوص این اعدام ها رخ داد این است که برخی از افراد به صورت خودسرانه به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد تعرض کردند که این اقدام هم عقلاً و قانوناً اشتباه بوده است و هم مقام معظم رهبری قبلاً نسبت به مسائل مشابه انتقادات صریحی داشتند لذا نمی توان از کسی ادعای ولایتمداری را پذیرفت در صورتی که در چنین مسائلی از نظرات رهبری تمرد می کند. نهایتاً این که این اقدام نسنجیده و اشتباه باعث شد تا اقدام غیرانسانی عربستان تحت الشعاع و در حاشیه این تخلفات قرار گیرد و حتی نسبت به ایران ابراز طلبکاری هم بنماید.
4- سفارت خانه های ایران هم بارها در کشورهای دیگری مانند اشغال سفارت ایران در لندن (اردیبهشت 59)، تعرض به سفارت ایران در کانادا (تیر ماه سال 91)، حمله به سفارت ایران در افغانستان (سال 77)، حمله افراد ناشناس به سفارت ایران در سوئیس (آذر ماه سال 90)، حمله منافقین به سفارت ایران در دانمارک و آلمان (آذر ماه سال 91) و تعرض به بخش کنسولی سفارت ایران در لندن (بهمن ماه سال 93) هدف هجمه قرار گرفته است که می توانید توضیحات و تصاویر این تعرض ها را در اینلینک مشاهده کنید.
5- از دیگر مواردی که در خصوص هجمه به سفارت و کنسولگری عربستان قابل توجه به نظر می رسد، سهم دولت در این حوادث است، چرا که دولت هم به صورت مستقم و هم غیر مستقیم در بروز این تخلفات مؤثر بوده است، اولاً دولت با موضع گیری های نامتناسب در خصوص تعرض به دونوجوان ایرانی، فاجعه منا، حمایت از داعش، ضربه به منافع ایران در کاهش قیمت نفت، مسائل یمن و نیجریه و … مردم را عصبانی، سرخورده و ناامید از واکنش متناسب از سوی خود نمود و ثانیاً وزارت کشور باید هشیارانه مسئله را پیش بینی می کرد و قبل از وقوع این تعرض ها، تدابیر خاص امنیتی را جهت مواجهه با این تعرضات ترتیب می داد که متأسفانه این مهم نیز صورت نگرفت.
6- یکی از سؤالاتی که می توان از شبهه افکنان پرسید این است که چرا آنهایی که برای قربانیان عملیات تروریستی در فرانسه غصه دارشدند و شمع روشن کردند، برای کشتگان یمن، نیجریه و 47 نفراعدام امنیتی عربستان، کشتارمسلمین در سوریه و عراق توسط داعش و … عزاداری و حتی موضع گیری نمی کنند و تازه نسبت به منتقدان موضعگیری هم می کنند و طلبکار می شوند؟!
7- از حواشی دیگر این اعدام این بود که برخی رسانه ها و جریان ها، آیت الله نمر را به عنوان شیخ اصلاحات عربستان معرفی کردند تا بین امثال کروبی و یا سایر فتنه گران با این شهید بزرگوار قرابت ایجاد کنند و حال این که این مقایسه در حالی که حکومت عربستان دقیقاً در نقطه مقابل انقلاب اسلامی ایران قرار دارد از اساس اشتباه است. اولاً که دوستی با همین عربستان و حکامش بارها توسط اصلاح طلبان و شخص هاشمی و خانواده اش رسماً حتی به عنوان یک افتخار اعلام گردیده است، ثانیاً نقطه مشترک فتنه گران ایران و حاکمان سعودی، مواجهه با نظام وانقلاب و رهبری است و ثالثاً این که همین عربستان در اوج فتنه به انحاء مختلف از فتنه و فتنه گران حمایت کردند که این هم قرابت این جریان ها را نشان میدهد و رابعاً قرابت فکری آیت الله باقر النمر با انقلاب اسلامی مسئله ای غیرقابل انکار است، مسئله ای که متأسفانه در جریان فتنه و بعضاً اصلاحات، روز به روز کمرنگ تر می شود و نسبت به مبانی اولیه انقلاب دورتر می شوند.
8- یکی دیگر از مواردی که متأسفانه در شبهات مرتبط با اعدام آیت الله باقرالنمر مشاهده می شود اشاره به عرب بودن ایشان است که ریشه در تفکرات نژادپرستانه این افرادِ به اصطلاح روشنفکر دارد که اگر وجود نداشت بین جان انسانهای رنگین پوستِ نیجریه و فرانسه تا این حد تفاوت قائل نمی شدند و این در حالی است که یکی از اهداف پیامبران الهی و در رأس همه، حضرت پیامبر اکرم (ص) برچیدن همین تفکرات نژادپرستانه بود و دیدیم که حضرت پیامبر (ص) چگونه بلال حبشی و سلمان فارسی را به مراتب بیش از بسیاری از اعراب متعصب و مدعی، برتر می دانست.
9- از دیگر شبهاتی که در خصوص این مجاهد منتشر شد این بود که ایشان در مورد سوریه و بشار اسد موضعی مخالف ایران داشته است و این مسئله در شرایطی بود که بسیاری از فعالان سیاسی در همان ابتدای مسائل سوریه، گمان می کردند این مسائل ناشی از اعتراض مردم به حکومت بوده است، اما به تدریج برای همه ثابت شد که آنچه در سوریه رخ می دهد یک اقدام هدایت شده از خارج از سوریه بود تا بتوانند محور مقاومت را در برابر اسراییل به زانو درآورند که البته این مسئله با آشکار شدن دست های اسراییل، آمریکا، عربستان و کشورهای غربی و عربی در ایجاد و حمایت از داعش به تدریج کاملاً مشخص گردید و حتی با فرض وجود برخی اختلاف سلایق بین ما و آیت الله باقرالنمر ، چیزی از بزرگی جرم عربستان و عظمت اجر این شهید بزرگوار و یارانش کم نمی کند.