95/5/19
5:32 ع
باتوجه به اظهارات طلبکارانه صادق خرازی در مناظره تلویزیونی با حاج حسین شریعتمداری در نکوهش دولت های نهم و دهم به عنوان مقصر تحمیل تحریم و فساد ناشی از آن بر کشور، لازم دیدم این مطلب را تقدیم نمایم:
تحریم ها از یک جهت کشور را مجبور به ایستادن روی پای خود و از سوی دیگر مجبور به دور زدن تحریم ها می کند که هر چقدر عامل اول به نفع کشور است، عامل دوم امکان بروز رانت و فساد را افزایش می دهد که البته با تقویت بنیه داخلی، نیاز کشور به دور زدن تحریم ها را نیز می توان کاست تا از شر مفاسد و رانتهای تحریم ها هم خلاص شد.
در مواردی که دولت ها به دلیل ضعفشان نمی توانستند از ظرفیت داخلی کشور برای خنثی کردن تحریم ها استفاده کنند، دور زدن تحریم ها را در دستور کار قرار می دادند که همین موارد موجب بروز فساد و رانت می گردید، لذا اگر بخواهیم این مفاسد را ریشه یابی کنیم در گام اول باید ریشه تحریم ها را دریابیم.
ندانم کاری چه کسانی باعث پرونده سازی هسته ای علیه ایران شد؟
مهمترین بهانه دشمن برای تحریم کشور، توان هسته ای و سخت ترین آن ها نیز تحریم های هسته ای بود که به اعتراف شخص آقای حسن روحانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت کشور در زمان دولت دوم اصلاحات)، با خریداری تجهیزات آلوده از پاکستان در سال 1380، به دست آژانس بین المللی هسته ای افتاد تا به همین بهانه، علیه ایران پرونده سازی کنند و سال ها ایران را با آن تحت فشار، بازرسی و تحریم قرار دهند، پس شروع پرونده هسته ای به دلیل بی کفایتی و سهل انگاری مسئولان وقت کشور اعم از خاتمی و روحانی رخ داده است نه در دولتهای نهم و دهم.
چه کسانی برای دشمن هم نوایی و بسترسازی کردند؟
همراه با افشای خرید تجهیزات آلوده از پاکستان، برخی شخصیت های سیاسی اصلاحاتی مانند احمد شیرزاد در مجلس ششم، پشت تریبون قرار گرفتند و بجای بیان واقعیت خرید اشتباه تجهیزات آلوده رسماً گفتند ایران سالها به دنیا دروغ گفته است و این اظهارات نامبرده و برخی دیگر از دوستان نادان و شاید خائن او باعث وجاهت فشار علیه ایران در آن مقطع گردید، البته احمد شیرزاد و صادق زیباکلام از کسانی بودند که در تمام این مدت، مخالف داشتن توان هسته ای صلح آمیز برای ایران بودند!
چگونه با عقب نشینی های گسترده باعث جسورتر شدن طرف مقابل شدند؟
پس از پرونده سازی آژانس علیه ایران، امثال خاتمی و روحانی، توافق سعد آباد و تعلیق 6 ماهه هسته ای را برای کشور رقم زدند تا در این مدت به سوالات آژانس در جهت رفع ابهامات هسته ای پاسخ داده شود که با گذشت 2 سال از اجرای این توافق و پاسخگویی به تمام سوالات، کارشکنی طرف مقابل مانع بسته شدن پرونده هسته ای ایران شد تا «نظام» تصمیم به خاتمه تعلیق داوطلبانه بگیرد و هرچند این تصمیم انقلابی باعث شد تا طرف مقابل با ترک میز مذاکره و وضع چند قطعنامه و تحریم بخواهد به ایران فشار بیاورد ولی مدیریت خوب دولت نهم و مقاومت جانانه مردم، باعث شد تا خودشان بدون پیش شرط تعلیق به میز مذاکره بازگردند.
چه کسانی دشمن را به تحریم و فشار امیدوار و دعوت کردند؟
مذاکرات هسته ای به خوبی پیش می رفت که فتنه 88 رخ داد و دوباره طرف مقابل به سرکردگی آمریکا، مذاکرات را یکجانبه ترک کرد که بعدها با افشای نامه فتنه گران به اوباما (به واسطه گری شامر) و اعتراف برخی مقامات مسئول آمریکایی، مشخص شد، سیاست آمریکا در جهت حمایت از فتنه گران، به تشدید تحریم ها تغییر جهت داده است و این یعنی فتنه و فتنه گران نقش برجسته ای در فاز جدید تحریم های پس از فتنه 88 داشتند؛ حتی اگر کسی بخواهد منکر نقش مستقیم فتنه گران در دعوت به تحریم ها شود، باز هم نمی تواند منکر آن شود که فتنه 88 باعث امیدوار شدن دشمن برای تغییر سیاستش در مواجهه با ایران و تسهیل همراهی غربی ها در این خصوص گردید.
تحریم های هسته ای سخت و جدید را چه کسانی به دشمن گرا دادند؟
درخواست تشدید تحریم و فشار از سوی سران فتنه برای تحقق تحریم های سخت کافی نبود و این کار از طریق برخی افراد مثل مهدی هاشمی که به اقرار خودش (که در مکالمات تلفنی با نیک آهنگ کوثر نیز در رسانه ها منتشر گردید)، با گرا دادن به دشمن برای تحقق تحریم های سختی مانند تحریم نفت و بانک همراه گردید و البته صادق خرازی هم بعدها گفت «من لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا دادند را دارم» که همه این ها حاکی از نقش غیرقابل انکار برخی از اصلاح طلبان و حامیان فتنه در تشدید تحریم ها به خصوص تحریم های هسته ای علیه ایران است.
چه کسانی و چگونه به تأثیرگذاری تحریم ها کمک کردند؟
دقیقا در همان زمانی که تحریم های با هدف حمایت از فتنه به فاز عملیاتی رسیده بود، یعنی در زمستان 1390 که رهبری از آن به آغاز جنگ اقتصادی تعبیر کردند، برخی از حامیان جریان هاشمی و خاتمی مانند دختر صفدرحسینی و برادر حسن روحانی به صورت خودجوش! اقدام به تأسیس صرافی های غیرمجاز کردند و در افزایش قیمت ارز در آن شرایط بحرانی نقش آفرینی کردند که افزایش جهش ارز در کنار توان مدیریتی پایین دولت دهم در آن مقطع، از عوامل مهم تورم 37 درصدی کشور بود و این یعنی همین جریانات حامی هاشمی و خاتمی و فتنه در تأثیرگذاری تحریم ها بر کشور نیز نقش برجسته ای داشته اند که البته میوه اش را با شعار تعامل برای رفع تحریم به عنوان تنها کلید حل مشکلات کشور چیدند!
آیا برجام توانست قصور تحمیل کنندگان برجام را جبران کند؟
وقتی به نقش افرادی مانند هاشمی و خاتمی و فتنه گران و اعوان و انصارشان توجه می کنیم، می بینیم که ایشان چه در شروع پرونده هسته ای، چه در بزرگ کردن ابعاد آن، چه در درخواست تشدید تحریم های هسته ای ، چه در گرا دادن بابت تحریم های جدید و چه در افزایش اثرگذاری تحریم ها نقش درجه یک داشته اند و این قماش حتی اگر در تخفیف برخی تحریم های هسته ای برای ابقای خود در قدرت هم تلاشی کرده باشند هرگز قادر به جبران ندانم کاری ها و خیانت هایشان در بروز و تشدید تحریم ها بر کشور و فشار بر ملت نمی تواند قلمداد گردد، چه برسد که بخواهند در خصوص تحریم ها و مفاسدی که در اثر آن رخ داد، از دیگرانی که نهایتاً دچار سوءمدیریت بودند، طلبکار هم باشند!
95/5/17
4:6 ع
باوجود این که خوی استکبارستیزی را از نقاط قوت و قابل ستایش احمدی نژاد می دانم و حساب او را در این مقوله با کسی که خود را دوست مردم!! اسرائیل!! می دانست جدا می کنم، اما با ادعای حامیان متعصب احمدی نژاد که او را در وارد شدن به موضوع مذاکره مستقیم با آمریکا بی تقصیر می دانند هم مخالفم چرا که اخیراً برخی حامیان متعصب احمدینژاد و مشایی طی مطالبی با اشاره به عدم موافقت و مشارکت احمدینژاد درخصوص مذاکرات مستقیم با آمریکا در مسقط به آن افتخار کردند ولی:
1- واسطه این پیشنهادِ عمانیها برای مقام معظم رهبری، وزیر امور خارجه احمدینژاد بود و نه یک فرد خارج از دولت، وزیری که نه متخصص سیاست خارجه بود و نه عملکرد خوبی در این خصوص از خود بجای گذاشت و به صورت زنندهای نیز بجای متکی بکارگیری شد! پس حتی اگر اشتباهی نیز از سوی او سر زده باشد حامیان احمدی نژاد نمی توانند او را بالکل از این اشتباه مبرا کنند.
2- احمدی نژاد در همان مقطع از این که چرا در این مذاکرات دخالت داده نشده، خوشحال نبود بلکه تلویحاً گلایه میکرد در حالی که در آن اواخر حال و روز سیاست خارجی دولت دهم هم خیلی به سامان نبود و حضور مشایی و بقایی در آن این قدر پر رنگ شده بود که ایشان به عنوان نمایندگان ویژه ریاست جمهوری در امور سیاست خارجه منصوب شدند که این موازی کاری با وزارت امور خارجه، مورد انتقاد جدی رهبری قرار گرفت و اتفاقاً این که رهبری بحث مذاکره با آمریکا را به آقای احمدی نژاد نسپرد خودش باید محل تأمل باشد نه قابل افتخار!
3- در خصوص مذاکره با آمریکا در مسقط و پس از آن، احمدی نژاد حداقل ناخواسته به چند جهت به آغاز و استمرار مذاکرات به عنوان حلال اصلی مشکلات کشور کمکهایی کرده است که مختصرا به آن ها می پردازم:
- اداره ضعیف نظام ارز و پول و تحمیل تورم 37 درصدی به کشور که مسلماً در بحرانی نمایاندن شرایط کشور و توجیه تعامل با آمریکا به عنوان تنها کلید حل مشکلات کشور و در پیروزی این تفکر در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بسیار مؤثر بود.
- جدی نگرفتن اجرای اقتصاد مقاومتی با وجود توصیهها و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری که آسیب پذیری ایران در برابر تشدید تحریمها را بالا می برد، در صورتی که رهبری از مدت ها قبل بر اقتصاد مقاومتی و لوازم آن مانند جهاد اقتصادی، اصلاح الگوی مصرف، حمایت از کار، سرمایه و تولید ملی و اجرای اصل 44 تأکید داشتند.
- مدیریت نامناسب تحریم ها که جزء انتقادات ثبت شده رهبری به دولت دهم نیز بود و البته ما نقش خائنان و فتنهگران داخلی در گرا دادن تحریمها و دشمنان خارجی در اعمالشان را برجستهتر میدانیم. این امر باعث شد تا مدیریت تحریم ها شعاری شکستخورده تلقی شود و رفع تحریم به هر قیمتی گفتمان غالب گردد.
- تکرار این جمله که مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تأثیرگذاری تحریم ها است از سوی احمدی نژاد باعث می شد تا این ابراز ضعف در برابر تحریم ها، باعث جری تر شدن دشمنان در خصوص تشدید تحریم ها و ماهی گیری حامیان مذاکره با آمریکا در این آب گل آلود گردد.
نتیجه: با وجود تمام دشمنی های خارجی و برخی خیانت ها و کارشکنی های داخلی، مطمئناً اگر احمدی نژاد بیش از این که وقت ارزشمندش را صرف برخی دعواهای داخلی با قوا و نهادهای دیگر و تلاش برای ریاست جمهوری مشایی بنماید در مدیریت عالمانه اقتصاد کشور صرف می کرد، هرگز حامیان مذاکره با آمریکا قادر به توجیه فرضیاتی که امروز باطل بودنشان با بدعهدی های آمریکا به خوبی اثبات شده نمی گردیدند.
95/4/14
12:11 ص
حدود 1 سال از پذیرش مذاکرات بدون پیش شرط تعلیق هسته ای از سوی گروه 5+1 نگذشته بود که انتخابات 88 با بی ظرفیتی بازندگان انتخاباتی به یک فتنه تمام عیار تبدیل شد و آمریکا و سایر طرفین مذاکره احساس کردند که مسیر حمایت از فتنه برای شان بهتر از مسیر ادامه مذاکرات هسته ای است و این حمایت را با وضع تحریم های جدید نفتی و بانکی انجام دادند به نحوی که از زمستان 90، عملاً فشار تحریم ها به حداکثر رسید تا حدی که مقام معظم رهبری آن مقطع را آغاز جنگ اقتصادی نام نهادند:
«این تحریم ها از حدود زمستان سال 90 تا امروز، تبدیل شده به جنگ اقتصادی، دیگر اسم آن تحریم هدفمند نیست، یک جنگ تمامعیار اقتصادی است که متوجه ملت ما است.» (1392/12/20)
البته بعدها مسئولان آمریکایی (مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا) مدعی شدند که تشدید تحریم ها در پاسخ به نامه کتبی محرمانه حامیان داخلی فتنه انجام شده است و متن نامه را هم منتشر کردند که به غیر از توهین هایی که به نظام داشت، رسما از رئیس جمهور آمریکا می خواست تا با تشدید فشار و تحریم، ایشان را برای به ثمر رساندن فتنه یاری رسانند!
در کنار نامه محرمانه فتنه گران به اوباما، حضور برخی عناصر دیگر مثل مهدی هاشمی آن هم در اوج فتنه در لندن و انتشار مکالمه های صوتی او با نیک آهنگ کوثر که در آنها صراحتاً از تقسیم مسئولیت بین فرزندان هاشمی و تلاش خودش برای همراه کردن غرب در خصوص تحریم های بیشتر سخن می گفت نیز نشان از گرا دادن به دشمن در خصوص تحریم ها داشت.
در کنار تشدید تحریم های خارجی و شرایط داخلی فتنه، سوءمدیریت های بانکی و ارزی دولت دهم هم کار را سخت تر کرد و باعث شد تا نقدینگی مازاد کشور که به علت سود بانکی پایین، عملا به بازارهای سکه و طلا هجمه برده بود، به سمت بازار ارز حرکت کند و افزایش روز افزون قیمت ارز، موجب بهم ریختن اقتصاد کشور و یک جهش تورمی گردید که در این افزایش قیمت ارز، صرافی های مجاز و غیرمجاز به عنوان کاسبان تحریم ، نقش به سزایی داشتند.
اما امروز در شرایطی که حدود 3 سال از آغاز به کار دولت یازدهم و کاسبان تحریم خواندن مکرر منتقدان گذشته است، می دانیم که در بهمن سال 90، یعنی همزمان با آغاز تلاطم بازار ارز و دمیده شدن شیپور جنگ اقتصادی دشمن، یاران امروز روحانی و هاشمی، مثل حسین فریدون، برادر حسن روحانی و یا فاطمه حسینی، دختر صفدر حسینی به طور خودجوش!! اقدام به تأسیس صرافی کرده بودند.
تقارن تأسیس صرافی های یاران هاشمی و روحانی با آغاز تحریم های بانکی و نفتی و آغاز جنگ اقتصادی دشمن تنها دو فرضیه را در ذهن ایجاد می کند:
به کار گماری جریانی که به عنوان کاسبان تحریم یا خائنان به کشور، آسیب های جدی به منافع ملی وارد کردند در موقعیت های حساس فعلی از سوی روحانی چگونه می تواند قابل توجیه باشد؟! آیا عدول از خطوط قرمز رهبری در مذاکرات هسته ای، دادن تعهد خطرناک به کارگروه اقدام مالی، تعلل ها و جسارت هایی که در برابر اوامر رهبری مکررا انجام شده است، اصرار برای قبح شکنی رابطه با آمریکا از طریق بزک کردن آمریکا و تماس های تلفنی و مصافحه برخلاف منویات رهبری و عدم اجرای اقتصاد مقاومتی به عنوان حلال مشکلات کشور، موارد قابل تأملی هستند که لزوم بررسی کفایت رئیس جمهور از سوی مجلس محترم را گوشزد می نماید.
94/10/13
9:7 ص
امروز 1394/10/11، اخبار ساعت 14 شبکه یک سیما گفت که کاخ سفید اعلام جزئیات بسته تحریم موشکی را که قرار بود دیشب منتشر کند، فعلاً معلق کرده است و این یک درس بزرگ برای مسئولان ما دارد که چاره تحریم ها، محدودیت ها و یاوه گویی های آمریکا، سکوت و انفعال نیست، بلکه باید محکم ایستاد و همانطوری که رئیس جمهور و وزیر دفاع و فرمانده های نظامی کشور همان دیشب و امروز اعلام کردند، اینقدر محکم موضع گیری کرد که طرف مقابل از اقدامات خود پشیمان گردد، در همین خصوص موارد توجه به نکات زیر مهم به نظر می رسد:
1- هیچ تضمینی نیست که این بسته تحریمی دوباره در دستور کار قرار نگیرد و این تعلیق، موقت نباشد، لذا باید در خصوص آن اقدامات پیشگیرانه و بازدارنده نظامی و حقوقی اجرا کرد.
2- اگر موضع نسبتاً متفاوتی که در خصوص بسته تحریمی موشکی دیروز از سوی رئیس جمهور اتخاذ شد در مورد محدودیت ویزا هم به منزله نقض برجام اعلام میشد مسلماً هم ایران را از آن محدودیت خارج میکرد و هم تحریم موشکی و برداشت حدود 2 میلیارد دلاری را رقم نمی زدند.
3- حراست از برجام تنها وقتی قابل تحقق است که دولت آن را به منزله یک ابزار انتخاباتی و تبلیغاتی نگاه نکند و به آن متکی نگردد و حاضر باشد در براب نقض ها یا برخوردهای خلاف طرف مقابل واکنش متوازن نشان دهد.
4- اگر آمریکا احساس کند که دولت نسبت به حفظ برجام اینقدر نقطه ضعف دارد که هر ذلتی را حاضر است بپذیرد مطمئناً آن را به منزله یک ابزار و اهرم فشار برای زیاده خواهی های بیشتر مورد استفاده قرار خواهد داد.
5- یکی از کارکردهای مهم و اساسی منشور رهبری و طرح اقدام مشترک مجلس شورای اسلامی و شرایط شورای امنیت ملی در خصوص اجرای برجام این بود که نقاط ضعف اساسی برجام را تاحد ممکن بپوشاند و مانع شروع زیاده خواهی ها و سوءاستفاده های طرف مقابل گردد که اگر همانطوری که رئیس جمهور کتباً به پایبندی به آنها اذعان کرد در عالم معنی نیز همین پایبندی را نشان میداد در همین مدت کوتاه شامل 2 قطعنامه حقوق بشری و ضد تروریسمی و محدودیت ویزا و مجوز برداشت میلیاردی از پولهای بلوکه شده ایران و تهیه بسته تحریم موشکی نمی بودیم.
93/9/7
4:58 ع
طی یکسال و اندی که از کار دولت یازدهم و مذاکرات هسته ای شروع شده، حمایت مقام معظم رهبری از دولت به خصوص هیأت مذاکره کننده هسته ای، به کرات کار را برای ایشان سهل و ممکن نموده است و چه بسا اگر این حمایت ها نبود، نه مذاکرات مستقیم با آمریکا انجام می شد و نه تمدید مذاکرات شکل می گرفت؛ نظر مقام معظم رهبری در انقلابی خواندن و مورد اعتماد دانستن مذاکره کنندگان همچنین عدم مخالفت ایشان با تمدید مذاکرات (که امروز بیان شد)، از مهمترین حمایت های رهبری از مذاکره کنندگان هسته ای بود به خصوص که این حمایت ها درست در زمان هایی رخ داده است که اوج انتقادات به هیأت مذاکره کننده هسته ای صورت می گرفت که این حمایت ها از سه جهت قابل اهتمام است که به آنها می پردازم: