در اوج مشکل دولت برای پنهان کردن مسئله فیش های نجومی و برخی از مفاسد کلانی که با دست داشتن برخی سیاسیون در حال افشا است، ناگهان برخی از حامیان احمدی نژاد از عزم او برای حضور در انتخابات 96 صحبت می کنند تا بهترین پوشش خبری از آن جنسی که دولت می خواست محقق گردد! فرضاً که این رخداد کاملاً تصادفی بوده باشد مسئله تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد و حامیانش را از چند منظر بررسی می کنیم:
- مقام معظم رهبری در انتخابات سال 92 فرمودند به کسی رأی دهید که نقاط قوت رئیس جمهور (وقت) را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد و از این لحاظ بسیار مهم است که نقاط قوت و ضعف احمدی نژاد را به خوبی بشناسیم و به این منظور بهترین مرجع خود سخنان رهبری در این خصوص است که قبلا از سوی سایت رهبری نیز تجمیع گردیده و به راحتی در دسترس قرار دارد.
- احمدی نژاد را به عنوان یک عنصر انقلابی قبول داریم ولی مگر قرار است همه سربازان انقلاب رئیس جمهور باشند؟! و آیا هرکسی را که با ریاست جمهوری فردی موافق نبود باید به عنوان ضدانقلاب معرفی کرد؟! بالاخره عدهای برای مخالفت خود با ریاست جمهوری مجدد او استدلال هایی دارند و نباید ایشان را آماج تهمت، توهین و تهدید قرار داد، شیوه ای که باکمال تأسف در کانال عبدالرضا داوری از حامیان رسانه ای سرسخت احمدی نژاد و مشایی گویا به رویه تبدل شده است.
- بسیاری از منتقدان امروز تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد ، برآیند 8 سال خدمت ایشان را خوب می دانند و بسیاری نیز دولت نهم را برترین دولت تاریخ ایران می دانند، اما نکته ای که باعث مخالفت ایشان با حضور مجدد وی در جایگاه ریاست دولت شده، خط سیر تغییرات احمدی نژاد است، مسلماً او از سال 84 تا 88 و سپس تا 92 به لحاظ میزان ولایت مداری، قانون مداری، اخلاق مداری و عملکردی، روند یکسان و روبه رشدی نداشته و به گواهی حوادثی که همگی در خاطر داریم، بعضاً دچار افول بوده است و ادامه آن خط سیر، نگران کننده است.
- نگرانی دیگر جریان انقلابی از تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد ، مسئله مشایی است، البته خود مشایی به تنهایی هیچ خطری برای انقلاب ندارد اما اصرار احمدی نژاد برای این که خودش و او را یکی بداند و جایگاه های مهم را به او واگذارد، نیروهای خوبش را به خاطر او براند و حتی او را به عنوان تنها نامزد ریاست جمهوری مد نظرش معرفی نماید، باعث شده است تا نسبت به تفکرات انحرافی او حساسیت جدی وجود داشته باشد و اکنون سؤال این است که آیا احمدی نژاد توانسته خود و تفکراتش را از کسی که بارها او را «هدیه الهی» و «عنایت الهی» خوانده بود و از تفکراتش منفک نماید؟!
- از نکات دیگر تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد این است که در حالی که مقام معظم رهبری قبلاً حتی 3 ماه مانده به انتخابات را زمان نامناسبی برای ایجاد فضای انتخاباتی و دوقطبی در کشور اعلام می کردند، چگونه می توان پذیرفت که از یک سال و نیم قبل از انتخابات تحرکات انتخاباتی احمدی نژاد شروع و یک سال مانده به آن، از سوی حامیانش تقویت گردد؟! آیا ایجاد فضای انتخاباتی به حل مشکلات کشور کمک می کند یا تنها پوششی برای در حاشیه قرار گرفتن مسائل و مشکلات اصلی کشور خواهد بود؟!
- ایجاد فضای دوقطبی از سوی جریان هاشمی و احمدی نژاد همواره دنبال شده است تا به این شکل، تمام جریان ها تحت تأثیر این دوقطب محو شوند و افراد انقلابی دیگر، امکان عرض اندام نداشته باشند، از یک سو احمدی نژادی ها تلاش می کنند با ترساندن مردم از هاشمی، احمدی نژاد را تنها ناجی در برابر او نشان دهند و از سوی دیگر حامیان هاشمی با ترساندن مردم از شرایط یک سال آخر اقتصادی دولت دهم می کوشند مردم را به سمت خود بکشانند! و به این شکل حتی کسانی که نقدهای جدی به احمدی نژاد یا هاشمی دارند، آرای شان را به همین دو جریان می دهند.
- آیا گزینه ای جز احمدی نژاد وجود ندارد و او را با همه نقاط قوت و ضعفش باید از اکنون به عنوان تنها گزینه شناخت؟! آیا تفکر انقلابی دچار قحط الرجال است که همه گزینه های دیگر را نشناخته نفی کنیم؟! مگر احمدی نژاد در سال 84 برای همه شناخته شده بود که به او رأی دادند که از الان گزینه های دیگر را شکست خورده بدانیم؟! اصلاً این رویکرد که تا هرکسی به عنوان گزینه احتمالی معرفی می شود فوراً با توهین و تحقیر با او برخورد می شود، چه جایی در تفکر انقلابی دارد؟!