95/7/24
5:56 ع
اگرچه قبلاً خود آقای هاشمی بارها گفته است که هدفش از بیان مسافرتها و تفریحاتش که بعضاً اشرافی شمرده شدند، این است که نشان دهد با مردم صادق و بی ریا است! ولی این بار آقای عطریانفر، از مهره های سرشناس اصلاحات چنین مسائلی را تکرار کرده است! بماند که گردش 180 درجه ای اصلاح طلبان در قبال آقای هاشمی خود جای تأمل بسیار دارد که چگونه امروز میکوشند از کسی که سالها او را عالیجناب سرخپوش نامیدند و به قاتل قتلهای زنجیره ای متهم کردند، به طور مضحکی دفاع کنند! در ادامه ابتدا اصل سخنان آقای عطریانفر و سپس مطلبی را در پاسخ به این اظهارات و خطاب به ایشان بیان میدارم:
«آقایهاشمی رفسنجانی به یک بیماری و یک ناهنجاری اخلاقی اساسی اعتقاد داشت و خودش اولین پرهیز کننده از آن بود. آن ناهنجاری این بود که آقایهاشمی رفسنجانی به شدت از «ریا» پرهیز داشت. اگر ایشان در تعطیلی روز عاشورا به سد لتیان یا کیش می رود، در خاطراتش می نویسد و هیچ ابایی ندارد! اگر امروز چلوکباب خورده، می نویسد! امروز سوار چنان ماشینی می شود، می نویسد! چون می گوید چرا خودمان را در پرده ای از ابهام قرار بدهیم که مردم تقدیس کنند!؟ بگذاریم مردم ما را ببینند.»
آقای عطریانفر! اگر علت بیان تفریحات و خوشگذارنی ها و اشرافی گری های آقای هاشمی و خانواده اش صرفاً صداقت و بی ریایی است پس چرا نسبت به سایر مسائل صداقت کنارگذاشته میشود؟! پس چرا آقای هاشمی در پذیرش مفاسد فرزندش مهدی هاشمی که روزگاری او را در جایگاه حساسی در وزارت نفت نشاند و جرایمش مانند ارتشاء، جعل و اختلاس بر دادگاه اثبات شد، مقاومت کرد؟! پس چرا در نهایت هم طوری این مجرم و مفسد کلان اقتصادی را به زندان بدرقه کرد و از خدماتش گفت که گویی امیرکبیر زمان را بدرقه میکند!؟ و یا در مورد اتهام تقلب گسترده که از سوی سران فتنه بیان شد و شخص شما حاضر بودید با مدعیان آن مناظره کنید، آقای هاشمی با مدعیان تقلب و فتنه گران همراه شد و حاضر نشد آنجا برای خاموش کردن آتش فتنه، از این صداقت خود استفاده کند!
آقای عطریانفر! اگر میبینید آقای هاشمی از خوشگذارنی ها و اشرافی گری هایش به راحتی سخن میگوید، ریشه در تلاشش برای ریختن قبح اشرافی گری دارد. او تلاش میکند کسی از اشرافی گری خجالت نکشد و این فرهنگ را هم در زبان و هم در عمل، هم شخصاً و هم از طریق حزبش، از همان شروع پذیرش قطعنامه تا امروز ترویج کرده است. ما نمیگوییم چرا آقای هاشمی خوشگذرانی هایش که مردم عادی هرگز نمیتوانند انجام دهند راستش را به مردم میگوید! ما میگوییم چرا به جای این که طبق سیره ائمه هدی(ع)، حضرت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای به ساده زیستی و همراهی با مردم به عنوان یک تکلیف قطعی کارگزاران حکومت اسلامی نگاه کند، تلاش میکند اشرافی گری مسئولان را امری مقبول معرفی کند و جامعه را به این سمت بکشاند و برای مدیران طبقه ای خاص از اشرافی گری قائل گردد؟!
آقای عطریانفر! کسی با رفاه و راحتی مردم مخالف نیست، اما فرق رفاه و راحتی با اشرافی گری و مانور تجمل بسیار متفاوت است! آقای هاشمی در سال 1370 که مردم عادی بعضاً از نیازهای ابتدایی خود محروم بودند، در روز عاشورای حسینی که اصلاً روز تفریح و خوشگذارنی نیست، خانوادگی با هلیکوپتر به سد لتیان میرود و اسکی روی آب میکند؟! آیا بیان این خاطرات به معنی صداقت و بی ریایی است یا به معنی ترویج گناه اشرافی گری که از خود این گناه به مراتب بدتر است؟! و یا به معنی ریختن قبح اشرافی گری حتی در عاشورای حسینی(ع) است؟! مگر امام حسین(ع) به دست مسئولان اشرافی زمان شهید نشد که میخواستند هر طور دلشان میخواهد زندگی کنند؟! پس چه شده است که امروز، آقای هاشمی و امثال ایشان که باید پاسدار خون امام حسین(ع) باشند، در مسیر توجیه اشرافی گری کارگزاران حکومت اسلامی قرار دارند که امام حسین(ع) در برابرش ایستاد و شهید شد؟!
آقای عطریانفر! از اشرافی گری زشت تر این که شما و آقای هاشمی و حامیان ایشان طوری بیان این اشرافی گری ها را نشانه صداقت و حسنه میداند که گویا همه مخالفان اشرافی گری دروغگو و دورو و خوشگذران هستند! آقای هاشمی طوری به بیان خاطرات تفریحات اشرافی خود در روز عاشورا افتخار میکند که سایر مسئولان جملگی در آن زمان مشغول تفریحات مشابه بودند ولی صداقت بیانش را نداشته اند؟! مگر میتوان زشتی فرهنگ منحوس اشرافی گری را زیر کلمه «صداقت» و «بی ریایی» تطهیر کرد؟! آقای عطریانفر! اظهارات شما و شخص آقای هاشمی ظلم آشکار به اصل حیاتی ساده زیستی برای مسئولان و زی طلبگی برای روحانیون و برخلاف دستورات دینی و آرمانهای انقلابی است که متأسفانه در کنار تلاش های شما برای تضعیف سایر آرمانهای انقلابی مانند استکبارستیزی، عدالت جویی، فسادستیزی، ترویج دینمداری در جامعه و... به یک رویه زشت تبدیل شده است!
95/4/14
12:38 ص
از مشخصه های مسئولان نظام اسلامی در احادیث معصومین علیهم السلام و در انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی و رهبری، ساده زیستی است، اما چه شد که این ساده زیستی مدیران به فیش های نجومی رسید؟!
وقتی برای تحریف مشخصه های شخصیتی امام به انواع روش ها متوسل شدند!
وقتی مشخصه ساده زیستی از قاموس مشخصات مسئولان کشور حذف شود!
وقتی ساده زیستی یک ضرورت برای مسئولیت گرفتن نبود!
وقتی حتی ارزش ساده زیستی را با عبارت مزخرفی مانند پوپولیسم زیر سوال بردند!
وقتی در برخی از دولتها رسما برای مدیرانی که خوب کار می کردند و حتی اصلاً کار نمی کردند حق خوردن و بردن قائل شدند!
وقتی مجرمان این تفکر را به عنوان رئیس حزب و رئیس ستاد انتخاباتی خود انتخاب کردند!
وقتی برای عدم بررسی عملکرد مدیران خود خط قرمز تعریف کردند!
وقتی همان نامزد ریاست جمهوری که قبل از این که انتخابات می گفت کشور مدیر می خواهد و نه خادم رئیس جمهور شد!
وقتی وزیر دادگستری در روز رأی اعتمادش در مجلس گفت که میل ها خیلی مهم نیست و حیف ها هستند که باید جلویشان گرفته شود!
وقتی برخی از سران کشور به انواع تفریحات تشریفاتی خود افتخار کردند و تازه دیگران را متهم به عوامفریبی نمودند!
مشخص بود که فرصت میل کردن از بیت المال برای مدیران به امری موجه و قانونی تبدیل و تثبیت می شود!
وقتی هنوز مسئولان دولتی، این فیش های نجومی را یک خطای مدیریتی صرف تلقی می کنند باید احتمال داد که بازهم این عارضه مرتفع نگردد!
94/12/24
8:9 ص
هاشمی رفسنجانی (94/12/22): «آن هایی که فکر میکنند زندگی با ریاضت انسان ساز است، اشتباه می کنند ریاضت هایی که درباره زندگی امام می گویند درست نیست، بعضی ها فکر می کنند با عسرت و ریاضت زندگی کردن بهتر است، این در حالی است که قرآن هم آن را قبول ندارد. ریاضت هایی که در مورد زندگی امام خمینی(ره) میگویند درست نیست، من از جوانی در خانه امام بودم. ایشان هر چه داشتند را نشان میدادند این طور نبود که جلوی خانه زیلو پهن کنند و در خانه قالی داشته باشند، خیلی از ریاضت کشی های این روزها ریاکاری است، قرارنیست مردم با ریاضت زندگی کنند.»
متلک ها و کنایه های هاشمی و روحانی به اصول انقلاب و مقام معظم رهبری و سخنان ایشان به امری عادی و روزمرده تبدیل شده است که دیروز در خصوص تشبیه علامه مصباح با شهید مطهری (telegram.me/nazokbin/1202) و امروز هم شاهد تحریفات هاشمی علیه ساده زیستی در اسلام و انقلاب بوده ایم که مختصراً به این سخنان پاسخ میگویم:
1- بحث ساده زیستی حاکمان اسلامی در حد اقشار ضعیف جامعه اینقدر در روایات و سیره حضرت پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) متواتر است که به نظر نمیرسد نیازی به نشانی آوردن در این خصوص باشد، هرکسی که آشنایی مختصری با نهج البلاغه داشته باشد، توصیه های موکد حضرت امیر المؤمنین (ع) به حاکمان و والیان در خصوص ساده زیستی را غیرقابل انکار می داند، البته بین مقوله ساده زیستی و کسب مال مشروع تفاوت زیاد است آنطور که حضرت امیر درآمد زیادی با کارهای زیاد و سنگین کسب می کردند ولی از آن درآمد برای کمک به دیگران استفاده می کردند و همچنان خودشان ساده می زیستند.
2- ساده زیستی امام خمینی(ره) اینقدر غیرقابل تردید است که این امر در جملات داخلی ها و خارجی ها به تواتر بیان شده است و فیلمهایی که در این خصوص وجود دارد و منزل حضرت که تبدیل به موزه شده است، این امر را به خوبی اثبات میکنند.
3- مطلب دیگری که به بهانه بیان بی ریایی امام خمینی(ره) بیان شده است زیر سوال بردن ساده زیستی دیگرانی است که جلوی خانه زیلو دارند ولی در خانه قالی دارند که این جملات ما را به برخی از جملات و خاطره ها در خصوص قالی منزل مقام معظم رهبری می اندازد:
مرحوم حاج احمد میگوید: «وظیفه خود می دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنه ای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی می کنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می شدم از آنجا بر خاستم و به موکت پناه بردم.»
امام خامنه ای میفرمایند: «من وقتی ازدواج کردم همسرم از پدرش ، که فرش فروش بوده، فرشی به عنوان جهیزیه به همراه داشته است که هنوز نیز، با وجود فرسودگی آن ، در منزل ما از آن استفاده می شود و بجز آن ، قالی دیگری در منزل نداریم . چند مرتبه اخوالزوجه ها گفته اند که این قالی نخ نما شده و خواسته اند که آن را عوض کند ولی من اجازه نداده ام . اصلا در طول زندگی خود ، نه قالیچه ای خریده ام و نه فرشی به خانه اضافه کرده ام، حتی آنها را تبدیل به احسن نیز نکرده ام.»
4- هرگز امام خمینی و امام خامنه ای نخواسته اند که مردم دچار سختی باشند و اگر هم جایی توصیه به اصلاح الگوی مصرف، استفاده از کالای داخلی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اجرای اقتصاد مقاومتی و… دارند همگی برای رفع پایدار، مطمئن و آبرومند مشکلات اقتصادی مردم و کشور است و گرنه می توان با خرید همه مایحتاج از خارج، یک اقتصاد رفاه زده، ضعیف و ناپایدار را بر مردم تحمیل کرد.
5- متأسفانه شاهدیم که هاشمی و یارانش برای تحریف انقلاب، به شدت مشغول تحریف اسلام و انقلاب هستند و در این راه از تحریف سیره حضرات معصومین در خصوص ساده زیستی، ظلم ستیزی، پیام عاشورا و یا از دروغ بستن به امام خمینی(ره) با جملاتی مثل این که «امام خمینی(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا مخالف نبود» و یا این که «امام خمینی قبل از وفات گفتند که جام زهر شیرین بود» و امثالهم…، فروگذار نکرده اند.
6- اصرار هاشمی و روحانی برای تغییر کلیدواژه های انقلاب مانند انقلابی گری، ساده زیستی، استقلال، ظلم ستیزی، استکبار ستیزی و… و استفاده از واژگانی مانند افراطی گری، عوامفریبی، پوپولیستی، ماجراجویی، تعامل (به جای استقلال)، عدم دخالت حکومت برای ارتقای مبانی دینی و ایمانی جامعه و… از علائم مسجل اصرار این جریان برای تحریف مفهومی انقلاب است.
7- یکی از روشهای تحریف حضرت امام خمینی، مرجع تراشی برای تفکر ایشان است، ایشان ترویج میکنند که برای شناخت حضرت امام، به جای مراجعه به نص سخنان و وصیت نامه ایشان، باید به شخص هاشمی و نوادگان امام مراجعه کرد و بعد هم ایشان ضمن رد نصوص سیره امام و بیان خاطرات جدید از 30 سال پیش و حتی برخی خوابها و رویاها، به گفتمانهایی که دقیقاً برخلاف سیره و گفتمان امام حرکت میکنند، رسمیت می بخشند.