94/10/3
4:0 ع
با توجه به افزایش ازدواج های منتج به طلاق، 10 عامل مؤثر در طلاق های ای دوره زمانه را مختصراً برمی شمارم:
عامل اول، آماده نشدن فرزندان در خانواده برای امر مهم ازدواج است، یعنی زن و شوهر باید طوری برخورد کنند که خانواده یک کلاس آموزشی مناسب، صحیح و عملی برای فرزندان باشد ولی تا وقتی که خانواده محل دعوا و نزاع پدر و مادر در خصوص مسائل مختلف باشد، عملاً فرزند فرصت آموزش چگونگی زندگی مشترک را از دست می دهد و عادات ناپسندی در چگونگی بهانه تراشی برای دعوا و امتیازگیری با همسر پیدا می کند.
عامل دوم در افزایش طلاق ها، مقوله تک فرزندی و دو فرزندی به عنوان عامل اختلال در تربیت فرزندان برای زندگی مشترک است. فرزندانی که در خانواده نیاموخته اند چگونه با برادران و یا خواهران خود تعامل داشته باشند، و با چگونگی دعوا، آشتی، شراکت، دفاع از حقوق خود، گذشت یا … آشنا نشده اند، عملاً برای زندگی مشترک خود، کوله باری از مشکلات و اختلافاتی که قادر به حل آنها نیست، با همسر خود خواهد داشت.
عامل سوم در خصوص مسئله طلاق، بحث عدم پایبندی نسبی به مقوله خانواده و به خصوص تنوع طلبی در همسران است. زن و مردی که مدام در حال زیاده خواهی، دیدن زن و مردهای دیگر در ماهواره، محیط کار و جامعه و داشتن روابط راحت و آزاد و چت کردن در فضای مجازی با جنس مخالف هستند، عملاً میزان وفاداری و تقیدشان به همسر و خانواده کاسته می شود و این مسئله یکی از عوامل مهم در کاهش مهر و محبت زن و مرد نسبت به یکدیگر است.
عامل چهارم، مشکلات زناشویی است که در حدود 60 درصد از طلاق ها نقش دارد که از عوامل جدید مؤثر بر این مشکلات، زیاده خواهی ها و به تبع آن نارضایتی های جنسی ناشی از برنامه های ماهواره ای و شبکه ها و فیلم های مستهجن و تبلیغات و زیرنویسهای جنسی است که مدام موجب زیاده خواهی و طمع ورزی همسران برای مصرف انواع داروها، پروتزها، پمادها و عمل ها برای جبران طمع های جنسی می شود، زن و مردی که نسبت به خودشان سرخورده و نسبت به همسرشان زیاده خواه و نسبت به زنان و مردان دیگر حیص هستند، چگونه می توانند یک رابطه زناشویی گرم و وفادارانه را رقم بزنند.
عامل پنجم، ترویج فرهنگ بد بینی و خیانت در ماهواره، شبکه ها، فیلم ها و موسیقی های امروزی است. عملا آنچه این رسانه ها ترویج می کنند، عادی سازی انواع خیانت ها، عشق های مثلثی، مربعی، کدورت، خیانت و انتقام هستند، این آثار، روان زن و شوهر را پریشان، ایشان را سبت به یکدیگر بدبین و امکان محبت کردن شان را به حداقل می رساند.
عامل ششم، تعداد کم فرزندان و فرزند سالاری و رقابت زن و شوهر در جلب محبت فرزند و دعوا برسر آینده اوست که باعث می شود زن و شوهر همیشه دچار چالش باشند و همواره به خاطر حضور یک قاضی که همان فرزندشان است در کنارشان، مدام نسبت به یکدیگر بیشتر بتازند و یا مدام مظلوم نمایی کنند و نهایتاً این که فرزندی نیز تربیت می کنند که هیچ از زندگی مشترک نیاموخته جز دعوا، کدورت و رقابت.
عامل هفتم خود عادی سازی طلاق است. متأسفانه طوری طلاق را عادی نمایش داده اند که بعضا برای آن جشن هم مرسوم کرده اند و عملا فعلی که زشت ترین حلال خدا شمرده می شود مثل نقل و نبات در دهان تازه عروس و دامادها و خانواده هایشان می چرخد. متأسفانه زن و شوهرها به جای این که به دنبال حل مشکلات شان باشند در اولین فرصت به این نتیجه می رسند که چاره ای جز جدایی ندارند و حال این که زندگی مشترکی که دعوا و اختلاف در آن وجود نداشته باشد تقریباً امکان عقلی ندارد بلکه آنچه مهم است روش حل یا گذشت از کنار مشکلات است.
عامل هشتم عدم بهره گیری از مشاوران و میانجی های عاقل و متخصص است و حال این که معمولاً تنها مشاور زن و شوهرهای امروزی که بیشترشان هم تک فرزند هستند، پدر و مادرهای متعصب و احساساتی تر از خود فرزندان هستند که با اولین ناملایتمی که در زندگی مشترک فرزندشان می بینند به مانند بنزین بر آتش عمل می کنند و شعله های دعوا و تنش را بلندتر می کنند و حال این که در صورت استفاده از مشاوران متخصص، امین و بی طرف، بسیاری از مشکلات راه حل های علمی و عملیاتی و مادام العمر دارند.
عامل نهم عدم فرصت کافی در داشتن روابط مناسب و کیفی درخانواده است، عملاً یا زن و شوهر باهمدیگر در خانه حضور ندارند و یا اگر هم حضور دارند، هرکدام در فضای مجازی، یا پای فوتبال، فیلم و سریال مشغول هستند و چه بسا بین یک زن و شوهر، در طول یک شبانه روز، هیچ کلام محبت آمیزی رد و بدل نمی گردد و این مسئله موجب فاصله گرفتن زن و شوهر از یکدیگر و سردی روابطشان می گردد.
عامل دهم مؤثر در طلاق ها مشکلات اقتصادی است، خانواده هایی که به لحاظ حداقل های معیشتی و زندگی دچار مشکل هستند، به خصوص وقتی که این مشکلات با عادات غلط، قیاس های اشتباه و چشم و هم چشمی های متداول همراه گردد، موجب غرغرها، دعواها، کدورت ها و فراهم شدن راه دخالت دیگران در مسائل خانوادگی گردد.
93/9/12
12:6 ص
در عصر تکنولوژی، رفاه و ارتباطات قرار داریم و انواع تجهیزات الکترونیکی، شبکه های مجازی، اینترنت، رسانه های دیجیتالی و ماهواره ای بخش لاینفک زندگی مردم شده اند، به نحوی که در بسیاری از خانه ها، خلاء تجهیزاتی مانند کامپیوتر، تبلت، فبلت، گوشی های اندروید، اینترنت پرسرعت و ماهواره به مانند خلاء اعضای خانواده سخت و سنگین شده است و بسیاری از والدین اساساً در قبال ورود این تجهیزات به خانه و یا میزان دسترسی فرزندان به این تجهیزات هیچ ملاحظه ای ندارند و وقتی به والدین در خصوص خطرات جسمی و روحی این بی مبالاتی ها تذکر داده می شود، بیشترین پاسخی که شنیده می شود این است که والدین تسلیم عرف های رایج در جامعه و خانواده های اقوام و خویشان گردیده اند و عملاً در برابر این تجهیزات هیچ راهکار، ایده و یا برنامه ای ندارند و برخی دیگر نیز تنها تحت فشار فرزندان شان تسلیم عرف های بعضاً اشتباه موجود می شوند، متأسفانه عصر فرزند سالاری در خانواده های تک یا دو فرزند خانواده ها را به مسیری برده است که عملاً نقش والدین و میزان مدیریت ایشان بر خانواده به اقل ممکن رسیده و پدیده وادادگی والدین را ایجاد نموده است.
وقتی به والدین می گوییم که مثلاً چرا گوشی پیشرفته اینترنت دار و یا بازی های رایانه ای بالاتر از 18 سال (باخشونت بالا یا محتوای جنسی) را برای فرزند کودک یا نوجوانتان خریده اید؟ می گویند که مثلاً چون پسرخاله اش دارد و بازی می کند ما هم مجبور شدیم، در صورتی که اگر تمام دنیا هم این اقدام را انجام دهند چیزی از آسیب های این تجهیزات بر روح و روان فرزندان نمی کاهد، چه والدین بخواهند و چه نخواهند کودک یا نوجوانی که نزدیک به سنین حساس نزدیک به بلوغ است با داشتن امکان دسترسی سهل از طریق کامپیوتر و تبلت و … به اینترنت، به فیلم ها، عکس ها و بازی هایی دسترسی پیدا می کند که کنجکاوی وی را تحریک و روح و روان وی را تخریب می کند و یا وقتی فرزندی به ماهواره دسترسی دارد، بالاخره فرصت تنها شدن با آن پیدا می کند و این در حالی رخ می دهد که مهارت فرزندان در کار کردن با تجهیزات الکترونیکی و باز کردن قفل ها عموماً بالاتر از والدین شان است و حتی اگر چنین کاری هم صورت نگیرد، همان زیرنویس های حاوی تبلیغات جنسی و یا میان برنامه های محرک و یا صحنه های روابط خصوصی از فیلم های سینمایی برای پریشان کردن روح و روان یک کودک یا نوجوان کافی هستند، حتی یک زیرنویس حاوی تبلیغات کالاهای جنسی کافیست تا فرزند اطلاعات خودش را در این خصوص تکمیل و به این عرصه ورود کند.
مسئله ای که معمولاً در نظر گرفته نمی شود این است که والدین چه بخواهند یا نخواهند، چه تکنولوژی پیشرفت کرده باشد و یا نکرده باشد در هر صورت یک کودک یا نوجوان اقتضائات روحی و جسمی خود را دارد و هر گونه تحریک و یا دستکاری در طبیعت شان در نهایت موجب بروز آثار و عواقب جسمی و روحی اعم از بلوغ زودرس، انحرافات جنسی، افسردگی، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و … می گردد، متأسفانه بسیاری از والدین گمان می کنند با پیشرفت تکنولوژی طبیعت و روحیات یک کودک نیز تغییر می کند و به اشتباه، مهارت های کودکانشان را در کار کردن با تجهیزات و رسانه های دیجیتال دلیلی برای افزایش ظرفیت کودکان شان در استفاده از برنامه ها و بازی های فراتر از سن و سالشان برداشت می کنند و حتی از این که کودک 12 ساله شان فلان بازی بالای 16 سال را انجام می دهد افتخار نیز می کنند!
در کنار والدینی که هیچ احساس خطری نسبت به پدیده های نوظهور عصر دیجیتال ندارند، والدین زیادی نیز وجود دارند که به آثار و عواقب این رسانه ها و تکنولوژی ها وقوف نسبی دارند ولی با توجه به عرف رایج در جامعه عملاً به نقطه تسلیم رسیده اند و نسبت به تغییر و یا مدیریت شرایط کودکان شان احساس یأس و ناتوانی می کنند در حالی که به راحتی می توان بسیاری از این عوارض را به نحو مؤثری مدیریت نمود و اگر هم شرایط از کنترل خارج شده باشد، هیچ دلیلی مهمتر از اشتباهات مهلک و برنگشت ناپذیر والدین برای آن ها نمی توان یافت. باید توجه داشت که در صورتی که قبح برخی مسائل مانند دیدن برخی فیلم ها و یا برخی معاشرت های مختلط در اذهان کودکان شکسته شود، عملاً توجیه و بازداشتن کودکان و اصلاح سبک زندگی به مراتب سخت تر از زمانی خواهد شد که ذهن و ذات پاک فرزندان دچار اخلال نشده باشد.
بسیاری از والدین بدون این که کودکان یا نوجوانان شان از ایشان بخواهند، ماهواره را به خانه می آورند و یا بسیاری از والدین طوری روی گوشی های شان رمز می گذارند که عملاً به فرزندانش اجازه می دهند که تحت پوشش شخصی بودن گوشی و امکان قفل کردنش، هرچیزی که می خواهند در گوشی داشته باشند. وقتی والدین بدون تفکر و تدبر کامپیوتر را در اتاق فرزندان می گذارند عملاً این امکان را برای فرزندشان فراهم می کنند که به راحتی بتواند با یک حافظه جانبی کوچک، فیلم ها یا عکسهای غیرمناسب را بدون مزاحم تماشا کند و وای به وقتی که این چنین کامپیوتری به اینترنت پرسرعت نیز متصل باشد. وقتی والدین با خانواده هایی رفت و آمد می کنند که اهل استفاده از ماهواره و اینترنت و تبلت برای کودکان شان هستند عملاً فرزندانشان را در خصوص داشتن این تجهیزات و محصولات متوقع نموده اند و همین توقع در بسیاری از موارد یا به تسلیم و یا به شکاف بین اعضای خانواده منجر می شود. وقتی با خانواده هایی معاشرت می شود که زن و مرد و دختر و پسر بدون داشتن پوشش و حریم های لازم با هم دیگر اختلاط دارند نمی توان از فرزند توقع داشت که در نوجوانی با دختران فامیل یا همسایه ارتباط حقیقی یا مجازی پیدا نکند.
و اما چه باید کرد؟
در کنار رفتارهای سلبی و نبایدها، والدین باید به بایدها و جایگزین ها نیز اهتمام ورزند، نمی توان به صرف تعریف ممنوعیت و محدودیت، فرزندان را توجیه، تربیت و اغنا نمود، فرزند به کارگروهی، تفریح سالم، بازی و معاشرت نیاز دارد و والدین باید برای فرزندانشان این امکانات را به نحو احسن و از مجاری سالم مهیا کنند و اگر چنین اقدامی انجام ندهند، این فرزندان خودشان به دنبال پیدا کردن و یا تشکیل گروه و تفریح و بازی خواهند افتاد، در خصوص وجود کامپیوتر و یا اینترنت در خانواده نیز ممنوعیتی لازم نیست و حتی والدین می توانند بعضاً گوشی ها یا تبلت های شان را در اختیار فرزندانشان قرار دهند، اما باید حواسشان باشد که کامپیوتر، گوشی یا تبلت شان کاملاً پاک و سالم و در معرض دید و دسترس تمام اعضای خانواده قرار داشته باشد؛ باید فرزندان را هدایت کرد تا در حضور و نظارت والدین برای تحقیقات درسی خود از اینترنت استفاده کنند و به دلیل این امر نیز وقوف نسبی داشته باشند.
تا زمانی که ذهن فرزند پاک و دست نخورده باقی مانده باشد ذاتاً برای حیا، عفاف، ایمان و پاکی احترام قائل است و به راحتی می توان با نشان دادن شمه ای از ناپاکی هایی که در دنیای دیجیتال ایشان را تهدید می کند، مجاب شان نمود تا نسبت به محدودیت ها و احتیاط های این عرصه با صبر و تأمل برخورد کند. از سوی دیگر باید توجه داشت همانطوری که در جامعه و مدرسه محیط های ناگزیر برای فرزندان ایجاد می شود، باید محیط های خوبی مانند مساجد، محیط های فرهنگی و ورزشی را برای ایشان تعرفه نمود تا با این محیط ها بتوان فرزندان را در برابر آثار محیط های اجتماعی بعضاً مسموم واکسینه نمود و به همین دلیل حفظ سلامت و پاکی ذهن کودکان برای درک آنچه که والدین به ایشان توصیه می کنند از اهمیت بسیار حیاتی و بالایی برخوردار است. والدین باید دقت کنند که ذهن بچه ها را در برابر کوران مطالب و شبهات ضد دینی قرار ندهند و به شبهاتی که برای شان ایجاد می شود با حوصله و زبان خودشان پاسخ گفته شود، مهمتر از هدایت های رفتاری برای فرزندان حراست از پاکی ذهن فرزندان است، حرف زدن و مسخره کردن مذهبی ها و روحانیون در کنار فرزندان، یکی از خطرناک ترین عوامل در بهم ریختن ذهن فرزندان است، وقتی مدام به فرزند تلقین می شود که مذهبی ها انسان های بدی هستند نمی توان از فرزند توقع داشت که ذاتش را آنچنان که دین و اخلاق می خواهد بتواند پاک نگه دارد.