94/12/24
8:12 ص
اخیراً متنی منتسب به آقای رضا سیدشیرازی در فضای مجازی منتشر گردیده است که به اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان خبرگان اشاره دارد و مسائلی مانند فتنه 88 و بحث تشبیه علامه مصباح به شهید مطهری را در کنار هم قرار داده تا رهبری را مخاطب قرار دهد و به زعم خودش ایشان را مورد پند و نصیحت قرار دهد که اگر چه لحن و ادبیات مورد استفاده در این متن قابل قبول است اما ادعای پند مشفقانه از طریق فضای مجازی و یا با نامه سرگشاده ادعایی نیست که خیلی قابل قبول باشد لیکن به منظور پاسخگویی به این مطالب، ابتدا هریک از بندهای 4 گانه این مطلب ذکر میگردد و بعد از هر بند، پاسخش را نیز ذکر میکنم:
بند اول:
حضرتعالی در این دیدار فرمودید : «برخی بزرگان هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمیکند و آقایان یزدی و مصباح از این افرادند که حضورشان باعث افزایش وزانت مجلس خبرگان میشود و نبودشان خسارت است».
در انتخابات مجلس خبرگان رای مردم به افراد کاندید شده است که چه مطابق میل افراد و جناح ها باشد چه نباشد قابل احترام وتمکین است و دراین انتخاب نیز بیشتر از انکه مردم به جایگاه و سوابق علمی و فقاهتی این دو بزرگوار توجه کرده باشند به مواضع سیاسی انان دقت نظر داشته اند و چون مورد قبولشان نبوده است بالتبع رای خود را به آنان تعلق نداده اند و این مساله بمنزله نادیده گرفتن شخصیت انان و وزانت علمی انان نیست بلکه دست ردی بر مواضع سیاسی اتخاذ شده توسط انان است که بعضا رای مردم را در مشروعیت نظام هیچ قلمداد میکردند. آیا اتخاذ چنین موضع جانبدارانه ای از این دو بزرگوار به نوعی تداعی کننده این مساله نیست که مردم بالاجبار باید به دنبال کشف منویات قلبی حضرتعالی برای انتخاب افراد واجد شرایط در انتخابات ها باشند و نه عقل و درایت و شناخت و تحلیل خویش حتی اگر نادرست باشد؟؟؟ آیا اینگونه اظهار ناراحتی حضرتعالی در انتخاب نشدن این دوبزرگوار و خسران خواندن ان برای مجلس خبرگان اینده به نوعی با این فرمایش حضرت امام (ره) که فرمودند : انتخابات باید مردم پسند باشد نه خان پسند و همه احساس کنند، آن طوری که قانون و اسلام میخواهد عمل میشود. هیچکس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست. همه افراد ملت در انتخابات یک جور هستند چگونه قابل جمع است؟؟ آیا این مواضع به نوعی تداعی کننده نوعی تقابل نظرات مردم با حضرتعالی نیست؟؟ که میتواند توسط دشمن مورد سوء استفاده قرار گیرد که مردم تهران علیه رهبرشان در انتخابات اقدام کردند و کاندیدهای مورد دلخواه ایشان را با رای ندادن رد صلاحیت کردند؟؟؟ آیا شایسته نبود در کنار این جمله که در حمایت این دو بزرگوار ایراد فرمودید اشاره میداشتید که « البته حضور سایر بزرگان و نخبگان من جمله ایت الله هاشم رفسنجانی، ایت الله جنتی ، ایت الله موحدی کرمانی و … سایر بزرگانی که در مجلس حضور دارند خلاء وجودی ایشان را جبران خواهند نمود و سبب خواهند شد که در وزانت ان خللی حاصل نشود».
پاسخ بند اول:
رأی نیاوردن یک نفر لزوماً به معنی دست رد مردم به چهره واقعی و مواضع حقیقی افراد نیست، بلکه در خصوص کسی مانند استاد مصباح بیش از هرچیزی ناشی از تحریف ها و تخریب ها و دروغهایی است که مدام در خصوص ایشان اعمال شده و میشود، دشمنان و منحرفان داخلی و خارجی، همواره تلاش کرده اند با تمام رسانه ها و اعوان و انصارشان این شخصیت بزرگ را با تهمت، تحقیر، تمسخر، تقطیع، تحریف، در نگاه مردم تخریب نمایند، برچسب هایی مثل عدم حمایت از انقلاب، قهر بودن با امام، عدم حمایت از دفاع مقدس و… از نمونه های دروغ هایی بود که علیه ایشان بیان شد و پاسخ هم داده شد و یا از مواردی که بسیار مورد تحریف قرار گرفت، نظرات علامه مصباح در باب ولایت فقیه بود که عیناً شبیه نظرات امام خمینی(ره) بود ولی با انتشار گسترده متون تحریف و تقطیع شده علامه مصباح، ایشان را مثل شهید بزرگوار بهشتی، هدف تیر کین قرار دادند، در خصوص موضع گیری امام خامنه ای هم باید منصفانه تر به مسئله نگاه کرد، این که رهبری به شخصیت علمی و برجسته علامه مصباح احترام بگذارد و عدم حضورش را محرومیت خبرگان بداند بد نیست این که در برابر نظر مردم ایستادگی کند و مثل هاشمی در هر انتخاباتی اعم از 84 تا 88، که دلش با نظر مردم جور نبود ادعای تقلب و تخلف کند زشت است، در هر صورت جایگاه علمی علامه مصباح اینقدر بالا هست که چه اکثریت مردم تهران به ایشان رأی بدهند یا ندهند منافی جایگاه ایشان نخواهد بود و مسلماً همانطوری که آیت الله خاتمی در حوزه کرمان نفر اول استان شد، اگر علامه مصباح در هر حوزه ای غیر از تهران شرکت میکرد نفر اول استان میشد و قرار نیست قضاوت ما نسبت به شخصیت علامه مصباح به خاطر تفاوت آرای تهران یا شهرستان تغییر کند. آیا وقتی علامه مطهری شهید شد، امام خمینی(ره) گفت «مهم نیست بقیه بزرگان خلاء ایشان را پر میکنند»؟! خب وقتی نظر رهبری این است که ایشان در چنین جایگاهی قرار دارد و نبود ایشان در خبرگان را واقعا ثلمه میدانند، چرا باید حرفی به دروغ بیان کنند؟! و البته این مسئله منافی جایگاه علمی سایر بزرگان نیست.
بند دوم:
شما فرمودید: «افرادی که به شورای_نگهبان هجمه میکنند، ناخواسته از دشمن تبعیت میکنند/ شورای نگهبان اگر نتواند شرایط قانونی را در فردی احراز کند، نمیتواند وی را تأیید کند و این عمل به قانون است/ هرگونه تخریب شورای نگهبان، اقدامی غیراسلامی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانقلابی است»
ملاحظه و سوال : انچه در تمامی این دوران توسط خواص و بزرگان و دلسوزان انقلاب و نظام در قبال شورای نگهبان بیان میگردید متوجه عملکرد سلیقه ای برخی از اعضای محترم ان شورا در قبال افراد کاندید شده در موضوع رد و تایید صلاحیت ها بود که مصاحبه اخیر جناب ابراهیمیان سخنگوی سابق شورای نگهبان بر ان صحه گذاشت و نه تخریب جایگاه این شورا. آیا اعضای این شورا دارای عصمت هستند که حتی اجازه انتقاد به انان نیز روا نمیدانید و به گونه ای از عملکرد انان دفاع میفرمایید که کانا این اعضا بری از خطا و اشتباه و اعمال سلایق و علایق شخصی در تصمیم گیر ی هایشان هستند!!! همگان خاطرشان است که مواضع جانبدارانه برخی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات 88 خود دلیل و بهانه به معترضین داد تا عدالت این شورا در حکمیت موضوع اختلافات را نپذیرفته و تمکین نکنند. آیا این مواضع درست بود؟؟ مستحضرید که حضرت امام (ره) در زمان حیات خویش بارها برخی اعضای این شورا را مورد عتاب جدی قرار داده و لحن عتاب الودی را متوجه انان نموده اند که مبادا اعمال سلایق شخصی و جناحی اشان زمینه هجمه به این شورا و بی اعتبار نمودن این جایگاه را فراهم سازد که البته بیشتر از بنده بدان واقفید اما ایا طی این سالها تمامی عملکرد این شورا تمام و کمال بدون خطا بوده است که مردم ما تشنه شنیدن کوچکترین تذکر به این شورا و یا اعضای ان از سوی جنابعالی مانده اند؟ آیا رد صلاحیت های اخیر که فریاد تمام دلسوزان را بر عدم رعایت عدالت و رعایت مر قانون و حتی اعمال سلیقه شخص و اتخاذ سیاست یک بام و دو هوا دراحراز صلاحیت ها و رد صلاحیت ها رابه همراه داشته تماما اشتباه و غلط و بی اساس و غیر قانونی و غیر اسلامی بوده است اما عملکرد این شورا و اعضای ان تمام برصحت و سلامت عدالت و درستی؟؟ مسلم نامه های اعتراضیه افراد رد صلاحیت شده که بعضا از بزرگان حوزه های علمیه و اساتید دانشگاه و ائمه جمعه و جماعت و… بوده اند را ملاحظه فرموده اید که بعضا به عدم التزام به اسلام مورد رد صلاحیت وقع گردیده ا ند که فی نفسه اتهامی است سنگین. آیا اینکه هر نقدی به این شورا ونهادهای انتصابی را سریعا به تبعیت از دشمن تعبیر فرمایید نشان از بسته شدن باب هرگونه نقادی دلسوزانه از این نهاد ندارد؟؟؟ آیا نمیشود در کنار این همه دفاع از این شورا و اعضای ان مقدای هم تذکر دهید که دوستان به گونه ای عمل نکنند که زمینه نارضایتی خواص و بزرگان را فراهم نسازند که دشمن بتواند بااستفاده از اشتباهات انان و بزرگنمایی کردن انها زمینه حمله به ان نهاد ها را فراهم سازد؟؟
پاسخ بند دوم:
انتقاداتی که به شورای نگهبان صورت میگیرد جملگی به عملکرد اعضای این شورا نیست هرچند در این خصوص نیز بعضاً انتقادات و حتی تخریب های سنگینی نیز به راست و دروغ صورت می گیرد، اما آنچه بیشتر هدف است، زدن اصل جایگاه قانونی شورای نگهبان به خصوص در مورد نظارت استصوابی و بحث تأیید صلاحیت توسط این شوراست پس بهتر است واقعیت ها را انکار نکنیم و انتقاد به یک جایگاه را با چند انتقاد جزئی به چند نفر تدلیس نکنیم و بحث دیگر انتقاداتی است که عمدتاً با کینه ورزی صورت می گیرد، نه با پیشنهادهای سازنده! کسانی که به قول رهبری در هنگام انتخابات به مرض تشکیک در سلامت انتخابات مبتلا میشوند چرا قبل از انتخابات و با جایگاه های حساسی که در مجلس و دولت و مجمع تشخیص داشته اند تاکنون نسبت به رفع مشکلات و محدودیت های شورای نگهبان اقدامی نکرده اند و فقط در فصل انتخابات زبانشان تیز و دراز و دهانشان باز می شود؟! چه کسی گفته که امام خمینی یا رهبری شورای نگهبان را معصوم می دانند؟! همانطوری که هیچ دولت و هیچ شخصی غیر از معصومین، عصمت ندارند، شورای نگهبان هم معصوم نیست و بعضاً در رد یا تأیید صلاحیت ها دچار اشتباه میشود، ولی آیا اگر یک نهادی اشتباهی کرد باید کل آن نهاد یا کل یک فرایند قانونی را هدف قرار داد و در پی حذفش بود؟! آیا باید کل نظارت استصوابی و جایگاه نظارتی شورای نگهبان در انتخابات را مورد هجمه قرار داد؟! این جمله متن که میگویند “رد صلاحیت های اخیر فریاد تمام دلسوزان را درآورد” خود گویای بی انصافی و عدم تقوای نویسنده در بیان این جملات است، کلمه تمام دلسوزان و کلمه فریاد درآوردن به شدت نشانگر میزان غلوی است که انجام شده است بی آنکه به حمایت های بی شائبه بسیاری از بزرگان و دلسوزان از عملکرد این شورا اشاره ای بشود. بحث دیگر این که بخواهیم یا نخواهیم، ببینیم یا نبینیم، شورای نگهبان باتوجه به جایگاهش که ضامن اسلامیت نظام و قوانین و تضمین کننده سلامت انتخابات و جمهوریت نظام مغضوب دشمنان و بدخواهان انقلاب است و وقتی خود دشمنان از بیان خصومت خود نسبت به این شورا دریغ ندارند، چطور میتوان گفت کسانی که به این شورا هجمه میکنند (ونه نقد همراه با پیشنهاد دلسوزانه) به دشمن کمک نمیکنند؟!
بند سوم:
شما فرمودید: «باید با همهی دنیا البته بهجز آمریکا و رژیم_صهیونیستی ارتباط داشته باشیم اما باید بدانیم که دنیا منحصرِ در غرب و اروپا نیست»
ملاحظه و سوال : اینکه دولتمردان ما باید مدام مراقب توطئه های دشمن باشند و با اتخاذ تدابیر مربوطه زمینه حفظ منافع ملی کشور را فراهم سازند و راه نفوذ و.. بردشمنان این مرز و بوم مسدود نمایند هیچ شکی نیست و همچنین اینکه اسرائیل رژیمی غاصب و جعلی است نیز شکی نیست اما سوال اینجاست اگر بنا بود که تعامل با امریکا نیز جزء خطوط قرمز نظام واقع گردد چه نیازی بود که اجازه مذاکره با طرف امریکایی در موضوع هسته ای داده شد؟؟ چرا در سال های قبل دربحث افغانستان و عراق مذاکرات صورت گرفت و تعاملات دوطرفه شکل گرفت؟؟ چرا اخیرا در بحث سوریه نیز چنین همکاری در حال انجام است؟؟ واقعا اگر بناست تعامل نباشد چرا صریح و شفاف بصورت قطعی هرگونه مذاکره در هر موضوعی اعلام نمیشود تا هم مسئولین دولتی تکلیف خود را بدانند هم مردم و خواص در تحلیل عملکرد انان دچار اشتباه نشوند. آیا این موضعگیری زمینه حمله رسانه های زنجیره ای علیه دولت رافراهم نمیسازد که چرا دنبال تعامل با امریکا هستید؟؟ در صورتیکه همگان میدانند در حوزه سیاست خارجه کشور بی اذن حضرتعالی محال ممکن است که مذاکره یا ملاقات و… شکل بگیرد. سوال و ابهام دیگر اینکه ایا تاکنون در قبال بد عهدی های کشور روسیه در قبال نیروگاه اتمی بوشهر و نیز تحویل ندادن سامانه موشکی اس 300 علیرغم گذشت سالهای متمادی از این مساله و ضررهای بیشمار مالی و.. که مستقیم متوجه کشور و مردم مان نموده است موضعگیری ای به این صراحت داشته اید؟؟؟ ایا بهمین صراحت و شفافیت بر غیرقابل اعتماد بودن طرف روسی سخن در مجامع عمومی به میان اورده اید؟؟
آیا بر عدم تعامل با این کشور بدلیل اتخاذ مواضع همسو با سایر اعضای شورای امنیت در تصویب تحریم های علیه کشور و مردم مان سخنی به میان اورده اید؟؟ آیا تا کنون گزارشی از فواید تعامل با کشورهای بلوک شرق من جمله چین و روسیه به مردم اعلام شده است؟؟ جز اینکه بازار ما را با اجناس بی کیفیت خود پر کرده و بر مصرف گرایی بیشتر مردم ترغیب نموده اند.
پاسخ بند سوم:
آنچه که در مورد مذاکره با آمریکا رخ داده است در مورد یک هدف خاص و برای رفع یک ظلم آشکار بوده است که البته به اصرار این دولت و برخی از شخصیتهای دولت قبلی و با اجازه خاص رهبری شروع شد اما همانطوری که به اجازه گرفتن از رهبری در این خصوص قائل بودید پس به سایر شئونات آن هم به اجازه رهبری اقتدا کنید، قرار نیست که اگر در مورد هسته ای یا یک موضوع خاصی با آمریکا مذاکره کردیم، در مورد همه چیزی مثل توان دفاعی مان هم مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حذف احکام اسلامی هم به بهانه حقوق بشر مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حقوق!!! همجنسبازان هم با آمریکا بنشینیم و چانه زنی کنیم، قرار نیست در مورد به رسمیت شناختن اسرائیل هم مذاکره کنیم و این موارد چیزهایی هستند که آمریکا دنبال چانه زنی در خصوص آنهاست و از تحریم ایران بابت هریک هیچ ابایی ندارد، پس اگر به ولایت فقیه واقعاً اعتقادی هست، اگر به اجازه ایشان پایبندی هست، به جای اصرار و ابرام و حتی تلاش برای تحمیل، باید به قانون و شرع در مورد رعایت اوامر رهبری احترام گذاشت و تازه همین اکنون هم با وجود برجام و تعهدات طرف مقابل، همه حتی شخصیت های دولتی از بدعهدی ها و تعلل های طرف مقابل علی رغم گذشت حدود 2 ماه از آغاز اجرای برجام صحبت میکنند که خود نشانگر میزان پایبندی ایشان به توافقات و عهدهایشان است. و امام مقایسه روسیه با آمریکا از این جهت اشتباه است که اولا ما با روسیه سر مسائل داخلی کشور و حقوق مردم مذاکره نمیکنیم و آنها هم چنین دخالتی ندارند، ما با آنها معامله میکنیم که اگر همان هم محقق نشد اعتراض میکنیم و محکوم میکنیم و حتی اگر لازم شد شکایت میکنیم، اما آیا روسیه برای تعامل با ایران به همه جزییات داخلی کشور ما هم کار دارد؟! و تفاوت آشکار دیگر بحث همسایگی ما با روسیه و منافع مشترک ما در منطقه به لحاظ امنیت منطقه و حذف جریانهای تکفیری از منطقه و مورد تحریم قرار گرفتن هر دو کشور است که موجب برخی از همکاری های راهبردی در منطقه گردیده است و اما در مورد چین هم اول این که با وجود تحریم ها، چین با ایران مراودات خود را بیشتر از سایر کشورها حفظ کرد و این یک ارزش بود که هم رهبری و هم دولتمردان از آن به عنوان یک کار خوب یاد کردند و دوم این که بیش از این که به اجناس چین بخواهیم ایراد بگیریم باید به تاجرانی که به جای اقلام با کیفیت چینی کالاهای بی کیفیتشان را وارد میکردند، گلایه کرد که البته بعدها با تشکیل یک مرجع نظارت برای کالاهای چینی بخشی از این مشکل با فشار بیشتر با تجار تا حدودی مرتفع گردید.
بند چهارم:
شما فرمودید که: «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور بوجود آوردند، نشان داد. همانگونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره های قبل، از جمله انتخابات سالهای 88 و 84 نیز سالم بودند .برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
ملاحظه و سوال : براستی آیا تاکنون کمیته ای حقیقت یاب متشکل از افراد دلسوز و معتدل از جناح های داخلی جهت تهیه گزارشی مستند ومتقن مبتنی بر اسناد معتبر اقدام به بررسی حوادث 88 نموده است و گزارش ان به سمع و نظر مردم رسیده است؟؟
– ایا تا کنون به اقداماتی که منجر به ایجادابهام و سوء ذهنیت در معترضین شد پاسخی منطقی داده شده است؟ اقداماتی از قبیل اینکه :
– تاویل و تفسیر نمودن فرمایشات شما به اینکه نظرتان به احمدى نژاد است.
– طرفدارى اعضاى محترم شوراى نگهبان از نامزد انتخاباتى یعنى اقاى احمدى نژاد.
– طرفدارى اعضاى نیروهاى مسلح از احمدى نژاد.
– بکارگیرى ظرفیت هاى دولتى نظام در جهت انتخاب احمدى نژاد مانند توزیع سهام عدالت، یارانه و وام در سفرهاى استانى.
– ایجاد این شائبه در میان جامعه که شکست احمدى نژاد شکست نظام و رهبرى است از سوى برخى امنیتى ها و نظامى ها و منبرى ها در تریبون هاى عمومى.
– طرفدارى برخى منبرى ها از نامزدى احمدى نژاد که این منبرى ها بصورت اخص منتصب به حضرتعالی هستند و یا اینطور وانمود مینمودند و متاسفانه دفترتا نیز هیچ برخوردى حداقل علنى با ایشان نکرده است.
– برخوردهاى تند صورت گرفته همانند احکام جلب صادر شده براى برخى از فعالین سیاسى که بعضا چند روز قبل از انتخابات برایشان حکم جلب بدلایل عجیب و غریب صادر شده بود.
– برخورد تند با مردم و عدم پذیرش گفتگو با مردم.
– قطع اینترنت و اس ام اس نه تنها از التهابات نکاست بلکه بر شائبه مقابله حکومت با مردم و اینکه حتما یک چیزى شده است که نمیخواهند مردم بفهمند افزود.
– برگزارى جشن پیروزى توسط احمدى نژاد در اوج اعتراضات مردمى و بکار بردن الفاظ توهین امیز توسط احمدى نژاد همانند خس و خاشاک و …. به جاى اینکه به فروکش نمودن التهابات کمک کند به فوران التهابات افزود دیگران که در خلق ادبیات غیر فاخر گوى سبقت از هم ربودند همچون گفتن بزغاله و گوساله، میکروب و ….. به معترضان، معترضانى که فقط به نتایج انتخابات اعتراض داشتند عامدانه یا جاهلانه به سوى مخالفت با کل نظام سوق داده شدند.
– واقعه کهریزک از تاسف بار ترین وقایع طول تاریخ جمهورى اسلام کشته شدن چندین نفر در این بازداشتگاه و کشیده شدن پاى قضات و فرماندهان ارشد به این موضوع.
– کشته شدن پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک مرتبط با پرونده در پزشکى قانونى.
– اعترافات تلویزیونى و پخش ان که حتی مورد اعتراض حضرتعالی نیز واقع شد.
مگر نه اینکه علی مطهری بصراحت اعلام کرده اند که اگر بستر مناسبی فراهم شود افرادی هستند که حاضرند اسناد متقن در اثبات تقلب صورت گرفته در انتخابات 88 ارائه نمایند. آیا تاکنون چنین بستری فراهم شده است ؟ آیا تا کنون از ایشان خواسته اید که موضوع را دنبال کنند و از مسئولین امر خواسته اید زمینه تشکیل چنین دادگاه علنی را فراهم نمایند تا مردم بعد از گذشت 6 سال از این ماجرا به حقایق واقعی ان وقوف پیداکنند؟؟
آیا تصور نمیفرمایید این مساله هنوز در اذهان مردم بصورت زخمی در استخوان و خاکستری زیر اتش زنده است؟؟ و شایسته است جهت رفع این ذهنیت اقدامی عملی صورت پذیرد؟؟
آیاتعابیری همچون مردم کوفه و مردمی اهل شهوات و اهل گناه و فساد و…. که بعد از اعلام نتایج انتخابات اخیر از سوی مدعیان اخلاق و اصولگرایی در رسانه های خود به مردم تهران منتسب کردند و ترویج دادند نشان از نجابت انان در برابر پیروزشدگان است؟؟
پاسخ بند چهارم:
برای یافتن حقایق یک انتخابات نیازی به کمیته حقیقت یاب نیست که با این وجود در همان زمان هم شورای از طرف رهبری برای حل مشکل ایجاد شد، ولی چشم فتنه گران کور شده بود و جز ابطال بدون دلیل و مدرک انتخابات چیزی را نمی دیدند، جالب است که با وجود مشاهده این اختلاف آرای بین تهران و سایر شهرستان ها هنوز متوجه ریشه توهم سران فتنه نشده اند و هنوز نمی فهمند که اگر رأی مردم تهران به یک نامزد یا یک جریان خاص متمایل بود ممکن است رأی دیگر نقاط کشور کاملاً برخلاف آن باشد که عین همین مسئله در انتخابات 88 و 94 هم تکرار شد و بحث دیگر این که برای ابطال یک انتخابات و یا اثبات تقلب و یا تخلف انتخاباتی باید مستندات محکمه پسند برای آن ارائه کرد و گرنه به صرف ادعا که نمیتوان مدعی یک تقلب گسترده مهندسی و برد با فاصله و قاطع گردید که عملا به یک باخت انتخاباتی قاطع منجر شد، ادعای برد قاطع وقتی با یک باخت قاطع 11 میلیونی جایگزین میشود یعنی ادعای تقلبی در حد و حدود 20 میلیون رأی، و جالب است کسانی که از ماهها قبل در بوق تقلب دمیدند و کمیته صیانت از آرا تشکیل دادند برای یک ادعای تقلب حدود 20 میلیونی یک برگ سند و برگه محکمه پسند هم در دست نداشتند. بحث دیگر قاطی کردن بحث تقلب و تخلف است، اگر کلید فتنه 88 را در صحبت های موسوی مبنی بر برد قاطع در نظر بگیریم متوجه میشویم که ادعای ایشان صراحتاً تقلب است و نه تخلف، ایشان میگوید که من با همین وضع موجود با اختلاف بالا برنده شده ام و در مسیر انتخابات هم حرفی از تخلفات گسترده و حتی تخلف تأثیرگذار به میان نمیاورد ولی بعدها که دست حامیان فتنه از اثبات تقلب کوتاه میشود به مسائل مسخره ای مثل توزیع سود سهام عدالت که چند ماه قبل از انتخابات شروع شد و تا حدود 2 سال بعد از آن هم ادامه داشت و یا توزیع سیب زمینی که در حال فساد بود (و در این دولت دفن شدند)، بین مردم مناطق محروم را عامل رأی احمدی نژاد دانستند!!! ارتباط یارانه با نتیجه انتخابات هم که کاملاً مسخره است چرا که این طرح در دولت دهم راه افتاد و نه در دولت نهم! جالب است که برای زیر سوال بردن انتخابات همه چیز را زیر سوال می برند و حال این که همین دولت یازدهم هم در سفرهای استانی برای متقاضیان وام در نظر میگیرد و کسی هم از آن به عنوان یک تخلف یاد نمیکند!! بحث دیگری که مطرح شده حمایت برخی منبری ها از احمدی نژاد است که این مسئله چیز عجیبی نیست و در تمام ادوار انتخابات منبری های مختلف از افراد مختلف حمایت میکنند و منبر اساساً کارکرد بخشنامه ای ندارد و در همین انتخابات هم دیدیم که منبری های مختل به نظر خودشان برای افراد یا جریانی تعریف هایی داشتند.
و اما ادعای برخورد تند با مردم اگر واقعیت داشت که روز به روز شعله فتنه بیشتر میشد نه این که به همراهی مردم در 9 دی ختم شود، نظام در یک فرایند 8 ماهه با روشنگری و فرصت برای فتنه گران نشان داد که فتنه گران جز تهمت و دروغ و هوچی گری و همراهی بیگانگان و بدخواهی برای کشور چیزی ندارند و اینها خود بهترین امری بود که موجب خالی شدن دور و ورشان گردید. و اما قطع اینترنت و پیامک برای کسانی که واقعا دنبال اغتشاش بودند امری است که حتی در کشورهای اروپایی هم رخ داده و مسبوق به سابقه است و جالب است که حامیان فتنه که شمشیر به دست و عربده در حنجره دنبال به زمین زدن انقلاب بودند چه روشنفکرانه از قطع پیامک و اینترنت گلایه میکنند!!! آیا برگزاری جشن انتخاباتی حق نامزد پیروز نیست؟! آیا حامیان نامزد پیروز بابت جشن انتخاباتی باید تخطئه شوند و یا کسانی که با دروغ بزرگ تقلب گسترده، حامیانشان را در برابر حامیان جریان پیروز قرار دادند؟! آیا چنین رفتاری اوج بی ظرفیتی بازندگان انتخاباتی نبود؟! آیا تاکنون چنین وضعی در هنگام پیروزی اصلاح طلبان یا اعتدالیون در انتخابات مشاهده گردیده است و یا خیلی راحت جشن انتخاباتی را حق خود دانسته و برگزار کرده اند؟! و با تبریک مودبانه رقبایشان مواجه شده اند؟! و اما بحث آخر هم در مورد برخی صحبت ها و ادبیات ها و یا برخوردهای فیزیکی بود که بین دو طیف درگیری وجود داشت و هرچند هر دو طرف بعضاً اشتباهاتی داشتند اما اینها همه فرع مسئله بودند و اصل مسئله آن فرمان شورش و اغتشاش بود که مردم را در روبروی هم قرار داد و البته فرع ها هم باید بررسی شوند ولی به فرموده رهبری، اصل فتنه بود.
در پاسخ به این که علی مطهری گفته است اگر فلان شرایط بشود من فلان شواهد را ارائه میکنم چرا این کار را در این 6 سال انجام ندادند!؟ ایشان که به شجاعت می بالند، ایشان که در همین مدت بارها و بارها به افراد مختلف باتوهین و الفاظ رکیک برخورد کرده اند و کسی هم کارشان نداشته است، پس چطور است که ارائه اسناد تقلب ایشان را ترسانده است!؟؟؟ چطور است که کمیته صیانت از آرا و خود فتنه گران در 8 ماهی که ادعای تقلب گسترده داشتند و تمام پیامهای دعوت به اغتشاش شان از رسانه های داخلی و خارجی منتشر میشد، اسنادی برای ارائه نداشتند و فقط مرغشان یک پای ابطال انتخابات داشت!!! ولی الان علی مطهری یک تنه برای این ادعای تقلب حدود 20 میلیونی، سند و مدرک جور کرده است؟! و همه نظام هم باید به صرف چنین ادعای مضحکی خود را بدهکار بدانند؟! و جالب این که چطور افرادی که در شب انتخابات ساده اندیشانه به خاطر اعتماد به نامزد بازنده در خیابان ریختند هنوز ساده لوحانه منتظرند تا شاید سندی، مدرکی یا حتی شاهدی برای تهمت بزرگی که 6 سال پیش با هزینه های بسیار سنگین به منافع ملی و امنیت ملی و وحدت ملی وارد کردند، بتوانند پیدا کنند؟! و اما این که هنوز ادعا میکنید مردم نتیجه انتخابات 88 را نپذیرفته اند دو پاسخ دارد اولاً که خیلی از مردم این شبهه برایشان رفع شد نشان به این نشان که در انتخاباتهای بعدی نظام با مشارکت پرشورشان دوباره مهر تأیید بر قابل اعتماد بودن به نظام را زدند ثانیاً که جریان اعتدال در انتخاباتی که همان دولت، همان شورای نگهبان، همان نظام، همان برگزارکنندگان و ناظران محلی و همان قانون اساسی مبنایش بودند با نتیجه 50?7 درصد آرا در دور اول رأی آورد و حال این که اگر نظام تنها 0?7 درصد تقلب میکرد می توانست انتخابات را به دور دوم بکشاند و ثالثاً این که تا وقتی که برخی نخبگان ساده اندیش که اول عمل میکنند و بعد دنبال سند و مدرک میگردند حاضر به پذیرش اشتباهشان نیستند، عده ای از مردم هم به تبعیت از ایشان مسائل و شبهات برایشان رفع نخواهد شد و این امری طبیعی است. و اما ادعای تجاوز در کهریزک تنها توسط سرباز پزشکی انجام شد که در موارد دیگری نیز مطالب خلاف واقع گواهی کرده بود و تازه برخی از منابع خبری نیز نوع مرگ وی را خودکشی ثبت کرده اند که در هر صورت به صرف چنین ادعاهایی و حتی ادعاهای بالاتر از اینها، نمی توان گفت یک تقلب گسترده بابت تخلفاتی که در برخی برخوردهای غلط با اغتشاشات صورت گرفته رخ داده است، پس به جای این که هر چیزی را برای توجیه رفتار زشت فتنه گران و شروع این خسارت عظما ردیف کنید، ابتدا به بزرگی خیانت فتنه بپردازید. در مورد این ادعا که احمدی نژاد به تمام معترضین توهین کرده است مشخصاً به استناد سخنان وی که بارها هم پخش شده، ایشان عیناً شرکت کنندگان در انتخابات را از اغتشاشگران جدا میکند و میگوید که همه 40 میلیونی که رأی دادند حماسه آفریدند و سپس میگوید که آنانی که در گوشه و کنار اغتشاش میکنند با جمعیت همین مردم مثل خس و خاشاک شسته خواهند شد که همین هم در 9 دی محقق گردید. و نهایتاً این که ادعای کوفی و اهل شهوت و… خواندن مردم یک تهمت دروغ بود که به حاج آقا شجونی زده شد و ایشان هم انکار کردند و هیچ سند و مدرکی هم در خصوص مصاحبه ادعایی از سوی تهمت زنندگان ارائه نگردید. ولی در طیف نزدیک به هاشمی که شما هم از ایشان حمایت کرده اید واقعاً به شهرستانی ها بابت عدم اقبال به اصلاح طلبان و اعتدالیون (جز در برخی معدود مراکز استانها) توهین شد که البته با توجه به توهین های قبلی جریان هاشمی در زمانی که مردم به ایشان رأی نمی دادند چیز عجیبی نبود.
حرف آخر:
و در انتها با توجه به عزم نگارنده نامه، برای پند و نصیحت به مقام معظم رهبری، درخواست میکنیم یک نامه هم به شخص هاشمی رفسنجانی بنویسند و بابت عدم تبعیت ایشان در برابر قانون، تمکین نکردن از اوامر رهبری در خصوص فتنه 88، ایستادن در برابر رأی مردم در سال 88 و زیر سوال بردن رأی مردم در 84، خادم دانستن و تطهیر کردن فرزندی که جرایم سنگینش در حوزه های مختلف اقتصادی و امنیتی غیر قابل کتمان و خسارات عظیمش غیر قابل اغماض است، در خصوص این که چه کار کرده است که این چنین محبوب آمریکا انگلیس و رجوی (سرکرده منافقین) و … گردیده است و دشمنان انقلاب رسماً از ایشان، مواضعشان و لیست شان حمایت میکنند، از این که چرا آرمان های اسلام و انقلاب مانند استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، ظلم ستیزی، استقلال، ولایتمداری را یا منکر میشود یا زیر سوال می برد و هر چه که اصلا خودتان دلتان میخواهد را از ایشان سؤال کنید، باشد که ادعای خیرخواهی و حق جویی شما کمی قابل باور گردد!
94/12/18
9:46 ع
پس از انتخابات 94 با همه مختصات و ابعاد آن شاهد برخی اشتباهات در تحلیل های انتخاباتی اصولگرایان هستیم که لازم می بینم مواردی را درباره این مسأله بیان نمایم:
1- ائتلاف اصولگرایان اشتباه نبود بلکه امری بدیع و مبارک بود که تا آخر هم برقرار ماند که یکی از دلایل بروز این ائتلاف اتحاد جبهه مقابل در خصوص برخی شعارهایشان در تضعیف ولایت فقیه و تشکیل مجلسی از جنس مجلس ششم و یا چانه زنی با نظام تحت عنوان برجام 2 بود. پس ضمن این که باید ائتلاف را ستود بلکه باید از این ظرفیت در اداره مجلس و انتخاباتهای بعدی هم استفاده کرد، تنها باید بیش از پیش در خصوص محور قرار گرفتن مبانی اصیل انقلاب در آن تلاش نمود.
2- نوشتن برد یا باخت مطلق به پای اصولگرایان کاملاً مطرود و غلط است، به این دلیل که جریان اصولگرا و جریانات مقابل آن در استانها و شهرهای مختلف سبد آرای مختلفی داشتند، باید توجه کرد همانطوری که اصولگرایان در تهران قافیه را باختند به همان شکل اصلاح طلبان در اکثر استانها و شهرستانها صحنه را واگذار کردند که برآیند این دو جغرافیای تهران و شهرستانها همچنان در هردو انتخابات مجلس و به خصوص خبرگان به نفع انقلاب و آرمانهایش می چربد.
3- لازمه هر ائتلافی توجه به نظرات اعضای ائتلاف است و اگر قرار باشد مؤتلفه، اصولگرایان سنتی، پایداری ها و سایر اصولگرایان باهم ائتلافی پایدار و قابل پایبندی تشکیل دهند، نباید منتظر لیستی کاملاً همگن بود، پس آنهایی که دنبال وحدت اصولگرایان هستند به جای این که نام شرکت سهامی را بر لیست ائتلاف اصولگرایان بگزینند، میتوانند روی تعریف دقیقتر مشخصه های اصولگرایی مانور کنند تا کل جریان اصولگرایی با نزدیکی بیشتر درگفتمان، به لیستی همگن تر دست یابند.
4- عبارت لیست انگلیسی اشتباه نبود چرا که اولاً کسی شخصیتهای حاضر در لیست هاشمی را انگلیسی ندانست تا به اشخاص توهینی کرده باشد و برخی از افراد حاضر در لیست هاشمی کاملاً انقلابی هستند و بعضاً هم فوراً از انگلیس و حتی لیست مورد حمایتش برائت جستند، ثانیاً این لیست واقعاً مورد حمایت انگلیس بود چرا که با هدف طرح موسوم به حذف جیم تشکیل شده بود و برای این کار، مهم بود که یک لیست 16 نفره تنظیم شود که این کار حتی بدون هماهنگی با برخی از اعضای حاضر در آن انجام شد، ثالثاً به جای انکار واقعیت باید با روشنگریهای هنری و رسانه ای، چهره خبیث انگلیس و آمریکا که شاید در خاطر برخی از مردم مان کمرنگ شده باشد را به خصوص با همین بدعهدیها و خصومتهای جاریشان، افشا نمود.
5- از اشتباهاتی که متأسفانه در خلال انتخابات مشاهده شد این بود که اصولگرایانی که قبلاً در فضاهای غیر انتخاباتی کراراً پایبندیشان به عدالت جویی و فسادستیزی را در خصوص مفسدان جریانهای مختلف سیاسی ثابت کرده بودند، این بار در فضای نزدیک به انتخابات با بروز برخی رفتارهای شاید حتی دلسوزانه، خاطرات برخی بگم بگم های انتخاباتی را در اذهان مردم زنده کردند که تأثیر منفی داشت، به نظر میرسد جریان اصولگرایی باید در نوع فسادستیزی هایش بیش از پیش از چارچوبهای قانونی ورود کند و مکانیزم های رسانه ای فقط باید نقش مکمل داشته باشند و نه محوری.
6- از مواردی که متأسفانه در تحلیلها دیده نمیشود، سیاست تمرکزگرایی دولت فعلی و تعارض آشکار آن با سیاستهای تمرکززدایی در دو دولت قبلی است، عاملی که باعث شده است تا آرای شهرستانی ها و به خصوص شهرستانهای کوچک به سمت اصولگرایان متمایل باشد، مردمی که شاهد سفرهای استانی پر تلاش و رویارویی مستقیم با دولتمردان بودند، در این دولت شاهدند که سفرهای استانی به سفرهای نمادین و پرخرج تبدیل شده است که اگر قبلاً یک هفته و در اقامتگاه های دولتی انجام میشد اکنون به یک شب و آن هم در هتلهای 5 ستاره مراکز استانها ختم میشود. تصویب و برقراری فوق العاده ها و مزایا برای کارمندان ستادی نیز از عوامل عدم اقبال اکثریت کارمندان شهرستانها به حامیان دولت بود.
7- یکی از مواردی که متأسفانه درخلال برخی از تحلیل های طیف اصولگرایی مشاهده میشود، مقصر تراشی برای پایه فرض پذیرش باخت در انتخابات است، به این نحو که عده ای از حامیان متعصب احمدی نژاد، عدم بازگشت به احمدی نژاد را عامل شکست اصولگرایان میدانند و برخی از جوانان انقلابی هم شخصیت های باسابقه اصولگرایی را مقصر معرفی میکنند و همین نگرشها نیز باعث میشود تا به جای تحلیلهای کارگشا و سازنده در جهت بهبود وحدت اصولگرایان، شاهد تحلیل های مخرب و وحدت شکن باشیم در صورتی که اگر هم کسی نقدی دارد باید بدون تلاش برای محکوم کردن و مقصر معرفی کردن و با ادبیات سازنده صورت گیرد.
8- از مواردی که در برخی از تحلیلهای کارشناسان دیده شد، توجه به سابقه مجلس های شکل گرفته در دولتهای اول رؤسای جمهور است چرا که غالباً این مجالس متجانس با دولتها شکل میگرفته است ولی در انتخابات امسال به غیر از تهران، در سایر نقاط کشور این سابقه محقق نگردیده است که این مسأله خودش کفه برد انتخاباتی به نفع اصولگرایان را بیشتر سنگین میکند و زنگ خطرِ دولتِ یک دوره ای را برای روحانی به صدا درآورده است.
9- و مسأله آخر نیز عدم توجه به استفاده انتخاباتی از برجام بود، هم ظریف و هاشمی در ایران و هم کری و اوباما در آمریکا به استفاده انتخاباتی از برجام اشارات صریحی داشتند که با برخی رفت و آمدهای هیأتهای دیپلماتیک پس از برجام، این استفاده تاحدودی محقق شد لیکن با توجه به اظهارات صالحی ، ظریف و لاریجانی در خصوص عدم پایبندی طرف مقابل به تعهداتش طی این مدت، به نظر میرسد دولت در حفظ همین آرائش هم با مشکل مواجه باشد به خصوص که رکود همچنان برقرار است و جهش تورمی به اذعان کارشناسان اقتصادی در اثر نقدینگی شدیدی که دولت تزریق کرده است، در کمین است.
94/12/14
11:17 ع
ضمن احترام به آرای همه مردم کشور از جمله مردم عزیز تهران، خوبست که نگاهی به علل تفاوت آشکار در برآیند آرای مردم تهران با آرای مردم سایر مناطق کشور داشته باشیم:
1- سبک زندگی اکثر مردم شریف تهران به تدریج نسبت به سبک زندگی سایر مناطق کشور تفاوت های آشکاری پیدا کرده است، به نحوی که اگر چه یک رویش تلاش و کار شبانه روزی است ولی روی دیگرش تفریح، رفاه و خوشگذارنی شده است، این سبک زندگی، نمی تواند همان انسان هایی را تربیت کند که به موقع، کار می کنند، به موقع، به خانه می روند، بیشترین تفریحشان در کنار خانواده و با هم بودن است و شام، ناهار و صبحانه شان را غالباً در کنار خانواده و دسته جمعی میل می کنند. تقابل آرای مردم تهران و اکثر نقاط کشور در تقابل دو سبک زندگی ایرانی و متمایل به غربی نهفته است که همین دو نگرش، دو نوع انتخاب متفاوت را نیز رقم می زند، گویا در نگاه اکثر تهرانی ها، دیگر مجالی برای تحمل، اصلاح الگوی مصرف، اهتمام به تولید ملی و پافشاری بر استقلال همه جانبه وجود ندارد و هرچه در نظرشان با رفاه منافات داشته باشد فاقد اهمیت است.
2- تمرکز ثروت و امکانات در تهران به یک رسم دیرینه تبدیل شده است و بیشتر مردم شریف تهران حق خودشان می دانند که نسبت به تمام کشور از امکانات بیشتری برخوردار باشند و آن گاه که جریانی با رویکرد تمرکززدایی و «پیشرفت همراه با عدالت» به جای «توسعه درمرکز» خودش را معرفی می کند، از سوی این مردم مورد اقبال قرار نمیگیرد، یعنی مردم تهران اگر بدانند یک جریان برای کاهش تمرکز و ایجاد توسعه متوازن در کشور، می خواهد بودجه و سرمایه کشور را توزیع کند، این جریان را جریانی ضد تهرانی و ضد پیشرفت خودشان قلمداد می کنند که حاصلش را در تفاوت آرای انتخابات 84 و 88 شاهد بودیم، اکثریت همان مردمی که به شهردار تهران در 84 به خاطر موفقیتش در بهبود شرایط تهران رأی دادند، بعد از این که رویکرد تمرکز زدایی دولت نهم را دیدند از حمایت خود در انتخابات 88 دست برداشتند.
3- اگر چه شاید در نگاه اول همه میگویند که مردم شریف تهران باید در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی با سوادتر و آگاه تر باشند، اما زندگی نامتوازن و شلوغ تهرانی ها مانع ارتقای آگاهی های اجتماعی و سیاسی شان میگردد، عملاً دیگر فرصتی برای رصد دقیق جزئیات مسائل تمام کشور و منطقه ندارند و غالباً به شنیدن اخبار شبکه های جهت دار ماهواره ای بسنده می کنند و همان اطلاعات را هم ملاک تصمیم گیری ها و تحلیل های شان قرار می دهند و حال این که مردم عزیز شهرستان ها با یک زندگی متوازن تر، دید و بازدید بیشتر و فرصت کافی برای داشتن مباحثات متنوع با اطرافیان، به لحاظ رصد مسائل داخلی کل کشور و نه فقط مسائل پایتخت و دقت در وقایع کل منطقه و جهان بهتر عمل میکنند و شاید تهرانی های عزیز هنوز به خوبی متوجه طرح های جدید تحریم که به بهانه های غیرهسته ای روی میز دولت و کنگره آمریکا قرار دارد، نشده اند و یا شاید هم احساس میکنند با این وجود، باید فرصت بیشتری برای امتحان دیپلماسی دولت قائل گردند.
نکته: باید توجه کرد که این عوامل برای تمام مردم شریف تهران صادق نیست و بخش زیادی از همین مردم نیز نگاهی کاملاً انقلابی، اسلامی، متوازن و ملی به مسائل دارند، لیکن فعلاً به لحاظ جمعیتی در اکثریت قرار ندارند و در شرایط انتخاباتیِ لیستی، نمی توانند رأی و نظرشان را در انتخابات های استانی و یا شهرستانی به کرسی بنشانند هرچند همین آرای مردم تهران در انتخابات ریاست جمهوری حتماً بسیار مؤثر خواهند بود.
94/12/7
7:42 ع
وقتی جریان منتقد و مخالف باهمدیگر بر یک لیست خاص تمرکز کرده اند تا موجب هم افزایی شان در برابر تشتت نیروهای ارزشی و انقلابی گردند، چاره ای نیست مگر این که خود نیروهای ارزشی با وحدت و ائتلاف مانع تشتت و پخش شدن و کوچک شدن آراء گردند و این در حالی است که حتی ممکن است هرکدام از این جریان ها و هرکدام از افراد انقلابی تمایل داشته باشند به شخصیت هایی که شخصاً اصلح می دانند رأی دهند ولی عواقب این کار با توجه به طرح و نقشه ای که دشمنان به آن چشم امید بسته اند، یقیناً به ضرر کلیت جریان ارزشی و انقلابی است و در چنین شرایطی نمی توان حفظ اوجب واجبات را فدای هیچ واجب و مستحب دیگری نمود
در کنار اقتضائات جریانات بیرونی، یک سری عوامل داخلی نیز در جریان ارزشی و انقلابی عینیت یافته است که امکان ائتلاف و رأی دادن براساس لیست ائتلافی را به مراتب نسبت به انتخابات های این چند ساله میسورتر کرده است و آن ناشی از شناسایی و طرد برخی از عناصر وحدت شکن در جریانات انقلابی است که اگر چه این مسئله با هزینه های سنگین در انتخابات 92 و در رخدادهای این یک ساله در خصوص برجام و مانع تراشی ها در نظارت مجلس بردولت صورت گرفت، ولی بالاخره غنیمتی است که باید آن را پاس داشت. همه آن هایی که در مسائل سیاسی غور دارند به گواهی برخی از نزدیکان روحانی و هاشمی و ناطق متوجه شدند که نقش ولایتی در انتخابات 92 بهم زدن اتحاد اصولگرایان با یک ائتلاف ساختگی و دروغین بود که همان سناریو از ماه ها قبل از انتخابات های 94 برای علی لاریجانی هم نوشته شده بود که البته با توجه به شناختی که جریان اصولگرا و ارزشی از این عناصر پیدا کردند، این مسئله محقق نشد و علی لاریجانی نتوانست همان نقش و نقشه علی اکبر ولایتی را در انتخابات 94 پیاده کند چرا که به رغم تلاش های وی، ائتلافی بدون حضور او شکل گرفت که تا این لحظه جریانات متعدد اصولگرایی و دلسوزان انقلاب به آن پایبند بوده اند و حتی نامزدهایی نیز که از روی تکلیف و دلسوزی برای انقلاب در صحنه آمده بودند نیز، به احترام لیست ائتلاف اصولگرایان و به حرمت حفظ نظام به عنوان اوجب واجبات، مخلصانه و بدون سهم خواهی، تکلیف خود را در کناره گیری می بینند.
شاید رأی دادن براساس لیست های ائتلافی جریانات انقلابی از سوی برخی افراد مذهبی محل تردید باشد ولی همان طوری که مقام معظم رهبری قبلاً هم در اکثر انتخابات های گذشته، معرفی نامزد از سوی افراد و جریان های مورد اعتماد و رأی دادن به ایشان را مجاز و حتی توصیه نموده بودند و به خصوص با توجه به این که امسال هم از استفاده خودشان به لیست های افراد و جریان های قابل اعتماد صحبت کردند، می توان با جرأت گفت که رأی دادن بر اساس لیستی که از سوی ائتلاف چند گروه از نیروهای انقلابی و ارزشی منتشر شده است هم مبنای شرعی و هم مبنای عقلی دارد.
94/12/3
8:31 ص
اگر چه با توجه به تعداد انتخابات و عمر انقلاب، به صورت متوسط در هر سال یک انتخابات برگزار شده است، ولی تاکنون هیچ انتخاباتی بی اهمیت قلمداد نشده است و هر انتخاباتی از اهمیت و حساسیت خاص خودش برخوردار بوده است.
انتخابات از نظر مردم همواره مهم بوده است چون می تواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد ولی همین انتخابات ها از سوی کشورهای مخالف جمهوری اسلامی ایران هم مهم است چرا که سال هاست که از انتخابات های کشورهایی که با حکومت شان مشکل دارند به عنوان بستری برای ناامیدی مردم، تحریم انتخابات، تحریک مردم به اعتراض و آشوب، تضعیف حکومت، ایجاد فتنه و حتی براندازی استفاده می کنند و جالب این است که از تمام این روش ها در طول تاریخ انقلاب، انجام شده است و البته همه این روش ها تاکنون به رغم خسارت هایی که بعضاً برای کشور و مردم ایجاد کرده اند، به شکست انجامیده اند و از این لحاظ، امسال شاهد طرح جدیدی برای انتخابات های 94 هستیم.
در دو انتخابات امسال هم به لحاظ برخی رفتارهای جریان های داخلی و هم برخی رفتارهای دول متخاصم خارجی، مشخصات جدید و خاصی را شاهدیم که برخی از این مشخصات باهم تقارن های منحصر به فردی دارند که نشان از اتاق فکرهای واحد و یا قرابت های فکری خیلی نزدیک دارند که این شرایط خاص می تواند اقتضائات ویژه ای را نیز رقم بزند که برای شناخت صحنه، لازم است ابتدا متوجه حساسیت مسئله و طرح و نقشه های امروز دشمن باشیم، حساسیت انتخابات های 94 از چند لحاظ ویژه است:
با توجه به شرایطی که شمرده شد، انتخابات های 94 می توانند نقش تعیین کننده و بسزایی در مسائل ایران، منطقه و جهان داشته باشد و یقیناً به همین دلیل است که کشورهایی که دنبال اجرای نقشه خاورمیانه جدید و بهم زدن توازن قوا در منطقه هستند نیز نتوانستند از دخالت علنی در این انتخابات پرهیز کنند که همه این حساسیت ها و ویژگی ها، اقتضائاتی را رقم می زند که در مطالب بعدی به آن ها خواهیم پرداخت.
این مطلب در بولتن نیوز منتشر شد.
94/12/3
7:56 ص
از آنجا که BBC و VOA لیست هاشمی را تبلیغ می کنند، اگر تاکنون در خصوص اعلام برائت از حضور در این لیست حجت عقلی و شرعی نداشتید، امروز می دانید که فهرست هاشمی و حضور شما در آن فهرست بخشی از پازل دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین است و این یعنی عقلاً و شرعاً قابل پذیرش نیست که درپازل دشمن، برای خودتان نقشی را پذیرا باشید.
اگر دعوت دشمن به لیست هاشمی برایتان حجت نیست، امر دیروز رهبری مبنی بر این که مردم عکس درخواست دشمن عمل کنند باید حجت شرعی را بر شما تمام کرده باشد، وقتی مردم شرعاً مجاز به تبعیت از دعوت دشمن نیستند، آیا حضور شما در فهرستی که رهبری از آن نهی می کند آیا تواند شرعی تلقی گردد؟!
مقام علمی و عملی شما اینقدر بالا هست که هیچ نیازی به تأیید آقای هاشمی نداشته باشد به خصوص که اسامی تعدادی از شما بزرگواران در فهرست های رسمی مورد وثوق نیز وجود دارد و به نظر می رسد حضور شما در این فهرست بیش از این که برای شما اعتباری ایجاد کند، برای هاشمی اعتبار ایجاد می کند.
از شما توقع می رود به عنوان کسانی که قرار است در خط مقدم حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی حضور داشته باشید، امید دشمنان را ناامید فرمایید و رسماً از لیستی که باعث امیدواری دشمنان انقلاب اسلامی ایران گردیده است اعلام برائت فرمایید.