91/12/18
8:38 ص
9-1-3- مدیریت هزینه های جاری بر اساس اقتصادمقاومتی
دولت به عنوان یکی از مصرفکنندههای بزرگ اقتصادی باید بیش از همه به عنوان الگو و مجری اقتصاد مقاومتی سعیکند تا مبانی این اقتصاد را در زیرمجموعهی خودش رعایت کند. دولت باید مدیریت بهینهی منابع را بیش از پیش در دستور کار قرار دهد، پرهیز از تجملات در ادارات و به ویژه مسئولان در خرید املاک و خودروها و امکانات دیگر، در صورتی که به صورت کامل صورت گیرد، می تواند الهام بخشِ سایر مردم نیز باشد.
2-3-نقش مجلس دراقتصادمقاومتی
مجلس در ریلگذاری اقتصاد کشور نقش ویژهای دارد، جایگاه مجلس در تصویب بودجه، تدوین قوانین متناسب با اقتصادمقاومتی، نظارت بر رعایت مبانی اقتصادمقاومتی و انطباق اجرای دولت با قوانین مربوطه بسیار کلیدی است. مجلس می تواند توان و انرژی دولت را به سمت اقتصادمقاومتی و تحقق برنامه های فوق هدایت کند و میتواند توان دولت را مصروف کارهای خلاف اقتصادمقاومتی و یا بیهوده نماید. پایبندی به اقتصاد مقاومتی اقتضا میکند که تمام مصالح حزبی، شخصی و قومیتی کنار گذاشته شود و نمایندگان در فکر نیل به اقتصادمقاومتی به عنوان اولین نیاز کشور باشند، مهمی که متأسفانه در دستور کار اکثر نمایندگان مجلس قرار نداشته و باید اصلاح گردد.
3-3- نقش قوه قضاییه در تحقق اقتصادمقاومتی و تضادهای جایگاهش
در سدِّ اقتصادمقاومتی، ساختار سالم و بدون سوراخ و ترک است که می تواند ضامن استحکام اقتصاد باشد، اگر اجزای اقتصاد اعم از بانک و صادرات و واردات و .... در دست افراد ناسالم قرار گرفته باشد، چه توقع که اقتصادمقاومتی شکل گیرد؟! جایگاه قوه قضاییه این است که با سالم سازی و نظارت بر سلامت اجزا و مراجع تحقق اقتصادمقاومتی، استحکام آن را روز افزون کند. اگر در حکومت یا نهادی، حفره هایی باشد که مرکز تجمع فساد باشند و این حفره ها به سرعت شناسایی و پاکسازی شوند، از انتشار آلودگی نیز جلوگیری می شود و گرنه این میشود که تعداد معدودی با فاسد کردن بخش بزرگی از بانکها و ادارت، ظرف 2-3 سال یک سرمایه 3000 میلیاردی کسب میکنند. جایگاه قوه قضاییه و اجزای آن در شناسایی و مبارزه با جرایم و مفاسد اقتصادی آن قدر مهم است که نمیتوان آن را در تحقق اقتصادمقاومتی بیتأثیر دانست. اگر یک رانتخوار فاسد در کشور در عرصه ای وارد شود، موجب میشود تولید در آن عرصه با مشکل مواجه شود و همان نقطه محملی میشود برای تسویه حسابهای شخصی و سیاسی که مقاومت اقتصادی را می شکنند.
در بحث اقتصادمقاومتی، جایگاه قانونی سازمان بازرسی میتواند تضمینکنندهی سلامت دستگاهها و بخشهای مختلف و حساس باشد و این که سلامت، عدالت و قاطعیت نظام قضایی در یک کشور میتواند با افزایش حس اعتماد و آرامش به مردم و بخشهای تولیدی و اقتصادی، نویدبخشِ وجود فضای سالم برای کار، خدمت و تولید باشد، تنها در این شرایط است که افراد با خیال راحت به عرصهی تولید و فعالیت های مطلوب اقتصادی میآیند.
در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی سالهاست که دو نوع نگرش متضاد وجود دارد، برخی مسئولان مانند رییس قبلیِ قوهی قضاییه، گمان میکنند که برخوردهای قاطع با مفسدان اقتصادی موجب بروز حس ناامنی اقتصادی و فرار سرمایهداران میشود و عدهای نیز چنین برخوردهایی را ضامن سلامت و حذف مفسدان و بازشدن عرصه برای افراد و جریانهای سالم میدانند که وارد شدن قوهی قضاییه به این تناقض، موجب کاهش عزم و اراده در برخورد با مفسدان اقتصادی گردیدهاست، به نحوی که مثلاً رییسجمهور، گرانی علوفه و مرغ را ناشی از برخورد قاطع با پرونده فساد 3000 میلیاردی معرفی مینمود. البته مسئلهای نیز در این خصوص وجود دارد این است که برخورد سالم، قاطع و عادلانه دستگاه قضایی، بدون اصلاح برخی قوانین و ساختارها در قوهی قضاییه میسر نیست. نقص دیگری که در قوهی قضاییه مانع سالم سازی جامعه به خصوص اقتصاد کشوربه نظر میرسد، این است که انواع مختلف و متنوعی از مفاسد توسط مراجع قضایی بررسی می شود و نبودِ کار تخصصی در اکثر دادگاهها موجب تضعیف آرا و جایگاه این قوه در عدالتگستری گردیدهاست.
4-3- همراهی قوای سه گانه، تضاد موجود و نقش رهبری
در بحث اقتصادمقاومتی ایجاد فضای مباحثه علمی و دوستانه از سوی مجلس و دولت میتواند موجب افزایش حس اعتماد و توان مقاومت اقتصادی و تحمل مردم گردد. وقتی مردم ببینند نمایندگانشان در دولت و مجلس، عزمشان یکیاست و برای رسیدن به اقتصادمقاومتی میکوشند، در سختترین شرایط هم که باشند، با ایمان و اعتماد میتوانند مسائل را پشت سر بگذارند، اما وای از وقتی که قوای سه گانه درگیر مسائل کوچکی شوند که برای مردم هیچ اهمیتی ندارد. وقتی که قوای سهگانه به مباحثات بیفایده مشغولند، از این میان دشمن به اطلاعات مهمی میرسد که همانها را برای ضربه زدن به اقتصاد کشور مورد استفاده قرار میدهد.
در بحث همراهی قوای سه گانه نیز یک تضاد جدی وجود دارد، بعضاً شرایطی ایجاد میشود که یک قوه در راستای وظایفش، اختلاف سختی با قوه دیگری دارد که به جای مفاهمه به مقابله رومیآورد، که البته رهبری در این خصوص راه حل آشکاری دارند که نشان از حفظ توأمان این دو دارد، یعنی هم مشکلات را باید حل کرد و هم باید فضای همدلی را حفظ نمود و به همین لحاظ، رهبری دامن زدن به اختلافات علنی را در شرایط حساس کشور، یک خیانت معرفی کردند و این مسئله بخشی از تضاد مزبور را حل نمود و در کنار آن یک راه حل کاربردی نیز ارائه کردند، به این مضمون که در موارد اختلاف، شورایی که توسط رهبری تعیین گردیدهاست، مرجعِ داوری برای حل اختلافات باشد.
فضای مفاهمه بین سران قوا سالهاست که خواست جدی رهبر معظم انقلاب است تا مشکلات پشت درهای بسته و بدون سوءاستفادهی دشمنان و تنش برای مردم حلگردند، نه این که با دعواهای آشکار، هم موجب سوءاستفادهی دشمن شوند و هم مشکلات را پیچیدهتر نمایند و هم مردم را دلسرد و نگران؛ یقیناً این فضای با الزامات اقتصاد مقاومتی متضاد بوده و نیاز به اصلاح جدی دارد.
5-3- مردم و تکالیف بعضاً متضادشان
1-5-3- فرهنگ مصرف: مردم در اقتصاد جایگاه بسیار ویژهای دارند، فرهنگ، سلیقه و قدرت خرید مردم عوامل کلیدی در رشد و یا ضعف یک اقتصاد هستند. در اقتصادمقاومتی نقش مردم پررنگ تر از سایر اقتصادهاست. مردم با جنبههای مختلف و متنوعی در تحقق اقتصادمقاومتی نقش دارند. مصرف درست منابع مالی، غذایی و انرژی در تحقق اقتصادمقاومتی حرف اول را میزند. کشوری که در مصرف انرژی و کالاهای اساسی چند برابر استاندارد مصرف میکند، چگونه میتواند متولی و پرچمدار اقتصادمقاومتی باشند؟! اگر چه چندسال پیش سال اصلاح الگوی مصرف را پشت سرگذاشتیم، ولی عملاً کار جدی و فرهنگی در خصوص اصلاح فرهنگ مصرف انجام نشده است، البته اجرای صحیح هدفمندی یارانه ها در اصلاح الگوی مصرف، نقش غیر قابل انکار دارد. تغییر فرهنگ مصرف کار سادهای نیست ولی دولتها از ابزارهای مختلفی برای این تغییر فرهنگ میتوانند استفادهکنند، که یکی از آنها تغییر مدیریت یارانهها و دیگری بهبود کیفیت تجهیزات و دستگاههاست. جلوگیری از هدر رفتنِ نان، با تکنولوژی برتر، اصلاح قیمتها (از طریق هدفمندی) و ارتقای کیفیت مواداولیه، میسر است، اصلاح فرهنگ مصرف در خصوص بنزین، نیز با تولید خودروهای کممصرف، ارتقای وسایل نقلیهی عمومی و تحقق کامل دولت الکترونیک، قابل بهبود است، و اینها یعنی ارتقای جایگاه مردم در اقتصادمقاومتی نیز با ابزارهای مناسبی قابل تسریع است.
2-5-3- تولید ملی: یکی دیگر از نقشهای مهم مردم در اقتصادمقاومتی ترجیح دادن استفاده از تولیدات ملی بر تولیدات سایر کشورهاست، چراکه استفادهنکردن از هر محصول خارجی معادل است با خارج نشدن ارز از کشور، عزت بیشتر ایران اسلامی، اشتغال جوانان ایرانی و افزایش درآمد کشور.
3-5-3- تضاد بین فرهنگ مصرف و تولید ملی: عبارت است از این که مردم بعضاً بین خرید محصولات پرمصرف ملی با خرید محصولات کم مصرف خارجی در تضاد قرار میگیرند، تضادی که هر دوسویش خوب نیستند و این تضاد باید با همت مسئولان، تولید کنندگان و البته حمایت مردم هرچه زودتر حل شود. یقیناً در صورتی که مردم در موقعیت این تضاد قرار نگیرند، انتخاب اولشان تولیدات ملی است و البته بحث دیگر این که اگر مردم نیز باید از تولیداتی که در جهت بهبود کیفیت در حرکتند اعتماد نمایند تا امکان رشدِ ارتقای کیفیت را در اختیارشان قرار دهند.
4-5-3- چند شغلی: یکی دیگر از تبعات افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم، نیاز به افزایش درآمد از راههای قانونی و مشروع است که موجب شده است تا مردم به چند شغل و چند نوبت کار روی آورند ولی اشتغال در دوشغل یا دونوبت کاری توسط هر فرد (مگر مشاغلی که موجب کارآفرینی میگردند)، میتواند به این معنی باشد که یک فرصت شغلی برای یک جوان بیکار از دست رفتهاست و به همین دلیل در کشور تعداد زیادی چند شغلهی کم درآمد با زندگی های بی کیفیت، مشاغل کاذب زیاد و تعداد زیادی هم بیکاری وجود دارد که جز با همکاری مردم در عدم اشتغال به چند شغل جز در موارد ضروری و ایجاد فرصت های شغلی مولد توسط دولت این مشکل قابل رفع نخواهد بود.
4- نتیجه
در این مقاله به جایگاه عوامل اقتصادی مانند تولید، تورم، نقدینگی، یارانه، مالیات، سودبانکی، تنظیم بازار و نقش نهادهای مختلف مانند دولت، مجلس، قوه قضاییه، تولیدکنندگان، مردم، رهبری در تحقق اقتصاد مقاومتی تشریح گردید و به تفاوت ها و تضادهایی که همین عوامل و جایگاه ها با همدیگر دارند و راه حل های خروج از تناقضات پرداخته شد.
این مطلب در خاکریز فرهنگی خیبری ها منتشر گردید.
گام به گام تا اقتصادمقاومتی، قسمت دوم
گام به گام تا اقتصادمقاومتی، قسمت اول
91/12/18
8:29 ص
3-2-1-3- صادرات: در اقتصادمقاومتی صادرات از چند جنبه دارای اهمیت است، اولاً صادرات می تواند به عنوان یک منبع درآمدی تصور شود، ثانیاً صادرات موجب می شود ما با نیازهای سایر کشورها برای نیروی انسانی خودمان شغل ایجاد کنیم، ثالثاً صادرات یک عامل روانی مهم برای بیاثر نشاندادن تحریمهاست و رابعاً در ایجاد روابط دوستانهی پایدار با سایر کشورها بسیار موثر است و موجب عزتمندی کشور و ارتقای جایگاه جهانی کشور میگردد. در بحث صادرات نیز یک مشکل نیز وجود دارد که با اصول اقتصاد مقاومتی در تضاد است و این مشکل به دلیل عدم تناسب قوانین صادراتی با بحث اقتصادمقاومتی ممکن است به وقوع بپیوندد. در حال حاضر، به لحاظ قانونی محدود کردن صادرات غیرقانونیاست و این مسئله موجب میگردد محصولاتی که در داخل به آنها نیاز داریم به خاطر چند دلار منفعت بیشتر صادر شوند، و بعداً با کمبود همان کالاها و گرانی آنها مواجه شویم، به خصوص اگر به دلیل تحریمها، امکان واردات آنها را نداشته باشیم.
4-2-1-3- نظارت: در شرایطی که دشمن به دنبال استفاده از هرابزاری برای ضربه به کشور است، ممکن است که بخواهد با هدایت های موذیانه، بازار را ملتهب کند، نارضایتی ایجاد کند و موجب کمبود، تورم و خستگی مردم گردد، حتماً در اقتصادمقاومتی بایستی گردش پول و سرمایه و کالا به صورت کامل تحت نظارت باشد، بایستی دولت بداند که در کشور چقدر ارز یا نقدینگی سرگردان وجود دارد و در دست چه کسانی است، دولت باید میزان درآمد افراد و بخش های مختلف را تحت کنترل داشته باشد تا جریانهای مشکوک و مخرب به راحتی قابل کشف باشند، اما آنچه که دولت در زمینه نظارت انجام میدهد، بیشتر کنترل بازار آنهم در سطح بازارهای خردهفروشی است که این نوع نظارت عملاً به علت گستردگی این بازار نه میسر است و نه مؤثر، چرا که معمولاً اتفاقات اصلی در مرحلهی تأمین مواداولیه، تولید و توزیعهای عمده در بازار صورت میگیرد.
3-1-3- تولید، اشتغال و تضاد آنها
اگر چه تولید و اشتغال هر دو جزء ضروریات بقای یک اجتماع هستند، اما این شرایط اقتصادی است که تعریف میکند کدامیک بر دیگری باید اولویت داده شود. تولید در یک اقتصادمقاومتی باید به سمت نیازهای اصلی کشور متمایل شود، حتی اگر مزیت نسبی در آن نداشته باشیم و دولت در این جهت دهی نقش بسزایی دارد.
در گام اول، جهت دهی تولید، باید براساس نیازهای کشور انتخاب شود و در گام دوم باید بر اساس نیازهای همسایههای دیگر هدایت شود. در اقتصادمقاومتی اشتغال هدف اول نیست، بلکه تولید است که هدف اول است و اشتغال، محصول پایدارِ تولید قلمداد میشود. در اقتصادمقاومتی تأمین نیازهای کشور در درجهی اول قرار دارد، این سیاستی است که در کشور ما سالها فراموش شدهبود، یعنی به غلط، اشتغال اولویت کشور بود به نوعی که تمام تسهیلات بانکی تولید، باید از مجرای وزارت کار و با تأیید اشتغالزاییهای زیاد پرداخت می گردید و به همین دلیل صنایع قدیمی، کم بازده، پرمصرف، بی کیفیت و با کمیت پایین در حمایت دولت قرار میگرفتند، نگاهی که نه تنها اشتغال پایدار ایجاد نکرد، بلکه موجب شد خودکفایی کشور که اولین هدف اقتصادمقاومتی بود از دسترس دورتر شود. تولیدات کم و بیکیفیت داخلی، نیاز بازار را تأمین نمیکرد و این مسئله موجب شد تا کشور ما علی رغم این که میتوانست تولیدکنندهی خوبی باشد، بیشتر به یک مصرف کنندهی خوب محصولات خارجی تبدیل شود.
4-1-3-آموزش
اقتصادمقاومتی باید در آموزش و پرورش و آموزش عالی به دقت تبیین شود و اهمیت و کارکرد آن نیز در سرفصلهای آموزش دروس اقتصادی ورود پیداکند، تا بتوان این اقتصاد را بیش از پیش توسعه داد. تا زمانی که دروس اقتصادی براساس نگاه نظام سرمایه داری و سایر مکاتب اقتصادی به سان تخم جو در ذهن جوانان کشت می شوند، نمی توان توقع برداشت گندمِ اقتصادمقاومتی را از کارگران، کارآفرینان و مدیران آینده داشت.
5-1-3-بانک و پیشنهادی کاربردی برای احیای جایگاهش در اقتصاد مقاومتی
بانک از مهمترین ابزارهای اقتصادی در کشورها قلمداد می شود و هر کشوری براساس نوع نگاه و اهداف خود از این ابزار استفاده میکند، ولی با این وجود، اهداف بانک در اکثریت کشورها مانند هم است. بانک در واقع محلی است برای جمعآوری نقدینگیهای سرگردان و مضر و توزیع آنها بین بخشهای مفید. در صورتی که بانک این کارکرد اصلی خود را ازدست بدهد، عملاً اقتصاد کشور از یک ابزار بسیار مهم اقتصادی محروم میشود. اگر چه نظام بانکداری ما با تعاریف و قواعد اسلامی ساخته شدهاست، اما عدم پایبندی به اجرای دقیق این قواعد، برخی از عملیاتهای بانکی را ربوی مینماید، که این مقولهی مهم، مورد بحث این مقال نیست، ولی می توان کاری کرد که مردم برای دسترسی به منابع مالی، به فساد، ربای بانکی و نزول خوران متوسل نشوند.
هم اکنون با توجه به عدم تناسب نرخ سود تسهیلات و سود سپردهها با نرخ تورم، بانک نه قادر به جذب نقدینگی از مردم است و نه قادر به تأمین تسهیلات صنایع، تولید و مردم. اختلافی که بین سودبانکی و نرخ تورم وجود دارد، یک رانت آشکار و وسوسه کننده ایجاد کردهاست، به نحوی که هرچقدر افراد به تسهیلات بیشتری دسترسی داشته باشند، بیشتر سرمایهدار میشوند و این مسئله طی سالهای اخیر که دولت این تناسب را به شدت بهم زد، بیشتر شد و تنها دلیل بروز فساد بزرگ اقتصادی (معروف به3000 میلیاردی) نیز همین رانت تسهیلات بود. از یک سو، بانکها حاضر نیستند تسهیلات را به هرکسی بدهند و ازیک سو وقتی به کسی وام می دهند، چون مجموع سود تأخیر و جریمه بازهم کمتر از نرخ تورم است، بازگرداندن آنها نیز سخت است.
در شرایط تورم و تنش اقتصادی اخیر، استفاده از بانکداری اسلامی، برای کاهش تورم یک الزام است، قبلاً دولت امتحان کردهاست که با یک افزایش ناچیز در سود بانکی که هنوز با تورم فاصلهی زیادی داشت، به صورت مقطعی حدود 20 درصد از قیمت ارز و سکه کاسته شد. این نشان میدهد که بخش زیادی از مشکلات تورمی در کشور ما ناشی از نقدینگی بالا است، حقیقتی که از سوی کارشناسان اقتصادی و در صدر همه توسط رهبر معظم انقلاب نیز بیان شد و حتی درک دیرهنگام مسئله نیز باعث نشد که رییس جمهور به اصلاح سیستم بانکداری روی آورد و به جای آن، بازارهای جدیدی را برای جذب نقدینگی (مانند خرید و فروش جنگل و مرتع) مطرح نمود.
پیشنهادی که در این خصوص تقدیم میگردد این است که دولت، نرخ سود بانکی و نرخ تورم را در دورههای کوتاهمدت مثلاً 2-3 ماهه باهم مساوی نماید، این شیوه، آثار کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت زیادی دارد؛ در کوتاهمدت، نقدینگی را جمعآوری کرده و موجب کاهش خطی نرخ تورم میگردد و در میانمدت، همزمان با کاهش نرخ تورم، نرخ سودبانکی نیز کاسته میشود و اینچنین در بلندمدت، این چرخه موجب کاهش نرخ تورم، کاهش نرخ سودبانکی و حمایتِ پایدار از تولید میگردد. این شیوه باعث میشود افرادی که نیازی به تسهیلات بانکی ندارند و تنها برای استفاده از رانت تسهیلات بانکی (که در اثر فاصله نرخ سود بانکی و نرخ تورم ایجاد می شود) به دنبال دریافت تسهیلات بودند، تقاضای کاذب برای تسهیلات بانکی ایجاد نکنند و در عوض مردم و تولید کنندگان کالا و خدمات بتوانند به راحتی به تسهیلات بانکی دسترسی داشته باشند و این تعادل در عرضه و تقاضای تسهیلاتبانکی، عامل بسیار مؤثری در کاهش فساد اداری رایج در بانکها و جلوگیری از بروز مفاسد بزرگ اقتصادی، مانند فساد 3000 میلیاردی میگردد.
6-1-3- یارانه
یارانه در کنار مالیات دو بازوی کاهش فاصله نظام طبقاتی هستند، اما همانطوری که در کشور ما مالیات بیشتر از طبقه مستضعفِ کارمند و کارگر گرفته میشود، یارانه نیز بیشتر به طبقات مرفه که از امکانات بیشتر به خصوص حاملهای انرژِی بیشتری استفاده میکنند، میرسد. باید گفت که عملاً نظام مالیات و یارانه در کشور ما بیشتر موجب فاصله یافتن طبقات اقتصادی میگردند که ضمن لزوم اصلاح ابزار مالیات که قبلاً به آن پرداختم، اصلاح نظام یارانهای نیز بسیار مهم است.
بحث اصلاح نظام یارانهای با اجرای فاز اول از طرح هدفمندی یارانهها آغاز شد و اگر چه در ابتدا موجب کاهش مصرف و ارتقای سطح درآمدی خانوارهای ضعیف و متوسط گشت، اما پارهای از مشکلات که مهمترین آنها عدم اهتمام کافی به اقتصادمقاومتی در دور جدید تحریم ها بود و البته ایراداتی که در اجرای طرح هدفمندی رخ داد، موجب شد تا کام مردم از این گام شجاعانه دولت شیرین نشود و گرانی، تورم و کمبود در ادامهی این طرح، موجب فشار به طبقات مختلف به خصوص طبقات متوسط به پایین گردد.
یکی از اهداف اقتصادمقاومتی افزایش توان و قوت مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی است و یارانه در کمک به مردم نقش به سزایی دارد، اما باید توجهداشت که پرداخت یارانهی مناسب و هدفمند، بدون کسب مالیات متناسب و هدفمند میسر نخواهد بود و دولت ناچار به کاهش یارانهبگیرها و حذف یا کاهش یارانهی برخی طبقات خواهد شد. یکی از نکات برجسته در بحث مالیات و یارانه توجه به سیرهی حضرت امیرالمؤمنین در دریافت مالیات متناسب با سرمایه و درآمد و از سویی پرداخت مساوی یارانه به مردم بود، اقدامی که در کشور ما متأسفانه در دستور کار قرار ندارد و تاکنون سرمایهی اقتصادی، اجتماعی و روانی زیادی صرف دهک بندی و خوشه بندی شده است.
7-1-3- بیمه
در اقتصادمقاومتی باید تحمل مردم را بیشتر و میزان آسیب پذیری طبقات ضعیف را کمتر نمود و این مهم، به وسیلهی بیمه صورت میگیرد. بیمه میتواند مرهمی برای دردهای طبقات کمدرآمد و بیکار تلقی گردد. بیمههای بیکاری و درمانی، اگر چه در کشور ما وجود دارند، اما متأسفانه خدماتشان آنگونه نیست که مردم فقط درد بیماری یا بیکاری را درک کنند، بلکه زندگی این افراد بعضاً تا حد فروپاشی پیش میرود و این اهمیتِ جایگاهِ بیمه را خاطر نشان میکند، تا این ابزار مترقی و مشروع در اقتصاد مقاومتی، بیش از پیش در خدمت مردم به خصوص طبقات پایین قرار گیرد.
8-1-3- صنعت و کشاورزی
اگر چه "صنعت و کشاورزی" به ظاهر اشتراکاتی با بحث "تولید و اشتغال" دارد، اما نمیتوان به عنوان یک مبحث مستقل به آن نپرداخت. به نظر میرسد که تمام ابزارهای اقتصادمقاومتی باید در خدمت این دو هدف قرار گیرند و این که همهی اهداف دیگر، در صورتی که این دو هدف به صورت کامل محقق شوند، محقق یافتهاند، به قول قدیمیها "چون که صد آید، نود هم پیش ماست".
صنعت و کشاورزی باید به سمت تولید تمام مایحتاج کشور هدایت شوند و این هدایت باید هدفمند باشد، نباید یک سال تمام اراضی مناسب زراعی، به پیاز و سال دیگر به سیب زمینی تخصیص داده شود و اینگونه هرساله، فراوانی یکی و کمبود دیگری را داشته باشیم. هدایت صنعت و کشاورزی باید ابتدا با هدف تأمین نیازهای داخلی صورتگیرد و بعداً به دنبال کسب درآمد از صادرات باشیم، این یک اصل مهم است که در کشور ما فعلاً نادیده انگاشته میشود. ما هم اکنون صنعت و تولید را به جای تأمین نیازهای داخلی به سمت صادرات سوق میدهیم و بعداً اگر پول فروش محصولات صادراتی را توانستیم با دور زدن تحریمها اخذ کنیم، تازه برای تأمین نیازهای داخلی با همان درآمدها باید به فکر دورزدن تحریمهای واردات باشیم، متأسفانه این رویهی غلط اکنون در کشورمان جاری است، یعنی از یک سو محصولاتی را صادر کردهایم، ولی به دلیل تحریمهای بانکی نمیتوانیم پولش را بازگردانیم و از یک سو برای واردات دچار سختیها و تبعات زیادی هستیم.
این مسئله نشان میدهد که هرچه زودتر باید صنایع و کشاورزی را با تغییر قوانین صادراتی و مشوقهای تولیدی، به کارکردشان در اقتصادمقاومتی بازگردانیم وگرنه در عین حال که مثلاً کلی محصولات لبنی صادر میکنیم ولی در عین حال برای واردات گوشت دچار مشکل می شویم و این یعنی جهت دهیها به سمتی بوده است که تولید لبنیات و فرآورده های لبنی با سهولت بیشتری نسبت به تولید فرآوردههای گوشتی صورت گیرد، مثال دیگر این که به جای این که به میزان نیازمان گندم تولید کنیم و ما بقی اراضی را برای تولید علوفه کشت نماییم، تمام ظرفیت زراعی را روی تولید گندم میگذاریم و با کمبود علوفه ناچار میشویم از گندم به جای علوفه استفاده کنیم.
برای به خدمت گرفتن صنعت و کشاورزی در تحقق اقتصادمقاومتی فعلاً جهت دهندهی اصلی دولت است، اما در صورتی که دولت به اتحادیهها و تشکلات صنفی اهتمام ورزد، خود صنعتگران و کشاورزان، این تنظیم بازار و هدفمندی در تولید را، حداقل برای کسب منافع خود و البته تحت نظارت دولت انجام می دهند.
این مطلب در خاکریز فرهنگی خیبری ها منتشر گردید.
گام به گام تا اقتصادمقاومتی، قسمت اول
91/12/18
8:21 ص
چندی پیش مقاله ای برای حضور در همایش اقتصاد مقاومتی گیلان (16/12/91) نوشتم که احتمالاً به هزارویک دلیل در همایش مربوطه از سوی داوران محترم رد گردید، در هر صورت با توجه به زمانی که برای تهیه این مقاله گذاشتم و حسن ظنی که به مخاطبان عزیز دارم، مطلبم را همینجا در 3 شماره تقدیم می کنم:
چکیده
اقتصادمقاومتی، واژهایست که با تیزبینی رهبر معظم انقلاب به منظور مقاومت نظاممند و علمی در برابر فشارهای اقتصادی تعریف و مورد تأکید قرارگرفت. این نوع اقتصاد، با نظام های اقتصادی معمول دنیا به لحاظ اهداف و کارکردها تفاوتهای آشکاری دارد که در غالب تضاد بروز پیدا می کند. درک تفاوت ها و تضادهایی که با بکارگیری اقتصادمقاومتی ایجاد می شود و تجویز راه مناسب برای گذر از تفاوت ها و تعارضات در درجهی اهمیت بالایی قرار دارد. در شرایط اقتصادمقاومتی، از ابزارهای اقتصادی در جهت مهیاکردن شرایط پیشرفت کشور، تبدیل تهدیدها به فرصت، غلبه بر فشارهای خارجی، افزایش هزینه تحریم برای تحریم کنندگان و افزایش قدرت تحمل جامعه و مردم استفاده می شود.
این مقاله به نقش ابزارهای اقتصادی اعم از تولید، بازار، سیاستهای پولی، نظام کنترل بازار، مالیات، بیمه، فرهنگِ مصرف...همچنین مراجع مختلف اعم از دولت، مجلس، قوه قضاییه، مردم، بانکها، تولیدکنندگان و تعامل آنها طبق اصول اقتصادمقاومتی میپردازد.
1- مقدمه
با مقاومت جانانه انقلاب اسلامی ایران در برابر دشمنان خارجی، تشدید تحریمها در دستور کارشان قرارگرفت و با توجه به اینکه ادارهی اقتصاد کشور در این شرایط، تابع الزامات متفاوتی با شرایط عادیست، رهبر معظم انقلاب، نسبت بهکارگیری روش اقتصادمقاومتی تأکیدات مکرری فرمودند. اقتصادمقاومتی با ایستادگی دربرابر فشارهای اقتصادی، منافع نظام سلطه را تهدید میکند و به همین لحاظ هرگز از سوی کشورهای مدعی تولید علم، تبیین نگردید و همین مسئله، اهمیت پرداختن جامعه علمی و دانشگاهی کشور را به تبیین این نوع اقتصاد خاطر نشان میکند.
2- اقتصادمقاومتی
اقتصاد مقاومتی، اقتصادیست که در فشارهای سازمان یافتهی اقتصادی که از بیرون کشور اعمال میشود، پیشرفت، آرامش و بقای نظام، جامعه، خانواده و بنگاههای اقتصادی کشور را تضمین نماید، اصولی که در اقتصادمقاومتی باید در دستور کار قرار گیرند عبارتند از:
1-2- شناسایی نقاط ضعف کشور و کاهش آنها به صورت نظاممند.
2-2- جلوگیری از بروز و معرفی نقاط ضعف، پیش از چارهاندیشی برای آنها.
3-2- حربههای دشمن در مواجه با نقاط ضعف باید پیشبینی گردند تا قبل از دشمن برای آنها چارهاندیشی شود، چه بسا همین چارهاندیشیها موجب انصراف دشمن در استفاده از آن حربهها شود که این مسئله در خصوص سهمیهبندی بنزین به وقوع پیوست.
4-2- در پاسخ به فشارها، باید اقدامات تلافی جویانه تدارک دید، به نحوی که فشارهای خارجی برای کسانی که به آن متوسل می شوند، دارای هزینههای زیاد و توجیه ناپذیر گردد.
5-2- تمام نیازهای کشور حتی بدون وابستگی به خارج تأمین گردد.
6-2- تمام ابزارهای اقتصادی و سیاسی در جهت کاهش ضربات اقتصادی دشمن و آرامش اقتصادی کشور استفاده شوند، تا ثبات و آرامش اقتصادی و سیاسی کشور تضعیف نگردد.
7-2- برای هر فشار احتمالی یک راه حل آشکار برای ناامیدکردن دشمن و چند راه حل مخفی و احتیاطی در نظر گرفته شود.
3- چگونگی تحقق اقتصادمقاومتی
در تحقق اقتصادمقاومتی نمیتوان به چند عامل و مشارکت چند نهاد اکتفا کرد، اقتصاد مقاومتی مانند هر نوع مقاومت دیگر، به هماهنگی و برنامه نیازمندست، باید بین قانونگذار، ناظر، مجری، نیرویکار، کارآفرین، بانک، مردم و سایر اجزای اقتصادی وفاق ایجاد گردد:
1-3-جایگاه دولت در تحقق اقتصادمقاومتی
بدون تردید، دولت با در اختیار داشتن ابزارهای متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، مهمترین نهاد در تحقق اقتصادمقاومتی است. دولت میتواند قوانین مورد نیاز خود را با ارائهی لوایح مناسب تأمین نماید. دولت با تنظیم بودجه میتواند منابع درآمدی و ردیفهای هزینهای خود را بر اساس اصول اقتصادمقاومتی تعییننماید. در اقتصادمقاومتی مهماست که دولت روی چه منابع درآمدی حساب باز کردهاست و درآمدش را در چه مواردی هزینه میکند. یک بودجهی منضبط، هدفدار و در مواقع لزوم نیز قابل انعطاف، شرط لازم تحقق اقتصاد مقاومتیاست. یقیناً در صورتی که بودجه با رویکرد اقتصادمقاومتی نوشته نشود، نمی تواند مولودی به نام اقتصاد مقاومتی متولد نماید.
1-1-3- منابع درآمدی دولت
بودجه دراقتصادمقاومتی، بایستی کمترین وابستگی را به منابعی پرخطر داشته باشد، منابع پرخطر درآمدی تحت تأثیر فشارهای خارجی ممکن است محقق نشوند و همین مسئله دولت را به وابستگی کمتر به درآمد حاصل از فروش نفت و گاز ملزم میکند، که عدم تحقق این الزام، موجب شدهاست تا نفت و گاز به جای این که یک نقطهی قوت برای تأثیرگذاری بر عوامل خارجی بهکار رود، به یک نقطه ضعف برای ما تبدیل شود. هم اکنون دولت، مهمترین عامل مؤثر در بروز مشکلات اخیر اقتصادی را، کاهش درآمد حاصل از فروش نفت و گاز بیان میکند، حال این که با کسب درآمدهای عادلانه از مالیات یا سایردرآمدهای مطمئن، این مشکلات هرگز به وقوع نمیپیوست. متأسفانه یک شرکت خدماتی یا تجاری با 5 نفر کارگر، مالیاتی معادل یک کارمند ولی دیرتر از او پرداخت میکند. متأسفانه دلالانی که بعضاً فقط با دو تماس تلفنی به یک درآمد کلان میرسند، مالیاتی بابت این درآمدشان پرداخت نمیکند و اینها نشان میدهد که دولت کنترلی روی گردش پول و کالا و عملاً در اخذ مالیات واقعی از مردم ندارد و بیشترین مالیات را در کشور، طبقات ضعیف و متوسطِ کارمند و کارگر پرداخت میکنند و طبقات مرفه به نسبت سرمایهی خود، مالیات کمتری پرداخت میکنند که اصلاح این رویه منوط به ایجاد ساختاری است که درآمدها و داراییهای مردم کاملاً قابل پایش باشند و قوانین مناسبی برای کسب مالیات عادلانه از طبقات متول نیز فراهم گردد.
2-1-3- بازار
1-2-1-3- انحصار: دولت در تحقق اقتصادمقاومتی نباید بگذارد که انحصار و رانت در دست افراد معدودی قرارگیرد، چرا که همین مسئله به عنوان یک ابزار برای فشار به بازار مورد استفاده قرار خواهدگرفت، مسئلهای که نیازمند ورود و تشویق بخشهای مختلف غیردولتی دارد و این مهم تنها با ایجاد حس اعتماد و حمایت از بخش خصوصی و جلوگیری از سرکوب آنها توسط قدرتهای دولتی و شبه دولتی با اجرای صحیح اصل 44 میسر میگردد.
2-2-1-3- واردات: در اقتصادمقاومتی نباید از واردات به عنوان یک راه طولانی مدت استفادهنمود و در شرایطی که واردات محصولی اضطراری باشد، باید از منابع متعدد، قابل اعتماد و بعضاً پنهان برای کنترل بازار استفادهشود. اصل دیگر در خصوص واردات این است که نباید به بهانههایی مانند ارزانی یا کیفیت کالای وارداتی، گذاشت تولید داخل دچار آسیب شود، چرا که تأمین کالا با واردات، تحت تأثیر تحریمها سخت و غیر ممکن میشود، اما خودکفایی و تأمین نیاز از داخل کشور هرگز تحت تأثیر تحریم مختل نمیگردد. از مباحث بسیار مهم در واردات این است که به هیچ وجه نباید با انحصارهایی که نمونه اش در بحث واردات علوفه و کمبود آن در کشور رخ داد، موجب شویم بازار واردات تنها در دست عدهای که تنها به منافع خود میاندیشند و رقیبی نیز ندارند قرارگیرد. از دیگر مباحث در واردات این است که واردات نباید مانعی برای تولید داخل باشد، اشتباهی که سالها در کشور ما به خصوص در زمینهی واردات از چین و واردات بیرویه محصولات کشاورزی رخداده است. ابزار واردات، تنها و تنها باید در خدمت تنظیم بازار (در موارد گرانیهای موضعی) و جبران کاستی های تولید داخل باشد، نه این که محفلی برای سودآوری برخی انحصار طلبان و تجار گردد که اولین منفعتشان در تعطیل شدن تولید داخل و ایجاد بهانه برای واردات بیشتر است.
این مطلب در خاکریز فرهنگی خیبری ها منتشر گردیده است.
گام به گام تا اقتصادمقاومتی، قسمت دوم
گام به گام تا اقتصادمقاومتی، قسمت سوم