95/3/13
8:53 ص
در مطلب قبلی با اشاره به برخی از تحریفاتی که درخصوص شخصیت حضرت امام خمینی(ره) در این سالها از سوی برخی از افراد و جریان های سیاسی رخ می دهد، به خطرات این تحریفات و دغدغه مقام معظم رهبری در این خصوص پرداختیم و با اشاره با سخنرانی 14 خرداد سال گذشته قرار شد تا 7 خصوصیت از خصائص بارز حضرت امام خمینی(ره) که مقام معظم رهبری در آن سخنرانی به آن ها اشاره کرده بودند را بیشتر مورد توجه و مداقه قرار دهیم که با مراجعه به سخنرانی مزبور، به مقوله «اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی» به عنوان اولین خصوصیت بارز و برجسته حضرت امام خمینی(ره) برمی خوری؛ مقام معظم رهبری در این سخنرانی درباره این مشخصه این چنین می فرمایند:
« اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، باآشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزه های علمیه استنباط می شود و به دست می آید. اسلام آمریکایی دوشاخه بیشتر ندارد: یکی اسلام سکولار و دیگری اسلام متحجر.»
امام خمینی سالها در ارتقای علوم دینی و تفقه حقیقی در اسلام براساس شناخت صحیح و دقیق از قرآن کریم به عنوان فرقان و وسیله تشخیص حق از باطل، همچنین براساس سنت پیامبر و اهل بیت علیهما السلام به عنوان چراغهای راه سعادت بشر حرکت کردند و تمام حرکات ایشان در همین قالب یعنی چارچوب اسلام ناب محمدی (ص) تقسیم بندی می شد؛ ایشان بخشی از زندگی شان را به اسلام و بخشی دیگر را به سایر امور اختصاص نداشت بلکه تمام حیات طیبه حضرت امام برای اسلام بود، انقلاب از منظر او برای اسلام بود، دفاع مقدس هم همینطور، اصلاً عمر شریف حضرت امام خمینی (ره) وقف اسلام بود و این امر نهایتاً شناخت عمیق و دقیق از اسلام را حاصل گردیده بود، امام خمینی(ره) به خوبی فرق اسلام راستین و ناب را با اسلام های انحرافی تشخیص میداد و با آنان در نهایت جدیت مبارزه میکرد.
امام خمینی اسلام انحرافی را در دو دیدگاه اسلام سکولار و اسلام متحجر معرفی میکرد، اسلام هایی که یکی در اعتقاد قائل به ناکارآمدی اسلام برای اداره زندگی اجتماعی بشر بود و دیگری در عمل اثبات می کرد که اسلام چیزی جز خشونت، کج فهمی و قشری گری در خود ندارد. این دو قرائت انحرافی از اسلام، نه تنها در نتیجه که همانا تضعیف جایگاه اسلام در جهان است مشترک هستند، بلکه در منابع و حمایت های مالی، نظامی و رسانه ای نیز سر در یک آور دارند و هر دو از سوی غرب و آمریکا حمایت می شوند که البته این اشتراک در نتیجه و خاستگاه برای اهالی فکر حتما قابل تحلیل و تأمل است.
اسلام سکولار و اسلام متحجر نه تنها در خاستگاه، حامیان و نتایج شبیه هم هستند، بلکه در دشمن شناسی نیز احساس اشتراک دارند. در نهایت تأسف می بینیم که از ترکیه سکولار تا عربستان مرتجع در برابر انقلاب اسلامی ایران از مال و اعتبار خود مایه می گذارند و در نهایت تعجب می بینیم که اسلام های سکولار و ارتجاعی که قاعدتا باید در قطب مخالف هم باشند و بایکدیگر مقابله کنند، در برابر اسلام ناب محمدی که در سیره حضرت امام خمینی و امام خامنه ای قابل مشاهده اند، صف آرایی مشترک انجام می دهند.
حامیان مشترک اسلام سکولار و اسلام ارتجاعی و تکفیری نه تنها در حمایت و جهت دهی این دو جریان کم نمی گذارند، بلکه از ایشان برای هم افزایی و کمک به یکدیگر نیز استفاده می کنند، از سویی حامیان اسلام سکولار، از ایستادگی در برابر نمادهای اسلام ارتجاعی و متحجر مثل داعش طفره می روند و حتی در دوستی با وهابی های سعودی هم اصرار می ورزند و از جیره خواری ایشان ابا نمی ورزند و از سویی دیگر، مجاهدان و شهدای جنگ با داعش را مورد توهین و جسارت قرار میدهند و اگر پا بدهد علیه محور های مقاومت اعم از حزب الله، لبنان و سوریه هم شعار می دهند.
اسلام متحجر البته فقط اسلام ارتجاعی و تکفیری داعش نیست، بلکه اسلام تکفیری شیعی نیز در این دایره می گنجد و جالب است که این دو تفکر هر دو مورد حمایت های مالی و رسانه ای آمریکا و غرب قرار دارند و هر دو در برابر انقلاب، امام و رهبری موضع گیری می کنند و همراه می شوند.
در نگاه امام خمینی تبیین اسلام ناب محمدی، اسلام راستین و اسلام انقلابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و رسوا نمودن و افشا کردن نوع و ماهیت اسلام های انحرافی نیز به همان نسبت مورد اهتمام قرار می گیرد، اسلام های لیبرالی و سکولار که آمریکا و ایادیش را اساسا دشمن نمی شناسند و همینطور اسلام متحجر و ارتجاعی که به جای شناختن دشمنان اصلی اسلام و مسلمین، به مبارزه با سایر مسلمین سرگرم شده است، هر دو آفت اسلام ناب محمدی و مانع معرفی چهره روحانی آن به جهانیان به شمار می روند.
95/2/19
6:8 ع
امروز روحانی در جمع فرهنگیان، سخنی گفت که چندی پیش سایت هاشمی هم به آن پرداخته بود، او امروز در جمع فرهنگیان در حالی که بحث اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی به موضوع همایش و حتی مسائل روز ایران و جهان نداشت، به استناد آثار شهید مطهری، اسلام انقلابی را مردود دانست، اما آنچه که شهید مطهری در آن عصر مردود دانست، اسلام انقلابی مد نظر گروهک فرقان و جریان منافقین بود و نه اسلام انقلابی راستین. وقتی یک جریان انحرافی مثل منافقین، اسلام را بد بشناسد، مطمئنا برداشتش از اسلام انقلابی هم انحرافی خواهد بود و آن کلام شهید مطهری، به برداشت التقاطی منافقین از عبارت اسلام انقلابی مربوط بود و جالب این که این مسئله در پاورقی همان مقاله هم ذکر گردیده بود، و نه اسلام انقلابی که انقلاب را به پیروزی رساند و اهل مبارزه و استکبارستیزی نگاه داشت، اشتباه بودن سخنان روحانی درباره عبارت اسلام انقلابی با یک تحقیق ساده درباره نظر امام خمینی (ره) درباره اسلام انقلابی به وضوع اثبات میگردد چرا که ایشان میگوید:
«مهمترین ثمره جنگ، استمرار روح «اسلام انقلابی» بود»
تمجید حضرت امام از «اسلام انقلابی» دیگر جایی برای توضیح روحانی باقی نمیگذارد، سوتی روحانی مثل توئیت هاشمی نیست که بگوید فرد دیگری آن را تحریف کرده است، از دهان خودش درآمده است، البته او مدتهاست که با هر ابزاری، تفکر انقلابی و مشخصه هایش را مورد هجمه قرار میدهد، مدتهاست که مشخصه هایی مثل ساده زیستی، استکبارستیزی، مردم داری، انقلابی گری، دین مداری، عدالتجویی، استقلال جویی و… را با عباراتی مانند پوپولیستی، ماجراجویی، عوامفریبی، افراطی گری، تندروی، تعامل، توهم، بیکاری و… مورد هجمه قرارداده است، او مدتهاست که انقلاب، مؤلفه ها و نیروهایش را میزند و از هیچ فرصتی برای این کار دریغ میکند و بیان جملات امروز او در رد اسلام انقلابی هم ریشه در همین طرح زدن انقلاب، مؤلفه ها و حامیانش دارد که یکی از مهمترین شان، اسلام انقلابی جاری در عمق وجود انقلاب است.
95/2/19
6:4 ع
ابتدا به سخنان امروز (95/2/15) روحانی درباره خطر اسلام انقلابی در برابر انقلاب اسلامی توجه میکنیم:
«شهید مطهری در مقالاتش پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره می کند و میگوید ما «انقلاب اسلامی» داریم نه «اسلام انقلابی». انقلاب اسلامی به معنای آن است که در جامعه تحرک بزرگ و انقلابی را در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پا کنیم که هدف آن اسلام و ارزش های اسلامی باشد اما اسلام انقلابی به معنای آن است که ما اصل را به انقلاب و مبارزه اختصاص میدهیم و بخشی از اسلام را قبول داریم که ما را به جهاد و مبارزه دعوت کند. یکی از مشکلات ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از گروهک ها و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از آن ها این بود که انقلاب اسلامی را نپذیرفته بودند، اسلام انقلابی را قبول داشتند و میگفتند آنجایی که جهاد و مبارزه است آنجا ما اسلام را قبول داریم. به تعبیر شهید مطهری، اسلام احکام بی شماری دارد که یکی از آن جهاد و مبارزه است و اگر ما انقلاب را میخواهیم به خاطر تحقق ارزش های اسلام است و اگر مبارزه را دنبال میکنیم برای استقرار اهداف نظام اسلامی، فرهنگ اسلام و اجرای قرآن و سیره پیامبر(ص) و ائمه خدا است. همان هایی که معتقد به اسلام انقلابی بودند، قاتل معلم بزرگوار بودند و همان گروهک ها بودند که وی را به شهادت رساندند.»
البته آن اسلام انقلابی که شهید مطهری آن را نکوهش میکند، اسلام انقلابی بود که مد نظر گروهک فرقان و منافقین بود، نه آن اسلام انقلابی که انقلاب اسلامی ترویج میکند، اسلامی که انقلاب اسلامی ترویج میکند به دنبال وحدت و دوستی مذاهب است، اسلامی است که در برابر اسلام تکفیری و اسلام غربزده و آمریکایی قرار دارد و دشمنان واقعی اسلام را دشمن میشناسد، نه این که به دنبال جنگ مذهبی با سایر مسلمین یا پیروان ادیان دیگر باشد، اسلام انقلاب اسلامی، تشویق به عدالت جویی و استکبارستیزی میکند و جهاد و شهادت را برای دفاع از مظلومین تجویز میکند و نه برای سلطه گری و اشغالگری.
اسلام انقلاب اسلامی در عین حال که جهاد و تقویت قدرت دفاعی را الزام میداند، به تبری و تولی هم اهتمام دارد، به حدود الهی و امر به معروف و نهی از منکر هم عنایت دارد، اسلام انقلاب اسلامی به دنبال رفاه دنیوی در کنار سعادت اخروی و اعتلای اخلاقی جامعه است،اسلام انقلاب اسلامی نمیگوید که حکومت نباید مردم را بهشتی کند، نمیگوید که آنان که برای دین مردم غصه میخورند بیکار و متوهم هستند، اسلام انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد به دشمنی که به شما لبخند میزند ولی در همان لحظه به دنبال دستبرد به اموال شما و بمباران مردم یمن است، لبخند بزنید و در کنار پرچشمش عکس یادگاری بگیرید، اسلام انقلاب اسلامی، اصل نفی سبیل را به رسمیت میشناسد و سلطه بیگانگان بر مسلمین را نمیپذیرد، اسلام انقلاب اسلامی استقلال و مقاومت را تجویز میکند نه این که به سخره بگیرد و بر ضدش کتاب بنویسد.
آنچه که اسلام انقلابی مورد تعریف منافقین را عامل انحراف کرده بود، درک غلط ایشان از اسلام بود، وقتی هر فرد غیر متخصصی، تصورات ذهنی خود را به پای اسلام بنویسد و بخواهد درک غلطش را به عنوان نسخه نجات بخش به اجرا بگذارد، در نهایت به انحرافی عملی منجر میگردد، با نگاهی به زندگی منافقان متوجه میشویم که ایشان بویی از اسلام و قرآن نبرده اند که اگر برده بودند عامل ترور هزاران ایرانی مسلمان و شریک جرم جنایات صدام نمیشدند.
و اما جالب این که همان منافقینی که واژه اسلام انقلابی را در برابر انقلاب اسلامی ساختند و از سال 44 رسما با واژه «سازمان» شروع به کار کردند، تا سالها مورد حمایت شخص هاشمی بودند و هاشمی خیلی تلاش کرد ایشان را به امام و انقلاب بچسباند و جالب تر این که همین هاشمی سالهاست مورد حمایت منافقین قرار میگیرد و حتی در سال 92، رسما از نامزدی وی استقبال میکنند و عجیب این که این حمایتهای هاشمی از منافقین و منافقین از هاشمی از سوی روحانی نادیده انگاشته میشود ولی تفکر انحرافی «اسلام انقلابی» که مد نظر این جریان بود، به نوعی تشریح میشود که با جریان انقلابی گری و حزب اللهی شبیه به ذهن برسد.