دیروز در سالروز دانشجو، آقای دکتر روحانی یک سخنرانی در دانشگاه داشتند و همچنان یکی از بحث هایی که در سخنرانی ایشان مطرح شد که گویا به جزء همیشگی و تکراری سخنرانی های ایشان بدل شده است منتقد نوازی ایشان بود، ایشان صراحتاً گفتند: “ضمن احترام به منتقدان ولی ایشان، یک عده تازه به دوران رسیده هستند” که شبیه همین ادبیات را در سخنرانی های دیگرشان با عباراتی مانند بی سواد، نان تحریم خور، ترسو، بزدل، بی شناسناممه، متوهم، عصرحجری، به جهنم بروید، تغذیه شوندگان از جای خاص، خشونت طلب، افراطی، دروغگو، مزدور و تعامل هراس، نسبت به منتقدان بیان بکار برده بودند که در همه ی آنها نیز در کنار این توهین ها، مدعی احترام به منتقد و تحمل نقد شده بودند که این شیوه ی احترام و انتقادپذیری دولت مرا به یاد یکی از دوستانم انداخت که هر وقت از کسی عصبانی می شد از ترکیب یک فحش و یک “بلانسبت” در کنار هم استفاده می کرد، این عبارت اینقدر جالب و خنده دار بود که بعضاً طرف مقابل به جای ناراحت شدن از آن فحش، خنده اش هم می گرفت، ولی با این وجود هیچگاه گمان نمی کردم اصطلاحاتی معادل آن را در عالم سیاست و آن هم در ادبیات روزانه شخص دوم مملکت شاهد باشم، متأسفانه این ادبیات، نه تنها در شخص رئیس جمهور بلکه در مشاوران و نزدیکان اصلی ایشان مانند حسام الدین آشنا، اکبر ترکان و سریع القلم نیز به کرات مشاهده شده است و به همین دلیل به منتقدان دولت عرض می کنم که این ادبیات را از دشمنی و خصومت دولتمردان ندانند و آن را از اقتضای طبیعت شان بدانند و با پررنگ کردن طنزی که در شیوه ی احترام و انتقادپذیری دولت وجود دارد، طنز پردازانه با آن ها مواجه شویم، در این صورت، به نظرم تحمل این همه توهین حتی شیرین نیز می تواند باشد، منتقدان نباید در برابر این حجم توهین عصبی شوند بلکه باید فضای نقدهای شان را فارغ از مقابله با این توهین ها و بدون مبتلا شدن به این ادبیات سخیف، فنی و منصفانه حفظ کنند و از عصبی شدن های بی فایده به شدت بپرهیزند چرا که این دولت بعدها برای توجیه توهین هایش به دنبال مظلوم نمایی خواهد بود و منتقدان نباید این بهانه را به دست دولت بدهند.
جناب روحانی در بخشی دیگری از سخنان روز دانشجو از منتقدان خواستند که دل نگران نباشند که این توصیه ایشان را حقیر نیز تأیید می کنم، من مطمئنم که مردم ایران حواسشان هم به ادبیات و هم به عملیات دولت هست و کارهای خوب و بد دولت را به دقت زیر نظر دارند، این ملت حواسشان هست همان کسانی که دولت قبل را متهم به بی ادبی و توهین می کردند اکنون چگونه تنها به بهانه ی رأی ندادن به جناب روحانی و یا انتقاد داشتن به دولت شانش مشمول توهین های مکرر می شوند. مردم ایران حواسشان هست که همان افرادی که صحت آمارهای رسمی را رد می کردند و جیب مردم را بهترین شاخص برای تورم می دانستند اکنون جیب مردم را فراموش کرده اند و روی آمارهای رسمی شان مانور می دهند. مردم حواسشان هست که همان هایی که ادعا می کردند هم تحریم ها را بر می دارند و هم چرخ اقتصاد کشور را می چرخانند و هم ادامه ی توسعه هسته ای را ضمانت می کنند هنوز به هیچکدام از این سه موفق نشده اند، حواس مردم کاملاً جمع است که همان کسانی که تمدید مذاکرات را نشانه ی بی کفایتی مذاکره کنندگان هسته ای می دانستند اکنون تمدید پشت تمدید را نشانه ی به ثمر رسیدن و موفقیت مذاکرات بیان می کنند و منتظر تقدیر هم هستند، مردم حواسشان هست که همان افرادی که رانت های دولت قبل و فساد 3000 میلیاردی را نشانه ی فساد و ضعف دولت قبل می دانستند، اکنون نسبت به رانت های بزرگتری که به برخی نزدیکان همین دولت داده می شود و نسبت به فساد 12000 میلیاردی اخیر حساسیتی به خرج نمی دهند و حتی بعضاً آنها را کوچک، قابل جبران و بعضاً قابل تقدیر بیان می کنند، مردم حواسشان هست که همان کسانی که به واردات بی رویه دولت قبل از چین انتقاد می کردند اکنون رکورد واردات از چین را می شکنند و جیکشان هم در نمی آید، مردم یادشان نرفته که همان کسانی که امروز در برابر توهین های دولتمردان اصلی آمریکا و انگلیس از اوباما و کامرون گرفته تا شرمن، تنها به بیانیه های با تأخیر سخنگوی وزارت خارجه بسنده می کنند، چگونه دولت قبل را به خاطر عزیز نبودن پاسپورت ایرانی زیر سوال می بردند؛ این مردم حواس شان هست که همان هایی که با هر آلودگی هوا و بستری شدن هر بیمار قلبی دولت قبلی را مقصر و به راحتی قابل حل می دانستند، اکنون هوای آلوده ی تهران و بیماران قلبی را فراموش کرده اند؛ مردم شاهدند که فردی که خود را سرهنگ نمی دانست و حقوق دان معرفی می کرد اکنون چگونه حتی در روز دانشجو نیز به دانشجو و دانشگاه اجازه انتقاد نمی دهد و با ایجاد فضای امنیتی و دعوت گزینشی از دانشجویان و اساتید، حقوق اولیه دانشجویان را مورد اجحاف قرار می دهد.
دولتمردان و منتقدان بدانند که مردم فراموش نخواهند کرد و به خوبی همه چیز را نگاه می کنند و نسبت به آرایی که داده اند تحلیل می کنند و به موقع نتایج ارزیابی های خود را بروز خواهند داد و همانطوری که از سیاست های ناعادلانه هاشمی خسته شدند و به خاتمی رأی دادند و همانطوری که از رفتارهای ساختار شکن خاتمی و دوستانش دلگیر شدند و به احمدی نژاد رأی دادند و همانطوری که کج خلقی های چندسال آخر احمدی نژاد را نپسندیدند و به روحانی اعتماد کردند، بازهم ادبیات و اخلاق و عملکرد دولت را مد نظر دارند و به موقع آن را در تصمیم گیری های شان لحاظ خواهند کرد، پس بهتر است منتقدان به جای دل نگرانی و نگرانی، ضمن نقد منصفانه و فنی به دولت، به فکر کار تشکیلاتی و درس گرفتن از اشتباهات خودشان و برنامه ریزی برای آینده باشند.