95/5/8
12:19 ص
در روی کار آمدن روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی داشت و همه به خاطر داریم که وی با ائتلافی که بین سران اصلاحات و کارگزاران شکل گرفت با رأی 7/50 در حالی پیروز انتخابات شد که جریان اصولگرا نتوانستند ائتلافی را که شکل داده بودند به دلیل عدم پایبندی ولایتی به مکانیزم ائتلاف، به سرانجام برسانند.
پیروزی روحانی 2 مدعی داشت، جریان اصلاح طلب از یک سو پیروزی وی را مرهون کنار کشیدن عارف در حمایت از روحانی دانستند و شخص هاشمی و فرزندانش هم پیروزی روحانی را به نام خود ثبت می کردند و البته بعضاً روحانی نیز با کنایه هایی، پاسخ این ادعاها را می داد تا این پیروزی را به نام خود ثبت کند.
فارغ از برخی از این کنایه ها که بعضا به منظور سهم خواهی از سوی اصلاح طلبان انجام می شد ولی در عمل ایشان در تمام این 3 سال حامی روحانی بودند و بارها او را تنها نامزد خود برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم می خواندند که این ها حاکی از استمرار ائتلاف اصلاحات و اعتدال بود که این ائتلاف در انتخابات های اخیر مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و دعوت به لیست واحد (امید) نیز تکرار شد.
به غیر از جریان اصلاحات که حامی قطعی روحانی در این 3 سال بوده اند، یک جریان دیگر نیز وجود داشت که در بیشتر موارد از روحانی حمایت کرد، حمایتی که به لحاظ تأثیر بعضاً از حمایت های اصلاح طلبان مؤثرتر بود، جریانی که مهمترین کار مشترکشان با دولت، حمایت، بسترسازی و هموارسازی تصویب و اجرای برجام بود که این جریان، بخشی از بدنه اصولگرای سنتی نزدیک به علی لاریجانی است.
امروز با گذشت 3 سال از ریاست جمهوری روحانی، کشور با مشکلات زیادی در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مواجه است، از سویی نتوانسته رونق اقتصادی را رقم بزند و سایه سنگین رکود بر تولید و بازار سرمایه، کالا و نیروی کار حاکم شده، از دیگر سو مسئله حقوق های نجومی و مفاسد بانکی با نقش آفرینی برخی سیاسیون در حال افشاست و از سوی دیگر، برجام با کارشکنی آمریکا مواجه شده تا همان شعارهای تدبیر، امید و کلیدی که به خاطرش رأی آورد، به عاملی برای کاهش محبوبیت روحانی تبدیل شوند.
ناکارآمدی دولت و محقق نشدن شعارهایش اما تنها موجب کاهش محبوبیت روحانی نشد، بلکه باعث شده است تا اصلاح طلبان هم در خصوص حمایت از وی و پایبندی ائتلاف اصلاحات و اعتدال دچار تزلزل گردند، نگاهی به تیتر روزنامه های اصلاحاتی و مواضع برخی از شخصیت های بارزشان نشان می دهد که اصلاحاتی ها امروز با صراحت بیشتری از دولت روحانی به عنوان رحم اجاره ای یاد می کنند و برخی از ایشان نیز مستقیماً از وی می خواهند تا برای انتخابات بعد نامزد نشود تا افرادی که بخت بیشتری دارند، نامزد شوند!
اما این فقط اصلاح طلبان نیستند که در حمایت از روحانی مثل گذشته راسخ نیستند، بلکه روحانی و اعتدالیون هم درباره پایبندی ائتلاف اصلاحات و اعتدال دچار تردیدند که نماد بارزش را در رئیس نشدن عارف و سپس در تشکیل فراکسیون جدید حامیان لاریجانی و روحانی در مجلس شاهدیم که این نشان می دهد، رابطه اصلاح طلبان و اعتدالیون فاقد استحکام لازمی است که این دو جریان را از هم اکنون به ائتلاف با یکدیگر پایبند نگاه دارد.
شبه آنچه که در ائتلاف جریانات اصلاح طلب و اعتدال در حال وقوع است را در جریان اصولگرا نیز مشاهده می کنیم، یعنی جریان نزدیک به علی لاریجانی که به دلیل برخی مواضع در موضوعات مختلف سیاسی از جمله برجام، از لیست اصولگرایان خط خورده بود، امروز رسماً با حامیان روحانی، فراکسیون جدیدی را تشکیل داده اند تا جریان اصولگرای انقلابی، بدون ملاحظه کاری های قبلی بتوانند مواضع انقلابی تر و شفاف تری را اتخاذ کنند.
فارغ از تغییراتی که در جبهه بندی های امروز جریانات سیاسی کشور در حال وقوع است، نزدیکتر شدن لاریجانی و جریانش به روحانی از این جهت عجیب است که اصلاح طلبان که حامیان اصلی روحانی بودند، به خاطر ضعف مفرط دولت روحانی در حل مشکلات کشور، فیش های نجومی و برخی مفاسد بزرگی که در حال افشا هستند و برجامی که روز به روز ناکامیش بیشتر بر همگان اثبات می شود، برای ادامه حمایت از روحانی دچار تردیدند!
باوجود علائمی که از تغییر در جبهه بندی های سیاسی کشور در حال آشکار شدن است اما واقعاً هنوز نمی توان پیش بینی دقیقی از آرایش نهایی انتخاباتی 96 ارائه نمود، این که اصلاح طلبان تا چه حاضر به پایبندی به ائتلاف اصلاحات و اعتدال هستند و یا این که روحانی دعوت به انصراف از انتخابات 96 را چگونه پاسخ می دهد و یا این که آیا اصولگرایان انقلابی قادر به رسیدن به یک تصمیم مشترک، منطقی و انقلابی هستند سؤالاتی هستند که شاید در چند ماه آتی راحت تر قابل پیش بینی باشند.