96/5/5
9:4 ع
امروز در شرایطی قرار داریم که آقای روحانی به عنوان مسئول مذاکرات هسته ای و اعضای تیم مذاکرات هسته ای اعم از ظریف، عراقچی، صالحی، بعیدی نژاد و بسیاری از حامیان ایشان، طبق پیش بینی منتقدان برجام که دهها توهین و تهمت را بابت انتقاد به برجام به جان خریدند، اذعان دارند که برجام بارها نقض شده و با بدعهدیهای مکرر طرف مقابل مواجه شده و برجامی که روزگاری مدعی بودند آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای تازه و باغ سیب و گلابی است و بر داستانهای خزانه خالی، آب و هوای آلوده، بیکاری و رکود پایان میدهد امروز به باغچه ای نیم سوز شبیه شده است.
عملاً برجام و مدل مذاکره خوشبینانه با آمریکا به بن بست رسیده است و اگر نبود تدبیر و ایستادگی امام خامنه ای، دولت همین مدل را در سایر موضوعات حیاتی کشور نیز به پیش میبرد و امروز به جای یک خسارت محض، به مجموعه ای از خسارات محض مبتلا بودیم. هنوز 3 ماه از ادعای انتخاباتی آقای روحانی نگذشته است که به مردم میگفت اگر میخواهید تحریمها برگردد به رقبایم رأی دهید ولی امروز با مصوبه ای که به مادر تحریمها معروف است و خود آمریکاییها از آن به عنوان گسترده ترین تحریمها یاد میکنند، عملاً دروغ بودن یکی از رقیب هراسیهای روحانی که با آن از مردم رأی گرفت، اثبات شده است.
حالا همین مدل رفتار روحانی را با رفتار دو رئیس جمهور حامی مذاکره و توافق با آمریکا در شوروی و روسیه، یعنی آقایان میخائیل گورباچف و بوریس یلتسین مقایسه کنید که وقتی دیدند مدل مذاکره و تنازل در برابر آمریکا جواب نمیدهد، هر دو با کناره گیری از قدرت و استعفا، جایشان را به کسانی دادند که توانستند با اتکا به توان داخلی، روسیه را از فلاکتی که به آن مبتلا شده بود نجات دهند و دوباره به ابرقدرتی بزرگ تبدیل نمایند، کاری که امروز کشور ما نیز به آن محتاج است.
امروز ایران با رئیس جمهوری مواجه است که به اذغان مرحوم هاشمی، کلیدش برای حل مشکلات کشور، دیپلماسی و مذاکره بوده است، کلیدی که انگار در قفل شکسته است و همان برجام امروز به اهرمی علیه کشور تبدیل شده است تا هم هسته ای ایران متوقف بماند و هم بدون هیچ مانعی بر تحریمها افزوده شود و رئیس جمهوری برای کشور باقی مانده که برای کتابهای سریع القلم (مشاورش) علیه استقلال، مقدمه نوشته است و کابینه اش با استقلال و اقتصاد مقاومتی میانه خوشی ندارند و چنین شرایطی اقتضا میکند خود ایشان، سکان مدیریت کشور را به کسانی که به توان داخلی و اصول اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارند واگذار نمایند.
96/2/6
10:7 ص
همانطور که پیش بینی میشد، پس از جملات مقام معظم رهبری در روز ارتش مبنی بر این که «اگر کسی میخواهد از دشمن بترسد، بترسد، اما از طرف مردم نترسد» آقای روحانی دوباره افاضه ای کرد و گفت: « از جیب خودتان بروید دنبال تحریم نه از جیب مردم » و سپس به برخی از آثار برجام در تسهیل و ارزان کردن هزینه نقل و انتقال پول و واردات کانتینترهای کالا اشاره کرد که در پاسخ به این اظهارات ایشان میتوان به چند مورد اشاره کرد:
1- مقام معظم رهبری هرگز حرفی در جهت لغو برجام بر زبان نیاورده اند و این القاء که ایشان یا کلیت نظام، بدون حضور روحانی، برجام را به سادگی کنار میگذارد، تنها یکی از راهبردهای دولت برای ایجاد دوقطبی کاذب برجامیان و نابرجامیان و دیگر دوقطبی کاذب جنگ و صلح است تا به این وسیله با ترساندن مردم از جنگ و تحریم، بتواند بخشی از آرای از کف داده خود را با القای شرایط اضطراری به چنگ آورد.
2- قطعا برجام در برخی بخشهای اقتصادی تسهیلاتی را فراهم کرده است، ولی وقتی نسبت این تسهیلات را با آن چه که برایش به مذاکره پرداختند، امتیاز دادند، مدعی شدند و وعده دادند، در نظر بگیریم می بینیم این تسهیلات حقیقتاً ناچیز است و این که این ناچیزها را رفع تحریم میخوانند خود مضحک است، حال این که اگر دنبال رفع تحریم بودند با رعایت خطوط قرمز مقام معظم رهبری در تنظیم برجام و شروط نه گانه ایشان در اجرای آن میتوانستند به آن برسند.
3- متأسفانه دولت آقای روحانی نه تنها امروز در رفع عملی و نه روی کاغذ تحریمها موفق نبوده است، بلکه در زمینه افزایش مقاومت در برابر تحریمها یا همان تحقق اقتصاد مقاومتی که سالهاست به عنوان اولین و مهمترین خواسته مقام معظم رهبری است نیز موفقیت چندانی کسب ننموده است و این دقیقاً برخلاف مسیری بود که رهبری ترسیم میکرد تا هم تحریمها به صورت واقعی رفع شود و ادامه نیابد و هم کشور در برابر تحریمها مقاومت شود.
4- نکته دیگر این که همانطور که خود آقای روحانی در اظهاراتش در 1396/2/1 روی تسهیل واردات و خرید کالا تأکید دارد، اگر برجام تسهیلاتی هم فراهم کرده باشد، متأسفانه آن را در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی، تولید، اشتغال، انتقال تکنولوژی و صادرات و نهایتا جیب مردم به کار نگرفته اند، بلکه بیشترین اثر آن را در واردات بی رویه کالا و ایراد ضربه به تولید و اشتغال داخلی شاهد بوده ایم.
5- نکته دیگر این که همانطور که باید مواظب جیب مالی مردم بود و از آن ولخرجی نکرد، باید مواظب جیب عزت این مردم غیور هم بود و در خرج کردن از جیب عزت مردم سختگیر بود، این هم نمی شود که مدام از جیب عزت مردم و تلاش شهدا و دانشمندان کشور به بهانه جیب مالی شان هزینه کنیم، تنازل هایی را به طور دائم و موقت بپذیریم و نهایتاً هم بدون هیچ احساس گناهی، از پاسخگویی فرار کنیم!
6- متأسفانه دولت به جای این که برجام را به مثابه یک ابزار برای رفع تحریم و بهبود شرایط اقتصادی کشور و ترمیم جیب مردم به کار بگیرد، به اقرار خودش، به آن به چشم نوزاد دلبندی نگاه میکند که به هر قیمتی باید حفظش کرد و این نگاه را دشمن هم به خوبی درک کرده است و میکوشد ضمن سوءاستفاده از وابستگی آشکار دولت به برجام، از آن به عنوان ابزاری برای توقف توان هسته ای در کنار امکان تشدید تحریمها استفاده کند و به کارشکنی در اجرای تعهداتش و زیاده خواهی بپردازد.
96/2/6
9:57 ص
شاید به شخصه بسیار دوست داشته باشم که حسن روحانی در انتخابات 96 رد صلاحیت نشود و بابت این همه ناکارآمدی در اداره امور کشور، بداخلاقی با مردم و بی ادبی در برابر منویات مقام معظم رهبری، با نه محکم مردم مواجه شود و این که حسن روحانی با تکرار یا انکار وعده های محقق نشده اش در سال 92 دوباره در صندلی انتخاب بنشیند و خود را در برابر آرای مردم حاضر ببیند و در برابر خبرنگاران، رقبا و مردم به مرور وعده های انتخاباتی خود بپردازد، حقیقتا برای بنده یک آرزوی 4 ساله باشد.
و شاید به شخصه دوست داشته باشم محمود احمدی نژاد و حمید بقایی که بسیار اصرار دارند با رفتار و گفتارشان، خود را متفاوت با گذشته و شبه اپوزیسیون نشان دهند، در صحنه انتخابات و کرسی مناظرات حاضر باشند و شاید بسیار تمایل داشته باشم که ایشان بابت سقوط مدیریتی و اخلاقیشان که به درگیری با سایر قوا، تعلل و تمرد در برابر اوامر و توصیه های مقام معظم رهبری، سوءمدیریت در برابر تحریمها همچنین تحمیل تورم 35 درصدی و پاس گل به روحانی منجر شد، توضیح دهند و ببینند که برخلاف آن چه می پندارند، مردم دچار آلزایمر نیستند که اینها را فراموش کنند.
اگر همانطور که عرض کردم حسن روحانی و نامزدهای پوششی وی در کنار محمود احمدی نژاد و معاونش بقایی در انتخابات تأیید صلاحیت شوند، براساس شناختی که از نظر مردم به صورت میدانی و براساس نظرسنجیها وجود دارد، نتیجه ای جز جواب قاطع منفی مردم برای مردم، سخت میتوان متصور بود و شاید چنین جوابی بهترین روش برای به کنار راندن دو جریانی باشد که بدون توجه به منافع ملی، وحدت ملی و امنیت ملی، برای بزرگ کردن خودشان، طرف مقابل را خطرناک، فاسد و ناکارآمد نشان میدهند تا با دوقطبی سازی، خود را بزرگ و سایر جریانات را به حاشیه ببرند.
اما از رهبران عظیم الشأن انقلاب آموخته ام که باید به قانون اساسی و نهادهای آن احترام گذاشت و از این رو در عین حال که شخصاً روحانی را بابت ناکارآمدی، کذب گویی، بدعهدی، بی مسئولیتی، رابطه محوری، عدم حساسیت به مسئله نفوذ، بی اخلاقی و بی ادبی به ولایت و احمدی نژاد را بابت عملکرد ضعیف، پرحاشیه، قانون شکنانه و غیرولایتمدارانه اش در اواخر دولت دهم و پس از آن فاقد صلاحیت برای در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن میدانم، لیکن نظر شورای نگهبان را اولی، صائب، قابل دفاع و غیرقابل اعتراض میدانم.
کسانی که درک صحیحی از قانون، نظرات رهبران انقلاب و مصلحت کشور داشته باشند، برخلاف برخی سیاستمداران و جریانات متبوعشان، نه برای تأیید و نه برای رد صلاحیت نامزدها ، فشاری بر فرایند تصمیم گیری شورای نگهبان را دنبال نمیکنند، چرا که میدانند ایشان هم اطلاعات مستندتری از منابع موثقتر و متنوعتری کسب میکنند، هم بهتر این اطلاعات را تحلیل و تجمیع مینمایند و هم این فرایند را با امانتداری کامل انجام میدهند و چنین کسانی دیگران را به صبر و تسلیم دربرابر نظر شورای نگهبان دعوت میکنند.
امیدوارم همانطوری که جریان انقلابی در انتخابات 1392، نه برای شائبه هایی که در رد صلاحیت دکتر لنکرانی مطرح شد و نه برای پیروزی ناپلئونی حسن روحانی، کوچکترین اعتراضی به زبان نیاورد و برخلاف جریانی که در سال 88 در برابر فرایند قانونی انتخابات ایستاد، امسال همه جریانات سیاسی داخلی اعم از کسانی که نامزد مورد علاقه شان رد صلاحیت شده یا آنهایی که صلاحیت رقیب شان تأیید شده است یا آنهایی که با نه و آری مردم مواجه شده اند، بتوانند نمایشی از ظرفیت داشتن و قانونمداری را ارائه کنند.
95/12/24
11:9 ص
ترکان دیروز، 19 اسفند 95 در برنامه دست خط حاضر شد؛ یکی از سوالات مجری برنامه اشاره به بخشی از اظهارات سابق او درباره فساد کرسنت بود که در مصاحبه دو سال پیش با روزنامه شرق این چنین گفته بود:
«کرسنت قراردادی است که بر ارکان درستی بنیان گذاشته نشده و پایههای این قرارداد کج است. افرادی که در آن دخیل بودند- همچون حمید جعفر (مؤسس عراقی الاصل شرکت کرسنت پترولیوم)، افراد سالمی نبودند. ما نمیتوانیم روابط بین ایران و امارات را بر اساس روابط اشخاصی که صلاحیت و ظرفیتهای لازم را برای واسطهبودن روابط دو کشور ندارند، برقرار کنیم.»
اما پاسخ آقای اکبر ترکان درباره اظهارات سابق خودش با یک عقب نشینی آشکار همراه شد و دیگر حاضر نشد از فساد موجود در این قرارداد بگوید؛ اکبر ترکان در پاسخ به مجری برنامه دست خط گفت:
«آن چیزی که من عرض کردم کرسنت یک قراردادی است که فرمول قیمتش درست نیست ولی آن چیزی که راهحل آن است این نیست که برویم یک کاری کنیم که در دعوای بینالمللی بازنده شویم، بلکه راه حلش اجرای قرارداد است، الان هم میگویم راه حلش اجرای قرارداد است، ما در قرارداد یک مکانیزمی پیشبینی شده است که با آن مکانیزم میشود قیمت را به روز کرد.»
علت عقب نشینی آقای ترکان از پرداختن به فساد کرسنت اما قابل تحلیل است. اگر فقط کرسنت را غلط و زیان بار میدانستیم، باید به آن پایبند میبودیم و نهایتا برای اصلاحش تلاش میکردیم، اما اگر فساد کرسنت را در اثر ارتشاء امثال «حمید جعفر»، «مهدی هاشمی»، «عباس یزدان پناه» و «علی ترقی جاه» بدانیم، آن وقت باید مسیر ابطال آن را دنبال کنیم، نه این که شخصی را به وزارت نفت بگماریم که به جای تلاش برای اثبات فساد در آن، اثبات فساد را مایه بدنامی دوران مدیریت خود بداند.
نکته تأسف آور این که آقای روحانی در حالی زنگنه را با اصرار به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی کرد که شدیدترین دفاعش در روز اعتماد وزرا در مجلس، از شخص آقای زنگنه بوده است، حال این که خود آقای حسن روحانی در سال 1381 و در حالی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، در خصوص قرارداد کرسنت، گزارش تندی به رئیس جمهور نوشت و گفت:
«عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیر معتبر که بنابر گزارشات دریافتی از وزارت نفت طی سالهای گذشته عملکردی ضعیف و توأم با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود.. شرایط بازار موجب گردیده که قیمت و شرایط قراردادی مذاکره شده در مقایسه با منطقه بسیار پایین و غیرمطلوب باشد!»
به نظر میرسد امروز که دولت با جریمه سنگین (احتمالاً 18 میلیارد دلاری) کرسنت مواجه شده است، به جای پذیرش کوتاهی خود در دفاع اصولی از حقوق ملت در دیوان لاهه، میکوشد به رسم همیشگی، دولت قبل را مقصر معرفی کند، حال این که در همان روز اعتماد وزرا، یکی از دلایل مهم مخالفان انتصاب آقای زنگنه به وزارت نفت، تقویت احتمال باخت درخصوص پرونده کرسنت بود که امروز حقانیت آن نظر به اثبات رسیده است. در واقع کرسنت قرارداد فاسد و زیان باری بود که در دولت اصلاحات منعقد، در دولت احمدی نژاد متوقف و در دولت روحانی، به جریمه سنگین ختم شد.
95/12/19
8:31 ص
اگرچه تقریبا 3 سالی هست که شاهد طعنه و کنایه های بعضاً بی ادبانه روحانی خدمت مقام معظم رهبری هستیم ولی متأسفانه این ادبیات در چند روز اخیر به صورت عجیبی اوج گرفته است که برخی تحلیل گران از آن به عصبانیت یاد کردند، اما به نظر میرسد این ادبیات وقیحانه دربرابر مقام معظم رهبری، ناشی از خلاء وجود دوقطبی برای روحانی است. روحانی نتوانسته یک شخصیت دوقطبی ساز مثل احمدی نژاد در برابر خود دست و پا کند و از آنجا که عملکردی برای ارائه و طبعاً بختی برای پیروزی در فضای منطقی ندارد، میکوشد به هر بهانه ای، فضا را به سمت احساسی شدن، متلک پرانی و در صورت کم آوردن مظلوم نمایی پیش ببرد. روحانی میکوشد در این خلآ عملکردی، شخص مقام معظم رهبری را به عنوان قطب مقابل خود نشان دهد و حداقل از قِبل این سیاست، نظر برخی اصلاح طلبان رادیکال را به حمایت از خود جلب کند. حال این که او در این مواجهه قطعاً از پیش بازنده است، چرا که هرقدر مقام معظم رهبری در مطالباتشان، مؤدبانه، منطقی، منصفانه، دلسوزانه و براساس منافع ملی حرکت میکنند، روحانی با ادبیات وقیحانه، مغرضانه، غیرمنطقی و منفعت جویانه برخورد میکند و این در صورتی است که مطمئناً یکی از دلایل ریزش محسوس آرای روحانی، به غیر از عملکرد ضعیف او در تحقق شعارهایش، ادبیات زشت او در برابر منتقدان و حتی مردمی است که به او رأی ندادند و حتی رأی دادند و الان از او تحقق شعارهایش را مطالبه میکنند. امروز اما او همان ادبیات زشت را در برابر رهبری که محبوبیتی بی نظیر دارد به کار میگیرد که این رفتار قطعاً به شتاب یابی افول محبوبیت او منجر خواهد شد، ضمن این که مقام معظم رهبری مطمئناً برخلاف خواسته روحانی، وارد این بازی نخواهد شد و در این میدان هم عملکرد خود روحانی هست که در برابر روحانی قرار خواهد گرفت.
95/12/19
8:26 ص
آقای روحانی در سخنرانی امروز خود در مجمع ملی سلامت در تاریخ 95/12/8 درباره سرمایه خارجی و واردات گفت:
«دولت بهتنهایی نمیتواند همه مشکلات را حل کند، ما دولتی هستیم که میگوییم باید از سرمایه خارجی استفاده کنیم، هرکه میگوید نه، راه دیگری برود، نظر ما همین است. اگر باید بیمارستان بزرگی ساخته شود و شریک خارجی هم در آن شرکت کند که درمان مردم انجام شود، ما باید آن را انجام دهیم. ما میگوییم اگر ناوگان هوایی ما نیاز به هواپیما دارد، باید بخریم. ما میگوییم اگر حوزه ریل ما نیاز به لوکوموتیو دارد، باید بخریم. عدهای میگویند نباید بخریم، پس چهکار کنیم؟ میگویند کهنه مصرف کردن خیلی افتخار است، ما اهلش نیستیم. ما میگوییم باید نو بخریم، ما میگوییم باید تجهیزات نو بیاید و باید ارتباط با دنیا تقویت شود. البته روی اصولمان محکم ایستادهایم و پافشاری میکنیم، اعتقادات و ارزشها برایمان مقدس و محترم است. ارزشهایمان را هم با کسی معامله نمیکنیم، اما درعین حال باید با دنیا حرف بزنیم و تعامل کنیم.»
که خطاب به آقای روحانی میگویم:
آقای روحانی! چه کسی گفته است که ما نباید از تکنولوژی روز دنیا استفاده کنیم؟! چه کسی گفته است که ما باید از تجهیزات کهنه استفاده کنیم؟! اگر کسی انتقادی کرده است به این بوده که چرا با قرارداد محرمانه خرید میکنید؟! چرا کالا یا خدماتی را از بیرون میخرید که در ایران توان تولیدش هست؟! به این است که چرا از کسانی میخرید که بدعهدیشان به کرات ثابت شده است و در نهایت ما را قال خواهند گذاشت؟! به این است که چرا ریسک معامله ها را متوجه ایران میکنید؟! به این است که چرا به جای واردات کالا و یا لااقل در کنار واردات آن، تکنولوژیهای نوین تولید را وارد نمیکنید؟! به این است که چرا حتی آن صنایعی که ایران در آنها قدرت و سابقه خوبی دارد را تعطیل یا راکد میکنید؟! به این است که چرا وقتی میخرید برای استفاده کردن از آن هم محدودیت و شرط و شروط میپذیرید؟! به این است که چرا در خریدها اهم و فی الاهم نمیکنید و مثلاً بین نوسازی ناوگان هوایی و ریلی و جاده ای، بودجه ها نامتوازن توزیع میشود!؟ به این است که چرا تعاملات اقتصادیتان را براساس اصول اقتصاد مقاومتی، آن هم در سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» طراحی و اجرایی نمیکنید؟! چرا اصلا هیچ ردی از پیش بینی و پیشگیری از بدعهدی دشمنان در قراردادها و توافقات با دیگران دیده نمیشود؟! چرا معاملات خارجیتان هم مثل برجام، با خوشبینی، بدون ضمانت اجرایی لازم و غیرمتوازن منعقد میشود؟! چگونه میتوانید مثل مشاورتان جناب حسام الدین آشنا، با افتخار به این که خریدار حرفه ای هستید مدعی ایستادن بر اصول انقلاب هم باشید؟! چگونه در حالی که آن یکی مشاورتان جناب اکبر ترکان مدعی است نهایت تولید ما آبگوشت بزباش و قرمه سبزی است، حتی آشپزی قطارها را هم به خارجیها میسپارید؟! چگونه است که اصول راستین انقلاب مانند استقلال، خودکفایی، تکیه به قدرت درونی و توزیع عادلانه ثروت، به خرید کردن و واردات تنزل داده اید؟! و جالب است که با این همه بی مبالاتی و تفکرات غیراصولی مدعی هستید که بر روی اصول و ارزشها ایستاده اید!
95/12/13
10:40 ص
آقای روحانی دیروز (95/12/7) در سخنرانی خود در جمع مجریان انتخاباتی درباره قطعنامه های سازمان ملل گفت:
«برخی فکر میکردند منقل در کنار دستشان است و قطعنامه های سازمان ملل را داخل منقل می اندازند و تمام میشود.»
با توجه به سابقه جسارتهای قبلی و روحیه پرخاشگری وی در برابر منتقدان و حتی شخص مقام معظم رهبری، برخی رسانه ها و اشخاص، سخنان فوق را با هشدار مقام معظم رهبری خطاب به نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا که حرف از پاره کردن برجام میزدند مرتبط دانستند. مقام معظم رهبری در 25 بهمن امسال در این خصوص اینچنین فرموده بودند:
«برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد امّا اگر آمریکاییها برجام را پاره کنند، آن را آتش می زنیم!»
چه اظهارات دیروز روحانی با هدف کنایه به کلام مقام معظم رهبری باشد و چه نباشد، این دو سخن نمیتوانند باهم ارتباط منطقی داشته باشند، چرا که:
اولاً مقام معظم رهبری با مذاکره و توافق برای حل مسأله هستهای هرگز مخالف نبودهاند و قبل از بر سرکار آمدن دولت یازدهم نیز مذاکراتی برای حل مسئله هسته ای با گروه 5+1 و حتی مستقیماً با آمریکا (در عمان) انجام شده بود.
ثانیاً اگر مقام معظم رهبری در جایی برای مذاکرات، خط قرمز یا شرط و شروط گذاشتند، در جهت مخالفت با توافق یا لغو قطعنامه های سازمان ملل نبود، بلکه برای جلوگیزی از تضییع حقوق ملت در برابر زیادهخواهیهای موجود و بدعهدیهای احتمالی بوده است.
ثالثاً انسان خیلی باید ذلیل باشد که حتی باوجود پاره کردن برجام توسط آمریکا، از آتش زدن آن ابا داشته باشد؛ و البته پاره کردن برجام صرفاً پاره کردن کاغذنوشته آن نیست، بلکه کارشکنیهایی که موجب تضییع حقوق ایران در برجام میشود هم به منزله پاره کردن برجام هستند.
رابعاً مقام معظم رهبری در برابر قطعنامه های سازمان ملل و تحریمها هرگز شعاری برخورد نکردند؛ ایشان همواره فرمودند تنها راه مقابله با جنگ اقتصادی دشمن، تحقق اقتصاد مقاومتی با اقدام و عمل است؛ مقوله ای که متأسفانه روحانی و برخی دولتمردان آن را در حد یک لقلقه زبان نگه داشته اند.
البته مطلب فوق این احتمال را منتفی نمیداند که روحانی با این سخنان در پی کنایه زدن به مقام معظم رهبری باشد به خصوص که میدانیم روحانی در شرایط بسیار سختی به سر میبرد و در حالی که تنها 80 روز به انتخابات باقی مانده است، در خلاء عملکردهای قابل ارائه، ناچار است با حرفهای هرچند بی ادبانه، تند و بی ربط، نظرها را به خودش جلب کند.
95/9/30
8:38 ع
امروز آقای روحانی در سخنرانی خود و در حین معرفی منشور حقوق شهروندی، مواردی را مطرح کرد که بعضاً با اصل تفکیک قوا تعارض داشت که سوابق این رفتار در دولتهای مختلف این سوال را ایجاد میکند که قضیه چیست که رؤسای جمهور مختلف در آخر کار دولتها و یا در ماه های نزدیک به انتخابات، به دنبال نظارت بر اجرای قانون اساسی، و فشار و دخالت در سایر قوا و نهادها به بهانه هایی مانند آزادی بیان و حقوق شهروندی میروند؟!
آیا این رفتار دولتها که بعضاً با اصل تفکیک قوا نیز در تعارض قرار دارد، برای فرار از پاسخگویی بابت ناتوانیهایشان و بیان این مفهوم است که دیگران نگذاشته اند دولتشان موفق شود؟! آیا باهدف کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی است؟! آیا برای حمایت از یاران خود در خصوص پرونده های مفاسد و یا ردصلاحیتهای انتخاباتی دوستانشان در برابر قوه قضاییه و شورای نگهبان است؟! آیا برای به حاشیه بردن مسائل اصلی کشور و نقاط ضعف دولت است؟!
اصرار بر نظارت بر اجرای قانون اساسی اگر به نحوی باشد که به دخالت در سایر قوا و نهادها و درگیری و امر و نهی به ایشان بیانجامد، با هر هدفی که باشد، ناقض اصل مهم و حیاتی تفکیک قوا است و کاش آقای روحانی نیز دنباله روی رفتار غیرقانونی رؤسای جمهور دیگر در این خصوص اعم از خاتمی و احمدی نژاد نمیشد و به تفسیر شورای نگهبان در این حوزه که به اصل تفکیک قوا اصالت میدهد، احترام میگذاشت.
و کاش آقای روحانی در ابتدا به تکالیف دولت خود در قانون اساسی مانند حق برخورداری مردم از مسکن، درمان، تحصیل رایگان، شغل و… همچنین اصولی مانند استکبارستیزی، عدم پذیرش معاهدات و توافقات بین المللی بدون تصویب مجلس، شفافیت اقتصادی به خصوص درباره دولت و دولتمردان، عدالت اجتماعی و… که بعضاً کاملا مهجور هم شده اند، میپرداخت و بعد داعیه دار نظارت بر قانون اساسی در سایر قوا و نهادها میگردید.
95/9/24
8:22 ص
محمد نهاوندیان ، رئیس دفتر رئیس جمهور:
«آمریکا باید متعهد به برجام باشد. مقامات سیاسی ما مرتب باید این موضوع را گوشزد کنند و مانند تصمیم غلطی که کنگره آمریکا گرفته که نقض برجام است، نظام ما واکنش متناسب را خواهد داشت. اگر آمریکا این غلط را بکند و اجرایی کند بعنوان نقض فاحش برجام برخورد خواهد شد.»
نباید امید به آمریکا داشته باشیم، ما در کنار دیپلماسی سیاسی، دیپلماسی فعال اقتصادی نیاز داریم! افراطیون در آمریکا با تصویب آن قانون در کنگره می خواهند فضای خوبی که نسبت به اقتصاد ایران پیدا شده را مخدوش کنند. انگیزه اتحادیه اروپا بعد از برجام برای همکاری با ایران بیشتر شده است، ما باید این شرایط مساعد را تبدیل به توافق و قرار داد کنیم تا فاصله اروپا با تصمیمات ضد ایرانی آمریکا بیشتر شود.»
در پاسخ به این اظهارات آقای محمد نهاوندیان میگویم:
1- متأسفانه رویکرد تقسیم بندی نقضهای برجام به نقض معمولی و نقض فاحش برجام به یک رویه تبدیل شده است و اصلاً علت این که آمریکا در قریب یک سالی که از برجام میگذرد بارها آن را نقض کرده است همین است که میداند در داخل کشور کسانی هستند که این نقضها را به هر شیوه ای توجیه میکنند و یا کوچک نشان میدهند چرا که حیات سیاسی شان به برجام بند شده است.
2- این که رئیس دفتر رئیس جمهور میگوید ما به دیپلماسی فعال اقتصادی نیاز داریم میتواند با دوهدف دنبال شده باشد، یکی این که اقرار میکنند دیپلماسی اقتصادیشان فعال نبوده است و دوم این است که القا کنند اگر تاکنون برجام منافع محسوسی برای ایران نداشته است، ناشی از ضعف دیپلماسی اقتصادی بوده است و نه ضعف برجام!
3- محمد نهاوندیان میگوید باوجود این که آمریکا تلاش کرده است فضای تعامل دیگران با ایران را پر ریسک و خطرناک نشان بدهد ولی ما باید با عقد توافق و قرارداد این تلاش را ناکام بگذاریم ولی نمیگوید که مسلماً اروپاییها نیز برای تعامل با ایران هم قیمتهایشان را بالا میبرند و هم ریسک معاملات را متوجه ما میکنند که این در صورت ناکامی برجام، خسارتهای بیشتری هم به کشور وارد خواهد کرد.
4- دولتمردان امروز از ناامیدی به آمریکا دم میزنند و دنبال جلب نظر اروپا هستند، و در واقع بر فرضیه 4 ساله شان خط بطلان میکشند، چرا که آقایان از ابتدا گفتند نتیجه رسیدن با اروپا، با پل زدن به کدخدایشان آسانتر است، ولی الان که از آمریکا ناامید شده اند میگویند ما باید نظر اروپا را حتی با وجود فشارهای آمریکا جلب کنیم!
95/9/18
12:2 ع
آقای روحانی، رئیس جمهور دولت راستگویان! امروز در سخنرانی خود در روز دانشجو کوشید، با تکرار ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات ، القا کند که اگر برجام ایرادی هم دارد، مقام معظم رهبری هم در آن شریک است! که در چند جمله این ادعا را تکذیب میکنم:
1- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و شروط نه گانه ایشان در اجرای برجام، مثلاً در مسائلی مانند تناظر، هم زمانی، پرهیز از خوشبینی، اخذ ضمانتهای لازم و… رعایت میشد، امروز آمریکا نمیتوانست این همه بدعهدی و کارشکنی کند! پس وقتی این موارد رعایت نشده است، نمیتوان ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات را پذیرفت!
2- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصاً برعهده دارم»؟!
3- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات صحیح و ایشان شریک ناکامی های برجام است، پس چرا ایشان به راحتی آن را خسارت محض خواندند درحالی که روحانی تا همین چند روز پیش آن را آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای پاک، کار خدا و باغ سیب و گلابی مینامید؟!
4- اگر برجام با رعایت منویات رهبری و جزئیات مد نظر ایشان در مذاکرات و توافق تنظیم شده بود، پس چه نیازی بود که برای تصویب آن، به فشار بر نظام و حتی درخواست رفراندوم هسته ای روی آوردند؟!
5- روحانی چطور میتواند در جزئیات برجام به نظر رهبری احترام گذاشته باشد در حالی که حتی به کلیات مد نظر رهبری، که از همان اول #بدبینی به آمریکا و بی فایده و مضر دانستن تعامل با آمریکا بود، توجهی نداشته است؟!
6- ما فراموش نکرده ایم که پس از مطلب انتقادی سایت رهبری درباره پیاده روی ظریف و کری با عنوان نقطه خیالی، روحانی جسورانه گفت: «ممکن است ایراد بگیرند و بگویند تند و کند راه رفته و…»! که این نقدپذیری! به خوبی میزان احترام روحانی به منویات رهبری، آن هم در جزئیات! را نشان میدهد!
7- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات درست بود، پس چه نیازی بود که ایشان در منشور اجرای برجام هشدار دهند که: «(برجام) دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود.»
8- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و به ادعای آقای روحانی! جزییات مد نظر ایشان در حوزه مذاکرات و متن برجام رعایت شده بود، پس چه نیازی بود برای اجرای برجام، شرایط نه گانه را تعیین کنند و عدم رعایت آن را موجب خسارت بزرگ به کشور بدانند؟!
9- ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات، قبلاً در زمانی که مذاکره کنندگان میخواستند آن را به تصویب مجلس برسانند نیز مدام از سوی ایشان تکرار میشد که البته رهبری همان موقع آن را قویاً تکذیب کردند و تکرار مجدد این ادعا بعد از حدود یک سال، حاکی از نیاز ایشان به فرافکنی حتی به قیمت دروغگویی دارد.
10- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصا برعهده دارم»؟!