94/12/14
11:19 ع
از نکات تلخ انتخابات 94، برخی مواضع حامیان متعصب احمدی نژاد و مشایی است، متأسفانه این جریان در برابر باخت اصولگرایان در تهران به نحو غیر قابل کتمانی با طعنه، کنایه و شادمانی برخورد میکنند و تلاش دارند که به هرشکلی، انتقاداتی که در 2-3 سال آخر دولت دهم از سوی اصولگرایان و شخص علامه مصباح به احمدی نژاد و مشایی شد را جبران کنند؛ این جریان تلاش میکند طوری وانمود کند که انگار اصولگرایان بدون این که به احمدی نژاد متوسل شوند امکان بقا ندارند ولی توجه ندارند که اولاً یکی از دلایل مهمی که باعث شد تا موفقیت اصولگرایان پس از چند دوره پیروزی در انتخابات های شورای اسلامی تهران و مجلس شورای اسلامی تهران، به شکست در انتخابات مجلس و مجلس خبرگان امسال تهران ختم گردد، بدرفتاریها، اشتباهات و سوءمدیریت های شخص احمدی نژاد و دولت دهم بود که به نام جریان اصولگرایی نوشته شد تا این جریان به این راحتی بلند نشود، ثانیاً این که رفتارهای بعضاً بچگانه این جریان در عدم توان تشخیص صحنه انقلاب و حمله به جریان خودی و انقلابی و به خصوص شخص آیت الله مصباح و اصولگرایانی که بعضاً به خطوط قرمز ترسیمی احمدی نژاد اعتراض داشتند همراه با اصلاح طلبان، حقیقتاً انسان را از این که شاید این جریان دوباره بتواند روزی پاسدار آرمانهای انقلاب و سرباز مطیع ولایت باشد را کمرنگ میکند، ثالثاً این جریان بدون این که احمدی نژاد دچار هیچ تغییر اساسی و یا موضع گیری متفاوت یا نقطه عطفی شده باشد، گمان میکنند به صرف 3 سال دورماندن وی از مسئولیت، اصولگرایان برخی کج خلقی های او، تعلل هایش، حاشیه سازی هایش، عزل وزرا و استانداران اصولگرا و انقلابی، لجبازی هایش در برابر انتقادات فنی دلسوزان و برخی نهادهای قانونی و هزینه ای که تا آخرین روزهای دولتش برای مرید و مردابازی هایش با مشایی متحمل شد و بر جامعه و اصولگرایان تحمیل کرد را فراموش کرده اند. اگر چه راه بازگشت احمدی نژاد همیشه باز است، اما باید متوجه شود که اعتماد مجدد به شخص وی، بدون چاره اندیشی برای دوری از اشتباهات گذشته و پذیرش آن اشتباهات و جلب اعتماد مردم و اصولگرایان، به صرف گذشت زمان و با تکیه بر فراموشی آنها میسر نخواهد بود.
94/12/14
11:17 ع
ضمن احترام به آرای همه مردم کشور از جمله مردم عزیز تهران، خوبست که نگاهی به علل تفاوت آشکار در برآیند آرای مردم تهران با آرای مردم سایر مناطق کشور داشته باشیم:
1- سبک زندگی اکثر مردم شریف تهران به تدریج نسبت به سبک زندگی سایر مناطق کشور تفاوت های آشکاری پیدا کرده است، به نحوی که اگر چه یک رویش تلاش و کار شبانه روزی است ولی روی دیگرش تفریح، رفاه و خوشگذارنی شده است، این سبک زندگی، نمی تواند همان انسان هایی را تربیت کند که به موقع، کار می کنند، به موقع، به خانه می روند، بیشترین تفریحشان در کنار خانواده و با هم بودن است و شام، ناهار و صبحانه شان را غالباً در کنار خانواده و دسته جمعی میل می کنند. تقابل آرای مردم تهران و اکثر نقاط کشور در تقابل دو سبک زندگی ایرانی و متمایل به غربی نهفته است که همین دو نگرش، دو نوع انتخاب متفاوت را نیز رقم می زند، گویا در نگاه اکثر تهرانی ها، دیگر مجالی برای تحمل، اصلاح الگوی مصرف، اهتمام به تولید ملی و پافشاری بر استقلال همه جانبه وجود ندارد و هرچه در نظرشان با رفاه منافات داشته باشد فاقد اهمیت است.
2- تمرکز ثروت و امکانات در تهران به یک رسم دیرینه تبدیل شده است و بیشتر مردم شریف تهران حق خودشان می دانند که نسبت به تمام کشور از امکانات بیشتری برخوردار باشند و آن گاه که جریانی با رویکرد تمرکززدایی و «پیشرفت همراه با عدالت» به جای «توسعه درمرکز» خودش را معرفی می کند، از سوی این مردم مورد اقبال قرار نمیگیرد، یعنی مردم تهران اگر بدانند یک جریان برای کاهش تمرکز و ایجاد توسعه متوازن در کشور، می خواهد بودجه و سرمایه کشور را توزیع کند، این جریان را جریانی ضد تهرانی و ضد پیشرفت خودشان قلمداد می کنند که حاصلش را در تفاوت آرای انتخابات 84 و 88 شاهد بودیم، اکثریت همان مردمی که به شهردار تهران در 84 به خاطر موفقیتش در بهبود شرایط تهران رأی دادند، بعد از این که رویکرد تمرکز زدایی دولت نهم را دیدند از حمایت خود در انتخابات 88 دست برداشتند.
3- اگر چه شاید در نگاه اول همه میگویند که مردم شریف تهران باید در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی با سوادتر و آگاه تر باشند، اما زندگی نامتوازن و شلوغ تهرانی ها مانع ارتقای آگاهی های اجتماعی و سیاسی شان میگردد، عملاً دیگر فرصتی برای رصد دقیق جزئیات مسائل تمام کشور و منطقه ندارند و غالباً به شنیدن اخبار شبکه های جهت دار ماهواره ای بسنده می کنند و همان اطلاعات را هم ملاک تصمیم گیری ها و تحلیل های شان قرار می دهند و حال این که مردم عزیز شهرستان ها با یک زندگی متوازن تر، دید و بازدید بیشتر و فرصت کافی برای داشتن مباحثات متنوع با اطرافیان، به لحاظ رصد مسائل داخلی کل کشور و نه فقط مسائل پایتخت و دقت در وقایع کل منطقه و جهان بهتر عمل میکنند و شاید تهرانی های عزیز هنوز به خوبی متوجه طرح های جدید تحریم که به بهانه های غیرهسته ای روی میز دولت و کنگره آمریکا قرار دارد، نشده اند و یا شاید هم احساس میکنند با این وجود، باید فرصت بیشتری برای امتحان دیپلماسی دولت قائل گردند.
نکته: باید توجه کرد که این عوامل برای تمام مردم شریف تهران صادق نیست و بخش زیادی از همین مردم نیز نگاهی کاملاً انقلابی، اسلامی، متوازن و ملی به مسائل دارند، لیکن فعلاً به لحاظ جمعیتی در اکثریت قرار ندارند و در شرایط انتخاباتیِ لیستی، نمی توانند رأی و نظرشان را در انتخابات های استانی و یا شهرستانی به کرسی بنشانند هرچند همین آرای مردم تهران در انتخابات ریاست جمهوری حتماً بسیار مؤثر خواهند بود.
94/12/14
11:15 ع
اگر چه برخی تخلفات انتخاباتی مانند خرید و فروش رأی در جامعه و بین اکثریت نامزدهای انتخاباتی امری زشت و قبیح شمرده میشود اما همان قلیل افرادی که به این کار قبیح دست میزنند، واقعاً باعث تشویش اذهان عمومی و حتی بعضاً تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات میشوند که متأسفانه با برخورد قاطع مراجع قانونی نیز عموماً مواجه نشده است ولی امسال شاهد بودیم که سپاه گیلان در زمینه پاسداشت از سلامت انتخابات، رأساً شدت به عمل به خرج داد و توانست با 17 نفر از دلالان اصلی خرید و فروش رأی و 16 اتوبوس حامل افرادی که به فروش رأی خود اقدام کرده بودند، برخورد نماید که باید از این لحاظ از حضور مسئولانه سپاه تقدیر نمود و با مطالبه گری و حمایت بیشتر از نهادهای نظارتی، این نهادها را به انجام تکالیف خود در این خصوص بیشتر ترغیب و الزام نمود.
لزوم مواجهه با نامزدهای متخلف: در کنار بازداشت و مقابله با دلالانی که به امر خرید و فروش رأی اقدام کرده اند، به نظر میرسد حتماً باید با نامزدهایی که به این شیوه غیرقانونی و غیراخلاقی دست میزنند و این دلالان را به کار میگیرند برخورد قاطع صورت گیرد و گرنه این تخلفات بعدها نیز ادامه خواهد یافت، مطمئناً اگر نامزدی حاضر باشد به هر قیمتی و از هر راهی در انتخابات پیروز شود، پس از نماینده شدن نیز به هر قیمتی و با هر وسیله ای در پی حفظ بقا و کسب منافع خود و دوستانش خواهد بود.
ریشه یابی رأی فروشی در برخی از مردم: و اما شق مهم دیگر این تخلفات، افرادی هستند که حاضر به فروش رأی خود میشوند که عدم واکاوی صحیح انگیزه ها و اهداف ایشان مانع امکان مقابله با این عارضه میگردد که در ادامه دو عوامل عمده ای که موجب شیوع این مسئله در برخی از طبقات اجتماعی می شود را مختصراً واکاوی می نمایم:
1- بیشتر کسانی که حاضر به رأی فروشی میشوند، احساس میکنند نتیجه آرایشان هیچ تأثیر واقعی روی امور کشور و خودشان نمیگذارد، یعنی افراد اساساً اینگونه میپندارند که هرکسی که رأی بیاورد به دنبال منافع خودش خواهد بود و بر این اساس خودشان را توجیه میکنند که اگر حق رأی خودشان را به مبلغی بفروشند به کشورشان ضربه ای وارد نکرده اند و حال این که نامزدهای مختلف، به لحاظ پاکدستی، از نظر تخصص، به لحاظ تعهد کاری و همچنین مردم دوستی و باوجدان بودن، با هم تفاوت های چشمگیری دارند و معمولاً نامزدهایی که حاضر میشوند حیثیت خود را زیر پا بگذارند و اقدام به خرید رأی نمایند، پست ترین نامزدها به لحاظ سلامت، تعهد و تخصص هستند و فروش حق رأی به این افراد، یقیناً کمک به انتخاب بدترین نامزدهای انتخاباتی کشور و چه بسا ضربه های مهلک به منافع ملی، امنیت ملی و حتی تاریخ کشور خواهد بود، که در خصوص رفع این عارضه از این طبقات، میتوان به فرهنگسازی در جهت معرفی آثار و تبعات رأی فروشی اقدام نمود تا قباحت این کار برای همه مردم به خوبی تبین گردد.
2- برخی از افراد اساساً شرایطی ندارند که قادر به فهم اهمیت حق رأی و تعیین سرنوشت خود باشند، وقتی یک معتاد حاضر میشود فرش زیر پای فرزندانش را برای خرید مواد افیونی بفروشد، چه توقعی از او میتوان داشت که رأی خودش را به مثقالی بیخیالی و توهم نفروشد و یا وقتی که فردی برای خرید داروی فرزند بیمارش پول ندارد، شاید بیشتر در معرض پذیرش پیشنهاد فروش رأی قرار گیرد که البته توجیه چنین افرادی در خصوص آفات و آسیب های اجتماعی عارضه رأی فروشی، امری سخت است و عموماً چنین افرادی در معرض آسیب ها و انجام تخلفات دیگر اجتماعی نیز ممکن است قرار گیرند که دولت و نهادهای حاکمیتی باید در خصوص این اقشار آسیب پذیر بیشتر و بیشتر حساس باشند و با رفع نیازهای اولیه افراد و خانواده ها، مانع جرایمی از قبیل رأی فروشی، خودفروشی، جرائم اجتماعی، تکدی گری و … گردند.
94/12/7
7:50 ع
یکی از شبهاتی که درباره برخی از دغدغه ها و هشدارهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در خصوص انتخاب افراد صالح و شایسته مطرح می کنند این است که «مگر شورای نگهبان صلاحیت افراد را تأیید نکرده است؟! پس نباید دغدغه ای داشت» و به این شکل هر گونه نگرانی را به منزله بی اعتمادی و زیر سؤال دانستن جایگاه شورای نگهبان تلقی می کنند که در پاسخ به این افراد باید گفت:
1- شورای نگهبان تنها حال و گذشته افراد را می تواند براساس مستندات و شواهد و بندهای قانونی بررسی نماید نه براساس پیش بینی و پیش گویی بلکه این مردم هستند که باید بین سابقه و حال افراد نموداری رسم کنند و ببینند که این شخص در طول زمان چه خط سیری را طی کرده است، حساب کنند که اگر این خط سیر به صورت طبیعی و معمولی ادامه یابد به چه نقطه ای می تواند ختم شود.
2- اگر فردی را دیدند که امروز شورای نگهبان تأیید کرده اما بین حال و گذشته اش تفاوت زیادی وجود دارد که او را در حال سقوط و دور شدن از مبانی انقلاب و اسلام نشان می دهد، این مردم می توانند با آینده نگری، ضمن تشخیص صحیح، یک جایگاه کلیدی را در اختیار او قرار ندهند و به همین شکل اگر مشاهده کردند که فردی در یک خط سیر مشخص و ثابت و مثبت در طول سالهای متمادی در مسیر انقلاب و امام و رهبری قرارداشته است و در مواجهه با بی قانونی و فساد بین جناح ها و جریان ها و خانواده اش تفاوتی قائل نشده است، می توانند با احتمال خطای کمتری به او رأی بدهند.
3- با وجود تمام احتیاط هایی که در خصوص نامزدها بعضا لحاظ می شود، باید توجه داشت که انسان موجودی مختار است و شرایط جدید می تواند تأثیرهای جدیدی نیز برایش مترتب نماید و این یعنی در هر صورت و در هر شرایطی احتمال خطا و تغییر در نمایندگان و منتخبان و مسئولان وجود دارد و با این وجود انتخاب کسانی که از قبل نشان داده اند دارای ظرفیت مناسب مواجهه با مشکلات و شکست ها نبوده اند و یا در حال طی کردن مسیر سقوط بوده اند، یک اشتباه بزرگتر به نظر می رسد.
4- همانطوری که بیان شد، شورای نگهبان تنها براساس مستندات و شواهد موجود می تواند صلاحیت افراد را بررسی نماید و همواره این احتمال وجود دارد که در خصوص برخی خطرات، مستنداتی موجود نباشد که در این شرایط، لزوم مد نظر قراردادن جزییاتی که از سوی شورای نگهبان قابل معیار قرار دادن نیست بیشتر حس می شود، خطراتی که شاید بعضاً ناشی از نفوذ آگاهانه و یا وادادگی غیرآگاهانه نامزدها باشد ولی در هر صورت، در ادامه مسیر و تحقق اهداف انقلاب بسیار مؤثر باشند.
94/12/7
7:48 ع
باتوجه به ادعاهای برخی از شخصیت های مطرح اصلاح طلب در برنامه های تبلیغاتی شان، مبنی بر این که اصلاح طلبان پاک ترین سیاستمداران هستند بر آن شدم تا متنی کوتاه در طعنه به این ادعا تقدیم نمایم:
از پاکی سیاستمداران اصلاح طلب این بس که وقتی صادق خرازی از لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا دادند خبرداد به جای اینکه این مزدوران را معرفی و طرد کنند، با او کاری کردند که مجبور به سکوت گردد. از پاکی ایشان همین بس که کروبی، رییس مجلس اصلاح طلبان با پذیرفتن دریافت چند صد میلیون تومان از شهرام جزایری، این امر را طبیعی دانست. از پاکی شان همین بس که کرباسچی که مجرم بزرگ اقتصادی بود، رئیس ستادانتخاباتی همین کروبی می شود و اصلاح طلبان از ایشان قهرمان سازی می کنند، از پاکی سیاسیون اصلاحاتی این که بس که با تأسیس دانشگاه غیر مجاز هاوایی، برای خودشان مدرک سازی می کردند، از پاکی شان این بس که شهرام جزایری و وکیلش (علیزاده طباطبایی) می گویند به 60 نفر از نمایندگان مجلس ششم، نفری چند صد میلیون تومان پول داده است، از پاکی سیاسیون اصلاحات این بس که در خصوصی سازی های دولت اصلاحات با ترک تشریفات انجام شد وبعضاً حتی پول اجناس داخل انبار کارخانجات هم ازدوستان سازندگی و اصلاحات اخذ نشد، از پاکی شان این بس که در دوره اصلاحات، افرادی مثل مهدی هاشمی و ترقی جاه بر سفره قراردادهای نفتی نشستند و با اخذ رشوه برمنافع ملی آتش زدند، از پاکی سیاستمداران اصلاحات این که رئیس دولت شان را 8 سال به دروغ دکتر گفتند و از پاکی ایشان این بس که در برخورد با مفاسد کاملاً سیاستزده تقبیح یا تطهیر می کنند.
94/12/3
8:15 ص
از دغدغه هایی که شخصیت های اصلی اصلاح طلبان مطرح می کنند مشخص است که رفع حصر، برجام های مختلف و جلوگیری ازسوال و استیضاح وزراء دغدغه های اصلی اصلاح طلبان هستند، ولی آیا به راستی این موارد دغدغه های اکثر مردم نیز به شمار می آیند؟! آیا رفع حصـر از کسانی که اگر حصر امنیتی شان به بازداشت قضایی و محاکمه و مجازات تبدیل شود، ما حصـلی جز اعدام برای شان نخواهد داشت؟! آیا برجامی که به ازای عقب نشینی های سخت و طولانی هسته ای و بازرسی های گسترده از مراکز مختلف هسته ای، امنیتی و نظامی برای رفع تحریم های بانکـی و نفتی پذیرفتیم، جز حاصل همین فتنه 88 بود که در سال های 89 و 90 به درخواست حامیان فتنه و برای حمایت از ایشان به مثابه جنگ اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران ومردم، کارسازی شد؟! آیا قبح زدایی از قانون شکنی و تطهیر قانون شکنان مهمترین دغدغه مردم است؟! آیا برجام هسته ای به ازبین رفتن رکود، بیکاری و فقـر، همچنین تقویت اقتصاد، تولید و تحقق عدالت اجتماعی ختم شده است که برجام های متعدد داخلی به قیمت چالش، تنش و چانه زنی را در دستور کار قرار داده اند؟! آیا جلوگیری از استیضاح کسانی که دانشگاه را به خانه احزاب و محل تنش و درگیری تبدیل می کنند وموجب کاهش رشد تولید علم می شوند، می تواند بزرگترین هدف یک مجلس باشد؟! آیا تلاش دولت برای کوچ کردن از زمین اقتصاد به زمین سیاست، به کمک نمایندگان غیر اقتصاددان و سیاستزده مطلوب است؟! آیا نمایندگانی که بالاترین هدف شان، ممانعت از سوال و استیضاح و انجام رفع حصر است، وکیل مردم هستند و یا وکیل الدوله و وکیل الفتنه؟!
94/12/3
8:13 ص
باتوجه به اظهارات دکتر عارف که در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره چرایی عدم برائت از حمایت های BBC از اصلاح طلبان و لیست انتخاباتی شان گفت: «از چه چیزی اعلام برائت کنیم؟! بیکار نیستم که 24 ساعته از BBC اعلام برائت رسمی کنم، آنها برای ایجاد فتنه و تفرقه این کار را میکنند؛ برای اینکه چهرههای مؤمن، انقلابی و همیشه در صحنه را زیر سؤال ببرند»!!! چند سوال می پرسیم:
1- آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا BBC و VOA، شبکه های دولتی انگلیس و آمریکا که در دشمنی شان با مردم ایران کسی تردید ندارد، از شما و لیست هایتان 24 ساعته حمایت میکنند؟!
2- آیا آمریکا و انگلیس و رسانه های شان بیکار و بی عقل هستند که هر لحظه نسبت به شما و لیست تان ابراز ارادت میکنند و مفت و مجانی برای شما هزینه صرف میکنند؟! آیا از شما جریان انقلابی تری وجود ندارد که برای خدشه به او، از او الکی حمایت کنند؟!
3- آیا برای ابراز برائت از منتقدان و جریان های داخلی انقلابی و حزب اللهی که مدام ایشان را افراطی و تندرو لقب می دهید بیکار هستید، فقط برای برائت از BBC و VOA دشمنان قسم خورده انقلاب، سرتان شلوغ است؟!
4- چطور برای مسائل خیلی سطحی تر و کم اهمیت تر از سوی امثال کرباسچی و یونسی خیلی سریع واکنش شدید نشان می دهید ولی در برابر مواضع ضدانقلاب که شما را از خود می دانند، اساساً فرصت موضع گیری ندارید؟!
5- آیا حمایت های آمریکا و انگلیس از شخصیت های اصلاح طلبی مانندِ گنجی، سازگارا، مهاجرانی، محسن کدیور، فریبا داوودی مهاجر، فاطمه حقیقت، رجبعلی مزروعی، سروش، علی اصغر رمضانپور، مجتبی واحدی، نیک آهنک کوثر، مسیح علی نژاد و … که منجر به پناهندگی ایشان به دشمن گردید هم برای تفرقه و حمایت از نیروهای انقلابی و همیشه در صحنه بود؟!
6- آیا فکر نمی کنید همین عدم برائت از جریان های ضدانقلاب باعث شده است تا طیف شما ملغمه ای باشد مورد حمایت توأمان آمریکا، انگلیس، اسرائیل، ریگی ها، سعودی ها، رجوی ها، همجنس بازان، ملی مذهبی ها، سلطنت طلبان، آتئیست ها و دگراندیشان؟!
7- آیا نمی دانید یکی از فروع مهم دین در کنار تولی، تبری است؟! آیا این وقت نداشتن برای تبری جستن از دشمنان اسلام چه با فرار از «مرگ بر آمریکا» و چه حتی با فرار اعلام برائت از BBC ، ناشی از ضعف ایمان و انقلابی بودن تان نیست؟!
94/12/3
8:10 ص
باتوجه به حضور آقای علی لاریجانی در ائتلاف اصلاح طلبان، این مطلب در وهله اول خطاب به ایشان و سپس به جریان انقلابی تقدیم می گردد:
آقای علی لاریجانی! ما از همان وقت که مقام معظم رهبری صراحت موضع گیری را مطالبه می کرد، شما را در قامت ساکت فتنه دیدیم، گوش به زنگ بودیم که شما را روزی در لیست اغیار ببینیم و این که امروز به همراه یار غار خود، کاظم جلالی درلیست اصلاح طلبان قرار گرفته اید، برای ما یک غنیمت است چرا که جریان اصولگرایی بالاخره از وجود عناصری که دچار استحاله بودند و نقش نفوذی و مانع وحدت را در این جریان سال ها ایفا می کردند پاک می شود، بالاخره کسانی که خودشان را رفیق اصولگرایان و شریک اصلاح طلبان قرار داده بودند، ماهیت شان هم از طرف اصولگرایان به طرد انجامیده و هم رسماً از سوی اصلاح طلبان به سر لیستی ختم شده است.
ضمناً اخیراً در مصاحبه تان گفته اید که تصویب برجام در 20 دقیقه صورت نگرفته است و کاری 2 ماهه بوده است، اما آنچه که ما به وضوح دیدیم این بود که شما در طول 20 دقیقه، حاصل بررسی دقیق 2 ماهه کمیسیون برجام با حضور مسئولان سابق و حاضر و دانشمندان و کارشناسان دلسوز هسته ای و امنیتی و اقتصادی را به دیوار کوبیدید و با ادعایی که از سوی دفتر رهبری هم تکذیب شد، طرحی را در دقیقه 90 از جیبتان در آوردید و در عرض 20 دقیقه، این طرح را جایگزین برجام کردید و به تصویب رساندید و این همت شما اینقدر بالا بود که جریان های اصلاحات و اعتدال اقرار کردند که هیچ شخصیتی از خودشان قادر به این کار نبود و این هنری بود که تنها از جانب شما با ظاهر اصولگرایی تان برمی آمد.
آقای لاریجانی! اکنون شاید بتوانید کمی از کدورت مان نسبت به خودتان بکاهید، چرا که بالاخره نقاب و پوستین را از رخ و رخت برداشتید و خود واقعی تان را نشان دادید، این که شما با رأیی که از فراکسیون حداکثری اصولگرایان، رئیس مجلس شدید ولی در خدمت جریان مقابل سال ها حرکت کردید، موجب نارضایتی ما بود و گرنه چه اشکالی دارد، شما با برند اصلاح طلبی برای رفع حصر سران فتنه بجوشید؟! و با کت و کلاه بنفش برای اعتدال و تحقق برجام های رنگارنگ شان بکوشید؟!
آقای علی لاریجانی! این چنین است که ما حضور شما و آقای کاظم جلالی در لیست اصلاح طلبان را مایه تبریک به شما و خودمان می دانیم چرا که به نظر ما همانطوری که نفاق دینی از کفر دینی بدتر است، نفاق انقلابی و سیاسی هم از کفر انقلابی یا همان ضد انقلابی بدتر است و به این لحاظ قائلیم که شما بالاخره از نفاق جریانی و سیاسی خلاص شدید و ما هم بدون این که از حضور افرادی مثل شما در جریان اصولگرایی شرمنده باشیم می توانیم خوشحال باشیم، ما امروز از جدا شدن این دندان خراب از جریان اصولگرایی و انقلابی گری ناراحت نیستیم چرا که دردهای زیادی از این دندان در برخورد با جریان انقلابی دیده ایم و امروز می توانیم با رویش های اصیل انقلابی، خلاً این دندان عاریتی را پر کنیم و بیش از همیشه بدون عناصری مثل ولایتی و لاریجانی و کاظمی که مانعی برای وحدت اصولگرایان بودند به سوی وحدت اصولگرایان حرکت کنیم.
94/12/3
8:1 ص
باتوجه به حمایت علنی آمریکا و انگلیس و شبکه های دولتی شان BBC و VOA از لیست هاشمی و شخص هاشمی، برای برخی افراد که این حمایت امری عجیب و مشکوک به نظر می رسد چند سؤال داریم:
چرا شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب نباید از هاشمی و لیست او دفاع کنند وقتی خود هاشمی هم از ماهواره و شبکه های ماهواره ای دفاع می کند و به مخالفان ماهواره توهین می کند؟!
چرا شبکه های دولتی آمریکا و انگلیس از لیست هاشمی و شخص هاشمی حمایت نکنند وقتی که او از اساس منکر موافقت امام با شعار مرگ بر آمریکا میشود؟!
چرا ضدانقلاب نباید از هاشمی و لیستش حمایت کند وقتی او هم مثل ایشان و بهتر از ایشان در پی تخریب و زدن شورای نگهبان و اعضای آن است؟!
چرا همه ضدانقلاب های داخلی و خارجی نباید از هاشمی و لیستش حمایت کنند وقتی او می خواهد ولایت فقیه را به یک عنصر مدیریت شده، تحت کنترل و فرمالیته تبدیل کند؟!
چرا آمریکا و انگلیس نباید از هاشمی حمایت کنند وقتی او هم مانند آنها، حکومت سوریه را قاتل مردم سوریه معرفی می کند و اتهام استفاده از بمب های شیمیایی را به ایشان وارد می کند؟!
چرا لیست هاشمی مورد حمایت آمریکا و انگلیس نباشد وقتی که با هدف حذف حضرات جنتی، مصباح و یزدی که عمار وار و سلمان سان از حریم انقلاب و ولایت فقیه دفاع می کنند، تنظیم شده است؟!
چرا آمریکا و انگلیس و ضدانقلاب نباید از هاشمی و لیست او حمایت کنند وقتی که در فتنه88 نشان داد ظرفیت سرمایه گذاری بیشتر برای فتنه های بعدی و هجمه های دیگر به منافع ملی، انقلاب، قانون اساسی و ولایت فقیه را دارد؟!
94/12/3
7:56 ص
از آنجا که BBC و VOA لیست هاشمی را تبلیغ می کنند، اگر تاکنون در خصوص اعلام برائت از حضور در این لیست حجت عقلی و شرعی نداشتید، امروز می دانید که فهرست هاشمی و حضور شما در آن فهرست بخشی از پازل دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین است و این یعنی عقلاً و شرعاً قابل پذیرش نیست که درپازل دشمن، برای خودتان نقشی را پذیرا باشید.
اگر دعوت دشمن به لیست هاشمی برایتان حجت نیست، امر دیروز رهبری مبنی بر این که مردم عکس درخواست دشمن عمل کنند باید حجت شرعی را بر شما تمام کرده باشد، وقتی مردم شرعاً مجاز به تبعیت از دعوت دشمن نیستند، آیا حضور شما در فهرستی که رهبری از آن نهی می کند آیا تواند شرعی تلقی گردد؟!
مقام علمی و عملی شما اینقدر بالا هست که هیچ نیازی به تأیید آقای هاشمی نداشته باشد به خصوص که اسامی تعدادی از شما بزرگواران در فهرست های رسمی مورد وثوق نیز وجود دارد و به نظر می رسد حضور شما در این فهرست بیش از این که برای شما اعتباری ایجاد کند، برای هاشمی اعتبار ایجاد می کند.
از شما توقع می رود به عنوان کسانی که قرار است در خط مقدم حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی حضور داشته باشید، امید دشمنان را ناامید فرمایید و رسماً از لیستی که باعث امیدواری دشمنان انقلاب اسلامی ایران گردیده است اعلام برائت فرمایید.