96/2/6
9:54 ص
با توجه به نهی مکرر مقام معظم رهبری در مورد دوقطبی سازی های غلط و کاذب، بعضا سوالاتی مطرح میشود که نشان میدهد هنوز در این خصوص ابهامات زیادی وجود دارد که به چند مورد از آنها پاسخ میدهم:
1- نهی مقام معظم رهبری از دوقطبی سازی های غلط و کاذب به معنی ممانعت از ایجاد فضای رقابت سالم در انتخابات نیست، بلکه به معنی پرهیز از رقابتی است که منجر به تفرقه و درگیری در جامعه و سوءاستفاده دشمنان گردد.
2- دوقطبی صحیح، در جامعه و بین گروه هایی که انقلاب را قبول دارند ایجاد شکاف و درگیری نمی کند بلکه بین دوست و دشمن خط کشی مینماید که مقام معظم رهبری از آن به دوقطبی انقلابی و استکباری (ضدانقلابی) تعبیر کردند.
3- دوقطبی غلط لزوما متاثر از دو نامزد نیست و حتی با مرزبندی غلط از سوی یک نفر ایجاد میشود و بخش وسیعی از جامعه را بر اساس قومیت، مذهب، جناح، جنسیت، طبقه اجتماعی، دارایی و… در برابر بخشی دیگر قرار میدهد.
4- دوغطبی های کاذب مبتنی بر حقیقت نیستند و بیشتر به صورت کاذب و برنامه ریزی شده در فضای جامعه تزریق میشود تا از قبل آن، احزاب سیاسی، منافع خود را دنبال کنند، مانند:
الف- دوقطبی برجامیان و نابرجامیان: این دوقطبی از این جهت کاذب است که هم اکنون کشور برجام را به عنوان یک توافق بین المللی پذیرفته است و همانطوری که رهبری هم فرمود، ایران ابتدائا آن را نقض نخواهد کرد، لذا هر دولتی که بر سرکار بیاید بر اساس سیاستهای کلان کشور باید به برجام عمل کند و اتفاقا آن کسانی که میگویند برجام را به هر قیمتی باید حفظ کرد باعث میشوند طرف مقابل هر چه بیشتر از اجرای تعهداتش سر باز بزند و عملاً از برجام، جز نامی برای ایران باقی نماند که این مهمترین محرک برای کنار گذاشتن برجام خواهد بود لذا اگر کسی میخواهد برجام پایدار باشد باید طرف مقابل را به اجرای تعهداتش ملزم کند و الا که هیچ توافقی نمی تواند به صورت یکطرفه، پایدار بماند.
ب- دوقطبی جنگ و صلح: این دوقطبی سازی از این جهت دنبال میشود که مردم احساس کنند سایه جنگ بالای سر کشور است و رفع آن هم مستلزم اعتماد به یک حزب خاص است، حال این که این دوقطبی اساسا براساس اعتراف اوباما و کری، گزینه ای عملی نبوده است و تنها به عنوان یک تهدید پوشالی مورد استفاده قرار می گرفته و این که اساساً ایران اگر چه مشمول بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل بوده است اما مشمول سایر بندهای آن (از 39 تا 51) که مجوز حمله به کشورها را صادر میکند، نبوده است و نکته نهایی این که اتفاقا آن جریانی کشور را به لبه جنگ و تهدید میبرد که مدام مولفه های قدرت کشور اعم از اقتصاد مقاومتی، توان موشکی، بودجه نظامی، رشد علمی، تکنولوژی های نوین و… را تضعیف میکند.
ج- دوقطبی حامیان تحریم و مخالفان تحریم: این هم یک دوقطبی کاذب و غیر واقعی است برای این که کسی در کشور مدافع تحریم نیست بلکه متأسفانه جریانی خاص، میکوشد کسانی را که حامی مقاومت در برابر زیاده خواهی های دشمن، اجرای اصول اقتصاد مقاومتی، خراب نکردن پلهای دور زدن تحریمها و حفظ عزت کشور هستند را دوستدار تحریم بخوانند حال این که دقیقا برعکس، آنهایی که کشور را به لحاظ اقتصادی ضعیف و وابسته نگاه میدارند، کشور را بیشتر و بیشتر در برابر تحریمها آسیب پذیر میکنند و باعث میشوند دشمنان هرگز دست از تحریمها دست برندارند.
95/12/19
8:26 ص
آقای روحانی در سخنرانی امروز خود در مجمع ملی سلامت در تاریخ 95/12/8 درباره سرمایه خارجی و واردات گفت:
«دولت بهتنهایی نمیتواند همه مشکلات را حل کند، ما دولتی هستیم که میگوییم باید از سرمایه خارجی استفاده کنیم، هرکه میگوید نه، راه دیگری برود، نظر ما همین است. اگر باید بیمارستان بزرگی ساخته شود و شریک خارجی هم در آن شرکت کند که درمان مردم انجام شود، ما باید آن را انجام دهیم. ما میگوییم اگر ناوگان هوایی ما نیاز به هواپیما دارد، باید بخریم. ما میگوییم اگر حوزه ریل ما نیاز به لوکوموتیو دارد، باید بخریم. عدهای میگویند نباید بخریم، پس چهکار کنیم؟ میگویند کهنه مصرف کردن خیلی افتخار است، ما اهلش نیستیم. ما میگوییم باید نو بخریم، ما میگوییم باید تجهیزات نو بیاید و باید ارتباط با دنیا تقویت شود. البته روی اصولمان محکم ایستادهایم و پافشاری میکنیم، اعتقادات و ارزشها برایمان مقدس و محترم است. ارزشهایمان را هم با کسی معامله نمیکنیم، اما درعین حال باید با دنیا حرف بزنیم و تعامل کنیم.»
که خطاب به آقای روحانی میگویم:
آقای روحانی! چه کسی گفته است که ما نباید از تکنولوژی روز دنیا استفاده کنیم؟! چه کسی گفته است که ما باید از تجهیزات کهنه استفاده کنیم؟! اگر کسی انتقادی کرده است به این بوده که چرا با قرارداد محرمانه خرید میکنید؟! چرا کالا یا خدماتی را از بیرون میخرید که در ایران توان تولیدش هست؟! به این است که چرا از کسانی میخرید که بدعهدیشان به کرات ثابت شده است و در نهایت ما را قال خواهند گذاشت؟! به این است که چرا ریسک معامله ها را متوجه ایران میکنید؟! به این است که چرا به جای واردات کالا و یا لااقل در کنار واردات آن، تکنولوژیهای نوین تولید را وارد نمیکنید؟! به این است که چرا حتی آن صنایعی که ایران در آنها قدرت و سابقه خوبی دارد را تعطیل یا راکد میکنید؟! به این است که چرا وقتی میخرید برای استفاده کردن از آن هم محدودیت و شرط و شروط میپذیرید؟! به این است که چرا در خریدها اهم و فی الاهم نمیکنید و مثلاً بین نوسازی ناوگان هوایی و ریلی و جاده ای، بودجه ها نامتوازن توزیع میشود!؟ به این است که چرا تعاملات اقتصادیتان را براساس اصول اقتصاد مقاومتی، آن هم در سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» طراحی و اجرایی نمیکنید؟! چرا اصلا هیچ ردی از پیش بینی و پیشگیری از بدعهدی دشمنان در قراردادها و توافقات با دیگران دیده نمیشود؟! چرا معاملات خارجیتان هم مثل برجام، با خوشبینی، بدون ضمانت اجرایی لازم و غیرمتوازن منعقد میشود؟! چگونه میتوانید مثل مشاورتان جناب حسام الدین آشنا، با افتخار به این که خریدار حرفه ای هستید مدعی ایستادن بر اصول انقلاب هم باشید؟! چگونه در حالی که آن یکی مشاورتان جناب اکبر ترکان مدعی است نهایت تولید ما آبگوشت بزباش و قرمه سبزی است، حتی آشپزی قطارها را هم به خارجیها میسپارید؟! چگونه است که اصول راستین انقلاب مانند استقلال، خودکفایی، تکیه به قدرت درونی و توزیع عادلانه ثروت، به خرید کردن و واردات تنزل داده اید؟! و جالب است که با این همه بی مبالاتی و تفکرات غیراصولی مدعی هستید که بر روی اصول و ارزشها ایستاده اید!
95/9/30
8:36 ع
تمدید تحریم ISA باعث شد تا رئیس جمهور، وزیر امور خارجه را مأمور نماید تا مراحل اعتراض به نقض برجام را دنبال کند که برخی مسئولان این دستور را اشتباه، بی فایده و به ضرر کشور معرفی کردند که در پاسخ به این بزرگواران عرض میکنم:
1- چه بخواهیم و چه نخواهیم، هم کفه و هم زمان اجرای تعهدات به ضرر ما نوشته شده است و هم مکانیزم نظارت بر اجرای آنها به نفع ما نیست. در واقع مکانیزمی جز همین کمیسیون حل اختلاف برای ما تعبیه نشده در صورتی که برای طرف مقابل، شرایط بسیار متفاوت است، چرا که آژانس اجرای تعهدات هسته ای ما که غالباً به صورت نقد و به صورت پیشدستانه انجام شد را تحت نظارت دارد و به عنوان یک نهاد به اصطلاح بی طرف، میتواند به هر بهانه ای ما را ناقض برجام بشناساند، در صورتی که برای نقضهای طرف مقابل، این ماییم که باید مورد نقض را آن هم در کمیسیونی که ترکیب و مکانیزمش کاملا به ضرر ماست، اثبات کنیم! و اگر طرف مقابل نخواست این نقضها را نقض بداند، کنار کشیدن ما از برجام، به منزله نقض برجام از طرف ما تلقی شده و موجب بازگشت همان معدود تحریمهای رفع شده خواهد شد و ما در موقعیتی قرار خواهیم گرفت که هم برگ برنده های هسته ایمان را از دست داده ایم و دوباره برای آنها چند سال هزینه بدهیم و هم با بازگشت قطعنامه ها مواجه خواهیم شد!
2- از سوی دیگر، برجام راه واکنش متقابل دیگر را هم تقریبا به روی ما بسته است، یعنی برعکس خاصیت برجام برای طرف مقابل که برایشان راهکارهای زیادی برای خنثی کردن برجام آن هم بدون نقض صریح برجام قائل شده، برای ایران طوری سختگیرانه نوشته شده است که امکان فشاری که بدون نقض کردن برجام، منافع طرف مقابل از برجام را تحت الشعاع بگذارد به حداقل میرساند، این شده است که اکنون آمریکا میتواند با تحمیل تحریمهای جدید به هر بهنه ای و تمدید تحریمهای منقضی شده قدیمی و ترساندن کشورهای دیگر برای معامله با ما، برجام را برای ما در حد خسارت محض نگه دارد ولی ما پس از بتن ریزی ها و اوراق کردنها و اکسید کردنها و خارج کردنها، نهایت کارهایی که میتوانیم بکنیم، فشار ایمیلی و چیزی مثل همین تحقیق و بررسی درباره پیشران هسته ای باقی میماند که در این چند روز هم کاملا مشخص شده که فاقد بازدارندگی لازم در برابر نقضهای برجام از سوی طرف مقابل است.
3- امروز کاملاً مشخص است که آمریکا درپی افزایش تحریمها به بهانه های متنوع و واهی است و برجام حتی نتوانست جلوی تمدید تحریم ISA که بخشهایی از آن هسته ای است را بگیرد. لذا پیشنهاد میگردد:
الف- به وضوح و با صراحت نشان دهیم که ذلت اجرای یک طرفه تعهدات سنگین هسته ای و پذیرش نظارتهای آن را با وجود کارشکنیها، بدعهدیها، وضع تحریمهای جدید و باج خواهی های بیشتر نخواهیم پذیرفت و این به موضع گیریهای مستحکمتر دولتمردان درباره نترسیدن از بازگشتن به شرایط قبل از برجام نیاز دارد، باید توجه داشت که تکیه بیش از حد مسئولان کشور بر برجام، باعث شده آنها برجام را یک اهرم فشار و نقطه ضعف دولت بشناسند که این رویه باید هر چه سریعتر اصلاح شود.
ب- تمام سعی خود را بکنیم که همین مسیر اعتراض به نقض برجام مندرج در اثر (تمدید تحریم ISA) در متن برجام را به درستی و قاطعانه طی کنیم و از این نترسیم که احتمالا ورود به این مسیر در نهایت منجر به بازگشت قطعنامه ها خواهد شد و این احتمال را هم بدهیم که شدت عمل ما موجب شود آنها نیز کمی برای حفظ این توافق که به قول خودشان موجب امنیت خاطرشان شده است، تلاش کنند که عدم چنین حسی باعث شده است برجام مثل یک رابطه یک طرفه موجب درد سر ما گردد.
ج- بالاخره باید پذیرفت که راه رفع تحریمها، عقب نشینی همه جانبه از مواضع و منافع انقلاب نیست، بلکه این است که زهر تحریمها با اقدام و عمل در حوزه اقتصاد مقاومتی گرفته شود تا از جذابیت اعمال تحریم در نظر دشمن کاسته شود. باید بپذیریم که چاره ای جز تکیه بر توان داخلی، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، منابع خدادادی گسترده، توان علمی بالا، ظرفیت قابل احیا و ارتقا در تولید و خودکفایی (به خصوص در حوزه محصولات استراتژیک) نداریم. این تنها راهی است که دشمن را از کارآمد دانستن تحریمها و استفاده بیمارگونه از این اهرم ناامید و منصرف میکند.
95/8/4
9:4 ع
اظهارات آقای روحانی در روز ملی صادرات حاوی نکاتی است که پس از ذکر بخشهایی از آن، به آنها پاسخ میگویم:
«در دعوا با دنیا صادرات در نمیآید. برخی فکر می کنند که ما وقتی میگوییم تعامل سازنده یعنی برویم با غربیها و اروپاییها لبخند بزنیم و حرف بزنیم و ناهار بخوریم. تعامل سازنده یعنی مناسب کردن محیط روابط بینالمللی برای صادرات کالا، برای اشتغال جوانان، برای واردات راحتتر کالاهای سرمایهای و مواد اولیه. مگر در دنیای امروز میتواند کشوری بگوید من بدون رابطه با دنیا به پیشرفت میرسم.»
آقای روحانی! شکست نفسی نکنید، شما برای تعامل سازنده از لبخند و حرف و نهار خوردن هم فراتر رفتید، شخصاً با اوباما تلفنی صحبت کردید، آقای ظریف هم با اوباما مصافحه کرد، به جان کری و تیمش نیز هدایای نفیس داد و در خلال مذاکرات هم با آقای کری به پیاده روی رفت و حتی در اقدامی متقابل با جان کری، روبروی پرچم آمریکا ایستاد و عکس گرفت! قاعدتاً این رفتارها بعد از بیش از 3 دهه قطع رابطه کامل، برای ایجاد یک #تعامل_سازنده با تعاریف شما، باید کارساز بوده باشد!
خب! با این همه تعامل در بیش از 3 سال گذشته از عمر دولت شما و حدود یک سال از عمر برجام، الان صادرات، اشتغال و رابطه ما با دنیا متحول شده باشد، پس چرا اعتبار پاسپورت ایرانی کاهش یافته و تحریم های جدیدی رخ داد و به داراییهای ما دست درازی شد؟! پس چرا به جنگ دریایی در خلیج فارس در آینده نزدیک تهدید شدیم؟! و با بدعهدی طرف مقابل در برجام و تعهداتش مواجه هستیم؟! و چرا هنوز نمیتوانید عزتمدانه و بدون قراردادهای محرمانه و با دادن امتیازات گسترده، سرمایه خارجی جذب کنیم؟! و چرا مجبورید تا از آمریکا برای خارجیهایی که میخواهند با ما رابطه برقرار کنند امان نامه بگیرید؟!
آقای روحانی! چرا با وجود این همه عطش شما برای ارتباط با آمریکا و غرب، آنها عطشتان را تنها با فشار برای به عقب راندن شما در موضوعات مهم و اخذ تعهدات متعدد جواب میدهند؟! آیا هنوز فکر نمیکنید، دشمن از این همه بی تابی شما در حال سوءاستفاده باشد؟! آیا بهتر نیست حداقل همانقدری که به ارتباط با غرب میل نشان میدهید، اقتصاد کشور را از موضع ضعف و رکود نجات دهید تا طرف مقابل اینقدر برای تعامل با شما، شرط و شروط تعیین نکند؟!
آقای روحانی! اولا که کسی نمیگوید با دنیا رابطه نداشته باشید بلکه میگوییم دنیا فقط آمریکا و غرب نیست، ثانیاً انقلاب اسلامی با وجود دشمنان قسم خورده ای که دارد با دیگر کشورهای دنیا قابل مقایسه نیست، ثالثاً ایران با این منابع عظیم معدنی و نفتی، با این هوای چارفصل و وسعت پهناور اراضی کشاورزی، با این میانگین سنی جوان و با این همه نیروی انسانی تحصیلکرده را نباید با کشورهای کوچک تک محصولی مقایسه کرد، و اینها یعنی این که حتی اگر همه دنیا هم با ما قهرکنند، #پیشرفت ما نباید متوقف شود.
آقای روحانی! شما تعامل با دنیا را برای صادرات کالا و اشتغال ضروری میدانید، اما گویا راه را گم کرده اید! برای صادرات کالا و اشتغال، اول باید کالایی تولید کرد و برای این کار باید ابتدا از تولیدکنندگان حمایت کنید، باید به جای استفاده از تولیدات خارجی، استفاده از #تولید_ملی را عملاً ترویج کنید، باید تسهیلات مناسب برای تولیدکنندگان قائل شوید، نباید به شرکتهای خارجی برای کار در داخل اولویت بدهید و نباید به خاطر ارزانتر بودن محصولات کشاورزی خارجی، آنها را به محصولات داخلی ترجیح بدهید و الا که تنها صادرات شما، همان محصولات نفتی، میعانات گازی و محصولات پتروشیمی باقی خواهد ماند.
95/7/19
11:5 ع
حذف کارت سوخت یکی از خواسته های وزارت نفت است که با اصراری که دولت بر آن داشت بالاخره توانست تصویب مجلس را در خصوص آن بگیرد و اینک اگر چه مصوبه حذف کارت سوخت در مرحله اجرا قرار دارد لیکن بازهم نمی توان از کنار آن به آسودگی و بی تفاوتی عبور کرد.
اصرار دولت به حذف کارت سوخت، یک تعارض آشکار با «سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» دارد، کارت سوخت ابزاری بود که در اوج همهمه تهدید به تحریم بنزین، توانست جلوی این تحریم را بگیرد و با امکان مدیریت مصرف سوخت، اجازه ندهد دشمن به تحریم بنزین ورود کند، دولت نهم با تدبیر خود و صرف هزینه در صدور کارت سوخت و تجهیز فنی جایگاه های سوخت به کارت خوان، مانع تحریم بنزین شد.
حالا دولت برای ابزاری که قبلاً برایش هزینه شده است و توانسته بود جلوی تحریم بنزین را بگیرد و در صورت لزوم و زیاده خواهی و عهدشکنی دشمن میتواند همان کارکرد را تکرار کند و ابزاری که مانع جدی قاچاق سوخت گردید و امکان رصد و پایش میزان مصرف سوخت در خودروهای مختلف و شفافیت اطلاعات را فراهم کرده بود، با چه توجیهی از میان برمیدارد؟!
به راستی دولت چرا به جای این که با اصلاح و تکمیل طرح هایی مثل ایران کد، شبنم و کارت سوخت در جهت شفافیت اقتصادی و مبارزه با قاچاق گام بردارد، آن ها را با اصرار حذف میکند؟! مسلماً این رفتار دولت نه تنها با اجرای اقتصاد مقاومتی هیچ تناسبی ندارد بلکه با ادعای دولت برای رسیدن به شفافیت اقتصادی و حتی ایجاد تعهدات سنگین و خطرناک FATF نیز هیچگونه همخوانی ندارد.
و بازهم یک سؤال جدی وجود دارد، مجلس چرا در تصویب حذف کارت سوخت ، به منافع ملی و حتی امنیت ملی به خصوص در شرایط احتمالی فشار و تحریم توجه ندارد؟! اصلاً شاید دولت بخواهد در این خوش خیالی باقی بماند که هیچ دشمنی دوباره به فکر تحریم ایران نخواهد افتاد، ولی مجلس چرا با خراب کردن پل های مطمئنی مثل کارت سوخت ، دست ما را می بندد و دست دشمن را برای تحریم های آتی و یا قابل فشار دانستن ایران باز می کند؟!
95/6/28
9:48 ص
در خصوص مصرف کالای ایرانی شبهاتی مطرح میشود که مختصرا به برخی از این شبهات و پاسخشان اشاره میکنم:
1- تقریبا در تمام کالاها اعم از لوازم خانگی، خودرو، گوشی همراه و… در سراسر دنیا، تمام قطعات به تنهایی توسط یک شرکت ساخته نمیشود بلکه شرکتهای طراح و سازنده از قطعات سایر سازندگان نیز استفاده میکنند و نهایتاً همه را سرهمبندی میکنند. به عنوان مثال تولیدکنندگان لنزها یا پردازندههای گوشی همراه در دنیا، تعداد معدودی هستند که سازندگان گوشیهای همراه عموما این قطعات را خریداری میکنند.
2- هرگز نمیتوان اهمیت مصرف کالای ایرانی که تنها بخشی از آن در ایران ساخته یا حتی فقط مونتاژ میشود را نادیده انگاشت، چرا که به همان میزان سرمایه، ارزش افزوده و اشتغال تولید خواهد نمود و از میزان واردات، خروج ارز، مشکلات خانوادگی و معضلات اجتماعی کاسته میشود.
3- این درست است که برخی از تولیدکنندگان ما بیشتر مونتاژ میکنند ولی مگر هیچ تولیدکنندهای میتواند ره صد ساله را یک شبه بپیماید؟! مسلماً باید به تولیدکنندگان فرصت داد تا قطعه به قطعه، از مونتاژکاری صرف، دور گردند، امری که هم اکنون در کشور ما رخ داده است و ما در تولید برخی کالاها به سطح خوب و قابل افتخار دست یافتهایم.
4- برخی میگویند چون کالای ایرانی از کیفیت خیلی خوبی برخوردار نیست، پس خرید آن اشتباه است، در پاسخ باید گفت، خب اگر کالای ایرانی خیلی خوب باشد که خریدنش هنر نیست، یک خارجی هم از مصرف کالای ایرانی استقبال می کند! پس فرق یک ایرانی با آن خارجی چیست؟! اصلا مگر کشورهایی که صنایعشان پیشرفت کرده است جز با حمایت غیرتمندانه مردمشان بوده است؟!
5- وقتی به یاد بیاوریم که کشور ما دشمنانی دارد که حتی جلوی واردات دارو و غذا را هم گرفتند، میفهمیم که حمایت از تولیدات ملی در ایران چه قدر مهمتر از استفاده از تولیدات ملی در سایر کشورها است. مسلما وجود چنین دشمنانی باعث شده است که اقتصاد مقاومتی در کشور ما به یک امر حیاتی تبدیل گردد که بخش مهمی از آن به استفاده از تولید ملی باز میگردد.
پی نوشت: تمام موارد فوق نافی تکلیف تولیدکنندگان در تولید باکیفیت و وظیفه حاکمیت در حمایت از تولید نیست و اگر چه این ها مکمل یکدیگر هستند ولی باتوجه به اهمیت اقتصاد مقاومتی و شرایط خاص کشور، نمی توان انجام تکلیف خود را منوط به انجام تکلیف بخشهای دیگر نمود، لیکن مطالبه گری در خصوص حمایت از تولید، ارتقای کیفیت تولیدات و تشویق و معرفی کالای با کیفیت داخلی، حداقل کاری است که در هر شرایطی میسر است.
95/4/27
8:46 ص
زمان زیادی از بکار بردن عبارت دیاثت سیاسی از سوی حضرت آیت الله جوادی آملی نگذشته است که می بینیم از این واژه به صورت به جا و نابجا در حوزه های مختلف استفاده می شود و متأسفانه بعضاً شاهدیم که این واژه به بازیچه و لقلقه زبان برخی از افراد و جریانات سیاسی برای توهین به دیگران تبدیل شده است که لازم دیدم در این خصوص توضیحاتی بیان نمایم:
آیت الله جوادی آملی واژه دیاثت سیاسی را برای کسانی به کار بردند که تلاش میکنند بیگانگان را بر مردم و کشور خود مسلط کنند و اگر قرار باشد از این واژه در حوزه های دیگر فرهنگی، اقتصادی و… هم استفاده شود باید در این خصوص خیلی با دقت و طبق همین فرمول عمل نمود:
مثلاً می توانیم به کسانی که تلاش میکنند کشور را در برابر تهاجمات فرهنگی خلع سلاح کنند و فرهنگ مهاجم را بر فرهنگ ملی و مذهبی کشور مسلط نمایند را دچار دیاثت فرهنگی بدانیم.
و یا مثلاً کسانی که عمداً تلاش می کنند استقلال اقتصادی کشور را به لحاظ تئوری و عملیاتی تضعیف کنند و کشور را زیر سلطه اقتصادی بیگانگان ببرند را نیز می توان دچار دیاثت اقتصادی دانست.
ولی این که برخی از جریانات و افراد هر جایی که از رقیبشان خوششان نیامد واژه دیاثت را برایش به کار ببرند، نه تنها به لحاظ شرعی، اخلاقی و انسانی شایسته نیست، بلکه تهمت نیز به شمار می رود.
از سوی دیگر کسانی که عبارت دیاثت را در غیر موضع خودش به کار می برند، خواسته یا ناخواسته، قباحت این واژه را لوث می کنند و کاربرد حقیقی آن را نیز مخدوش می کنند.
خلاصه این که یادمان باشد دیاثت عبارت بسیار سنگین و قبیحی است که تنها باید در جایی به کار برده شود که افرادی تلاش کنند آگاهانه و عامدانه، بیگانگان را بر فرهنگ، اقتصاد، سیاست و امنیت کشور مسلط کنند و لاغیر.
95/4/3
9:54 ص
یکی از عوامل بسیار موثر در تورم و رکود کشور، نرخ سودهای سپرده و تسهیلات بانکی است، این نرخ ها به لحاظ علمی باید با یک تفاوت اندک (تحت عنوان کارمزد) و متناسب با نرخ تورم تعیین شوند تا ضمن این که حق العمل بانکها از محل جمع آوری نقدینگی و بازتوزیع آنها بین بخشهای متقاضی تأمین شود، گردش سرمایه و نقدینگی نیز به صورت مفید و مناسب در کشور صورت گیرد. نرخ سود سپرده و تسهیلات باید به نحوی تعیین گردد که هم نقدینگی مازاد را جمع آوری کند و هم مانع ورود نقدینگی به بخشهای مولد مانند تولید و مسکن و بورس و… نشوند.
اگر نرخ سود بانکی خیلی کمتر از نرخ تورم تعیین گردد عملاً نقدینگی به بازار و بخشهای غیر مولد و حتی مخرب سرازیر شده و موجب جهش تورمی می شود، همانطوری که در دولت دهم شاهد آن بودیم و اگر نرخ سود بانکی بالاتر از نرخ تورم تعیین گردد، همانطوری که در دو سال اخیر نظاره گر آنیم، عملا نقدینگی به سمت بانکها هجوم می برد و بخش های تولید، بورس، بازار، مسکن و… از نقدینگی بی نصیب مانده و دچار خسران و رکود میشوند.
دولت دهم کشور را با تورم 41% نقطه به نقطه و 36% سالانه به دولت یازدهم تحویل داد و دولت جدید فوراً نرخ سود بانکی را به نرخ تورم نزدیک کرد تا ظرف یک سال، نرخ تورم از نرخ سود بانکی کمتر شود ولی عملاً اقدامی برای کاهش متناسب نرخ سود بانکی در این 2 ساله انجام نشد که در آخرین گام هم بانکها توافق کردند تا 3 درصد نرخ سود سپرده را بکاهند بدون این که نرخ سود وام را تغییر دهند تا این که آقای سیف، رئیس کل بانک مرکزی امروز گفت:
«همانطوری که بانکها برای کاهش نرخ سود سپرده اقدام کردند، اگر به موقع برای کاهش سود تسهیلات هم عکسالعمل نشان دهند، بانک مرکزی دیگر ورود نخواهد کرد و در غیر اینصورت، بانک مرکزی متناسب با کاهش سود سپرده، نرخ سود تسهیلات را هم کاهش میدهد.»
اظهارات فوق نشان می دهد که دولت به بانکها اختیارات ویژه ای برای کاهش و یا افزایش سود بانکی داده است تا حدی که صرفا بر تناسب نرخ سود سپرده و سود تسهیلات تکیه دارد که این اختیارات ویژه به مسئولان بانکها (که اکثراً با لابی مراکز قدرت تعیین می شوند و قدرت زیادی دارند) باعث شده است تا بانکها بجای این که در خدمت صنعت، مسکن، بازار و… باشند، به رقیبی سرسخت برای آنها تبدیل شوند، چرا که هیچ کدام از این بخش ها نمی توانند به اندازه بانکها سودآور باشند و از سوی دیگر، دریافت تسهیلات گران قیمت بانکی نیز برای این بخشها صرفه اقتصادی ندارد و حاصل جمع اینها می شود همین رکود مطلق که در تولید، مسکن، صنعت، بورس و بازار شاهدیم.
حمایت دولت از یکه تازی بانکها اینقدر ایشان را جسور کرده که در اقدامی بی سابقه، سود سپرده را کاهش دادند بی آن که به نرخ سود تسهیلات دست بزنند و این یعنی نرخ کارمزد خود را حدودا دو برابر کردند؛ از سوی دیگر همین نرخ سود سپرده جدید هم هنوز 5 درصد از نرخ تورم بالاتر است و این یعنی کاهش نرخ سود سپرده موجب حرکت نقدینگی به سمت صنعت، تولید و بازار نمیتواند باشد و متأسفانه رئیس کل بانک مرکزی همچنان منتظر است تا شاید خودشان دلشان به رحم آید و نرخ سود تسهیلات را کاهش دهند!
پیشنهاد میشود دولت برای خروج از رکود فعلی به رونق اقتصادی 4 مسئله را رعایت کند:
1- نرخ سود سپرده را به تورم نزدیکتر کند تا تنها نقدینگی مازاد به بانکها جذب شود نه نقدینگی فعالان اقتصادی که باید در تولید، مسکن، بورس و… سرمایه گذاری شود.
2- نرخ سود تسهیلات را به شکلی تعیین کند که دریافت و بازپرداخت آن برای بخشهای تولید و خدمات و بازار مفید و به صرفه باشد تا بخشهایی که هم اکنون به لحاظ نداشتن نقدینگی در تنگنا قرار دارند از این تسهیلات استفاده کنند.
3- دولت باید به منظور جلوگیری از بروز جهش تورمی، هرچه سریعتر فکری به حال این شتاب افزایش نقدینگی و عبور آن از مرز هزار هزار میلیارد تومانی نماید.
4- کاهش واردات، مبارزه با قاچاق، حمایت بیشتر از تولید ملی و در یک کلام اقتصاد مقاومتی می تواند نقش بسیار موثری در برون رفت از وضعیت فعلی رکود ایفا کند و این مهم با وجود مجریان و مشاورانی که اساسا اعتقادی به اقتصاد مقاومتی و استقلال ندارند قابل تحقق نیست.
95/3/29
10:33 ع
در پلانی از قسمت یازدهم سریال برادر می بینیم که وارد کنندگان برنج جلسه دارند و یکی از وارد کنندگان عمده برنج به مدیر شرکت محسن میگوید شما که خودتان از بزرگترین واردکنندگان برنج هستید میدانید که با این تعرفه های بالای واردات برنج، عملا نمی توان جلوی قاچاق را گرفت و بعد هم مدیر محسن و سپس یکی دیگر از واردکنندگان این مسئله را تأیید میکند و از پیگیری کاهش تعرفه واردات سخن میگوید.
ممکن است برخی توجیهات بچگانه سریال برادر را منطقی بدانند و بگویند تعرفه بالای واردات محصولات کشاورزی تنها به نفع قاچاقچی است و برای مبارزه با قاچاق چاره ای جز پایین آوردن تعرفه نیست! در صورتی که قاچاق محصولات حجیمی مثل برنج، امری نیست که به صورت چمدانی یا مثل بنزین با باک انجام شود بلکه از مبادی رسمی کشور صورت میگیرد و چاره اش هم عزم دولت برای مبارزه با آن است نه پایین آوردن تعرفه واردات و شکستن کمر تولید کنندگان.
از دیگر تلاشهای این سریال تبلیغاتی این است که تلاش میکند، برنج محسن که به اقرار خود سریال، از بزرگترین واردکنندگان برنج است را از هرگونه آلودگی و ایراد تبرئه نماید و در گام بعدی تلاش میکند تا آلودگی هایی که درخصوص برنجهای خارجی مطرح است را صرفا به برنجهای قاچاق محدود نشان دهد.
از سوی دیگر، سریالی که باید در جهت حمایت از تولید داخلی با رویکرد مقابله با قاچاق قرار گیرد، به سریالی در جهت حمایت از کاهش تعرفه واردات، ایجاد منفعت بیشتر برای واردکنندگان و نتیجتاً به خاک سیاه نشاندن تولیدکننده داخلی قرار گرفته است؛ متأسفانه برندهای مختلف برنجهای خارجی هرشب در تلویزیون تریبون دارند و جایزه های کلان میدهند و این سریال تبلیغاتی هم به آن ها اضافه شده است و همه اینها موجب تضعیف تولیدکنندگان داخلی گردیده است.
جا دارد که پخش سریال برادر که با تظاهر و ریاکاری به اسم خدمت به کشور و تولید کننده و در واقع در خدمت واردکنندگان، سرسفره های افطار به خورد مردم داده می شود، متوقف گردد و هم صداوسیما بابت این اشتباه بزرگ در سال اقتصاد مقاومتی از مردم پوزش بخواهد و هم دولت بابت فشارهای بودجه ای که باعث شده تا بسیاری از برنامه های صداوسیما با حمایت و هدایت اسپانسرها و برخلاف منافع ملی و اقتصاد مقاومتی ساخته و پخش گردند، تغییر مسیر دهد.
95/3/17
11:23 ص
از مشخصه های شخصیتی بارز حضرت امام خمینی که در سخنرانی 14 خرداد 1394 مقام معظم رهبری که با هدف مقابله با تحریف این شخصیت برجسته بیان گردید، «اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری» بود که در این خصوص فرمودند:
«استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادی های فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.»
مسلما این ویژگی چه در شکل گیری انقلاب و چه پس از آن در تدوین قانون اساسی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش ویژه ای داشته است چرا که از عوامل اساسی برانگیختگی امام خمینی و مردم نسبت به حکومت ستم شاهی و سپس نسبت به استثمارگران، استکبارگران و در رأس آن ها آمریکا، انگلیس و شوروی و از اصول بسیار مهم قانون اساسی تحت عنوان قاعده نفی سبیل و اهتمام به مسئله استقلال ملی بوده است؛ قاعده نفی سبیل اساسا هر امری که باعث تسلط بیگانگان بر کشور گردد را مطرود می داند و می گوید خداوند هیچ راهی را برای تسلط بیگانگان و کفار بر مسلمین باز و مجاز نکرده است و چه راهی باز تر از اتوبان وابستگی و نفی استقلال ملی؟!
در درک مفهوم استقلال لازم است که به تمام ابعاد آن اعم از فرهنگی، اقتصادی و سیاسی توجه داشت و الا هر کدام از این عوامل اگر کمرنگ شوند، کلیت استقلال را دچار اضمحلال خواهد نمود. کشوری که فرهنگش را کورکورانه از دیگران وام گیرد، مسلما با تغییر سبک زندگی و اصول فکریش به سمتی خواهد رفت که اقتصاد و سیاست وی نیز تحت الشعاع قرار گیرد و کشوری که استقلال اقتصادی را وانهد، به زودی به خاطر وابستگی و ضعفی که در او ایجاد می شود، در سیاست و فرهنگ هم تابع و وابسته خواهد شد و اگر کشوری نیز در سیاستش وابسته باشد، باید بداند که به تدریج مناصب مهم حکومتی توسط عوامل وابسته، نفوذی و خودفروخته تسخیر و عملاً کشور به صورت یک مستعمره سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درخواهد آمد.
از مظلوم ترین خصوصیات شخصیتی حضرت امام خمینی در عصر حاضر همین بحث استقلال ملی و رد سلطه پذیری است، متأسفانه تیغ تیز تحریف در خصوص این مقوله سالهاست که با نظریه پردازی، بسترسازی و برنامه های عملی زخم هایی بر پیکر استقلال کشور وارد کرده است تا حدی که برخی از عناصری که طی سالهای اخیر به اسم اصول مدیریت و اقتصاد، کتاب ها و مقالات متعددی در به سخره گرفتن مفهوم استقلال منتشر کرده اند، هم اکنون در مناصب بالای تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور قرار گرفته اند. لیبرال های اقتصادی که جایگاهی در حکومت یافته اند می کوشند تا واژه استقلال را منافی آزادی قرار دهند و به این بهانه آن را نفی کنند و حال این که انقلاب با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و تقدم استقلال بر آزادی به پیروزی رسید.
با کمال تأسف باید بگوییم که عده ای از صاحبان قدرت و نفوذ در کشور در تلاشند تا مفهومی مثل «استقلال» را با واژه ای به نام «تعامل» مخالف نشان دهند و می کوشند آن را با عبارت «تعامل با دشمن» به حاشیه ببرند، تلاش میکنند استقلال را به معنی «دیوار کشیدن به دور» خود که البته تعریفی غلط و من درآوردی است معرفی کنند، می کوشند تا استقلال را امری غیرمقرون به صرفه و «پرهزینه» جلوه دهند و بعضا هم سعی می کنند تا با ادبیات «نمی توانیم» استقلال را «غیر ممکن» و خارج از حد توان کشور معرفی کنند، خلاصه این افراد با هر شیوه و روشی تلاش می کنند تا واژه استقلال که از کلیدی ترین شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی و قانون اساسی است را به حاشیه ببرند.
مظلومیت واژه استقلال و نفی سلطه خارجی در سالهای اخیر بیشتر هم شده است که دلیلش تمرکز خاص دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) برای استفاده از حربه های اقتصادی و تحریم است، تا آن جا که در حمایت از فتنه 88 و با همراه کردن برخی از کشورها به آن بهانه، کوشیدند تا سخت ترین تحریم های تاریخ را بر ایران تحمیل کنند به نحوی که مقام معظم رهبری از آن به «جنگ اقتصادی» یاد کردند و این شرایط در حالی بود که سال ها، مستمراً بر مقوله هایی مانند «دوری از اقتصاد نفتی»، «جهاد اقتصادی»، «اصلاح الگوی مصرف»، «اقتصاد مقاومتی»، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و… تأکید زیادی داشتند و مطمئناً اگر آن توصیه ها جدی گرفته می شد کشور در برابر سخت ترین تحریم ها واکسینه می گردید.
تزلزل برخی از مسئولان کشور در برابر تحریم های اقتصادی باعث شد تا سستی های مدیریتی به پای قدرت تحریم نوشته شود و دشمن این حربه را موثر بیابد و از آن برای تأمین نظراتش در حوزه های هسته ای، موشکی، نظامی، منطقه ای، داخلی، سیاسی، حقوقی و … به کار گیرد و عملاً از هویج رفع تحریم به جای چماق تهدید نظامی استفاده نماید و در چنین شرایطی تنها عاملی که می تواند کشور را در برابر این حربه مقاوم کند، اهتمام واقعی به استقلال ملی و اقتصاد مقاومتی است، مسئله ای که به همت خاص دولت، مجلس، بانک ها، نخبگان و مردم نیاز دارد و اگر امسال که سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل است هر یک از اینها بتوانند به نقش خویش در استقلال، حمایت از تولید، خودکفایی، اصلاح الگوی مصرف، توجه به مصرف تولید ملی، کنترل واردات و قاچاق، صرفه جویی، دور شدن از اقتصاد نفتی و… بپردازند، مطمئناً اهرم تحریم هم مانند حربه های نظامی و سیاسی به طور کامل خنثی خواهد شد و این بیش از هر چیزی نیازمند اصلاح فکر در تمام شئون حکومت و جامعه برای بازگشت به شعار مهم و حیاتی امام خمینی(ره) و انقلاب و قدر دانستن نعمت های عظیم الهی اعم از منابع طبیعی و معدنی عظیم، هوای چهارفصل، آب و زمین مناسب، نیروی جوان و متخصص و… است.