لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

94/6/30
11:33 ع

gharaziمهندس غرضی شخصیتی که در دولت های موسوی و هاشمی سال ها وزیر بوده است، بعد از ناکامی در انتخابات 92، مواضع مختلفی در مورد شخصیت های مطرح سیاسی اعم از احمدی نژاد، هاشمی، خاتمی، کروبی، موسوی و … گرفته است که در میان این شخصیت ها بیش از همه به شخصیت هاشمی رفسنجانی پرداخته است، درحدی که  اخیراً ( http://yon.ir/VOyz )، وی را “موج سوار“، “عامل ایجاد تورم” و “حامی لیبرال دموکراسی” معرفی نمود، لیکن در آخرین مصاحبه ای که از وی منتشر گردید، ( http://yon.ir/1Cmx ) در خصوص ادعای جناب هاشمی پیرامون سوابق انقلابی استاد مصباح (مبنی بر ترک مبارزه از سوی استاد مصباح در دهه 40)، حق را به هاشمی می دهد و در خصوص سوابق انقلابی استاد مصباح چنین می گوید:

آقای مصباح جزو کسانی است که در حوزه نام‌آور بود و تا 15 خرداد نیز با انقلاب همراه بوده اما وقتی ماجرای 15 خرداد پیش می‌آید و خونریزی می‌شود ایشان کنار می‌رود و از 42 به بعد دیگر وارد معرکه نمی‌شود و هیچ کاغذی را امضا نمی‌کرد.

لیکن این اظهارات آقای مهندس غرضی با اسناد و مستنداتی که در خصوص سوابق مبارزاتی استاد مصباح وجود دارد در تعارض کامل قرار دارد که فارغ از هرگونه ذهن خوانی و یا اتهامی خدمت آقای غرضی، لازم است تا برخی از این مستندات که اتفاقا بخش زیادی از آنها مربوط به سالهای پس از 15 خرداد 1342 است ارائه گردد:

برخی از سوابق انقلابی استاد مصباح که بسیاری از آنها در دهه 40 واقع شده اند:

  • امضای نامه اعتراض آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام8 مهر42 (روزنامه جوان، 14شهریور 78صفحه1-2)
  • تشکیل هیأت موسسین با حضور در شورای 11 نفره (با حضور افرادی مانند مقام معظم رهبری و هاشمی و قدوسی و …) که بعد از تبعید امام ( در سال 1343) تشکیل شد و مسئول تنظیم اساسنامه و مسئول تبلیغات این شورا
  • امضای نامه جمعی از علمای حوزه به هویدا درباره اوضاع نابسامان ایران29 اسفند43 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 106)
  • حضور در جلسه علمای حوزه علمیه پس از تبعید امام در سال1343 با حضور منتظری، سعیدی، ربانی، مشکینی و هاشمی ( http://yon.ir/KHlE )
  • اداره و انتشار نشریه انتقام در سالهای 1343 تا 1344 ( http://yon.ir/bN8Q )
  • همکاری در انتشار مقاله در نشریه بعثت (44-42) ( http://yon.ir/vw79 )
  • امضای نامه جمعی از علما و فضلا به هویدا در اعتراض به ادامه تبعید امام30 آبان 44 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 130)
  • تشکیل هسته مبارزاتی با محوریت استاد مصباح و هاشمی و ربانی و چندنفر دیگراز بزرگان پس از تبعید (1343) حضرت امام. (سیدمحمود دعایی در پا به پای آفتاب، ج2، ص14).
  • همکاری در سازماندهی روحانیت غیر متشکل پس از تبعید حضرت امام 42-43 (سیدمحمود دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
  • و نوشتن نامه ی فضلا و علمای قم در پاسخ به نامه امام خمینی در تبعید (دعایی، کیهان اطلا‌عات، 9/6/1378)
  • نوشتن نامه به امام خمینی در سال‌ 1344‌ پس‌ از تبعید امام‌ خمینی‌ و فرزندش‌ آیت‌الله مصطفی‌ خمینی‌ از ترکیه‌ به‌ نجف‌ (دوانی‌، 5 و 6/ 158-159)
  • امضای نامه جمعی از فضلا و محصلان حوزه علمیه قم به مراجع ایران و عراق در اعتراض به بازداشت جمعی از فضلا، فروردین45 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 188)
  • استادمصباح تحت تعقیب اواخر سال 1345 ( http://yon.ir/QJAD )
  • مستندات ساواک مربوط به تحت نظر و تعقیب بودن مستمر استاد مصباح در سال 1347 ( http://yon.ir/aYjd )
  • نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام 14خرداد49 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 196)
  • امضای نامه عرض تسلیت علمای قم به حضرت امام در خصوص فوت آیت الله حکیم در سال 49 باعنوان “آیت الله العظمی” که اعلام مرجعیت و اعلمیت حضرت امام به شمار می رفت (نهضت امام خمینی(ره)، ج2، صص1و780).
  • حمایت از امام و انقلاب با نگارش نامه‌های انقلابی، از جمله نامه‌های متعدد ایشان به زبان انگلیسی برای سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر به عنوان نمونه درباره حمله کماندوهای شاه به مدرسه فیضیه و مجروح کردن عده زیادی از طلاب (نهضت امام خمینی(ره)، جلد2صفحات 308 الی 323)
  • چاپ و توزیع اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ضد رژیم امام که در اسناد ساواک نیز بعضا به آنها اشاره شده است (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد3 انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول، تهران، پاییز 1374).
  • میزبانی از برخی جلسات سری در خانه شخصی ایشان (خاطرات ایت الله خرم آبادی جلد1 صفحات 320 الی 323)
  • نگارش نامه تحلیلی حاوی آخرین اخبار روز برای حضرت امام خمینی(ره)، همین نامه بعدها به دست ساواک رسید و دردسرهای فراوانی را برای ایشان ایجاد نمود. (سیری در ساحل، صفحه 97)
  • ساواک در تعقیب علامه مصباح (اندیشه ماندگار، صفحه 162)
  • اعلامیه اساتید و فضلا درباره فاجعه خونین 19دی قم12 دی 56 (اسناد انقلاب اسلامی جلد3 صفحه 239)

 البته آنچه در فوق آمد تنها گوشه ای از سوابق انقلابی استاد مصباح پس از 15 خرداد 42 تا زمان پیروزی انقلاب است که در مدت کوتاهی پیدا کردم و الا سوابق انقلابی استاد مصباح چه برای مقطع زمانی مورد اشاره و چه قبل و بعد از آن، کاملاً مبرهن و قابل اثبات است، لیکن تجربه نشان داده است که دشمنان این استاد جلیل القدر که به فرموده مقام معظم رهبری جای امثال استاد مطهری و شهید بهشتی را پرکرده است، هرگز دست از خصومت و عداوت با ایشان برنخواهند داشت، چرا که ایشان محکم و استوار در برابر تحریفاتی که در جهت انحراف انقلاب از آرمان هایش ایجاد گردیده است، ایستادگی و روشنگری می کند.


nazokbin

94/6/26
8:14 ص

haghonnasبعد از ادعاهای مکرر هاشمی در خصوص این که تنها انتخابات مردم در 92 حق الناس بیان شده است، با جستجویی در سخنان رهبری در انتخابات های متعدد مشاهده کردیم که عبارات امانت و حق مردم در ادبیات رهبری به دفعات تکرار شده است ولی از آنجا که گویا جناب هاشمی روی این عبارات برنامه ریزی خاصی کرده است، این بار به غیر از تکرار همان ادعا در خصوص عبارت حق الناس، به چند مسئله دیگر هم اشاره کرده اند و تلاش کرده اند تا اثبات کند که انتخابات 92 یک شرایط خاصی داشته است و با سایر انتخابات های کشور به خصوص انتخابات 88 متفاوت بوده است که برای این مسئله 4 دلیل آورده اند که ابتدا عین عبارت جناب هاشمی را ذکر می کنم و سپس به آنها پاسخ می گویم:

هاشمی 94/6/23 : “نقش رهبری در انتخابات متوجه شور و اشتیاق مردم برای حضور و صحت برگزاری آن است. من چند مورد را می گویم تا مشخص شود که نقش ایشان چقدر برجسته بود. اولاً در نامگذاری سال 92، حماسه سیاسی گفتند که مصداق کامل و نقطه عطف آن انتخابات بود. ثانیاً گفتند که هیچ­کس، حتی خانواده­ ام نمی دانند به چه کسی رأی می دهم که این جمله نوعی اعتماد به مردم داد. ثالثاً به انتخابات فراتر از نظام و انقلاب، رویکرد ملی دادند و اعلام کردند که حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، به خاطر کشور ایران در انتخابات شرکت کنند و رابعاً اعلام کردند که رأی مردم حق الناس است. این جمله ایشان خیلی تأثیر داشت. اگر به تقسیم آرا از نظر سیاسی در جامعه نگاه کنید، می بینید که یک نفر با یک نوع تفکر و 5 نفر دیگر با تفکر دیگری بودند و آرای آنها، یعنی این یک نفر و آن پنج نفر هم تقریباً مساوی و رقابت تنگاتنگ بود.

اولاً این ادعا که رهبری در سال 92 شعار حماسه سیاسی را به مناسبت انتخابات نام گذاری کردند به معنی تغییر و تحول در روند انتخابات و ایجاد سلامت در آن نمی تواند باشد ضمنا نام سال فقط “حماسه سیاسی” نبود بلکه “حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی” بود که در هر صورت مردم براساس اعتمادشان به نظام، مثل سال های گذشته در این انتخابات هم مشارکت گسترده ای داشتند و بر ادعای کسانی که می گفتند مردم به نظام اعتماد ندارند مهر ابطال زدند و به همین دلیل این افراد تلاش می کنند تا مشارکت گسترده مردم در سال 92 را به دلایل خیلی خاص و بعضا خنده دار معطوف کنند.

ثالثاً این که رهبری یک رأی دارد و هیچ کسی نمی داند در سایر انتخابات ها من جمله انتخابات 88 که محل اشکال آقایان بوده است نیز وجود دارد “بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق میاندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است.”1388/01/01

ثالثا”رهبری در همه انتخابات ها به مشارکت حداکثری و اهمیت حتی یک رأی هم تأکید داشتند و این ادعا که این درخواست محدود به سال 92 بوده باشد خودش یک دروغ دیگر است به این سخنان رهبری در تاریخ 1388/01/01 توجه کنید: “آراء یکایک شما مردم سهمی است از همان سرمایه‌گذاری و سپرده‌گذاری. هر رأیی که شما در صندوق میاندازید، مثل این است که یک بخشی از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأی هم اهمیت دارد…بنده همواره در درجه‌ی اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است“.

رابعاً رأی مردم همیشه امانت و حق الناس بوده است که قبلا تعداد زیادی از بیانات رهبری برای انتخابات های گذشته ارائه شده است که به ذکر یک نمونه در سال 84 که جناب هاشمی و فرزندانش سلامت انتخابات آن سال را هم زیر سوال برده بودند، اکتفا می کنم: “ آراء مردم باید صیانت شود. هم مسئولانی که در وزارت کشور هستند، و هم نظاری که وابسته‌ی به شورای نگهبان هستند، باید مراقب باشند و از یکایک آراء مردم صیانت و حفاظت کنند. البته ما به مسئولانِ خود اعتماد داریم؛ اما باید کاملاً مراقب و مواظب باشند؛ چون آراء مردم امانت الهی در دست آنهاست“. 1384/03/25

نتیجه گیری: جناب هاشمی و فرزنداندشان به غیر از انتخابات 88، انتخابات 84 را که توسط دولت اصلاحات برگزار شده بود را نیز بارها رد کرده اند و از سوی دیگر انتخابات 92 که آنهم توسط دولت احمدی نژاد انجام شد را به عنوان یک الگوی انتخاباتی معرفی کردند، به نظر می رسد که آقایان فارغ از این که خاتمی انتخابات را برگزار کرده باشد یا احمدی نژاد، فارغ از این که نظارت تمام این انتخابات ها توسط یک شورای نگهبان و طبق یک قانون اساسی و قانون انتخابات صورت گرفته است، تنها به یک دلیل یک انتخابات را سالم یا ناسالم معرفی می کنند که ناشی از برد یا باختشان در آن انتخابات است، مسئله ای که مقام معظم رهبری نیز در تاریخ 1387/03/21 این چنین بیان کردند: “در نگاه افرادی که از این مبنای اسلامی دورند، وقتی که به مسئله نگاه می‌کنید، میبینید تناقض و تهافت زیاد است. یک روز که آراء مردم به نفع یک جماعتی باشد، آراء مردم اهمیت پیدا می‌کند، جمهوریت اهمیت پیدا می‌کند. «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین»؛ اگر حق به جانب آن‌ها داده بشود، حق را قبول می‌کنند.” و مسئله نهایی این که به نظر می رسد جناب هاشمی که خودش از کسانی بود که بدون هیچ مبنای قانونی، حقوقی و شرعی خواستار ابطال آرای مردم بود، بیش از دیگران نیازمند به حق الناس دانستن آرای مردم است، وگرنه که مقام معظم رهبری با ایستادگی قاطعانه بر آرای مردم در سال 88 بهترین نمایش از اعتقاد راسخ بر حق الناس داستن مردم را به نمایش گذاشتند.


nazokbin

94/6/15
8:26 ع

مقایسه عملکرد دو گروه مذاکره کننده هسته ای

اخیرا جناب هاشمی اعلام کردند که “دولت قبلی هیچ توفیقی در مذاکرات نداشته اند و این پیروزی مدیون دولت تدبیر و امید است” لیکن به نظر می رسد هرگونه مقایسه ای در هر مسئله ای، باید در شرایط مشابه صورت گیرد و مطالبی که در این خصوص تقدیم می گردد بیش از این که در جهت مقایسه عملکرد دو گروه مذاکره کننده هسته ای باشد، شرحی از شرایط متفاوت و تحلیل عملکردی دو گروه است:

تیم قبلی مذاکره کننده هسته ای :
مذاکرات هسته ای در دولت قبل با مسئولیت دولت های نهم و دهم نبود و این مسئولیت به دبیرخانه شورای امنیت ملی سپرده شده بود، دولت قبل در حالی مذاکرات را آغاز کرد که به خاطر تیم مذاکرات هسته ای دولت اصلاحات ما زیر بار 2 سال تعلیق هسته ای و بدعهدی آژانس شده بودیم و بازگشایی تأسیسات هسته ای مقارن شد با ترک میز مذاکره از سوی گروه 5+1 و شروع صدور قطعنامه های شورای امنیت که طی قریب حدود یکسالی که از این قطعنامه ها و فشارهای شان گذشت، کشور به لحاظ اقتصادی و مدیریتی شرایط آرامی را در دولت نهم سپری می کرد که در هر صورت مقاومت های ایران به ثمر نشست و گروه 5+1 که دیدند ایران هم شرایط مناسبی دارد و هم در حال پیشرفت هسته ای است به ناچار بدون پیش شرط تعلیق به میز مذاکره بازگشتند و یکسال و اندی از این بازگشت گذشته بود که وسط مذاکراتی که در آن زمان موضوعش تهیه سوخت 20 درصد برای نیاز درمانی کشور بود، فتنه ای که محوریتش را (براساس گزارش مراکز مختلف امنیتی)، جناب هاشمی رفسنجانی برعهده داشتند، باعث تا این بار، هیأت مذاکره کننده غربی، 14 ماه میز مذاکره را ترک و به جایش شروع به تشدید تحریم ها کنند،‌ تحریم هایی که به قول صادق خرازی (اصلاح طلب قدیمی)، خود اصلاح طلبان به دشمن گرا دادند و از زمستان 90 نیز (به فرموده رهبری)، تحریم ها به فاز جنگ اقتصادی وارد شدند و این تحریم های هدفمند با برخی سوءمدیریت های دولت دهم و برخی حواشی که بین قوا ایجاد شد، موجب تضعیف پشتوانه مذاکره کنندگان گردید، حدود یکسال آخر دولت دهم هم که به امید بازگشت خستگان از انقلاب و تأثیرگذاری بیشتر تحریم ها عملا میز مذاکره را رها کردند و اگر سرگروه مذاکره کننده قبلی فقط کمی غیرانقلابی عمل می کرد، با انعقاد یک توافق کوتاه مدت از نوع ژنو، پای پیروزی انتخاباتی خود را مهر می زد، ولی چنین نکرد و کار را در عین صدق نیت به گروه بعد واگذار کرد و با این وجود در تمام این مدت به همت مذاکره کنندگان، دولت و مقاومت مردم، برگ برنده های متعددی از سوخت 20 درصد، 5 درصد، تکنولوژی های جدیدتر، افزایش سانتریفیوژها و مراکز بیشتر و امن تر هسته ای کسب کردیم تا گروه مذاکره کننده ی بعدی با دست خالی به میز مذاکره نرود و در تمام این مراحل نیز از ارائه گزارش به رسانه ها، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان هیچگونه ابایی وجود نداشت و همواره نیز به اعضای گروه 5+1 به صورت یک مجموعه نگاه کرد و از باج خواهی و چانه زنی یک به یک ایشان ممانعت نمود و در نهایت در حالی که به اقرار مستندات مذاکرات، طرف دیگر مذاکره کننده به پذیرش حق غنی سازی ایران و برداشتن تحریم ها قانع شده بود و در حین هم سنگ سازی گام های توافق عملاً مذاکرات به دولت بعد تحویل شد.

تیم فعلی مذاکره کننده هسته ای :
بزرگترین عامل به قدرت رسیدن جناب روحانی، هجمه به شیوه تیم قبلی مذاکره کننده هسته ای از طریق اتهامات کذبی مانند بیانیه خوانی و تمامیت خواهی بود که چه در این هجمه و چه در تشکیل آن ائتلاف دروغین بین اصولگرایان، شخص علی اکبر ولایتی، نقش کلیدی و آقایان ناطق و هاشمی نقش پشت پرده را ایفا کردند. همزمان با پیروزی دولت یازدهم، مسئولیت این مذاکرات از شورای امنیت ملی به وزارت امورخارجه دولت یازدهم منتقل شد و در گام اول اعلام شد که از این پس مذاکرات هسته ای به مردم، رسانه ها و حتی مجلس گزارش داده نخواهد شد، در گام دوم کلی از برگ برنده هایمان اعم از برخی پیشرفتها یا غنی سازی ها یا ذخیره ها را بدون هیچ ستاده ای و قبل از آغاز جدی مذاکرات و یا در همان توافق 6 ماهه بدون مابه ازای واقعی متوقف و یا خنثی )و یا اکسید) کرد، در گام سوم با ادعای خالی بودن خزانه، سیاه نمایی مطلق و ارتباط دادن نان، هوا و آب مردم به تحریم، توان چانه زنی ما را به اقل رساندند، در گام چهارم با تک تک اعضای گروه 5+1 مواجه شدند و هرکدام در مواقع حساس به تنهایی در برابر ایران اقدام به چانه زنی کردند و بدتر از همه این که این قدرت چانه زنی به صورت طولانی مدت تحت عنوان ماشه ی بازگشت تحریم ها به هرکدامشان تحویل شد، تا با اعتراضی از سوی هرکدامشان (به هر بهانه ای)، بتوانند تحریم ها را برگردانند و حال این که ما باید صرفا با گروه 5+1 طرف می شدیم نه به تک تک شان که تأثیر این اشتباه هم در روند مذاکرات و هم در نتیجه مذاکرات تأثیرات شگرفی گذاشت و در گام پنجم تلاش برای ارتباط دادن بین توافق هسته ای و آینده ی سیاسی دولت یازدهم که این مسئله هم از سوی مذاکره کنندگان ما و هم از سوی مذاکره کنندگان طرف مقابل بارها بیان شد که نشان از برداشت سیاسی دولت یازدهم از مذاکرات هسته ای داشت و در گام ششم نیز اقدام به تهیه برجامی نمودند که در آن خطوط متعدد قرمز نظام اعم از بازرسی از مراکز امنیتی و نظامی، بازجویی ازدانشمندان هسته ای، محدودیت شدید و بلند مدت توان هسته ای، غیر متوازن بودن اقدامات اجرایی و بدتر از همه باقی ماندن ساختار تحریم ها نقض شده است و در گام هفتم نیز با اقدام عملی در جهت حذف جایگاه قانونی مجلس (طبق اصل 77 قانون اساسی) و نشنیده گرفتن توصیه ی خصوی رهبری و با به بازی گرفتن احساسات مردمی که در تمام روند مذاکرات و حتی هنوز در جریان جزییات مذاکرات قرار نگرفته اند تلاش می کند تا یک تعهد سنگین و بلندمدت را بر مردم، کشور، نظام و دولت های آینده کشور تحمیل نماید. در خصوص عملکرد مذاکره کنندگان هسته ای دولت یازدهم در کنار تمام این موارد باید به تلاش و تحرک گسترده ایشان برای اتمام مذاکرات اشاره کرد که مورد توجه رهبری نیز قرار گرفت، لیکن همانطوری که رهبری فرمودند ایرادات و اشکالات برجامی که حاصل مقاومت مردم، مجاهدت دانشمندان و فعالان هسته ای، تلاش تیم های مذاکره کننده هسته ای و دولت های مختلف است باید در نهایت با واکاوی دقیق و از طریق قانونی مجلس کشف و اصلاح گردد.


nazokbin

94/6/11
11:41 ص

اhashemi-mesbahظهارات 8 شهریور 94 هاشمی رفسنجانی: “کسانی که بویی از انقلاب نبرده بودند و مبارزه را به دلیل سختی‌های آن حرام می‌دانستند، امروز مدعی‌اند و وقتی از آنان می‌پرسند که چرا از مبارزه بریدید و آن را حرام می‌دانستید؟ یا چرا به دعوت بازگشت به مبارزه پاسخ منفی دادید؟ به دروغ توجیه می‌کنند برای همکاری با منافقین دعوت شده بودیم، در حالی که در آن سال‌ها، سازمان منافقین اصلاً شکل نگرفته بود و آن‌ها فقط درصدد توجیه عافیت‌طلبی خود هستند غافل از اینکه مردم، هوشیار‌تر از تصورهای آن‌ها هستند”

پاسخ:

monafeghinدیروز بازهم جناب هاشمی ادعاهای قدیمی شان را در خصوص استاد مصباح با گوشه و کنایه تکرار کردند و متأسفانه به جای این که از اشتباه خودشان در همکاری با کسانی که رسما سازمان مجاهدین (همان منافقین) را تشکیل دادند سخن بگویند عدم وحدت استاد مصباح با این قماش خائن را که بعدها دستشان به خون هزاران نفر از مسئولان و رزمندگان و مردم عادی ایران آغشته شد را بهانه ای برای حمله بر این علامه و مجاهد و مبارز کردند.

مسئله ی دیگر این که متأسفانه جناب هاشمی علی رغم وجود اسناد متعدد ساواک و علی رغم حضور استاد مصباح در شورای 11 نفره و علی رغم تهیه و انتشار نشریه انتقام توسط استادمصباح و سایر سوابق مبارزاتی ایشان، همچنان ایشان را متهم به عافیت طلبی می کنند و این در حالی است که این عالم وارسته نه تنها قبل از انقلاب، بلکه بعد از انقلاب نیز هرگز در برابر جریان های انحرافی اعم از کمونیست ها و توده ای ها و لیبرال ها و سایر جریانهای انحرافی ساکت ننشستند و با شمشیر استدلال، علم و اخلاق به میدان آمدند و خود را آماج توهین، تهمت و تحریف جریان های منحرف نمود و حجم هجمه هایی که به ایشان شده است حقیقتاً بی سابقه است.

یکی از اظهارات کذب جناب هاشمی این است که ایشان سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق (همان منافقین) را در سال 1350 معرفی می کند و این در صورتی است که براساس شناسنامه ی رسمی این سازمان، سال تأسیس این سازمان در 14 شهریور 1344 و به رهبری محمد حنیف‌نژاد بوده است و تا سال 50 تنها با عنوان “سازمان” و تا سال 1350بدون نام و آرم فعالیت می کرده است و زمانی که هاشمی برای راضی کردن استاد مصباح برای همکاری با “سازمان” در منزل آقای قدوسی به ایشان پیشنهاد دادند، سال 1348 بوده است و این یعنی برخلاف اظهارات جناب هاشمی، این سازمان منحوس 2 سال از عمرش را در زمان پیشنهاد به استاد مصباح سپری می کرده است.


nazokbin

94/6/8
9:36 ع

آیا رهبری فقط در سال 92 رأی مردم را امانت و حق الناس دانستند؟! و آیا حق الناس دانستن یعنی که تأیید صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان نباشد؟!

حق الناسمتأسفانه برخی افراد که نمی توانند امانت داری همیشگی نظام و اعتماد همیشگی مردم به نظام را تصدیق کنند، طوری وانمود کنند که در انتخابات سال 92 یک اتفاق عجیب رخ داده و برخلاف انتخابات های گذشته، رهبری رأی مردم را امانت و حق الناس معرفی کرده است و تنها این مسئله بابت تمایل مردم به حضور در انتخابات گردیده است و بعدهم برای رعایت این حق الناس، حذف جایگاه شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نامزدها را طلب می کنند، لیکن با مراجعه به سخنان رهبری مشاهده می شود که ایشان همواره بر امانت بودن آرای مردم و لزوم صیانت از آرای مردم توسط شورای نگهبان و وزارت کشور تاکید کردند و حذف نامزدهای فاقد صلاحیت را نیز حق مردم دانستند:

شورای نگهبان هم با کمال دقّت و امانت باید مراقب باشد که هیچ‌گونه تخلّفی در انتخابات نشود. حقّ مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوّه مقنّنه راه پیدا کنند. شورای نگهبان باید حقّ مردم را ادا کند و مانع شود از این‌که بدخواهان این ملت، بدخواهان این انقلاب، بدخواهان امام، وارد قوّه مقنّنه کشور امام شوند. 1378/11/13
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2989
توصیه‌ای هم به مسؤولان و دست‌اندرکاران میکنم و آن این است که هم هیأتهای اجرایی و هم هیأتهای نظارت باید کمال دقّت خودشان را به کار ببرند تا  از آراء مردم صیانت شود و این آراء با امانت کامل شمارش و قرائت گردد؛ کمااین‌که بحمداللَّه همین‌طور هم بوده است. 1380/03/18
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3069
امروز هم من از دست‌اندرکاران انتخابات – هم مجریان و هم ناظران – جداً و موکداً درخواست میکنم که از آراء مردم حفاظت کنند. آراء مردم امانتی است در دست آنها و بدون هیچ‌گونه جانبداری و دخالت دادن امیال خودشان، رأی مردم را بگیرند و آن‌چنان که هست، بخوانند و ثبت کنند و سپس اعلام کنند. 1384/04/03
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17909
آراء مردم باید صیانت شود. هم مسئولانی که در وزارت کشور هستند، و هم نظاری که وابسته‌ی به شورای نگهبان هستند، باید مراقب باشند و از یکایک آراء مردم صیانت و حفاظت کنند. البته ما به مسئولانِ خود اعتماد داریم؛ اما باید کاملاً مراقب و مواظب باشند؛ چون آراء مردم امانت الهی در دست آنهاست. 1384/03/25
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3296
 من میبینم متأسفانه در اظهارات بعضیها – حالا ان‌شاءاللَّه که از روی غرض‌ورزی نیست – مرتب تکیه میکنند: آقا! تقلب نشود، آقا! تقلب نشود؛ آقا! دستبرد نشوند. چه تقلبی!؟ قریب به سی سال است که دستگاههای مجری این مملکت دارند انتخابات را انجام میدهند با سلامت کامل،… ما البته سفارش کرده‌ایم؛ مکرر سفارش کرده‌ایم؛ مکرر هم سفارش خواهیم کرد به همه‌ی دست‌اندرکاران؛ هم به وزارت کشور، هم به شورای محترم نگهبان، به نظار و مجریان: مراقب باشند، مسؤولیتشان را، وظیفه‌شان را درست انجام بدهند، خوب انجام بدهند، آراء مردم دست اینها امانت است؛  نگذارند کسی دخالت بکند؛ نفوذ بکند.1386/10/19
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3419
به غیر از این که نظارت استصوابی در زمان حیات امام مورد تأیید ایشان بوده است، در ادبیات امام خمینی نیز در خصوص لزوم به قدرت نرسیدن گروه انحرافی حجتیه توسط شورای نگهبان تأکید شده است که نشان از اهمیت فرایند تأیید صلاحیت شورای نگهبان دارد (صحیفه نور ،ج21 ،ص579) .
نکته ی نهایی این که براساس قانون اساسی، نظارت براجرای انتخابات و تفسیر قانون اساسی حق شورای نگهبان است و این شورا نیز نظارت استصوابی را از زمان امام خمینی اجرا نموده و این مسیر همواره مورد تأیید رهبری نیز بوده است و حتی افرادی مانند هاشمی رفسنجانی نیز قبلاً در برابر نگرانی برخی جریانات، تفسیر شورای نگهبان در خصوص نظارت استصوابی را قانونی و حق این نهاد معرفی کرده اند.
http://hashemirafsanjani.ir/fa/content/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86

 


nazokbin

94/6/2
11:43 ع

 

شورای نگهبان

هم زمان با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و حرف های رییس جمهور در تخریب جایگاه شورای نگهبان، متن نامه ای از امام خمینی خطاب به فقهای شورای نگهبان به صورت گسترده در فضای مجازی و رسانه های منتشر گردید که در این خصوص بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1- همان طوری که از متن این نامه مشخص است، هدف امام در خصوص برخی موضع گیری های تند برخی از فقهای شورای نگهبان و به صورت ویژه بابت سخنان تند یکی از فقهای شورای نگهبان در مورد یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که در این خصوص تذکرات صریحی می دهد که نمونه این تذکرات را شخص امام خامنه ای هم بارها داده اند “مؤکداً توصیه مى‌کنم که مراقب باشید حقّ کسى ضایع نشود؛ چون ردّ صلاحیت چیز کوچکى نیست؛ یعنى اینکه ما کسى را ردّ صلاحیت کنیم و احیاناً صلاحیت داشته باشد. «جرح»، مسأله‌ى خیلى مهمى است. این‌طور نیست که بگوییم ما این‌طور فهمیدیم؛ نه، باید جوانبش کاملًا دیده و رعایت شود. 1382/10/24
2- در کنار تذکری که ایراد می شود، در این نامه به لزوم حفظ “شأن” والای شورای نگهبان اشاره می شود و در جای دیگری با عبارت “پست مقدس شورای نگهبان” جایگاه مهم شورای نگهبان را مورد تأکید قرار می دهد و این مسئله دقیقاً بر خلاف نظر کسانی است که جایگاه این شورا را بی اهمیت و قابل حذف معرفی می کنند.
3- یکی از مواردی که در این نامه مشخص است، تأییدات ضمنی امام خمینی در خصوص لزوم حساسیت شورای نگهبان در خصوص صلاحیت هاست، جایی که می گوید “آیا شخصی که می آید نزد فقهای شورای نگهبان و می گوید: اگر گناهی هم کرده ام توبه می کنم…” یا جای دیگری که می گوید “حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کردند” یا همین که نظارت استصوابی در زمان حیات حضرت امام خمینی با قاطعیت انجام می شده است، همگی بر اهمیت  تأیید صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان از نظر امام خمینی تأکید دارند، امری که از سوی برخی مدعیان خط امام مورد هجمه قرار دارد و نشان از دروغگویی های این مدعیان دارد.

4- نکته مهمی که در این روزها باید به آن پرداخت این است که امام خمینی در موارد مکرری نسبت به کسانی که جایگاه شورای نگهبان را تخریب می کنند مواضع سختی گرفته اند که به دو مورد بسنده می کنیم: “نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد، نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ما شورای نگهبان را قبول نداریم.” یا “هرکس بگوید رای شورای نگهبان کذا است «مفسد» است

5- یکی از موارد مؤکد در این نامه و در سایر سخنان امام خمینی این است که این شورا نباید تحت تأثیر سیاست بازی ها و یا سیاسی کاری ها کارشان را درست انجام ندهند، این مسئله در این نامه با منع از “آلت دست قرار گرفتن بازیگران سیاسی” و در موارد دیگر با این عبارت که “به شورای نگهبان تذکر می‌دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل فرمایید و به خدای متعال اتکال کنید.” نشان می دهد که امام خمینی همواره از شورای نگهبان خواسته اند که در برابر درخواست ها و فشارهای سیاسیون قاطع واستوار باشد و مسلما آنان که مدام با فشار به شورای نگهبان تلاش می کنند تا این شورا منافع حزب و گروه شان را مدنظر قرار دهد اقدامی برخلاف توصیه های مکرر امام خمینی انجام می دهند و البته نظرات مقام معظم رهبری نیز عیناً نظرات امام خمینی است “من البته به‌هیچ‌وجه توصیه نمى‌کنم که کسى در مقابل افرادى که مى‌خواهند با قانون گردن‌کلفتى کنند کوتاه بیاید. 1382/10/24
6- بحث دیگری که طرحش ضروری به نظر می رسد این است که تفسیر شخصی جناب روحانی مبنی بر این که تأیید صلاحیت جزء تکالیف مجری انتخابات است که از دو جهت محل اشکال اساسی است، اولا که دولت ها همواره به دلیل تمایلی که در امر بقا در جایگاه قدرت و یا افزایش قدرت شان در مجلس دارند نمی توانند تکلیف تأیید یا رد صلاحیت نامزدها را برعهده داشته باشند، که اگر چنین بود گردش قدرت در بین احزاب هرگز صورت نمی گرفت و اگر همین سخنان را رئیس جمهور قبلی می زدند یقیناً با اعتراض مسئولان فعلی مواجه می گردید. ثانیاً این که جناب رئیس جمهور مرجع تفسیر قانون اساسی نیستند و طبق قانون اساسی، شورای نگهبان، مرجع رسمی تفسیر این قانون می باشد و این مسئله قبلاً نیز توسط اشخاصی مانند هاشمی در قبال نظرات مشابه محمد خاتمی در سایت شخصی هاشمی رفسنجانی بیان شده است و چانه زنی در مسئله ای بدیهی که قانون اساسی تکلیفش را مشخص کرده است اقدامی شائبه برانگیز به شمار می رود.


nazokbin

94/5/27
8:57 ص

هاشمی رفسنجانیمطلبی در سایت پارسینه منتشر شده است با عنوان این که “بازی با هاشمی بازی با ابررایانه” که بند به بند به  آن پاسخ می دهم:

پارسینه: یک- «در این روزها بیشتر به درستی این جمله «بازی با احمدی‌نژاد مانند شطرنج با گوریل است، ممکن است وسط بازی مهره‌ات را بخورد» پی برده‌ام.»

نازک بین: متأسفانه این عبارت هتاکانه است و هر چند در یکی از سایت های حامی احمدی نژاد منتشر شده باشد باز هم توجیهی برای تکرار این عبارت اهانت آمیز در مورد یک شخص خاص نمی تواند تلقی گردد و البته این که احمدی نژاد معمولاً در قالب های مرسوم بازی نمی کرد از طرف دوستان و رقبایش مورد تفاهم است و بعضاً این خروج از قانون بازی، با خروج از حلقه بسته مدیران و یا کارهای خوبی مثل سفرهای استانی بود و بعضاً نیز با ایستادگی در اجرای برخی قوانین یا نهادهای قانونی که البته نوع عدومش قابل توجیه نیست، لیکن حواسمان باشد که مثل همین مسئله را برخی دیگر از مسئولان نیز داشتند و هرجایی که کم می آوردن با بهانه های واهی سعی می کردند میزبازی را بهم بزنند.

پارسینه:‌ دو- «باید حداکثر استفاده را از روزهای زندان برد. این دوران بسیار مناسبی برای پرورش فکر و اندیشه است. من کتاب بیست جلدی تفسیر راهنما را در دوران سه ساله زندان نوشتم.»

نازک بین: البته من هم توصیه میکنم از روش های ایراد خسارات چند میلیارد دلاری که به اقتصاد کشور زده شد کتاب بنویسد و بگوید که چگونه می توان یک تنه 12 بند جرم انجام داد و در عین حال 12 بند را به 3 بند ادغام کرد و 25 سال را به 10 سال تخفیف گرفت و شاهد و شریکش نیز یا کشته و یا مفقودالاثر گردند و در نهایت طلبکار هم بود …. اینها سوالاتی است که برای خیلی از مردم ایران وجود دارد و حاضرند برای کسبش کتاب بخرند.

پارسینه: جمله یک، بخشی از متنی است که در پایگاه حامیان محمود احمدی نژاد منتشر شده است، نویسنده در تشبیهی، احمدی نژاد را رقیبی میداند که گاهی قواعد بازی را بهم میزند و در میانه شطرنج، شاید مهره بازی را بخورد. قهر یازده روزه، نمایش فیلم در جلسه سوال مجلس از رئیس جمهور، عزل چند تن از وزیران در روزهای پایانی دولت نهم، برکناری متکی در هنگام سفر به سنگال و … نمونه هایی برای برهم زدن بازی توسط محمود احمدی نژاد است.

نازک بین: البته قهر رئیس جمهور قابل توجیه نیست ولی عزل وزیران از اختیارات رئیس جمهور است که می توانست به صورت اخلاقی تر انجام گیرد و البته در خصوص برخی از وزارتخانه ها مثل اطلاعات حتماً باید با رهبری هماهنگ می بود که متأسفانه نشد ولی از این اعلام نارضایتی ها کم و بیش در دولت های دیگر نیز در خصوص انتصاب برخی وزرای ناشایسته وجود داشته و دارد.

پارسینه: این رفتار احمدی نژاد است که او را «غیرقابل پیش بینی» می نامند. علاوه بر اینکه احتمال میرود که یکی از مهره های بازی را حرکت دهد، احتمال دارد مهره را بخورد یا بزند زیر میز بازی و هر احتمال دیگر. جایی که او ناراضی باشد، احتمال دارد قاعده بازی را بهم بزند.

نازک بین:‌ البته برخی رفتارهای احمدی نژاد قابل پیش بینی نبود ولی یک پارچه دانستن شخصیت احمدی نژاد دولت نهم و دهم از دقت این برآورد به شدت کم میکند چرا که احمدی نژاد دولت نهم بسیار قابل پیش بینی بود، او هرگز در مسیر حاشیه و قانون شکنی و تعلل حرکت نکرد، همانطوری که هاشمی رفسنجانی نیز در مقاطعی همین خصایص را داشت و البته هر دو با گذشت زمان به کانون حواشی تبدیل گردیدند.مهدی هاشمی

 پارسینه: جمله دوم، گفتگوی اکبر هاشمی رفسنجانی با پسرش مهدی است که این روزها به زندان رفته است. هاشمی به پسرش نمیگوید که تلاش خواهد و او را از زندان بیرون خواهد آورد. هاشمی نگفته است که افراد دور من خط قرمز من است. – با سخن احمدی نژاد که در واکنش به دستگیری اطرافیان گفته بود کابینه ام خط قرمز من است ، مقایسه شود- هاشمی و مهدی و خانواده اش، حکم زندان را پذیرفته اند. هاشمی به او خروج از زندان را نوید نمیدهد؛ او را به بهره گیری از زندان دعوت میکند. هاشمی و خانواده اش از حکم دادگاه ناراضی اند، اما قاعده بازی را بهم نمیزنند و با مهره ها بازی میکنند.  رعایت قواعد بازی از سوی هاشمی، آنگاه اهمیت بیشتر مییابد که دلواپسان و مخالفین هاشمی به این امید بسته بودند که هاشمی زیر میز بازی بزند و حرکتی کند که خارج از قواعد بازی باشد. در جریان محاکمه مهدی، او از پسرش خواست که به ایران بیاید. جلوی محاکمه را نگرفت. چند بار گفت که به هیچ وجه در محاکمه دخالت نمیکند. با پیشنهاد درخواست عفو از رهبری مخالفت کرد. مهدی هاشمی پیش از ابلاغ اجرای حکم، خود را به زندان معرفی میکند تا مبادا این تردید ایجاد شود که آنها در حال چانه زنی برای نفی حکم هستند.

نازک بین: متأسفانه در این بندها به شدت حق زیرپا گذاشته شده است، چرا که اولا هاشمی در عمل برای اطرافیانی مثل مهدی هاشمی خط قرمز تعیین کرد، پرونده مفاسد مهدی هاشمی از زمان دولت اصلاحات کشف و مطرح شد و تا امروز به خاطر  همین فشارهای سنگین که قوه قضاییه بارها به آنها اذعان کرده، دچار تعلل و به نظر ما حتی تخفیف گردیده است. متأسفانه نه تنها هاشمی و همسرش رأی زندان را نپذیرفتند، بلکه با جملاتی که گفتند هم قوه قضاییه را زیر سوال بردند و هم نظام را تهدید کردند چرا که گفتند این زندان را مقدمه ای برای یک انقلاب دیگر (و البته به زعم ما فتنه ای دیگر) معرفی کردند و بحث دیگر این که اگر مهدی هاشمی به ایران آمد ناچار بود، چرا که پرونده ی قضاییش در کانادا بیخ پیدا کرده بود و وکیل مهدی هاشمی (علیزاده طباطبایی) نیز رسما از وزارت امور خارجه وقت درخواست کرده بود تا به داد مهدی هاشمی برسد (در اینجا بخوانید) و با این شرایط بود که با توجه به این که پشت گرمی مهدی هاشمی در ایران بیش از کانادا بود، ترجیح داد به ایران فرار کند، بحث دیگر این که هرگز رهبری به ایشان پیشنهاد عفو نداده است که این نیز دروغی شاخدار است، بازهم بحث دیگر این که چانه زنی آقایان برای رد و زیر سوال بردن رأی به صورت تمام و کامل از طریق مراحل قانونی و فراقانونی و غیرقانونی انجام شده است و یکی از دلایل به طول انجامیدن بیش از یک دهه ای این پرونده همین مسئله است و از همه مهمتر این که  حضور مهدی هاشمی در جایگاه بالای مدیریتی در وزارت نفت و ایجاد گردنه برای اخذ رشوه از شرکت های مطرحی مثل توتال و کرسنت و استات اویل و … باید مورد مؤاخذه باشد نه این که آقایان با حمایت و هدایتی که از شروع و ادامه ی یک فساد بزرگ کردند طلبکار بشوند و از این جاعل و مختلس و مرتشی قهرمان هم بسازند.

فائزه هاشمیپارسینه:‌ این سال ها مخالفان هاشمی، بارها با طعنه و کنایه گفتند که حب فرزند گاهی انسان را به سقوط میکشاند و در برابر انقلاب قرار میدهد و … این کلمات بسیار شنیده شد.  آنها انتظار داشتند آنچه برای قائم مقام سابق رهبری (آیت الله منتظری) در داستان آن مهدی هاشمی رخ داد، برای اکبر هاشمی در ماجرای این مهدی هاشمی رخ دهد؛ اما نشد. همین انتظار آنان موجب شده بود که مخالفان هاشمی تا میتوانند داستان محاکمه مهدی هاشمی را از متن محاکمه به حاشیه های سیاسی بکشانند و دایره معنایی محاکمه را فراتر از آنچه در دادگاه رخ میدهد تفسیر کنند و آتش اتهام را به دامان اکبر هاشمی و همسویان سیاسی او گسترش دهند. وطن امروز تیتر می زد که «پشتش گرمه» اما مهدی هاشمی محاکمه می شود و زندان میرود و پدر در برابر حکم نمی ایستد و بازی را بهم نمیزند.

نازک بین: آیا هاشمی رفسنجانی و همسرش برای مهدی و فائزه کم چانه زدند؟! کم غیرتی شدند؟! کم تهدید کردند؟! کم به بهانه های واهی ایشان را از زندان خارج می کردند؟! کم در هنگام دریافت رأی یا معرفی به زندان تعلل کردند؟! مگر همین هاشمی نبود که در روزهایی که قرار بود رأی قطعی هاشمی اعلام شود در سایت هاشمی تهدید کرد که “سینه هاشمی سرشار از حرفهای مگوی انقلاب است” ؟!؟ مگر همین الان مادرش عفت مرعشی زندانی شدن فرزندش در اوین را آغازی برای یک انقلاب دیگر، تهدید نکرد؟! به راستی ای کاش هاشمی اینقدری که برای مجازات فرزند مفسد و متخلفش غیرتی شد برای فرزندان ملتی که بابت آن دروغ بزرگ تقلب از دوطرف کشته شدند و یا آسیب دیدند دل می سوزاند و در چنین فتنه ای نقشی محوری ایفا نمی کرد. به راستی کدام ایرانی است که گمان کند اگر فردی جز هاشمی رفسنجانی فرزندی با جرایم مهدی داشته باشد، مجازاتی کمتر از اعدام برایش رقم می خورد؟! به راستی چگونه است که با این همه فتنه گری، فشار، تهدید، چانه زنی و تهمت زنی به نظام و دستگاه قضایی و شورای نگهبان و سپاه و … هنوز راست راست می گردند و تازه طلبکار هم هستند که ما میز بازی را بهم نمی زنیم؟! به راستی چگونه مدعی ظرفت بازی و شکست هستند در حالی که میز انتخابات 88 را بدون هیچ دلیلی از راه دروغ، تهمت، فتنه و خلاف قانون به هم زدند و تلاش کردند تمام مهره ها و صفحه ی شطرنج و میز بازی را ببلعند، البته بماند که لقمه از بس بزرگ بود گلوگیرشان شد و ماند ….

پارسینه: این ویژگی هاشمی است، او در چارچوب بازی، مهره را حرکت میدهد. وقتی در انتخابات 92 به بهانه کهولت او را رد صلاحیت کردند، او بازی انتخابات را بهم نزد و به این حکم تمکین کرد. اما نارضایتی اش را با نشان دادن فیلمی از کوه پیمایی اش نشان داد. در مقابل رد صلاحیت محسن هاشمی در انتخابات شوراها نیز بازی بهم نخورد؛ در حالیکه کشتی گیران و خوانندگان و … تأیید صلاحیت شده بودند و فردی که سالها ریاست مترو را بر عهده داشت، رد شده بود.

نازک بین: و البته اگر فرض کنیم که هاشمی زمین بازی را بهم نزد پس خوب است که بگوییم احمدی نژاد هم زمین بازی را به خاطر رد صلاحیت مشایی بهم نزد و هیچکدام دیگر از رد صلاحیت شده ها هم میز بازی را بهم نزدند، و این که چقدر جالب است که اگر در جایی به قانون عمل کرده اند چقدر به چشمشان آمده است!!! ولی همان برخورد از طرف رقیب را نادیده می گیرند……

هاشمی رفسنجانی و عفت مرعشیپارسینه:‌ هاشمی همچنان پس از سال ها از انتخابات 84 ناراضی است، اما او باز هم تنها به نشان دادن نارضایتی بسنده کرد. در انتخابات 88، او باز هم سکوت را اختیار کرد. اگر چه بارها متهم به اقدام عملی و رأس فتنه بودن شد، اما هیچگاه نشانه ای از اینکه او شریک یا رأس فتنه بوده است، رو نشد و از اتهام سران فتنه به ساکت فتنه متهم شد؛ جایی که احمدی نژاد خارج از قواعد بازی بگم بگم راه انداخته بود.

نازک بین: ادعای سکوت هاشمی بعد از انتخابات 88 اینقدر مسخره است که هیچ کس نمی تواند آن را باور کند، چگونه می توان فراموش کرد که هاشمی از هر  تریبونی حتی از تریبون نمازجمعه علیه انقلاب، نظام، قانون و مراجع قانونی خط و نشان کشید؟! چه کسی می تواند نامه ی بدون سلام و دارای تهدیدش به رهبری را به معنی سکوت تلقی کند؟!! چه کسی می تواند بگم بگم های هاشمی و سران فتنه را قبل از شروع وقت قانونی انتخابات 88، کمتر از بگم بگم های احمدی نژاد بداند؟!!

پارسینه:‌ میتوان گفت بازی با هاشمی، شطرنج با ابررایانه است و این شطرنج حالا وارد مراحل جذاب تر خود شده است.
نازک بین:‌ و البته این ابر رایانه خوب است بداند که ابررایانه های فرسوده و نیم سوز الان از یک تبلت کودکان نیز ضعیف ترند و شخصیت این ابر رایانه با تمام اقدامات آشکارش در فتنه 88 و در برابر قانون اساسی، رهبری و آرای مردمی و در حمایت از فرزند مجرمش برای اکثر ایرانیان آشکار و سوخته است و یکی از اصلی ترین دلایلی که با یک رأی شکننده به نامزد مورد حمایت هاشمی که با نامزد اصلاح طلبان هم ائتلاف کرده بود، رأی دادند این بود که مردم گمان کردند همان ها که کشور را بهم ریخته اند بهتر می توانند کشور را به حالت اول برگردانند ….


nazokbin

94/3/16
12:3 ع

 

تحریف شخصیت امام خمینیمقام معظم رهبری در سالروز وفات حضرت امام خمینی قدس سره الشریف، بر موارد زیادی تأکید کردند که مطمئناً بیشترشان بر یک نقطه تمرکز داشتند و آن تبیین شخصیت حضرت امام و دور کردن خدشه های انحرافی به شخصیت ایشان بود. البته این فقط امام خمینی نیست که مورد هدف تحریف قرار گرفته است، بلکه اکثر مبانی انقلاب و انقلابی گری مورد هجمه است و اگر هم تحریف شخصیت امام خمینی را انجام می دهند، آن هم در جهت و باهدف تحریف انقلاب است.

برخی برای این که استکبارستیزی را بزنند به تحریف تاریخ اسلام، به تحریف تاریخ انقلاب و به تحریف شخصیت معمار انقلاب اقدام می کنند.

برخی برای این که عدالت خواهی، ساده زیستی، مردم داری، دین محوری، کمک به ملت های مستضعف و … را به فراموشی بسپارند از هر حربه ای استفاده می کنند،‌ با توجیه، با تحریف تاریخ، با تفسیر به رأی، با خاطره سازی، با تحریف شخصیت امام و بزرگان اسلام و انقلاب و با توهین و تهمت به کسانی که هنوز مقید به رفتارهای انقلابی هستند، تلاش می کنند چهره انقلاب را در ذهن مردم تحریف و شخصیت های انقلابی را در اذهان مردم تخریب کنند.

در این میان، شخصیت امام خمینی به عنوان یک خط کش مهم انقلاب و انقلابی گری عمل می کند و رفتارها و گفتارهایش به مثابه سدی در برابرتحریفات انقلاب عمل می کند و در چنین شرایطی یکی از ناجوانمردانه ترین روش ها برای تحریف انقلاب تحریف شخصیت امام، تأویل به رأی خصوصیات بارز ایشان در استکبارستیزی، ساده زیستی، عدالت خواهی، دین محوری و … جریان خاطره سازی است. وقتی امام خمینی در سخنرانی ها و دست نوشته های و رفتارشان مکرراً بر دشمنی با استکبار و کنار نیامدن با ایشان تأکید کرده اند، تلاش می شود تا با ساختن خاطره، تمام آن گفتارها، نوشتارها و رفتارها را مخدوش نمایند، البته شاید ساختن یک خاطره که در مسیر شخصیت واقعی کسی باشد چندان قابل تشخیص نباشد، اما وقتی تناقضات آشکار رخ می دهد، ساختگی بودن خاطرات به خوبی نمایان می گردد.

البته همانطوری که بیان شد، از این قبیل تحریف ها فقط در خصوص شخصیت امام مشاهده نمی شود، بلکه از قیام عاشورا تا صلح امام حسن و صلح حدیبیه و مفهوم امامت و فتنه جمل … را نیز در برمی گیرد؛ متأسفانه برخی افراد و شخصیت ها به جای این که خودشان را با سیره و گفتار پیامبر، اهل بیت و امام خمینی منطبق کنند، شخصیت ایشان را تحریف می کنند و به سمتی که دل خواهشان است تأویل می نمایند مثلاً در جایی که سالار شهیدان در برابر فسق و ظلم یزیدیان مصالحه نکرد و تن به زندگی با ذلت نداد و جانش را فدای اصلاح امور جدش و امر به معروف و نهی از منکر قرار داد، نمی توان این مفهوم را منطبق با سازش و مذاکره با استکبار قرین دانست و اینجاست که مبارزه با تحریفات و شبهات بسیار اهمیت پیدا می کند.

اصلاً فرض کنیم که اظهاراتی که برخی حامیان مذاکره در خصوص شرایط فعلی با برخی شرایط صدراسلام که منجر به مذاکره و صلح شد صحیح باشد که نیست، ولی نمی توان خروش پیامبر و امام را در برابر بدعهدی دشمنان بعد از صلح حدیبیه، یا صلح امام حسن علیه السلام، یا پس از بدعهدی بنی قریضه، با تحمل و گذشت از تمام بدعهدی های آمریکا و غرب مشابه دانست، حقیقتا نمی توان صلح هایی را که در نهایت با بدعهدی طرف مقابل، همه چیز را به نفع مسلمانان تمام می کرد را با صلحی مقایسه کرد که دست طرف مقابل در بدعهدی همیشه باز و دست ما در مقابله به مثل بسته باشد، یادمان نمی رود که ما پس از بدعهدی های هسته ای طرف مقابل در اواخر دولت اصلاحات، ناچار به ترک تعلیق داوطلبانه شدیم، چقدر ما را متحمل فشارهای بین المللی کردند و این مسئله ای است که به نظر می رسد با توافقات فعلی به مراتب بدترش حادث شود.

متأسفانه برخی برای تحریف مفهوم آسمانی ولایت تلاش می کنند حتی امامت را نیز به یک مفهوم زمینی و مترادف با دموکراسی تحریف کنند و برای ای منظور از بیان دروغ نسبت به ولایت حضرت امیر علیه السلام نیز ابایی ندارند، مثلاً می گویند پیامبر به حضرت علی علیه السلام در مورد رأی مردم وصیت کرده است به نحوی که بدون رأی مردم حتی امامت شان هم زیر سوال باشد و حال این که این ها به عنوان دروغ بستن به معصوم و تحریفات جدی در تاریخ اسلام و از گناهان بزرگ کبیره به شمار می رود.

یکی از شیوه های معمول برای زدن آرمانهای انقلاب، استفاده از الفاظ توهین آمیز و تحقیر کننده در قبال کسانی است که انقلابی حرف می زنند و انقلابی می زیند، به عنوان مثال، توجه به دین داری و هدایت مردم توسط حکومت را به خشونت و بی منطقی تأویل می کنند، ساده زیستی و مردم داری را به پوپولیستی بودن تعبیر می کنند، استکبارستیزی را به شعارزدگی تفسیر می کنند، دینداری را به ریاکاری تشبیه می کنند و در نهایت تمام تلاش شان را می کنند تا مردم نسبت به مفاهیم اصیل انقلابی بدگمان شوند.

نگاهی به روش های غیر اخلاقی در تخریب وجهه انقلابی گری نشان می دهد که سکوت و بی تفاوتی در این عرصه حقیقتاً مجاز نیست، این که پاسخگویی به تحریف های انقلاب و اسلام را نیز به رهبری موکول کنیم، این که ایستادگی در برابر فشارها و جام زهرهای ظل این تحریفات را نیز به رهبری متوجه کنیم، این ها خواسته تحریف کنندگان است و حال این که صاحبان این انقلاب خود مردم هستند و مردم و به خصوص خواص و نخبگان جامعه باید نسبت به این تحریفات کاملاً هوشیار باشند و بهترین روش برای خنثی کردن این تحریفات در کنار روشنگری، این است که خودمان به این مبانی پایبند باشیم، هر کدام از ما باید نمونه تبلور یافته از تفکر و مشی انقلابی باشیم، در این صورت، برچسب ها دیگر در ذهن نوجوانان و جوانان و عوام کارگر نخواهد بود، یک انقلابی خوش اخلاق، مردم دار، دین دار، ظلم ستیز، ساده زیست و بی تکلف، بزرگترین شاخص برای برطرف کردن این شبهات و تهمت هاست، شیوه ای که در کلام و رفتار مقام معظم رهبری به برجستگی مشخص است.


nazokbin

94/2/6
8:13 ص

 

مهدی خزعلی

به دلیل حضور مستمر در فضای مجازی و به خصوص شبکه های اجتماعی و به تبع آن حضور در مباحثات و مناظره های مختلف با فعالان فضای مجازی، مسائلی مهمی برایم مشخص شده است که ناچار به طرح آنها می باشم، مطلع کلامم با سخن حاج حسین یکتاست که اخیراً گفت و امروز عیناً در شبکه های اجتماعی مشاهده می کنیم، ایشان گفتند که کار نیروهای انقلاب در فضای مجازی به جنگ تن به تن رسیده است و امروز این جنگ های تن به تن را در مباحثه ها و مناظره های حامیان انقلاب با حامیان ضدانقلاب و یا حامیان خستگان از انقلاب به وضوح مشاهده می کنیم.

به دلیل چند مباحثه ای با جناب مهدی خزعلی و علیزاده طباطبایی (وکیل مهدی هاشمی و شهرام جزایری و رئیس حلقه عرفان و …) داشته ام، شاهد حضور بسیار فعال و مستمر ایشان در شبکه های اجتماعی و برگزاری مباحثات و مناظرات هستم و متأسفانه باید بگویم که نوع مباحثاتی که این افراد در فضای مجازی مطرح می کنند، حقیقتاً پر از اتهام و هتاکانه است که به عنوان مثال برخی از ادعاهای جناب خزعلی را که حین مباحثات اخیر بیان کرده اند و فایل های صوتی شان هم موجود است را مختصراً برمی شمارم:

  • جناب مهدی خزعلی، تحمیلی بودن جنگ 8 ساله را زیر سوال بردند و حضرت امام خمینی و تسخیر لانه جاسوسی را عامل دشمنی های آمریکا و حمله صدام به ایران می دانند.
  • ایشان بیان داشتند که 10 سال پیش اسرائیل نزدیک به فروپاشی بود و احمدی نژاد با طرح مسئله هلوکاست باعث شد تا اسرائیل دوباره جان بگیرد.
  • ایشان گفتند که شهدای هسته ای، توسط خود انقلاب کشته شده اند و این که اصلاً آنها دانشمند هسته ای نبودند و فقط دانشمندان فیزیک بوده اند و این در حالی است که خود اسرائیلی ها به ترورهای هسته ای اعتراف داشتند.
  • ایشان گفتند که انتخاب آقای خامنه ای در خبرگان با یک سناریوی از پیش تعیین شده و ساختگی انجام شد و کاملاً گام به گام به پیش برده شد و خیلی جسورانه می گویند حتی آقای خامنه ای هم به صورت نمایشی با رهبری خودش مخالفت کرده است!
  • ایشان گفتند که بیشتر اعضای فعلی خبرگان خواب و بی کفایت هستند.
  • ایشان بیشتر نمایندگان مجلس را بی کفایت و بله قربان گوهایی معرفی می کند که گوششان به دهان رهبری است.
  • ایشان گفتند که عباس یزدان پناه (شاهد مقتول مهدی هاشمی)، به دست نیروهای انقلاب کشته شده است، چرا که به زعم جناب خزعلی، یزدان پناه به نفع مهدی هاشمی شهادت می داد و این در صورتیست که فیلمی اخیرا از یزدان پناه منتشر گردیده است که کاملاً مشخص می کند که زنده ماندن عباس یزدان پناه به ضرر مهدی هاشمی تمام می شده است.
  • مهدی خزعلی بسیار هتاکانه می گوید حکومت ما مثل حکومت معاویه است و در موارد متعددی صراحتاً یا تلویحاً به رهبری جسارت و توهین می کند.
  • ایشان آمریکا و غرب را مهد آزادی و آزادی بیان می داند و حال این که در برابر سوالات ما در خصوص ده ها زندان غیرقانونی مثل گوانتانامو و ابوغریب که شکنجه کردن در آنها رسما‌ً‌ انجام می شود و یا در خصوص زندانی کردن پروفسور رژه گارودی (که تنها جرمش تحقیق در مورد هلوکاست بود)، هیچ پاسخ منطقی جز تمجید از زندان های آمریکا نداشت.
  • ایشان سال 94 را نقطه عطفی می دانند که در آن رابطه ما با آمریکا و غرب خوب می شود و در انتخابات های خبرگان و مجلس شورای اسلامی94 نیز یقیناً افراد جدید و غیر بله قربان گو خواهند آمد!
  • ایشان در خصوص شورای نگهبان بارها و بارها با بی احترامی به آیت الله جنتی این شورا را و شخص جنتی را عامل حکومت در حذف رقبا معرفی می کند و شورای نگهبان را سبد جنتی نام می نهد.
  • او می گوید که همه ی فرقه های مذهبی از بهایی و وهابی باید بتوانند تبلیغ و ترویج دین شان را داشته باشند و این را ترویج می کند.
  • ایشان تعطیلی برخی از احزاب مثل ملی مذهبی ها و مشارکتی ها و … را تنها در جهت حذف رقیب تعبیر می کند و اصلاً هتاکی های این احزاب به اسلام، ائمه، حدود الهی و ولایت فقیه را تقبیح نمی کنند و حال این که این احزاب همواره در جهت جدا کردن دین از سیاست و سکولاریزم گام برداشته اند و اساساً در چارچوب حکومت دینی نمی گنجیده اند.
  • ایشان در عین حال که ولایت مداری و تبعیت از ولایت را با عبارات و متلک های مختلف مثل دستبوسان ولایت مسخره می کند، ولی خودشان در مسیر تطهیر هاشمی و فرزند مجرمش و سران فتنه و ضدانقلاب حرکت می کنند.
  • در حالی که حتی دشمنان مقام معظم رهبری حتی وجود یک نقطه خاکستری در زندگی اقتصادی مقام معظم رهبری و خاندان ایشان را تکذیب می کنند ایشان مقام معظم رهبری را برخلاف حضرت علی علیه السلام در مواجهه با عقیل می شناسد و این در صورتی است که در برابر انتقاد ما به نشاندن مهدی هاشمی بر سفره قراردادهای نفتی و حمایت شدید پدرش از او هیچ جوابی نداشتند. جالب است که همین مهدی خزعلی و همه کسانی که برای هاشمی جان فشانی می کنند توجه ندارند که چگونه شخص هاشمی خون فرزندش را از همه جوانان این کشور رنگین تر می داند و حتی یک روز زندان را برای این همه تخلف و ضربه به منافع اقتصادی و سیاسی ملی وی برنمی تابد.
  • ایشان می گوید چون راهپیمایی 22 بهمن را تحریم کردند مردم در آن شرکت نکردند و می گویند در انتخاباتی که آن را تحریم کرده بودند نرخ مشارکت 23 درصد بود که به آن ضریب دادند و آن را 46 درصد اعلام کردند و میگویند روی 9 دی روزی بود که مردم را فریب دادند و مردم به خیابان آمدند و اساساً ایشان تمام انتخاباتها را مهندسی شده تعبیر می کنند و در برابر این سوال که پس چرا در انتخابات های تماماً متقلبانه و مهندسی شده شرکت می کنید جواب منطقی نداشتند.

آنچه که در بندهای فوق آمد، تنها گوشه ای از نظرات مهدی خزعلی بود، مباحث ایشان در خصوص موارد متعدد تاریخ انقلاب و تاریخ اسلام و یا در بیان نظرات امام خمینی حاوی تحریف و تأویل است و نگاهی به مسیر مباحث ایشان در تطهیر دشمنان انقلاب مانند صدام، اسرائیل و آمریکا از یک سو و مقصر دانستن انقلاب و تفکر انقلابی در تمام مشکلات و مسائل کشور نشان می دهد که اساساً ایشان یک خط مستقل و مشخص را دنبال می کند.

مسیری که شخص جناب هاشمی و سربازان ایشان اعم از روحانی تا ترکان و خزعلی و علیزاده طباطبایی (وکیل مهدی هاشمی) و …. در فضای حقیقی یا مجازی دنبال می کنند یک مسیر مشخص است، اینان صراحتاً رفتارهای شاخص انقلابی گری را هدف قرارداده اند و انقلاب و نمادهای مقاومت را از طریق روش های زیر مورد اصابت قرار می دهند:

– ترویج گفتمان نمی توانیم و به سخره گرفتن توان نظامی و صنعتی و اقتصادی کشور
– حذف نمادهای مقاومت از روی اسکناس ها، تعطیلی مراکز تحقیقات فضایی و هسته ای
– حذف شعار مگر بر آمریکا و نمادهای استکبار ستیزی از طریق جعل خاطرات و تطهیر دشمن
– به سخره گرفتن ساده زیستی و متهم کردن این رفتارها به پوپولیستی گری
– توهین به جریان های انقلابی تحت عناوین توهین آمیز مختلف مانند تعامل هراس و ترسو و بزدل و بی سواد و افراطی و…
– جسارت به نهادهای انقلابی اعم از سپاه و شورای نگهبان و خبرگان و ….
– تطهیر فتنه گران، ضدانقلاب، آمریکا و غرب در جهت تخریب و مقصر دانستن جریان های انقلابی در تمام کشمکش ها
– عادی سازی تهمت، توهین، جسارت و متلک پراکنی به رهبر انقلاب و انقلابیون

آنچه که در مورد جناب خزعلی و علیزاده طباطبایی و امثالهم مشابه است جلسات مکرر و حضوری و هماهنگی ایشان با جناب هاشمی است و مشخص است که حضور مستمر این افراد در شبکه های اجتماعی و برگزاری جلسات بحث و گفتگوی برنامه ریزی شده در گروه های مختلف نمی تواند اتفاقی و تصادفی انجام شود؛ به نظر می رسد جناب هاشمی همانطوری که در صحنه حقیقی در حال یارگیری و صحنه آرایی است، در فضای مجازی نیز بیکار ننشسته و به صورت منسجم مشغول فعالیت در تضعیف گفتمان انقلاب و انقلابی گری است که به همین دلیل ضرورت واکنش هدفمند در برابرشان احساس می شود.
اگر چه شخصاً از بحث کردن با امثال خزعلی و علیزاده طباطبایی شانه خالی نکرده ام، اما امروز رسماً بیان می کنم که هدف اصلی ایشان نشر شایعات، شبهات، تهمت های بی اساس و عادی سازی توهین و جسارت به امام و رهبری است و به نظر نمی رسد که تریبون دادن به این هتاکان با غیرت هیچ انقلابی سازگاری داشته باشد و به همین دلیل:

  • در گام اول باید تلاش کنیم تریبون را از این هتاکان ضدانقلاب بگیریم و با حذف ایشان از گروه های اجتماعی، مأموریتشان را ناکام بگذاریم.
  • در گام دوم باید افراد و گروه ها را از ماهیت مأموریت سربازان هاشمی در زمینه انقلاب زدایی و انقلابی ستیزی آگاه کنیم
  • و در گام سوم باید جلوی عادی سازی هتک حرمت به امام و رهبری و مبانی انقلاب را گرفت و نباید اجازه بیان مطالب غیرمستند و کذب و توهین را به ایشان داد

nazokbin

94/2/1
1:52 ع

 

هاشمی رفسنجانی

یکی از معروفترین جملاتی که برای بزرگداشت مقام هاشمی رفسنجانی به کار می رود این جمله امام خمینی است که فرمودند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است و اگر چه ما هم تا سال ها به این جمله اعتقاد داشتیم، اما مدتی است که این مسئله سوال برانگیز شده است، به راستی آیا هاشمی در مسیر زنده نگه داشتن نهضت حرکت می کند؟ پاسخ سوال را در چند بند بررسی می کنیم:

  • مطمئناً زنده بودن هر نهضتی به زنده بودن آرمان ها و اصولش است و اگر بخواهیم آرمان های انقلاب اسلامی را در چند عبارت بشماریم به مواردی مانند استکبارستیزی،‌ حمایت از مظلومین، عدالت خواهی، ساده زیستی، ولایت مداری، دین محوری و …. می رسیم، مشخص است آن زمانی که حضرت امام خمینی حیات هاشمی را وسیله ای برای حیات نهضت تعبیر می کردند این مضامین را مد نظر داشته اند، یعنی این جملات در زمانی رخ داد که جناب هاشمی استکبار ستیز بود، عدالت خواه و حامی مظلومان بود، حامی فلسطین بود، دشمن اسرائیل بود، مطیع ولی فقیه بود، خودش و فرزندانش در جبهه های نبرد حضور بهم می رساندند.
  • سوال جدی این است که آیا هم اکنون نیز هاشمی همان آرمان های اصیل انقلاب و امام را فریاد می زند؟ آیا او همچنان مرگ بر آمریکا و مستکبران عالم را زنده نگاه می دارد و یا این که مخالف شعار مرگ بر آمریکا شده است؟ آیا او همچنان دفاع از مظلوم را فریاد می کند و یا شعار نه غزه و نه لبنان از زیر عبایش فریاد می شود؟ آیا او همان بغض نسبت به صهیونیست ها و دروغ بودن هلوکاست را دارد و یا هم اکنون مدعی مظلومیت یهودیان در هلوکاست شده است؟ آیا او هم مانند امام خمینی و رهبری اعتقاد دارد که نباید خانواده اش در عرصه های سیاسی و اقتصادی از رانت جایگاه شان استفاده کنند و یا این که فرزندانش را در موقعیت های بزرگ و خطیر اقتصادی مستقر کردند؟ آیا او همچنان عدالت خواه است و یا این که برای فرار فرزند مفسدش به هر دستاویزی چنگ می زند؟ آیا او همچنان ولایت مدار است و یا این که به جای تبعیت از ولایت فقیه دچار تعلل در برابر اوامر ولایت گردیده است؟ آیا او همچنان از حکومت دینی و حدود الهی مثل گذشته حمایت می کند و یا این که دیگر با بی حجابی و یا پدیده هایی مانند ماهواره مشکل ندارد و حتی به دنبال تطهیرشان است؟
  • مرتبه ی سوم حفظ هر نهضت، تلاش برای اعتلا و ارتقای انقلاب و تثبیت پایه های آن است ولی آیا هاشمی حقیقتاً در جهت اعتلای انقلاب و حفظ نظام گام برمی دارد؟ اگر چنین است، چگونه می توان نقش هاشمی، خاندان و برخی یارانش را در بردن انقلاب تا لبه پرتگاه کودتا توجیه کرد؟ چگونه می توان نقش او در فتنه 88 را با این همه عدول از قانون اساسی، اوامر رهبری و منافع ملی جمع کرد؟ به راستی می توان رویکرد خاص و بی سابقه هاشمی در فتنه 88 را در جهت حفظ نهضت تلقی کرد و یا برعکس حرکتی در جهت از بین بردن آن بود؟ این که تمام مخالفان نظام از رجوی ها و منافقین، ریگی ها، سلطنت طلب ها، ملی مذهبی ها، همجنس بازان، و اسرائیل و آمریکا و انگلیس با ایشان همصدا شده بودند تا این نظام را از هم بپاشانند با کدام منطقی در جهت حفظ نهضت می تواند تلقی گردد؟
  • به راستی با این اوصاف آیا می توان هاشمی را در مسیر حفظ نظام دانست؟ آیا می توان هاشمی و رفتار و عملکرد و یارانش را در مسیر حراست از نهضت و آرمانهایش تلقی کرد؟ آیا سوت و کف و هورای دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی انقلاب به خاطر تلاش هاشمی برای حفظ نهضت است؟ به راستی آیا این هاشمی همان هاشمی زمان حضرت امام و منطبق با آرمان های انقلاب است؟
  • به زعم حقیر بهتر است جمله “ هاشمی زنده است چون نهضت زنده است” را در کنار جمله ی معروف “ملاک وضعیت فعلی افراد است” بگذاریم و حساب هاشمی انقلابی را از هاشمی استحاله شده را جدا کنیم،‌ همانطوری که برخی از یاران پیامبر در صدر اسلام نیز علی رغم تعریف و تمجیدهای حضرت پیامبر در برابر حضرت امیرالمومنین ایستادند نباید ایشان و هیچ کس دیگری را از این خطا و انحراف مبرا و مصئون بدانیم به زعم من مطئناً جمله حضرت امام در آن زمان یک جمله صحیح و درست بوده است ولیکن آنچیزی که محل اشکال دارد این است که جناب هاشمی نتوانست جایگاهی که حضرت امام برای ایشان متصور شده بود را حفظ کند.
  • این تنها هاشمی نیست که دچار تغییر می شود بلکه همه ی انسان ها قابل تغییرند و افرادی که به ابتلائات سختی مانند آزمون های قدرت و ثروت و فرزند مبتلا می شوند از دیگران بیشتر در معرض خطرند، مطمئناً خیلی از انقلابیون، قبل از ابتلا به این امتحانات سخت، هرگز گمان نمی کردند که روی به خاطر حزب، قدرت و یا فرزند در برابر ولایت بایستند و چه بسا انسان های بزرگ و قهرمانی که در برابر آزمون های الهی تاب نیاوردند و راه اشتباه را برگزیدند که این مسئله برای هر انقلابی جوان و کهنه کاری قابل تأمل و درس آموزی است، اولین افت برای ما مصئون دانستن خود و ساده گرفتن امتحانات و ابتلائات است.

nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی یا صاحب الزمان (عج) من وآینده من بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه