لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

95/3/31
1:4 ص


responsibilityشبهه:

جلوی گرسنه های بیچاره در طول سال هر چقدر غذابخوری مشکلی نیست؛

اما جلوی روزه دارانی که خودشان خواستند چیزی نخورند نباید چیزی خورد.

پاسخ شبهه:

شاید شناخت صادق هدایت از اسلام چنین است که غذا خوردن در جلوی چشم گرسنه های بیچاره در طول سال هیچ مشکلی ندارد! اما مسلماً چنین شناختی از اسلام کاملاً دروغ است، پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد» . و نیز «اهل قریه ای که (سیر) بخوابد، در حالی که در بین آنها گرسنه ای است، خداوند به آنها در روز قیامت نظر (رحمت) نمی کند.»، اساساً اسلام با احکام و توصیه هایش تلاش می کند در قالب خمس، زکات، صدقه، انفاق، وقف و… به وضعیت فقرا و گرسنگان رسیدگی می کند و چگونه می توان پذیرفت، ائمه هدی که حتی حاضر نبودند در جلوی چشم حیوان گرسنه ای به تنهایی غذای شان را بخورند، اسلامی را تجویز کنند که سیران در تمام سال جلوی چشم گرسنگان بدون دغدغه بخورند؟!

نکته دومی که می توان به آن اشاره نمود این است که متن تلاش کرده است تا بین روزه داری ، روزه داران و طبقات ضعیف جامعه خط کشی ایجاد کند در صورتی که این خط کشی مسلماً اشتباه است چرا که بیشتر روزه داران، همان قشر ضعیف جامعه هستند والا که طبقات مرفه جامعه، عادت دارند پس از مستی و سیری، آروقشان را با فیگور روشنفکری بزنند و اسلام، نماز، روزه، حج و زیارت ائمه را عامل گرسنگی مستمندان معرفی کنند.

و اما از متن برمی آید که مشکل اصلی نویسنده شبهه، روزه داری نیست، بلکه این است که چرا در ماه رمضان نمی تواند جلوی دیگران چیزی بخورد! و گویا این امر موجب عصبانیت وی گردیده است و گرنه کسی به روزه خواری در خلوت کاری ندارد! البته شاید از نظر کسانی مانند صادق هدایت که خدا، عدالت و معادش را باور ندارند، هیچ گونه محدودیتی در خوردن، خوابیدن و شهوت رانی قابل پذیرش نباشد ولی یک انسان مسئول و معتقد، همانطوری که اسلام و فطرتش از او می خواهد، خود را نسبت به حل معضلات و مشکلات جامعه متعهد می داند و برای این کار تلاش می کند، نه این که مانند صادق هدایت در برابر مشکلات خود و شاید جامعه به پوچی و نهایتاً خودکشی برسد.


nazokbin

95/3/29
10:22 ع

شبهه:

نظر پروفسور ناکازاکی جهانگرد ژاپنی در مورد مردم ایران :

شبهات نامه به مقام معظم رهبری

چراغ جادو را مقابل مردم ایران بگیر، همه از آن فقط پول می خواهند… آنها می خواهند هر مشکلی را با پول حل کنند، حتی اگر سلامتی اعضای خانواده شان را بخواهند، با خدا و بزرگان معامله مالی می کنند: اگر شفا پیدا کند، پول می گذارم کنار…

آنان دور قبر امام زاده پول میریزند. برای ادای نذر خود گوسفند را می کشند و گوشت آن را میان چند خانواده پولدارتر از خودشان تقسیم می کنند و…

آنها طلای اندوخته دارند، دلار و یورو خریده اند یا در پی افزایش سود حساب بانکی خود هستند…

مردم ایران آرامش ندارند، آنها به این اعتقاد ندارند که هر کسی باید هماهنگ با درآمد خود زندگی کند. بسیاری از مردم ایران ماهانه قسط خانه و اتومبیل و وسایل الکترونیکی را می پردازند که به آن نیازی ندارند…

مردم ایران، با اینکه وضع خوبی دارند، اما همیشه ناله می کنند که پول ندارند. خودروهای مدرن را به دو برابر قیمت میخرند و جدیدترین گوشیهای موبایل و تبلتها را به دست میگیرند…

دروغ و تظاهر و بی هدفی شخصیت اصلی آنان است تمام سخن آنان دم زدن از معنویات است در حالیکه دروغ میگویند و تمام فکر آنها پول است آنان ازدواج را مقدس میدانند ولی تمام عقدنامه انها پولی و مادی است. آنها اعتقاد دارند که خدایشان هم مانند خودشان پولی است و با هفت تومان صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند و…

من در خیلی کشورها کار کرده ام و یا مسافرت رفته ام ولی چنیبن موجوداتی را هیچ جا ندیده ام آنان به خدای نادیده و عذابهای او اعتقاد دارند ولی همه نوع جرم و گناهی را هم مرتکب میشوند. آنان مشروب را حرام میدانند ولی از ما ژاپنبها که شراب رامقدس می دانیم بیشتر میخورند…

پاسخ شبهه:

اینکه یک ملت عظیم بایک سابقه تاریخی از ایستادگی با جان و مال در مقابل ابرقدرتهای جهان و حمایت از ملت های مظلوم و نیازمند، به ملتی پول پرست و فریبکار متهم شود حقیقتا یک دروغ آشکار است و تعمیم اوصاف اقلیتی پول دوست و فریبکار که در همه کشورهای دنیا وجود دارند به تمام یک ملت، ظلمی آشکار است.

در حالی که بسیاری از کشورهای دنیا ازدواج را به منزله یک شراکت تجاری میدانند که در پایان ازدواج، همسران باید همه دارایی هایشان را تقسیم کنند!، مهریه ای را که به عنوان هدیه به همسر داده میشود و اکثراً حتی مطالبه هم نمیشود را نشانه پول پرستی ایرانیان معرفی میکند!

اگر ایرانیان به دنبال کسب پول و رفاه به هر قیمتی بودند می توانستند مانند ژاپنی ها، کشورشان را به مقر نظامیان آمریکا بدل سازد و تابع بی قید و شرط آمریکایی ها در همه عرصه های جهانی باشند! ولی هرگز از آرمانهای خود در حمایت از ملتهای مظلوم جهان و ایستادگی در برابر مستکبران عالم دست برنداشتند تا فشار مستکبرین را بکاهند.

متن در یک تناقض آشکار، ایثار دارایی برای کمک به دیگران و امور خیریه و معنوی را نیز نوعی پول دوستی و پول محوری معرفی کند! در حالی که مردم ایران در کنار تلاش برای حل مشکلات شان، بعضا نذر مالی و غیر مالی هم میکنند، قربانی هم تقسیم می کنند، به مستمندان هم صدقه می دهند و این ها نه تنها ناشی از پول پرستی و فریبکاری نیست بلکه نشانه ای آشکار از اخلاص و ایمان هست.

نگارنده درجای دیگر میکوشد تا میل ایرانیان به اخبار تکنولوژی و یا داشتن تکنولوژی های نوین را به عنوان یک مشخصه منفی معرفی کند در حالی که اینها امری عادی است و هیچ جای دنیا هم به این تمایلات ایراد نمیگیرند، ولی ذهن بیمار نگارنده، حتی این را نیز بهانه ای برای تاختن به ایرانیان نموده است!

متن میکوشد میزان بیشتر مصرف الکل توسط دائم الخمرهای ایران نسبت به دائم الخمرهای دنیا را به نحوی بیان کند که گویا کلا میزان مصرف و مصرف کنندگان الکل در ایران بیش از ژاپن و دنیا است و عملاً نگارنده ای که ایرانیان را متهم به فریکاری می کند، خود دچار فریبکاری آشکار شده است.

نگارنده بغض خود نسبت به دین را با تمسخر اعتقاد به خدا، بهشت و جهنمی که دیده نشده اند، نشان میدهد و میکوشد تا همه این تهمتها و توهین ها را به پای مقایسه ملت ایران با سایر ملت های بنویسد و حال این که اگر مقایسه ای حقیقی و علمی به لحاظ پایبندی به اخلاق و دوری از جنایت، فساد، خودکشی و طلاق بین ملتهای دنیا رخ دهد، مطمئناً ملت ایران در زمره بهترین ملت های دنیا در طول تاریخ به شمار خواهند رفت.


nazokbin

95/3/24
2:32 ص

شبهه:

shobhehمسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا می کرد : “خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود .”
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و می خانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : “تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !”
امام جماعت گفت : “مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !”
پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : “در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری ! ! !”
صادق هدایت

پاسخ شبهه:

وقتی نگارنده یک متن، کافری مثل صادق هدایت باشد، قابل پیش بینی است که داستانش را به سمتی ببرد تا تفکرات الحادیش را ثابت کند، معلوم است که او متدین را دروغگو و فریب کار و گناه کار را بهتر و صادقتر نشان میدهد، مسلم است که او حوادث و رخدادها را غیر حکیمانه، بی منطق و غیرخدایی جلوه می دهد، بدیهی است که روحانی را طوری نشان می دهد که اگر پای پول به میان باشد از اعتقاداتش دست بر میدارد، او حتی نمی داند که امام جماعت هر روز خطبه نمی خواند، اما اقتضای داستانش این است که کلمات را به نحوی کنار هم ردیف کند تا بی خدایی، بی دینی و پوچی را ترویج کند.

مسلماً اگر او یک فرد ملحد و ضد دین نبود می توانست مسیر داستانش را به نحوی دیگر به پیش ببرد، مثلا این که روحانی مشروب فروش را از کار زشتش آگاه کند و کمک کند تا شغلش را عوض نماید، یا بنویسد که روحانی مشروب فروش را قانع کرد تا محل مشروب فروشیش را عوض کند، یا این که برای خرابی مشروب فروشی بلایی با ویرانگری زلزه طلب نکند، یا طوری مشروب فروشی را خراب نکند که مسجد روی آن افتاده باشد، یا می توانست در پاسخ به شکایت مشروب فروش از زبان روحانی بخواهد تا به جای شکایت از وی، از خدای وی که مشروب فروشیش را خراب کرده شکایت کند و یا از او بخواهد که او هم علیه روحانی نفرین کند تا تلافی کرده باشد.

ولی وقتی ذهنی دچار غرض و مرض باشد، دکان مشروب فروشی را کنار مسجد تأسیس می کند! برای روحانی هر روز خطبه تصور می کند! دعای هر خطبه را زلزله می نویسد! زلزله اش را طوری حادث میکند که مسجد به جای این که صاف بیفتر دقیقا برود و روی مشروب فروشی بیفتد! و روحانیش را هم در پاسخگویی به شکایت مشروب فروش، آدمی بی عقل، کم هوش و دروغگو به تصویر بکشد! و این در حالی است که آن چه خداوند در عالم واقع محقق می کند حکیمانه و در جهت هدایت و تجلی ربوبیت وی و تربیت و آزمایش خلق است نه پوچ و بی هدف و عبث!

مسلماً اگر صادق هدایت عالم خلقت را پوچ و بی هدف و اموراتش را غیر حکیمانه نمی دانست در نهایت دست به خودکشی برای پایان دادن به حیات بی ارزشش نمیزد، یقیناً اگر تفکرات صادق هدایت، صادقانه و در مسیر هدایت بود، او را به ورطه خودکشی و پوچی نمی رساند و یقیناً ترویج چنین داستان ها و شبهاتی تنها در جهت گمراهی و بی ایمانی و پوچی افراد و جامعه و گناهی نابخشودنی است و معلوم است که چنین افرادی برای فرار از حقایق زندگی و در برابر تعارض های ذهنی شان، یا باید به مشروب پناه ببرند و یا به خودکشی و این است عاقبت کفر و عناد.


nazokbin

95/3/24
2:29 ص

متن شبهه:

shobhehکاش کس? برا?مان گفته بود، که پراندن گنجشک روزه را باطل م?کند و ترساندن گربه ا? و له کردن گل ها? رو??ده ?? علف ها? سبز …

کاش کس? برا?مان از مبط?ت روزه گفته بود، رساندن غبار غم به قلب د?گر?، چشاندن شور? اشک به لب ها? د?گر?، ق? کردن اشتباه سال ها? خود به رو? د?گر?، و فرو کردن وجدان تن پرور در آب ب? تفاوت? و باق? ماندن بر جنا?ت سنگ?ن ب? مسئول?ت? تا اذان صبح…..

چه فرق? م? کند؛ رمضان باشد ?ا ت?ر ?ا جو?? …؛ هر روز? که دست? را گرفت?؛ دل? را بدست آورد?؛ اشک? را پاک کرد?، انسان? …….

روزه ? پره?ز بگ?ر?م ! پره?ز از قضاوت ، از دروغ ، از ر?ا ، از تهمت ،دورو??، از ن?رنگ ….

وگرنه تا بوده:

 انسانها?? بوده اند که بس?ار گرسنگ? کش?ده اند؛ ول? هرگز روزه نبوده اند

پاسخ شبهه:

در گام اول ممکن است متن فوق اصلا شبهه به نظر نرسد ولی در خلال بررسی متن هم به اصل شبهات و هم پاسخشان پرداخته خواهد شد:

  • روزه ماه مبارک رمضان بر مسلمینی که عذر شرعی ندارند واجب است و برای این روزه حدود و شرایطی تعریف گردیده است که برخی از این شرایط برای باطل نشدن روزه است و برخی برای مقبول بودن آن و آن چه که بر ارزش روزه می افزاید این است که حدود اخلاقی آن نیز در کنار حدود شرعی آن حفظ شود تا یک روزه مقبول و انسان ساز انجام گیرد و مسلما چنین روزه ای خود به رشد و کمال انسان هم کمک میکند.
  • اگر چه اساسا وقت سرمایه ای عظم است اما ایام و ماه ها به لحاظ ارزش و اعتبار مساوی نیستند، واقعیت این است که ارزش رمضان با سایر ماه های قمری، شمسی و میلادی اصلا یکی نیست، رمضان ماه مبارک خداست، ماه نزول قرآن کریم است، یک شب قدرش از هزار ماه برتر است. اساسا برخی از زمان ها و مکان ها نسبت به سایر اوقات و محل ها شرافت بیشتری دارند که در آنها امکان کمال و ثواب هم بیشتر مهیاست البته اگر انسان شاکر باشد و قدر بداند.
  • استفاده از واژه جدیدی مثل «روزه پرهیز» در حالی که گرسنگی را نهی کند ولی پرهیز از قضاوت، دروغ، ریا، تهمت، دورویی را دستور دهد، به نوعی زیر سوال بردن روزه شرعی است، اساسا روزه دینی همه اینها هست و در کنارشان گرسنگی و تشنگی هم هست، اساسا روزه در جهت کنترل شکم، شهوت، خشم و همه نفسانیات تشریع شده است و روزه ای صحیح و مقبول است که هم حدود شرعی آن رعایت شود و هم حدود اخلاقی آن، هم مبطلات روزه در آن رخ ندهد و هم حق الناس، حق الله و حق النفسی در آن ضایع نگردد.
  • از دیگر جنبه‌های این شبهه، گذر از مفهوم اسلام و دعوت به انسانیت است که در بندی از متن به این دعوت صراحتا اشاره شده است که متاسفانه در سخنان برخی منحرفین اعتقادی و شبهات ضد اسلامی روز به روز بیشتر نمایان میشود.
  • اگر چه متن شبهه تلاش کرده تا اهمیت کم خوری و گرسنگی را در سازندگی انسان نادیده بگیرد و تحقیر کند ولی واقعیت این است که روزه داری حتی به واسطه انباشته نکردن شکم، درک سحر و فهم بخشی از مشکلات فقرا، نیز می تواند به لحاظ فردی و اجتماعی در رشد و کمال مؤثر باشد چه رسد به این که روزه داری با رعایت سایر جوانب و اخلاقیات روزه همراه گردد. همانطوری که نماز واقعی انسان را از فحشا و منکر دور می کند، روزه واقعی نیز چنین خاصیتی دارد و انسان را از غفلت، گناه و بی تفاوتی نسبت به مشکلات جامعه دور می کند و او را به کمال نزدیک می نماید.

nazokbin

95/3/13
8:50 ص

نظر امام در مورد مرگ بر آمریکا

با نزدیک شدن به سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، بسیاری از مردم و مسئولان کشور با حضور در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و یادآوری آثار و برکات آن عالم وارسته و انقلابی، همچنین بسیاری از رسانه های کشور با تولیدات خود تلاش می کنند تا در جهت معرفی شخصیت حضرت ایشان و آرمان های والای شان و تجدید میثاق با آن ها گامی نو و روبه جلو بردارند.

از آنجا که تجدید عهد با آرمانهای حضرت امام بدون فهم و شناخت از معهود نمی تواند مفید و موثر باشد، دوستداران حقیقی امام خمینی می کوشند تا با مراجعه به آثار و سخنرانی ها و بازخوانی سیره عملی ایشان، بیشتر در شخصیت، اصول و آرمان های حضرت امام غور داشته باشند که در کنار این کار، مراجعه به یاران ثابت قدم و باقی بر طریق حضرت امام هم می تواند کارگشا باشد، ولی اگر قرار باشد هر فرد یا جریانی که خودش را در خط و راه امام معرفی می کند، ملجاء امام شناسی قرار دهیم، ممکن است به دلیل کج فهمی یا سوء قصد و تحریف های آن فرد یا جریان، در شناختِ شخصیت حضرت امام دچار انحراف شویم.

متأسفانه در سالیان اخیر بسیار دیده ایم که برخی از جریانها یا اشخاص که مدعی نزدیکی به حضرت امام و گفتمان وی بودند، سخنانی را به ایشان منتسب می کردند که با نصوص سخنان و سیره عملی حضرت امام (ره) در تعارض کامل قرار داشت و نه تنها این تعارض موجب تردید و تشکیک در صداقت این سخنان بود، بلکه شواهد دیگری نیز در این خصوص وجود داشت به نحوی که مثلاً این سخنان غالبا تنها به خاطرات دو نفری محدود می شد و یا حتی به رویا و خواب منتسب می گشت که بعضا با خاطرات قبلی و سیره عملی خود افرادی که این سخنان، خاطرات یا رویاها را بیان میکردند هم در تعارض کامل قرار داشت، به عنوان مثال برخی از این افراد به استناد برخی خاطرات غیر ثبت شده و جدیداً بیان شده تلاش کردند شعار مرگ بر آمریکا را زیر سوال ببرند و این در حالی بود که به غیر از تعارض آشکار با سیره حضرت امام، همین ایشان قریب 3 دهه همراه مردم و حتی جلوتر از مردم، شعار مرگ بر آمریکا می دادند که همه این شواهد باعث می شود تا بحث تحریف شخصیت امام خمینی و خطراتش جدی تر گرفته شود.

امام خمینی شاخص و چراغ راهنمای انقلاب است و آنانی که نقشه انحراف انقلاب را در سر دارند، اولین مانع را وجود شخصیت برجسته حضرتش می یابند که با توجه به محبوبیت ایشان، امکان هدف قرار دادن مستقیم وجهه و شخصیت ایشان وجود ندارد و به همین منظور به تحریف این شخصیت عظیم الشأن روی می آورند، تحریف شخصیت بنیان گذار انقلاب اسلامی از این جهت که عمدتاً به منظور ایجاد انحراف در ماهیت انقلاب اسلامی انجام شده است و می شود، بسیار خطرناک و مهم است، چرا که یک درجه انحراف از سیره حضرت امام(ره) می تواند موجب فرسنگها انحراف از مسیر امام و انقلاب و حتی شکست کامل و تدریجی آن گردد، مقام معظم رهبری در در نیمه خرداد 1394، در حرم مطرح امام خمینی در همین خصوص فرمودند:

« مسئله تحریف شخصیت امام خطر بزرگی محسوب میشودف آن راهی که میتواند مانع از این تحریف شود، بازخوانی اصول امام است، امام را نباید به عنوان صرفا یک شخصیت محترم تاریخی، مورد توجه قرار داد، بعضی این جور می خواهند امام را بشناسند و بشناسند و این غلط است.»

همین جملات مقام معظم رهبری به خوبی نشان می دهد که مسئله تحریف شخصیت امام خمینی چقدر خطرناک است و همین احساس خطر موجب شد تا بخش زیادی از سخنرانی حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) در آخرین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف)، به اهمیت شناخت اصول و آرمان های حضرت امام و تبیین 7 مشخصه بارز و برجسته از این اصول اختصاص یابد که حقیقتاً توجه به این اصول که از سوی معمار انقلاب بیان و در کلام نائب شان بازخوانی گردیده است بسیار مغتنم است که به همین جهت، مقارن با ایام رحلت حضرت امام، تلاش می کنیم تا در یک سلسله یادداشت، این 7 اصل و ابعاد و اهمیت شان را ان شاءالله مورد مداقه و بررسی قرار دهیم.


nazokbin

95/3/9
10:54 ع

shobhehمدتیست شخصی که خود را مهدوی فر و جانباز و رزمنده دفاع مقدس معرفی میکند برای مقام معظم رهبری نامه های سرگشاده می نویسد و در خلال نامه هایش، شبهات و کنایه هایی را مطرح میکند که به رسم گذشته به نامه دوازدهم وی هم پاسخ می دهم. او در این نامه از این که دوباره باب شهادت در سوریه باز شده است خود را خوشحال وانمود میکند و میگوید چون خودش مجروح و جانباز است، توان مشارکت در این صحنه را ندارد و فرزندش را هم چون قرار است در آزمون کنکور شرکت کند نمی تواند در چنین میدانی حاضر کند، لیکن خطاب به مقام معظم رهبری میگوید:
«اکنون که باب شهادت دوباره باز شده است و فرماندهان شجاع و فرزندان مردم فوج فوج به درجه رفیع شهادت می رسند، حضور حماسی فرزندان شما و یا حداقل یکی از فرزندان شما در جبهه ها بی تردید موجب تقویت روحیه رزمندگان و امید بیشتر آنها خواهد بود».
که البته آنانی که با نامه های مهدوی فر و وقاحت وی آشنایی دارند میدانند اینها جملگی کنایه هایی هستند تا وجهه رهبری و خانواده پاک ایشان را تخریب نماید که در پاسخ به ایشان میگویم:
1- مهدوی فر اگر واقعا احساس تکلیف میکرد و می خواست فرزندش را به سوریه بفرستد، مانند بسیاری از رزمندان دفاع مقدس درس و کنکور را بهانه نمیکرد و اگر قرار است او کنکور را دلیل مناسبی برای عدم حضور در جبهه بداند مطمئنا مسائلی مانند درس دادن در حوزه علمیه و یا هزینه ایجاد نکردن برای نظام را نیز به طرق اولی می تواند برای عدم حضور در جبهه ها به رسمیت بشناسد، اما اصل قضیه این است که مهدوی فر اصلا گویا تاکنون حتی درباره به اعزام نیرو به سوریه هیچ اطلاعاتی کسب نکرده است و الا می فهمید که سوریه نه نیروی پشت کنکوری میخواهد و نه طلبه غیرنظامی چرا که…
2- تنها نیروهای نظامی و آموزش دیده و داوطلب در سوریه حاضر میشوند و حتی از میان نیروهای غیر نظامی و بسیجی که مهارت دارند نیز اعزام نیرو مجاز نمی باشد، و اساساً شأن و جایگاه حضور ایران در میدان سوریه مستشاری است و این یعنی نیروهایی باید حاضر باشند که به لحاظ فنی و مهارتی در جایگاه بالایی باشند و یکی از دلایل سهم بالای شهدای بلندپایه نظامی در سوریه نسبت به سایر شهدای ما هم همین عامل است و با این اوصاف، اعزام نیروی غیر نظامی به سوریه چه فرزند مهدوی فر باشد و چه فرزند مقام معظم رهبری مجاز و منطقی نیست.
3- این که مهدوی فر وانمود میکند رهبری و یا فرزندانشان از حضور در جبهه ابا دارند امری غیر واقع و تهمت و درجهت تخریب است و الا اگر فرزندان مقام معظم رهبری از جهاد و شهادت می هراسیدند به مانند نیروهای عادی، بارها در جبهه های جنگ تحمیلی حاضر نمی شدند و یا همین الان با وجود این همه دشمن خارجی، اینچنین بدون محافظ و مسائل امنیتی به مانند مردم عادی در جامعه ظاهر نمیشدند.
4- اساسا مشی مقام معظم رهبری در دور نگه داشتن فرزندانشان از تمام جایگاه ها و مناصب حکومتی، اقتصادی، مدیریتی، نظامی و … از نکات برجسته ایشان و برگرفته از سیره عملی حضرت امام (ره) است که به جای این که مورد تمجید امثال مهدوی فر باشد مورد هجمه ایشان قرار میگیرد و گرنه چرا یکبار برای هاشمی که فرزندانش بعضاً به جای خدمت به انقلاب و اسلام، در مفاسد مختلف اقتصادی و سیاسی فعالند نامه نمی نگارد؟!

5- با مشارکت ایران در میدان دفاع از حرم زینبی (س) و محور مقاومت در برابر لشگر کفر و تکفیر در طول 4 سال، در اکثر استانها به تعداد کمتر از انگشتان دو دست شهید مدافع حرم داده ایم، مثلا گیلان که در جنگ تحمیلی 8 ساله 8000 شهید در راه اسلام داده است، در طول 4 سال جنگ سوریه تنها 11 شهید داشته است و از حدود 400 شهیدیکه تا تاریخ تیرماه سال گذشته در ایران تشیع شده است، بخش اعظمشان از لشگر فاطمیون (نیروهای مجاهد افغان) هستند تا حدی که تا دی ماه پارسال نیروهای افغانی حدود 200 شهید مدافع حرم تقدیم کرده اند که ضمن احترام کامل به این عزیزان، نباید ایشان را جزء آمار شهدای ایرانی دانست و همه این اطلاعات نشان می دهد، جمله «مردم فوج فوج به شهادت میرسند» بسیار غلوآمیز است تا با پشته سازی از کشتگان راه خدا و حریم امن آل الله، احساسات مردم را تحریک نماید.


nazokbin

95/3/1
8:52 ص

شبهات نامه به مقام معظم رهبری

خیرا مطالبی با عناوین “سیری بر بودجه های فرهنگی کشور” یا “پولهای مردم کجا خرج میشود” و… در شبکه های اجتماعی منتشر شده است که در آنها فهرستی از بودجه های کشور ارائه و با ذکر مسئولان نهادهای ذیربط، طوری وانمود شده است که گویا این بودجه ها به این اشخاص میرسد که در پاسخ به این شبهات، چند مورد بیان میشود:

1- مشکل و ایرادی که به این متون وارد میشود در اولین نگاه این است که بودجه های نهادهای فرهنگی را به اسامی اختصاص میدهد و طوری وانمود میکند که انگار پول به رئیس یک موسسه یا نهاد رسیده است!! در صورتی که تمام موسسات فرهنگی دارای اساسنامه، حسابرس، ناظر و تحت قوانین و مقررات مشخصی هستند و این طور نیست که مثلا چون فلان عالم دینی یا متخصص فرهنگی مسئول فلان مرکز است پس به دلخواه خودش و هر طوری که بخواهد بتواند بودجه هایش را هزینه کند و این که بسیاری از این افراد به صورت دوره ای مسئولیت دارند و این طور نیست که آن ارگان یا موسسه متعلق به ایشان باشد.

2- مشکل دیگری که در این متون به صورت کاملا واضح مشاهده میشود این است که طوری وانمود میکند انگار اختصاص بودجه برای فعالیتهای دینی و مذهبی را اساسا قبول ندارند و آن را اتلاف پول قلمداد میکنند، تو گویی نشر مسائل دینی و اسلامی و اخلاقی را در جهت ارتقای فرهنگ کشور قلمداد نمیکنند، توگویی حوزه علمیه، حفظ آثار دفاع مقدس، سازمان تبلیغات، سازمان حج، برخی از دانشگاه های با علوم دینی و… اصلا کار فرهنگی نمی کنند!

3- مشکل دیگر شبهات مزبور این است که حتی با صرف بودجه در زمینه های هنری با محوریت اسلام و انقلاب هم مشکل دارد یعنی اگر مبلغ بسیار ناچیزی دربرابر بودجه جشنواره فجر، به جشنواره انقلابی عمار که با محوریت رویشهای جوان و آثار انقلابی انجام میشود اختصاص یابد، برای برخی افراد این مبالغ هم قابل هضم نیست و یا این که مثلا بودجه مرکز اسناد انقلاب اسلامی را هم که موظف به ثبت تاریخ انقلاب و جمع آوری و حفظ اسناد انقلاب است را نیز زیر سوال میبرد!

4- از دیگر موارد قابل انتقاد به این مطالب عدم درج منبع برای مبالغ مذکور است به نحوی که هم به لحاظ مبالغ و هم به لحاظ نهادهای مورد اشاره در این مطالب، اشتباهات زیادی وجود دارد و حتی بعضا در ذکر اسم مسئولان این نهادها و یا درج نام مراکز فرهنگی اشتباهات فاحشی وجود دارد.

5- در این لیست به بودجه هایی که برای کارهای فرهنگی با موضعات غیر مرتبط با مذهب انجام میشود، هیچ اشاره ای نمیشود و طوری وانمود میشود که انگار تمام بودجه های فرهنگی کشور به مراکز مذهبی اختصاص یافته است و این درصورتی است که برای هر وزارتخانه، نهاد و سازمانی بودجه های فرهنگی تعریف میشود که در امور فرهنگی مرتبط با آن نهاد هزینه میشود ولی گویا تهیه کنندگان این متون، تنها با بودجه های مراکز مذهبی مشکل دارند!


nazokbin

95/2/25
11:2 ع

راه عبور از مشکلات در کلام رهبری

مهدوی فر در نامه اش به مقام معظم رهبری نوشت:

«چگونه است که من، بابت تمام نوشته هایم باید به نیروهای امنیتی جواب پس بدهم ولی شما بابت 27 سال رهبری تمام عیار و بلامنازع خود، نباید به هیچ کس پاسخگو باشید؟ جناب آقای خامنه ای، صبح که بچه های من از خواب بیدار می شوند، صرف نظر از اینکه من بیکار باشم یا به کاری مشغول باشم، تاجر باشم یا شاعر باشم، از من نان می خواهند. توی سفره من باید نان باشد. نگاه همه آنها برای همه احتیاجاتی که دارند، به دست پدرشان است، شما به عنوان پدر امت، به عنوان مقام اول مملکت، آیا نسبت به سفره خالی مردم مسئولیت ندارید؟ آیا می توانید سفره خالی را به رئیس جمهور نسبت بدهید؟ معلوم است که نمی توانید. رئیس جمهور می آید و می رود، آنکه می ماند شما هستید. رئیس جمهور مقام بعد از شماست. شما هر مشکلی دارید خودتان با رئیس جمهور حل کنید ولی جواب سفره خالی مردم را شما باید بدهید. همه در مقامی که هستند، مسئول هستند ولی مسئولیت هیچ کس با مسئولیت شما قابل مقایسه نیست. دوست دارم یکبار در سخنرانی هایتان از دغدغه های واقعی مردم بگویید و روی آنها تأکید کنید. والله بالله دغدغه اصلی مردم استکبار جهانی و مبارزه با آمریکا و محو اسرائیل از صفحه روزگار نیست، شاید دغدغه اول شما باشد ولی دغدغه قاطبه مردم این نیست، دغدغه واقعی مردم نان و آب و رفاه و تحصیل و درمان و اشتغال و رفع گرفتاری هاست. دغدغه مردم پرداخت اقساط و اجاره خانه و قبض آب و برق و گاز و تلفن و این جور چیزهاست. والسلام»

پاسخ:

البته مسلما رهبر جامعه نسبت به حل مشکلاتش مسئولیت دارد ولی این مسئولیت در حد اختیارات رهبری است، رهبری نسبت به تبیین سیاست های کلی نظام با مشورت نهادهایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارائه رهنمود در خصوص آنها مسئولیت دارد و در صورت لزوم هم می تواند با حکم حکومتی به برخی از مسائل خیلی خاص ورود کنند، لیکن این تصور که رهبری همه گره ها را باید با سرانگشتان خودش و یا حکم حکومتی باز کند، اشتباه، غیر منطقی و نشدنی است.‌

حتی حضرت امیرالمومنین (ع) هم نتوانست همه مشکلات را یک تنه حل کند، چرا که این امر به مجریان همراه و همیاری مردم در حل مشکلات و خنثی کردن دشمنی ها محتاج بود که بعضاً محقق نشد و معاویه و یارانش در مسیر جامعه و حکومت اسلامی انحراف ایجاد کردند؛ پس به صرف وجود مشکلات، نمی توان رهبر را مقصر دانست و چه بسا رهبری در حل آن مشکل تمام  تلاشش را در چارچوب وظایفش به بهترین نحو انجام داده باشد ولی مشکل از عدم اجرا و یا عدم همراهی مناسب مسئولان و مردم یا موانع خارجی، مرتفع نگردیده باشد.

بحث دیگر این که اگر رهبری به بهانه این که مسئول اول کشور است بدون توجه به قانون اساسی در تمام مسائل اجرایی مستقیم و با حکم حکومتی ورود می کرد، همان کسانی که اکنون ایشان را بابت عدم دخالت در حل همه مشکلات، مقصر تمام مشکلات معرفی می کنند،‌ رهبری را بابت دخالت نابجا در همه مسائل کشور مقصر معرفی می کردند! اساساً این غر زنندگان، مقصران و کاهلان در اجرای سیاست های کلی نظام را تطهیر می کنند وانگشت اتهام را به سوی رهبر می گیرند.

این ادعا که رهبری دنبال حل مشکلات نیست تهمتی زشت است، دامنه سخنان رهبری در مسائل اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و امنیتی حاکی از این است که ایشان نگاهی همه جانبه به مسائل و نیازهای کشور دارد و اگر جایی هم از لزوم شناخت و عدم اعتماد به دشمن یا از اهمیت اتکا به توان داخلی و توجه به تولید ملی و اقتصاد مقاومتی سخن می گوید، همه در جهت حفظ منافع، امنیت و عزت مردم است، کشوری که مصرف کننده صرف کالای خارجی باشند نمی توانند از اشتغال، امنیت، عزت و پیشرفت مناسبی برخوردار باشند، کشوری که از دشمنش غافل شود مطمئناً دچار خسارت های عظیم خواهد شد و آنانی که به نمایندگی از مردم توجه به مسائل معیشتی را در تعارض با استقلال، امنیت، عزت و آرمان های انقلاب معرفی می کنند دروغگویانی منحرف هستند.


nazokbin

95/2/19
6:4 ع

tahrifابتدا به سخنان امروز (95/2/15) روحانی درباره خطر اسلام انقلابی در برابر انقلاب اسلامی توجه میکنیم:

«شهید مطهری در مقالاتش پیرامون انقلاب اسلامی به این خطر بزرگ اشاره می کند و میگوید ما «انقلاب اسلامی» داریم نه «اسلام انقلابی». انقلاب اسلامی به معنای آن است که در جامعه تحرک بزرگ و انقلابی را در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به پا کنیم که هدف آن اسلام و ارزش های اسلامی باشد اما اسلام انقلابی به معنای آن است که ما اصل را به انقلاب و مبارزه اختصاص میدهیم و بخشی از اسلام را قبول داریم که ما را به جهاد و مبارزه دعوت کند. یکی از مشکلات ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از گروهک ها و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در برابر برخی از آن ها این بود که انقلاب اسلامی را نپذیرفته بودند، اسلام انقلابی را قبول داشتند و میگفتند آنجایی که جهاد و مبارزه است آنجا ما اسلام را قبول داریم. به تعبیر شهید مطهری، اسلام احکام بی شماری دارد که یکی از آن جهاد و مبارزه است و اگر ما انقلاب را میخواهیم به خاطر تحقق ارزش های اسلام است و اگر مبارزه را دنبال میکنیم برای استقرار اهداف نظام اسلامی، فرهنگ اسلام و اجرای قرآن و سیره پیامبر(ص) و ائمه خدا است. همان هایی که معتقد به اسلام انقلابی بودند، قاتل معلم بزرگوار بودند و همان گروهک ها بودند که وی را به شهادت رساندند.»

photo_2016-05-04_17-54-07

البته آن اسلام انقلابی که شهید مطهری آن را نکوهش میکند، اسلام انقلابی بود که مد نظر گروهک فرقان و منافقین بود، نه آن اسلام انقلابی که انقلاب اسلامی ترویج میکند، اسلامی که انقلاب اسلامی ترویج میکند به دنبال وحدت و دوستی مذاهب است، اسلامی است که در برابر اسلام تکفیری و اسلام غربزده و آمریکایی قرار دارد و دشمنان واقعی اسلام را دشمن میشناسد، نه این که به دنبال جنگ مذهبی با سایر مسلمین یا پیروان ادیان دیگر باشد، اسلام انقلاب اسلامی، تشویق به عدالت جویی و استکبارستیزی میکند و جهاد و شهادت را برای دفاع از مظلومین تجویز میکند و نه برای سلطه گری و اشغالگری.

monafeghin

اسلام انقلاب اسلامی در عین حال که جهاد و تقویت قدرت دفاعی را الزام میداند، به تبری و تولی هم اهتمام دارد، به حدود الهی و امر به معروف و نهی از منکر هم عنایت دارد، اسلام انقلاب اسلامی به دنبال رفاه دنیوی در کنار سعادت اخروی و اعتلای اخلاقی جامعه است،اسلام انقلاب اسلامی نمیگوید که حکومت نباید مردم را بهشتی کند، نمیگوید که آنان که برای دین مردم غصه میخورند بیکار و متوهم هستند، اسلام انقلاب اسلامی اجازه نمیدهد به دشمنی که به شما لبخند میزند ولی در همان لحظه به دنبال دستبرد به اموال شما و بمباران مردم یمن است، لبخند بزنید و در کنار پرچشمش عکس یادگاری بگیرید، اسلام انقلاب اسلامی، اصل نفی سبیل را به رسمیت میشناسد و سلطه بیگانگان بر مسلمین را نمیپذیرد، اسلام انقلاب اسلامی استقلال و مقاومت را تجویز میکند نه این که به سخره بگیرد و بر ضدش کتاب بنویسد.

آنچه که اسلام انقلابی مورد تعریف منافقین را عامل انحراف کرده بود، درک غلط ایشان از اسلام بود، وقتی هر فرد غیر متخصصی، تصورات ذهنی خود را به پای اسلام بنویسد و بخواهد درک غلطش را به عنوان نسخه نجات بخش به اجرا بگذارد، در نهایت به انحرافی عملی منجر میگردد، با نگاهی به زندگی منافقان متوجه میشویم که ایشان بویی از اسلام و قرآن نبرده اند که اگر برده بودند عامل ترور هزاران ایرانی مسلمان و شریک جرم جنایات صدام نمیشدند.

و اما جالب این که همان منافقینی که واژه اسلام انقلابی را در برابر انقلاب اسلامی ساختند و از سال 44 رسما با واژه «سازمان» شروع به کار کردند، تا سالها مورد حمایت شخص هاشمی بودند و هاشمی خیلی تلاش کرد ایشان را به امام و انقلاب بچسباند و جالب تر این که همین هاشمی سالهاست مورد حمایت منافقین قرار میگیرد و حتی در سال 92، رسما از نامزدی وی استقبال میکنند و عجیب این که این حمایتهای هاشمی از منافقین و منافقین از هاشمی از سوی روحانی نادیده انگاشته میشود ولی تفکر انحرافی «اسلام انقلابی» که مد نظر این جریان بود، به نوعی تشریح میشود که با جریان انقلابی گری و حزب اللهی شبیه به ذهن برسد.


nazokbin

95/2/10
10:10 ع

شبهه:

74768_321آتئ?ستها (خداناباوران) م?تونن مانند د?گر انسانها، پا?بند به اخ?ق?ات باشن و ?ا پا?بند به اخ?ق?ات نباشن همانطور? که معتقد?ن به اد?ان م?تونن اخ?ق گرا باشند و ?ا اخ?ق گرا نباشن

پاسخ شبهه:

1- اگر چه شاید خدا ناباوران هم بعضاً به برخی اصول اخلاقی و قانونی پایبند باشند اما برای این کار به خصوص در مواقعی که تعارض جدی بین منافع اشخاص آتئیست و اخلاقیات وجود داشته باشn،‌ مسلماً انگیزه کسی که به خدا و به تبع آن به عدالت خدا و معاد هیچ اعتقادی ندارد، برای ترجیح دادن اخلاقیات بر منافع شخصی دچار مشکل زیادی میشود و برعکس وقتی کسی به خدا و عدالت وی و معاد اعتقاد دارد می تواند منافع شخصی اش را به راحتی به خاطر اخلاقیات کنار بگذارد چرا که میداند در درگاه الهی حتی ذره ای از کار خوب نیز بی پاداش و اجرت نمی ماند.

2- خداناباوران و آتئیست ها برای این که به اخلاقیات و قانون پایبند بمانند تنها یک انگیزه منطقی می توانند داشته باشند و آن هم این است که اگر کسی اخلاق و قانون را رعایت کند جامعه ای بهتر خواهد داشت و جامعه بهتر به نفع همه از جمله فرد خداناباور هم هست ولی این استدلال دچار یک مشکل اساسی است چرا که اگر فرد خداناباور و آتئیست بتواند طوری بی قانونی و بی اخلاقی کند که جامعه و یا فرد دیگری نتواند شر آن رفتار را به فرد خداناباور بازگرداند و یا منافع شخصی اش اینقدر زیاد باشد که دربرابر بازخورد اجتماعی آن ناچیز باشد، عملا این انگیزه هم از درجه اعتبار ساقط خواهد شد.

3- اگر چه شاید برخی اصول اخلاقی مانند صداقت و امانت داری و… برای همه اخلاقی تصور شود اما آیا عفاف، حجاب، زکات، ایمان، تقوا و … نیز برای افراد خداناباور محترم است؟! آیا در نظر چنین فردی چیزی به اسم چشم چرانی میتواند مطرود باشد؟! آیا داشتن روابط نامشروع جنسی حتی با همجنس و یا حتی حیوانات در نظر چنین افرادی می تواند غیر اخلاقی تصور شود و یا در نظر چنین افرادی به تدریج بسیاری از اصول اخلاقی رنگ میبازد و همان ها هم که میماند انگیزه ای برای اجرایشان به صورت کامل باقی نمی ماند؟! در نظر خدانابوران، نهایت اخلاق این خواهد شد که هر کاری که به کس دیگری ضرری وارد نکند مجاز خواهد بود.

4- اگر چه اعتقاد به مسائلی مانند عدالت خداوند و معاد از عوامل انگیزشی برای پایبندی به اخلاقیات از سوی خداباوران و مومنین است، اما گزینه برتری نیز برای ایشان وجود دارد و آن احترام به مقام کبریایی و عظمت و رحمت خداوند است، برخی از اولیای الهی نه از ترس جهنم و شوق بهشت، بلکه از عشق خداوند به مجسمه اخلاق و معنویت تبدیل میشدند و این بحثی است که نه تنها از دسترس خداناباوران بلکه حتی از تصور بسیاری از ایشان نیز خارج است.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی من وآینده من یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه