91/12/18
11:23 ع
برنامه ی این هفته ی امروز دیروز فردا با حضور حجت الاسلام و المسلمین مرتضی آقا تهرانی دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی و آقای حبیب الله عسگراولادی دبیر حزب مؤتلفه با موضوع نقش جریانهای سیاسی انقلاب اسلامی حول محور اخلاق برگزار شد که در مطلب زیر پس از ارائه ی مقدمه ای کوتاه از حضور و نقش جبهه پایداری، تحلیل خود را در خصوص گفتمان رایج بین این جبهه و گروههای اصولگرای سنتی و مسائل حاشیه ای آنها تقدیم می نمایم:
از آن گاه که گفتمان انقلابی و ولایی احمدی نژاد در کشور مطرح شد، افرادی که در ذهن خود، اصالت های انقلاب را جستجو می کردند، ناگهان گوششان تیز شد و پشت به پشت احمدی نژاد ایستادند و شمشیر زدند. برخی از این افراد حدشان بالاتر از حمایت از احمدی نژاد بود، بلکه ایشان در شکل گیری یک شخصیت انقلابی اصیل در احمدی نژاد نقش مستقیم داشتند به حدی که پس از به قدرت رسیدن احمدی نژاد، حتی با درس اخلاق و توصیه های دوستانه، ایشان و اعضای کابینه شان را در حرکت در همان گفتمان جبهه ی پایداری انقلاب اسلامی ترغیب می کردند که بزرگترین این بزرگواران استاد مصباح و شاگردان شریف ایشان مانند حاج آقا مرتضی آقا تهرانی بودند؛ ارادت آقای احمدی نژاد نسبت به استاد مصباح در حدی بود که حتی براساس شنیده های متواتر و تکذیب نشده، آقای احمدی نژاد، ابتدا نامزدی انتخابات ریاست جمهوری را به استاد مصباح پیشنهاد کردند که استاد مصباح مثل همیشه حضور مستقیم در عرصه ی سیاست را مورد استقبال قرار ندادند.
در هر صورت به دلایل و حجت هایی که هنوز به صورت دقیق مشخص نیست، راه آقای احمدی نژاد از کسانی که به خاطر گفتمان ولایی و انقلابی آقای احمدی نژاد با ایشان همراهی می کردند، جدا شد، به نحوی که علی رغم تمام تلاشهای به عمل آمده، ولی به دلیل همان حجت های ناشناخته که عرض کردم، احمدی نژاد قدم به قدم بر جداشدن از صراط قبلی خویش اصرار ورزید.
در مرحله ای که جداشدن راه احمدی نژاد و گفتمانی که ابتدا به آن پایبند بود مسجل شد، طرفداران قدیمی و مؤثر وی، زیر پرچم استاد مصباح جمع شدند و ایشان را به عنوان پدر معنوی همان تفکر گفتمانی اصیل و مقید به انقلابی گری و ولایت مداری معرفی نمودند تا گفتمان احیا شده ی انقلابی حین تغییرات احمدی نژاد، زیر خروارها، تفکرات انحرافی در باب مهدویت و ملی گرایی دفن نشود.
اکنون بیش از یکسال از تأسیس جبهه ی پایداری می گذرد و این جبهه با مواضع صریحی که در برابر فتنه گران، ساکتین فتنه و جریان های انحرافی داشته است از یک سو با اقبال عمومی مردم مواجه شده است و از یک سو با حسادت و خصومت جریانهای سه گانه ی فتنه گران، ساکتین و منحرفین مواجه شده است و هریک از راهی به تضعیف این جبهه می کوشند.
تقابل جریان فتنه و جبهه پایداری، از دوران اصلاحات و با پدر معنوی این جریان یعنی استاد مصباح شروع شده بود و قدمتی به تاریخ فتنه گری های این جریان از آن دوره دارد، یقیناً مجاهدات مظلومانه ی استاد مصباح که تهمت های بی امان روزنامه های زنجیره ای را یک تنه تحمل می کرد، در شناخت و بی اقبالی به جریان اصلاحات و فروکش کردن سریع فتنه نقش به سزایی داشت.
از آنجا که تشکیل جبهه پایداری به نوعی مقابله با انحرافاتی بود که احمدی نژاد را تعقیب می کرد، تقابل این جریان نیز با جبهه پایداری از واضحات است. موضع گیری صریح جبهه پایداری ها در جریان فتنه، تنها به فتنه گران محدود نمی شد بلکه در همان هنگام نیز برخی جریان های سنتی را که سال ها لقب اصولگرایی را به یدک می کشیدند را به چالش می کشید، با این اوصاف می توان گفت که اگر جریان های انحرافی و ساکتین فتنه وجود نمی داشتند و یا به صلابت در برابر فتنه 88 می ایستادند، چه بسا هرگز جبهه ای به نام پایداری نیز متولد نمی شد تا نظام را در برابر امثال آن فتنه حفظ نماید و اینک که جبهه پایداری با این شأن نزول پا به میدان گذاشته است، نمی توان توقع داشت که باهمان گروه ها متحد شود.
اصولگرایان سنتی که در فتنه ی 88 سکوت اختیار کردند و یا اکنون که از گناه فتنه گران می کاهند و ایشان را مفتون می نامند، از روش های ناجوانمردانه ای برای تضعیف جبهه پایداری استفاده کردند و می کنند، تا مدتی پیش همین جریان اصولگرایان سنتی، جبهه پایداری را هم پیمان با جریان انحرافی معرفی کردند و یا تهمت زدند که برخی از اعضای این جبهه خودشان نمایندگان جبهه انحرافی هستند، اما این تهمت ها کارگر نیفتاد و محبوبیت این جبهه روز افزون شد. اما جریان اصولگرایان سنتی در ادامه ی خصومت ورزی های خود، خواست از محبوبیت جریان انحرافی سوءاستفاده کند و در انتخابات مجلس و اکنون نیز قبل از انتخابات ریاست جمهوری سعی دارد با روشی غیرمسالمت آمیز جبهه پایداری را مجبور به ائتلاف نماید تا اگر جبهه پایداری با ائتلاف مخالفت کرد به او تهمت تفرقه افکنی افکند و اگر به پیشنهادِ ائتلاف جواب مثبت داد، این جریان اصیل را در خود هضم کند.
اصولگرایان سنتی آنچنان در برابر جبهه پایداری قافیه را باخته اند که حتی برای جلب توجه طرفداران جریان فتنه حاضر شدند که بساط تطهیر ایشان را از گناه فتنه گری به خطای مفتون شدن برپا کنند. اصولگرایان سنتی حاضرشده اند تا برای به زمین زدن جبهه پایداری حتی به حمایت فتنه گران نیز نظر بدارند. راهبرد دیگر اصولگرایان سنتی این است که جبهه پایداری را متهم به تفرقه افکنی و سوءاستفاده از ولایت نمایند تا آن حد که علناً جبهه پایداری ها را خطاب قرار داده و می گویند که اگر وحدت نکنید مطیع هوای نفس هستید و این که شعار ولایت مداری تان نیز از نفسانیات و برای رسیدن به مقاصدتان است، این قدر بی پرده تهمت می زنند که فراموش کرده اند جبهه پایداری ها در اوج فتنه که رهبر به دنبال عمار می گشت، عَلم روشنگری و ولایت مداری را بدون هرگونه مصلحت سنجی سرپا نگاه دارند، این حامیان ساکتان فتنه و تطهیرکنندگان فتنه گران، فراموش کرده اند که چگونه رفقایشان بین ولایت مداری و فتنه گری، خموش و بی تحرک کمین کردند تا بهترین انتخاب را با تشخیص جهت باد داشته باشند. چقدر بی پرده اند که ولایت مدارترین جریان موجود را به سوءاستفاده از ولایت و اطاعت از هوای نفس متهم می کنند تا برای ساکتین و فتنه گران قبای اخلاص و خیرخواهی بدوزند و این که همه ی این تهمت ها و خصومت ها را در برنامه ای که موضوعش نقش جریان های سیاسی حول محور اخلاق است به رقیب وارد نمایند.
این مطلب در عمارنامه منتشر گردیده است.
برچسب مرتبط: جبهه پایداری
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.