89/3/21
4:23 ع
نمی دانم بنویسم یا ننویسم؟! اصلا نوشتن فایده ای دارد یا نه؟!، یا چیزی مانده است که ننوشته باشند و نگفته باشند؟!، حالا اگر مثلا من منطقی ترین و مستدل ترین مطلب را در خصوص فتنه بنویسم فایده ای هم خواهد داشت یا نه؟! اصلا کسی مانده است که حقیقت را نفهمیده باشد؟! آیا کسی مانده است که در خود خواهی، قانون شکنی، غرور و لجاجت سران فتنه شک داشته باشد؟! آیا کسی مانده که نداند آمریکا، انگلیس و اسرائیل حامیان پرو پا قرص سران فتنه بودند؟! آیا کسی مانده که رابطه خط امام را با بیت آقای منتظری نتواند تشخیص دهد؟! و یا کسی مانده که اتحاد بر ایجاد ناامنی و فساد و تغییرات اساسی در حکومت را در پس تهمت تقلب به نظام ندیده باشد؟!
فکر نمی کنم دیگر کسی که قابلیت پذیرش منطق داشته باشد و با این همه منطق و دلیل توجیه نشده باشد! اما آنچیزی که شاید قابل بحث باشد و دارای فایده، تشریح ابعاد خیانتهای سران فتنه باشد. یکی از ابعاد این خیانت در اولین ماههای خیانت آشکار شد و آن، زمانی بود که تا 2-3 ماه قبلش، آمریکا و گروه 1+5 راضی شده بودند بدون پیش شرط با ایران به مذاکرده بپردازند، ولی با ارسال اولین پالسهایی که بعنوان شکاف عمیق در کشور از سوی سران فتنه ارسال شد، و همان شعار رأی من که به انگلیسی نوشته می شد، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، آمریکا و دیگر دشمنان قسم خورده انقلاب و امام دریافتند که باید با تشدید فشارهای سیاسی خارجی به دوستان داخلیشان که همان سران فتنه بودند، یاری رسانند. (مراجعه شود به http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=52420 )
به همین منظور قطار هسته ای ایران که در ریل آژانس قرار گرفته بود، دوباره به سمت شورای امنیت منحرف شد. این خیال خام که ایران تحت تأثیر فشارهای خارجی تسلیم می شود، قبلا با سیاست فعال خارجی ایران به هیچ ثمری نرسیده بود و حتی منجر به یارگیری های جدید ایران در جامعه بین المللی گردید. ترکیه و برزیل از دوستانی بودند که با وجود این فشارها به سمت ایران آمدند و دست یاری و دوستی دراز کردند. همت این دو کشور در ارائه راه دیپلماتیک برای مسئله هسته ای، آن هم راه حلی که قبلا مورد تایید آمریکا بود، به ایجاد یک تفاهمنامه و یک برد سیاسی برای ایران منجر شد و پس از جرزنی آمریکا و ارائه اسناد در این خصوص از سوی دو کشور برزیل و ترکیه، منجر به آبروریزی دیگری برای آمریکا شد. اینگونه بود که مسئله هسته ای که طی این سالها، به بزرگترین اسلحه برای مبارزه با ایران تبدیل شده بود، به یک سلاح بی اثر تبدیل شد و آمریکا در فرصت کمی که تا سالگرد فتنه ای که به لحاظ مالی، ارتباطی، ابزاری و حتی فکری، خود اقرار به حمایت کامل از آن داشت، دست به یک دوئل کشنده و یک ریسک خطرناک زد. آمریکا با ارائه قطعنامه ای برای تشدید تحریمها بر علیه ایران، مانند کودکی که تحمل باخت را ندارد بازی را به هم زد. این حرکت علی رغم اینکه کاملا قابل پیش بینی بود که منجر به اقدامات متقابل و البته کاملا قابل دفاع و منطقی از سوی ایران خواهد شد، به دو منظور در برنامه قرار گرفت: اول اینکه تسکینی کوتاه مدت بر باخت مفتضحانه دیپلماتیک آمریکا باشد و ثانیا اینکه یک سری فشارهای خارجی در سالگرد فتنه شاید نفسی مصنوعی در کام جسد فتنه باشد و شاید منجر به حیات مجدد وی گردد.
آنچه که در تحلیل این فشار سیاسی هم برای دشمنان و هم برای خودمان مثل روز روشن است، این که ایران تا کنون در برابر سخت ترین تحریم ها نیز از حقوق مسلم خود کوتاه نیامده است و نخواهد آمد و تجربه نشان داده است که اینگونه تحریمها مجموعه ای از پیامدها خواهد داشت:
1- ایران فورا در جبران تحریم ها با استفاده از توان و ابزارهای داخلی برنامه ریزی مشخص و موفقی را برای خنثی سازی تحریمها خواهد کرد.
2- ایران به ایجاد پلهای ارتباطی جدید برای شکستن تحریم روی خواهد آورد که با وجود مرزهای زیاد آبی و خاکی با تعداد زیادی از همسایگان مانند ترکیه و غیر همسایگانی چون کشورهای آمریکای لاتین، برآورده کردن این مسئله از گذشته سهل الوصول تر خواهد شد.
3- قرار دادها و معاملاتی که به مثابه امتیازهای اقتصادی و در ازای دریافت امتیازهای سیاسی به برخی کشورها مانند چین داده شد بود، کان لم یکن تلقی شده و با کاهش واردات از چین بخش قابل توجهی از ضررهای اقتصادی تحریم جبران خواهد شد.
4- با گذشت زمان و برآورده شدن نیازهای هسته ای ایران در اثر خودکفایی در این بخش، شکست سیاستهای دشمنان، آشکار و پیروزی ملت ایران و حفظ استقلال و آزادگی کشور در حافظه تاریخی این کشور ماندگار خواهد شد.
5- این مسئله که ایران علی رغم تمام همکاری های قانونی و فراتر از قانون، همچنان مورد غضب استکبار است، نشانی از محق بودن ایران در عدم اعتماد به کشورهای استعمارگر است. این محق بودن از چشم ملتها و دولتهای مستقل و یا تحت فشار استعمارگران مطمئنا مخفی نخواهد ماند و در ایجاد جنبش ضد استعماری و تعریف یک نظم عادلانه جهانی که از اول انقلاب کلید زده شده و تا کنون به موفقیتهایی نیز رسیده، نقش مثبت در پذیرش حقانیت ایران و ظلم استعماگران و نهادهای تحت فرمان آنان خواهد بود.
6- مطمئنا در حال حاضر بزرگترین نیت استعمارگران از این فشارهای خارجی حمایت از فتنه گران است، چرا که این سیاستها هیچ موفقیتی در تسلیم ایران و یا عزلت آن نداشته و ندارد. اما همین حامیان شیطانی آنچنان حمایت خود را از فتنه گران عیان کرده اند و از سویی آنچنان فتنه گران از مرز بندی با این شیاطین واهمه دارند که خود به خود، موجبات نفرت بیشتر ملت ایران را از فتنه گران و استعمارگران فراهم آورده اند.
7- فتنه گران که مدام از توهم توطئه نالیدند و مسئولان نظام را به سخره گرفته بودند، به اقرار به یکی از این دو مجبور خواهند بود: اول اینکه قبول کنند که جاهل بودند و نمی فهمیدند و دوم اینکه خود توهم توطئه، توطئه ای بود از سوی این سران فتنه.
8- تحریمها موجب خواهند شد تا سال همت و کار مضاعف عینیت بیشتری یابد و همگان بر کوشش خود بیشتر اهتمام ورزند. تو گویی که رهبرمان می دانستند که امسال لازم است کمرهمت را محکم تر ببندیم تا تحریم ها را جبران نماییم و اینجاست که حقیر پیشنهاد می کنم در همین امسال، قضای آداب اصلاح الگوی مصرف را که پارسال تحت الشعاع فتنه قرار گرفت بجای آوریم و این تحریم را چون گذشته به برگ برنده ای دیگر تبدیل نماییم.
یادمان باشد که اولا خداوند راهی برای پیروزی کفر بر اسلام قرار نداده است و ثاینا اینکه مومنان مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می دهند، چه رسد به اینکه در دوراهی تحمل فشارهای اقتصادی و ذلت پذیری قرار داشته باشند.