89/3/16
8:57 ص
هدیه الهی در دهه 30 انقلاب، فتنه ای بود که به بصیرت الهی ولایتش مشایعت و به ید قدرت امتش رفع گردید و 30 سال انقلاب را جوان کرد در حالی که 30 سال بر تجاربش افزود.
دیگر از فتنه، به خاطره یاد کنید و سال فتنه را سالی پر از یوم الله بدانیم. دیگر رنگ سبز را هر کجا که دیدید شاد شوید و به یاد گذشته ظفرمند انقلاب بیافتید که سختترین فتنه انقلاب را نیز عزتمندانه پشت سر گذاشت.
دیگر باید سران فتنه را با قوه قضاییه گذاشت و گذشت، حالا باید این قوه هم قوت خودش را در قضا نشان دهد، که البته اگر چنین نکند ما که محکمه وجدانمان را نمی توانیم زیر مجموعه آن قوه قرار دهیم، آری عدالت سخت است و حق گرفتنی. این بند را گفتم که ناگاه برخی فکر نکنند برخورد با سرکردگان ورشکسته فتنه بخاطر ترس از آنان است، چرا که کسی که حتی دوستانش را نتواند حفظ کند، خصومتش خطری جز برای خودش ایجاد نمی کند، ما دوست نداریم هر مست باده قدرت در این کشور عربده ای بکشد و بعد کنجی عزلت بگزیند، نه! این فتنه باید درس عبرتی برای کینه توزان هواپرست گردد ان شاءالله.
و اما این که گفتم باید گذاشت و گذشت، منظورم گذشتن از این فضا بود، از این موقعیت که یکسال ذهن همه را به خود مشغول کرد. آری دیگر سران فتنه مرده اند و ماییم که خودمان در ذهنمان زنده ی شان می کنیم. البته درست است که در همان ذهنمان دوباره بر مرگشان تاکید می کنیم و لذت می بریم، اما ما امسال سال مهمی داریم. امسال وقت آن است که این هدیه الهی رفع فتنه و مسببانش را که مدتها بود موانع پیشرفت مملکت بودند را قدر بدانیم. آری شکرانه فرار فرهنگ آقازادگی و تن پروری، چه می تواند باشد جز کار، شکرانه شکست خانه نشینان فرصت طلب چه می تواند باشد جز همت حضور مداوم در صحنه فعالیتهای محوله در اجتماع.
باید برنامه ریزی کرد، به همان همت یکساله ای که فتنه ای بیست ساله را در هم پیچید. باید شکرانه 9 دی را کار کرد، باید شکرانه 22 بهمن، یکسال را کامل تظاهرات کرد اما در محل کار و تلاش، اینبار بجای مشت های گره کرده باید آستین ها را بالازد، بجای اینکه دوشادوش هم راهپیمایی کنیم، این بار باید در کار و تلاش از هم سبقت بگیریم، باید زمان مفید کار را در کشور افزایش دهیم، برای اینکار نباید هر کس منتظر باشد تا دیگران شروع کنند، باید هر کسی از کار خودش شروع کند، باید آنقدر کار کرد که تنبلها در موضع شرمندگی و پاسخگویی قرار بگیرند. هر کسی باید در شرح وظایف خود و ساعات کاری خود بنگرد تا این دو کامل منطبق گردند، باید کارهای زاید از ساعات کاریمان حذف گردند، باید وظایف فراموش شده و یا بر زمین مانده جایگزین اوقات امور بی فایده ی مان گردند.
باید مشتری و ارباب رجوع آنقدر راضی باشند که به روح امام و رهبر انقلاب دعای خیر بفرستند و به شاه ملعون لعن و نفرین. اگر حتی جایی حق نیست که خواسته کسی را مستجاب کنیم، لااقل طوری به او وانمود نکنیم که مشکل از انقلاب است، که البته مردم ما حتی رنجیده ی شان نیز پای انقلاب ایستاده اند. باید آنهایی که با نحوه کار کردنشان عمدا می خواهند انقلاب را منفور کنند، هدایت شوند نه حتما به کلام خوش، بلکه به هر وسیله ای و اگر کسی نمی خواهد خادم صادق مردم باشد، باید مردم را نجات داد، چرا که ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستم باشد بر گوسپندان.
مدیران باید بجای اینکه برای نمونه شدن دنبال افزایش کاغذبازی و مستندسازی باشند، واقعا به فکر رضایت مردم باشند، شاخصها باید متحول شوند، نباید به کاهلان در خدمت به مردم جایزه داد و نمونه اعلامشان کرد. باید به دنبال شاخصهای واقعی گشت، ایرادی ندارد اگر تلاش و کوششمان نفع مستقیمی برای مان ندارد، به فکر رضایت خدا باشیم که در رضایت خلقش بهتر به دست می آید. باید کار را عبادت دید که البته هست اگر نیت ها اصلاح گردد. اگر نیت از کار، کسب روزی حلال برای خانواده باشد گویند مانند جهاد در راه خداست چه رسد وقتی که نیت کار خدمت به اسلام، مسلمین، مردم و محرومین باشد!
باید امر به معروف کنیم، آری کار معروف است و بهترین راه امر به معروف از راه غیر زبانی یعنی از راه عملی است. باید نهی از منکر کنیم و به بطالت گذراندن را منکر بدانیم و به زبان و عمل نهی از آن کنیم.
باید هر جایی که کسی را در کار و تلاش سرآمد دیدیم، او را به صورت مستقیم و غیر مستقیم تشویق کنیم و گزارش های مثبت از وی بدهیم تا تشویقش کنند. گویند کسی که شکر مخلوق را بجای نیاورد، شکر خالق را بجای نیاورده است، پس هنگامی که کسی کاری خوب و عالی انجام داد، او را و کارش را پررنگ کنیم، نکند که براحتی از او ثمر گیریم و بگذریم، نه او را باید بزرگ کنیم، باید او را مورد تقدیر قرار دهیم، باید از ابزارهایی که برای معرفی و تشویق این افراد وجود دارد، استفاده کنیم.
از سویی اگر در جایی دیدیم که کسی از کارش می زند و عمدا مردم را اذیت می کند، نباید از کنارش گذشت تا خلقی را برنجاند و همکاران را نیز گرفتار بی تفاوتی و کم کاری نماید.
قبلا از نقش مدیران نوشته ام که چقدر مهم است از ابزار تشویق و تنبیه به خوبی استفاده شود و با استفاده از روشهای مدیریتی بهسازی سیستمهای بیمار انجام گردد و مسلما کتابهای علمی زیادی نیز در این خصوص نگاشته شده است که باید از مطالعه صرف آنها خروج کرد و به فاز عملیاتی آنها رسید. مطمئنا اگر چه نقش مدیران در ارتقای همت و کار عمومی بیش از سایرین است، نباید فقط منتظر آنها بود، چرا که بسیاری از مدیران دولتی و حتی خصوصی تنها ناموسی که دارند، پیشرفت راحت و نا حق خود و سنبل کردن امور است، در چنین شرایطی است که در کنار نقش مردم، نقش دولت نیز در بکارگیری و انتخاب مدیران فعال و کوشا جلوه می کند تا این موج کار و تلاشی که در مسئولان رده بالای دولت دیده می شود به مدیران لایه های پایینی نیز سرایت نماید. ان شاءالله امسال، سال همت مضاعف و کار مضاعف باشد و مرور فتنه رافقط برای زنگ تفریح و نشاط خاطر انجام دهیم.