88/10/19
7:21 ع
دو فشار از داخل و خارج، دو درگیری مهم دولت بشمار می روند که یکی بحث انتقال اورانیم غنی شده و دیگری بحث هدفمند کردن یارانه هاست. این دو حداقل در چند وجه مهم اشتراک دارند. اولیش این که هر دوی آنها از پیشنهادهای دولتند و دومی این که پیشنهادها کاملا دستخوش تغییر گردیده اند، سومین تشابه را نیز در ادامه بحث خواهم آورد.
در بحث انتقال اورانیم غنی شده که مبتکرش خود دولت بوده است، مطمئنا بهترین راه انتخاب و طی خواهد شد، چرا که سیاستهای خارجی آقای احمدی نژاد از کم نقصترین سیاستهای دولتهای اخیر بشمار می رود، این مسئله عصبانیت قدرتهای استکباری را موجب شده و بارها منجر به اقرار شکستهای سنگینشان گردیده است.
اما بحث هدفمند کردن یارانه ها که دولتهای مختلف اخیر حاضر به طرح آن نیز نبودند، آنچنان برای دولت حیاتی شده است که رییس جمهور حاضر است تمام هستیش را برای اجرای آن صرف نماید. با توجه به اینکه این طرح از ابعاد بسیار وسیع و مهمی تشکیل شده است، اجرای مطلوب یا غیر مطلوب آن دامنه ای از خوشبختی و بدبختی را برای سطوح مختلف جامعه ایجاد می کند. اجرای صحیح این طرح باید منجر به تقویت قشر ضعیف، مدیریت مصرف، رسوخ بهره وری در تولید، ارتقای سرمایه گذاری های زیربنایی و افزایش توان رقابت پذیری گردد و با توجه به اهمیتی که شرح آن به مجالی دیگر نیاز دارد، به این جمله اکتفا می کنم که هیچ طرحی بلحاظ گستردگی دامنه شمول و اهمیت تاثیرات احتمالی، تا کنون در کشور اجرا نشده است و این از آن جهت مهم است که مقایسه بین ابزارهای لازم اجرای این طرح و سایر طرحها را غیر منصفانه می نماید.
در طرح پیشنهادی دولت 60 از محل درآمد طرح بین 7 دهک جامعه تقسیم می شد که با نظر کمیسیون به 50 درصد بین 2 دهک تقلیل داده شد که با توجه به توجیهات ریاست محترم جمهور، مجلس راضی شد تا 50 درصد از درآمد بین تمام دهک ها به اختیار دولت تقسیم شود. در طول این بررسی ها که حدود یکسال طول کشید بارها پیشنهاد دولت با تغییرات زیادی مواجه شد که برخی از آنها مجددا به پیشنهاد دولت نزدیک گردید، این موضوع بتدریج بهانه ای شد برای کسانی که دل خوشی از رییس جمهور نداشتند تا این شبهه را ایجاد نمایند که دولت در حال فشار بر مجلس برای تصویب بی قید و بند لایحه خود است و این درصورتی بود که علت نزدیک شدن نظرات مجلس به دولت، به دو امر منطقی بازمی گشت نه به فشاری بی منطق، اول اینکه پیشنهاد اولیه دولت، پیشنهادی جامع و کامل بود و دوم اینکه کسی که داوطلب و مجری این پیشنهاد عظیم است، باید توانایی اجرای طرح و ابزار قانونی کنترل عوارض ناشی از آن را در اختیار داشته باشد. در هر صورت با توجه به اینکه ریاست دو نهاد اصلی تصمیم سازی کشور یعنی مجلس و تشخیص مصلحت نظام در اختیار رقبای سرسخت رییس جمهور در دورهای اخیر است، رقابتها پس از شکست بعضا به خصومت تبدیل شده اند که البته تسری این حس به تمام نماینده های مجلس و تشخیص مصلحت نظام غیر منصفانه است. ( منظور نویسنده صرفا فعالان سیاسی شکست خورده و وابستگان نزدیک آنها است.)
به نظر می رسد دولت هنوز به اجرای این لایحه نرسیده با فراز و نشیب های زیادی روبرو شده است و این خبر از آن می دهد که متاسفانه این لایحه به یک گلوگاه برای جنگ سیاسی با دولت مبدل گردیده است و این وجه تشابه سوم بین دو مقوله انتقال سوخت و لایحه هدفمند کردن یارانه ها است.
رای قاطع ملت به دولتی که داعیه اجرای هدفمند کردن یارانه ها را بعد از اجرای موفق سهمیه بندی سوخت داشته است، نشان از این می دهد که ملت به دولت اعتماد دارد و این شبهه که در صورت تامین ابزارهای مورد نیاز دولت، از این ابزارها سوء استفاده خواهد شد، غیر منصفانه و بعضا خصمانه تلقی می شود.
بنده با توجه به شناخت شخصی که از دلسوزی ریاست محترم جمهور برای مردم بخصوص طبقه ظعیف در مواردی مانند تعطیلی موقت اجرای 3% مالیات بر ارزش افزوده و تامین سهمیه های سوخت سفر و عدم کاهش سهمیه ها تا حد امکان و علی رغم فشارهای وارده دارم، ترجیح می دهم تا دست دولت برای کمک بازتر باشد تا جامعه با آرامش بیشتری به زیر تیغ جراحی برود. توقع حقیر هم از نمایندگان ملت که نماینده بنده نیز هستند، این است که ابزار مناسب و کافی برای این جراحی فراهم آورند، نه اینکه مباحث فنی را به نیات سیاسی آلوده کنند و یکسال را برای تغییرات اساسی و غیر قبول برای دولت صرف نمایند تا ضمن فرصت سوزی، بر دوراهی مصلحت ملت یا اقتدار مجلس برسند تا با هر انتخابشان ناراضی و سرخورده گردند. از خدا می خواهم که نیات همه را الهی نماید تا در تنگناها تصمیمها الهی گرفته شوند.