89/2/16
8:24 ص
ای کسی که مثلا انقلابی هستی ولی معتمدت، مشوقت و مؤیدت استکبار جهانی و طاغوت، استقامت را در ایستادگی برابر جمهوری اسلامی جز به فتنه نمی توان تعبیر نمود. استقامت این است که نه در برابر کف زدن و سوت کشیدن و نه در برابر ترک سالن و هو کردن به چیز چیز نیافتی، استقامت این است که طنین فریاد مظلومان عالم باشی نه لکنت زبان ظالمان. استقامت این نیست که برای اینکه چهارتا طرفدار دور خود جمع کنی در هر فرعی از فروع دین و احکام آیین (تولی و تبری و حجاب و صداقت و دوری از خیانت و ...) و در هر اصلی از اصول انقلاب (استقلال، جمهوریت، اسلامیت، ولایت، قانون و ...) چون بیدی به هر نسیم بلرزی.
استقامت این است که بر سر حقوق هم ایران، هم فلسطین و هم کلیه ملل مظلوم جهان محکم بایستی، و ایران را حنجره تمام مظلومین جهان کنی وگرنه کسی که غیرت حمایت از مظلومین غزه را ندارد، جانش را فدای ایران که نمی کند هیچ، ایران را فدای جان و مقام می کند، البته اگر غیور مردان بسیج از تبار امام و رهبر در این کشور مرده باشند.
استقامت این است که در مقر طاغوت، به جهان خواران مستکبر یورش بری و لرزه بر اندامشان افکنی و آنها را به چیز چیز اندازی، نه اینکه خود به چیز چیز افتی و صدایت بلرزد و رنگت بپرد. استقامت شعاریست که برای ما از زبان تو نامأنوس است، تویی که ناموست نام "ذخیره امام" و افتخارت "نخست وزیری امام"، نانت در "سابقه خط امامی" بودن بود، چگونه کسب مقام را در اقدام علیه احکام امام، عزتت را در دشنام به یاران هنوز امام، استقامتت را در اهتمام به رضایت دشمنان و انقلابی بودنت را در هجمه به انقلاب امام جوییدی و متأسفانه همچنان می جویی، خود بگو شعار استقامت به چه چیزت می آمد که بر زبان راندی.
20 سال استراحتت در کشاکش تنگناهای انقلاب، تو را از به کار بردن کلمه استقامت شرمنده نکرده آنطور که همتت بر حیایت غالب شده، آنچنان که در برابر با استقامت ترین دولت مردان جهان توهم استقامت زده ای. تویی که می خواستی مقام و حیثیت خود را از استکبار وام گیری، دیدی که چگونه به سرای عنکبوت دل خوش داشتی.
پس بدان! ایران سرای استقامت، استقلال و استکبار ستیزی است، این سه با یکدیگر عجینند و ایران بدون هر یک از این سه، دیگر ایران نخواهد بود.